مطالب مرتبط با کلیدواژه

معرفت فلسفی


۱.

تحلیل استنادی مقالات فصلنامة علمی ـ پژوهشی معرفت فلسفی (شماره های 1 ـ 30)

کلیدواژه‌ها: استناد تحلیل استنادی معرفت فلسفی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲۸ تعداد دانلود : ۱۱۲۴
هدف از پژوهش حاضر بررسی وضعیت استنادهای مقاله های فصلنامة معرفت فلسفی است. روش تحقیق در این پژوهش تحلیل استنادی است و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار اِکسل استفاده شده است. از 177 مقالة بررسی شده 174 مقاله تألیفی و 3 مقاله ترجمه ای بوده و 135 مقاله به صورت فردی، 41 مقاله با دو مؤلف و 1 مقاله با سه مؤلف بوده است. مجموع استنادهای 30 شمارة این نشریه 3846 استناد و میانگین آن برای هر مقاله 21 استناد بوده است. طبق یافته های پژوهش، در بین منابع اطلاعاتی، کتاب ها با 3432 (23/89٪) استناد بیش از سایر منابع مورد استناد قرار گرفته و منابع با زبان عربی با 1827 (50/47٪) استناد بالاتر از منابع فارسی و لاتین بوده است. در بین نویسندگان، به آثار ملّاصدرا، ابن سینا، آیت الله مصباح، علّامه طباطبائی و شهید مطهّری بیشترین استناد صورت گرفته است. همچنین کتاب های الشفاء، اسفار، مجموعه آثار شهید مطهّری، الاشارات و التنبیهات و مجموعه مصنفات شیخ اشراق پراستنادترین ها در میان کتاب های مورد استفاده بوده است.
۲.

تحلیلی تطبیقی بر کارکرد عوامل اجتماعی مؤثر بر معرفت از دیدگاه غزالی و ابن خلدون(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: معرفت عوامل اجتماعی عوامل اقتصادی عصبیت معرفت فلسفی عامل دینی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی نظری جامعه شناسان کلاسیک
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی علم و معرفت و تکنولوژی
تعداد بازدید : ۱۰۰۵ تعداد دانلود : ۷۰۴
هدف از نوشتار حاضر استخراج تطبیقی نقش عوامل اجتماعی در چگونگی تکون معرفت انسانی از دید غزالی و ابن خلدون است. روش مطالعه، تحلیل تطبیقی و خوانش محتوای دیدگاه های دو متفکر مورد نظر است. مناسبات جامعه و معرفت از دغدغه های مهم غزالی و ابن خلدون است. هر دو تلاش دارند تا در این مقوله، نحوه تأثیرگذاری عوامل اجتماعی را بر سطوح گوناگون معرفت های بشری بررسی کنند. در دیدگاه ابن خلدون مهم ترین تقسیم انسان ها به شهرنشین و بادیه نشین مبتنی بر تنوع عوامل اجتماعی است، ولی در دیدگاه غزالی تقسیم آدمیان به عوام، متکلمان و عارفان، مبتنی بر نظام معرفتی آنهاست که البته می تواند متأثر از عوامل اجتماعی نیز باشد. غزالی ضمن توجه به نقش عوامل اجتماعی به عنوان نوعی مانع تحقق شناخت حقیقی، کارکرد آنها را در شکل گیری معارف بشری چون فقه، کلام و سیاست نشان می دهد. رویکرد غزالی عمدتاً نشان دادن ابعاد سلبی عوامل اجتماعی در معرفت است. ابن خلدون با واقع گرایی و با استفاده از تجربه بیرونی سعی می کند تا تنوع عوامل اجتماعی چون عصبیت، اوضاع جغرافیایی، اقتصاد، دین و محیط زندگی را مورد تحقیق قرار دهد. او هر دو نقش ایجابی و سلبی آنها را بیان می کند و تلاش می کند تا تأثیرگذاری آنها را در صورت معرفت، نه محتوای آن، نشان دهد.
۳.

بررسی تطبیقی نسبت معرفت فلسفی با معرفت دینی در سیر تکاملی نفوس از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۰ تعداد دانلود : ۱۱۶
اساس همه معارف، اصل شناخت «وجود» است. صدرالمتألهین علم را از سنخ وجود و ایمان را از سنخ علم می داند؛ لذا پیرو طرح نظریه تشکیک در وجود، تشکیک را در علم و نیز در ایمان جاری می داند؛ یعنی معرفت نفوس به متعلقات ایمانی، همان شناخت به متعلقات فلسفی و وجودی است و در این ساحت می توان معرفت فلسفی را از سنخ معرفت دینی دانست. لذا حقایق وجودیه ای مانند خدا، نبی، معاد و حشر، از متعلقات معرفت فلسفی یا حکمت است که صدرالمتألهین علم به آنها را معادل معرفت دینی یا ایمانی می داند. صدرا برای این نوع معرفت، طبق تشکیک وجود مراتب مختلفی را ذکر می کند که برخی از این مراتب، حقیقی و برخی غیرحقیقی اند. به بیان وی، نفس انسانی در اثر طی کردن مراتب مختلف حسی، خیالی و عقلی، و همچنین اکتساب صور مختلف در علم حصولی و نیز علم مکاشفه ای، به تدریج مراتب استکمال را (هم در معرفت فلسفی و هم معرفت دینی) طی می کند و از قوه به فعلیت می رسد. البته این امر در کنار قرائن دیگری چون استعمال اسامی مختلف حکمت، نور و فقه، نشان می دهد که نفوس انسانی در اثر استکمال در مراتب خود، هم به معرفت فلسفی و هم معرفت دینی دست می یابند که خود نشان از پیوند و ارتباط وثیق میان معرفت دینی و فلسفی دارد.