فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۹۲۱ تا ۵٬۹۴۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
خانواده پژوهی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۵
7-25
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر مطالعات گسترده در زمینه فرهنگ و والدگری نشان داده که اهداف و ارزش های فرزندپروری والدین منجر به تفاوت هایی در رفتارهای والدگری آن ها خواهد شد. پژوهش حاضر با هدف مشاهده الگوی تعامل مادران ایرانی در یک موقعیت بازی طراحی شد. پژوهش از نوع مطالعات کیفی بوده و 30 زوج مادر و کودک (15 دختر و 15 پسر) به صورت هدفمند انتخاب شدند. برای مشاهده تعامل مادر کودک، یک موقعیت بازی طراحی و توسط دوربین فیلم برداری ثبت شد. داده های مشاهده ای بر اساس روش های تجزیه و تحلیل کیفی مورد بررسی قرار گرفتند. از طریق کدگذاری و مقوله بندی داده های مشاهده ای، الگوهای رفتاری کلامی (مثبت، منفی و تسهیل گرانه) و غیرکلامی (مثبت، منفی و ارتباطی) در تعامل والد-کودک استخراج، و توسط پژوهشگر نام گذاری شدند. بر اساس نمره گذاری کدهای مشخص شده، رفتارهای کلامی تسهیل گرانه و رفتارهای غیرکلامی منفی بیشترین فراوانی را داشتند. مجموعه رفتارهای مادران که جریان بازی را برای کودک تسهیل و از فعالیت عملی و ذهنی او می کاهد رفتارهای تسهیل گرانه نام گذاری شدند، که این رفتارها بیشترین فراوانی را در میان مادران ایرانی داشتند. بر اساس پژوهش های مشابه انجام شده، رفتار والدگری مادران ایرانی به فرهنگ های ژاپنی، چینی و لاتینی شباهت بیشتری نسبت به مادران آمریکایی، بریتانیایی و استرالیایی داشت.
تاثیر عوامل فرهنگی و اجتماعی بر نگرش زنان نسبت به بدن در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به بررسی عوامل فرهنگی و اقتصادی موثر بر نگرش زنان نسبت به مدیریت بدن می پردازیم هدف این پژوهش شناخت عوامل تاثیرگذار بر نگرش زنان است که با استعانت از نظریه های فوکو ،بوردیو ،بودریار ،الیاس ،ترنر ،موس ،داگلاس ،هبدایج ،فستینگر،فمنیست مورد بررسی قرار گرفته است. با طرح پرسش هایی همچون عوامل فرهنگی واجتماعی تا چه اندازه بر نگرش زنان نسبت به مدیریت بدن تاثیرگذار است ؟ آیا ویژگی های جمعیت شناختی (تحصیل ،پایگاه اقتصادی ،سن ،...) بر نگرش زنان نسبت به مدیریت بدن تاثیرگذار است ؟به تحلیل و تبیین موضوع پرداخته است.
روش تحقیق پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته 14 سوالی مبتنی بر طیف لیکرت است . نمونه مورد مطالعه 317نفر از بانوان تهرانی فعال در باشگاههای ورزشی بانوان منطقه 5 تهران هستند که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند.. در این تحقیق برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار اس پی اس اس استفاده شده است یافته ها نشان داد که تمام عوامل فرهنگی واجتماعی تاثیرگذار برنگرش زنان نسبت به مدیریت بدن در سطحی بالاتر از حد متوسط قراردارند. تفاوت معناداری در مورد تاثیرگذاری عوامل فرهنگی واجتماعی برنگرش زنان نسبت به مدیریت بدن بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی سن، وضعیت تاهل، تحصیلات شخصی، تحصیلات مادر، وضعیت اشتغال، وضعیت اقتصادی، میزان درآمد و وضعیت مسکن وجوددارد.
شایعه و عوامل اجتماعی مؤثر در پذیرش آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی عوامل اجتماعی مؤثر در پذیرش شایعه در شهر تهران است. این پژوهش به روش پیمایش توصیفی تبیینی انجام شد و با تکنیک پرسشنامه که دارای اعتبار صوری، سازه ای و اعتماد (آلفای کرونباخ 80 درصد) بود، به گردآوری اطلاعات اقدام شد. جامعه آماری شامل تمامی افراد خانوارهای مناطق بیست و دوگانه شهر تهران بودند که از بین آنها با استفاده از فرمول کوکران، 384 نفر به روش خوشه ای چندمرحله ای و سهمیه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از دو شیوه آمار توصیفی و استنباطی و با بهره گیری از نرم افزار آماری، پس از تهیه جدول ماتریس، اطلاعات در قالب جدول های یک بعدی و دوبعدی تنظیم شد. یافته ها نشان داد: آثار موقعیت، آثار ارتباط و آثار چشم انداز در پذیرش شایعه تأثیر دارند. بین متغیرهای سن و تحصیلات با پذیرش شایعه رابطه معناداری وجود دارد، اما بین جنس و شغل با پذیرش شایعه رابطه معناداری مشاهده نشد. ابهام در خبر و اهمیت موضوع در پذیرش شایعه تأثیر دارند و شایعه با موضوع سیاسی، بیشتر مورد پذیرش قرار می گیرد. از منابع تولید شایعه، مردم و سپس ماهواره بیشترین تأثیر را در پذیرش شایعه دارند.
تاثیر روش تدریس بارش مغزی بر عزت نفس دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
129 - 143
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر روش تدریس بارش مغزی بر عزت نفس دانش آموزان ابتدایی انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل 524 دانش آموز دختر پایه ششم ابتدایی بهشهر در سال تحصیلی 96–1395 بود. از میان مدارس ابتدایی سطح شهر، یک مدرسه به روش تصادفی ساده انتخاب شد. سپس از بین دو کلاس پایه ششم، یک کلاس 20نفره بعنوان گروه آزمایش و کلاس 20 نفره دیگر بعنوان کنترل انتخاب شدند. گروه آزمایش به مدت 6 جلسه تحت آموزش با روش تدریس بارش مغزی قرارگرفتند. ابزار سنجش عزت نفس، پرسشنامه کوپر اسمیت بوده که روایی صوری و محتوایی آن مورد تأیید متخصصان قرار گرفت. پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ 0/85 محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها به دو روش آمار توصیفی(میانگین وانحراف معیار) و آزمون تحلیل کوواریانس از طریق نرم افزار SPSS 18 انجام شد. نتایج نشان داد روش تدریس بارش مغزی بر افزایش عزت نفس دانش آموزان تاثیر دارد. روش بارش مغزی در عزت نفس عمومی، خانوادگی و اجتماعی و تحصیلی دانش آموزان نیز تاثیر داشت.
بررسی تأثیر قابلیت های بازاریابی بر عملکرد شرکت های تولیدی صنایع غذایی با نقش میانجی استراتژی های بازاریابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
102 - 115
حوزههای تخصصی:
با توجه به این نکته که شرکت هایی که قابلیت های بازاریابی قوی تر و تشخیص صحیح نیازهای مشتری را دارد می تواند قابلیت های بازاریابی را بهبود بخشد، این پژوهش با هدف بررسی تأثیر قابلیت های بازاریابی بر عملکرد شرکت های تولیدی صنایع غذایی با نقش میانجی استراتژی های بازاریابی در شرکت شهرک های صنعتی اهواز انجام گرفت. پژوهش حاضر از نظر هدف پژوهش، کاربردی و بر حسب روش؛ توصیفی از نوع علی می باشد. جامعه آماری شامل مدیران و معاونان شرکت های تولیدی صنایع غذایی در شرکت شهرک های صنعتی اهواز به تعداد 570 نفربود که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 230 نفر به عنوان نمونه محاسبه گردید. ابزار مورد استفاده جهت جمع آوری داده ها پرسشنامه استاندارد عملکرد، قابلیت های بازاریابی و پرسشنامه استراتژی های بازاریابی استاندارد کاسیولاتی و هی لی(2016) بود. روایی پرسشنامه توسط اساتید خبره و تحلیل عاملی تأییدی مورد تأیید قرار گرفته و ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 85/0به دست آمد. در نهایت داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و Lisrerl مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان داد که قابلیت های بازاریابی بر عملکرد شرکت با نقش میانجی استراتژی های بازاریابی تأثیر مثبت و معنی داری دارد.
ارزیابی و تحلیل تاثیر فلات شغلی در استرس شغلی زنان (مطالعه موردی: شعب بانک پاسارگاد در منطقه 6 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در صدد بررسی تاثیر فلات شغلی بر روی استرس شغلی زنان در سازمان به انجام رسیده است. جامعه آماری مورد نظر در این تحقیق، زنان شاغل در بخش ستادی شعب بانک پاسارگاد در منطقه 6 شهر تهران می باشند. این تحقیق از لحاظ نوع، توصیفی بوده و از لحاظ هدف نیز کاربردی است. جهت گردآوری داده های مورد نیاز در این پژوهش، از پرسشنامه های استاندارد استفاده شده است. تحلیل و آزمون فرضیات پژوهش در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی انجام پذیرفته است. در بخش آمار استنباطی، با استفاده از مدل معادلات ساختاری و ضرایب تحلیل مسیر، به بررسی تاثیر فلات شغلی بر روی استرس شغلی زنان پرداخته شده است. مدل معادلات ساختاری در این پژوهش با استفاده از نرم افزار لیزرل تعیین شده که بر اساس آن، فلات محتوایی و فلات ساختاری، با در نظر گرفتن نقش میانجی فلات زیستی زنان، تاثیر معناداری بر روی استرس شغلی زنان در جامعه آماری مورد نظر در این پژوهش داشته اند.
تبیین الگوی مفهومی در فرایند سازگاری با خانواده همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، ارائه الگویی مفهومی در زمینه عوامل و بسترهای شکل دهنده عدم سازگاری زنان با خانواده همسر و شرایط و متغیرهای واسطه ای ایجاد این عدم سازگاری و راهبردهای افراد برای مدیریت این روابط و افزایش سازگاری است. پژوهش مبتنی بر رویکرد کیفی و روش نظریه مبنایی انجام شد و اطلاعات مورد نیاز برای پژوهش از طریق نمونه گیری نظری و در هر مرحله با توجه به تحلیل داده های پیشین از بین هفده نفر از زنان متأهلی که حداقل یک سال تجربه ارتباط و زندگی نزدیک با خانواده همسرشان داشتند، گردآوری شد. پس از تجزیه و تحلیل مصاحبه ها، دو طبقه نظری عوامل زمینه ساز شکل گیری فرایند عدم سازگاری با خانواده همسر (ذیل سه شناسه محوری ""چگونگی شناخت، اسناددهی و پردازش اطلاعات توسط فرد""، ""چگونگی ارتباط های بین فردی زوج با خانواده گسترده"" و ""چگونگی ارتباط های بین فردی زوج با زوج"") و هم چنین راهبردهای مقابله ای در جهت سازگاری با خانواده همسر (ذیل چهار شناسه محوری ""راهبردهای مقابله ای شناختی""، ""راهبردهای مقابله ای ارتباطی""، ""راهبردهای مقابله ای ساختاری"" و ""راهبردهای مقابله ای دینی"") صورت بندی شد. یافته ها در بررسی و ارزیابی ابعاد و عوامل بسترساز ناسازگاریها با خانواده همسر بیانگر وجود ارتباطات چندگانه و به هم پیچیده ای از موضوعات مختلف فردی و بین فردی است که همین امر لزوم توجه زوج درمانگران و مشاوران را به اهمیت این مسائل در درمان ناسازگاریهای زوجی با خانواده همسر می رساند.
راهبردهای فرهنگ پذیری و بهداشت روانی مهاجرین افغانستانی در شهرک قائم قم (مطالعه ای انسان شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهداشت روانی افراد، به خصوص جماعت های مهاجر در علوم اجتماعی متأخر از مباحث مجادله برانگیزی است و نقش آن در سبک زندگی افراد و حیات اجتماعی آن ها مورد توجه قرار گرفته است. شناخت توانایی ها، توان مقابله با فشارهای طبیعی زندگی، سودمندی برای اجتماع، مشارکت جمعی، ازجمله عناصر مهم این بهداشت تلقی می شوند. امر مهاجرت، به خودی خود موضوع بهداشت روانی را مطرح می سازد، زیرا چالش هایی چون یادگیری زبان جدید، تفاوت های فرهنگی، ابهام در وضعیت اقتصادی، دوری از سرزمین آباء و اجدادی و ... برای هر مهاجر فرایند فرهنگ پذیری را اضطراب آور می سازد. هرچند به نظر می رسد که همه مهاجرین جهت بهبود وضعیت خود در فرهنگ جدید، تلاش هایی جهت سازگاری بیشتر و بهتر با آن دارند. در عمل، هر مهاجر نسبت به شرایط محیطی و شخصیتی خود راهبرد ویژه ای را برای فرهنگ پذیری (انطباق، همانندی، جدایی و حاشیه گزینی) انتخاب می کند که پیامدهای هرکدام متفاوت از دیگری است. بسته به انتخاب یا تحمیل هرکدام از این راهبردها، میزان آسایش روحی- روانی او در محیط جدید متفاوت خواهد بود. بدین ترتیب، در دو راهبرد اول، مهاجر از آسایش بیشتر و اضطراب کمتر نسبت به دو راهبرد آخر برخوردار خواهد بود. البته توجه به سایر ویژگی های خود، مانند شخصی، اقتصادی، اجتماعی و به خصوص وضعیت سرمایه اجتماعی، در این آسایش روانی نقش مهمی ایفا خواهند کرد. در این مقاله با استفاده از روش های انسان شناختی (مصاحبه های ژرفانگر و مشاهده های حین مشارکت) و با بهره گیری از چارچوب مفهومی راهبردهای فرهنگ پذیری و سرمایه اجتماعی به جنبه های اساسی مسأله بهداشت و آسایش روانی مهاجرین افغانستانی ساکن در شهرک قائم قم پرداخته شده است.
سنجش مقدار رضایت شغلی معلمان زن (مورد شناسی: شهرستان دامغان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف اصلی بررسی مقدار رضایت شغلی معلمان زن انجام شده است. توجه به کارکنان سازمان ها به عنوان بزرگ ترین دارایی سازمان ها و جلب رضایت کارکنان و علاقه مند کردن آن ها نسبت به حرفه شان در موفقیت کاری و رسیدن به هدف های سازمانی سازمان ها، بسیار دارای اهمیت است. در این پژوهش از روش پیمایشی و از ابزار پرسش نامه بهره گرفته شده است. هم چنین، برای سنجش از دو نوع اعتبار محتوا و اعتبار سازه و برای محاسبه پایایی از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شده است. حجم نمونه 124 نفر بوده که این تعداد به شیوه تمام شماری از تمامی معلمان آموزش و پرورش شهرستان دامغان انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته اند. یافته های پژوهش نشان می دهند که: 1) مقدار رضایت شغلی حدود دو سوم معلمان زن شاغل در آموزش و پرورش شهرستان دامغان در حد زیاد و خیلی زیاد بوده است. معلمان با سابقه کار زیر دو سال بیش از سایر معلمان از شغل خود راضی اند. بین وضعیت تاهل، تحصیلات و رضایت شغلی معلمان رابطه ای معنی دار وجود ندارد. 2) حدود 16 درصد از معلمان زن در بعد بهداشتی از شغل خود رضایت دارند. 3) مقدار رضایت از بعد انگیزشی برای 77 درصد معلمان در حد زیاد و خیلی زیاد بوده است.
مطالعه ی تطبیقی سرمایه ی اجتماعی در بازارهای سنتی و مراکز خرید جدید (نمونه ی موردی : بازار اصفهان و مجتمع پارک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازارها ستون فقرات شهر ایرانی محسوب می شوند و از طرفی سرمایه ی اجتماعی به عنوان زیربنای توسعه ی اقتصادی هر جامعه شناخته شده و از آن به عنوان ثروت نامریی یاد می کنند. مهمترین مسأله ای که در بازارهای جدید نسبت به بازارهای سنتی دیده می شود توجه نکردن به سرمایه ی اجتماعی است؛ از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه وضعیت سرمایه ی اجتماعی با استفاده از چهار شاخص روابط اجتماعی، اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی و مشارکت اقتصادی در بازارهای سنتی و جدید به عنوان نمایندگان دو پارادایم متفاوت؛ یعنی سنت و مدرنیسم در شهر اصفهان است؛ جامعه ی آماری، ساکنان بازار سنتی و مجتمع پارک شهر اصفهان است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و با روش میدانی و استفاده از پرسشنامه به گردآوری داده ها پرداخته شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون T استفاده شده است که نشان از تفاوت معنادار بین شاخص های سرمایه ی اجتماعی در دو بازار سنتی و جدید اصفهان است. در تمام شاخص ها، سطح سرمایه ی اجتماعی در بازار سنتی اصفهان نسبت به مجتمع پارک بالاتر است. در میان عناصر کالبدی بازار اصفهان، مساجد نقش عمده ای در افزایش تعاملات، ایجاد امنیت و مشارکت افراد و به تبع آن افزایش سطح سرمایه ی اجتماعی دارند؛ به عبارتی مساجد در نقطه ی تمرکز بازارهای سنتی هستند. همچنین ترکیب ساختار خطی بازار با کاربری زمین پیرامون آن، ویژگی های شهرسازی این بازار همچون پیاده مداری را تقویت نموده که این مورد نیز در افزایش سطح سرمایه ی اجتماعی در بازار سنتی اصفهان مؤثر است.
جهش شناختی در اعتماد: (شناسایی ذهنیت افراد در خصوص اعتماد اجتماعی با استفاده از روش کیو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین الگوهای ذهنی جامعه شناسان و روانشناسان در خصوص اعتماد اجتماعی انجام شد. روش پژوهش برحسب هدف کاربردی، به لحاظ ماهیت اکتشافی و از حیث گردآوری داده ها، توصیفی پیمایشی می باشد که با استفاده از روش کیو (کیفی کمی) الگوهای ذهنی مختلف نمونه آماری نسبت به اعتماد عمومی احصاء گردید. جامعه آماری در بخش کمی و کیفی جامعه شناسان و روانشناسان دوازده نفر (n=12) بودند که از طریق روش نمونه گیری گلوله برفی و به صورت هدفمند با آن ها مصاحبه انجام شد و در میان آن ها کارت های مربوط به گزاره های کیو توزیع گردید. داده ها با استفاده از مصاحبه مبتنی بر روش کیو (Q) گردآوری شدند که 77 گزاره نهایی شناسایی و در مرحله بعد توسط مشارکت کنندگان اولویت بندی شدند. درنهایت، بر اساس یافته ها و نتایج تحلیل عاملی کیو، مشخص شد که پنج الگوی ذهنی مختلف نسبت به مؤلفه های اعتماد اجتماعی وجود دارد که در بین هر الگو گزاره هایی مطابق با جهش شناختی در اعتماد شناخته شده است، همچنین الگوی غالب در بین الگوهای ذهنی شناسایی شده الگوی ذهنی امنیت گرایی (اعتماد جهت جلوگیری یا پیشگیری سوءاستفاده از نقاط ضعف، اعتماد به منظور احساس امنیت و ...) هست.
تحلیل اجتماعی مزاحمتهای خیابانی و واکنشهای انفعالی دختران نسبت به آن (مطالعه موردی دانشجویان دختر دانشگاه مازندران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۵ شماره ۶۰
261-231
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خشونت علیه زنان از دیرباز در جوامع مختلف صرف نظر از هر گونه طبقه، مذهب و نژاد وجود داشته است. یکی از اشکال خشونت علیه زنان که توسط افراد غریبه، در بیرون از محیط خانواده و در مکانهای عمومی رخ می دهد، مزاحمتهای خیابانی است. مزاحمتهای خیابانی به عنوان نوعی از خشونت علیه زنان که جنسیت زن را مورد تحقیر قرار می دهد، یکی از آشکارترین جنبه های آزار جنسی در سطح عمومی جامعه است. این نوع از خشونت، می تواند پیامدهای منفی متعددی هم برای زنان قربانی (به شکل افزایش آسیبها و اختلالات جسمی و روانی) و هم برای جامعه (به شکل محروم شدن از فعالیتهای اجتماعی زنان) به همراه داشته باشد. با توجه به اینکه بخش اعظم تحقیقات انجام شده داخلی در حوزه خشونت علیه زنان، به خشونتهای خانگی اعمال شده توسط شوهران پرداخته اند، به موضوع مزاحمتهای خیابانی و جنسی، توجه کمتری شده است. مزاحمتهای خیابانی با وجود سکوتی که سالها بر محافل علمی حاکم بود، در دهه های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. محققان و پژوهشگران خارجی در کشورهای مختلف دنیا به دنبال شناخت علمی این مسأله برآمده اند. اما در داخل کشور تحقیقات انجام شده در این زمینه بسیار اندک است. نظر به شیوع مزاحمتهای خیابانی در برخی شهرهای کشور مانند تهران، مشهد، کرمان، گرگان، شیراز و سنندج ، هدف از انجام این پژوهش، تحلیل اجتماعی مزاحمتهای خیابانی نسبت به دختران و واکنشهای منفعلانه ای که آنها به این مزاحمتها نشان می دهند، است. روش: این پژوهش با روش کمی انجام شده است. جمعیت مورد مطالعه 6399 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه مازندران هستند که 362 نفر از میان این دانشجویان، با روش نمونه گیری طبقه بندی شده متناسب و تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه بوده است و داده ها به وسیله نرم افرار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های این پژوهش حاکی از این است که بیشترین پاسخگویان، دانشجویان دختر جوان (میانگین سنی 22.1 سال)، ساکن خوابگاه دانشجویی و در مقطع کارشناسی بوده اند. این پاسخگویان بیشتر متعلق به خانواده هایی با پایگاه اقتصادی- اجتماعی پایین و متوسط بوده اند. به علاوه، 97.4 درصد از پاسخگویان نوعی از مزاحمت خیابانی در طول یک سال گذشته را تجربه کرده اند، در حالیکه 14.1 درصد از آنها مزاحمت خیابانی را روزانه گزارش کرده اند. الگوهای ایجاد مزاحمت نشان می دهد که مزاحمان، مردان جوان (زیر 29 سال) هستند که قربانیانشان را اغلب در مکانهایی مثل خیابانها، پارکها، بازارها و در زمان بین عصر تا شب مورد مزاحمت قرار می دهند. بحث: طبق یافته های پژوهش حاضر، مزاحمتهای خیابانی بدون در نظر گرفتن سن قربانی، و در زمانها و مکانها مختلف صورت می گیرد و پذیرش ارزشهای مردسالارانه موجب واکنش انفعالی تر به این مزاحمتها می شود. این یافته ها، همسو با نظریه فمنیسم رادیکال است که در آن بر روی چگونگی نظارت مردان بر زنان و همچنین به کارگیری خشونت علیه آنان تأکید می ورزد. هدف اغلب پژوهشهای رادیکال فمنیستی تحلیل خشونت مردان نسبت به زنان است و پرده برداری از این واقعیت که ارزشهای مردسالارانه، این خشونت را پنهان می کنند، کم اهمیت جلوه می دهند یا گناهش را به گردن زنان می اندازند. طبق این نظریه، خشونت علیه زنان و عکس العملهای منفعلانه زنان در رابطه با متلکهای جنسی، نشان می دهد زنان در یک نظام مردسالار سرکوب شده اند. علاوه بر این، میزان پذیرش کلیشه های نقش جنسیتی توسط زنان و دختران بر واکنش انفعالی نسبت به مزاحمتهای خیابانی تأثیری ندارد. طبق آزمون همبستگی پیرسون، متغیر پذیرش کلیشه های نقش جنسیتی با متغیر واکنش به مزاحمتهای خیابانی همبستگی معنادار دارد، ولی نتایج تحلیل رگرسیونی، نشان داد که با افزایش پذیرش کلیشه های نقش جنسیتی، میزان واکنش انفعالی نسبت به مزاحمتهای خیابانی، افزایش نمی یابد و افرادی که مطابق کلیشه های نقش جنسیتی خود عمل می کنند، واکنش انفعالی تری را در مقایسه با سایر زنان و دختران، نشان نمی دهند. به علاوه این نتیجه حاصل شده است که میزان یادگیری اجتماعی از خانواده، دوستان و همسالان بر واکنش انفعالی نسبت به مزاحمتهای خیابانی تأثیری ندارد، زیرا رفتار افراد ممکن است تحت تأثیر عوامل فراوانی باشد که نتوان آنها را به عواملی همچون مشاهده و تقلید، تقلیل داد. به نظر می رسد بین فرایند یادگیری به عنوان گام اولیه برای انجام رفتار، تا وقوع رفتار به عنوان مرحله نهایی، عوامل و شرایط گوناگونی می توانند به عنوان عوامل تعدیل کننده مداخله کند. لذا به نظر
عوامل اجتماعی مؤثر در نمایشنامه ها و نمایشنامه نویسان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی هنرمندان یکی از زیرمجموعه های جامعه شناسی هنر است که هنرمندان را حداقل از دو منظر مطالعه می کند. اول، این شاخه ویژگی های فردی، اجتماعی و فرهنگی هنرمندان و نیز رابطه آن با گرایش آنها به هنرمند شدن را مطالعه می کند. دوم، این شاخه سبک ها و مضامین غالب در آثار هنرمندان در دوره زمانی معین و رابطه آن با شرایط اجتماعی معاصرشان را مطالعه می کند. داده های این پژوهش از مطالعه میدانی 75 نفر از نمایشنامه نویسان گرد آمده است که به دو طریق مطالعه شده اند. اول، آنها به پرسشنامه ای پاسخ داده اند که در آن سوالات کلی طرح شده بود. دوم، دو نمایشنامه از هر نویسنده به انتخاب خودش مطالعه شد و بر اساس نتایج این مطالعه و نیز نظر خود نویسنده و نظر منتقدان، سبک و مضمون غالب در آثار نویسندگان مشخص شد. با تقسیم کلی دوره تاریخی مطالعه به دوره های کوچک تر و مطالعه شرایط اجتماعی در هر دوره، رابطه بین سبک و مضمون غالب نمایشنامه ها و شرایط اجتماعی معاصرشان تحلیل شد. مهم ترین یافته پژوهش این است که برخلاف انتظار و برخلاف یافته های تحقیقات مشابه در ایران و دیگر نقاط دنیا، میان سبک و مضمون نمایشنامه ها با ویژگی فردی و اجتماعی نویسندگان و نیز با شرایط اجتماعی معاصرشان رابطه معنی داری وجود ندارد. این یافته ها در بخش آخر مقاله، تحلیل و تبیین شده است.
بررسی رابطه سرمایه فرهنگی و گرایش والدین به تبعیض جنسیتی (مطالعه موردی والدین شهرستان جوانرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
در مطالعه حاضر به بررسی رابطه میان سرمایه فرهنگی والدین و گرایش آن ها به تبعیض جنسیتی پرداخته شده است. به جهت اهمیت و گستردگی نقش سرمایه فرهنگی بسیاری از تحلیلگران و نظریه پردازان اجتماعی از آن به عنوان یک منبع مهم در تعیین ساختار اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی یاد کرده اند. وجه دیگر این تحقیق سنجش میزان گرایش به تبعیض جنسیتی است که از نظریات فمینیستی برای فراهم آوردن چهارچوب نظری این مفهوم استفاده شده است. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه و از یک نمونه 384 نفری از والدین شهرستان جوانرود گردآوری شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش بیانگر وجود رابطه ی معنادار بین دو متغیر سرمایه فرهنگی والدین و گرایش آن ها به تبعیض جنسیتی در سطح اطمینان 95 درصد است. بر این اساس بین میزان سرمایه فرهنگی والدین و گرایش آن ها به تبعیض جنسیتی نسبت به فرزندانشان رابطه معکوس وجود دارد به این معنی که گرایش به تبعیض جنسیتی در میان والدین با سرمایه فرهنگی پایین تر، بیشتر از والدین با سرمایه فرهنگی بالاتر است.
دین داری و الگوی تربیتی خانواده (بررسی تاثیرات خانواده بر رفتار دینی نوجوانان در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۷ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
283 - 314
نحوه تعامل والدین با فرزندان می تواند بر رفتار فرزندان و شکل گیری شخصیت آنان تأثیر گذار باشد، با چنین پیش فرضی می توان گفت نظام تربیتی خانواده بر گرایشدینی فرزندان نیز نقش تعیین کننده ای خواهد داشت، فرضیه اصلی این است که بین سه الگوی"اقتدار استبدای"، "آزادگذاری" و "الگوی اقتدار منطقی" مورد نظر دیانا به امرایند (1973)، با میزان دین داری نوجوانان رابطه معنی داری وجود داشته باشداین تحقیق از دو روش مطالعه اسنادی و میدانی (پیمایشی) سود برده شده است. میزان پایایی پرسش ها با احتساب آلفای کرونباخ تعیین شده اند، به منظور تکمیل مدل سه گانه تربیتی به امرایند، الگوی چهارمی نیز تحت عنوان "الگوی پذیری)" والدین به آن افزوده شده است.
جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه دانش آموزان دوره متوسطه مدارس دولتی شهر تهران است حجم جامعه آماری حدود 325400 دانش آموز بر آورد شد است. اما بر برآورد حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران صورت گرفته است حجم نمونه آماری با توجه به بالاترین سطح اعتماد و کمترین میزان خطا تعداد 384 نفر به دست آمد. حهت انتخاب نمونه ها از نمونه گیری چندمرحله ای (خوشه ای، مطبق و تصادفی) استفاده شده است و اطلاعات به دست آمده با روش های آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است، نتایج نشان می دهد که بین الگوهای عملگرایانه و اقتدار منطقی با دینداری جوانان رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد. و بین الگوی آزادگذاری با دینداری جوانان رابطه معنادار اما معکوسمشاهده استو در نهایت بین الگوی استبدادی با دینداری جوانان رابطه معناداری مشاهده نشده است.
رابطه بین سرمایه اجتماعی و مشارکت سیاسی (مطالعه موردی: شهروندان قم)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۶ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۶۲
391-359
حوزههای تخصصی:
مقدمه: گذار مطلوبِ جامعه معاصر ایران از نظم سنتی به مدرن، نیازمند مشارکت سیاسی شهروندان است و تحقق این مشارکت نیز، نیازمند فراهم بودن متقدمهای مهمی ازجمله سرمایه اجتماعی است. در این رابطه، سرمایه اجتماعی عامل مهمی است که تعیین نقش و چگونگی تأثیرگذاری آن بر مشارکت سیاسی و احیاناً به فعل درآوردن نیروی بالقوه آن، اخیراً مورد توجه ویژه در محافل علمی واقع شده است و معرفت به سرمایه اجتماعی در جهت تأمین مشارکت سیاسی و نهایتاً کمک به توسعه سیاسی و تکوین و بسط دموکراسی، حائز اهمیت است. بنابراین، فرض بر این است که سرمایه اجتماعی ظرفیت کنش سیاسی افراد را افزایش داده و درنتیجه احتمال درگیری سیاسی آنان را بالا می برد. بر همین اساس، تحقیق حاضر با استفاده ازنظریه رابرت پاتنام، به آزمون رابطه بین سرمایه اجتماعی و مشارکت سیاسی در بین شهروندان می پردازد. روش: تحقیق حاضر با روش شناسی کمی، روش پیمایش و تلفیقی از شیوه های نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، تصادفی نظام مند و تصادفی ساده در بین 383 نفر از شهروندان 18 تا 65 سال ساکن در شهر قم انجام گرفته است. یافته ها: بین همه مؤلفه های سرمایه اجتماعی و مشارکت سیاسی شهروندان قم رابطه مثبت وجود دارد. اگرچه بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره، از بین مجموع چهار متغیر پیش بین اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی، آگاهی و مشارکت اجتماعی غیررسمی، تنها دو متغیر آگاهی و مشارکت اجتماعی غیررسمی اثر مستقیمی روی مشارکت سیاسی دارند که دراین بین، سهم متغیر آگاهی بیشتر از مشارکت اجتماعی غیررسمی است، اما نتایج تحلیل مسیر نشان داد که تمامی این چهار متغیر توانسته اند به یکی از سه شکل مستقیم، غیرمستقیم و توأمان (هم مستقیم و هم غیرمستقیم) روی مشارکت سیاسی شهروندان قم تأثیر بگذارند که از بین آنها، بیشترین تأثیر به ترتیب مربوط به متغیرهای آگاهی، مشارکت اجتماعی غیررسمی، اعتماد اجتماعی و انسجام اجتماعی بوده است. بنابراین، شهروندان با مشارکت سیاسی بالاتر، شهروندانی اند که از آگاهی، اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی غیررسمی و هماهنگی بیشتری با نظام ارزشی و هنجاری جامعه برخوردارند. بحث: اگرچه همه متغیرهای آگاهی، اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی غیررسمی و انسجام اجتماعی به طور مستقیم یا غیرمستقیم روی مشارکت سیاسی شهروندان مؤثرند، اما بخش محوری سرمایه اجتماعی که ضمن تقویت سایر عناصر آن، مشارکت سیاسی شهروندان را افزایش می دهد، آگاهی است. از طرفی، با توجه به روابط متقابل عناصر سازنده سرمایه اجتماعی، می توان با تقویت آگاهی، بر سایر ابعاد سرمایه اجتماعی نظیر انسجام اجتماعی، اعتماد اجتماعی (به ویژه اعتماد نهادی) و مشارکت اجتماعی غیررسمی اثر مثبت گذاشت. درواقع، هرچه در عرصه های عمومی (اجتماعی-سیاسی) عنصر آگاهی باکیفیت تر، به هنگام تر و اجرایی تر باشد، می تواند سبب ساز افزایش مشارکت سیاسی شهروندان در سطحی بالاتر و بیشتر باشد.
تحلیل رابطه سرمایه اجتماعی و سبک زندگی با گرایش به فرزندآوری (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و نوع سبک زندگی (سبک زندگی سنتی و مدرن) با گرایش به فرزندآوری در بین دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در سال تحصیلی 94-1393 با حجم نمونه 384 نفر و با استفاده از شیوه نمونه گیری طبقه بندی و بهره گیری از پرسشنامه محقق ساخته انجام شده است. یافته ها حاکی از آن است که بین میزان استفاده از رسانه های خارجی (اینترنت، شبکه های اجتماعی مجازی و شبکه های ماهواره ای) و گرایش به فرزندآوری رابطه معنادار معکوسی وجود دارد، اما بین استفاده از رسانه های داخلی و گرایش به فرزندآوری رابطه معناداری مشاهده نشد. بین سرمایه اجتماعی (اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی و انسجام اجتماعی) و سبک زندگی سنتی با گرایش به فرزندآوری رابطه معنادار مثبت و بین سبک زندگی مدرن و گرایش به فرزندآوری رابطه معنادار معکوسی وجود دارد. علاوه بر این، از میان متغیرهای زمینه ای (سن، جنس، مقطع تحصیلی، وضعیت شغلی و گروه قومی)، تنها رابطه بین وضعیت شغلی و قومیت با گرایش به فرزندآوری معنادار شد.
ساماندهی و مهار موفّق تکدّی گری در کلان شهرها: مطالعه موردی مؤسّسه خیریه حمایت از مستمندان تبریز
حوزههای تخصصی:
موسسه خیریه حمایت از مستمندان تبریز مهمترین موسسه در شهر تبریز است که با هدف جلوگیری از تکدی گری و کمک به محرومان واقعی در سال 1351 تاسیس شد و هزاران نفر از افراد خانواده های تهیدست را تحت پوشش قرار داده است. اکنون این سوال مطرح است که این موسسه چگونه موفق شده است که تکدی گری را در این شهر مهار کند؟ در این مطالعه، با استفاده مطالعه موردی از نوع پژوهش کیفی با شیوه مشاهده و مصاحبه با 20 نفر از افراد آگاه و مددجو و بررسی به گردآوری داده ها پرداخته شد. با روش تحلیل تماتیک یا موضوعی ده مقوله عمده برگرفته از عملکرد موسسه شناسایی شدند که عبارتند از: آگاهی بخشی به مردم، مبارزه با بدعت ها، حمایت مادی و اجتماعی، پرهیز از کمک مالی به طور مستقیم، ساختار سازمانی موسسه، کاریابی، بررسی مداوم، تامین نیروی انسانی، تلقی چندبعدی از تکدی گری و بازتولید فعالیت های فرهنگی و دینی. نتایج نشان داد این مقوله ها از ویژگی های برجسته این موسسه در فرآیند ریشه کنی تکدی گری در تبریز و عنوان دار کردن این شهر به عنوان کلان شهر بدون گدا بوده است.
الزام های ایران برای ایجاد مدل متوازن توسعه منطقه ای در راستای تحقق اهداف بین المللی کاهش انتشار گازهای گلخانه ای (GHGs)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات آب و هوایی و پیامدهای ناشی از آن در دهه های آتی زندگی بشر را دستخوش تحولات عظیمی خواهد کرد. این مسئله باعث شده است جامعه جهانی ارزیابی، پیگیری و راهکارهای کنترل را در رأس اقدام های خود قرار دهند. کشور ایران در سال 2015 در جایگاه نُهم جهان از منظر انتشار گازهای گلخانه ای قرار گرفت و در جریان نشست پاریس متعهد به کاهش 4 درصدی انتشارها تا سال 2030 نسبت به وضع موجود شد و در صورت تأمین حمایت های مالی و فنی جامع و انتقال فناوری از جانب جامعه بین المللی سطح کاهش تا 12 درصد قابل ارتقاء می باشد. با این رویکرد در پژوهش حاضر وضعیت انتشار گازهای گلخانه ای در ایران طی دهه های گذشته مورد تحلیل قرار گرفته است. ارزیابی ها نشان می دهد انتشارها در ایران از روندی صعودی پیروی می کند و بخش های نیروگاهی، اداری_ تجاری- خانگی و حمل و نقل در راس انتشارها قرار دارند. تحلیل محرک های مؤثر در انتشارها با بازه زمانی درازمدت (2012- 1971) نشان می دهد جمعیت با ضریب 94/2+، سرانه تولید ناخالص داخلی با ضریب 004/1+، شدت انرژی با ضریب 035/0- و شدت کربن با ضریب 694/0- در الگوی انتشار مؤثر هستند. ارزیابی الگوی توسعه و درآمدزایی از منظر انتشار گازهای گلخانه ای موید آن است که بخش عمده ای از سوخت در صنایعی صرف می شود که از نظر اقتصادی کمترین بازدهی را دارند. همچنین، صنایع خُرد (با کمتر از 10 نفر شاغل)، برخلاف مصرف بالای انرژی از نظر درآمدزایی توان رقابت با صنایع بزرگ را ندارند. نگاهی از منظر عدالت و توزیع متوازن امکانات، محرک ها و مسئولیت ها در میان استان های کشور از ساختاری نامتعادل و دور از عدالت حکایت می کند. تحقق اهداف بین المللی، کاهش جز در سایه شناخت کافی از وضع موجود و رفع معضلات پیش رو امکان پذیر نمی باشد و مجموعه این تحلیل ها می تواند در شناسایی معضلات پیش رو و تبیین ساختاری منسجم، پایدار و مبتنی بر عدالت مورد استفاده قرار گیرد.