فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵
71 - 99
حوزههای تخصصی:
انقلاب جنسی اواخر دهه 1960به تغییر گفتمان جنسی و تغییر اساسی در نگرش ها، اخلاق و رفتار جنسی در بسیاری از کشورهای غربی منجر شد. یکی از مهم ترین پیامدهای آن گسترش روابط جنسی پیش از ازدواج در این کشورها بوده است. این الگوی روابط جنسی پیش از ازدواج به تدریج نقاط دیگر جهان را نیز فراگرفت. این دگرگونی از رابطه جنسی اسطوره زدایی کرد و علاوه بر افزایش سن ازدواج، زمینه های پیدایی همباشی را به وجود آورد. ایران اسلامی نیز از تحولات در امان نمانده است و نزدیک دو دهه است که زمزمه هایی از رواج این الگوی ازدواج در ایران شنیده می شود و پژوهش هایی را که عمدتاً به روش کیفی انجام شده است، برانگیخته است. این مطالعه قصد دارد با ترکیب یافته های این پژوهش ها به درک بهتر این پدیده و ارائه تصویری کلی از وضعیت همباشی در ایران اقدام کند. این مطالعه با روش فراترکیب انجام شده است. جست وجو در مهم ترین پایگاه های اطلاعات فارسی با کلیدواژه همباشی، هم خانگی، هم بالینی و ازدواج سفید در محدوده زمانی بین سال های1380 الی 1400 انجام شد. از مجموع مقالات به دست آمده نهایتاً 14 مقاله با توجه به معیارهای ورود و خروج تحقیقات انتخاب شد. همباشی در ایران در میان طبقات متوسط شهری، گروه های سنی جوان و تحصیل کردگان دانشگاهی رواج یافته است. تجربیات جهانی از روند افزایشی آن حکایت دارد. در ایران اسلامی به دلیل غیرقانونی بودن و مجازات شدید در صورت افشای آن، از میزان آن اطلاعی در دست نیست ولی بررسی داده های نگرش سنجی حاصل از پیمایش های ملی در دهه نود نشان از افزایش موافقت با این پدیده در سطح نگرشی دارد. در تحلیل این پدیده بایستی به سنخ های متفاوت همباشی توجه کرد. حداقل با دو سنخ از همباشی در ایران روبه رو هستیم؛ سنخ اول بیشتر در قالب یک نوع الگوی روابط پیش از ازدواج قابل طبقه بندی است و سنخ دوم همباشی به عنوان بدیل ازدواج محسوب می شود.
فهم سوگیریهای تصمیم گیری مبتنی بر رویکرد علوم شناختی (مورد مطالعه: صنعت مشاوره مدیریت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، فهم سوگیری های تصمیم گیری مشاوران سازمانی مبتنی بر رویکرد علوم شناختی بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش کیفی بود. جامعه آماری پژوهش، مشاوران سازمانی یک شهرک صنعتی واقع در استان تهران در سال 1399 بودند. حجم نمونه 10 نفر به دلیل اشباع نظری و از طریق نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از روش مصاحبه ساختاریافته برای تعیین پایایی از روش پایایی بین دو کدگذار (ضریب کاپای کوهن) استفاده شد، که عدد 0.86 بدست آمد و مورد تائید قرار گرفت. روایی نیز بر اساس پروتکل مصاحبه بود. تحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری باز معادل تحلیل محتوای کیفی در نرم افزار Maxqda 11 صورت گرفت. یافته ها: یافته های حاصل از مصاحبه با مشاوران شامل: 3 مقوله اصلی، 8 مقوله فرعی، 28 مفهوم و 161 کد اولیه بود که (3 مقوله اصلی؛ اطلاعات بیش از حد، نیاز به سریع عمل کردن و فقدان معنا) و (8 مقوله فرعی؛ در دسترس بودن، چارچوب بندی، اثر مرجع، تائید، نمایندگی، پافشاری، تعهد و توهم کنترل) بودند.بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد برای هر سه مقوله اصلی بدست آمده تجویزهای راهبردی وجود دارد، که با به کار بردن آن ها می توان تا حد زیادی سوگیری های را کاهش داد. برگزاری کارگاههایی مانند تفکر انتقادی یا نقادانه به دلیل ساختارشکنی در چارچوب ذهنی افراد، شناخت تیپ شخصیتی خود و دیگران، روشن کردن اهداف قبل از دیدن و بررسی گزینه ها، تخمین منابع اطلاعاتی به صورت موشکافانه و افزایش زمان برای تصمیم گیری باعث کاهش در بروز این سوگیری ها می شود.
بررسی نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی در رابطه بین فاکتورهای موفقیت با انگیزش پیشرفت دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
122 - 136
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش بررسی نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی در رابطه بین فاکتورهای موفقیت با انگیزش پیشرفت دانش آموزان بود.روش شناسی: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه دانش آموزان دختر پایه ی یازدهم شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 98-1397 بود. از این جامعه، 400 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه های خودکارآمدی تحصیلی دانش آموز جینک و مورگان(1999)، هویت تحصیلی موفق واز و ایزاکسون(2008)، باورهای معرفت شناختی شومر(1990)، نیازهای اساسی روانشناختی گاردیا و همکاران(2000) و انگیزش پیشرفت هرمنس(1987) بود. داده ها با استفاده از روش آماری مدل معادلات ساختاری، در نرم افزار SPSS24 و Amos24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که برازش مدل اندازه گیری و مدل ساختاری پژوهش، تأیید شد. نتایج نشان داد که باورهای معرفت شناختی، هویت تحصیلی موفق و نیازهای اساسی روانشناختی بر خودکارآمدی تحصیلی و انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی تحصیلی بر انگیزش پیشرفت اثر مستقیم و معنادار داشتند، همچنین خودکارآمدی تحصیلی بر انگیزش پیشرفت، باورهای معرفت شناختی بر هویت تحصیلی موفق و نیازهای اساسی و نهایتا نیازهای اساسی بر هویت تحصیلی موفق تأثیر مثبت و معنی داری سطح 95 درصد اطمینان معنادار دارد(05/0 > P).بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، دانش آموزانی که دچار افت تحصیلی شده و انگیزش پیشرفت و موفقیت در آنها روند کاهشی دارد را می توان با استفاده از برنامه های آموزشی و مشاوره ای در جهت بهبود هویت تحصیلی، باورهای معرفت شناختی و نیازهای اساسی روانشناختی مورد مداخله قرار داد و زمینه پیشرفت تحصیلی را در آنها محیا کرد. نتایج این پژوهش همچنین می تواند زمینه برنامه ریزی مناسب در جهت اتخاذ راهکارهای آموزشگاهی مناسب در جهت افزایش انگیزش پیشرفت دانش آموزان و به تبع آن کاهش افت و بی میلی تحصیلی را به همراه داشته باشد.
رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با تاب آوری تحصیلی در دانشجویان: نقش میانجی گری تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
187 - 198
حوزههای تخصصی:
هدف: تاب آوری تحصیلی نقش مهمی در سایر عملکردهای تحصیلی دارد. در نتیجه، هدف این پژوهش تعیین رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با تاب آوری تحصیلی با نقش میانجی گری تنظیم شناختی هیجان در دانشجویان بود.روش شناسی: این مطالعه مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد شهر تهران در سال تحصیلی 400-1399 بودند. حجم نمونه بر اساس نظر Kline (2015) 201 نفر تعیین که این تعداد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش فرم کوتاه مقیاس طرحواره های ناسازگار اولیه Young (1994)، پرسشنامه تاب آوری تحصیلی Samuels (2009) و مقیاس تنظیم شناختی هیجان Garnefski, Kraaij and Spinhoven (2001) بود و داده های حاصل از اجرای آنها با روش تحلیل مسیر در نرم افزارهای SPSS-26 و AMOS-24 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل طرحواره های ناسازگار اولیه با تاب آوری تحصیلی با نقش میانجی گری تنظیم شناختی هیجان در دانشجویان برازش مناسبی داشت. هر پنج طرحواره ناسازگار اولیه شامل جدایی و طرد، خودگردانی مختل، محدودیت های مختل، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی افراطی بر تنظیم شناختی هیجان سازگار و تاب آوری تحصیلی دانشجویان اثر مستقیم و منفی و بر تنظیم شناختی هیجان ناسازگار آنان اثر مستقیم و مثبت داشت و علاوه بر آن، تنظیم شناختی هیجان سازگار بر تاب آوری تحصیلی دانشجویان اثر مستقیم و مثبت و تنظیم شناختی هیجان ناسازگار بر تاب آوری تحصیلی آنان اثر مستقیم و منفی داشت (01/0P
تربیت بنات و فرایند تمدن گستری تحلیل گفتمان اصلاح گرایانه درباری در عهد ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
مسئله ی زن در هر گفتمانی، در مقاطع مختلف تاریخی، به اشکال گوناگونی صورتبندی شده است. از عهد ناصری به این سو با نظام دانش جدیدی پیرامون مسئله زن مواجه هستیم که بر تربیت نسوان و دختران تاکید دارد. به طور خلاصه می توان چنین نظام دانشی را در عنوان"تربیت بنات" خلاصه کرد. در این مقاله درصدد هستیم تا شرایط امکان ظهور چنین گفتارهایی را مورد بررسی قرار دهیم. با رویکرد تبارشناسی فوکو و تکنیک تحلیل گفتمان فوکوئی به بررسی اسناد مرتبط با تربیت نسوان که در فاصله سالهای 1290-1340ه.ق.م نگاشته شده اند پرداختیم. یافته ها نشان داد که وقایعی همچون گسترش بیماری های همه گیر، سفلیس، وبا، وضعیت نابسامان اقتصادی و جنگ و قحطی زمینه ظهور گفتمانهایی را که بر تربیت نسوان تاکید داشتند فراهم ساخت. با بررسی پایگاه اجتماعی و اقتصادی نویسندگان کتب و روزنامه هایی که بر مسئله تربیت نسوان تاکید داشتند، دریافتیم که چنین گفتارهائی در فضای دربار پررنگ تر بود. گفتارهای اصلاح گرایانه درباری در قالب آموزش علم به نسوان،(آداب رفتاری و شیوه رفتار باهمسر، خانه داری و بهداشت) کد های اخلاقی جدیدی برای زنان تعریف می کرد و با بازخوانی علم، اخلاق، دین و اقتصاد، مسئله تربیت نسوان با تمدن و ترقی ملی پیوند می داد. در این مقاله از ادبیاتی که نوربرت الیاس پیرامون فرایند تمدن گستری و جامعه ی درباری و تغییر موازنه قدرت میان دوجنس فراهم آورده، بهره برده ایم و گفتگوئی با پژوهش های انتقادی جنسیت و مدرنیته ی ایرانی داشته ایم
مضامین اثربخش در حمایت اجتماعی از منظر روان درمانگران: تدوین مدل مبتنی بر رویکرد کیفی به پژوهش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۳
131 - 167
حوزههای تخصصی:
حمایت اجتماعی یکی از متغیر های مورد مطالعه در علوم روانشناسی و اجتماعی است. حمایت اجتماعی با تأثیر گذاری بر عرصه های مختلف فردی و اجتماعی سلامت روانی و بهروری افراد را ارتقا می دهد و فرد را برای مواجه با مشکلات یاری می رساند. این پژوهش در مورد شناسایی مضامین اثر گذار بر حمایت اجتماعی از منظر روان درمانگران بود. پژوهش از منظر هدف کاربردی و از نوع روش جز تحقیقات کیفی محسوب می شود. نمونه پژوهش را ۱۸ نفر از روانشناسان و درمانگران که در سال ۱۴۰۰در استان قم مشغول به فعالیت بودند تشکیل دادند. نمونه گیری به شکل هدفمند صورت گرفت. برای جمع آموری اطلاعات از مصاحبه های نیمه ساختاریافته بهره گرفته شده است. جمع آوری اطلاعات تا اشباع نظری و نیافتن یافته جدیدی ادامه داشت. از روش تحلیل تماتیک برا تحلیل مصاحبه ها استفاده شد. نتایج نشان داد عوامل در سطح درمانگر (عناصر مهارتی )، در سطح مدرسه ( عناصر آموزشی )، در سطح اجتماع (عناصراجتماعی _ قانونی)، در سطح خانواده (عناصر تعاملاتی) در سطح والدین (عناصر بین فردی _ معیشتی )، در سطح فرد ( عناصر شخصیتی) مضامین اثر گذار بر حمایت اجتماعی از منظر روان درمانگران بود. بحث: حمایت اجتماعی از ابعاد و زوایایی مختلف زندگی بشر قابل تحلیل و ارزیابی است و لزوم توجه به این مؤلفه از نگاه متخصصان و اندیشمندان حوزه های مختلف مرتبط با انسان ضروری است.
تدوین برنامه جامع غنی سازی اوقات فراغت دانشجویان با تاکید بر رویکرد فعالیت های ورزشی سازمان یافته مبتنی بر راهبرد SWOT ( نمونه مورد مطالعه: اساتید،دانشجویان و کارکنان دانشکده تربیت بدنی دانشگاه علامه تربیت بدنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۳
193 - 241
حوزههای تخصصی:
نظر به اهمیت اوقات فراغت دانشجویان و ورزش دانشجویی در دانشگاه ها، توجه و نگاه راهبردی به این مقوله در دانشگاه علامه طباطبائی نیز غیرقابل چشم پوشی بود. لذا هدف این پژوهش، تدوین برنامه جامع غنی سازی اوقات فراغت دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی با رویکرد فعالیت های ورزشی سازمان یافته از دیدگاه اساتید و کارکنان بود. پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی بود. جامعه آماری تحقیق شامل؛ 40 نفر از اساتید، کارکنان، دانشجویان و مربیان ورزشی دانشگاه بود. حجم نمونه به صورت تمام شمار انتخاب شد. ابزار پژوهش؛ مصاحبه و پرسشنامه های محقق ساخته بود که روایی محتوایی آنها بر اساس نظر متخصصان و با پایایی آلفای کرونباخ 91/0 تأیید شد. جهت تحلیل داده ها، از ماتریس ارزیابی عوامل درونی و بیرونی، ماتریس تحلیل سوات و ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی استفاده شد. نتایج تحلیل سوات نشان داد که موقعیت راهبردی در موقعیت محافظه کارانه قرار دارد و 3 استراتژی تهاجمی، 6 استراتژی محافظه کارانه، 4 استراتژی رقابتی و 2 استراتژی تدافعی تدوین گردید. در ادامه با رسم ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمّی عوامل داخلی و خارجی، استراتژی «توسعه و بهبود فضا، تجهیزات و اماکن ورزشی استاندارد در خوابگاه ها و دانشکده ها به ویژه برای دختران دانشجو» در رتبه اول قرار گرفت. بنابراین مدیریت تربیت بدنی دانشگاه می تواند با توسعه اماکن و تجهیزات ورزشی در خوابگاه ها و دانشکده ها، فرصت های حضور بیشتر دانشجویان در فعالیت های ورزشی را در راستای غنی سازی اوقات فراغت فراهم آورند.
مطالعه طولی (پانلی) نگرش دانشجو معلمان نسبت به عناصر نظام آموزشی تربیت معلم در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر یک مطالعه طولی درباره ادراکات و برداشت های دانشجو معلمان از مؤلفه های نظام آموزشی تربیت معلم ایران و حرفه معلمی در طول تحصیل است. برای انجام این مطالعه طولی از روش پدیدارشناسی استفاده شده و گردآوری اطلاعات در دو بازه زمانی بدو ورود دانشجویان و حین دانش آموختگی آنان انجام شده است. جامعه پژوهشی دانشجو معلمان ورودی 1395 پردیس حکیم فردوسی دانشگاه فرهنگیان بوده که نمونه ای تصادفی به تعداد 22 نفر در شروع پژوهش انتخاب و با شیوه پانلی از همان نمونه به تعداد 18 نفر در حین دانش آموختگی در گردآوری اطلاعات همکاری نمودند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه سازمان یافته بوده و اعتباریابی از طریق بازگرداندن یافته ها به مشارکت کنندگان و انجام اصلاحات ضروری صورت پذیرفته است. تجزیه وتحلیل اطلاعات با روش تحلیل محتوای کیفی و کدگذاری انجام شده است. یافته های پژوهش نشان داد که بین نگرش بدو ورود دانشجویان و نگرش حین دانش آموختگی آنان نسبت به عناصر دانشجو، برنامه درسی، برنامه درسی غیررسمی (فرهنگی اجتماعی)، تجهیزات و فناوری، سرای دانشجویی و رفاهی، حرفه معلمی و مسائل و مشکلات دانشجویی تفاوت وجود دارد و نگرش آنان تغییر پیدا کرده است. لیکن در عنصر کارکنان، تحقق انتظارات تا حد زیادی انجام و در عنصر استاد (آموزشگر) میزان تحقق انتظارات در حد متوسط است. علاوه بر وجود تفاوت بین تصورات اولیه و ادراکات پس از تجربه زیسته، مضامین و مقوله های استخراجی از برخی تغییرات در نگرش دانشجو معلمان نیز قابل توجه بوده و پرداختن به آن ها در تصمیم گیری و برنامه ریزی های مختلف نظام آموزشی تربیت معلم ایران ضروری به نظر می رسد.
بنیان های فرهنگی اعمال قدرت در مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
79 - 110
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در پی آن است که شیوه های اعمال قدرت و مؤلفه های فرهنگ مدرسه را توصیف و تحلیل کند و نشان دهد چگونه این دو در تلاقی با هم معانی و دیدگاه های بدیل دانش آموزان را زمین گیر می نمایند. چارچوب نظری و روشی پژوهش بر اتنوگرافی انتقادی استوار و جهت ارتقای حساسیت نظری از سازه های نظری فوکو، بوردیو، اپل و ایلیچ بهره گرفته شده است روش پژوهش، اتنوگرافی انتقادی و جامعه ی پژوهش، مدارس مقطع تحصیلی متوسطه ی دوم پسران در شهر سنندج بود. نمونه ها به روش هدفمند و از خلال مشاهده و کار اتنوگرافیک در میدان پژوهش انتخاب و داده ها از طریق یادداشت از رهگذر مشاهده ی غیرمشارکتی، گپ و گفت با سوژه ها و مطلعین کلیدی انتخاب شد و طی32 مصاحبه ی فردی با دانش آموزان، معلمان و اولیاء و 5 مصاحبه گروهی متمرکز با دانش آموزان داده ها گردآوری، کدگذاری و تحلیل شد. بر اساس یافته ها، قدرت انضباطی، قدرت تعاملی، گروه معلمان، فشار به والدین و رویکرد اداره از شیوه های اعمال قدرت در مدرسه بود که از رهگذر فرهنگ مدرسه ممکن و بازتولید می شود. حفظ شأن مدرسه و حریم معلمان، ناهمنوائی هم چون آسیب، مدارا و نگهداری، بهره گیری از قدرت والدین و همچنین الگوها و فرایندهای سیطره ی امر انضباطی و امر درسی، ساخت دانش مدرسه و برساخت نوع دانش آموز از مؤلفه های فرهنگ مدرسه و ایده های مبنایی و تئوری های ضمنی معلمان به شمار می رود. مدرسه از رهگذر ارتباط نزدیک با خانه و آموزش و پرورش، درگیر مجموعه ای از روابط سیستم است که ارجاع به آن، قدمی مؤثر برای فهم تم ها و رویه های فرهنگی است.
فراتحلیل عوامل مؤثر بر آگاهی از حقوق شهروندی در بین ایرانیان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۶
312-269
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حقوق شهروندی مجموعه ای از قواعد حاکم در اجتماع در ارتباط با سیاست، نهادها، دولتها و جامعه مدنی است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی عوامل مؤثر بر آگاهی از حقوق شهروندی با استفاده از شیوه فراتحلیل است. روش: روش اجرای پژوهش فراتحلیل کمی با هدف انسجام بخشی، مرور نظام مند و یکدست سازی مطالعات صورت گرفته در یک زمینه حقوق شهروندی بود. جامعه آماری این پژوهش 32 پژوهش از پژوهشهای صورت گرفته در سالهای 1400-2004 بود که 28 نمونه سند پژوهشی متناسب با ملاکهای فراتحلیل کمی (ضریب همبستگی، حجم نمونه، سطح معنی داری، کیفیت پژوهش، اعتبار و روایی پژوهش و پیمایش)، با هدف ترکیب و شناسایی میزان تأثیر آن انتخاب شدند. یافته ها: بین عوامل سیاسی (مشارکت سیاسی، گرایش سیاسی، آگاهی سیاسی، اعتماد سیاسی)، فرهنگی (آگاهی اجتماعی از حقوق، آموزش حقوق شهروندی، مصرف رسانه ای، سرمایه فرهنگی)، اجتماعی (اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، انسجام اجتماعی) و متغیرهای زمینه ای (سطح تحصیلات، سن، پایگاه اقتصادی- اجتماعی) با میزان آگاهی از حقوق شهروندی رابطه وجود دارد. اندازه اثر عوامل اجتماعی، زمینه ای، فرهنگی و سیاسی بر آگاهی از حقوق شهروندی به ترتیب بیشتر است که مجموع این عوامل توانسته اند 0.20 درصد از تغییرات آگاهی از حقوق شهروندی را تبیین کنند. بحث: افزایش میزان مشارکت مردم در حوزه های سیاسی و اجتماعی زمینه را برای گسترش آگاهیهای سیاسی شهروندان فراهم می کند. تقویت اعتماد سیاسی شهروندان به نظام سیاسی، توسعه حقوق شهروندی را به همراه خواهد داشت. آموزش حقوق شهروندی زمینه افزایش آگاهیهای سیاسی- اجتماعی را فراهم می کند. بهره مندی از رسانه های جمعی و تقویت سرمایه های فرهنگی موجب تقویت اعتماد اجتماعی، افزایش مشارکت و انسجام اجتماعی می شود و بستر لازم را برای توسعه حقوق شهروندی و برقراری و افزایش مؤلفه های حقوق شهروندی فراهم می کند. در کنار همه این ضرورتها، تحصیلات، سن و پایگاه اقتصادی- اجتماعی افراد هم در افزایش آگاهی مردم از حقوق شهروندی و برقراری مؤلفه های حقوق شهروندی موثر است که لازم است مورد توجه قرار گیرد.
نقد جامعه شناختی رمان بی کتابی نوشته محمدرضا شرفی خبوشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد جامعه شناختی، از شیوه های شناخته شده در حوزه نقد ادبی، با تأکید بر ارتباط دوسویه ادبیات و جامعه، می کوشد نحوه بازنمایی ساختارهای اجتماعی را در آثار ادبی ارزیابی کند. این شیوهْ عمده مطالعات خود را بر روی نوع ادبی رمان که از میان انواع ادبی، بیشترین تناسب را با زیست جهان مدرن دارد، متمرکز کرده است. پژوهش حاضر بر آن بوده است تا از میان آثار برگزیده ادبیات داستانی معاصر، رمان بی کتابی، نوشته محمدرضا شرفی خبوشان را از دیدگاهی جامعه شناسانه بررسی و آن را در پیوند با جامعه ای که این اثر مولود آن است، ارزیابی کند. درهمین راستا، مقاله پیشِ رو از طریق کاربست نظریه های جامعه شناسی ادبیات، به ویژه آراء گلدمن و با تمرکز بر فرآیند تقلیل جایگاه و ارزش کتاب به اُبژه ای صرفاً تزئینی در این اثر، گفتمان مردسالار و دیگر ساختارهای معنادار، کوشیده است نشان دهد چگونه برخی خُرده فرهنگ ها ابتدا در بطن نظام های اجتماعی نفوذ می کند و بعد با تکرار مداوم، تبدیل به عادت واره می شود؛ سپس این عادت واره به تدریج در سیر تاریخی خود، رسوب می کند تا اینکه سال ها بعد، در زمانه ای دیگر، در برخورد با شرایط اجتماعی جدید، با خروج از حالت رسوب شدگی، به حالت هشیاری و بیدارشدگی می رسد و دوباره به چرخه می افتد. برآیندِ نهایی نشان می دهد نویسنده میان پیرنگ، کلیت و ساختار منسجم متن، با فرامتن، از طریق به کارگیری ساختارهای معنادار پیوند برقرار می کند؛ به نحوی که از یک سو می توان ساختار حاکم بر جامعه زمان قاجار را در ساخت هنری رُمان بازجُست و از سوی دیگر، همان ساختارها را می توان در هیئتی جدید در زمانه مؤلف رؤیت کرد.
بررسی تجربی ارتباط تجانس مذهبی با خودکشی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
131 - 147
حوزههای تخصصی:
در بسیاری از تحقیقات انجام گرفته در جامعه شناسی کلان نشان داده شده است که دین و دینداری موجب کاهش نرخ های خودکشی هم در سطح بین کشوری و هم درون کشوری می شود. با این حال، در ادبیات نظری و پژوهشی مربوط به ارتباط دین و خودکشی چندان به این نکته پرداخته نشده است که تجانس مذهبی چگونه بر نرخ های خودکشی تأثیر می گذارد. در جامعه شناسی، میراث علمی دورکیم در خودکشی پژوهی با مقایسه تأثیر سنت های مذهبی مختلف بر نرخ های خودکشی تداوم یافته است، اما یک جایگزین نویدبخش برای تکمیل و پیشرفت این حوزه مطالعاتی عبارت از بررسی تأثیرات تجانس مذهبی بر نرخ های خودکشی است. در همین راستا، برخی جامعه شناسان ادعا نمودند که تجانس مذهبی کانون مناسب تری برای مطالعات جامعه شناختی خودکشی در سطح کلان است. لذا، مطالعه حاضر در بسط میدان پژوهشی مربوط به ارتباط دین و خودکشی و با تمرکز بر جامعه ایران حول محور این پرسش کلیدی یا سوال اصلی سازمان داده شد که چه ارتباطی بین تجانس مذهبی و نرخ های خودکشی در ایران وجود دارد؟ روش تحقیق این مطالعه، «تطبیقی درون کشوری» بوده که از داده های جمعی سال 1395 (آخرین سرشماری در ایران) برای مقایسه کمّی استان های ایران استفاده نموده است. در مجموع، نتایج تحقیق نتوانست حمایت تجربی برای این مدعا فراهم آورد که تجانس مذهبی تأثیر کاهشی بر نرخ های خودکشی دارد. به عکس، یافته های تحقیق نشان داد که تجانس مذهبی ارتباط مثبت یا تأثیر افزایشی بر نرخ های خودکشی در استان های ایران داشته است. در بخش پایانی این مقاله، کوشش شد ضمن ارایه تحلیلی پسینی بر پایه یک دیدگاه نظری متأخر در جامعه شناسی دین (نظریه بازار دین) تفسیری نظری برای توجیه یک چنین یافته ناسازگار و غیرمنتظره ای ارایه شود.
تغییرات زندگی روزمره سالمندان در دوره پاندمی کوید-19؛ یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۰
1 - 48
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، تجربه زیسته سالمندان در مواجهه با پاندمی کووید-19 به عنوان یک تجربه اجتماعی و مخاطره آمیز، مورد واکاوی قرار گرفت و مهم ترین تغییرات زندگی روزمره سالمندان استخراج شد. روش این مطالعه مبتنی بر طرح پژوهش کیفی است. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با سالمندان (و یا فرزندان آن ها) و برای تحلیل داده های کیفی از تکنیک تحلیل مضمون استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد سالمندان در زندگی روزمره، تغییرات چندگانه ای را تجربه کرده اند. این تغییرات در قلمروهای اقتصاد، سلامت جسمی، سلامت روانی و مناسبات خانوادگی و اجتماعی بوده است. نتایج روایتگر آن است که مسائل سالمندان در دوره پاندمی کووید-19، فردی نیست بلکه خانوادگی و اجتماعی است. این موضوع به اهمیت خانواده و تعاملات بین نسلی در زندگی روزمره سالمندان برمی گردد. علاوه بر این، پیامدهای این دوره بر زندگی روزمره سالمندان فقط شامل تاثیرات مستقیم آن نیست بلکه پیامدهای غیرمستقیمی نیز داشته است. در این زمینه می توان به پیامدهای اقتصادی کرونا بر زندگی شغلی فرزندان (عمدتاً جوانان) اشاره کرد که نه تنها به کاهش حمایت گری از والدین سالمند منتهی شده بلکه اضطراب و نگرانی سالمندان را نیز به دنبال داشته است. همچنین می توان به افت سرمایه سلامت سالمندان و مرگ هایی اشاره داشت که ناشی از تاخیر در پیگیری وضعیت سلامت و درمان است. سالمندی، تجربه ای اجتماعی و نابرابر است و انجام این دسته از مطالعات در راستای سیاست گذاری اجتماعی سالمندی و خانواده بسیار سودمند است.
مک دونالیزه شدن و نظام سلامت: مطالعه تأثیر اصول چهارگانه مک دونالیزه شدن بر نظام سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
173 - 195
حوزههای تخصصی:
مک دونالیزه شدن فرآیندی است که در آن کنش های اجتماعی و شیوه های سازماندهی به طور فزاینده ای توسط عقلانیت شدید هدایت می شود؛ و تدوام عقلانیت شدید به تولید کنندگان، مصرف کنندگان و مدیران، ابزارهای کارآمدتر، قابل محاسبه، قابل پیش بینی و کنترل شده ارائه می کند تا به اهداف موردنظر دست پیدا کنند. در این پژوهش، اصول چهارگانه مک دونالیزه شدن در ارتباط با تغییرات نظام سلامت مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که، مک دونالیزه شدن آگاهانه یا غیرآگاهانه سیستم مراقبت های بهداشتی را به طرق مختلف تحت تأثیر قرار داده و باعث شده است که مراقبت های بهداشتی نظام سلامت حول چهار محور کارایی، محاسبه پذیری، قابل پیش بینی بودن و فناوری های غیرانسانی شکل بگیرد. عامل کارایی منجر به شکل گیری کلینیک های دقیق، تکمیل پرسش نامه ها توسط بیماران، استفاده گسترده تر از دستیاران پزشکی، جراحی رباتیک و ملاقات کوتاه با پزشکان شده است. براساس اصل محاسبه پذیری دریافت مراقبت های بهداشتی توسط بیماران تابعی از هزینه و بازگشت مالی به سیستم شده و مواردی نظیر مدت اقامت و میزان پذیرش بیمار مورد توجه قرار می گیرد. اصل پیش بینی پذیری هم سبب شده است تمامی فرآیند درمان از ورود بیمار به مراکز درمانی تا خروج از آن، براساس یک دستورالعمل دقیق و از قبل پیش بینی شده انجام بگیرد که این امر منجر به فشار بیشتر بر پزشکان شده تا همه بیماران را یکسان درمان کنند. براساس اصل کنترل، فناوری های غیرانسانی شروع به مشارکت بیشتر در مراقبت های بهداشتی کرده اند. سوابق پزشکی الکترونیکی، تعاملات بین پزشک و بیماران را کنترل کرده و جایگزینی فناوری رضایت مشتری را از بین برده و به ناکارآمدی بیشتر دامن زده است.
مطالعه جامعه شناختی نسبت ابعاد چهارگانه هویت (مطالعه موردی دانش آموزان شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
128 - 146
حوزههای تخصصی:
مقوله هویت در جوامع مختلف مقوله واحدی نیست و متأثر از منابع هویتی گوناگون است. این امر بعضاً به تضاد و کشاکش این منابع با یکدیگر منجر شده و معضلاتی را دامن زده است. بنابراین، به تناسب پدیده هایی که انسان از طریق آن ها خود را می شناسد و به دیگران می شناساند می توان هویت داشت. هدف این مطالعه سنجش روابط بین ابعاد هویتی و چگونگی تاثیر آنها با یکدیگر در بین نوجوانان شهر سنندج است. همچنین این مقاله تلاش می کند سهم هر یک از ابعاد چهارگانه هویت را در این بین معین کند. به همین منظور نظریه هایی که به مسئله هویت از منظر رویکرد ترکیب-گرایی و همچنین منظر کنش متقابل نمادین تاکید دارند، در بخش نظریه ها تشریح شده اند. همچنین رویکرد ترکیب گرایانه به عنوان چارچوب نظری این مطالعه انتخاب شده است. روش تحقیق در این پژوهش رویکرد کمی و با استفاده از تکنیک پیمایش انجام گرفته است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندار بوده و جامعه آماری هم نوجوانان شهر سنندج است. در این مطالعه نمونه آماری 400 نفر را شامل می شود. در مدل تجربی بدست آمده از ارتباط بین ابعاد هویت نوجوانان، نکته مهم محوریت هویت رسمی در بین دیگر ابعاد هویت است و تمام ابعاد هویت با بعد هویت ملی رابطه مستقیم و مثبتی دارند. بعد هویت محلی با دیگر ابعاد هویت ارتباط مستقیمی ندارد و کمتر از سایر ابعاد هویتی تاثیر پذیرفته است.
آگاهی خانواده در خصوص بیماری های جنسی و پیامدهای آن بر رفاه و شاخص های توسعه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۲
117 - 159
حوزههای تخصصی:
روابط پر خطر جنسی و بیمارهای ناشی از آن باعث بوجود آمدن مشکلاتی در زندگی والدین و فرزندان آنها می شود. بنابراین پژوهش حاضربا توجه به ﻧﻈﺮیﻪ ﺟﻬﺎﻧﻰ ﺷﺪن وﻣﺆﻟﻔﻪﻫﺎى آن، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺒک زﻧﺪﮔﻰدر دﻫﻪ اﺧیﺮ، ﺳﺒﺐ ﮔﺮایﺶ ﺟﻮاﻧﺎن ایﺮاﻧﻰ ﺑﻪ ﺑﺮﻗﺮارى راﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺟﻨﺲ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺧﺎرج از ﭼﻬﺎرﭼﻮب ﻗﻮاﻋﺪ ﭘﺬیﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه ى ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ ﺷﺪه اﺳﺖ. پژوهش حاضر کیفی ،از نوع روش زمینه ای است. جامعه مورد انتخاب این پژوهش شامل کلیه متخصصین در حوزه بیماری های جنسی و والدین تهرانی بودند که تعداد 12 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب شدند. ابزار تحقیق شامل مصاحبه های نیمه ساختار یافته بود. برای تحلیل داده ها از کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری، انتخابی بهره گرفته شد. آگاهی از بیماریهای جنسی و شرایط علی، زمینه ای و مداخله گرای آن، الگوی پارادایمی این تحقیق بوده است. در نهایت مشخص گردید شروع زودرس رفتارهای پر خطر جنسی سبب بیماری های جنسی و مصرف مواد، افزایش میزان بیماریهای جنسی و متعاقب آن ناباروری، نازایی، کج رفتاری ها و گرفتار شدن نوجوانان به بیماری ها ی مزمن و لاعلاج و نهایتا کاهش نیروی موثر و کار آمد جامعه است. بنابراین به نظر می رسد این عدم آگاهی می تواند شاخص های رفاه اجتماعی را متاثر نماید وهزینه های اجتماعی بالایی را بر جامعه تحمیل کرده و نهایتاً منجر به پیامدهای ناگواری در سطوح رفاه و توسعه اجتماعی شود.
فرا تحلیل عوامل موثر بر ادغام اقتصادی-اجتماعی مهاجران ایرانی در جوامع مقصد با تأکید بر سرمایه انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع و هدف: گسترش مهاجرت های بین المللی، بیش از پیش بر اهمیت موضوع ادغام اجتماعی و اقتصادی مهاجران افزوده است. امروزه جوامع با جمعیت قابل ملاحظه ای از مهاجران، تازه واردان و پناهندگان روبرو هستند. ادغام مهاجران همواره به عنوان یک موضوع سیاسی و عام محل بحث بوده است، گرچه در مباحث علمی نیز کمابیش موردعلاقه و تفحص می باشد. در سال های اخیر، با توجه به اهمیت ادغام مهاجران، تحقیقات متعددی در این حوزه انجام شده است. با در نظر گرفتن فراوانی و تنوع تحقیقات انجام شده در این زمینه، نیاز به انجام تحقیقات ترکیبی نظیر فراتحلیل در این حوزه احساس می شود. اصلی ترین سؤال پژوهش حاضر این است که در تحقیقات انجام شده چه عناصری از سرمایه انسانی بر ادغام مهاجران ایرانی در جوامع مقصد بیشترین تأثیر را می گذارد؟روش: روش تحقیق پژوهش حاضر، فراتحلیل می باشد. جامعه آماری تحقیق همه ی مقالات معتبر علمی هستند که در سال های 2000 تا 2019 با موضوع ادغام مهاجران ایرانی منتشر شده اند. در نهایت 23 مطالعه انتخاب و با نرم افزار جامع فراتحلیل (CMA2)، مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که متغیرهای تحصیلات، مهارت های زبانی و مدت اقامت، به نسبت سایر متغیرها، تأثیر زیادی بر ادغام مهاجران ایرانی دارند. نتایج اندازه اثرات نشان می دهد که رابطه تحصیلات و ادغام مهاجران ایرانی، معادل 23/0 می باشد. رابطه مهارت های زبانی و ادغام مهاجران ایرانی در تحقیقات مرور شده حدود 17/0 قرار دارد. نتایج اثرات ترکیبی نشان می دهد که رابطه مدت اقامت و ادغام مهاجران ایرانی معادل 16/0 است. همچنین تأثیر عناصر سرمایه انسانی بر ادغام مهاجران ایرانی برحسب دو متغیر تعدیل گر دوره-های زمانی و کشورهای مقصد مهاجرت بررسی گردید.
بهزیستی روانی-اجتماعی کودکان مراکز نگهداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۳
201 - 238
حوزههای تخصصی:
بررسی بهزیستی روانی-اجتماعی گرچه برای تمامی سنین واجد اهمیت زیاد است ولی کنکاش آن در دوره کودکی به دلیل پی ریزی شخصیت در این سنین، اهمیت دو چندان دارد. گروه مورد نظر در مقاله حاضر کودکان مراکز نگه داری است که چالش های بهزیستی آنها بیشتر و بررسی شان ضروری تر است. در اینجا منبع جمع آوری داده ها و یا به عبارتی جامعه پژوهشی نیز 16 نفر از مربیان مراکز نگهداری کودکان بوده که در بهار 1401 با آنها مصاحبه شده است. روش پژوهش به صورت کیفی با استراتژی استخراج داده ها از طریق تحلیل مضمونی و ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه به شیوه مصاحبه گروهی بوده است. در مطالعه حاضر از 4 مصاحبه گروهی متمرکز نیمه ساخت یافته استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق کدگذاری سه مرحله ای مطابق روش اشتروس و کوربین بوده است. مطابق آموزه های روش کیفی برای اعتبار و صحت کار از معیارهای چهارگانه لینکلن و گوبا مشتمل بر اعتماد پذیری، انتقال پذیری، مقبولیت و تصدیق پذیری استفاده شده است.یافته های به دست آمده در 40 مفهوم دسته بندی و در نهایت به سه مقوله نهایی تبدیل شده اند که مضمون اولیه از آنها انتزاع شد و در نهایت سه مضمون نهایی بن بست های احساسی- روانی، بهزیستی اجتماعی شکننده و غلبه واقعیت منفی بر انتظار مثبت می باشند. برآمده از یافته ها می توان گفت؛ بهزیستی روانی اجتماعی کودکان مراکز شبانه روزی وضعیت مطلوبی ندارد و مراقبت از آنها به نیازهای اولیه تقلیل پیدا کرده است و وضعیت مطلوب اکنون و آینده را در نظر نمی گیرند، لذا ضرورت دارد برنامه هایی به صورت جامع با لحاظ تمامی نیازهای کودکان و توانمندی آنها بازطراحی شوند.
نقش عوامل اجتماعی و موقعیت های عمل در مشارکت شهروندان در تفکیک زباله از مبدأ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
139 - 169
حوزههای تخصصی:
از ملزومات توسعه پایدار شهری، مشارکت آگاهانه و فعالانه شهروندان است. یکی از مقوله های مهمی که مشارکت شهروندان در آن بسیار تعیین کننده است، مقوله مدیریت پسماندهای جامد شهری و بازیافت است که مهم ترین رکن در بازیافت زباله های شهری، تفکیک زباله از مبدأ توسط شهروندان است. هدف این پژوهش، شناخت و بررسی عوامل اجتماعی و موقعیت های عمل مؤثر بر تفکیک زباله از سوی شهروندان و نیز تعیین میزان سهم و نقش هرکدام از این عوامل است. روش اجرای تحقیق از نوع پیمایشی و مقطعی است. جمعیت آماری این پژوهش را شهروندان پانزده سال به بالای شهر تهران در برمی گیرد و نمونه آماری نیز شامل 384 نفر می شود. شیوه نمونه گیری نیز از نوع تصادفی و خوشه ای چندمرحله ای است. اطلاعات مورد نیاز به کمک پرسشنامه محقق-ساخته جمع آوری شد. چارچوب کلی مدل تحقیق در برگیرنده سه گروه از متغیرهاست که شامل متغیر های سرمایه اجتماعی، پایگاه اجتماعی- اقتصادی، رضایت از عملکرد شهرداری، موقعیت های عمل و سودمندی اقتصادی تفکیک زباله از مبدأ است.یافته ها نشان داد که بین اعتماد به نهاد شهرداری، باور به سودمندی اقتصادی تفکیک زباله و موقعیت های عمل با میزان مشارکت در تفکیک زباله از مبدأ، رابطه معنی داری وجود دارد (05/.>P). نتایج آزمون رگرسیون چندمتغیره نشان داد که به ترتیب عوامل موقعیت های عمل، سودمندی اقتصادی و اعتماد به شهرداری، دارای بیشترین سهم در پیش بینی میزان تفکیک زباله است. متغیرهای باقی مانده در مدل در مجموع می تواند 47 درصد از تغییرات مشارکت در تفکیک زباله را تبیین کند. در مجموع نتایج این پژوهش نشان داد که موقعیت های عمل، نقش مهمی در مشارکت در تفکیک زباله از مبدأ ایفا می کند.
شناسایی و ارزیابی محرکهای بروز طلاق عاطفی در میان زوجین تهرانی از دیدگاه متخصصان با رویکرد تصمیم گیری چندمعیارۀ گروهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال سی و سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۸۸)
145 - 178
حوزههای تخصصی:
طلاق عاطفی ازجمله مهمترین آسیبهای خانوادگی است که فروپاشی فردی، خانوادگی و اجتماعی را در پی دارد؛ طوری که آثار این وضعیت پرتنش گاهی تا مدتها بر جای میماند. باوجود تعدد بروز طلاق عاطفی، این نوع طلاق کماکان پدیده ای ناشناخته است و از آن در بسیاری از پژوهش های علمی به مرحله موقت طلاق رسمی یاد می شود. در سال اخیر گزارشها و آمارهای رسمی حاکی از افزایش میزان طلاق در شهر تهران است که به زعم کارشناسان، سهم طلاق عاطفی بیش از طلاق رسمی است؛ از این رو انجام پژوهش درباره محرکهای بروز طلاق عاطفی میان زوجین ضرورت می یابد. این مقاله در قالب پژوهشی کاربردی و پیمایشی، با هدف ارائه چارچوبی برای شناسایی و ارزیابی محرکهای بروز طلاق عاطفی در میان زوجین تهرانی ازنظر متخصصان نگارش یافته است. دادههای موردنیاز با دو دسته پرسش نامه محققساخته از نمونه 37 نفره از جامعه شناسان، صاحبنظران علوم اجتماعی، متخصصان جمعیتشناسی و مشاوران مجرب خانواده و زوج درمان در تهران گردآوری شد که به شیوه گلولهبرفی انتخاب شدند؛ سپس دادهها با آزمون آماری t تک جامعه و روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی گروهی تجزیهوتحلیل شدند. نتایج حاکی از شناسایی 29 محرک بروز طلاق عاطفی میان زوجین تهرانی بود که در چهار بُعد مهارت زندگی، شخصیتی و رفتاری، اجتماعی و جامعهشناختی و زمینهای، سازماندهی شدند که ازنظر خبرگان از میان آنها بعد اجتماعی و جامعه شناختی با وزن 0.35 از بالاترین اهمیت برخوردار بود و سهم بیشتری را در طلاق عاطفی زوجین تهرانی داشت. همچنین ملاحظه شد که در میان محرکهای طلاق عاطفی هریک از ابعاد، محرک «ضعف در مهارت ارتباط مؤثر» با وزن 0.0548 از بعد مهارت زندگی، محرک «خیانت و روابط خارج از ازدواج» با وزن 0.0482 از بعد رفتاری و شخصیتی، محرک «عدم کفویت و همسان همسری» با وزن 0.0545 از بعد اجتماعی و جامعهشناختی و محرک «موقعیت اقتصادی فرد» با وزن 0.0546 از بعد زمینهای، بالاترین درجه اهمیت را به خود اختصاص دادند؛ بنابراین نتیجه می شود که صاحبنظران و نهادهای متولی سرمایههای فکری، مالی و زیرساختی اختیار خود را در مواجهه با محرک های اولویتدار به کار ببندند. در انتها، گزیده ای از راهکارهای پیشنهادی و اقدامات اصلاحی در مواجهه با این محرک ها ارائه شده است.