فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۶۱ تا ۳٬۸۸۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
جامعه شناسی ایران سال نوزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
154 - 169
حوزههای تخصصی:
انجمن های علمی به عنوان نهادی که می تواند در تقویت روابط موجود در اجتماع علمی تأثیر قابل توجهی داشته باشد حائز اهمیت است و از این جهت نیازمند مطالعات متعدد در مورد کارکردها، ساختار و شناسایی عوامل موثر بر ارتقاء کارکردهای آن و دست یابی به اهداف است. امری که تحقیق حاضر به نوبه خود در صدد انجام آن است. هدف تحقیق حاضر شناسایی عوامل تاثیر گذار بر تقویت مشارکت اجتماعی دانشجویان در فعالیت های دانشجویی انجمن های علمی است. امری که بدون شک ادامه حیات انجمن های علمی در سطح دانشگاه ها به آن وابسته است و درصورت غفلت باعث تشریفاتی شدن و حتی حذف انجمن های علمی خواهد شد. در این پژوهش از روش پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر را تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه فردوسی (9977 نفر) در سال تحصیلی 96-97 تشکیل می دهند که از این تعداد 150 نفر با استفاده از نمونه گیری طبقه بندی تصادفی به عنوان حجم نمونه انتخاب شده است. نتایج توصیفی نشان از پایین بودن میزان مشارکت اجتماعی دانشجویان (40%) در فعالیت های انجمن های علمی است. اما تمام متغیرهای مستقل تحقیق (اعتماد اجتماعی، کارآمدی انجمن های علمی، مزایای عضویت در انجمن ها و ارتباط انجمن ها با گروه های آموزشی) برخلاف متغیر مشارکت از میانگین به نسبت مطلوبی (متوسط رو به بالا) در بین دانشجویان نمونه تحقیق برخوردار بوده اند. نتایج مربوط به تحلیل های استنباطی تحقیق نشان داد که بین متغیرهای مستقل تحقیق و مشارکت اجتماعی دانشجویان همبستگی معناداری وجود دارد. در کنار این یافته ها، نتایج مربوط به تحلیل مسیر تحقیق نیز نشان داد که از بین متغیرهای تحقیق، متغیر کارآمدی انجمن ها مجوز ورود به مدل تحلیل مسیر را پیدا نکرده است و متغیرهای دیگر نیز در حدود 20 % از تغییرات مربوط به مشارکت اجتماعی را تبیین نموده اند. نتیجه کلی تحقیق بیانگر اینست که مشارکت دانشجویان در انجمن های علمی تحت تاثیر منفعتی است که از این مشارکت دریافت می کنند. منفعتی آنی و قابل درک برای دانشجویان می تواند آن ها را متقاعد به شرکت در چنین نهادها و انجمن هایی کند. در کنار این امر اعتماد نیز افزایش مشارکت را تقویت می کند.
بررسی اولویت های ارزشی مادی و فرامادی دانشجویان و ارتباط آن با عوامل اجتماعی و فرهنگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ارزش ها از یک سو راهنما و تعیین کننده گرایش های اجتماعی و ایدئولوژی ها و از سوی دیگر تعیین کننده رفتار و کنش اجتماعی است و در آداب و رسوم، قوانین، اعتقادات و اصول مقدس و شیوه ها زندگی متجلی می شود. این مطالعه با استفاده از نظریه تحول فرهنگی اینگلهارت، در صدد شناخت اولویت های ارزشی دانشجویان و ارتباط آن با عوامل اجتماعی و فرهنگی است. روش پژوهش پیمایشی و داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شده است، جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز در سال تحصیلی 93-94 می باشد، حجم نمونه 400 نفر و شیوه نمونه گیری بر اساس نمونه گیری طبقه ای متناسب منطبق بر دانشکده و جنس پاسخگویان بوده است. اعتبار پرسشنامه از طریق اعتبار محتوایی سنجیده شده و پایایی با توجه به ضریب آلفای کرونباخ (85 0/) پایایی قابل قبولی را نشان می دهد. در تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون پیرسون، آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که دانشجویان دارای ارزش های التقاطی فرامادی گرایانه هستند و تفاوتی در اولویت های ارزشی در گروههای سنی و جنسی مختلف دانشجویان وجود ندارد. از بین متغیرهای مستقل تحقیق،"احساس امنیت اجتماعی "، «پایگاه اجتماعی-اقتصادی»، «رسانه های جمعی» و «دینداری»، «اعتماد اجتماعی» رابطه معنا داری با اولویت های ارزشی دارند.
بررسی جامعه شناختی ارزش های حرفه ای از دیدگاه کارکنان شرکت گاز شهر خلخال (یک مطالعه کیفی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ارزش های حرفه ای اساس عملکرد کارکنان می باشند که تعاملات کارکنان با شهروندان، همکاران، سایر افراد حرفه ای و عموم مردم را هدایت می نمایند. آنها چارچوبی برای تعهد به رفاه شهروندان و راهنمایی برای رفتار اخلاقی در جهت تدارک خدمات بشردوستانه فراهم می آورند. وجود تعارض های ارزشی رو به افزایش در بین کارکنان سازمان ها، رعایت نشدن برخی ارزش های حرفه ای و پیامدهای آن همچون نارضایتی ارباب رجوع، نگرانی های زیادی را در بخش های دولتی و غیر دولتی بوجود آورده است. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین مولفه های اساسی ارزش های حرفه ای از دیدگاه کارکنان شرکت گاز شهر خلخال صورت گرفت. این مطالعه یک پژوهش کیفی از نوع گراندد تئوری است که با مشارکت 25 نفر از کارکنان صورت گرفته است. روش جمع آوری داده ها، مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بوده و برای تجزیه و تحلیل و تفسیر داده ها، از روش اشتراوس و کوربین استفاده شده است. تحلیل مصاحبه ها و دیدگاه شرکت کنندگان نشان داد که مولفه های اساسی ارزش های حرفه ای کارکنان دربرگیرنده 4 درون مایه اصلی؛ بعد شخصی، حرفه ای، اجتماعی و سازمانی است. از نتایج دیگر این پژوهش این است که ارزش های مربوط به بعد حرفه ای، اجتماعی، شخصی و سازمانی به ترتیب با میانگین نمرات، 62/2، 61/2، 46/2 و 32/2 از با اهمیت ترین و کم اهمیت ترین ارزش های حرفه ای آنان بودند. گرچه میانگین نمرات کل مولفه های ارزش های حرفه ای در محدوده به نسبت مهم و مهم قرار داشت، اما نیاز به برنامه ریزی و آموزش بیشتر به منظور بهبود و گسترش اخلاق و ارزش های حرفه ای در بین کارکنان سازمان ها ضروری است.
از مصرف پایی تا حسرت مصرف کاوشی زمینه مند از بسترهای اجتماعی شکل گیری چشم و همچشمی در خرید و مصرف بین زنان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مصرف فراتر از نیازهای اولیه برای تمایز، تفاخر، تنوع و... استفاده می شود. در ایران مصرف همگام و همراه با فرهنگ چشم و همچشمی پیش رفته است. این پژوهش تلاش کرده است پویایی های شکل گیری فرایند چشم وهمچشمی در خرید و مصرف را در نمونه هدف بررسی کند؛ بدین منظور، در قالب روش شناسی کیفی و با استفاده از نظریه زمینه ای، با تعدادی از زنان متأهل طبقه متوسط و متوسط روبه بالای شهر مشهد با استفاده از مصاحبه های عمیق و نمونه گیری هدفمند و نظری، مصاحبه شد. اطلاعات جمع آوری شد و تحلیل داده ها به شیوه کدگذاری باز و محوری و گزینشی انجام شد. یافته های پژوهش شامل سی ویک مقوله اصلی و یک مقوله هسته با عنوان حسرت مصرف شد. بر همین اساس جدول های مفهومی، الگوی پارادایمی و طرح واره نظری پژوهش ارائه شد. تبیین نتایج به طور کلی نشان دهنده «مصرف پایی» بالای جامعه هدف و قدرت خرید پایین آنهاست که نتیجه آن «حسرت مصرف» بیشتر بوده است؛ اما فرایند ارضای حسرت مصرف، فرایندی ناتمام و دوری باطل است و به همین دلیل پویایی های مصرف پایی و چشم وهمچشمی را به طور دورانی و هم افزا، فعال تر و قدرتمندتر می کند.
بررسی رابطه بین مشارکت سیاسی و بیگانگی اجتماعی در بین شهروندان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مشارکت در بستر جامعه ای دموکراتیک و مدنی، صورتی نهادمند به خود گرفته و اندیشمندان توسعه، گسترش مشارکت سیاسی در میان توده ی مردم را یکی از وجوه نوسازی سیاسی تلقی می کنند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین مشارکت سیاسی و بیگانگی اجتماعی در بین شهروندان شهر تبریز انجام شده است. بیگانگی اجتماعی از سوی جامعه شناسان و روان شناسان اجتماعی برای توضیح صور آسیب شناختی مشارکت س یاسی و تبیین انفعال، ب ی میلی و بی علاقگی سیاسی مورد استفاده قرار گرفته است که جزء مسائل شهری و از پیامدهای شهرنشینی است. سؤالی که مطرح است این است که بین مشارکت سیاسی و بیگانگی اجتماعی در بین شهروندان تبریز رابطه وجود دارد؟ روش تحقیق حاضر از نوع پیمایشی و با ابزار پرسشنامه و جامعه ی آماری آن، شهروندان در سنین 18 سال به بالای تبریز است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر و اطلاعات مورد نیاز از طریق شیوه ی نمونه گیری تصادفی خوشه ای جمع آوری گردیده است. اعتبار پرسشنامه از طریق اعتبار صوری و پایایی آن بر اساس آلفای کرونباخ محاسبه گردیده است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و برای آزمون فرضیه ها از تکنیک آماری ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج تجزیه و تحلیل آزمون فرضیه های تحقیق نشان داد که بین میزان مشارکت سیاسی و بیگانگی اجتماعی شهروندان رابطه ی معنا داری وجود ندارد. تنها دو مؤلفه احساس انزوای اجتماعی و احساس بی هنجاری در بین پنج مولفه بیگانگی اجتماعی دارای رابطه ی معنا دار ی با میزان مشارکت سیاسی است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که مشارکت سیاسی چندان تحت تأثیر بیگانگی اجتماعی نبوده است.
تدوین مدل راهبردهای پیشگیری از رفتارهای وندالیستی مبتنی بر رویکرد بازاریابی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۹
171 - 190
حوزههای تخصصی:
امروزه پدیده ی وندالیسم در اشکال مختلف در فضای پیرامونی ما به چشم می خورد و علاوه بر خسارت های اقتصادی، تبعات اجتماعی ناخوشایندی نیز به دنبال دارد. با توجه به این موضوع هدف پژوهش حاضر، ارائه ی مدلی برای پیشگیری از رفتارهای وندالیستی مبتنی بر رویکرد بازاریابی اجتماعی است. برای طراحی مدل مذکور از روش شناسی «نظریه ی داده بنیاد» استفاده شده است. مدیران ارشد دستگاه های متولی و صاحب نظران دانشگاهی و همچنین اسناد و گزارش های مرتبط با موضوع به عنوان جامعه ی آماری پژوهش حاضر در نظر گرفته شده ومارب بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری نظری و انجام 9 مصاحبه با خبرگان و بررسی 12 مستند، منابع اطلاعاتی مورد نیاز جمع آوری شد. همزمان با جمع آوری داده ها، مراحل سه گانه ی تحلیل داده ها مشتمل بر کدگذاری باز، محوری و گزینشی صورت پذیرفته و بر اساس آن، مدل کاربرد بازاریابی اجتماعی در پیشگیری از رفتارهای وندالیستی تدوین شد. بنا بر نتایج تحقیق، به کارگیری بازاریابی اجتماعی برای پیشگیری از رفتارهای وندالیستی شامل طیف وسیعی از اقدامات است که شامل راهبرد ایده پردازی (تأکید بر آسیب جمعی وندالیسم)، راهبرد قیمت گذاری (افزایش هزینه ی رفتارهای وندالیستی اعم از مالی و اجتماعی)، راهبرد ترویج (تبلیغات دهان به دهان و تذکرات شفاهی) و راهبرد توزیع (جلب مشارکت عمومی) است. اثربخشی این راهبرد ها تحت تأثیر عواملی مانند مدیریت ضعیف اماکن عمومی، خلأهای قانونی، باور به کم هزینه بودن وندالیسم و عوامل دموگرافیک است. در نتیجه ی کاهش رفتارهای وندالیستی ناشی از پیاده سازی صحیح راهبردهای چهارگانه ی مذکور، ضمن حفظ و پایداری محیط زیست، اعم از محیط پیرامونی و محیط های طبیعی و تاریخی، می توان انتظار داشت امنیت روانی و سرمایه ی اجتماعی نیز در جامعه بهبود یابد.
تبیین جامعه شناختی اثر نقش های جنسیتی بر افسردگی باتأکیدبر مفهوم خودخاموشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلالات روانی ازجمله افسردگی، موضوع مطالعة رویکردهای مختلف نظیر روان پزشکی، روان شناسی، روانکاوی، همه گیرشناسی و نیز جامعه شناسی هستند. رویکردهای جامعه شناختی با اصل قراردادن عوامل بیرونی، اثرات ساختارهای اجتماعی و الگوهای تعاملات اجتماعی را بر اختلالات روانی مطالعه می کنند. در مقالة حاضر، رویکردهای جامعه شناختی از تفاوت های جنسیتی در شکل گیری و تشدید افسردگی در میان زنان و مردان را ارزیابی می شود. پژوهش حاضر برای دستیابی به اهداف بالا، مطالعه ای بنیادین است که با روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است و در این راستا از روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای، اسنادی استفاده شده است. یافته های حاصل از مطالعات اسنادی نشان می دهد زنان و مردان، واکنش های عاطفی و رفتاری متفاوتی نسبت به فشارهای اجتماعی نشان می دهند؛ یعنی زنان به درون ریزی فشارهای روانی می پردازند و در نتیجه، میزان بالاتری از افسردگی را تجربه می کنند؛ درحالی که مردان با اجبار به برون ریزی این فشارها رفتارهایی نظیر سوءمصرف مواد انجام می دهند و به اختلالات روانی مبتلا می شوند. مطابق الگوی نظری به کار گرفته شدة مرکب از سه نظریة نقش، قدرت و جنسیت و خودخاموشی، وقوع خودخاموشیِ آموخته شده در فرایند جامعه پذیری و مبتنی بر کلیشه های نقش جنسیتی دربارة هر جنس، تسهیل در بروز یا تشدید اختلالات روانی خاصِ هر جنس را موجب می شود؛ ازاین رو، «فرایند بازتعریف کلیشه های نقش جنسیتی و تعدیل سازوکار خودخاموشی، یک راهبرد اجتماعی - فرهنگی کلان مقیاس برای کاهش اختلالات روانی» محسوب می شود.
تحلیل مقایسه ای معیارهای همسرگزینی در میان گروه های مختلف اجتماعی در جامعه معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطابق نظریات حوزه همسرگزینی و نتایج تحقیقات متعدد گروه های مختلف اجتماعی در جامعه معاصر ایران، در حال تجربه تغییرات سریع ارزش های همسرگزینی از سنتی به مدرن و از روش های ساده و بسیط به شیوه های پیچیده و متنوع همسرگزینی هستند. لذا شناخت معیارهای جدید همسرگزینی و مقایسه آن ها با معیارهای قبل حائز اهمیت فراوان است. بدین منظور، پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی معیارهای همسرگزینی در میان گروه های مختلف اجتماعی در جامعه معاصر ایران نگاشته شده است. روش تحقیق حاضر، پیمایش و جامعه آماری آن شامل افراد 15 تا 65 ساله خانوارهای شهری و روستایی ساکن در کل کشور است، حجم نمونه آماری شامل پنج هزار نفر است که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج توصیفی پژوهش نشان می دهد که از بین معیارهای همسرگزینی، به ترتیب ویژگی های شخصیتی (29/84 درصد)، ویژگی های عاطفی – روانی (82/80 درصد) و ویژگی های مذهبی (81/77 درصد) دارای بیشترین میزان اهمیت در ایران هستند. نتایج آزمون فرضیات تحقیق نشان می دهد که متغیرهای سن، جنس، وضعیت تأهل، تحصیلات، پایگاه اقتصادی - اجتماعی، قومیت، شیوه همسرگزینی و تقید مذهبی با معیارهای همسرگزینی رابطه معنادار دارد، هرچند شدت و ضعف این روابط در میان زنان و مردان متفاوت است. لذا این نتایج بیانگر تفاوت در معیارهای همسرگزینی در میان گروه های مختلف اجتماعی در جامعه معاصر ایران است.
مولفه های معنا بخشی به زندگی (مورد مطالعه: مردان سالمند منطقه 21 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
201 - 237
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با توجه به رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی، به بررسی عوامل معنا بخش در زندگی سالمندان می پردازد. در این پژوهش کوشش به عمل آمده از طریق روش کیفی و مصاحبه عمیق به یک نظریه زمینه ای دست یابیم. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری با 21 نفر از سالمندان 68 تا 81 ساله منطقه 21(تهرانسر) تهران، مصاحبه صورت گرفت و اطلاعات بدست آمده از مصاحبه ها کدگذاری(باز و محوری) شده و مفاهیم و مقولات بدست آمده تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها با استفاده از روش نظریه زمینه محور شامل 10 مقوله است. مقوله محوری این پژوهش همنوایی است که بطور کلی تمامی مقولات دیگر را تحت پوشش قرار می داد. بر اساس مقوله هسته ای دو مورد از یافته های تحقیق، همگرایی و ناهمگرایی می باشد که مهمترین دستاورد پژوهش نقش همگرایی(خانوادگی و اجتماعی) در معناداری زندگی و نیز نقش ناهمگرایی(خانوادگی و اجتماعی)، در بی معنایی زندگی می باشد. عواملی چون سلامتی یا بیماری، وضعیت اقتصادی و تقدیر گرایی سالمندان نیز، زمینه ساز به حساب می آیند که بیانگر رویکرد آنها به زندگی می باشد. در آخر نظریه بنیانی بدست آمده در قالب مدل پارادایمی انتخابی سازگاری زناشویی، ارائه گردید.
Investigating the Mediator Role of the Capital Business Path in the Relationship between Self-Efficacy, Hope and Resiliency with Job Performance(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this study was to investigate the mediator role of the capital business path in the relationship between hope, resiliency and self-efficacy as the three components of positive organizational behavior and job performance. Methodology: The statistical population of the research is all employees in the organizations located in Isfahan city. The sample consisted of 217 people who were randomly selected from the staff in three companies. Five Self-evaluation questionnaires were used for collecting data. Findings: The results of statistical analysis showed that three variables of hope, resilience and self-efficacy had a positive and significant effect on the job performance indirectly through capital business path. The results also showed that direct effect of hope on job performance was not significant, but direct effect of self-efficacy and resilience was positive and significant. Discussion: These findings indicated the role of the capital business path in directing the common motivational factor of three constructs of positive organizational behavior of hope, resilience and self-efficacy.
A Model for Knowledge Sharing Among the Faculty Members of Islamic Azad University(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: the aim of this study was to provide a model for sharing knowledge among the faculty members of Islamic Azad University, due to the increasing need for organizations to share the knowledge at all organizational levels. Methodology: In terms of purpose and data type, this is a mixed study. The statistical population in the qualitative section consisted of 23 specialists and experts, and in a small section, 1803 faculty members were selected in the cluster sampling method using Krejcie-Morgan table. A questionnaire was developed to determine the knowledge sharing indices using the previous studies and interviewing with the experts. Findings: Validity of the questionnaire was confirmed through face validity, content and construct, and its reliability was obtained greater than 0.70 for all components, using Cronbach's alpha and the mixed reliability coefficient. Based on the obtained structural equation, the organizational factors (0.89) and individual factors (0.38) explain the variance of knowledge sharing among the faculty members. The value of fitting goodness index is greater than 0.9 and the value of the mean square error estimate was obtained 0.051. Conclusion: For the successful implementation and deployment of knowledge sharing at all levels among the faculty members, the organizational factors must be strongly considered and the probable barriers eliminated; as well as the individual and personality factors to be taken into account.
The sociolinguistic content analysis of imported ELT textbooks’ cultural values (global or local) and their impact on Iranian EFL learners’ social identity(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Investigating the cultural content of EFL textbooks is significant in critical discourse studies. The effect of cultural values on EFL learners’ social identity has been less investigated in the Iranian context. This study aimed at identifying type of cultural values embedded in New Interchange and Passages textbooks in terms of being global, local or glocal and the impact of these textbooks’ cultural values on Iranian EFL learners’ social identity. Methodology: 90 upper-intermediate EFL learners at 2 private language institutes and high schools in the city of Gilanegharb were selected among a population of 120 EFL learners based on taking an Oxford Placement Test (OPT). They were randomly divided into an experimental group (45 learners) and a control group (45 learners). The experimental group received global cultural teaching through exposure to private institute textbooks’ cultural values while the control group was taught through local cultural values embedded in the local textbooks. A Student Identity Questionnaire (SIQ) was used as both pre-test and posttest. Data were analyzed through Independent Sample T-tests using SPSS 21 software. Findings: The results indicated that the most frequent textbook cultural values were social power through the U.S. superiority, social relation through friendship and party, and accomplishments through success. Further analysis showed that the textbook cultural values had a significant impact on social identity scores of Iranian EFL learners showing stronger agreement with global cultural values promoted in the imported textbooks. Discussion: Results had implications for EFL teachers, learners, policy makers and material developers.
تجربه جوانی و تولید فضای اجتماعی: مردم نگاری انتقادی پرسه زنی جوانان در فضاهای شهری (مورد مطالعه: خیابان پاسداران شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیطره ی سرمایه داری بر زندگی روزمره و میل آن به سامان دهی حیات عمومی/خصوصی همواره از رهگذر سازماندهی فضا تحقق یافته است. ازجمله فضاهای سازماندهی شده فضاهای شهری اند که هویت یابی، لذت جویی، معناسازی و کلاً تعامل های روزمره ی افراد را تنظیم و کنترل می کنند. در شهر سنندج خیابان پاسداران یگانه خیابانی است که دارای حال وهوایی متفاوت است. پژوهش حاضر کوشیده است تا این تولید فضای شهری را با تکیه بر دستگاه مفهومی لوفور و به کارگیری روش مردم نگاری انتقادی تحلیل کند. برای انجام این کار از چند مجرا وارد میدان مطالعه شده ایم: مصاحبه ی عمیق و فوکوس گروپ با پرسه زنان (جوانان ۱۸-۳۰ سال)، مشاهده ی مستقیم فضا و مشاهده ی مشارکتی. تحلیل تماتیک داده ها نشان گر آن است که پراکتیس ها، قواعد و بازنمایی های فضایی حاکم بر این خیابان از پرسه زنانِ جوان «سوژه هایی مدگرا» ساخته و عمل فراخواندن جوانان به پذیرش گفتار مصرف گرایی را با موفقیت انجام می دهد. این فضا با «اِعمال تدابیر خُرد انضباطی» بر جوانان آنها را غرق در زندگی روزمره ی خیابانی می کند که تماماً متناسب با قواعد خود فضا شکل گرفته است. جوانان در متن این نوع ساختارها و سامانه های فرهنگی حاکم به عمل «نمایش جوانی» (نمایش مردانگی و نمایش زنانگی) دست می زنند؛ اما این عمل گویای هیچ گونه مقاومت رادیکالی در برابر قواعد فضا نیست. به علاوه، این نمایش جوانی پیوندی ناگسستنی با سن وسال جوانان دارد و همین نشان می دهد که «تجربه کردن زندگی» در این فضا به هیچ رو دال بر گشودگی خود فضا نیست. آنچه بر این فضا سیطره دارد ساختارهای اجتماعیِ «مناسبات سرمایه » است که به میانجی ساختارهای فرهنگی حاکم، تجربه جوانی را تولید و بازتولید می نماید.
نظریه ضد سرمایهای فساد اداری و نقد مفهوم سرمایه اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۸ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۶۹
۷۹-۱۲۸
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این مقاله ای انتقادی مربوط به مقاله مهم درشماره 55 فصلنامه رفاه اجتماعی یعنی نقد روش شناختی و مفهومی سرمایه اجتماعی فریبرز رئیس دانا است. از دهه نود میلادی سرمایه اجتماعی در ادبیات توسعه به عنوان یک پدیده مثبت مطرح می شد در مقابل چشم انداز مارکسیستی که همواره سرمایه را به عنوان روابط اجتماعی استثمار طبقه کارگر نظریه پردازی می کرد. در قضاوت بین این دو نگاه رئیس دانا مدافع موضع اخیر است. ازنظر او نظریه سرمایه اجتماعی دو حوزه اقتصاد و غیراقتصاد را بهم آمیخته و پژوهشگران را قادر ساخته است مفهوم اجتماعی را در تحلیل اقتصادی از درپشتی وارد کنند. برخلاف تلاش دو نظریه پرداز اصلی کولمن و پوتنام، این امر به این دلیل که مبانی سازنده آن متناقض بوده ناموفق بوده است. رئیس دانا فاین را به این دلیل که به سرمایه اجتماعی نگاه انتقادی داشته است مورد تحسین قرار داده است و سرمایه اجتماعی را هم ازنظر مفهومی مبهم و هم غیردقیق می داند و کاربرد آن را موجب نگاهداری پایه های تبعیض و پذیرش محافظه کارانه هنجارهای مقبول جهان سرمایه داری می داند. هرچند او در نقدهای خود به بن فاین اقتدا می کند اما تأکید بن فاین در نقد برودل از سرمایه را از یاد برده است. برودل هم ازنظر جایگاه علمی و هم ازنظر قدرت نظریه پردازی از بوردیو بالاتر است و به ویژه این پیشنهاد که سرمایه داری از اقتصاد بازار متفاوت است برخلاف اقتصاد بازار دو طبقه دیگر یعنی زندگی مادی و اقتصاد سرمایه داری در منطقه کدر هستند. در این مقاله سرمایه اجتماعی به منطقه کدر نسبت داده شده و مفهوم آن به دلیل ناروشن بودن با معنی آشفته موردانتقاد قرار گرفته است. روش: روش این پژوهش انتقادی است که نقدهای منطقی و ساختاری در مقاله رئیس دانا به دلیل نواقص آن موردانتقاد قرار گرفته درعین حالی که نقاط قوت آن تحسین شده است. یافته ها: بزرگ ترین نقطه قوت رئیس دانا توجه به تغییر مفهومی سرمایه از دیدگاه مارکس به سرمایه اجتماعی است. نقد جابه جا شدن نتیجه سرمایه اجتماعی با علت آن ابهام و آشفتگی نیز از نقاط قوت رئیس دانا است. بااین حال او نتوانسته توضیح دهد چرا این سرمایه اجتماعی موجب پدیدایی دارایی نامشهود می شود. درعین حال نکات تاریخی از قبیل مطالعات ایتالیایی پوتنام مغشوش و ارجاعات او نادرست است. با تحلیل محتوی نقد رئیس دانا، یازده محور در نقد او به مفهوم سرمایه اجتماعی شناسایی شده است، بسیاری از این محورها را بن فاین در کتاب خود قبلاً بحث کرده است، اما خلاقیت رئیس دانا ارائه نظریه ای است که او خود آن را نظریه ضد سرمایه ای فساد اداری نمایده است. بحث: رئیس دانا فقط نقد مارکسیستی از سرمایه اجتماعی را مدنظر قرار داده و نقد مهم پایه گذار مکتب فرانسوی آنال را از قلم انداخته است. درنهایت تعریف ضد سرمایه ای (به جای سرمایه) رئیس دانا از سرمایه اجتماعی به ویژه مهم و دوران ساز است. در این مقاله نشان داده شده است که می توان از طریق نظریه فرناندو برودل تفسیری دقیق تر از سرمایه در معنی منفی برای فساد اداری ساخت. مؤلف مقاله حاضر دیدگاه رئیس دانا در مورد تقابل سرمایه اجتماعی در مقابل نظریات اجتماعی را به ویژه در دو نظریه یعنی نظریه هویت اجتماعی و قدرت پیوندهای ضعیف (هرچند رئیس دانا مستقیماً به آنها اشاره نکرده است) مورد تقدیر قرار می دهد و پیشنهاد فاین در مورد حذف سرمایه اجتماعی از قاموس نظریه اجتماعی به دلیل ناتوانی آن در تبیین پدیده اجتماعی را تأیید می کند. مؤلف مقاصر حاضر دیدگاه رئیس دانا را برای توصیف نظریه ضد سرمایه ای فساد گسترش داده است. اعتراض رئیس دانا به ایده سرمایه اجتماعی بر مبنای زمینه و تلویحات نادقیق تحسین شده است. مقاله حاضر اکثر انتقادات او را پذیرفته اما بر برخی از خطاهای او نیز تأکید کرده است.
مفهوم جامعه پذیری سازمانی و روش های نهادینه سازی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۴ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
171 - 177
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین وظایف مدیریت منابع انسانی در رابطه با نیروی انسانی، فرآیند جامعه پذیری افراد تازه وارد می باشد. سازمان ها باید فرصت های مناسب جهت آشناسازی کارکنان با مأموریت، اهداف، وظایف شغلی و ارزش های مطلوب سازمان در راستای افزایش کارایی و اثربخشی و دست یابی به مزیت رقابتی فراهم نمایند. سازمان ها از طریق ساختاردهی منظم و مداوم رفتار کارکنان باعث همسو سازی و سازگاری نگرش ها، ارزش ها و رفتار های فردی با ارزش ها، هنجارها و رفتارهای مطلوب سازمانی می شوند. در صورتی که فرآیند جامعه پذیری به طور صحیح و هدفمند اجرا گردد، هزینه های سازمان را کاهش داده و به افزایش تعهد و وفاداری و کارآیی کارکنان و کاهش تقاضا برای جدایی از سازمان ها می انجامد. در این مقاله سعی شده است با استفاده از منابع معتبر علمی و با روش تحلیلی به مفهوم جامعه پذیری سازمانی و روش های نهادینه سازی آن اشاره شود. جامعه پذیری در امر تطابق اعضای جدید با انتظارات سازمان و آشنا ساختن کارکنان به هنگام ورود به سازمان و یا کارمندی که شغل جدیدی را می پذیرد یا هرگونه جابجایی افقی و یا عمودی و یا انتقال به واحد یا سازمان جدیدی تأثیر فراوانی بر نحوه انجام وظایف و عملکرد و نیز ثبات سازمان خواهد گذاشت.
بررسی رابطه بین باروری، مشارکت نیروی کار زنان و رشد اقتصادی (مطالعه تطبیقی ایران و کشورهای عضو گروه 7)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال نوزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
149 - 171
حوزههای تخصصی:
بررسی میزان تأثیر باروری و مشارکت اقتصادی زنان بر رشد اقتصادی از اهمیت زیادی برخوردار است. لذا در این مقاله به بررسی رابطه بین باروری ، مشارکت نیروی کار زنان و رشد اقتصادی به صورت یک مطالعه تطبیقی بین ایران و کشور های گروه 7 پرداخته شده است. در این راستا از داده های نرخ باروری کلی ، نرخ مشارکت نیروی کار زنان و نرخ رشد اقتصادی طی دوره ۲۰۱۵-۱۹۹۰ که از بانک جهانی اخذ شده است برای تخمین مدل ها بهره گرفته شده است. به منظور برآورد مدل مربوط به کشور ایران از روش ARDL Bounds استفاده شده است و مدل برآورد شده برای کشور های گروه 7 را به روش اثرات ثابت پانلی برآورد شده است. نتایج نشان دهنده ی تأثیر منفی و معنادار باروری بر روی رشد اقتصادی در ایران و کشور های گروه 7 می باشد؛ به طوری که با یک درصد افزایش در باروری ، رشد اقتصادی در ایران در کوتاه مدت و بلندمدت به ترتیب به میزان ۱۷۷/۰ درصد و ۱۶۶/۰ درصد کاهش می یابد و در کشور های گروه 7 به میزان ۰۱۲/۰ درصد کاهش خواهد یافت. همچنین یافته ها حاکی از آن است که بین نرخ مشارکت نیروی کار زنان و رشد اقتصادی در ایران و کشور های گروه 7 یک رابطه مثبت و معنادار وجود دارد؛ به نحوی که یک درصد افزایش در نرخ مشارکت نیروی کار زنان در ایران ، موجب ۰۳۶/۰ درصد افزایش در کوتاه مدت و ۶۳۵/۰ درصد افزایش در بلند مدت در رشد اقتصادی می شود و چنین تغییری رشد اقتصادی در کشور های گروه 7را به میزان ۰۵۹/۰ درصد در جهت مثبت تحت تأثیر قرار خواهد داد.
گونه های مختلف ارزش های خانوادگی و همبسته های اقتصادی اجتماعی آن در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دنبال صنعتی شدن و تغییرات سریع و فزایندة متعاقب آن، در برخی جوامع، خانواده و ابعاد مختلف آن ازجمله ارزش های خانوادگی به چالش کشیده شده است. بر این اساس در این مقالله به این سؤالات اساسی پاسخ داده شده است که وضعیت گونه های مختلف ارزش های خانوادگی در شهر تهران چگونه است، روند تغییرات ارزشی در خانواده به چه شکل است و گروه های مختلف اجتماعی به کدام گونه از ارزش ها گرایش بیشتری دارند. جامعه آماری پژوهش، افراد 18 سال و بالاتر شهر تهران، روش نمونه گیری خوشه ای PPSو ابزار به کارگرفته شده پرسش نامه بوده است و بر این اساس، 600 نمونه، انتخاب و تجزیه و تحلیل شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهند خانواده در شهر تهران همچنان اهمیت زیادی دارد. ارزش های سنتی و مدرن خانوادگی در سطح وسیع و بارقه هاییاز ارزش های پست مدرنخانوادگی در برخی ابعاد به چشم می خورد. در بستر گذار نسلی از نسل اول به سوم ارزش های سنتی کاهش و ارزش های مدرن و پست مدرنافزایش یافته است. در ارزش های سنتی و مدرن، جنسیت و در ارزش های پست مدرن، نسل و وضعیت تأهل، عوامل تعیین کننده تری هستند. نسل دوم در ارزش های مدرن، همانند نسل سوم و در ارزش های پست مدرن، همانند نسل اول عمل کرده و با این انعطاف امکان همزیستی نسلی را فراهم کرده است. متغیرهای اقتصادی و اجتماعی در ارزش های سنتی، بیشترین و در ارزش های پست مدرن، کمترین توان تبیین را دارند. در ارزش های خانوادگی سنتی و مدرن، همگرایی نسلی بیش از همگرایی جنسیتی مشاهده می شود.
مطالعه ای کیفی از جایگاه نخبگان جوان ایرانی در بستر جامعه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نخبگان و سرآمدان در هر کشوری ازجمله ایران زمینه ساز رشد و توسعه اند؛ به همین دلیل، نهادهای مختلف جامعه سال ها تلاش کرده اند نخبگان جوان ایرانی در کشور بمانند و در توسعه علمی کشور نقش آفرینی کنند؛ با وجود این تلاش ها، کشور ایران رتبه اول فرار نخبگان را در جهان دارد؛ هدف پژوهش حاضر، بررسی فهم نخبگان و استعدادهای برتر از جایگاه خود در نظام اجتماعی ایران است؛ زیرا با فهم و کشف این مسئله، تا حد زیادی امکان ورود به ذهن نخبگان ایرانی و فهم آنان از وضعیت خودشان در نظام اجتماعی ایران فراهم می شود؛ بدین منظور، در قالب روش شناسی کیفی و با استفاده از نظریه زمینه ای و نمونه گیری هدفمند و نظری، با گروهی از نخبگان جوان ایرانی مصاحبه شد. جمع آوری اطلاعات و تحلیل داده ها به شیوه کدگذاری باز و محوری و گزینشی انجام شد. یافته های پژوهش، شامل مقوله های جایگاه نامطلوب و ظاهری، شرایط نامساعد و پیش بینی ناپذیر، دورنمای آینده ای تاریک، راهکارهای جمعی - فردی، موفقیت های شخصی، خسران نخبه بودن و گذار پرگداز از کشور شد. نتیجه ها، به طور کلی نشان د هنده جایگاه نامطلوب نخبگان بود. براساس نتیجه های پژوهش، الگوی پارادایمی و طرح واره نظری ارائه شد.
تجربة همسران از فرایند بومی سازی تلفن همراه در زندگی مشترک: مطالعة داده بنیاد در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلفن همراه مناقشه برانگیز ترین تکنولوژی معاصر است که مرزهای خانواده را درهم شکسته و تغییرات چشمگیری در مناسبات، ارزش ها و هنجارهای خانوادگی ایجاد کرده است. در این پژوهش، بخشی از نتایج این فرایند باتأکیدبر نقش تلفن همراه در روابط بین همسران واکاوی شده است. با به کارگیری روش کیفی و رهیافت تئوری زمینه ای 24، مصاحبة عمیق در شهر اصفهان انجام شد و سپس داده ها با کدگذاری باز، محوری و انتخابی در الگویی پارادایمیک سامان داده شدند. «بومی سازی تلفن همراه»، مقولة هستة این الگو، فرایندی را به تصویر می کشد که همسران تلاش می کنند مصرف تلفن همراه را در راستای اولویت ها، ارزش ها و انتظاراتشان از زندگی مشترک تعدیل و تنظیم کنند. شرایط شکل دهندة این فرایند در سه دسته شرایط علّی (سرمایة اجتماعی بین همسران، مصرف چالش برانگیز تلفن همراه و روند زندگی مشترک)، زمینه ای (سرمایة اطلاعاتی همسران و جنسیت) و میانجی (ساختار خانواده، زمینه های پیش / پس از ازدواج و منش مذهبی همسران) قرار گرفتند. استراتژی هایی که همسران در این فرایند به کار می برند، در چهار مقولة استراتژی های پیشگیری از چالش، کنترل، مدیریت احساس نبود اطمینان و نجات اتاق خواب، دسته بندی شدند. پیامدهای این فرایند نشان می دهد تلفن همراه برحسب زمینة ارتباط پیشینی همسران، به تحکیم و تقویت ارتباط بین آنها کمک می کند یا به تشدید اختلاف ها و ناسازگاری ها منجر می شود. همچنین، تلفن همراه به حیطة وظایف و انتظارات زندگی مشترک وارد شده است و گاهی به تحکیم سلطة مردانه منجر می شود.
تأثیر مقدار ساعت کاری زنان شاغل بر باروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدار ساعت کار زنان یک عامل مهم در رفتار فرزندآوری زنان شاغل شناخته شده است. هدف از این مقالله، بررسی تفاوت در باروری برحسب ساعت کاری زنان شاغل شهر اصفهان است. داده ها از یک پیمایش گذشته نگر از تاریخچه اشتغال و باروری اخذ شده است که 552 نمونه از زنان 40-20 سال را شامل می شود. برای برآورد اثر متغیر ساعت کاری، بر احتمال و الگوی باروری، از الگوی تحلیل بقا زمان گسسته استفاده شده است. نتایج کلی با محاسبه میزان باروری جزئی نشان داد زنان شاغل پاره وقت نسبت به زنان شاغل تمام وقت تعداد فرزند بیشتری به دنیا می آورند و هنگامی که تفاوت ها برحسب رتبه موالید بین دو گروه شغلی بررسی شد، نتایج نشان داد شغل پاره وقت، فاصلة ازدواج تا فرزند اول و فرزند اول تا فرزند دوم را کاهش و احتمال رسیدن به فرزند دوم را افزایش می دهد؛ اما احتمال رسیدن به فرزند اول را کاهش می دهد. به عبارت دیگر، شغل پاره وقت، با بیشتر شدن احتمال به دنیا آوردن فرزند، در زنانی مرتبط است که قبلاً یک فرزند داشتند. این امر، ناشی از این حقیقت است که این زنان در هنگام به دنیاآوردن فرزند اول به دلیل نگرانی از ثبات خودشان در بازار کار به صورت تمام وقت کار می کردند و کمبود زمان برای مسئولیت خانوادگیشان را تجربه کرده اند. پس با افزایش شغل های پاره وقت و درنتیجة آن، کاهش سطح فشار شغلی زنان، زمینة افزایش باروری فراهم می شود.