فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۴۱ تا ۴٬۶۶۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه : خطرپذیری بحران ها در شهرهایی از جهان که در معرض مخاطرات هستند، به شدت در حال افزایش است. در درون شهرها نیز به ویژه شهرهای کشورهای با درآمد پایین و متوسط، برخی فضاهای شهری به گونه ای ساخته شده اند که خطرپذیری ها را به صورتی ناعادلانه توزیع می کنند. در شهر تهران وجود مخاطرات تهدید کننده ای از جمله زلزله، سیل، آتش سوزی و بسیاری از چالش های محیطی در کنار وسعت بالای بافت های ناکارآمد موجب شده این شهر شرایط ویژه ای از نظر مدیریت خطرپذیری بحران داشته باشد. این پژوهش با بهره گیری از رویکرد یکپارچه سازی سیاست های مدیریت بحران و ارتقای بافت های ناکارآمد شهری به دنبال پهنه بندی این بافت ها در شهر تهران به لحاظ آسیب پذیری در برابر مخاطرات مختلف و ارائه راهکارهایی به منظور کنترل و کاهش خسارات ناشی از مخاطرات با تأکید بر سیاست گذاری، برنامه ریزی و پیشگیری می باشد. داده و روش : این پژوهش از نظر نوع، توسع ه ای– کاربردی است و الگوی کلی آن توصیفی– تحلیلی و مبتنی بر روش ارزیابی می باشد که در طی آن مدل سازی، ساخت شاخص ترکیبی و تلفیق و روی هم گذاری لایه ها و داده های اطلاعاتی بر اساس فرایند تحلیل سلسله مراتبی برای تعیین وزن نهایی واحدهای مکانی و پهنه بندی آسیب پذیری بافت های ناکارآمد شهر تهران انجام شده است. داده ها و لایه های مربوط به شاخص ها نیز از منابع و داده های ثانویه مختلفی استخراج شده است. امتیاز دهی به شاخص ها و زیر شاخص ها بر اساس پرسش نامه خبرگان بوده و محاسبات در نرم افزار ARC GIS صورت گرفته است. یافته ها : در شهر تهران همپوشانی زیادی بین محدوده بافت های ناکارآمد شهری و سطح بالاتر فقر شهری و پتانسیل وقوع انواع مخاطرات وجود دارد. در این زمینه، بافت های ناکارآمد نیمه جنوبی شهر تهران به ویژه در مناطق 15، 18 و 20 در درجه نخست و مناطق 16، 17 و 19 در درجه دوم دارای بیشترین پتانسیل خطرپذیری هستند. نتیجه گیری : در محدوده هایی از شهر تهران واقعیت های مدیریت بحران بسیار پیچیده تر از برنامه ریزی ها و سیاست گذاری های موجود است و نظام مدیریت بحران در بافت های ناکارآمد نیازمند ساز و کار متفاوتی در مقایسه با سایر نقاط شهر است. بنابراین در این محدوده ها به منظور کاهش ریسک مخاطرات لازم است توجه ویژه ای به مسئله کاهش فقر شهری و آسیب پذیری و به طور کلی یکپارچه سازی سیاست ها و اقدامات مدیریت خطرپذیری بحران و برنامه های شهرسازی و توسعه اجتماعی و اقتصادی داشت.
فراترکیب مقاله های فارسی زبان علمی-پژوهشی با موضوع "پیاده" مروری بر سال های 1380-1397(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
101 - 116
حوزههای تخصصی:
به دنبال انقلاب صنعتی، رشد روزافزون شهرنشینی و گسترش شهرها، پیاده روی، این عادت قدیمی، کم کم جای خود را به استفاده بیش از پیش به اتومبیل داد و امکان تردد پیادگان را در بسیاری از شهرها کم رنگ تر از قرن پیش کرد. درنتیجه این تغییرات، پرداختن به موضوع "پیاده" در دستور کار بسیاری از شهرها قرار گرفت و با اهمیت یافتن موضوع، پژوهش های بسیاری در جهان و در چند دهه اخیر در ایران صورت پذیرفت. مقاله حاضر با هدف تحلیل و تفسیر آنچه تاکنون در ایران در قالب مقاله پژوهشی منتشر شده و نیز برای پیشگیری از تکرار در زمینه پژوهش های پیاده به بررسی کمی و کیفی مطالعات انجام شده در این زمینه، پرداخته است. رویکرد پژوهش به صورت کیفی و راهبرد اصلی آن مطالعه ای و موردکاوی است. از روش فراترکیب و کدگذاری نیز برای بررسی تحلیلی_تفسیری مطالعات پیشین استفاده شده است. در این پژوهش، 80 مقاله علمی_پژوهشی مرتبط با موضوع پیاده در بازه زمانی 1397-1380 بررسی شده که با مطالعه ساختار و محتوای مقاله های علمی_پژوهشی فارسی زبان، به ترسیم چشم انداز کنونی پژوهش های با موضوع پیاده، دست یافته است. نتایج بیانگر حجم زیاد و روزافزون پژوهش های پیاده در دو دهه اخیر، با محوریت "پیاده مداری" و "پیاده راه" است. تکرار در انتخاب نمونه موردی، تعدد و اختلاط گستره واژگان کاربردی، تکرار محتوایی پژوهش های پیاده و توجه اندک به گروه های مخاطب ویژه شامل کودکان، سالمندان، کم توانان و ناتوانان جسمی از جمله اصلی ترین مسائل و مشکلات مرتبط با مقوله پیاده در طیف مقاله های علمی_پژوهشی است. از جمله مقوله های ترکیب شده پرتکرار با موضوع پیاده می توان به مقوله های فعالیتی_رفتاری، دید و منظر، مباحث اجتماعی، کیفیت های محیطی شامل سلامت، ایمنی و امنیت اشاره نمود. همچنین بررسی ها نشان می دهد، بیشترین تعداد مطالعات در مقیاس خرد(پیاده رو_خیابان) صورت گرفته و اشاره ای به دیگر انواع فضاها و مقیاس ها صورت نگرفته است.
بررسی میزان رضایتمندی مسافران شهری از کیفیت خدمات رسانی حمل و نقل عمومی شهری در کلان شهر اهواز
حوزههای تخصصی:
گسترش حمل و نقل عمومی می تواند به بهبود وضعیت ترافیک کمک کند اما اگر کیفیت حمل و نقل عمومی پایین باشد و نتواند اعتماد مردم را جلب کند باعث شلوغی و ازدحام ترافیک می شود. هدف انجام این پژوهش بررسی میزان رضایتمندی مسافران شهری از کیفیت خدمات حمل و نقل شهری در کلانشهر اهواز می باشد. تحقیق حاضر از نظر روش توصیفی – تحلیلی و ازنظر هدف کاربردی است. جهت جمع آوری اطلاعات برحسب مقتضیات پژوهش از شیوه کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. جامعه آماری موردمطالعه شامل کل شهروندان مناطق ۷ گانه شهر اهواز می باشد. حجم نمونه بدست آمده براساس فرمول کوکران در جامعه مورد مطالعه 350 نفر از مسافرانی بودند که در مسیر حرکت و داخل اتوبوس به صورت تصادفی ساده در طول ساعات اولیه صبح، بعد از ظهر و شب انتخاب شده اند و سپس برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسش نامه از نرم افزار آماریSPSS استفاده گردیده است. نتایج توصیفی به دست آمده نشان می دهد که 4 درصد افراد مورد پرسش کیفیت خدمات حمل و نقل عمومی شهری را خیلی خوب، 9/26 درصد افراد خوب، 7/42 درصد کیفیت این نوع خدمات را متوسط، 18 درصد ضعیف و 3/8 درصد مسافران کیفیت خدمات عمومی شهری در شهر اهواز را خیلی ضعیف توصیف کرده اند. بنابراین نتایج حاصل از آزمون t تک نمونه ای گویای آن است که رضایت شهروندان اهوازی از کیفیت خدمات حمل و نقل عمومی با میانگین(1/3) در سطح متوسط به بالایی قرار دارد. همچنین این آزمون نشان می دهد که بین مناطق 7 گانه شهر اهواز از لحاظ رضایتمندی تفاوت وجود دارد. با توجه به میانگین به دست آمده می توان گفت که شهروندان مناطق1، 6، 7 و 2 به ترتیب بیشترین رضایت را از کیفیت خدمات حمل و نقل عمومی شهری دارند، و کمترین رضایت نیز مربوط به منطقه 8شهری اهواز می باشد. و در نهایت نتایج به دست آمده از ضریب همبستگی پیرسون حکایت از آن دارد که بین متغیرهای مستقل(سن، جنس، تحصیلات، درآمد، شغل) و متغیر وابسته(رضایتمندی) رابطه مثبتی وجود دارد. اما در این بین، مؤلفه درآمد با میزان همبستگی 573/0 و سطح معنی داری 034/0 و مؤلفه شغل با ضریب 562/0 و سطح معنی داری 036/0 رابطه مثبت و معنی داری با متغیر وابسته داشته اند.
سنجش رتبه بندی شهرستان های استان کرمانشاه ازلحاظ زیرساخت های گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
153 - 166
حوزههای تخصصی:
اولویت بندی مقاصد گردشگری را می توان به نوعی بخشی از فرایند برنامه ریزی فضایی در یک منطقه دانست چراکه هدف برنامه ریزی فضایی، شناخت سرزمین و چگونگی بهره برداری از این منابع همراه با پیش بینی وضع آینده استقرار مطلوب انسان و عملکرد وی در طبیعت به منظور تأمین رشد معقول، متوازن و مطلوب اقتصادی بر پهنه سرزمین و جلوگیری از بروز عدم تعادل و بازتاب های تخریبی و منفی فضای سرزمین است. هدف پژوهش حاضر سنجش برخورداری شهرستان های استان کرمانشاه ازلحاظ زیرساخت های گردشگری می باشد. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است. به منظور سنجش میزان برخورداری شهرستان ها از زیرساخت های گردشگری از مدل waspasاستفاده شده است. شاخص های بررسی شده در این پژوهش جهت تشکیل ماتریس تصمیم گیری به تعداد 10 و گزینه های آن 14 شهرستان استان می باشد. نتایج حاصل از آن نشان می دهد استان کرمانشاه با ضریب 4157/0 دارای رتبه نخست و شهرستان اسلام آباد غرب با ضریب 3028/0 رتبه دوم و شهرستان سنقر با ضریب 2894/0 رتبه سوم ازلحاظ زیرساخت های گردشگری را دارا می باشند و شهرستان ثلاث باباجانی با ضریب 139/0 و شهرستان هرسین با ضریب 1706/0 به ترتیب محروم ترین شهرستان ها ازلحاظ زیرساخت های گردشگری در استان کرمانشاه هستند. بنابراین مدیریت گردشگری استان نیازمند توجه به شهرستان های محروم از زیرساخت های گردشگری می باشد.
وا کاوی تعاملات اجتماعی در بازار تاریخی تبریز با تأ کید بر بعد کالبدی فضا؛ نمونه مورد مطالعه: سرای امیر و سرای دودری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
87 - 102
حوزههای تخصصی:
انسان فطرتاً موجودی اجتماعی است و فضای احاطه کننده وی، محل شکل گیری و برقراری روابط اجتماعی اوست. میزان و چگونگی اثرگذاری محیط بر عملکرد انسان، همواره یکی از دغدغه های مهم طراحان محیطی بوده است. در این بین بازارها به عنوان مکان هایی عمومی، پررونق و پر رفت و آمد، در درجه بالایی از اهمیت قرار دارند. هدف از این تحقیق دستیابی به مؤلفه های اثرگذار کالبد بر تعامل موجود در آن و بررسی میزان نقش فضای بازار تبریز به عنوان نمونه زنده و پویایی از بازارهای سنتی ایران، بر تعاملات موجود در آن است. در این تحقیق از دو روش توصیفی_تحلیلی و روش پیمایشی برای بررسی تعاملات اجتماعی و تأثیر کالبد بر میزان تعاملات استفاده شده که پس از به دست آوردن مؤلفه های نحو فضای بازار و تعاملات اجتماعی به بررسی تأثیر بازار بر تعاملات و مقایسه تطبیقی فعالیت های مختلف یک مجموعه به وسیله نرم افزار تخصصی نحو فضا (دپث مپ) می پردازد؛ سپس با کمک پرسشنامه، میزان تأثیر کالبد بر تعاملات موجود در بازار را ارزیابی می کند. از جمله سراهای این بازار دو سرای امیر و دودری هستند که از نظر کارکرد و شکل هندسی متفاوت از یکدیگر بوده و تعاملات متفاوتی ایجاد می نمایند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که سه عامل ارتباط، هم پیوندی و کنترل تأثیر مستقیمی بر میزان دسترسی، نفوذپذیری و انعطاف پذیری فضایی دارند که هر سه این عوامل از جمله عوامل ارتقای تعاملات اجتماعی از منظر نحو فضا هستند؛ بررسی نحو فضا در هر دو سرا نشانگر تأثیر مرکزی بودن فضا و ورودی ها بر ارتقای رفت و آمد و متمرکز کردن مخاطب و محوری بودن این دو مورد بر جذب کمتر مخاطب و ایجاد فضاهای دنج برای تعاملات اجتماعی است. بررسی عوامل کالبدی بیانگر تأثیر مثبت کف سازی مناسب، امکان رؤیت، خوانایی، استفاده از عناصر طبیعی در میزان تعاملات اجتماعی بوده و هرکدام از مؤلفه های مبلمان مناسب، دسترسی و فضاهای مکث در دو سرا متفاوت بوده که بیانگر تفاوت در میزان تعامل در دوسرا هستند.
تبیین پدیده زوال شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : نیاز به طرح و بررسی مسائل شهری به صورت سیستماتیک و در پیوند با حوزه های اجتماعی-اقتصادی، یکی از وظایف اصلی برنامه ریزی شهری به شمار می آید. یکی از حوزه هایی که به شدت نیازمند این گونه از تحلیل است، حوزه ناکارآمدی و زوال شهری است، که عمدتا به صورت بافت های ناکارآمد و منزوی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. عدم توجه به چنین کارکردهایی، طرح های توسعه شهری را به سمت ناکارآمد متمایل می نماید. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل و نتایج زوال شهری در ایران، نیز شناسایی روندهای پیش روی زوال شهری بوده است.
داده و روش : جهت انجام پژوهش حاضر از روش کمی استفاده شده است. نمونه آماری مورد استفاده 10 کارشناس حوزه مطالعات شهری بوده است. دو مدل MicMac وScenarioWizard مورد استفاده قرار گرفته است. مدل نخست جهت شناسایی عوامل تأثیرگذار و تاثیرپذیر و مدل دوم جهت پیش بینی روندهای پیش روی شاخصه های تبیین کننده زوال شهری در ایران مورد استفاده قرار گرفته است.
یافته ها : 45 شاخص مرتبط با زوال شهری مورد مقایسه قرار گرفت. تأثیرگذارترین و تأثیرپذیرترین موارد شناسایی گردید. در نهایت مشخص گردید که فساد مالی گسترده، توزیع رانتی درآمدهای نفتی (یارانه ای)، مدیریت غیریکپارچه شهری، توزیع رانتی مشاغل و پست های حکومتی، نفوذ نهادهای دولتی-حکومتی در ایجاد و پیوستن نواحی جدید به شهرها تأثیرگذارترین عوامل زوال شهری بوده اند. در ادامه مشخص گردید، 8 سناریو به سرعت بیشتر رو به زوال پیش می روند و 14 سناریو با سرعت کنونی رو به زوال خواهند بود.
نتیجه گیری : توجه به نتایج به دست آمده در این پژوهش، برای تصمیم سازان برنامه ریزی کلان و برنامه ریزی شهری در سطوح ملی و منطقه ای کارآمد خواهد بود.
بررسی ظرفیت های توسعه درونی اراضی ناکارآمد و فرسوده مطالعه موردی: مناطق 4 و 14 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
87 - 104
حوزههای تخصصی:
بافت های فرسوده که کمبود خدمات شهری و ناپایداری در آن ها مشهود است، دارای ظرفیت های فروانی برای حرکت به سمت توسعه درونی در چارچوب توسعه پایدار می باشند. تحقیق حاضر به شناسایی ظرفیت های موجود اراضی ناکارآمد و فرسوده شهری در راستای توسعه درونی پرداخته است. محدوده موردمطالعه در این تحقیق، مناطق 4 و 14 شهر تهران است. تحقیق از نوع کاربردی است و با روش توصیفی تحلیلی به تجزیه وتحلیل اطلاعات پرداخته است. جامعه نمونه شامل 30 نفر از کارشناسان که با روش گلوله برفی شناسایی شده اند. ارزیابی ظرفیت های توسعه درونی در اراضی ناکارآمد و بافت فرسوده با استفاده از روش Fuzyy GIS انجام شده است. نتایج به دست آمده از نقشه های ترکیب لایه ها و شاخص های تحقیق نشان می دهد که محدوده های با اولویت بالا و بسیار بالا در بافت فرسوده منطقه 14 تهران در راستای توسعه درونی حدود82/116 هکتار (6/60% از کل مساحت) را به خود اختصاص داده است. این در حالی است که محدوده های با اولویت بالا و بسیار بالا در توسعه درونی در منطقه 4 شهر تهران حدود 05/25 هکتار از مساحت بافت فرسوده منطقه 4 تهران است که حدود 4/82 % مساحت از کل بافت فرسوده و زمین های فاقد بنا در این منطقه از تهران را شامل می شود، اما به علت بالا بودن حجم اراضی ناکارآمد و فرسوده منطقه 14 شهر تهران حجم جمعیت پذیری این منطقه بیشتر از منطقه 4 است. مقایسه معیارهای مؤثر بر توسعه درونی در اراضی ناکارآمد و فرسوده منطقه 4 و 14 شهر تهران نشان می دهد، که در منطقه 14 معیار مساحت زمین با امتیاز 412/0 و در منطقه 4، شاخص کاربری زمین با امتیاز 346/0 بیشترین اهمیت را نسبت به سایر شاخص ها دارا می باشد
ارائه یک مدل خوانش گرافیکی مبلمان شهری با تا کید بر بهبود حس مکان، نمونه مورد مطالعه: منطقه 2 شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳
55 - 64
حوزههای تخصصی:
در دوران کنونی در حوزه گرافیک محیطی، به گرافیک محیطی و خلق تجربه های نو به منظور القای حس مکان، اهمیت چندانی داده نشده و گرافیک محیطی در این عرصه با سکون و بی تحرکی روبه روست. این امر ناشی از عدم شناخت و پرداخت کافی به آن در پژوهش های راهبردی است. از این رو پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق کیفی_کمی از نوع توصیفی_پیمایشی و ابزار کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه و مشاهده) و استفاده از آزمون فریدمن و تحلیل محتوا به دنبال رهیافت به هدف اصلی پژوهش" تدوین مدل خوانش گرافیک شهری با تأکید بر ارتقای حس مکان در منطقه 2 شهر قزوین" است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که ساختار کالبدی گرافیک شهری منطقه 2 شهر قزوین، کیفیتی متعادل از نشانه های معنادار است که بسته به نوع فرم، رنگ و مصالح خود سبب جلب توجه مخاطبان شده و حس مکان را در این منطقه رقم می زنند. درضمن از میان مؤلفه های خوانش گرافیک محیطی در منطقه 2 شهر قزوین، مؤلفه ساختار بصری و معماری بیشترین نقش را دارند که در این میان توانسته اند از طریق تناسبات با بستر خود و نوع ترکیبات رنگی به کار رفته، حس مکان را در شهروندان این منطقه ایجاد نمایند. چرا که میان مؤلفه تناسبات و ترکیبات رنگی با خوانش گرافیک محیطی ارتباطی دوسویه و قوی برقرار است. همچنین در میان عناصر گرافیک شهری در ایجاد حس مکان در این منطقه، عنصر صندلی و مکان های نشستن همراه با المان های میادین، بالاترین رتبه و عناصری مثل سطل های زباله و نقاشی های دیواری کمترین رتبه را از نگاه شهروندان در رابطه با القای حس مکان به آنها دارند.
مدل سازی تأثیرگذاری اقدامات مدیریت شهری بر زیست پذیری شهر مشهد (نمونه موردی: منطقه ۶ و ۹)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : شهرها نقاط کانونی بسیاری از نگرانی هایی هستند که پایداری آن ها را تحت تأثیر قرار می دهد، زیست پذیری شهری باکیفیت زندگی، پایداری، کیفیت مکان و اجتماعات سالم در ارتباط است. زیست پذیری شهرها بسیار متأثر از اقدامات مدیریت شهری به عنوان متولی اصلی در امور شهر هست و تعادل بین این دو بخش باعث ارتقاء زیست پذیری شهری می شود. داده و روش : پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ماهیتی توصیفی -پیمایشی دارد و با روش کمی و توزیع پرسشنامه میان 384 نفر از شهروندان دو منطقه 6 و 9 کلان شهر مشهد صورت گرفته است. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون تی تست و همچنین مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) با نرم افزار آموس (AMOS) مورد ارزیابی و تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها : یافته های پژوهش نشان می دهد که در وضعیت موجود بعد زیست پذیری در منطقه 9 با میانگین 3/97 در سطح مطلوبی قرار دارد. میانگین ابعاد مدیریت شهری نیز در منطقه 9، با میانگین 3/14 وضعیتی بالاتر از متوسط را نشان می دهد. میانگین ابعاد زیست پذیری در منطقه 6، برابر با 3/034، وضعیتی بالاتر از متوسط و ابعاد مدیریت شهری برابر 2/40 که نامطلوب می باشد به دست آمده است. همچنین از جهت نحوه تأثیرگذاری اقدامات مدیریت شهری بر زیست پذیری، در منطقه 6 شاخص خدمات بر زیست پذیری (دسترسی، محیط زیست، مسکن، بهداشت و درمان) تأثیر زیاد و دارای رابطه مستقیم است. در منطقه 9 شاخص سرمایه گذاری با هر پنج شاخص زیست پذیری (دسترسی، محیط زیست، مسکن، بهداشت-درمان، امنیت) دارای تأثیر قوی و رابطه مستقیم می باشد. نتیجه گیری : هر دو بعد و شاخص های مدیریت شهری و زیست پذیری در دو منطقه یادشده در وضع موجود نیاز به بهبود دارند و همچنین با توجه به تأثیرگذاری شاخص های مدیریت شهری بر زیست پذیری کلان شهر مشهد، این دو مقوله و ارتباط آن ها لازم است در اولویت برنامه ریزی شهری قرار گیرد.
برآورد و تحلیل اثرات گردشگری بر پایداری اقتصاد و درآمد شهروندی و شهرداری ها (مطالعه موردی: شهربابک- کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۳
102 - 114
حوزههای تخصصی:
امروزه صنعت گردشگری باعث ایجاد و رونق سرمایه گذاری های کلان در آن دسته از زیرساخت هایی شده که شرایط زندگی افراد محلی را بهبود و ارتقاء می بخشند و از سوی دیگر از طریق اشتغال و ارز آوری برای شهروندان و سازمان های متولی مدیریت شهری همچون شهرداری ها با ایجاد منابع درآمدی می تواند موجبات توانمندی اقتصاد شهروندان و سازمان های متولی را فراهم آورد. بنابراین با علم به این موضوع، پژوهش حاضر سعی بر آن دارد تا اثرات گردشگری را بر اقتصاد شهری و پایداری درآمد شهرداری ها مورد سنجش و واکاوی قرار دهد. جامعه آماری این پژوهش شامل شهروندان و کارکنان شهرداری شهربابک می باشند که با استفاده از فرمول کوکران، نمونه ای به حجم 265 نفر انتخاب گردید. همچنین آزمون پیش آهنگی برای بدست آوردن ضریب اعتبار پرسشنامه انجام گرفت که ضریب اطمینان آلفای کرونباخ آن 83/0 به دست آمد که حاکی از مناسب بدون ابزار پژوهش بوده است. برای تحلیل داده ها از آمار استنباطی شامل (آزمون تی تک نمونه ای، تحلیل خوشه ای، جدول توافقی و آزمون همگونی کای دو) استفاده گردیده است. نتایج آزمون T تک نمونه ای و آزمون همگنی کای دو بر اساس جدول توافقی نشان می دهد که اولاً گردشگری توانسته است موجبات توانمندی و پایداری اقتصاد شهری را در شهربابک فراهم آورد. ثانیاً بر اساس یافته ها مشخص گردید که در سطح 99 درصد اطمینان مابین گردشگری به عنوان متغیر مستقل تحقیق و پایداری درآمد شهروندان و شهرداری شهربابک رابطه مستقیم و معنی داری پابرجا است.
تبیین راهبردهای توسعه گردشگری با تأکید بر مزیت های رقابت پذیری، مطالعه موردی: شهرستان سقز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
29 - 42
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر گردشگری به یکی از مهم ترین مؤلفه های توسعه و رفاه اقتصادی بیشتر کشورها تبدیل شده است و در بازار پویا و رقابتی جهانی که در آن روزبه روز مقاصد گردشگری جدیدی با مزیت های رقابتی متفاوتی پا به عرصه ظهور می گذارند، مقاصد گردشگری همواره ناگزیر به تجزیه وتحلیل وضعیت رقبا و شناسایی مزیت های رقابتی خود در مقایسه با آن ها می باشند تا با اعلام این مزیت ها، جایگاه متمایز و برتری نزد گردشگران پیداکرده و ادامه بقا دهند. در این راستا تحقیق حاضر باهدف ارائه راهبردهای توسعه گردشگری با تأکید بر مزیت های رقابت پذیری در شهرستان سقز سعی بر روشن سازی جایگاه این شهرستان از منظر مزیت های رقابتی در سطح استان دارد. بدین جهت از مدل EDAS جهت تعیین جایگاه رقابتی شهرستان سقز در استان کردستان ازلحاظ گردشگری و از برنامه ریزی راهبردی Meta-swot برای تعیین توان های رقابت گردشگری شهرستان و منابع موجود استفاده شده است که درنهایت بهترین راهبرد متناسب با توانایی های شهرستان استخراج شده است. لازم به توضیح است، ازآنجاکه پژوهش حاضر مبتنی بر خبرگان بوده، بر این اساس 20 نفر کارشناس متخصص در زمینه گردشگری جامعه آماری پژوهش را تشکیل می دهند. نتایج نشان داده است که خدمات گردشگری در سطح شهرستان ها به صورت متوازن توزیع نشده اند، به طوری که شهر سنندج در 5 مؤلفه اصلی موردبررسی بافاصله زیاد از سایر شهرستان ها جایگاه برتری را به خود اختصاص داده است و سقز در این رده بندی جایگاه چهارم را بعد از مریوان و بیجار کسب کرده است. نتایج خروجی حاصل از متاسوات بیانگر این مسئله است که جهت بهبود رتبه و قدرت رقابتی شهرستان در مقایسه با سه شهرستان اول لازم است در ابتدا به زیرساخت های ارتباطی، امکانات رفاهی و تفریحی توجه شود.
بررسی نقش محوری جریان فضایی– زمانی فعالیت های زمان غروب و شب در ادراک امنیت، مطالعه موردی: مرکز شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
73 - 88
حوزههای تخصصی:
حیات شبانه راهی واقعی برای گسترش روزِ کاری و نیروی محرکی برای رشد و توسعه ملی است. مطالعه حاضر با اتخاذ چارچوب تحلیلی جغرافیای زمان و تحلیل کمی روال های مصرف حیات شبانه در مرکز شهر رشت می کوشد به این سئوال اصلی پاسخ دهد که چگونه شهر رشت می تواند بستر مناسبی را برای جریان فضایی_زمانی فعالیت های زمان غروب و شب فراهم سازد؟ برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی (آزمون خی دو و تحلیل خوشه ای دومرحله ای) به وسیله نرم افزار SPSS انجام شد. تفاوت های چشمگیری در نوع مصرف حیات شبانه در مرکز شهر با استفاده از تحلیل خوشه ای آشکار شد. با وجود این، عدم تجانس در مسیرهای فضا_زمان را می توان در دو الگوی مشخص خلاصه کرد: «پارک گردی» و «خرید». این الگوها از بسیاری جهات با یکدیگر متفاوت بودند اما از نظر موقعیت در یک بخش از مرکز شهر (سبزه میدان) دیده شدند. اهمیت پیش بین های اصلی به ترتیب نزولی عبارت بودند از: قومیت گروه (00/1)، جنس گروه (00/1)، اندازه گروه (00/1)، نوع فعالیت/ تفریح شبانه (82/0)، متوسط زمان صرف شده (60/0)، شرایط زندگی (48/0)، قومیت (42/0)، مکان (33/0)، جنس (27/0) و سطح تحصیلات (18/0). در مقابل، نقش حرفه و نوع کار، محل اقامت و سن بسیار کم بود. نتایج نشان داد که اکثریت مصرف کنندگان حیات شبانه احساس امنیت می کردند و این امنیت ادراک شده را بیشتر (%2/78) ناشی از «فعالیت ها/ مردم در خیابان و...» می دانستند. در محدوده مورد مطالعه، زنان نقش و حضور گسترده ای در تولید اجتماعی فضا داشتند و این نقش و حضور را می توان به ادراک آنها از احساس امنیت در حیات شبانه مرکز شهر نسبت داد. طبق نتایج بالا و همچنین متوسط زمان رسیدن به نخستین فعالیت شبانه (19:28) و متوسط زمان صرف شده در مرکز شهر (21/3 ساعت)، رشت می تواند تنها بستر مناسبی برای جریان فضایی_زمانی فعالیت های زمان غروب باشد (بین ساعات 18 تا 23). سه پیشنهاد اثربخش به صورت توأمان برای تغییر رویه فعلی مطرح می شود که عبارتند از ایجاد تنوع فعالیتی بیشتر در مرکز شهر، مدیریت منطقه از طریق افزایش کیفیت فضاهای شهری و حمایت از طولانی شدن ساعات فعالیت شبانه و حمل ونقل عمومی همیشگی در اواخر شب.
حفاظت از ارزش های شهری گذرهای تاریخی با تکیه بر آسیب شناسی گذر محله بالا در شهر نراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
134 - 146
حوزههای تخصصی:
مدرن سازی شهرهای ایران با تعریض گذرهای تاریخی برای عبور اتومبیل، سبب دگرگونی سازمان فضایی و تغییر جایگاه محدوده های تاریخی شده است. گذر محله بالای شهر نراق با تکرار این سناریو، از آسیب های ناشی از تعریض گذر ها و ساخت وسازهای نابجا مصون نمانده است. این مقاله، تغییراتی که در سده گذشته در ساختار کالبدی این گذر تاریخی رخ داده، بامطالعه مقاطع مختلف بررسی کرده و به آسیب شناسی محله تاریخی می پردازد. تغییرات رخ داده، سبب برهم زدن ساختار منسجم گذر، به انزوا رفتن آن، تخریب تدریجی بناها و از بین رفتن جایگاه گذر در شهر شده است؛ درحالی که شهر تاریخی هنوز از ارزش های قابل توجهی برخوردار و نیازمند حفاظت، احیاء و توسعه می باشد. برای حفاظت از ارزش های شهری گذرهای تاریخی با معضلات این چنین، با تکیه بر معیارهای مستخرج از سند نارا و بیانیه سن آنتونیو در مورد اصالت و توصیه نامه نایروبی در باب یکپارچگی، چارچوب حفظ و سنجش اصالت و یکپارچگی شهر تاریخی در قالب نظام های شهری دسترسی، کالبدی، عملکردی و منظر بصری؛ تعریف کننده شخصیت شهر تاریخی مستخرج از منشور واشنگتن، تبیین شده است. راهبردهای تدوین شده به روش سوات، با این چارچوب موردسنجش قرارگرفته اند تا هرگونه مداخله و اقدام، بر اساس اولویت راهبردهایی که متضمن حفظ اصالت و یکپارچگی شهر هستند، انجام شود. ارزیابی راهبردها با چارچوب تبیین شده نشان می دهد، حفظ منظر شهری متناسب با زمینه و تقویت عناصر و الگوهای شاخص معماری در گذر و بافت پیرامون، راهکارهایی هستند که به دست یابی به هدف اصلی پژوهش که حفاظت از ارزش های شهری گذرهای تاریخی بر اساس دو معیار اصالت و یکپارچگی است، کمک می کند.
تحلیلی بر تغییرات نظام شبکه شهری استان ایلام طی دوره های 1365 تا 1390
حوزههای تخصصی:
شبکه ی شهری به مجموعه ای از شهرها گفته می شود که از فضای جغرافیایی نواحی مانند حلقه های زنجیره ای به هم پیوسته، شکل گرفته اند و به علت رشد ناهماهنگ، پرتوافشانی متفاوتی روی ناحیه دارند. بنابراین ازآنجاکه شبکه شهری هم به مفهوم فضایی و هم به مفهوم اقتصادی از نظام مبادله و دادوستد شهرها بر اساس عملکرد پایه ای آن ها حاصل شده و علت بسیاری از مشکلات را در برمی گیرد. شناخت چگونگی این شبکه و تغییرات آن در یک منطقه می تواند روشنگر حداقل بخشی از مسائل باشد. هدف از این پژوهش، بررسی و تحلیل ساختار سلسله مراتبی و تغییرات شبکه شهری در استان ایلام است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده است. قلمرو مکانی پژوهش21 شهر استان ایلام و قلمرو زمانی پژوهش دوره 1365 تا 1390 بوده است. ازاین رو روش بکار رفته در این تحقیق توصیفی – تحلیلی است و با استفاده از مدل های رتبه- اندازه، ضریب آنتروپی و حد اختلاف طبقه ای جهت تجزیه وتحلیل داده ها استفاده گردیده است. همچنین از نرم افزارهای EXCEL و ARC GIS، به عنوان ابزارهای داده پردازی و تحلیل نقشه ای استفاده شده اس ت. نتایج حاصل از تحقیق بیانگر آن است که شبکه شهری استان ایلام نامتعادل بوده و با پدیده نخست شهری مواجه است و این نظام با پایداری بسیار اندک، تغییرات کمی و کیفی شتابانی را پشت سر گذاشته است. همچنین یافته های مربوط به ضریب آنتروپی نواحی شهری استان ایلام حاکی از وجود نوعی گرایش به تعادل در سازمان فضایی نواحی شهری استان و پراکنش مناسب جمعیت در فضای نواحی شهری با توجه به افزایش تعداد مراکز شهری است، که توانسته است در سطح نواحی شهری استان نظام خدمات رسانی بهتری را فراهم آورد.
بررسی اثرات پیکره بندی بر کیفیت فضایی پارک های شهری مشهد مطالعه موردی: پارک های شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
27 - 40
حوزههای تخصصی:
امروزه کیفیت فضاهای شهری در شکل گیری تعاملات اجتماعی، تصویر ذهنی از شهر و ذهنیت بخشی به آن اهمیت بسزایی دارند. عوامل متعددی در شکل گیری مفهوم کیفیت نقش دارند که از مهمترین آنها می توان به پیکره بندی فضاهای شهری اشاره کرد. پیکره بندی فضایی، روابط میان فضاهای شهری را سازمان داده و خود عاملی برای شکل دهی به متغیرهای کیفی مانند خوانایی و قابلیت دسترسی است. در دهه های اخیر نظریه چیدمان فضا، چارچوب نظری و عملی را برای تحلیل پیکره بندی فضاهای شهری ارائه کرده است. پارک ها یکی از انواع فضاهای شهری به شمار می روند که کیفیت فضایی، نقش مستقیمی در عملکرد و بازدهی اجتماعی آنها دارد. این مطالعه با هدف تحلیل اثرات پیکره بندی فضاهای شهری بر کیفیت فضایی پارک های شهر مشهد انجام شده است. مطالعه از نوع کاربردی است و به روش توصیفی_تحلیلی، با انتخاب 290 پارک شهر مشهد در پنج رده همسایگی، محله ای، ناحیه ای، منطقه ای و شهری انجام شده است. در این مطالعه تحلیل ها براساس نقشه محوری شهر مشهد و در محیط نرم افزار UCL Dephtmap10 و GISانجام شد. متغیرهای پایه در این تحقیق شامل اتصال، هم پیوندی، کنترل، و متغیرهای با واسطه شامل خوانایی، قابلیت دسترسی، امنیت و انسجام فضایی بودند. نتایج تحقیق نشان داد که پارک های مورد مطالعه از کیفیت فضایی پایینی برخوردارند. همچنین مشخص شد که پارک های منطقه ای به دلیل توزیع نامناسب از کیفیت پایینی نسبت به سایر پارک های شهر مشهد برخوردارند. به طور کلی در مقایسه با کل فضای شهر مشهد، پارک ها از انسجام فضایی و امنیت مناسب برخوردار نیستند. در این میان پارک های شهری به واسطه قرارگیری در مجاورت فضاهای با هم پیوندی و اتصال بالا از خوانایی و قابلیت دسترسی بالایی در فضای شهری برخوردارند. به نظر می رسد ارزیابی کیفیت فضایی و رابطه آن با کارکرد، می تواند نقش مؤثری در فرآیند برنامه ریزی و طراحی پارک های شهری داشته باشد.
بررسی کارآمدی ساختار فضایی شهری و توزیع کابری خدماتی در شهرهای خطی شمال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره اول بهار ۱۳۹۱ شماره ۲
7 - 21
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات اساسی شهرهای کشور در دهه های اخیر، توزیع ناموزون جمعیت و خدمات در بخش های مختلف شهری می باشد. شواهد نشان می دهد که ابعاد این مسله در شهرهای خطی که دارای گستردگی بیشتری هستند با توسعه فیزیکی شهرها تسریع می شود.این مقاله تلاش نموده تا کارآمدی ساختار فضایی شهر خطی فریدونکنار را در بخش مرکزی مازندران در ارتباط با توزیع کاربری های خدماتی مورد مطالعه قرار دهد. تحقیق حاضر با روش تحلیلی - توصیفی و با استفاده از مدل های آنتروپی شانون و نسبی به تحلیل ساختار فضایی شهر فریدونکنار پرداخته است. بررسی ها نشان دهنده ی رشد پراکنده ی (اسپرال) فیزیکی شهر بوده در صورتی که در 5 سال اخیر نیز این پراکندگی با فشردگی کمتری همراه بوده است. نتایج حاکی از آن است که کاربری های خدماتی در سال 90 متعادل تر از سال 85 مکان یابی و توزیع شده اند، این در حالی است که توسعه ی مراکز تجاری در سال 90 نسبت به سال 85 به سمت فشرده شدن پیش می رود. در نتیجه شهروندان در تامین دسترسی به خدمات و فعالیت های تجاری به لحاظ بعد مکانی و فضایی از دسترسی مطلوب تری برخوردار خواهند شد. به نظر می رسد باوجود ادبیات انتقادی در باره عدم کارآمدی شهرهای خطی، این مطالعه موردی نشان داد که مردم شهر با توجه به نتایج به دست آمده دسترسی آسان و متعادل تری به خدمات شهری خواهند داشت.
امکان سنجی کاربرد مدل حکمروایی شهری مشارکتی در سطح واحد همسایگی (برنامه NBN) در تبریز (مطالعه موردی: منطقه 2)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
675 - 694
حوزههای تخصصی:
ساختارهای سلسله مراتبی که به عنوان «رویکرد سنتی» شناخته می شوند، ظرفیت لازم را برای استفاده مطلوب از ظرفیت های محلی و ایجاد محیطی با کیفیت بالا ندارند؛ از این رو لازم است ساختاری غیرمتمرکز و مشارکتی در الگوی اداره امور شهر ایجاد شود تا حکمروایی خوب شهری نیز یکی از پایدارترین شیوه های اعمال مدیریت شهری به شمار بیاید. براین اساس، NBN با اصطلاح «همسایه ها، محیط پیرامون همسایگی خود را می سازند» یکی از موفق ترین برنامه ها در زمینه حکمروایی خوب شهری طی ده سال گذشته در شهر روچستر نیویورک است. در این برنامه، همه شهروندان سعی دارند تا محیط زندگی اطراف خود را ساماندهی کنند. هدف پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر امکان سنجی کاربرد مدل حکمروایی شهری مشارکتی در سطح واحد همسایگی (برنامه NBN) در منطقه 2 کلان شهر تبریز است. جامعه آماری براساس فرمول کوکران 382 نفر است. به منظور گردآوری اطلاعات نیز از پرسشنامه و برای تجزیه و تحلیل آن از روش تحلیل راهبردی SWOT استفاده شده است. براساس تحلیل عوامل درونی و بیرونی، امکان کاربرد برنامه NBN در منطقه 2 کلان شهر تبریز وجود ندارد و وضعیت این منطقه در زمینه اجرای این برنامه در گروه تدافعی WT قرار دارد؛ یعنی باید به کاهش نقاط ضعف و جلوگیری از تهدیدات در منطقه پرداخته شود. پس از تدوین راهبردهای چهارگانه و ماتریس کمی برنامه ریزی راهبردی (QSPM) برای اولویت دهی به راهبردهای WT، «رفع هرگونه فضای جبری از سوی متولیان و مدیران امور شهری و کمک به ایجاد فضای تعاملی» اولویت اول محسوب می شود.
روش ارزیابی سرزندگی محیطی در مجتمع های تجاری و مراکز خرید
حوزههای تخصصی:
امروزه توجه صرف به جنبه کمی طراحی فضا و نگاه تک بعدی به آن، سبب کاهش کیفیت اغلب فضاهای تجاری شده است، به طوری که برخی از فضاهای تجاری از عدم سرزندگی و پویایی لازم رنج می برد و فقط مورداستفاده افراد خاص قرار می گیرد. بر مبنای مطالعات روان شناسی محیط، عوامل محیط کالبدی می تواند از طریق تأثیر گذاشتن بر الگوهای جاری رفتار، ابزار مناسب را جهت ایجاد سرزندگی در فضا فراهم نمایند، لذا طراحان می توانند با پیش بینی و طراحی فعالیت های مختلف و دخیل نمودن ملاحظات کالبدی خاص، زمینه ارتقاء کیفیت مجتمع های تجاری و ایجاد سرزندگی در آن ها را فراهم نمایند. بر این مبنا، هدف از این مقاله، تعیین شاخص های سرزندگی در فضاهای تجاری است. برای دستیابی به این هدف، ابتدا با استفاده از تعاریف و مفاهیم مختلفی که از حدود چندین دهه پیش ارائه شده است به تعریف سرزندگی دست می یابیم. سپس، معیارهای مختلفی که برای حصول به سرزندگی در نقاط مختلف دنیا تدوین شده ، مرور می گردند و با جمع بندی آن ها معیارهای و راهکارهای ایجاد سرزندگی پیشنهاد می شوند.
ارزیابی سیستم حمل و نقل عمومی با رویکرد توسعه پایدار شهری با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) (نمونه مطالعاتی: شهر همدان)
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش اهمیت توسعه پایدار در دهه های اخیر و رعایت شاخص های آن در توسعه شهرها با عنوان توسعه پایدار شهری، نقش سیستم های حمل و نقل به خصوص حمل و نقل عمومی در رسیدن به پایداری، به عنوان یکی از شاخص های توسعه یافتگی در کشورهای جهان سوم، غیرقابل انکار و از اهداف مهم تصمیم گیران و برنامه ریزان شهری است که از آن با عنوان حمل و نقل پایدار یاد می شود. در پژوهش حاضر با بررسی مشکلات موجود در حمل و نقل عمومی در شهر همدان، ضرورت این مسئله آشکارتر می گردد. در این پژوهش اطلاعات با استفاده از روش اسنادی-کتابخانه ای و پیمایشی گردآوری شده و پس از شناسایی معیارها به وسیله مصاحبه از متخصصان امور شهری با استفاده از روش AHP راهکار متناسب با سیستم حمل و نقل پایدار اولویت دهی و انتخاب شده است. از میان سیستم های حمل و نقل نوین، با توجه به معیارها و زیرمعیارهای ارزیابی به دست آمده، سیستم اتوبوس سریع رتبه اول را کسب کرد. نکته قابل توجه وجود فاصله کم در برتری گزینه های مطرح شده است و ارائه یک سیستم چندگزینه ای از سیستم حمل و نقل پایدار که هدف اصلی پژوهش است، پیشنهاد می گردد.
بررسی و تحلیل عوامل کالبدی مؤثر بر نقشه ذهنی کودکان از محیط های آموزشی (مطالعه موردی: مقطع دوم مدارس ابتدایی شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هر نظام آموزشی، عوامل مختلفی در تعامل با هم قرار می گیرند تا فرآیند یاددهی و یادگیری برای فراگیران حاصل گردد. در این بین، ویژگی های کالبدی مدارس از جمله مباحث بسیار مهم در ارتقاء کیفیت آموزش و یادگیری است. توجه به این مؤلفه ها در طراحی نه تنها در راستای ارتقاء کیفی محیط می تواند مفید باشد؛ بلکه به سبب مقیاس ذهنی کودک می تواند بر تصویر ذهنی او از محیط تأثیر گذاشته و از این گذر بر شکل گیری مفاهیم رفتاری مانند خوانایی و حس تعلق به محیط مؤثر واقع گردد. هدف از پژوهش حاضر شناسایی و بررسی مؤلفه های کالبدی مؤثر بر تصویر ذهنی کودکان از محیط های آموزشی می باشد. روش شناسی این پژوهش ازنظر هدف کاربردی، ماهیت: توصیفی-تحلیلی، استراتژی: پیمایش، شیوه پژوهش: کیفی و کمی به صورت ترکیبی می باشد. روش کسب و استخراج تصاویر ذهنی کودکان در این مطالعه، «نقشه های کروکی وار» و تحلیل با استفاده از نرم افزار MAXQDA نسخه 2020 است. همچنین برای رتبه بندی عوامل اکتشافی نیز از روش تحلیل عاملی و نرم افزار SPSS نسخه 22 استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان مقطع دوم دبستان های دخترانه و پسرانه شهر رشت می باشند که تعداد 120 نفر از آن ها از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. نتایج گام اول پژوهش مشخص کرد که از میان فضاهای کالبدی مدارس به ترتیب، بیشترین فراوانی در ترسیم عناصر کالبدی مدرسه به ترتیب از ان کلاس ها (32%)، حیاط و زمین بازی (28%)، و راهرو مدارس(18%) است و کمترین اشاره نیز به آبخوری مدرسه (8%) شده است. در واقع به نظر می رسد که فضاهای کالبدی که دانش آموزان به طور روزانه در مدرسه با آنها درگیر هستند، در تصاویر ذهنی آنها از مدرسه نمایان است. در گام دوم پژوهش، 4 عامل «هندسه و چیدمان فضا»، «فضاهای باز و نیمه باز»، «فضاهای ارتباطی» و «نشانه ها»، به عنوان عوامل تشکیل دهنده تصاویر ذهنی کودکان شناسایی شدند که از میان این عوامل، «هندسه و چیدمان فضا»، بیشترین تأثیر را بر نقشه های ذهنی کودکان در نمونه های مورد مطالعه داشته است. تاثیر « فضاهای باز و نیمه باز»، نیز تأثیر به وضوح در نقاشی و تصاویر ذهنی کودکان مشهود بود. عامل « فضاهای ارتباطی»، عامل مهم دیگری بود که بعضاً در تصاویر ذهنی کودکان از محیط آموزشی شان به چشم می خورد. در خصوص عامل چهارم، «نشانه ها» ورودی مدرسه جزء پرتکرار ترین نشانه ها در نقاشی کودکان بود همچنین بوفه های مدارس در اکثر نقاشی ها به چشم می خورد، تخته سیاه عنصر غالب تصاویر کودکان از کلاس و پله های مدارس در مدارس دارای طبقات، جزء عناصر پرتکرار نقاشی کودکان به حساب می آمد.