فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۲۱ تا ۱٬۷۴۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۸
133 - 144
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم عمده در نگاه مدرن و پست مدرن به پدیده ها، دوگانه «خود» و «دیگری» است. در علوم اجتماعی، هنگامی که صحبت از دیگری می شود، بحث این است که اقلیت و اکثریت جامعه چگونه شکل می گیرد؛ بنابراین در اندیشه جامعه شناختی، اقلیت ها معمولاً دیگری را تشکیل می دهند. چراکه «اکثریت» در چارچوب جامعه، واجد قدرت می شوند و همین قدرت، زمینه ساز معنای «دیگری» در چارچوب «بازنمایی» خواهد شد. در شهرهای ایران، حاشیه نشینی و یا به تعبیری دیگر کانون های خودانگیخته بخش جدایی ناپذیری از زندگی شهری را شکل می دهند. پرسشی که مطرح می شود آن است که چگونه حاشیه به عنوان «دیگری» می تواند توسعه یافته، در خود ریشه کند و در جامعه تبدیل به نیروی «مولد» شود؟ بدین منظور مقاله حاضر، بر آن است تا با بررسی نحوه مواجهه و تعامل «خود» و «دیگری»، زمینه ای مناسب را برای طرح دکترین معتقدین به توسعه درون زا فراهم آورد. این تحقیق به لحاظ «ماهیت» پژوهش، از گونه تحقیقات «کیفی» از نوع «بنیادی» و به لحاظ «قصد» از پژوهش، «تحلیلی» است که به درک شیوه مواجهه خود و دیگری در حیات شهر می پردازد. منطق پژوهش، «قیاسی» است. در پایان، این مطالعه نشان می دهد که اصلاح در نحوه توزیع خدمات به حاشیه جهت مولد نمودن دو حوزه صنعت و کشاورزی و متعاقب آن کوچک نمودن بخش مصرف، تقویت نهادهای محلی در فرایند توانمندسازی حاشیه، بازنگری قلمروی مالکیت، تقویت بنیان های اقتصاد درونی با مشارکت مردم و عدم تزریق امکانات از بیرون، ازجمله عواملی هستند که می تواند در مولد نمودن حاشیه، تأثیرگذار باشند.
تحلیل موقعیت مکانی مخاطرات ادراکی تخریب گرایی در فضاهای عمومی شهر مطالعه موردی: محله برج قربان شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱
87 - 96
حوزههای تخصصی:
تخریب گرایی به عنوان یکی از انواع جرم های رایج در شهرهای امروز، پیامدهای منفی متعددی را در بر داشته و موجب مشکلات اجتماعی، فرهنگی، خسارات مالی و... شده که نمود بصری آن نیز بیش از سایر جرائم در فضاهای عمومی شهری ماندگاری دارد. در این میان گروهی اعم از روان شناسان و جامعه شناسان بر نقش عوامل درونی و شخصیتی و گروهی از جمله معماران و شهرسازان بر چگونگی نقش موقعیت مکانی بر تخریب گرایی معتقدند. دیدگاه اصلی این مقاله بر نقش توأمان هر دو عامل استوار است. هدف اصلی دستیابی به نقش مکان و موقعیت مکانی بر پیشگیری از رفتارهای تخریب گرایانه از طریق ایجاد مخاطرات ادراکی و حس ترس از ارتکاب به تخریب (جرم) است. با توجه به شرایط محیطی، اجتماعی، فرهنگی و... در فضاهای شهری ایران به این موضوع پرداخته شده است. مطالعه موردی محله برج قربان شهر همدان است که با توجه به عوامل درونی، به عنوان یک محله دارای افراد بالقوه تخریب گرا مورد ارزیابی قرار گرفته است. تحقیق اسنادی، تحلیلی است که به روش همبستگی به بررسی نسبت متغیرها می پردازد. فرض مقاله بر پراکنش یکسان افراد تخریب گرا در فضاهای عمومی شهری این محله است. برداشت متغیرهای مکانی مورد نظر و میزان وقوع رفتارهای تخریب گرایانه از طریق مشاهدات میدانی عینی و پرسشنامه صورت گرفته است. سپس با نرم افزار spss و آزمون های آماری، داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. یافته ها با انتظارات نظری و پیشینه پژوهشی مقاله مطابقت دارد. نتایج حاکی از آن است که چگونگی میزان نظارت و تراکم جمعیتی موجود و موقعیت مکانی اعم از دید پی درپی، حس مکان، بهداشت محیط، بهداشت بصری، بهداشت رفتاری و فضاهای پنهان در فضاهای عمومی شهر بر میزان مخاطرات ادراکی تخریب گرایان در هنگام ارتکاب به تخریب مؤثرند. به عبارتی حضور در موقعیت های مکانی خاص، منجر به ایجاد حس ترس از تخریب (جرم) به دلیل پیامدهای پیشِ رو شده و در نهایت موجب از بین رفتن رفتارهای تخریب گرایانه و یا جابه جایی مکان تخریب می شود.
برنامه ریزی راهبردی توسعه محله آخوند شهر قزوین با رویکرد بازآفرینی اجتماع-محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
211 - 238
حوزههای تخصصی:
رویکردهای بهسازی و نوسازی شهری در سیر تکاملی از بازسازی شهری تا بازآفرینی شهری مطرح می شوند. بازآفرینی شهری رویکردی جامع، یکپارچه و کل نگر است که با توجه هم زمان به ابعاد اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی، به منزله ابزاری مؤثر برای ارتقای پایداری و افزایش سطح کیفیت زندگی کاربرد دارد. رویکرد بازآفرینی اجتماع محور در یک طبقه بندی از بازآفرینی شهری قرار می گیرد که اشکال جدید مداخله و مشارکت اجتماعات محلی در بازآفرینی شهری را برای عصر جدیدی که روش های سنتی منجر به شکست شده اند مطرح می کند و پتانسیل هایی برای ارائه ظرفیت های باارزش و ارائه دانش محلی و مردمی دارد. هدف بازآفرینی اجتماع محور توانمندسازی اجتماعات محلی دارای رکود اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی و بازسازی اجتماعات خود است. محله آخوند شهر قزوین، یکی از محله های تاریخی این شهر است که از دیدگاه کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی و مدیریتی-نهادی شرایط نامناسبی دارد؛ بنابراین هدف این مقاله تدوین برنامه و راهبردهایی براساس اصول رویکرد بازآفرینی اجتماع محور به منظور مرتفع کردن مشکلات این محله است. پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی و کاربردی است که با توجه به ویژگی ها و ابعاد آن، جمع آوری اطلاعات و داده ها برای تجزیه و تحلیل ترکیبی به کمک دو روش کتابخانه ای-اسنادی و پیمایش میدانی (از طریق مشاهده و مصاحبه و نظرسنجی) انجام شد. در این پژوهش، مدل شش مرحله ای برای فرایند بازآفرینی اجتماع محور محله آخوند ارائه، و درنهایت راهبردها، سیاست ها و اقداماتی در همه ابعاد کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی و مدیریتی-نهادی به صورت جامع و یکپارچه برای بهبود وضعیت محله پیشنهاد شد. راهبردهای برتر بر پایه اطلاع رسانی، آموزش، توانمندسازی و ظرفیت سازی ساکنان و مدیران، مشارکت و بهره گیری از انواع سرمایه ها و دارایی های اجتماع محلی در زمینه بهسازی و نوسازی و احیای هویت تاریخی و مسکونی محله قرار گرفت.
روندیابی سالخوردگی جمعیت ایران در گروه سنی منتخب با استفاده از سری های زمانی برای افق 1435
حوزههای تخصصی:
تحولات جمعیتی یک کشور به عنوان مبنایی برای سیاست گذاری ها و تصمیم گیری های کلان می باشد. به طوری که، جمعیت مبنای سرمایه گذاری در زمینه توسعه راه و مسکن، بنگاه های اقتصادی، تأسیسات آموزشی و درمانی، تسهیلات رفاهی و تأمین انرژی و غیره است. از این رو، عدم درک صحیح از تحولات جمعیتی منجر به ناهماهنگی در برنامه ریزی ها و در نهایت اتلاف سرمایه و زمان خواهد بود. جمعیت سالخورده به جمعیتی اطلاق می گردد که بیش از ده درصد کل جمعیت شصت و پنج سال و بالاتر باشد. همچنین، تعریف فرد سالخورده در کشورهای مختلف و با توجه به امید به زندگی بین سن 50 تا 75 سال متغیر می باشد. در این پژوهش نیز، 70سالگی به عنوان سن سالخوردگی در نظر گرفته شده است. بر این اساس، هدف این پژوهش روندیابی سالخوردگی جمعیت گروه سنی منتخب در 37 سال آینده (در افق 1435) می باشد. در این راستا از مدل خود رگرسیون میانگین متحرک انباشته (ARIMA) برای اعمال روابط و پیش بینی استفاده شده است. داده های بکار رفته سرشماری های سال 1365 تا 1395 می باشد. نتایج بدست آمده، نشان می دهد که انتظار تغییرات جمعیت 70 ساله و بیشتر افزایشی می باشد که این گروه جمعیتی در افق 1435 به 16/743 درصد خواهد رسید. همچنین، طبق نتایج حاصل از پیش بینی توسط مدل آریما، انتظار می رود در افق 1435 جمعیت 70 ساله و بیشتر، «26644317» نفر باشد که برابر با 22 درصد کل جمعیت کشور در آن سال خواهد بود.
تأثیر تراکم جمعیتی بر شاخص های کیفیت زندگی شهری نمونه مطالعه: منطقه 3 کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دنبال گسترش شهرنشینی، شاهد شکل گیری نواحی با تراکم جمعیتی بالا در کلان شهرها هستیم که با مسائلی همچون شلوغی، کاهش سرانه خدمات و غیره درگیرند؛ بنابراین ضرورت دارد تأثیر تراکم جمعیتی بر شاخص های کیفیت زندگی مورد ارزیابی قرار گیرد تا بر مبنای آن بتوان اصلی ترین شاخص های تأثیرپذیر از تراکم جمعیتی را شناسایی کرده و برای مرتفع نمودن آنها برنامه ریزی کرد. ازهمین رو، به منظور آزمون فرضیه پژوهش، منطقه 3 شهر تهران به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شده است که درحال حاضر با روند سریع افزایش تراکم جمعیتی همراه است و عدم نظارت و کنترل بر آن می تواند آثار نامطلوبی بر کیفیت زندگی شهروندان داشته باشد. این پژوهش با شیوه شناخت ذهنی مبتنی بر پیمایش میدانی از شهروندان بررسی شده است. در این راستا 22 شاخص سنجش گر کیفیت زندگی از منابع معتبر داخلی و خارجی استخراج شده است. در ادامه تراکم جمعیتی به عنوان متغیر مستقل و شاخص های 22گانه به عنوان متغیرهای وابسته انتخاب شده و به کمک تحلیل همبستگی کانونی مورد سنجش قرار گرفته اند. خروجی های تحلیل نشان می دهد با احتمال 99 درصد، همبستگی میان دو مجموعه متغیرها مورد تأیید است و دراین میان به متغیرهای رضایتمندی از روابط همسایگی در محل سکونت، رضایتمندی از قیمت خرید مسکن، رضایتمندی از کیفیت خدمات اتوبوس رانی، رضایتمندی از وضعیت و امکانات فضاهای باز شهری و رضایتمندی از کیفیت خدمات ورزشی به ترتیب با همبستگی ساختاری 406/- ، 322/- ، 455/- ، 494/- و 314/- به عنوان بخشی از متغیر کانونی محسوب می گردند و بنابراین بیشترین تأثیرپذیری را از تراکم جمعیتی دارند. این مسئله نشان می دهد افزایش بیش از حد تراکم جمعیتی در قسمت هایی از منطقه 3 شهر تهران، موجب کاهش رضایت شهروندان از برخی شاخص های کیفیت زندگی شده است که اصلاح و تعدیل تراکم جمعیتی در منطقه 3 را ضروری می کند.
ارزیابی ارتباط فضایی در عناصر گردشگری کلان شهر تهران مطالعه موردی: مناطق 1 و 12(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۶ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
133 - 150
حوزههای تخصصی:
شناخت و تحلیل ارتباط فضایی میان عناصر گردشگری یکی از مهم ترین و ضروری ترین عواملی است که ارتباط تنگاتنگی با نوع تأثیرگذاری و تأثیرپذیری گردشگران از محیط شهری دارد. هدف از این پژوهش تحلیل ارتباط فضایی در عناصر گردشگری مناطق یک و دوازده کلان شهر تهران می باشد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. برای جمع آوری اطلاعات از مطالعات اسنادی و در تحلیل تجربی از ابزارهای میدانی پرسشنامه و همچنین داده های ثانویه استفاده گردید. بدین سان در ابتدا شاخص ها و نماگرها تنظیم گردید و با توجه به نظر نخبگان شاخص ها و نماگرهایی که بیشترین امتیاز را به خود اختصاص دادند برای تنظیم پرسشنامه انتخاب شدند. در این پژوهش از آزمونT تک نمونه ای در محیط SPSS برای تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه ها و همچنین از مدل میانگین نزدیک ترین همسایگی و تحلیل خوشه ای فضایی چند فاصله ای در محیط GIS برای تجزیه و تحلیل داده های ثانویه و برای بدست آوردن الگوی توزیع و پراکنش فضایی عناصر گردشگری در مناطق استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که الگوی فضایی عناصر گردشگری در مناطق یک و دوازده کلانشهر تهران از نوع خوشه ای است و همچنین نتایج حاصل از آزمونT تک نمونه ای نشان می دهد که شاخص های مورد نظر میانگینی کمتر از مقدار T Value را که عدد 3 می باشد را بدست آورده اند و همچنین سطح معناداری برابر است با 000/0، که نشان دهنده ی وجود ارتباط ضعیف میان عناصر گردشگری در نظر گرفته شده در هر دو منطقه و تایید فرضیه تحقیق می باشد.
تحلیلی بر وضعیت پایداری محلات اسکان غیررسمی شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه ﺷﻬﺮی ﭘﺎﯾﺪار ﺑﺮ اﯾﻦ اﺻﻞ اﺳﺘﻮار اﺳﺖ ﮐﻪ ﻓﻀﺎی ﯾﮏ ﺷﻬﺮ درون ﻣﺤﻠﻪ ﺷﮑﻞ می گیرد و بر پایه آن ﺗﺪاوم می یابد؛ ازاین رو، ﺗﻮسعه ﻣﺤﻠﻪ ای اﻗﺪاﻣﯽ ﮐﻠﯿﺪی درﺟﻬﺖ ﻧﯿﻞ ﺑﻪ ﺗﻮسعه ﭘﺎﯾﺪار ﻗﻠﻤﺪاد می شود. ازجمله مهم ترین بازتاب شهرنشینی معاصر، پیدایش و گسترش محلات آسیب پذیر (اسکان غیررسمی) در مرکز یا پیرامون شهرهاست که شهر اردبیل نیز در زمره این شهرها قرار می گیرد. در این شهر محلات اسکان غیررسمی را می توان بخش های فراموش شده و برنامه ریزی نشده ای در مقایسه با سایر محلات شهری دانست که به لحاظ پایداری بسیارشکننده هستند . بااینکه ناپایداری به عنوان مشکل دیرینه و امر بدیهی در محلات اسکان غیررسمی است؛ اما مدیریت و بهبود وضعیت این محلات در یک برهه زمانی و به صورت هم زمان ممکن نیست؛ بدین منظور شناخت میزان شدت و ضعف ناپایداری به واسطه مقایسه تطبیقی و با تکیه بر مدل های مختلف تصمیم گیری بین مجموع محلات مزبور می تواند به عملکرد و تصمیم گیری بهتر مدیران شهری متناسب با اولویت مداخله در سطح این محلات به منظور توانمندسازی در راستای توسعه پایدار شهری کمک شایانی کند؛ از این رو ﻫﺪف پژوهش ﺣﺎﺿﺮ، واکاوی و مقایسه تطبیقی وضعیت ناپایداری در محلات 15گانه اسکان غیررسمی شهر اردبیل با تأکیدبر معیارهای پایداری محله ای و اولویت بندی آن ها درجهت برنامه ریزی آتی انجام گرفته است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و ازلحاظ روش، توصیفی- تحلیلی است. داده های موردنیاز ازطریق روش های میدانی گردآوری شده اند. جامعه آماری تحقیق منطبق بر محلات 15گانه سکونتگاه های غیررسمی شهر اردبیل است. به منظور سنجش پایداری محلات مورد مطالعه، شاخص های مربوط با استفاده از روش آنتروپی، وزن دهی و محلات هدف با بهره گیری از تکنیک های تصمیم گیری، رتبه بندی شدند و برای دست یابی به اولویت بندی نهایی از تکنیک ادغامی کپ لند استفاده شد و درنهایت برای بازنمایی بهتر با استفاده از نرم افزار ArcGIS نقشه ها ترسیم شدند. براساس سنجه های به کاررفته و نتایج به دست آمده از پیاده سازی تکنیک های مختلف تصمیم گیری به لحاظ معیارهای پایدار محله ای، محله «سلمان آباد» در رتبه نخست و محله «ایران آباد» با کسب کمترین امتیاز در رتبه آخر قرار گرفتند؛ بنابراین برنامه ریزی های توسعه محور متناسب با نقاط ضعف و قوّت و اولویت هر محله ضروری به نظر می رسد.
تحلیل ساختار فضایی شهری با تأکید بر توزیع فضایی شاغلان و فعالیت در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
677 - 699
حوزههای تخصصی:
توسعه کلان شهرها نشان داده است به موازات گسترش فضایی و افزایش جمعیت، بخش مرکزی شهرها به مرور توان خود را در خدمات دهی به مناطق دوردست تر از دست می دهند. درنتیجه مناطق جدید شهری در قالب ساختار چندهسته ای پدید می آیند. شهر تهران طی صدسال گذشته، تجربه داشتن یک مرکزی قوی را در سطح ملی گذرانده تشدید روند مهاجرت و توسعه فعالیت ها در پیرامون آن در پنج دهه اخیر، سبب شده است این شهر در محورهای فرعی جدید توسعه یابد و هسته های فرعی نوین را در فضای کلان شهری خود شکل دهد. هدف مقاله حاضر تحلیل ساختار فضایی شهری با تأکید بر توزیع اشتغال و فعالیت در شهر تهران است تا نشان دهد که توزیع فضایی اشتغال و فعالیت، خوشه ای یا پراکندگی است. به منظور تحلیل الگوی شاغلان و فعالیت از روش های تراکم کرنل و خودهمبستگی های فضایی در قالب مسئله واحد ناحیه ای قابل اصلاح استفاده شد. یافته ها نشان می دهد تراکم شاغلان در بخش های شرقی و شمال غربی و مناطق غربی شهر تهران برجسته است و آماره های موران محلی نیز مؤید این وضعیت است. تحلیل خودهمبستگی فضایی برای فعالیت ها نیز نشان دهنده وضعیت خوشه ای بودن این فعالیت در ساختار فضای شهر تهران در بخش های اشاره شده است.
تحلیل جغرافیایی موانع روان شناختی عدم استفاده از حمل ونقل عمومی در کلانشهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
807 - 836
حوزههای تخصصی:
در عدم استفاده از حمل ونقل عمومی غیر از مسائل زیرساختی مانند فرسودگی ناوگان، کمبود ناوگان، مسائل اقتصادی، موانع اجتماعی-فرهنگی، مسائل زیست محیطی و ضعف های مدیریتی موانع روان شناختی نیز مؤثر هستند و این موانع (روان شناختی) حلقه گمشده برنامه ریزی و مدیریت شهری است. شناخت عوامل روان شناختی افرادی که از حمل ونقل عمومی استفاده می کنند، می تواند پیامدهای مهمی برای سیاست های حمل ونقل، ترویج آن و مدیریت جابه جایی داشته باشد؛ از این رو هدف پژوهش حاضر تحلیل جغرافیایی موانع روان شناختی استفاده نکردن از حمل ونقل عمومی در کلان شهر اهواز است. پژوهش حاضر کاربردی- نظری و توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات موردنیاز پژوهش، با مطالعات کتابخانه ای، پیمایشی و مصاحبه با مردم و کارشناسان گردآوری شده و برای رتبه بندی موانع نیز از روش تصمیم گیری ARAS استفاده شده است. همچنین پهنه بندی این موانع در سطح شهر اهواز به کمک مدل درون یابی کریجینگ و در محیط نرم افزار Arc GIS 10.3 استفاده شده است. نتایج نشان می دهد موانع اضطراب آور، موانع کنترل تکانه، موانع شناختی و موانع شخصیتی در هریک از شیوه های حمل ونقل عمومی، مانند تاکسی، اتوبوس، پیاده روی و دوچرخه سواری متفاوت هستند. بیشتر پهنه های شهر اهواز از نظر موانع اضطراب آور در عدم استفاده از حمل ونقل عمومی طیف زیادی دارد. هم پوشانی موانع شناختی نیز تأیید می کند از حیث وجود این موانع در عدم استفاده از حمل ونقل عمومی، بیشترین پهنه های شهر در طیف کم قرار می گیرد. بیشترین پهنه ها از نظر موانع شخصیتی عدم استفاده از حمل ونقل عمومی در طیف متوسط و از نظر موانع کنترل تکانه عدم استفاده از حمل ونقل عمومی در طیف خیلی زیاد است. درنهایت پس از هم پوشانی این چهار بعد روان شناختی مشخص شد موانع روان شناختی عدم استفاده از حمل ونقل عمومی در حد زیاد است.
ارائه مدل ارتقاء عملکرد مدیریت محیط زیست کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
189 - 212
حوزههای تخصصی:
مدیریت محیط زیست شهری با مسائلی روبه روست که حل بنیادین آن ها، نیازمند ارائه یک مدل جامع عملکرد مدیریت است. در حوزه عملکرد، معیارهای متعددی درجهت ارزیابی عملکرد مدیریت وجود دارد، اما این معیارها مدوّن نشده تا بتوان بر مبنای آن درباره عملکرد مدیریت محیط زیست شهری قضاوت کرد؛ از این رو پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تجزیه و تحلیل ابعاد و معیارهای ارتقاء عملکرد مدیریت محیط زیست شهر تهران با استفاده از تکنیک مدل سازی ساختاری-تفسیری(ISM) ، به مرحله اجرا درآمده است. این روش جزء روش های تجزیه و تحلیل سیستم هاست که به بررسی تعاملات میان عناصر سیستم می پردازد. به منظور خوشه بندی معیارها نیز از روش MICMAC استفاده شده است. تحقیق از حیث هدف، کاربردی و گردآوری داده ها، توصیفی-پیمایشی است. از آنجایی که این روش مبتنی بر نظر خبرگان است، 10 نفر متخصص در زمینه مدیریت محیط زیست شهری، به روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند، انتخاب و براساس نظر آن ها 8 معیار اصلی و 27 زیرمعیار شناسایی شده است. نتایج این مدل، معیارها را در سه سطح «ظرفیت سازهای رشد و توسعه»، «فرایندهای کلیدی» و «خروجی عملکرد» گزارش کرد که معیار «ظرفیت سازها» با بیشترین قدرت نفوذ و تأثیرگذاری، جزء اولویت های توجه و معیارهای محرک در ارتقاء عملکرد مدیریت محیط زیست شهری تهران به شمار می روند. مدل ارائه شده قابلیت تعمیم به سایر نقاط شهری، با توجه به پتانسیل های موجود آن شهر را داراست.
ارزیابی اثرات زیست محیطی کاربری های آموزشی با استفاده از مدل ردپای اکولوژیکی مطالعه موردی: دانشگاه کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
77 - 88
حوزههای تخصصی:
یکی از ابزارهایی که با دقت بالا اثرات زیست محیطی کاربری های شهری را ارزیابی می کند و تأثیرات فعالیت های انسانی را بر محیط زیست اندازه گیری می کند، مدل ردپای اکولوژیکی (Ecological Footprint) است. این مدل مقدار بار وارد شده از سوی یک کاربری مشخص بر محیط زیست را برآورد کرده و سطح زمین موردنیاز برای ارائه خدمات پایدار به جمعیت استفاده کننده از آن کاربری را نیز تعیین می کند. امروزه کاربرد این مدل در مطالعات شهری و منطقه ای فراگیر شده و به همین خاطر در این تحقیق با استفاده از روش مؤلفه ای (یکی از دو روش محاسبه ردپای اکولوژیکی) و با اندازه گیری داده های واقعی، پنج شاخص تأثیرگذار بر محیط زیست (از جمله گاز طبیعی، برق، آب، غذا و زباله)، اثرات زیست محیطی دانشگاه کردستان در سال تحصیلی 2015-2014 ارزیابی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که شاخص ردپای اکولوژیکی دانشگاه کردستان در سال تحصیلی یاد شده برابر با 56/0 - است که نشانگر عملکرد ناپایدار است. مقدار ردپای اکولوژیکی دانشگاه کردستان برابر 16 هزار و 675 هکتار جهانی است، بدین معنی که برای جبران مقدار منابع طبیعی مصرف شده و زباله های ناشی از آن به زمینی برابر با 165 برابر وسعت دانشگاه کردستان نیاز است. همچنین شاخص های انرژی (گاز طبیعی و برق) و آب با 03/72 و 97/0 درصد کل ردپای اکولوژیکی به ترتیب بیشترین و کمترین اثر زیست محیطی را در این دانشگاه بر محیط پیرامون داشته است. بنابراین می بایست در این دانشگاه برنامه جامعی به منظور اصلاح الگوی مصرف و در نتیجه کاهش اثرات زیست محیطی این دانشگاه بر محیط پیرامونی ارائه گردد.
نقش مؤلفه های فرهنگی- اجتماعی بر رفتار محیط زیستی شهروندان، مطالعه موردی: شیروان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل مهم و قابل توجه در هر جامعه، رفتار محیط زیستی آن جامعه است که علاوه بر تأثیرگذاری بر مسائل و مشکلات محیط زیست، خود تأثیرپذیر از عوامل دیگری می باشد. لذا، این موضوع حائز اهمیت می باشد که رفتار محیط زیستی و عوامل تأثیرگذار بر آن، در هر جامعه ای مطالعه شود. هدف از این تحقیق، بررسی عوامل موثر بر رفتارهای محیط زیستی شهروندان است. جامعه آماری این پژوهش، شهروندان شهر شیروان بوده که طبق فرمول کوکران، تعداد 380 خانوار به روش سیستماتیک تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. این پژوهش با رویکرد کمی و با روش پیمایشی انجام شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه بود. آلفای کرونباخ برای سنجش پایایی متغیرها که شامل رفتار محیط زیستی (632/0)، باور محیط زیستی (782/0)، ارزش محیط زیستی (823/0)، آگاهی محیط زیستی (760/0) و دانش محیط زیستی (819/0) می باشند، با مقادیر ذکر شده تایید شدند. هم چنین ، روایی تحقیق، از نوع روایی محتوایی و صوری بوده است. یافته های پژوهش نشان می دهد باور محیط زیستی افراد بر رفتار ایشان موثر است. رفتار نیز تحت تأثیر جنسیت، سن و تحصیلات افراد می باشد و عملکردهای متفاوتی از خود نشان می دهد. در یک نتیجه کلی، می توان بیان کرد که مولفه های فرهنگی- اجتماعی می توانند پیش بینی کننده رفتارهای محیط زیستی مسئولانه باشند.
مکان یابی سایت های اسکان موقت برای آسیب دیدگان زلزله در شهر بروجن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خطر زلزله از دیرباز تاکنون سکونت گاه های انسانی را مورد تهدید قرار داده است. با وجود پیشرفت علم و فنّاوری در عصر حاضر نیز انسان هنوز نتوانسته به صورت دقیق به پیش بینی و مقابله با این بلای طبیعی بپردازد. با این وجود می توان با مدیریت صحیح آثار زیان بار آن را به حداقل ممکن تقلیل داد. در پژوهش حاضر به مکان یابی سایت های اسکان موقت برای آسیب دیدگان زلزله در شهر بروجن به عنوان یکی از اقدامات مدیریت بحران در این زمینه، پرداخته شده است. بدین منظور با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و بهره گیری از نظر کارشناسان و متخصصین مدیریت بحران عوامل و پارامترهای مؤثر در مکان یابی سایت های اسکان موقت شناسایی و سپس با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی وزن نهایی هر یک از عوامل مشخص گردید. با کاربرد سامانه اطلاعات جغرافیایی نیز نقشه های موردنظر در لایه های مختلف تهیه شدند. اطلاعات مکانی و غیر مکانی با استفاده از وزن نهایی هر یک از عوامل ترکیب شده و تجزیه وتحلیل در محیط GIS انجام گردید. خروجی پژوهش، مکان یابی بهترین سایت ها برای اسکان موقت زلزله زدگان می باشد. نتایج تجزیه و تحلیل مقایسات زوجی نشان داد که معیار زمین شناسی با ضریب 106/0 دارای کم ترین اهمیت و معیار ایمنی با ضریب 376/0دارای بیش ترین اهمیت می باشند. هم چنین نتایج نشان داد پارک ها، فضاهای سبز و مدارس بهترین مکان ها برای ایجاد سایت های اسکان موقت آسیب دیدگان زلزله در شهر بروجن می باشند. با توجه به این نکته که تامین فضای لازم برای سایت های اسکان موقت در بخش مرکزی شهر با کمبود مواجه است.
ارتقای کیفیت محله های مسکونی با رویکرد طب سوزنی شهری مطالعه موردی: محله ی تجریش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱
31 - 44
حوزههای تخصصی:
توسعه شهرها، افزایش جمعیت افراد و شدت گرفتن شهرنشینی موجب پدید آمدن مسائل متعددی در زمینه ها ی مختلف مانند فرسودگی و افول کالبدی در بیشتر شهرهای جهان شده است. این موضوع علاوه بر ایجاد اثرات کالبدی، پیامدهای اقتصادی و اجتماعی فراوانی را به محلات شهری تحمیل نموده است. بنابراین بررسی، سنجش و شناخت این پیامدها و اتخاذ راه حل برای برون رفت از شرایط موجود و ارتقای آن ضروری می نماید. هدف از این پژوهش، تبیین رویکرد طب سوزنی شهری در راستای تدوین چارچوب ارزیابی و ارائه راهکارهای محلی به منظور ساماندهی مسائل و معضلات موجود در مقیاس محلات شهری است. پژوهش حاضر در هدف، بنیادی _ کاربردی، از نظر ماهیتِ پژوهشی، توصیفی _ تحلیلی و به لحاظ روش، از ساختار توصیفی _ پیمایشی بهره می گیرد. محله تجریش در شهر تهران به عنوان محدوده مطالعه این پژوهش انتخاب شده است. این محله یکی از هسته های تاریخی شهر تهران بوده و نقش فرامحلی به واسطه وجود پتانسیل های متعدد به خود گرفته است. اما امروزه با مشکلاتی مانند فرسودگی و افول کالبدی، مشکلات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی درگیر است. در تحقیق پیشِ رو برای سنجش راهکارهای طب سوزنی شهری در محدوده مطالعه، ابتدا پس از مرور پایگاه نظری، ابزارها و راهکارهای طب سوزنی شهری، به تبیین نظام های تأثیرگذار در ابعاد کالبدی _ محیطی، اجتماعی و اقتصادی برای مشخص نمودن پهنه های مداخله در محله تجریش پرداخته شده است. در ادامه با استفاده از روش تحلیل شبکه، به تحلیل نتایج حاصل از عواملی مانند ذی نفعان مؤثر در محدوده، نتایج احتمالی طب سوزنی شهری و نیز محرک های مؤثر در محدوده اقدام شده است. سپس در راستای اعمال محرک های طب سوزنی شهری بر پهنه های مداخله، با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و نرم افزار(Expert Choice)، اولویت بندی محرک ها صورت گرفته و پس از آن با بهره گیری از تکنیک سوات(SWOT) به تحلیل پهنه های مداخله پرداخته شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد، مکان هایی مانند بازار تجریش، روددره مقصودبیک، بوستان آرزو و موزه موسیقی، حساس ترین نقاط محله را برای اعمال محرک های مداخله تشکیل می دهند.
چارچوبی برای تدوین الگوی تاب آوری بوم شناسانه شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
109 - 126
حوزههای تخصصی:
شهرها به عنوان پیچیده ترین ساخته دست بشر با ریسک های گسترده ای (هم به دلیل وجود دامنه وسیعی از مخاطرات و تغییرات و هم به علت آسیب پذیری های چندگانه شان) روبه رو هستند. بنابراین پرداختن به رویکردهای نوین مواجهه با اختلالات و بلایا ضروری می نماید. از آنجا که در حال حاضر دیدگاه غالب از تمرکز صرف بر مبنای آسیب پذیری و مقاوم سازی به افزایش تاب آوری در برابر اختلالات تغییر پیدا کرده، این مقاله در صدد است که با مطرح کردن بحث تاب آوری در حوزه شهرسازی با تدوین الگویی منسجم بتواند به ارتقای توانایی شهرها به عنوان نظام های پویا و خود سازمانده در مقابله با اختلالات به ویژه بحران های زیست محیطی بپردازد. در این راستا هدف مقاله حاضر، تحلیل و تعیین مؤلفه های تأثیرگذار بر تاب آوری بوم شناسانه براساس تفکر بوم شناسی شهری، دستیابی به معیارها و ایجاد الگویی برای ارتقای تاب آوری بوم شناسانه شهرهاست. روش تحقیق در این مقاله کیفی است و به منظور شناخت و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون و ابزار تحلیلی شبکه مضامین و تحلیل مقایسه ای بهره گرفته شده است. بر مبنای تحلیل کیفی انجام شده، مجموعه ای از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر تاب آوری به عنوان مقولات اصلی شکل دهنده الگوی پیشنهادی تاب آوری بوم شناسانه شهر در قالب شش زمینه اصلی (ساختار طبیعی، عملکردها و فرآیندهای بوم ساخت، عملکردها و فرآیندهای اجتماعی_اقتصادی، شکل شهر، نهادها و دانش و آگاهی) تبیین شده اند. نتایج مقاله نشان می دهد که تاب آوری بوم شناسانه شهرها بر مبنای دانش بوم شناسی شهری، تحت تأثیر برهمکنش های پویا میان فرآیندهای اجتماعی_اقتصادی و زیستی_فیزیکی قرار دارد که الگوی تدوین شده و معیارهای تنظیم شده در این مقاله، امکان ارتقای تاب آوری شهرها را میسر می سازد. الگوی پیشنهادی راهنمای کلی برای برنامه ریزان، طراحان و مدیران شهری در راستای دستیابی به تاب آوری بوم شناسانه در شهرهاست. همچنین با توجه به یکپارچه سازی مقولات تأثیرگذار بر تاب آوری، خلأ شناسایی شده ناشی از عدم وجود چارچوبی منسجم در خصوص بعد بوم شناسانه تاب آوری را نیز پوشش می دهد.
بازآفرینی بافت فرسوده با رویکرد توسعه پایدار مطالعه موردی: شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
63 - 77
حوزههای تخصصی:
تغییر و تحول بافت های شهری امری اجتناب ناپذیر و طبیعی است. یکی از این تحولات فرسودگی بافت های شهری با گذشت زمان است که امروزه به یک معضل در اکثر شهرها تبدیل شده. در راستای کاهش مشکلات و معضلات بافت های فرسوده شهری موضوع ساماندهی از طریق رویکردهای متفاوتی چون بازسازی، بازنده سازی، نوسازی، توسعه مجدد و درنهایت بازآفرینی مطرح شده است. ازاین رو با توجه به اهمیت موضوع پژوهش حاضر سعی دارد از طریق تدوین استراتژی های به موضوع بازآفرینی شهری در بافت فرسوده شهر ایلام بپردازد. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی - تحلیلی و پیمایشی و از نوع کاربردی است. جامعهٔ آماری این تحقیق را خبرگان (اساتید دانشگاهی و مسئولین) آشنا با شهر ایلام تشکیل می دهند که از میان آن ها 15 نفر به روش گلوله برفی به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از مدل سازی تفسیری- ساختاری ISM بهره گرفته شده است. نتایج نشان می دهد که عامل های ایجاد بسترهای نهادی و قانونی مناسب به منظور مدیریت محدوده های محله های هدف در ذیل مدیریت یکپارچه شهری، توانمندسازی و ظرفیت سازی در شهرداری ها و شوراهای اسلامی شهر (از منظر بودجه ریزی مالی، نیروی انسانی، ساختار تشکیلات و نهادسازی) از تأثیرگذارترین استراتژی های بازآفرینی بافت فرسوده شهر ایلام به حساب می آیند.
تحلیل عوامل مؤثر در بازتولید منظر شهری پس از بهسازی و نوسازی بافت (مطالعه موردی: منطقه 12 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
171 - 188
حوزههای تخصصی:
منظر شهری مقوله ای است که ناظر و کنشگر فعال در فضا آن را درک و از آن برداشت می کند. از دیدگاه برنامه ریزی، برداشت ساکنان و عواملی که بر این درک مؤثرند، اهمیت دارد. این برداشت به دلیل مداخله بافت، به ویژه در بافت هایی که عناصر تاریخی و سابقه ذهنی و هویت دارند حساسیت بیشتری دارد. براین اساس، شناسایی عوامل تأثیرگذار بر بازتولید منظر شهری و برداشت ذهنی پس از مداخله ضروری است. مقاله حاضر به دنبال شناسایی عوامل تأثیرگذار بر بازتولید منظر شهری پس از بازسازی و نوسازی است. پژوهش پیش رو با رویکرد ترکیبی انجام شده است؛ بدین صورت که ابتدا گویه ها به روش کیفی و تکنیک دلفی مشخص شد و سپس در نمونه 500 عضوی در منطقه 12، دیدگاه مردم به کمک پرسشنامه و پرسش های بسته با طیف لیکرت واکاوی شد. سنجش داده های پیمایش نیز با تحلیل عاملی صورت گرفت. نتیجه اینکه می توان گویه ها را در ده عامل نهایی قرار داد که این عوامل بیش از 8/65 درصد واریانس کل را تبیین می کنند. همچنین براساس یافته ها، آنچه در دید ناظر قرار می گیرد، جذابیت بصری، سهولت دسترسی، خوانایی، تنوع و هماهنگی، کاهش اغتشاش بصری، تعلق خاطر، سازگاری و تنوع عوامل تأثیرگذار بر بازتولید منظر است. از این رو پیشنهاد می شود در نوسازی و بهسازی بافت، این عوامل با مشارکت مردم مدنظر قرار بگیرد.
تحلیل فضایی - مکانی تصادفات رانندگی درون شهری با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و مدل فازی (مطالعه موردی: شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: شهر کرمان طی چند دهه اخیر شاهد تحولات زیادی بوده است. این تحولات شامل توسعه فیزیکی، افزایش جمعیت شهری، مهاجرت بی رویه، حاشیه نشینی و گسترش افقی شهر با حفظ مرکزیت اداری، اقتصادی و فرهنگی جنوب شرق هستند، اما ایجاد زیر ساخت ها به خصوص در بخش حمل و نقل شهری، متناسب با این تحولات صورت نپذیرفته است. تحقیق حاضر با درک اهمیت موضوع و با توجه به جایگاه شهر کرمان و عدم مطالعات منسجم در این خصوص سعی دارد با استفاده از فنآوری GIS و مدل فازی به بررسی و تحلیل پراکندگی تصادفات شهر کرمان و اولویت بندی مناطق حادثه خیز اقدام نماید. روش: نوع پژوهش، کاربردی و با توجه به ماهیت موضوع، روش پژوهش، توصیفی تحلیلی است. روش گردآوری داده ها به صورت ترکیبی مبتنی بر اسنادی و پیمایشی است. بر این اساس فاکتور های مهم که پس از تلفیق و ترکیب داده ها در محیط GIS ابتدا نقشه پراکندگی تصادفات رانندگی شهر کرمان مشخص گردید و سپس با وزن دهی به فاکتورها مناطق حادثه خیز شهر کرمان مشخص گردید. یافته ها: بر این اساس به ترتیب سه محدوده میدان آزادی، خیایان مطهری و جهاد بیشترین مناطق مستعد تصادفات درون شهری می باشند که با توجه به انجام پروژه های روان سازی ترافیک در میدان آزادی، محور خیابان مطهری (پارک مطهری تا سه راه طالقانی) به عنوان محور با بیشترین تصادفات انتخاب گردید. نتایج: هدف اصلی این تحقیق تاکید بر تعداد کلی تصادفات به منظور تشریح مکان های حادثه خیز و ایجاد مدلی بر حسب شدت و تنوع تصادفات بوده هسج. جمع بندی نشان می دهد مناطق مرکزی شهر به خصوص میدان آزادی، خیابان مطهری و بلوار جهاد بیشترین خطر بروز تصادفات درون شهری را داشته است.
الگوسازی عوامل موثر بر ارزش ویژه برند مقصد گردشگری شهر گنبد کاووس با تاکید بر رویداد ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
89 - 105
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر شهرها جهت ارتقای خود به منظور ایجاد یک مقصد گردشگری جذاب، ناگزیر به رقابت با یکدیگر هستند. در بازار پررقابت جهانی مدیریت برند و جایگاه یابی مقاصد گردشگری از مهم ترین چالش های مطرح در عرصه گردشگری می باشد. رویدادهای ورزشی یکی از ابزارهای راهبردی برای برند سازی مقصد گردشگری در بازار رقابتی است. در این راستا پژوهش حاضر باهدف الگوسازی عوامل مؤثر بر ارزش ویژه برند مقصد گردشگری با تأکید بر رویدادهای ورزشی در شهر گنبدکاووس تدوین شده است. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی است که 374 نفر به عنوان نمونه آماری به صورت تصادفی ساده از بین گردشگران رویداد ورزشی گنبدکاووس در بهار سال 1397 انتخاب شدند. نتایج نشان داد که مقدار ضریب تأثیر تمامی متغیرهای آگاهی، تصویر ذهنی، کیفیت ادراک شده، وفاداری و برگزاری رویداد ورزشی بر ارزش ویژه برند در مقصد گردشگری با توجه به مقدار تی در سطح 05/0 معنادار است. وفاداری و رویداد ورزشی نسبت به سایر عوامل موردبررسی، بیشترین میزان اثرگذاری بر ارزش ویژه برند در مقاصد گردشگری را داشتند. برگزاری رویداد ورزشی باعث انتقال تجارب مثبت از رویداد ورزشی به مقصد گردشگری در ذهن گردشگران می شود و درنتیجه وفاداری گردشگران به مقصد گردشگری را افزایش و هزینه های تحقیق و ریسک ادراکی گردشگران را کاهش می دهد.
رتبه بندی عوامل مؤثر بر میزان رضایتمندی گردشگری شهری با استفاده از مدل کانو مطالعه موردی: شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
139 - 151
حوزههای تخصصی:
شهرها به دلیل داشتن جاذبه های متنوع و بزرگی از قبیل موزه ها، بناهای یادبود، تئاترها، استادیوم های ورزشی، پارک ها، شهربازی ها، مراکز خرید، و مناطقی که واجد معماری تاریخی می باشند، همچنین به دلیل پایین بودن هزینه و زمان جابه جایی برای دستیابی به مقاصد گردشگری، گردشگران بسیاری را جذب می کنند، اما رضایت گردشگر، زمانی به دست می آید که فرایندهای مناسب به گونه ای طراحی شوند که خدمات ارائه شده و انتظارات گردشگر را برآورده نمایند. بسیاری از شهرهای ایران ازجمله شیراز شرایط بسیاری در جذب گردشگر دارند که متأسفانه جایگاه مناسب خود را نیافته است. ازاین رو یکی از روش های سنجش کارایی خدمات و تسهیلات موجود در یک ناحیه، ارزیابی نظر بهره برداران و استفاده کنندگان از این خدمات است. لذا هدف تحقیق حاضر بررسی عوامل مؤثر بر رضایتمندی از زیرساخت ها و کارکردهای گردشگری شهر شیراز است. روش تحقیق مورداستفاده این پژوهش پیمایشی و توصیفی- تحلیلی است که با بهره گیری از مدل کانو داده ها از طریق پرسشنامه جانسن- وبرگ طراحی شده، و تعداد 384 نفر از گردشگران که در نوروز 1396 به این شهر سفرکرده بودند به روش تصادفی انتخاب شده و پرسشنامه نزد آن ها توزیع و تکمیل شد. نتایج حاصل آزمون کانو نشان داد که ایمنی گردشگران با ضریب 660/0، تمیزی رستوران و تدارک غذا با ضریب 510/0 به ترتیب از مهم ترین الزامات اساسی گردشگران بوده، همچنین زیبایی و جذابیت شهر با ضریب رضایت 669/0، معماری و طراحی شهر با ضریب رضایت 591/0، سیستم های ارتباطی با ضریب رضایت 588/0 به ترتیب مهم ترین الزام عملکردی بوده اند، و غذای محلی با ضریب رضایت 986/0 مهم ترین الزام انگیزشی گردشگران بوده است.