فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
معنایی که کاربران به مکان نسبت می دهند، در شکل گیری حس تعلق به مکان و سطح این حس تأثیرگذار است؛ با وجوداین، پژوهشگرانِ این حوزه به ندرت ارتباط میان معنای مکان و تعلق به آن را بررسی کرده اند. این مسئله در مناطق طبیعی و تفریحی با توجه به وسعت منطقه و طرح های راهبردی، از اهمیت بیشتری برخوردار است. این مقاله بر آن است که چگونگی تعلق افراد به محیط های طبیعی و شدت این تعلق را به واسطه معنای مکان بررسی کند. برای این منظور، دهکده زاینده رود به عنوان مکانی تفریحی-اقامتی که از منابع طبیعی در استان اصفهان بهره مند است، به عنوان نمونه موردی انتخاب شد. روش تحقیق در این مقاله، روش ترکیبی اکتشافی است. نخست برای شناسایی معانی ای که گردشگران به دهکده تفریحی زاینده رود نسبت می دهند، از مصاحبه استفاده شد. معانی به دست آمده از مرحله قبل برای طراحی پرسشنامه استفاده شد و این معانی در قالب چهار عامل اصلی تعلق به مکان به پرسشنامه شکل داد. هدف از این پیمایش، بررسی تفکرات و احساساتی است که گردشگران با تعلقات متفاوت به نمونه مدنظر نسبت می دادند. نتایج این مقاله نشان می دهد که سطح بالای معنا در یک مکان، باعث ایجاد و افزایش شدت تعلق به آن مکان می شود. همچنین، زیبایی و منابع طبیعی منحصربه فرد به ترتیب بیشترین و ارتباط با دنیای طبیعی کمترین امتیاز را در سطح معنایی در میان افراد با سطوح مختلف حس تعلق به مکان داشتند. در میان عوامل مؤثر در ایجاد این حس، پیوند اجتماعی و هویت مکان به ترتیب بیشترین و کمترین امتیاز را در بین شرکت کنندگان این پیمایش داشتند. در انتها تأکید می شود که ایجاد تسهیلات تفریحی در این مکان ها باعث افزایش تعاملات اجتماعی و در ادامه، افزایش سطح حس تعلق به مکان در میان کاربران می شود.
کاربرد روش ردپای اکولوژیک در برنامه ریزی توسعه فضایی شهرستان ساری
حوزههای تخصصی:
رشد فزاینده جمعیت و به تبع آن افزایش و تغییر الگوهای مصرف، فشار بر محیط طبیعی و منابع محدود را افزایش داده است. الگوهای مصرفی و توسعه در کشور به ویژه شهرستان های شمالی غالبا بدون توجه به توان اکولوژیک زمین است، به گونه ای که منجر به خسارات شدیدی بر محیط زیست و توان اکولوژیک زمین می شود. بنابراین ضرورت تغییر الگوهای مصرف و حرکت در چارچوب میزان ظرفیت قابل تحمل محیط زیست به سمت وضعیت پایداری اجتناب ناپذیر است. شاخص ردپای اکولوژیک ابزار مناسبی برای اندازه گیری پیشرفت جوامع به سوی پایداری است. هدف مقاله حاضر برنامه ریزی توسعه فضایی در شهرستان ساری با توجه به ارزیابی سطح پایداری و شاخص ردپای اکولوژیک می باشد. پژوهش از نوع کاربردی بوده و روش انجام آن توصیفی-تحلیلی می باشد. نتایج نشان می دهد میزان ردپای اکولوژیک در شهرستان ساری برابر 2267853 هکتار می باشد که نشان دهنده سرانه ای برابر 4.50 هکتار برای هر نفر می باشد. با توجه به این که سرانه ظرفیت زیستی در شهرستان ساری برابر 1.18 هکتار می باشد، این شهرستان با کسری اکولوژی به میزان 3.32 هکتار برای هر فرد مواجه می باشد. جهت برنامه ریزی توسعه فضایی شهرستان ساری، گزینه های محتمل توسعه فضایی تدوین شده و گزینه مطلوب با استفاده از روش دلفی و نرم افزار سناریوویزارد انتخاب شده است. مطابق گزینه منتخب، اهداف و راهبردهایی جهت کاهش ردپای اکولوژی در ابعاد مختلف اتخاذ شده که از آن جمله می توان به استفاده اراضی براساس توان اکولوژیک آن ها، استفاده از مصالح نوین به منظور کاهش مصرف انرژی، الگوی رشد هوشمند و فشرده، تغییر الگوهای مصرف انرژی و استفاده از انرژی های پاک و دوستدار محیط زیست اشاره کرد.
ارزیابی الگوی سیاست گذاری مسکن بی خانمان ها(ساکنان مسکن نامناسب) در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسکن و تامین آن برای گروه های کم درآمد از جمله مسائلی بوده که در کشور ما دارای سابقه ای بسیار طولانی است. با وجود چندین دهه سیاست گذاری و برنامه ریزی برای تامین مسکن گروه های کم درآمد تغییر نگرش سیاسی در هر دوره سبب گردیده که سیاست گذاری یکپارچه و منسجمی برای حل این مسئله شکل نگیرد. هدف این پژوهش ابتدا تعریف مفهوم بی خانمانی مدنظر فارغ از مفهوم کارتن خواب و امثالهم و سپس تبیین یک الگوی سیاست گذاری مشخص و جامع نگر برای برنامه ریزی مسکن گروه های فوق با استفاده از رویکرد ترکیبی (سیاست گذاری راهبردی) می باشد. این پژوهش با بهره گیری از روش تحلیل محتوا ابتدا ابعاد سیاست راهبردی شامل (چشم انداز مشخص، ظرفیت تفکر راهبردی، جهت گیری های سازمانی) و هر یک از شاخص های آن را تعیین و سپس از طریق پرسشنامه هر یک از برنامه های هفت گانه تامین مسکن شامل برنامه واگذاری انفرادی زمین، آماده سازی زمین، شهرهای جدید، ساخت و عرضه واحدهای مسکونی استیجاری، مسکن مهر،سامان دهی و توانمندسازی سکونتگاه های غیررسمی و بازآفرینی و نوسازی بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری توسط 20 نفر از متخصصین و اساتید حوزه مسکن با استفاده از آزمون(T تک نمونه ای) مورد ارزیابی قرار گرفته اند. نتایج حاصل از این ارزیابی حاکی از این است که از دیدگاه خبرگان هیچ یک از این هفت برنامه مسکن از ویژگی های سیاست گذاری راهبردی پیروی ننموده اند و در سطح پایینی قرار دارند.در شاخص های آینده نگری، واقع گرایی، هماهنگی با سیاست های بخش های دیگر و هماهنگی با اسناد فرادست برنامه های (آماده سازی زمین و واگذاری زمین)؛ در شاخص های جامع نگری، ارزش گرایی، سطح تصمیم گیری برنامه (آماده سازی زمین)؛ در شاخص ساختار تصمیم گیری برنامه(واگذاری زمین) کمترین میزان تبعیت از شاخص های سیاست های راهبردی را به خود اختصاص داده اند که این مسئله منجر به تداوم مسئله بی خانمانی در کشور شده است. در نهایت برای برون-رفت از این چالش پیروی و تبعیت از الگوی سیاست گذاری راهبردی مسکن بی خانمان ها در نظام سیاست گذاری مسکن کشور پیشنهاد می گردد.
نقش دانش روانشناسی محیط در طراحی پایانه مسافربری فرودگاه ها
منبع:
سیاستگذاری شهری و منطقه ای دوره ۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
38 - 57
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق به بررسی تاثیر محیط ساخته شده بر افراد و ادراک آنها از این فضا، با استفاده از دانش روانشناسی محیط پرداخته می شود.در پایانه فرودگاه ها، برای تامین نیاز استفاده کنندگان و گروه های ذینفع صنعت حمل ونقل هوایی، استفاده از راه کارهای دانش روان شناسی محیط برای طراحی معماری ضروری است. هدف تحلیل عوامل و مولفه های کالبدی موثر بر رفتار فضایی و ارائه راه کارهای مناسب، جهت بهبود کیفیت ساختار فضای معماری پایانه های مسافربری فرودگاهی با استفاده از دانش روانشناسی محیط است. روش ازنظر هدف کاربردی، ازنظر راهبرد کیفی و با روش تحلیل محتوا است.گردآوری داده ها اسنادی است. مراحل کلی شامل مشخص کردن مساله،یافت سوال و هدف، تعریف مبحث ها، کدگذاری و مقوله بندی، تحلیل و یافت نتایج و در نهایت تهیه گزارش است. در پایانه فرودگاه کیفیت و چگونگی خدمات رسانی، ویژگی مسافر و استفاده کننده باعث عملکردها و فضاهای متفاوت شده است، به همین دلیل، برای ایجاد حس تعلق به پایانه، جهت یابی، شناسایی محیط و پیش بینی فضا در زمان ناآشنایی محیط برای مسافر مهم است. حق انتخاب وتامین استقلال فردی با هدایت و مسیریابی انجام می شود. پیکره بندی معماری در هدایت انسان ها دارای اهمیت است و برای تاثیرگذاری بر رفتارها می توان با تغییر روشنایی، نوع بافت، مصالح و کالبدپیرامونی، قرارگاه ها و مکان رفتاری متفاوت را طراحی وخلق کرد.
بررسی تأثیرات مگامال ها بر روی محدوده های پیرامونی (نمونه موردی: لاله پارک، ستاره باران و ایپک پالاس شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
98 - 113
حوزههای تخصصی:
از اواخر دهه 50 میلادی ساخت مگامال ها در شهرها رواج یافته است. مگامال ها در شهرهای مختلف پاسخگوی نیازهای مادی و اجتماعی شهروندان می باشند. مگامال ها علاوه بر تامین نیازهای شهروندان حوزه پیرامونشان را نیز تحت تاثیر قرار می دهند و باعث ایجاد تغییرات در قیمت اراضی، الگوی فعالیت ها و کاربری ها می شوند. این اثرات می توانند در بخش های مختلف شهر با توجه به ویژگی های آن منطقه متفاوت باشند. به عنوان مثال ساخت مگامال ها در بخش های مختلف شهر می تواند باعث افزایش یا کاهش قیمت زمین شود. به همین منظور 3 مگامال در شهر تبریز که در بخش های مختلف شهر قرار گرفته اند مورد سنجش واقع شدند. سوال اصلی پژوهش عبارت است از «مگامال های شهر تبریز چگونه محدوده پیرامون خود را تحت تاثیر قرار می دهند؟». با توجه به سوال مطرح شده، روش پژوهش از نوع کمی بوده و دارای رویکرد قیاسی- فرضیه ای است. دراین پژوهش قیمت اراضی مسکونی به عنوان متغیر تحقیق مورد مطالعه قرار گرفته است. با توجه به متغیر پژوهش روش گردآوری داده ها از نوع کتابخانه ای و میدانی می باشد. در پژوهش حاضر ابتدا روند تغییرات قیمت اراضی مسکونی شهر تبریز با استفاده از تکنیک های تحلیل روندخطی، موران و کریجینگ مورد مطالعه قرار گرفتند. سپس به کمک تکنیک های کنترل-مداخله و تحلیل روند خطی، اثرات اقتصادی هریک از نمونه ها بر روی محدوده پیرامونشان با توجه به متغیر پژوهش مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج حاصل شده حاکی از آن است که مگامال ها به لحاظ اقتصاد زمین برمحدوده پیرامونشان تاثیر مثبت دارند؛ و شدت تاثیر آنها در مناطق با ارزش شهری نسبت به مناطق کم ارزش بیشتر است.
بررسی تجارب جهانی سیاست های کاهش فقر شهری
حوزههای تخصصی:
فقر شهری پدیده ی چند بعدی است وشهرنشینان به خاطر بسیاری از محرومیت ها؛ از جمله عدم دسترسی به فرصت های اشتغال، مسکن و زیرساخت های مناسب، نبود تأمین اجتماعی و دسترسی به بهداشت، آموزش و امنیت فردی دررنج و مضیقه اند. فقر شهری تنها محدود به ویژگی های نام برده نبوده واشاره به شرایط ناپایدار منجربه آسیب پذیری وناتوانی درمقابل آسیب ها نیزدارد. با توجه به اهمیت موضوع فقر شهری، دولت ها همواره در حال اندیشیدن به سیاست هایی هستند که منجر به کاهش فقر شهری شود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی است. و جامعه آماری این پژوهش شامل گزارشاتی است که در دسترس هستند و مضمون اصلی آنها در مورد سیاست های کاهش فقر شهری است که نمونه آماری آن مربوط می شود به شهر نیویورک و کشورهای برزیل و اندونزی. نتایج پژوهش حاضر بیان کننده این مطب است که برنامه ها و سیاست های کاهش فقر در نیویورک موفق به نظر می رسد و دلیل این موفقیت این است که این برنامه کاهش فقر صرفا به بعد اقتصادی فقر تاکید ندارد و بعد اجتماعی آن را نیز مد نظر قرار می دهد. در ارتباط با برنامه و سیاست کاهش فقر کشور اندونزی و برزیل می توان چنین نتیجه گرفت که این کشورها برای شناسایی فقر به عنوان یک پدیده چند بعدی تنها به بعد اقتصادی تاکید دارند و با توجه به نادیده گرفتن ابعاد دیگر فقر شهری ، تعداد کثیری از فقرا در برنامه های کاهش فقر نادیده گرفته می شوند.
ارزیابی عملکرد مبلمان شهری در بهبود کیفیت گرافیک محیطی (مورد مطالعه: محله صادقیه تهران)
حوزههای تخصصی:
امروزه اهمیت و نقش مبلمان شهری از اجزای ضروری شهرها محسوب می شود. هدف تحقیق حاضر ارزیابی عملکرد مبلمان شهری در بهبود کیفیت گرافیک محیطی محله صادقیه تهران است. روش شناسی حاکم بر پژوهش توصیفی- تحلیلی و به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی است. روش گردآوری اطلاعات در پژوهش حاضر اسنادی- میدانی است و به منظور تدوین مبانی نظری و استخراج شاخص های تحقیق در قالب پرسشنامه در جهت بهبود کیفیت گرافیک محیطی استفاده شده است. در تحلیل یافته های پژوهش از آزمون های آماری در قالب نرم افزار Spss برای بررسی عوامل مؤثر بر مبلمان شهری در بهبود کیفیت گرافیک محیطی استفاده شده است. در تحلیل یافته های پژوهش عوامل مؤثر بر عملکرد مبلمان شهری مانند عوامل کالبدی (10 گویه)، عوامل اقتصادی (8 گویه) و عوامل اجتماعی (8 گویه) استفاده شده است. به منظور بررسی رابطه بین معیارها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد بین دو معیار اجتماعی و اقتصادی با اطمینان 95% همبستگی مستقیم وجود دارد. در محاسبه همبستگی بعد اقتصادی و کالبدی ازآنجاکه سطح معناداری رابطه بین این دو معیار از 0.01 کمتر بود؛ بنابراین می توان گفت بین بعد اقتصادی و کالبدی با اطمینان 99% رابطه وجود دارد. نتایج محاسبه رگرسیون چند متغیره بین متغیر مستقل و متغیر وابسته نشان داد که رابطه خطی بین متغیر مستقل و وابسته وجود دارد.
ارائه الگوی پایدار پس از همه گیری کووید -۱۹ در فضاهای معماری و شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه گیری ها از گذشته یک چالش در همه سطوح محیط ساخته شده بوده اند. از آنجا که شهرسازی و معماری پس از کووید -۱۹ هرگز با گذشته یکسان نخواهد بود، لزوم توسعه یک الگوی پایدار برای مقابله با همه گیری انکارناپذیر است. هدف اصلی این مقاله تولید چارچوب مفهومی برای پاسخگویی به ملاحظات شهرسازی و معماری در همه گیری و ارائه یک الگوی پایدار در یک محیط ساخته شده برای غلبه بر شرایط مشابه و یا سخت تر است. در این راستا ابتدا مطالعه مروری بر شهرسازی و معماری در زمان همه گیری های قرن های گذشته ارائه می شود. سپس زمینه های تحقیقاتی تحت تأثیر همه گیری با مراجعه به منابع موجود، مفهوم سازی می شود و نهایتاً برخی از درس های آموخته شده از همه گیری برای تجسم و معرفی چشم انداز مطالعه در مورد الگوی پایدار پس از همه گیری ارائه می شود. از نظر روش شناسی، تحقیق بر اساس یک چارچوب بین رشته ای و از حیث ماهیت از نوع تحلیلی است. در این راستا با جمع بندی پیشینه تحقیق، چارچوب مفهومی رویکردهای کلیدی برای بررسی پیامدهای شهرسازی و معماری در دوران پس از همه گیری بر اساس سه حوزه کلیدی طبقه بندی می شود تا چشم انداز مطالعه در مورد محیط ساخته شده واقعی ارائه گردد. سپس بر اساس حوزه های کلیدی یاد شده به عملیاتی سازی مفاهیم معماری و شهرسازی پس از همه گیری پرداخته می شود. بررسی تقابل وضعیت مجازی/ واقعی به همراه پیچیدگی های عملیاتی سازی مفاهیم مشترک و متقابل (فضاهای فیزیکی و مجازی/ رشد شهری فشرده و پراکنده / تراکم زیاد و کم / حاشیه شهری و مراکز شهری / حمل و نقل عمومی و خصوصی/ فضاهای باز و بسته) نشان می دهد که برای پاسخ به همه گیری در همه سطوح و مقیاس ها نمی توان فقط به یک استراتژی برای ایجاد الگوی پایدار اعتماد کرد و درنتیجه پیش بینی و تجسم الگوی پایدار برای فضاهای معماری و شهری پس از همه گیری این ویژگی ها را طلب می کند: ۱) استراتژی های انعطاف پذیرتر برای مدیریت مفاهیم متقابل ۲) کمک گرفتن از درس های امنیت سایبری، چندلایه محافظتی منعطف و جامع در همه سطوح و مقیاس ها (محله، منطقه، ناحیه و شهر ۳) اضافه شدن سلامت جسمی و روحی انسان به عنوان بعد چهارم به تعریف کلی پایداری. نهایتاً با مدیریت اطلاعات شرایط همه گیری و پساهمه گیری و پیش بینی جهش های مختلف و مداوم ویروس یا هر چالش جدید شهری، با ایجاد لایه های امنیتی جدید می توان الگوی پیشنهادی پایدار برای ساختار کلی شهرسازی و معماری در آینده را متصور شد.
ضرورت تغییر الگوی توسعه شهری معاصر با بازآفرینی الگوهای سنتی(مطالعه موردی: شهر اردبیل، ایران)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : بر اساس مطالعات انجام شده در دهه های اخیر، تغییر الگوی شهرسازی سنتی به مدرن با چالش هایی همراه بوده است. در مطالعه ای که در شهر اردبیل صورت گرفته است، از مهمترین چالش های حال حاضر می توان به مواردی همچون رشد و توسعه بی رویه شهر، ناموزون و نامتعادل بودن، گسست و بی نظمی در فضای شهری، عدم تناسب سرانه ها، زمین های بایر و رها شده در داخل و اطراف شهر، عدم تناسب طراحی شهری با اوضاع جغرافیایی، تحمیل هزینه های سنگین حمل و نقل شهری و ترافیکی و همچنین عدم توجه کافی به مسائل زیربنایی را اشاره داشت. هدف اصلی این پژوهش تحلیل و بررسی الگوی شهرسازی معاصر در شهر اردبیل و احیاء و بازآفرینی الگوی شهرسازی سنتی به منظور حفظ بافت اصیل ایرانی در شهرسازی مدرن و همچنین نمایش پیامدهای بی توجهی به داشته های غنی شهرسازی ایرانی است. روش بررسی: ماهیت روش انجام این پژوهش توصیفی-تحلیلی با رویکرد کاربردی می باشد که با استفاده از روش کتابخانه ای و میدانی پیش رفته است. جامعه آماری تحقیق شهر اردبیل است که رشد و توسعه شهری و جمعیتی طِی سال های 1335 الی 1400 مورد بررسی قرار گرفته است. برای نظارت و بررسی رشد افقی شهر از تصاویر ماهواره لندست استفاده شده و آنالیزهای آماری با روش توزیع چارکی انجام گرفته است. یافته ها و نتیجه گیری: طبق نتایج بدست آمده از این مطالعه مشخص می گردد که ساختار منسجم و منظم شهری از بین رفته است و شاهد رشد افقی شهر و عدم تناسب مساحت و جمعیت شهری و توزیع ناموزون جمعیت در سطح شهر است. همچنین براساس بررسی ها و تحقیقات صورت گرفته، الگوی شهرسازی منسجم با ساختار محله ای و منظم با محیط طبیعی و فرهنگی، مؤثرترین الگو برای حل مسائل و مشکلات شهری است و این الگو به شهرسازی بومی گرایش دارد. احیای الگوهای سنتی در شهرسازی مدرن می تواند مثمر ثمر باشد و نقش مکمل را ایفا کند.
واکاوی چالش های آتی پیشروی سیاست های مسکن مهر و طرح اقدام ملی مسکن (مورد مطالعه: شهرجدید پردیس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست های ساخت مسکن در کشور بعد از انقلاب اسلامی و طی دو دهه اخیر با چالش های زیادی روبرو بوده و موفقیت چندانی نداشته اند. کاهش شدید ساخت مسکن و تأخیر در تحویل، از چالش های عمده در حوزه سیاست های ساخت مسکن در کشور ایران است. بازار ساخت طی یک دهه گذشته تاکنون که سیاست مسکن مهر را بازتاب می دهد و سپس طرح اقدام ملی مسکن برای تداوم آن و رفع ضعف های موجود مطرح می گردد، به دلیل افزایش شدید قیمت زمین، مصالح، تورم و غیره با رکود فزاینده مواجه بوده است. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و هدف آن، واکاوی چالش های آتی در سیاست های مسکن مهر و طرح اقدام ملی مسکن برای شهرجدید پردیس واقع در استان تهران است. انتخاب معیارها و شاخص ها و نهایی شدن آنها، با نظرخواهی از متخصصان و براساس تکنیک دلفی انجام شده و پرسشنامه به عنوان ابزار تحقیق، تهیه گردید و در اختیار 35 کارشناس متخصص و خبره در حوزه مسکن قرار گرفت. روایی پرسشنامه توسط کارشناسان خبره و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ، مورد تأیید قرار گرفته است. برای تحلیل داده های به دست آمده، از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار SMART-PLS استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که تمامی شاخص های مورد نظر به عنوان مسائل حاد، ضعف های حساس و چالش های آسیب زا در آینده مطرح هستند و براساس پردازش های مبتنی بر روابط میان متغیرها، معیار کالبدی با اهمیت 268/0، معیار اقتصادی با اهمیت 262/0، . معیار اجتماعی با اهمیت 248/0 و معیار مدیریت با اهمیت 205/0 برحسب ترتیب، پرچالش ترین مؤلفه های آتی در سیاست های مسکن مهر و طرح اقدام ملی برای شهرجدید پردیس هستند.
تحلیل عوامل موثر بر سازمان یابی فضایی شهری با رویکرد نقش مدیران و سازمان های شهری (مورد کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۸
235 - 250
حوزههای تخصصی:
سازمان فضایی در شهر تبلوری از روابط پیچیده میان نظام های مختلف از جمله نظام قدرت ، نظام کاربری زمین ، نظام اسکان جمعیت، نظام نمادها و مفاهیم هویتی ( اعم از مصنوع و طبیعی ) ، و نظام ارتباطی در چهارچوب نظام های اجتماعی - اقتصادی دوران و مواریث نظام های گذشته شهر است. بنابراین این پژوهش با هدف تحلیل سازمان یابی فضایی شهری با رویکرد نهادی –مدیریتی در کلانشهر تهران، صورت گرفته است. این پژوهش برپایه شواهد میدانی ( بررسی مناطق شهرداری تهران بر اساس سازمان یابی فضایی ) و اسناد مختلف کتابخانه ای صورت گرفته است. با استفاده از روش AHP و تاپسیس که در بین 12 نفر از متخصصین شهرسازی و معماری توزیع گردید به جهت بررسی سازمان یابی فضایی شهری در سطح کلانشهر تهران می پردازیم ، نتایجی از قبیل اینکه هرچه مقدار نسبت های عرصه های پیرامونی و درونی راهبردی سازمان دهی فضایی به معیارهای رویکرد نهادی - مدیریتی بالاتر باشد نشان دهنده مطلوب بودن سازمان یابی فضایی شهری و در نتیجه مطلوب بودن وضعیت مناطق مورد بررسی است و فرض آماری بزرگتر بودن واریانس نمرات رویکرد ترکیبی AHP – TOPSIS در مقایسه با رویکرد TOPSIS (واریانس ها به ترتیب برابر با 0056/0 و 0153/0 ) با استفاده از آزمون آماری F در سطح اطمینان 95/0 مورد بررسی قرار گرفت و برتری توان تشخیصی رویکرد ترکیبی بر رویکرد TOPSIS اثبات شد ، حاصل گردید و در ین راستا به ارائه راهکارهایی جهت بهبود سازمان یابی شهری با رویکرد نهادی – مدیریتی پرداخته شده است.
تدوین کاربست اقدام در بافت های تاریخی مبتنی بر رویکرد بازآفرینی فرهنگ مبنا (نمونه موردی: محله قنبر علی بیگ شهر لار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اتخاذ رویکرد فرهنگی در شهرسازی به معنای تاکید بر معنای فرهنگی فضا در کنار فرم و محتوای آن است. بازآفرینی فرهنگ مبنا بر همین اساس به دنبال تعادل بخشی به ابعاد گوناگون شهر از منظر فرهنگ است. این پژوهش، با رویکردی میان رشته ای با نگاه به ادبیات فرهنگ شهری و کاربست بازآفرینانه، به دنبال پیوند نگاه فرهنگ مبنا در کنش بازآفرینانه در بافت های تاریخی است. این پژوهش بر حسب رویکرد توصیفی تحلیلی بر پایه نظریه زمینه ای بوده و 15 نفر از ساکنین فعلی، ساکنین سابق و مطلعین از محله "قنبرعلی بیگ" لار در مصاحبه نیمه ساختار یافته قرار گرفتند. تحلیل به کمک نرم افزار MAXQDA 2018 و کدگذاری های سه گانه انجام شد؛ در اولین سطح از مقوله سازی به کمک گزاره های حاصل از مصاحبه ها، 312 مقوله و در گام بعدی ابتدا 50 طیف مفهومی و پس از فشرده سازی در دومین سطح 10 مقوله مهم حاصل شده است. در نهایت، مقولات به دست آمده نهایی، دلبستگی به زادگاه و علاقه به حفظ آن، رویداد محوری، تغییر ساختار جمعیت شناختی از نظر قومی در کنار انطباق اجتماعی ساکنین جدید و بومی، رواج و رونق بالای تجارت در جوار محله، حفظ سنت استفاده روزانه از آب ، حفظ هویت و خاطرات جمعی، اشاعه ی فرهنگ لارستان و کمک به اقتصاد فرهنگی شهر، نارضایتی از وضعیت کالبدی، تغییر کاربری ناسازگار با هویت تاریخی بافت، اتحاد و همدلی بین اهالی ساکن و سابق و مقوله هسته ای نیز ”تداوم حیات و وحدت فرهنگی محله" می باشد که بر این اساس کاربست اقدام ارائه شده است.
مدل یابی علی و تفاوت های جنسیتی برای احساس بیگانگی در فضاهای شهری (مطالعه موردی: کلانشهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : احساس جدایی مادی و معنوی فرد از فضای یک شهر، بیگانگی او را از فضای شهری رقم می زند. احساس بیگانگی در فضای شهری می تواند، معلول دلبستگی مکانی، سرزندگی شهری و حتی امنیت و زیست پذیری شهر باشد.
داده و روش : در این پژوهش کمی، ساختار علی احساس بیگانگی در فضای شهری و تفاوت این احساس در جنسیت زن و مرد، به کمک نمونه 480 نفری که از شهر اهواز گردآوری شد بررسی گردید. از مدل یابی معادلات ساختاری و مدل یابی تفاوت های گروهی برای تحلیل داده ها بهره گرفته شده است.
یافته ها: نشان دهنده آن است که سرزندگی شهری، امنیت و زیست پذیر شهری مهم ترین عواملی هستند که هم به طور مستقیم و هم غیر مستقیم بر احساس بیگانگی در فضای شهری تأثیر می گذارند، البته این علیت را دلبستگی مکانی تعدیل کرده است. مدل ساختاری علی احساس بیگانگی در فضای شهری بین زنان و مردان متفاوت عمل می کند.
نتیجه گیری : تأثیرپذیری احساس بیگانگی زنان در فضای شهری از هرسه عامل زیست پذیری، امنیت و سرزندگی شهر بیشتر از مردان می باشد. ساختار فیزییولوژیک زنان، احساسات و توانایی آنان، سیاستگذاری های مردانه شهر، عدم تناسب فضاهای شهری با جنسیت زنان، فضاهای رها شده و اضطراب آور در شدید تر شدن این ارتباط نقش مهمی ایفا کرده است. همچنین از دیدگاه شهروندان اهوازی فضاهایی که بیشترین احساس بیگانگی را القاء می کنند در محدوده های مرکز، غرب و جنوب غربی و کمترین در محدوده شمال شهر اهواز یعنی محلاتی است که کمترین خدمات شهرداری در آن ها وجود دارد می باشند. به همین خاطر توجه بیشتر طراحان شهری به فضاها، عملکرد فضا، توانایی و محدودیت افراد، و از همه مهم تر جنسیت آن ها می تواند موجب کاهش احساس بیگانگی شهروندان در فضای شهری شود.
نقش فضای چندگانه حسی بر هویّت اجتماعی در بازار سنّتی شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدّمه: یکی از مشکلات اجتماعی انسان در روزگار معاصر، «فقدان هویّت» بخصوص در مواجه با معماری مدرن است که نتیجه تعامل انسان با این نوع معماری است. در مقابل معماری مدرن، معماری سنّتی شهرها، «حس بودن» را در مخاطب ایجاد می کند. هدف از این پژوهش، بررسی رابطه فضای چندگانه حسی بازار سنّتی کرمان به عنوان یک نمونه از معماری سنّتی- در شکل گیری هویّت در فرآیند ادراک مخاطب است.
داده و روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش، ابتدا شاخص های قابل سنجش با پرسشنامه سنجیده می شوند و سپس داده ها در نرم افزار SPSS و GIS بررسی می شوند. از روش درون یابی معکوس فاصله برای تحلیل داده های مکانی و از روش استدلال منطقی برای استنباط از خروجی های نرم افزارGIS وSPSS استفاده می شود که به ترتیب به شکل نقشه های پهنه بندی، جداول و نمودار های آماری نشان داده می شود.
یافته ها : از مقایسه فضاهای چندگانه حسی بازار سنّتی کرمان از طریق نقشه های خروجی GIS، که پهنه بندی پراکنش شدّت مناظر حسی در بازار سنّتی را نشان می دهد فهمیده می شود که وزن و شدّت مناظر حسی (مؤلفه های محیطی-ادراکی) از دیدگاه مخاطبان متفاوت است و منظر بویایی-چشایی بیشترین شدّت و منظر بینایی در کنار منظر بساوایی کمترین شدّت را دارند؛ از طرفی، از مقایسه فضاهای چندکارکردی بازار از منظر مؤلفه های محیطی-ادراکی این نتیجه به دست می آید که شدّت این مؤلفه ها در این فضاها به ترتیب از زیاد به کم، متعلق به 1- قدمگاه، 2- چهارسوق، 3- بازار گنجعلی خان، 4- بازار اختیاری، 5- بازار حاج آقا علی، 6- قیصریه ابراهیم خان، 7- میدان گنجعلی خان، 8- بازار وکیل، 9- بازار مظفری و 10- بازار نقّارخانه و سراجی است.
نتیجه گیری: فضای چندگانه حسی و فضای چندکارکردی بازار سنّتی کرمان با هم افزایی حسی در راستای تشدید میزان مؤلفه های محیطی- ادراکی در روند ادراک چندحسی، سبب هویّت مندی بازار سنّتی در ذهن مخاطب می شوند و از طرفی، هویّت اجتماعی فرد را نیز، در این نوع معماری افزایش می دهند. این امر به دلیل ویژگی های خاص کالبدی-کارکردی-اجتماعی بازار سنّتی کرمان و نیز، ساختار سیستماتیک این بازار است؛ همچنین در فرآیند شکل گیری ادراک چندحسی، علاوه بر اینکه تک تک فضاها برای مخاطب هویّت مند می شوند، برآیند هویّت مندی کل فضاهای بازار سنّتی نیز اتفاق می افتد.
بررسی عوامل آسیب رسان اجتماعی در بافت های تاریخی (نمونه موردی: محله قلعه محمود شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : بافت محلات تاریخی در میانه ساختار شهرهای امروزی، نمادی از کلیت شهر و هویت آن می باشند. حفاظت از این نواحی می تواند در ارتقای تنوع فرهنگی و مبارزه با فقر موثر باشد و هویت فرهنگی و کیفیت زندگی را برای ساکنان شهر به ارمغان بیاورد. حفاظت از ساختمان های قدیمی را نمی توان از جمعیت محلی که به آن مناطق تاریخی معنا می بخشد جدا کرد. ساکنان بافت های تاریخی باید از کیفیت شرایط زندگی خود آگاه شوند و آنها را برای انتقال هویت ارزشمند خود به نسل های آینده تشویق کرد. کارکردهای جدید شهرها و شهرهای معاصر باید با کارکردهای قدیمی سازگار باشد. لذا این عدم هماهنگی میان کالبد بافت محلات قدیمی و نوع ساختار اجتماعی از مهمترین مسائل شهری در مواجهه با بافت های تاریخی می باشد. وجود معضلات اجتماعی که خاستگاه آنها نوع برخورد مدیران با بافت های تاریخی است؛ موضوع اصلی این پژوهش می باشد. هدف از این پژوهش، پرداختن به آسیب های اجتماعی این بخش از بافت تاریخیِ شهر کرمان با عنایت به پیوستگی آن به بافت زنده شهری معاصر است.
داده و روش : تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی است و به روش استنادی به اجرا درآمده است. با توجه به اطلاعات گردآوری شده میدانی در حوزه کالبدی و نظام اجتماعی به دسته بندی معضلات و تحلیل آن ها در بافت مجموعه بازارهای اطراف میدان ارگ کرمان به عنوان هسته مرکزی بافت تاریخی پرداخته شده است.
یافته ها : بافت محله قلعه محمود واقع در بخش جنوبی میدان ارگ دارای سکنه غیر بومی و مهاجر بوده که متاسفانه به دلیل غفلت مسئولین و البته عدم آگاهی کافی مردم متروکه شده و به یکی از مکان های تجمع معتادین و مهاجران افغان تبدیل گشته است. همچنین راسته بازاری که تقریبا غیرفعال می باشد و متأثر از این بافت اجتماعی است.
نتیجه گیری : در نهایت بیان گردید که معضلات کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برهم تاثیر داشته و جدای از هم نمی توان آن ها را دید. بخصوص در بافت این محله که بخشی از محله فقط در طول روز فعال بوده و این باعث عدم هماهنگی ساختار کالبد با نظام اجتماعی در این گردیده است.
شناسایی ابعاد اثرگذار همهگیری کوید 19 بر کسبوکار دستفروشان شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
89 - 103
حوزههای تخصصی:
از انتهای سال 1398، با آغاز همه گیری ویروس کوید 19، نهتنها حوزه سلامت مردم، بلکه دیگر حوزه های زندگی نیز با چالش روبرو شد. مهمترین چالش پس از سلامت، دشواری های اقتصادی شهری و ملی بود که در این میان بخش غیررسمی همچون سایر گروه ها، تحت تاثیر این بیماری قرار گرفت. از جمله شاغلین بخش غیررسمی، دستفروشان خیابانی هستند که با وجود تاثیر غیرقابل انکار بر رونق اقتصاد و پویایی فضاهای شهری، در بیشتر کشورها از حمایت رسمی برخوردار نیستند و در دوره همه گیری با مشکلات بسیاری روبرو شدند. ازآنجایی که مطالعات اندکی در این زمینه وجود دارد، هدف نوشتار، شناسایی و استخراج ابعاد مختلف کسب و کار دستفروشان شهریست که در این دوران تحت تاثیر کوید 19 قرار گرفته است. پژوهش به کمک روش تحلیل محتوای کمی و کیفی و در دو مرحله کتابخانه ای و پیمایشی انجام شده است. ابتدا به کمک شاخصهای پایه مستخرج از پیشینه، پرسشهایی در شکل نیمه ساختاریافته تدوین شد. با هدف دستیابی به اشباع نظری، مجموع 23 مصاحبه عمیق از دستفروشان کرمانشاه انجام و با کمک فرایند کدگذاری سه مرحله ای مقولات و ابعاد اصلی دسته بندی شد. 6 بعد اقتصادی، بهداشت و سلامت، اخلاقی-هنجاری، آموزشی، مدیریت-نظارت و روانشناختی-ذهنی به عنوان مهمترین ابعاد اثرگذار بیماری کوید 19 بر حوزه کسب و کار دستفروشان شناسایی شد. نتایج نشان میدهد، با توجه به فراوانی مقولات، ایشان در حوزه بعد اقتصادی بیش از سایر ابعاد، دچار آسیب شده اند که خود عاملی برای کاهش کیفیت در سایر ابعاد 5 گانه، است.
عملکرد مدیریت شهری با تأکید بر شاخص های حکمروایی خوب از منظر شهروندان (مطالعۀ موردی: شهر قیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : حکمروایی در واقع فرآیندی بر اساس کنش متقابل میان سازمان ها و نهادهای رسمی اداره شهر از یک سو و سازمان های غیردولتی و تشکل های جامعه مدنی، از طرف دیگر است. سیستم حکمروایی شهری مطلوب مبتنی بر هفت اصل است که عبارتند از: مشارکت، قانون مندی، پاسخ گویی، اجماع سازی، کارایی و اثربخشی، شفافیت و عدالت. داده و روش : این پژوهش از نوع پیمایشی و با رویکردی توصیفی- تحلیلی با هدف کابردی تنظیم و اطلاعات به صورت میدانی و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته به دست آمده است. جامعه آماری، شهروندان شهر قیر بوده و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 384 نفر برآورد شده است. برای تحلیل از واریانس یک طرفه آنوا و آزمون تی تک نمونه ای استفاده شده است. به همین منظور در این پژوهش سعی شده شاخص هایی همچون مشارکت، مسئولیت پذیری، اثربخشی، قانون مداری، شفافیت، عدالت محوری، جهت گیری توافقی و پاسخگویی مورد بررسی قرار گیرد. برای سنجش هر یک از متغیرها در پرسشنامه، از طیف لیکرت پنج سطحی استفاده شده است. یافته ها : نشان دهنده آن است میانگین کل شاخص های حکمروایی خوب از منظر شهروندان با مقدار 2/66 از 3، در وضعیت نامطلوبی قرار دارد که نشان دهنده مؤثر نبودن روش فعالیت مدیران در عرصه شهری است. در نتیجه برای افزایش مشارکت شهروندان در امور مدیریتی لازم است که مسئولان شهری زمینه مشارکت شهروندان را فراهم نمایند. نتیجه گیری : نشان دهنده عدم رضایت شهروندان است که در این رابطه مسئولان شهری باید با به کارگیری نظرات افراد در عرصه مدیریتی و سیاست گذاری ها، زمینه را برای افزایش رضایت از زندگی در شهر فراهم نمایند.
پایش چرخه عمر کسب وکار نوغانداری در مناطق روستایی شهرستان رامیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریشه داربودن فعالیت نوغانداری در فرهنگ و تمدن ایرانی، لزوم حفظ و تداوم آن با تکیه بر استفاده از استراتژی های مختلف مرتبط با تغییرات سیستماتیک بازار مانند چرخه حیات، راهی برای فعال کردن، افزایش بهره وری و دستیابی به توان رقابتی قلمداد می شود. این پژوهش با هدف پایش فعالیت نوغانداری در نواحی روستایی شهرستان رامیان انجام شده است. این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی-تحلیلی بوده و جامعه آماری پژوهش را 65 نفر از فعالان صنعت نوغانداری در سطح شهرستان تشکیل می دهند. انتخاب نمونه ها برای کارشناسان و خبرگان به صورت هدفمند و برای جامعه محلی به صورت تصادفی بوده است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از مجموع نمرات میانگین، آزمون فریدمن، آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون T در محیط نرم افزاری SPSS و برای تهیه نقشه از نرم افزار ArcGIS بهره گرفته شد. نتایج حاصل از بررسی چرخه حیات کسب وکار نوغانداری بر مبنای مقایسه میانگین وضع موجود و میانگین پیش بینی شده درجهت رشد و توسعه کسب وکار (T-value=3) نشان می دهد که کسب وکار نوغانداری با میانگین عددی 11/2 در مرحله ای پایین تر از رشد و توسعه خود یعنی در مرحله درگیری قرار دارد. براین اساس حضور در بازارهای منطقه ای، تولید به سبک سنتی، برنامه ریزی نامنظم، تلاش درجهت احیای نوغانداری و نقش پررنگ خانوارها در بازاریابی و تهیه مواد اولیه از مهم ترین ویژگی های آن به شمار می رود. همچنین بررسی مناسبات بین مؤلفه های چرخه عمر این کسب وکار مبیّن فراهم بودن سرمایه های محیطی و برخورداری از مزایای رقابتی این کسب وکار است.
ارائه سناریوهای توسعه فضایی شهری در چارچوب الگوی رشد هوشمند با رویکرد آینده پژوهی (مطالعه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
113 - 130
حوزههای تخصصی:
رشد هوشمند یک استراتژی جامع است که جنبه های مختلف توسعه شهری را پوشش می دهد و برنامه ریزی سناریو با بهره گیری از مقوله های کمی و کیفی می کوشد آینده های بدیل را در کانون توجه قرار دهد.مقیاس و شدت مشکلات شهری حاکم بر سرتاسر جهان نشان می دهد که روند برنامه ریزی موجود نتوانسته به طور مؤثر به هدف اصلی خود عمل کند. به همین دلیل شناسایی راه حل های پایدار مدیریت رشد شهری با اتخاذ روش های برنامه ریزی آینده، از اهمیت حیاتی برخوردار است، چرا که برنامه ریزان را قادر به پیش بینی و کاهش تضادها و همچنین آماده سازی شهرها برای شوک های احتمالی خواهد نمود. لذا پژوهش حاضر به دنبال ارائه و تدوین سناریوهای توسعه فضایی شهر رشت در چارچوب الگوی رشد هوشمند شهری است. هدف پژوهش حاضر کاربردی و نوع روش توصیفی تحلیلی است. داده ها و اطلاعات موردنیاز به دو روش کتابخانه ای و پیمایشی (پرسشنامه) جمع آوری شده است. فرایند تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تکنیک دلفی چند مرحله ای، مبتنی بر روش تحلیل تأثیر متقابل با استفاده از نرم افزارهای میک مک و سناریو ویزارد است. نتایج وضعیت برای 13 سناریوی با سازگاری بیشتر حاکی است، 69/7 درصد (1 حالت) از وضعیت ها داری حالت مطلوب، 61/84 درصد (11 حالت) از حالت ها دارای وضعیت ایستا و 69/7 درصد (1 حالت) دارای وضعیت بدبینانه می باشند. 2 سناریو با امتیاز بالا و احتمال وقوع بیشتر در شرایط آینده هستند که سناریوی مطلوب شماره 1 با میزان تأثیرگذاری 359 و سناریوی وضعیت بحرانی شماره 13 با میزان تاثیر گذاری 227 را نشان می دهند. بنابراین برای تحقق الگوی رشد هوشمند در شهر رشت، از میان سه وضعیت فرضی پیش رو می بایست راهبرد برنامه ریزی آینده براساس سناریوی مطلوب شماره 1 مدنظر قراربگیرد. و در صورت تاکید بر عوامل سناریوی مزبور می توان به تحقق اهداف رشد هوشمندانه در شهر رشت امیدوار بود، چرا که در وضیت های حاکم بر این سناریو تمامی 14 عامل کلیدی از وضعیتی خوش بینانه و امیدوارکننده برخوردار هستند.
تحلیل اولویت های گردشگری و دلالت های راهبردی آن در توسعه شهری مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله سعی در بررسی این سوال دارد که از منظر اقتصاد سیاسی، شهری که دارای ظرفیت های چندگانه گردشگری است بر اساس چه ملاحظاتی مدل راهبردی توسعه خود در حوزه گردشگری را تدوین نماید؟ در مدل سه سطحی راهبردی توسعه شهریِ گردشگری محور، جایگاه دولت، تنظیم نقش و کارکرد مقصد گردشگری و ترسیم قواعد و قوانین است. این مقاله به لحاظ روش شناختی، جز روش های ترکیبی است. به طوریکه در گام اول مبتنی بر مطالعه مروری سیستماتیک و درگام دوم نظریات مستخرج بریک مورد مطالعه میدانی تطبیق داده شده است. توسعه بهینه شهری مشهد در حوزه گردشگری واز منظر اقتصاد سیاسی، مستلزم شناسایی کارکرد و نقش سیاسی شهرمشهد در سطح ملی، شناسایی گروههای ذینفع رسمی و غیر رسمی و وفاق جمعی در سطح گروه ها است. بر همین اساس با استفاده از تکنیک ویکور، برنامه های توسعه چندجانبه گردشگری در شهر مشهد با استفاده از ملاحظات اجرای برنامه ها و گروه های درگیر مورد رتبه بندی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در هر دوی این موارد، توسعه گردشگری سلامت و گسترش پروژه های تفریحی در شهر مشهد و اطراف آن در رتبه های برتر قرار دارند.به طوریکه گردشگری سلامت با معیار«گروه های درگیر با ذیربط با برنامه» دارای رتبه یکم با شاخص ویکور صفر و توسعه و گسترش پروژه های تفریحی در شهر مشهد و اطراف آن دارای رتبه دوم با شاخص ویکور 5/0 است .