فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۰۱ تا ۴٬۳۲۰ مورد از کل ۴٬۳۹۶ مورد.
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
148 - 170
حوزههای تخصصی:
This article discusses the responses to the announcement of King Hussein of the Hejaz for the caliphate in the French and British-mandated territories, which include Syria, Lebanon, and Palestine in 1924. This study uses a qualitative research method by analyzing the primary and secondary sources. This article finds that the announcement of King Hussein’s caliphate in Syria, Lebanon, and Palestine has provoked various reactions with strong support among the Arab populations in these regions. The findings also show that this support to restore the caliphate for the Arabs and the Quraysh was raised for proclaiming King Hussein as caliph. The most significant reaction of all, however, was in the French-mandated territories of Syria and Lebanon. This matter has caused an uneasy reaction from the French colonial to undermine support for King Hussein. His reign was short-lived. He lost his Hashemite kingdom and the caliphate in the same year, when the Saudi ruler, Ibn Saud immediately attacked his declaration as illegitimate and launched a military campaign in Hejaz. King Hussein went into exile to Cyprus, where he lived until he died in 1931.
واکاوی موقعیت مکانی رودباد جنب حاره و شرایط همدید مؤثر بر ترسالی های شدید شمال شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۴
1 - 20
حوزههای تخصصی:
رودباد جنب حاره ای از مهم ترین سامانه های سینوپتیکی تراز فوقانی وردسپهر است که از طریق انتقال رطوبت در مقیاس بزرگ و تحریک دینامیکی، نقش مهمی در شکل دهی به الگوهای بارشی مناطق مختلف ایفا می کند. این پژوهش به بررسی ویژگی های مکانی، موقعیت استقرار و الگوی کشیدگی رودباد جنب حاره ای در سال های ترسالی شدید شمال شرق ایران پرداخته است. داده های بارش روزانه ایستگاه های استان های خراسان شمالی و رضوی در یک دوره آماری ۳۳ ساله، منطبق با چرخه های خورشیدی ۲۲ تا ۲۴، برای شناسایی سال های ترسالی شدید با استفاده از شاخص SPI و نرم افزار DIP به کار رفت. متغیرهای جوی تراز فوقانی شامل مؤلفه های باد مداری و نصف النهاری، نم ویژه و سرعت قائم (امگا) در ترازهای ۱۰۰۰ تا ۵۰۰ هکتوپاسکال از داده های بازتحلیل NCEP/NCAR و ECMWF استخراج شد. نتایج نشان داد که در دوره های بارش شدید، هسته رودباد اغلب به عرض های شمالی تر از ۳۳ درجه جابجا شده، ناپایداری جو را افزایش داده و موجب بارش گسترده می شود. موقعیت مطلوب هسته رودباد، منطقه ای بین غرب ایران، جنوب دریای خزر و استان سمنان است. همچنین، کم فشار سودان پرتکرارترین و مؤثرترین الگوی همدیدی مرتبط با افزایش بارش شناسایی شد. این نتایج نقش مؤثر الگوهای چرخش تراز بالا در تغییرپذیری اقلیم هیدرولوژیکی منطقه را نشان می دهد.
اثر فاصله روانشناختی بر نگرانی های اقلیمی و رفتارهای سازگاری کشاورزان با خشکسالی در شهرستان شوشتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
147 - 164
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی اثرات فاصله روانشناختی بر رفتارهای سازگاری کشاورزان با خشکسالی با نقش میانجی نگرانی های اقلیمی می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل تمام کشاورزان شهرستان شوشتر (استان خوزستان) بود. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به تعداد 395 نفر و روش نمونه گیری چندمرحله ای با انتساب متناسب برای مطالعه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه ای بود که روایی صوری و محتوایی آن براساس نظر اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ تأیید شد. همچنین، از شاخص میانگین واریانس استخراج شده (AVE) برای تعیین روایی همگرا و شاخص پایایی ترکیبی (CR) برای تعیین پایایی مدل استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که ابعاد فاصله روانی (جغرافیایی، اجتماعی، زمانی و فرضی) قادر است 2/72 درصد از واریانس نگرانی های اقلیمی را تبیین نماید. علاوه بر این، متغیرهای پژوهش توانستند 5/65 درصد از بکارگیری راهبردهای سازگاری را تببین نماید. نتایج این پژوهش برای پی بردن به نحوه ادراک کشاورزان از خطرات تغییرات آب و هوایی، خشکسالی و چگونگی تحت تاثیر قرار گرفتن آن ها نسبت به اتخاذ شیوه های سازگاری در راستای توسعه اثربخش راهبردهای موثر خشسکالی برای کنشگران و مسئولین بخش کشاورزی بسیار مهم است.
بررسی دیدگاه ساکنان محلی از مؤلفه های مؤثر بر سیاست گذاری مدیریت پسماند مناطق روستایی منتخب شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش تولید پسماند و دل نگرانی های حاصل از خسارات اکولوژیکی ناشی از آنها سیاست گذاری مدیریت پسماند اهمیت فوق العاده ای برخوردار شده است. پسماند، محصول جانبی فعالیت های انسانی و شامل انواع پسماندهای خانگی، پزشکی، کشاورزی، صنعتی، تجاری، ویژه و خطرناک است. در سیاست گذاری و مدیریت جامع پسماند جمع آوری و روش های پردازش و دفع پسماند در تعامل با یکدیگر به نحوی مدیریت می گردندکه اهداف سه گانه محیط زیستی، اجتماعی و اقتصادی مطلوب منطقه به دست می آید. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر سیاست گذاری مدیریت پسماندها از دیدگاه مردم محلی در مناطق روستایی منتخب شهرستان کرمانشاه است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی-توسعه ای و از نوع استراتژیک و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی و از نوع پیمایشی می باشد که در آن از ابزار پرسشنامه استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش شامل سرپرستان خانوارهای روستاهای منتخب می باشدکه شامل 8 روستای برگزیده از 4 دهستان بخش مرکزی کرمانشاه می باشدکه با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 275 نفر تعیین گردید. بر اساس یافته ها برخی از شاخص های مدیریت پسماند ساکنان محلی با ویژگی های فردی آنان همبستگی معنادار دارد. برپایه یافته های به دست آمده از این پژوهش لزوم توجه به آموزش در زمینه مدیریت پسماند به ساکنان محلی مناطق هدف احساس شد. در نتیجه اجرای سیاست های مبتنی بر مدیریت پسماند موجب بهبود در شرایط مناطق هدف شد که این ضرورت تداوم و توسعه آنها را نشان می دهد. نتایج تحقیق بیانگر این است که پژوهش حاضر سیاست مدیریتی ضعیفی در خصوص پسماندهای منطقه دارد که روستای تکیه سرابله از دهستان میان دربند وضعیت مطلوب تری نسبت به سایر روستاهای منتخب دارد و روستای عمه از دهستان قره سو وضعیت ضعیف تری نسبت به سایر روستاهای منتخب دارد.
مدل سازی تغییرات مکانی مؤلفه های کیفی آب با استفاده از متغیرهای ژئومورفومتری (مطالعه موردی: حوضه های آبخیز تالش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۴
329 - 351
حوزههای تخصصی:
آگاهی از تغییرات مکانی کیفیت آب رودخانه ها و عوامل موثر بر آن به جهت نیاز مبرم مصارف مختلف انسانی به آب سالم اهمیت اساسی دارد. تحقیق حاضر با در پیش گرفتن رویکرد سیستمی و با هدف مدل سازی روابط کمی بین خصوصیات هندسی حوضه آبخیز و تغییرات مکانی مولفه های کیفی آب در حوضه های آبخیز تالش انجام گرفت. ابزار تحقیق شامل نقشه های زمین شناسی، مدل رقومی ارتفاعی (DEM)، و داده های کیفی آب در 12 ایستگاه هیدرومتری بود. به منظور تشخیص و تعیین روابط کمی از تحلیل های همبستگی و رگرسیونی بین متغیرهای ژئومورفومتری (15 متغیر) و متغیرهای کیفی کل جامدات محلول (TDS) و قابلیت هدایت الکتریکی (EC) کمک گرفته شد. دست یابی به مدل کلی رگرسیونی از طریق روش های جبری و گام به گام میسر شد. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که روابط همبسته معنی داری بین 8 متغیر مساحت حوضه، متوسط ارتفاع، متوسط شیب، طول رودخانه اصلی، طول آبراهه ها، نسبت انشعاب، تراکم زهکشی، ضریب گراویلیوس، زمان تمرکز، شاخص ناهمواری و دو متغیر کیفی آب وجود دارد. ضرایب همبستگی از 6/0 تا 88/0 متغیر بود. به علاوه، با افزایش میزان متغیرهای مستقل فوق، میزان TDS و EC افزایش یافته و درنتیجه کیفیت آب کاهش یافت. در مدل های رگرسیونی حاصل از اعمال روش جبری، نزدیک به 98 درصد واریانس متغیرهای کیفی TDS و EC قابل توضیح بود. در مدل های رگرسیونی حاصل از اعمال روش گام به گام با استفاده از دو متغیر طول رودخانه اصلی و شیب حوضه به ترتیب 78 و 88 درصد واریانس متغیرهای کیفی TDS و EC قابل توضیح بود. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که با تکیه بر داده های رقومی ارتفاعی و مدل های آماری رگرسیونی می توان به راحتی و با دقت کافی به مدل های کارا و مفید جهت پیش بینی تغییرات مکانی TDS و EC در رودخانه های تالش دست یافت که برای برنامه ریزان و طراحان منابع آب مفید می باشد.
دوگانه امنیت و امنیتی سازی در روابط بین الملل (نمونه: امنیتی سازی جمهوری اسلامی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۷)
217 - 243
حوزههای تخصصی:
شناخت امنیتی سازی به عنوان مدخلی معرّفی و پذیرفته شده در ادبیات امروز علوم سیاسی نیازمند نوعی تحقیق تبارشناسانه است. از زمان جنگ جهانی اول، محیط بین المللی واجد دینامیسم جدیدی در مناسبات رقابت-آمیز میان دولت ها بود که با گذشت زمان این رقابت ها شکل های متنوّع و تازه ای یافتند. پس از جنگ جهانی دوم و به خصوص پس از پایان جنگ سرد، امنیتی سازی به عنوان یکی از روش های روزآمد شده در اولویت طلبی بازیگرانی بوده است که منافع خود را در اولویت بندی های منطق معمول سیاسی نمی یافتند و بنابراین نیازمند معرّفی نوعی تهدید وجود برای خود بودند.
در همین راستا و به عنوان یکی از مهم ترین نمونه های امنیتی سازی، آنچه از رفتار رژیم اسرائیل پس از جنگ جهانی دوم شاهد بوده ایم همواره با نوعی امنیتی سازی طرف مقابل همراه بوده است که ذیل آن بتواند اولویت بندی های «سیاست عادی» را در پیرامون خود تغییر دهد. هر چند طرف مقابل به اقتضای زمان و عوامل دیگر تغییر کرده است اما رویکرد این رژیم در این خصوص مشابه بوده است. در عین حال امنیتی سازی ایران لااقل در مقاطع مهمی از الگوهایی بوده که دولت ایالات متّحده آمریکا هم پیگیری کرده است.
در پژوهش حاضر به مطالعه ی تبارشناسانه مفهوم و مصادیق این رویکرد با محوریت استراتژی امنیتی سازی ایران در سه دهه گذشته و نیز دیگر موارد می پردازیم و متناسب با آن، مبنای چالش شناختی که بالقوّه می تواند زمینه ساز ابتلا به این تله شود را توضیح می دهیم.
پیامدهای امنیتی جنگ دوم قره باغ بر مناطق مرزی شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۴
83 - 103
حوزههای تخصصی:
چالش های امنیتی در مناطق مرزی منشأ درون یا برون مرزی داشته و در قالب های نظامی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی شکل می گیرد. تحولات در دو سوی مرز بویژه مناطق با عقبه های قومی-فرهنگی مشترک می تواند تبعات امنیتی-سیاسی را هر چه سریع تر گسترش دهد. با در نظر گرفتن تحولات اخیر، پژوهش حاضر به دنبال شناسایی پیامدهای جنگ دوم قره باغ بر امنیت مرزهای شمال غرب کشور جمهوری اسلامی ایران می باشد. در پژوهش حاضر از روش کیفی با رویکرد اکتشافی استفاده شده است. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته بوده که روایی آن به صورت صوری و محتوایی و پایایی آن با بهره گیری از فرآیند اجماع کدگذاران مورد تائید قرار گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل فرماندهان و کارشناسان آشنا به موضوع پژوهش است که به تعداد 28 نفر با اشباع نظری مورد مصاحبه قرار گرفته اند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل مضمون سه سطحی (مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر) انجام گرفته است.یافته های پژوهش از طریق تحلیل کیفی و بررسی کدهای مضامین پایه ای و سازمان دهنده، شامل 5 دسته مضمون فراگیر سیاسی-امنیتی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، امنیتی و انتظامی و مضامین سازمان دهنده شامل 12 مقوله: ایجاد ناامنی، اختلافات قومی-مذهبی، خرابکاری، نفوذ، فشار اقتصادی، تغییر مرز و ژئوپولیتیک ، اختلال در حمل و نقل و تجزیه طلبی و 218 مضمون پایه ای شدند.نتایج حاصل از تحقیق فوق بیانگر این است که از طریق بررسی کدهای مضامین پایه ای، سازمان دهنده و در نهایت فراگیر می توان چنین نتیجه گرفت که پپامدهای امنیتی جنگ دوم قره باغ تمامی حوزه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و امنیتی مرزهای شمال غرب را در بر می گیرد که می توانند امنیت ملی کشور را تحت تاثیر قرار داده و به تبع آن تمامی نقاط کشور را تحت تاثیر قرار دهد.
اثر بلایای طبیعی بر رشد اقتصادی در کشورهای منتخب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
89 - 104
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، افزایش چشمگیر در دفعات و شدت بروز بلایای طبیعی منجر به از بین رفتن سرمایه کشورها و جان سپردن انسانها شده است. شواهد نشان می دهد که رشد اقتصادی کشورها متاثر از بلایای طبیعی می باشد و رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه نسبت به کشورهای توسعه یافته به بلایای طبیعی بیشتر حساس است. بنابراین در این مطالعه با استفاده از رهیافت خود رگرسیون با وقفه های گسترده پنلی (Panel ARDL) تاثیر بلایای طبیعی بر رشد اقتصادی در ۶ کشور آسیایی که بالاترین میزان مرگ و میر ناشی از بلایای طبیعی را داشته اند طی سال های ۲۰۲۰-۲۰۰۱ بررسی شد. کشورهای مورد بررسی شامل کشورهای ایران، اندونزی، بنگلادش، پاکستان، فیلیپین و هند می باشند. همچنین تاثیر متغیرهای جمعیت فعال، سرمایه گذاری خارجی، شاخص توسعه انسانی، اندازه دولت و شاخص پیچیدگی اقتصادی نیز بر رشد اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان داد که بلایای طبیعی در کوتاه مدت و بلندمدت اثر منفی و معنی داری بر رشد اقتصادی کشورهای مورد بررسی داشته است. همچنین متغیر اندازه دولت نیز تاثیر منفی بر رشد اقتصادی کشورها را نشان داد. از طرفی متغیرهای جمعیت فعال، سرمایه گذاری خارجی، شاخص توسعه انسانی و پیچیدگی اقتصادی اثر مثبت و معنی داری بر تولید ناخالص داخلی دارند.
ارزیابی اثرات سرمایه اجتماعی بر کاهش آسیب پذیری از شیوع کووید۱۹در روستاهای مرزی سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیوع کووید ۱۹ در مناطق روستایی کشور به دلیل فرهنگ های رایج روستایی خطرات بیشتری را در پی داشته و ناآگاهی و نبود مدیریت کارآمد این بحران در روستاها تبعات جبران ناپذیری را برای این مناطق وارد نموده است. در چنین مواقعی وجود سرمایه اجتماعی می تواند درایجاد وفاق ملی و سیاست گذاری های موفق برای عبور از این مرحله حساس بسیار حیاتی باشد. پژوهش پیشرو از لحاظ هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی – تحلیلی است. برای تعیین حجم نمونه روستاییان نیز با استفاده از فرمول کوکران از مجموع ۶۹۰۳ خانوار روستاهای نمونه، تعداد ۳۶۲ خانوار به عنوان خانوار نمونه برای تکمیل پرسش نامه محاسبه گردید. برای بررسی اثرات اثرات سرمایه اجتماعی بر شاخص های اقتصادی- اجتماعی موثر بر کاهش آسیب پذیری از شیوع کووید۱۹در روستاهای مرزی سیستان ، طیف گسترده ای از شاخص ها تعیین گردید و از آزمون T تک نمونه ای و تحلیل واریانس مدل رگرسیونی برای سنجش میزان ارزیابی اثرات سرمایه اجتماعی بر شاخص های اقتصادی- اجتماعی موثر بر کاهش آسیب پذیری از شیوع کووید۱۹در روستاهای مرزی سیستان استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که هرچه میزان مشارکت مردم و اعتماد آنان نسبت به یکدیگر ،مسئولیت پذیری و دانش افراد در سطح بالاتری قرار دشته است دارای نقش و اثر مثبت بر شاخص های اجتماعی و اقتصادی در راستای کاهش آسیب پذیری از شیوع بیماری کووید ۱۹ داشته است.
مطالعه تأثیر توانمندسازی زنان روستایی در دست یابی به توسعه پایدار و حفاظت محیط زیست (یک مطالعه سنتز پژوهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۴
199 - 222
حوزههای تخصصی:
زنان از گروه های مهم اجتماعی به شمار می روند که در مطالعات نظری و عملی «پایداری» همواره بر آنان تمرکز می شود. بنابراین، مطالعه حاضر با رویکرد کیفی و روش سنتزپژوهی تأثیر توانمندسازی زنان روستایی در دست یابی به توسعه پایدار و حفاظت محیط زیست را بررسی کرد. در این مطالعه پس از جست وجو، غربالگری ادبیات تخصصی و گزینش چند مرحله ای اسناد علمی معتبر، کدگذاری باز، بسته و محوری یافته ها صورت گرفت. نتایج نشان داد زمینه ها و عوامل اثرگذار/اثرپذیر بر/از توانمندسازی زنان روستایی عبارتند از «عوامل بنیادین، نهادی-سازمانی و ساختاری»، «نابرابری های نهادینه شده تاریخی»، «زمینه های ناعادلانه ی تبعیض های جنسی-جنسیتی» و «بسترهای تحول آفرین». چالش ها و موانع توانمندسازی زنان روستایی عبارتند از «چالش ها و موانع روانشناختی»، «چالش ها و موانع آموزشی»، «نداشتن مشارکت جامعه»، «چالش ها و موانع اقتصادی»، «محدودیت های قانونی»، «محدودیت های اجتماعی-فرهنگی» و «محدودیت های جنسیت بنیان کارآفرینی». راهکارهای توانمندسازی زنان روستایی عبارتند از «پررنگ سازی نقش زنان در فرآیند توسعه پایدار روستایی»، «افزایش دسترسی به زیست بوم خلاقیت، نوآوری و تکنولوژی های نوین»، «برخورد همگن با مسائل زنان»، «راهکارهای سیاستی برای توانمندسازی زنان» و «الگوسازی و ارائه الگوهای مناسب». هم چنین اثرات و فواید توانمندسازی زنان روستایی عبارتند از «تثبیت مالکیت، قدرت و زمینه های نقش آفرینی زنان»، «حفاظت پایدار محیط زیست با نقش آفرینی زنان» و «رشد پایدار اقتصادی و توسعه اجتماعی با نقش آفرینی زنان». نتیجه آن که مسیر توسعه پایدار و حفاظت محیط زیست می تواند از آموزش زنان روستایی و افزایش توانمندی های آنان آغاز شود زیرا چرخه ای به ترتیب میان آموزش محیط زیست، توانمندسازی زنان روستایی، میزان مشارکت فعال آنان و دستیابی به حفاظت محیط زیست برقرار است.
Geopolitics of Cybernetics: Visualizing of Emerging New Power(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
312 - 337
حوزههای تخصصی:
One of the most significant breakthroughs in technology is the evolution of computing sciences and cybernetics. This development has had a global impact, with the widespread use of computer sciences leading to worldwide issues. In the third wave, time and place have become intertwined, eliminating the effects of distance and creating a new version of space. These characteristics have transformed the geography of virtual space into the geopolitics of virtual space.
The findings of this analytical article, conducted using a library method and the strategy of cyberspace geography studies, suggest that the geography of virtual space is an emerging academic topic. When the geography of cyberspace addresses inequality in cyberspace security, it becomes a geopolitical issue. The paper explores how cybernetics is changing traditional notions of power, sovereignty, and conflict. The research also considers the implications of emerging technologies on global governance, the balance of power, and the potential for new forms of cyber-hegemony, concluding with recommendations for future policy and strategic considerations in this rapidly evolving field.
Politics of Memory, Genealogy and Narrating; Russia's Behavioral and Competitive Pattern with Western Countries in Africa(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
100 - 121
حوزههای تخصصی:
The purpose of this paper is to explain the nature of Russia's competitive pattern with Western countries in Africa. It seems that Russia has taken advantage of the “Politics of memory strategy “to expand its influence and to weaken the position of Western countries in Africa. This paper tends to explain why and how the Russian authorities have adopted this behavior to compete with European countries in this continent? The hypothesis is that Russia tries to represent the experience of colonialism to revive the memory of anti-colonialism, through "narratives" using the "genealogy method”. By using the qualitative analysis method, the authors try to prove the research hypotheses. This research covers the African continent between 2019 and 2023, although due to the nature of the research, the Cold War period have also been examined.
Authoritarian Personalities and their Geopolitical Approach (Case Study: Claiming Territory)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
29 - 74
حوزههای تخصصی:
When analyzing the histories of nations, it becomes clear that times of crisis often give rise to various figures who position themselves as problem solvers. Among these, authoritarian leaders are particularly notable. While certain aspects of their childhoods are frequently cited as significant, the geopolitical contexts and global shifts during their rise to power are equally crucial. These leaders typically emerge in countries experiencing similar external pressures, regional conflicts, or transformations in the international balance of power. By examining these shared geopolitical circumstances alongside personal histories, we gain valuable insight into the emergence and appeal of such figures during turbulent periods. This study identifies eight widely recognized cases from 1919 to 2011, including Adolf Hitler, Manuel Noriega, Idi Amin, Muammar Gaddafi, Benito Mussolini, Saddam Hussein, Pol Pot, and Tojo Hideki. Using a descriptive, analytical, and comparative approach, it seeks to answer the question: how do authoritarian figures exploit geopolitical environments to consolidate and expand their power? The findings suggest that such leaders often use ongoing crises to legitimize their actions, manipulate public sentiment, and push territorial or ideological agendas. To enhance accuracy and pattern recognition, artificial intelligence (AI) techniques were employed in the analysis phase. These tools helped reveal recurring behavioral and geopolitical patterns that may otherwise remain unnoticed. The study emphasizes the importance of identifying these dynamics early to prevent future international crises.
مهاجرت بین المللی و پیامدهای مدیریت جمعیت در استان اصفهان: مطالعه نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۵۷)
155 - 178
حوزههای تخصصی:
استان اصفهان به عنوان یکی از کانون های مهم جمعیتی در طول دوره های مختلف مقصد انتخابی مناسب برای مهاجرت از استان های همجوار بوده است. امروزه این استان با مسائل بسیار زیادی ناشی از هجوم و ازدیاد جمعیت مواجه است؛ بنابراین محققان در پژوهش حاضر به دنبال بررسی پیامدهای روند مهاجرت منطقه ای به استان اصفهان هستند. در این مطالعه با روش نظریه داده بنیاد فرآیند مهاجرت به استان اصفهان و پیامدهای آن ارزیابی شد. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساخت یافته از نمونه ای 24 نفری و مشاهده های میدانی حاصل شد. یافته ها نشان داد که مهاجرت خارجی به استان اصفهان در اثر عوامل پیچیده و مختلفی ایجاد و تشدید می شود. این عوامل در قالب شرایط علّی، شرایط زمینه ساز و شرایط مداخله ای بررسی شد. این روند مهاجرتی پیامدهای مختلفی دارد که در مقوله های اصلی پیامدهای امنیت اقتصادی، پیامدهای امنیت اجتماعی-فرهنگی و پیامدهای امنیت زیست محیطی شناسایی و استخراج شد. برای مدیریت بهتر مهاجرت خارجی به استان اصفهان نیازمند یک توجه ویژه به پژوهش و آموزش در این حوزه احساس می شود و متناسب با وضعیت روز مهاجرت و نیاز روز جامعه یک بازنگری در قوانین و نظارت باید صورت بپذیرد.
تبیین ساختاری چالشهای توسعه گردشگری شهری در شهرهای استان چهارمحال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۶)
55 - 86
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تبیین ساختاری چالش های توسعه گردشگری شهری در شهرهای استان چهارمحال و بختیاری است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری بخش کمّی شامل گردشگران بازدید کننده از جاذبه های مختلف شهرهای استان چهارمحال و بختیاری و به تعداد 10000 نفر است. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران تعداد 370 نفر مدنظر قرار گرفت که در آن افراد به شیوه در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته بود که بر اساس پیشینه پژوهش، مبانی نظری و دیدگاه استادان راهنما و مشاور تنظیم شد. این پرسشنامه 29 سؤال داشت. روایی پرسشنامه به شیوه صوری و سازه ای و پایایی آن نیز بر اساس آلفای کرونباخ به مقدار 90/0 تأیید شد. داده های گردآوری شده بر اساس تحلیل مسیر معادلات ساختاری با نرم افزار PLS تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل مسیر معادلات ساختاری نشان داد که مدل ساختاری تبیین شده برازش مناسبی دارد؛ به طوری که کلیه چالش ها بر توسعه گردشگری در شهرهای استان چهارمحال و بختیاری تأثیر داشته است. در این میان، چالش های ضعف مدیریت، عدم بهره گیری از فناوری های نوین، نبود امنیت کافی، نبود نوآوری های لازم و عدم فرهنگ سازی بیشترین تأثیر و چالش های نبود برنامه راهبردی، عدم برگزاری رویدادهای گردشگری، ضعف روحیه مهمان نوازی، عدم بهره گیری از تجربه های مختلف و ضعف حمل و نقل و شبکه ارتباطی کمترین تأثیر را بر توسعه گردشگری شهری دارند.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی بازاریابی مقصد گردشگری مبتنی بر فنّاوری های الکترونیک نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتبارسنجی الگوی بازاریابی مقصد گردشگری مبتنی بر فنّاوری های الکترونیک نوین انجام شد. این پژوهش از نظر هدف، بنیادی و از نظر شیوه گردآوری داده ها پژوهشی توصیفی (غیرآزمایشی) است که با روش پیمایش مقطعی انجام شد. برای نیل به هدف از طرح پژوهش آمیخته اکتشافی استفاده شد. جامعه مشارکت کنندگان بخش کیفی شامل نخبگان صنعت گردشگری است که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و پس از 24 مصاحبه، اشباع نظری به دست آمد. جامعه آماری بخشی کمّی شامل گردشگران جزیره کیش است که حجم نمونه با فرمول کوکران 384 نفر برآورد شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها در بخش کیفی، از روش تحلیل مضمون با نرم افزار MaxQDA استفاده شد. در بخش کمّی نیز از روش حداقل مربعات جزئی در نرم افزار Smart PLS و SPSS استفاده شد. براساس یافته های پژوهش، مشخص شد شرایط سیاسی اقتصادی، حمایت و پشتیبانی حکومتی و شرایط فرهنگی اجتماعی بر فنّاوری های الکترونیکی نوین و تحول دیجیتال تأثیر می گذارند. این عوامل بر روساخت ها و زیرساخت های گردشگری و توانمندسازی تأسیسات گردشگری اثر گذاشته و به آگاهی از برند مقصد، مدیریت تجربه گردشگران و بازاریابی چندحسی منجر می شوند. ازطریق بهبود آگاهی از برند مقصد، مدیریت تجربه گردشگران و بازاریابی چندحسی در نهایت دستیابی به بازاریابی مقصدهای گردشگری میسر می شود.
The Role of Economic Reforms in Consolidating Neopatrimonialism in Saudi Arabia from the Conflict Theory Point of View(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
258 - 279
حوزههای تخصصی:
This article employs the theoretical framework of the conflict school to examine the role of economic reforms in consolidating neopatrimonialism in Saudi Arabia. The central hypothesis of the article is that the recent initiatives of Mohammed bin Salman, particularly through the Vision 2030 document, aimed at adapting the Saudi political system to internal and external changes, maintaining stability and continuity of the regime, and centralizing power in his hands, have contributed to the consolidation of neopatrimonialism in the country. While these economic and social reforms ostensibly aim to modernize Saudi Arabia's economy and society, they effectively function as tools to reinforce traditional power structures and solidify the dominance of the Al Saud family, particularly Mohammed bin Salman himself. By analyzing available data and recent political-economic trends in Saudi Arabia, the article addresses the question of how economic reforms have contributed to the consolidation of neopatrimonialism and what implications this has for the country's power structure. The findings reveal that these reforms, while creating superficial changes in the economy and society, act as mechanisms to preserve and strengthen the patrimonial system and perpetuate the dominance of the ruling elite.
تبیین نظام جامع بازاریابی انسان به انسان در صنعت گردشگری سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و اوقات فراغت دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۹
185 - 217
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین دغدغه های متولیان در هر مقصد گردشگری ایجاد هویتی منسجم و متناسب با ظرفیت های موجود و انتفال آن به گردشگران بین المللی است. در این رهگذر، به کارگیری آخرین یافته ها و الگوهای بازاریابی و بومی سازی آن متناسب با شرایط مقصد گردشگری در راستای توسعه این صنعت ضروری به نظر می رسد. پارادایم نوین بازاریابی، که بازاریابی انسان به انسان لقب گرفته، با محوریت انسان و مشارکت مشتری در فرآیند طراحی و ارائه ارزش پیشنهادی در کنار به کارگیری فناوری های دیجیتالی نوین در بستر اقتصاد خدمت محور، می تواند دغدغه های تدوین نظام جامع بازاریابی مقاصد گردشگری را مرتفع سازد. هدف از این پژوهش، تبیین نظام جامع بازاریابی انسان به انسان در صنعت گردشگری سلامت همسو با هویت فرهنگی و شرایط قانونی و نهادی ایران است. در این پژوهش، با استفاده از راهبرد پژوهشی داده بنیاد چندگانه، نظام جامع بازاریابی انسان به انسان در گردشگری سلامت تبیین و ارائه شد. به این منظور، پژوهشگران با مطالعه الگوی بازاریابی انسان به انسان ازطریق تحلیل محتوای کیفی، به تدوین چهارچوب کلی و مفاهیم متناظر با هریک از مؤلفه های این الگو پرداخته و در ادامه با انجام مصاحبه های نیمه ساختار یافته با یازده تن از خبرگان حوزه بازاریابی و گردشگری سلامت، نظام جامع بازاریابی انسان به انسان در سطوح سه گانه (کلان، میانی و عملیاتی) را ارائه کرده و کارکردهای متناظر با مقولات تبلوریافته در این الگو را تبیین کردند. نمونه گیری به صورت نظری و به روش گلوله برفی انجام شد و حجم نمونه برمبنای منطق اشباع نظری تعیین شد. نظام پیشنهادی، کلیه مراحل از تدوین چشم انداز و مأموریت صنعت و سازمان ها تا اقدامات عملیاتی در پایین ترین سطوح و در پیشانی خدمت را در قالب نظامی جامع دربر می گیرد.
عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری خلّاق در محوطه های میراثی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۶)
141 - 172
حوزههای تخصصی:
محوطه های میراثی فرآیند طولانی توسعه تاریخی را در خود ثبت کرده است و آن را بیان می کند. این عرصه های با ارزش قابلیت ها و ظرفیت های فرهنگی و طبیعی متنوع و بدیعی دارند. به همین خاطر، می توانند به عنوان مقصد گردشگری فرصت تجربه ای خلّاق را برای گردشگران با فراهم کردن امکان مشارکت فاعلانه آنها در بستر فراهم کنند. گردشگری خلّاق در همین راستا و با رشد الگوهای جدید مصرف، اشکال ماهرانه تر فعالیت های گردشگری و تغییر در تولید محصولات گردشگری شکل گرفته است. با توجه به تأخر گفتمانی این رویکرد گردشگری و سهم اندک پژوهش هایی که به چگونگی کاربست آن در محوطه های میراثی پرداخته اند، شناسایی عوامل مؤثر در توسعه گردشگری خلّاق در این عرصه های حقیقی ضرورت دارد و به مثابه هدف برای پژوهش حاضر انتخاب شده است. روش دلفی فازی مبتنی بر اجماع نظر نخبگانی تحقق این هدف را به صورت کیفی ممکن کرد. یافته های پژوهش که با مشارکت 9 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه های مختلف با تخصص های مرتبط حاصل شد، نشان می دهد 29 نماگر در قالب 10 معیار تنوع میراثی، آموزندگی محیط، هم آفرینی، خلاقیت مکانی، ایمنی و امنیت، دعوت کنندگی محیط، نفوذپذیری و دسترسی، همه شمولی، مشارکت و شراکت و بازیابی و ترویج با سه مؤلفه تجربه خلّاقانه، زیرساخت های گردشگری و ظرفیت های گردشگری عرضه و مدیریت گردشگری را در محوطه های میراثی ممکن می کند؛ به نحوی که پویایی رابطه میان گردشگر، جامعه محلی، ارائه دهنده خدمات گردشگری و بستر گردشگری بدون آسیب به ارزش های مکان برقرار باشد و به دنبال آن تجربه ای اصیل خلق شود.
تحلیل تاثیر هویت ملی بر قدرت نظامی کشورها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۴
165 - 185
حوزههای تخصصی:
هویت به معنی «چه کسی بودن» است، اینکه یک فرد یا یک گروه انسانی خود را چگونه می شناسد و می خواهد چگونه بشناساند یا چگونه شناخته شود. در بین سطح و ابعاد مختلف هویت مانند هویت محلی، ملی، منطقه ای، قومی، زبانی، دینی؛ هویت ملی از اهمیت بیشتری برخوردار است از آن روی که نقش و تاثیر زیادی بر ابعاد مختلف حکمروایی به ویژه امنیت ملی دارد. در دنیای پرتنش امروز، تقویت هویت ملی و در نتیجه قدرت نظامی، برای حفظ امنیت و تمامیت ارضی کشورها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به منابع معتبر کتابخانه ای و مطالعات میدانی، به دنبال بررسی نقش و تاثیر هویت ملی بر قدرت نظامی کشورها است. اطلاعات پژوهش به دو شیوه کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده است. در بخش مطالعه میدانی، بر اساس مبانی نظری، پرسشنامه ای طراحی و در اختیار صاحب نظران وکارشناسان مرتبط قرار گرفت. یافته های پژوهش کتابخانه ای و میدانی نشان می دهد احساس تعلق مکانی و وطن دوستی به عنوان یکی از مؤلفه های مهم هویت ملی، بیشترین تأثیر را بر تقویت روحیه جنگاوری در نیروهای نظامی دارد.همچنین هویت ملی بواسطه تاثیر مثبت بر روحیه خودباوری، تولید فناوری های مدرن نظامی و در نهایت ایجاد روحیه ملی در نیروهای نظامی جهت دفاع از تمامیت ارضی و امنیت ملی؛ نقش مهمی در تقویت قدرت نظامی کشور ها دارد. در تحلیل آماری و با توجه به نرمال بودن داده ها از آزمون تی تک نمونه ای استفاده شدو نتایج مطالعه میدانی حاکی از آن است که کارشناسان، ارتباط مستقیمی بین تقویت هویت ملی و افزایش آمادگی نیروهای نظامی برای دفاع از تمامیت ارضی کشور قائل هستند.این پژوهش با ارائه مدل مفهومی نوین از رابطه بین هویت ملی و قدرت نظامی، می تواند به سیاست گذاران و برنامه ریزان نظامی در تقویت بنیان های دفاعی کشور کمک کند.