فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۲۱ تا ۲٬۱۴۰ مورد از کل ۴٬۲۲۷ مورد.
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
195 - 210
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش از جمله بلایای طبیعی است که همه ساله زیانهای جانی و مالی هنگفتی را در کشورهای مختلف به بار می آورد. شناسایی و طبقه بندی نواحی مستعد لغزش و پهنه بندی خطر آن گامی مهم در ارزیابی خطرات محیطی به شمار رفته و نقش غیر قابل انکاری را در مدیریت حوضه های آبخیز ایفا می نماید. این تحقیق با هدف پهنه بندی خطر نسبی ناپایداری دامنه ای و وقوع زمین لغزش در حوضه وارک، با استفاده از روش ترکیب خطی وزن دار صورت گرفته است. به منظور بررسی پایداری دامنه ها در این حوضه ابتدا لغزش های حوضه با استفاده از تصاویر ماهواره ای، تصاویر گوگل ارث و بازدیدهای میدانی شناسایی و ثبت گردیدند. با قطع نقشه های عوامل موثر بر لغزش با نقشه پراکنش زمین لغزش ها، تاثیر هر یک از عوامل شیب، جهت شیب، کاربری اراضی، ارتفاع، لیتولوژی، شدت زمین لرزه، فاصله از گسل، جاده، چشمه و آبراهه به ناپایداری شیب ها در محیط نرم افزار ArcGIS برآورد گردید و نقشه هر یک از عوامل به ترتیب با استفاده از منطق فازی و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، استانداردسازی و وزن دهی شده است. بررسی عوامل موثر بر خطر زمین لغزش در حوضه وارک نشان می دهد که به ترتیب دو عامل شیب و لیتولوژی بیشترین نقش را در رخداد زمین لغزش های منطقه دارا می باشند. بر اساس نتایج پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از روش ترکیب خطی وزن دار به ترتیب 85/13، 90/26، 81/27، 90/21 و 52/9 درصد از مساحت منطقه در کلاس های خطر خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد قرار گرفته است. بررسی نقشه حساسیت خطر زمین لغزش در حوضه وارک نشان می دهد که بیشترین حساسیت به خطر زمین لغزش در قسمت هایی از شمال، شمال غرب و جنوب غرب منطقه واقع شده است.
ارزیابی متغییرهای ژئوپلیتیک مؤثر در شکل گیری و فعالیت گروه های تروریستی مطالعه موردی: مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنوب آسیا و به ویژه مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان از جمله مناطقی که به شدت تحت تاثیر تروریسم و پیامدهای ناشی از آن قرار دارد. یکی از ابعاد بسیار مهم تروریسم در این منطقه، بعد ژئوپلیتیک این پدیده و تاثیرگذاری متغیرهای ژئوپلیتیک در شکل گیری و فعالیت گروه های تروریستی است. هدف این پژوهش نیز شناسایی و ارزیابی متغیرهای ژئوپلیتیک موثر در شکل گیری و فعالیت گروه های تروریستی در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان است. پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این مسئله است که چه متغیرهای ژئوپلیتیکی در شکل گیری و فعالیت گروه های تروریستی در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان تاثیرگذرا هستند؟ روش این پژوهش از حیث ماهیت توصیفی- تحلیلی و از نظر گردآوری اطلاعات مبتنی بر روش های کتابخانه ای- اسنادی و پرسشنامه ای است که با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شده است. نتایج حاصل از یافته های اسنادی و کتابخانه ای این پژوهش نشان می دهد که 8 متغیر ژئوپلیتیک شامل «قرارگیری در بین مناطق و کشورهای بحرانی جهان»، «حمایت قدرت های مداخلگر از گسترش نهادهای آموزشی و فرهنگی ترویج دهنده ایدئولوژی های افراطی»، «مرزهای جغرافیای طولانی، پرنفوذ و دور از دسترس»، «پیوستگی جغرافیایی گروه های قومی- مذهبی در دو سوی مرز بین المللی»، «رقابت های ژئوپلیتیک بین قدرت ها»، «بی ثباتی ناشی از نبود یک قدرت هژمونیک منطقه ای یا بین المللی» ، «موقعیت حائل»، «اختلافات ارضی و مرزی» و همچنین 21 مقوله مرتبط با این متغیرها در شکل گیری و فعالیت گروه های تروریستی در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان تاثیرگذار هستند. همچنین آمار توصیفی و استنباطی(آزمون T) حاصل از اطلاعات پرسشنامه ها نشان می دهد میانگین امتیاز هر 8 متغیر ژئوپلتیک به طور معناداری از میانگین معیار(3) بالاتر است. بنابراین تاثیرگذاری این متغیرهای ژئوپلیتیک در شکل گیری و فعالیت گروه های تروریستی در مناطق مرزی بین افغانستان با پاکستان مورد تائید کارشناسان این حوزه نیز قرار دارد.
اولویت بندی حوزه آبخیز سردآبرود از نظر سیل خیزی با استفاده از مدل SWAT(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۳
85 - 98
حوزههای تخصصی:
سیلاب یک پدیده طبیعی است که هر ساله باعث به وجود آمدن خسارات سنگین جانی و مالی می شود و جوامع بشری آن را به عنوان یک واقعه اجتناب ناپذیر پذیرفته اند. در این تحقیق برای پیش بینی سیل خیزی حوزه آبخیز سردآبرود از مدل هیدرولوژیکی SWAT استفاده شد. هدف اصلی در این تحقیق، بررسی کارایی مدل SWAT در پیش بینی سیلاب و اولویت بندی زیرحوزه ها در حوزه آبخیز سردآبرود می باشد. برای واسنجی مدل از برنامه SUFI2 استفاده شد. بعد از اتمام واسنجی و بهینه شدن مدل در منطقه مطالعاتی اقدام به اعتبارسنجی مدل گردید. واسنجی مدل برای سال های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹، و اعتبارسنجی نیز بر اساس آمار سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ انجام پذیرفت. جهت تجزیه و تحلیل نتایج از شاخص های آماری R2 ، bR2 و ضریب نش ساتکلیف استفاده گردید. پس از واسنجی مدل این ضرایب به ترتیب ۷۷/۰، ۶۳/۰، ۷۷/۰ و برای مرحله اعتبارسنجی آن ۷۹/۰، ۷۶/۰ و ۷۱/۰ برآورد گردید. نتایج آنالیز حساسیت، 31 پارامتر موثر بر رواناب نشان داد پارامترهای ثابت تخلیه آب زیرزمینی، زمان تاخیر آب زیرزمینی و حداقل مقدار ذخیره آب لازم برای ایجاد جریان پایه به ترتیب حساسیت بیش تری دارند. برای بررسی سیل خیزی، حوزه آبخیز سردآبرود به ۲۴ منطقه یا زیرحوضه تقسیم گردید. با توجه به نتایج حاصل از اجرای مدل SWAT و تغیر CN برای هر یک از زیرحوزه ها، زیر حوزه شماره ۶ با مقدار رواناب ۰۵/12۳ رتبه اول و هم چنین زیرحوزه شماره ۱۰ با مقدار 86/122 رتبه دوم را از نظر سیل خیزی دارا می باشد و زیرحوزه شماره ۱ با مقدار ۳۳/۱۲ کم ترین مقدار تولید رواناب را دارا می باشد
نقش میانجی مدیریت و برنامه ریزی در رابطه بین نقش منابع، جامعه و گردشگری با توسعه ی پایدار اکوتوریسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، نقش میانجی مدیریت و برنامه ریزی در رابطه بین نقش منابع، جامعه و گردشگری با توسعه ی پایدار اکوتوریسم در منطقه دره راگه شهرستان رفسنجان است. روش تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی بوده است. شرکت کنندگان 252 نفر از گردشگران ورودی به دره راگه بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. همه آنها مقیاس های، نقش منابع، جامعه، گردشگری مدیریت و برنامه ریزی و توسعه ی پایدار اکوتوریسم را تکمیل کردند. داده ها در این پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS و Lisrel تحلیل شدند. یافته های پژوهش حاکی از این است که، نقش منابع بر توسعه ی پایدار اکوتوریسم اثر مستقیم دارد. نقش منابع با میانجی گری مدیریت و برنامه ریزی بر توسعه ی پایدار اکوتوریسم اثر غیرمستقیم دارد. نقش جامعه بر توسعه ی پایدار اکوتوریسم اثر مستقیم ندارد، اما با میانجی گری مدیریت و برنامه ریزی اثر غیرمستقیمی بر توسعه ی پایدار اکوتوریسم دارد. نقش گردشگری هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم با میانجی گری مدیریت و برنامه ریزی بر توسعه ی پایدار اکوتوریسم اثر معناداری دارد. همچنین، مدیریت و برنامه ریزی بر توسعه ی پایدار اکوتوریسم اثر مستقیم و معناداری ایفا می کند. نقش منابع و گردشگری می توانند بطور مستقیم و غیرمستقیم توسعه ی پایدار اکوتوریسم را تحت تأثیر قرار دهند. اما نقش جامعه فقط بطور غیرمستقیم توسعه ی پایدار اکوتوریسم را تحت تأثیر قرار می دهد.
تاثیر خصوصیات خاک و فرسایش بادی بر روی سازه های هیدرولیکی رودخانه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۹
229 - 242
حوزههای تخصصی:
رودخانه سیستان، از رودخانه های اصلی دشت سیستان است که بر روی آن سازه های هیدرولیکی مختلفی ساخته شده است. در این تحقیق، تعدادی از سازه های مهندسی تحت تأثیر فرسایش بادی، مورد بررسی قرارگرفته اند. محدوده های مورد مطالعه، ورودی آب چاه نیمه ها، سدهای کهک، زهک و سیستان و پل نهورابرا شامل می شود. در مرحله اول جهت رودخانه در هر محدوده نسبت به جهت باد غالب تعیین شده است و سپس موانع طبیعی و مصنوعی، شامل پوشش گیاهی، ساختمانها و ارتفاعات طبیعی که در مسیر وزش باد بوده؛ مشخص شده است. در مرحله بعد بافت خاک، وزن واحد حجم و چسبندگی خاک زمینهای ساحل رو به باد رودخانه تعیین شده است. بر اساس نتایج این تحقیق، بخشهای مختلف رودخانه سیستان به صورت موازی، مایل و عمود نسبت به جهت باد غالب قرار گرفته است. بافت خاک عمومأ رس سیلتی، همراه با شن، لوم، لوم سیلتی و لوم ماسه ای است که در محدوده های حاشیه رودخانه به لوم و لوم سیلتی تغییر می یابد. خاکهای این محدوده عمومأ حد روانی کمتر از 25 داشته و دارای چسبندگی ناچیزی هستند. مقاومت برشی زهکشی نشده خاکهای سطحی در طول مسیر رودخانه و در محدوده ساحل رو به باد، کمتر از 30 کیلو پاسکال است. همچنین، وزن واحد حجم خاک، در محدوده مورد مطالعه، بین 2/1 تا 3/1 گرم بر سانتیمتر مکعب می باشد. پوشش گیاهیسواحل رو به باد، در نزدیکی سازه های مهندسی، بسیار کم و حداکثر 20 درصداست. نتایج نشان می دهد که رسوبات منطقه عمدتأ دانه ریز بوده و فاقد چسبندگی هستند و تراکم کمی دارند. بنابر این بر اثر خشکسالی های اخیر و کاهش پوشش گیاهی، فرسایش و حمل خاک به شدت افزایش یافته است و سازه های مربوط به سد کهک، سد سیستان و پل نهوراب، بیشترین تأثیر پذیری را دارند.
تحلیل میزان پرخاشگری بالقوه در نواحی اقلیمی استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی ارتباط بین سلامت روحی و رفتار انسان با شرایط اقلیمی و جوی مورد توجه بسیاری از محققان علوم رفتاری و اجتماعی قرار دارد. در این پژوهش ارتباط آب و هوا، با میزان پرخاشگری بالقوه افراد در استان کردستان بررسی شد. با استفاده از داده های روزانه هواشناسی 25 ایستگاه همدید در محدوده استان و خارج از آن پایگاه داده ای تا سال 2012 فراهم شد. با انجام تحلیل خوشه ای بر روی این داده ها دو پهنه اقلیمی در استان کردستان شناسایی شد. سپس در هر کدام از نواحی اقلیمی متناسب با تعداد جمیعت، نمونه ای انتخاب گردید. برای سنجش میزان پرخاشگری از پرسش نامه باس و پری استفاده شد. در نهایت نتایج حاصل از پرسشنامه ها نیز در نرم افزار SPSS مورد تحلیل گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون t گروه های مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که در استان کردستان ساکنان نواحی سردسیر از میزان پرخاشگری کل، بدنی، کلامی، خشم و خصومت بیشتری نسبت به ساکنان نواحی گرمسیر برخوردارند و میزان پرخاشگری در مردان بیشتر از زنان است. پرخاشگری در مردان بیشتر به صورت بدنی ظاهر می شود، در حالی که پرخاشگری زنان بیشتر به صورت کلامی است. در نواحی گرم و مرطوب استان، میزان پرخاشگری از نوع خشم و خصومت در زنان بیشتر از مردان بود.
تبیین الگوی عوامل ژئوپلیتیکی تنش در روابط کشورها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال سوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۹
10.22067/pg.v3i9.78432
حوزههای تخصصی:
ارزش ها و عوامل جغرافیایی و ژئوپلیتیکی در بسیاری از مواقع نقش عمده ای در بروز تنش بین کشورها ایفا می کنند. که در نهایت تعدادی از آن ها ممکن است تبدیل به منازعه و درگیری نیز شوند. از آن جا که ارزش های جغرافیایی و ژئوپلیتیکی نسبت به سایر عوامل ایجاد کننده تنش از پایداری و دوام طولانی مدت برخوردارند و حکومت ها در کوتاه مدت قادر به حل و فصل تنش ها و منازعات ناشی از آن نیستند، شناسایی و طبقه بندی این دسته از عوامل ضروری است. در این راستا، این پژوهش به دنبال آن است تا ضمن نقد و بازبینی مدل «هایپوتیتکا»ی پیتر هاگت و بیان نواقص و کاستی های آن به ارائه یک الگوی جدید در رابطه با سرچشمه های ژئوپلیتیکی تنش در روابط کشورها که مبین شرایط کنونی فضای بین الملل باشد، بپردازد. بر این اساس بنیاد پژوهش حاضر بر شناسایی و طبقه بندی سرچشمه های ژئوپلیتیکی تنش در روابط کشورها و ارائه آن به صورت یک الگوی جدید قرار دارد و بر این فرض استوار است که مدل پیتر هاگت در شرایط فعلی قادر به تبیین کامل سرچشمه های ژئوپلیتیکی تنش در روابط کشورها نیست. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و بهره گیری از رویکردهای استنباطی و اسنادی صورت گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که الگوی جامع سرچشمه های ژئوپلیتیکی تنش که مبین شرایط کنونی روابط کشورها باشد، باید عوامل و متغیرهای تنش زای ژئوکالچر، ژئواکونومیک، سیاسی، ژئواستراتژیک، سرزمینی و قلمروی، هیدروپلیتیک، زیست محیطی و عوامل مربوط به کارکرد فضای مجازی را در بر گیرد.
تخمین تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان و گردشگران دریاچه زریبار و بررسی عوامل موثر برآن با استفاده از روش ارزش گذاری مشروط (CVM)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر، توصیفی از نوع پیمایشی است. این پژوهش با هدف برآورد تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان دریاچة زریبار با استفاده از روش ارزش گذاری مشروط شناخت عوامل مؤثر بر آن صورت گرفت. بدین منظور، اطلاعات مورد نیاز از طریق مطالعات اسنادی و میدانی به صورت پرسشنامه در میان افراد بومی و گردشگران غیربومی به دست آمد. برای تعیین حجم نمونة مناسب از فرمول کوکران (1977) استفاده شده که براساس این فرمول 384 پرسشنامه تکمیل شده است. برای تکمیل پرسشنامه ها گردشگران محلی و گردشگرانی از شهرهای دیگر ایران ، در نظر گرفته شده است. به منظور روایی و پایایی متغیّرهای پرسشنامه، از روایی محتوا و ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. در این مطالعه برای سنجش تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان در بررسی روش ارزش گذاری مشروط، از پرسشنامة انتخاب دوگانة ( DDC ) و برای تحلیل و برآورد تمایل به پرداخت و سطح معنی داری آماره ها، از دو نرم افزار Maple 16 و Stata 12 استفاده شده است. در بخش تمایل به پرداخت افراد برای ارزش حفاظتی دریاچة زریبار 1/34 درصد پیشنهاد میانی (نخستین پیشنهاد) را نپذیرفتند و تمایلی برای پرداخت ۱۰۰۰ تومان از درآمد ماهیانة خود را برای حفاظت از دریاچة زریبار نداشتند؛ در حالی که 9/65 درصد آن را پذیرفتند. زمانی که پیشنهاد پایین تر (500 تومان) برای افرادی که پیشنهاد اول را نپذیرفته بودند مطرح شد، 2/12 درصد آن را نپذیرفتند؛ اما موردِ پذیرش 9/21 درصد قرار گرفت . آن دسته از پاسخ گویان که نخستین پیشنهاد (۱۰۰۰ تومان ) را پذیرفته بودند، در برابر پیشنهاد بالاتر قرار گرفتند که آیا حاضر به پرداخت ۲۰۰۰ تومان درجهتِ حفاظت از این دریاچه هستند، 5/25 درصد پیشنهاد سوم را نپذیرفته و 4/40 درصد پذیرفتند . میانگین تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان دریاچة زریبار در سال 1392، 430 تومان برای بازدید هر فرد و ارزش تفریحی و حفاظتی سالانه دریاچه در این سال با فرض 3 میلیون بازدید کننده حدود 1290000000 تومان برآورد شد. همچنین نتایج این پژوهش نشان می دهد که تأثیر متغیّرهای میزان درآمد و تحصیلات بر تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان معنادار است.
تحلیل راهبردی نقش مرکز محله ها در توسعه پایدار گردشگری روستایی: مطالعه موردی روستای میان رز فومن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و سوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
27 - 56
حوزههای تخصصی:
نوع معماری مراکز محله در روستاهای واجد ارزش تاریخی می تواند ضمن ایجاد محیط مطلوب برای روستاییان، به رونق اقتصاد روستایی بینجامد و زمینه ساز توسعه روستا باشد. طی دهه های اخیر، در برنامه ریزی های راهبردی نیز بر نقش محله ها به عنوان محور اصلی توسعه تأکید شده است. هدف مطالعه حاضر بررسی نقش مرکز محله در ارتقای گردشگری روستایی و بهره مندی از ظرفیت های آن به منظور توسعه این صنعت در روستای میان رز شهرستان فومن بود و در این راستا، سه پرسش مطرح شد: «شاخصه های گردشگری پایدار روستایی کدامند؟»، «توسعه مرکز محله چگونه در گردشگری پایدار روستا مؤثر خواهد بود؟» و «ظرفیت ها و محدودیت های مرکز محله در گردشگری پایدار کدامند؟». روش پژوهش، بر اساس هدف، کاربردی و بر اساس ماهیت، توصیفی- تحلیلی بود. گردآوری اطلاعات به شیوه های کتابخانه ای، مطالعات میدانی، مصاحبه و پرسشنامه باز صورت گرفت؛ و تحلیل داده ها نیز به روش های سوات (SWOT) و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) انجام شد. در ارزیابی نهایی، مجموع امتیاز عوامل داخلی بیانگر بیشتر بودن نقاط قوت نسبت به نقاط ضعف بود؛ و مجموع امتیاز عوامل خارجی نیز بیشتر بودن فرصت های توسعه محله نسبت به تهدیدها را نشان می داد. نتایج مبین نقش بالای مرکز محله در توسعه گردشگری روستای میان رز از طریق توسعه اقتصادی، مشارکت ساکنان، افزایش رفاه اجتماعی، احساس امنیت، ارتقای آموزش و دانش زیست محیطی بود، که با برقراری تعادل میان ابعاد زیستی، اجتماعی و اقتصادی، اتخاذ راهبرد تهاجمی، تقویت نقاط قوت و بهره مندی از فرصت های موجود (مانند گسترش واحدهای خدماتی، بهبود واحدهای اقامتی و ارتقای کیفیت مسیرهای سواره و پیاده) تحقق می یابد.
شبیه سازی عملکرد دانه ذرت براساس سناریوهای تغییر اقلیم در استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش شبیه سازی عملکرد ذرت با سناریو های تغییر اقلیم در وضع موجود وآینده است. از این رو جهت بررسی اقلیم منطقه داده های روزانه، دمای کمینه وبیشینه، بارش و تشعشع در طی دوره(2016-1987)استفاده شده است. برای شبیه سازی اقلیم آینده ابتدا داده های مدلIPCM4 تحت سناریوهای A1, B2،A1B و دهه های 30 و 50 با مدل LARS-WGریز مقیاس گردید. قبل از شبیه سازی عملکرد ذرت، مدل زراعی APSIM ارزیابی و واسنجی شد. برای محاسبه عملکرد دانه ذرت،خروجی مدل لارس، و همچنین تاریخ کاشت و رقم به عنوان ورودی های مدل زراعی APSIMاستفاده شده است و با روش آنالیز واریانس عملکرد ذرت در دهه های مختلف مقایسه شد. نتایج نشان داد که تغییر عناصر اقلیمی در میزان عملکرد ذرت موثر است و در دوره پایه بیش ترین عملکرد دانه در شهرستان های فساو کم ترین در شهرستان آباده مشاهده شده است. در شرایط تغییر اقلیم آینده تحت سناریوهای مختلف انتشار،عملکرد دانه ذرت در استان فارس به غیر از شهرستان آباده، روند کاهشی را در دو دوره آینده نسبت به دوره پایه خواهد داشت.
تحلیل روند خشکسالی هواشناسی با استفاده از آزمون های من کندال، سن و پتی در استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ششم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
129-146
حوزههای تخصصی:
خشکسالی در زمره پیچیده ترین و ناشناخته ترین پدیده های طبیعی است که باعث بحران دوره ای آب در مناطق متاثر از آن می شود. افزایش تقاضای آب از یک سو و تجربه خشکسالی های سال های اخیر در استان از سوی دیگر منجر به بحران آب گردیده است، شناخت روند خشکسالی یکی از ملزومات مدیریت بحران آب است. هدف از این تحقیق تحلیل روند شاخص خشکسالی اقلیمی SPI استان اصفهان با استفاده آزمون های ناپارامتری سن ، پتی و من-کندال می باشد و از داده های اقلیمی ماهانه 10 ایستگاه همدیدی با طول دوره آماری 27 ساله (2017-1990) برای سری های زمانی مختلف ماهانه استفاده شده است، نتایج تحلیل روند براساس آزمون پتی در 75 درصد ایستگاه ها، براساس آزمون سن در 60 درصد ایستگاه ها و براساس آ زمون من- کندال در 59 درصد ایستگاه ها روند معنی دار نزولی در سطح خطای کمتر از 5 درصد نشان داد. همچنین تحلیل سری زمانی بیش از 6 ماه روند تغییرات را بهتر از سری های زمانی کوتاه مدت نمایان می کند. در نتیجه در استان اصفهان با بحران آب مواجه هستیم و باید مدیریت تقاضای آب و مصرف آن به صورت جدی اعمال گردد.
تحلیل همدید منشاء بارش های بیش از 20 میلیمتر جهت اعلام هشدار وقوع سیلاب در استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بارش یکی از مهمترین پدیده های آب و هوایی و یکی از مهمترین عوامل ایجاد رواناب می باشد که نقش بارزی در برنامه ریزی و مدیریت منابع آب و مخاطرات ناشی از سیلاب دارد. بارشهای حدی پتانسیل ایجاد سیلاب را دارند. دراین تحقیق با بررسی و شناخت استان به لحاظ بارش، فیزیوگرافی، توپوگرافی و ژئومرفولوژی آستانه حدی که توانایی ایجاد رخداد سیلاب داشته باشد انتخاب و سپس با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی، نرم افزارهای ArcMap و Excel و دادههای روزانه بارش طی دوره آماری 25 ساله از سال 1990 تا 2014 ایستگاههای سینوپتیک، اقلیم شناسی و باران سنجی استان سیستان و بلوچستان، تعداد 72 رخداد بارش 24 ساعته در آستانه حدی20 میلی متر و بالاتر (بیشینه بارش 24 ساعته اتفاق افتاده در ایستگاه ها) پهنه بندی شد. بررسی نقشه پهنه بندی نشان می دهد که بیشترین تاثیر بارش در این آستانه حدی در نواحی ساحلی و جنوبی استان می باشد. نظر به اینکه 80 درصد بارشهای 20 میلی متر و بالاتر در پاییز و زمستان رخ داده است، به تحلیل کمی سامانه های فصول سرد سال (37 رخداد) پرداخته شد. تحلیل سینوپتیک نقشه های همدید، وزش رطوبتی ترازهای 500 و 700 ه. پ. (هکتو پاسگال)، متوسط روزانه فشار سطح دریا، ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 ه. پ. و نقشه های امگا (صعود قائم هوا) در تراز دریا و 500 ه. پ. انجام و الگوی کلی سامانه های غربی که منشاء بارش های حدی 20 میلیمتر و بالاتر در استان سیستان و بلوچستان در دوره سرد سال است، رسم شد. با توجه به اینکه بارشهای حدی زمینه ساز وقوع سیلاب می باشند، با بررسی عوامل ایجاد بارش های حدی می توان وقوع سیلاب را سریعتر پیش بینی نمود و با اعلام هشدار از ریسک سیلاب ها کاسته می شود.
تأمّلی در موضوع علم جغرافیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
176 - 221
حوزههای تخصصی:
بر اساس تعریف علمای علم منطق، موضوعِ یک علم عبارت از آن چیزی است که در آن علم از احوال و عوارض ذاتی و بی واسطه آن بحث می شود. عوارض ذاتی به آن دسته از صفات اشیاء و پدیده ها گفته می شود که مستقیماً از ذات پدیده یا شیء برمی خیزند و در موجودیّت خود نیازمند هیچ واسطه ای نمی باشند. به طور مثال، صفاتی چون رشد و تغذیه در زمره صفات ذاتی موجودات جاندار بوده و مستقیماً به ذات آن ها وابسته اند. همچنین صفت نطق(تفکّر) در انسان، صفتی است که به طور مستقیم به ذات انسان وابسته است. در حالی که وقتی به صفت نویسنده در مورد انسان اشاره می شود، این صفت با واسطه صفت تفکّر و نطق به انسان نسبت داده می شود. صفاتی نظیر وحدت و کثرت، حادث و قدیم، مجرّد و مادّی و نظایر این ها، در زمره صفات ذاتی هستی بهشمار می روند امّا صفاتی چون سنگین یا سبک، سرد یا گرم جزو صفات باواسطه هستی محسوب می شوند؛ زیرا هستی ذاتاً سنگین یا سبک، سرد یا گرم و ... نیست و این صفات صرفاً از طریق واسطه ای به نام جسم به هستی نسبت داده می شود. مطابق بیان فوق آن دسته از علوم که به مطالعه پدیده ها و اشیاء حقیقی که واجد ذات هستند، می پردازند؛ در زمره علوم حقیقی قرار می گیرند؛ نظیر فلسفه، ریاضیات و منطق. روشن است این دسته از علوم به دلیل پرداختن به هستی های دارای ذات، واجد موضوع می باشند. امّا آن گروه از علومی که به مطالعه در احوال پدیده های فاقد ذات می پردازند، جزء علوم اعتباری محسوب می شوند؛ نظیر علوم اجتماعی و از جمله علم جغرافیا. در علومی نظیر جامعه شناسی و جغرافیا، پدیده هایی همچون جامعه، کشور، ملّت، دولت، سازمان ها و نهادها، فضاها و نظایر آن ها که پدیده هایی برساخته و اعتباری بوده و فاقد ذات هستند، مورد مطالعه قرار می گیرند. شکّی نیست که پدیده های فاقد ذات، به طریق اولی فاقد صفات ذاتی نیز هستند و از آنجا که در تعریف موضوع یک علم، پرداختن به صفات ذاتی پدیده مورد مطالعه آن علم شرط اصلی است، لذا با فقدان ذات و ایضاً صفات ذاتی، بهخودی خود موضوع نیز منتفی خواهد شد. بر این اساس می توان گفت علم جغرافیا بهدلیل مطالعه پیرامون پدیده های فاقد ذات (اعتباری)، فاقد موضوع می باشد. هدف اصلی این مقاله تحقیق و بررسی پیرامون این مسئله است.
تأثیر توسعه شهری بر وضعیت هیدرولوژی حوضه آبریز (مطالعه موردی: حوضه تجریش، شمال تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ششم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
96-110
حوزههای تخصصی:
در طول نیم قرن گذشته، وضعیت هیدرولوژیکی رودخانه ی دربند به دلیل افزایش جمعیت و توسعه ی شهری تهران، تحت تأثیر قرار گرفته است. در این پژوهش با استفاده از عکس های هوایی سالهای 1345 ، 1358 و تصاویر〖ETM〗^+ و IKONOS سال1390، میزان تغییرات پوشش و کاربری اراضی در دو حوضه آبریز بالادست ایستگاه هیدرومتری پس قلعه (به عنوان حوضه مرجع) و بالادست ایستگاه تجریش برای سه دوره ی زمانی شناسایی شده و با به کارگیری نقشه های مذکور، با روشSCS-CN به تخمین کمی تغییرات نگهداشت سطحی آب و حجم رواناب اقدام و از آماره ی من کندال به عنوان روشی برای بررسی روند داده های داده های کمی و کیفی آب رودخانه استفاده شده است. در طول این سه دوره شماره ی منحنی و ضریب رواناب بالادست ایستگاه تجریش از سال 1345 تا 1390 افزایش یافته و ضریب نگهداشت سطحی و تلفات اولیه در مقایسه با حوضه مرجع کاهش یافته است. این تغییرات منجر به برهم خوردن رابطه بین بارش-شماره منحنی (CN-P) و بارش-تلفات اولیه (P-λ) و افزایش غلظت پارامترهای شیمایی آب در حوضه تجریش شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از مدل های هیدرولوژیک مرسوم به منظور مدلسازی و پیش بینی وضعیت هیدرولوژیک حوضه هایی که دستخوش تغییرات شدید کاربری و توسعه شهری می باشند، می تواند همراه با خطاهای زیادی باشد
تاجران ، جهانگرد ایرانی
میمند استثنایی در دل کوه
بررسی بی هنجاری های میانگین دمای کمینه و بیشینه ایران در دوره گرم سال به منظور شناسایی دوره گرم و سرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دما از مهم ترین فرا سنج های جوی است که ارزیابی تغییرات آن در مناطق مختلف، می تواند در آشکارسازی رخدادهای فرین اقلیمی و مدیریت ریسک بسیار مؤثر باشد. بنابراین هدف از این مقاله بررسی و تعیین بی هنجاری های دما در دوره گرم سال (اپریل-سپتامبر) در دو دوره 30 ساله 1980-1951، 2010-1981 و دو دوره ده ساله 1960-1951،2010-2001 و دوره 60 ساله 2010-1951 است. داده های روزانه 26 ایستگاه همدیدی با پایه آماری مشترک (2010-1951) از سازمان هواشناسی تهیه و پس از بررسی کیفی، آماره های موردنیاز برای بهار و تابستان در بازه های زمانی فوق تهیه شد. با استفاده از نرم افزار GIS نقشه های میانگین دمای کمینه و بیشینه، الگوی ضریب تغییرات و برآورد احتمال 20% حد بالا و پایین آن ها تهیه و تفسیر شد. تأثیرگذاری الگوی فضایی_زمانی میانگین دمای بیشینه 30 ساله و 10 ساله دوم بر الگوی متناظر آن در بازه 60 ساله بیشتر بوده است؛ بنابراین در فرا سنج موردنظر و ضریب تغییرات مربوط به آن در دوره 30 ساله و 10 ساله دوم، نسبت به دوره های 30 ساله و 10 ساله اول، تغییر نسبی ایجادشده است. میانگین دمای بیشینه و کمینه اغلب ایستگاه ها در بازه (2010-1981) و (2010-2001) افزایش داشته است. نیمه غربی بیشترین کاهش میانگین دمای کمینه و بیشینه را تجربه کرده است که با نتایج تفاضل میانگین دمای کمینه و بیشینه دوره (1960-1951 و 2010-2001) تطابق دارد. افزایش میانگین دمای کمینه در شهرهای بزرگ و پرجمعیت سریع تر است که سبب کاهش دامنه تغییرات شبانه روزی دما می شود. احتمال 20% بالا (پایین) میانگین دمای بیشینه (کمینه)، نشانه تواتر و گسترش دوره گرم و سرد بیشتر در بازه (2010-1981) است. آزمون من-کندال نشان می دهد که میانگین دمای کمینه 21 ایستگاه در بهار و 22 ایستگاه در تابستان دارای روند معنی دار بوده است. به غیراز انزلی در تابستان، بقیه در هر دو فصل بهار و تابستان، روند افزایشی داشتند که می تواند به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق گسترش فصل رشد آفات و عوامل بیماری زا، وقوع خشک سالی های بهار و تابستان و فرسایش خاک حیات انسان و سایر جانداران را تهدید کند.
شناسایی و رتبه بندی مهم ترین عوامل بیابان زایی در استان خراسان رضوی با استفاده از روش دلفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیابان زایی از مهم ترین عوامل تخریب سرزمین در نقاط مختلف جهان به ویژه مناطق خشک به شمار می آید و شناخت عوامل اصلی این پدیده می تواند در مدیریت صحیح و مناسب اراضی بسیار مؤثر باشد. لذا این تحقیق باهدف شناسایی و رتبه بندی شاخص های مؤثر خطر بیابان زایی در مناطق خشک شمال شرق ایران-استان خراسان رضوی و بر اساس روش دلفی، انجام شد. در این پژوهش ابتدا، بر اساس توزیع چندمرحله ای پرسش نامه (راند) در بین جامعه آماری که شامل؛ مدیران اجرایی، کارشناسان و متخصصان حوزه منابع طبیعی است، مهم ترین عوامل تأثیرگذار در گسترش خطر بیابان زایی استان خراسان رضوی شناسایی گردید. روایی و پایایی پرسش نامه ها به ترتیب طبق نظر جامعه خبره و همچنین با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد. تجزیه وتحلیل آماری نتایج حاصل از پرسشنامه ها و رتبه بندی شاخص ها در محیط نرم افزاری Matlabو SPSS انجام گردید. سپس با بررسی روایی پرسشنامه ها 30 پرسش اصلی انتخاب شد و نتایج پایایی نیز بیانگر ضریب آلفای کرونباخ معادل 823/0 می باشد که اعتبار و پایایی قابل قبول پرسش نامه را تأیید نمود. نتایج حاصل از راند اوّل پرسش نامه ها نشان داد که معیارهایی همچون معیار اقلیم، آب، فعالیّت های انسانی، معیار اجتماعی-اقتصادی، پوشش گیاهی، فعالیّت های کشاورزی، خاک و زمین شناسی و فرسایش به ترتیب از مهم ترین عوامل توسعه بیابان زایی بوده اند. نتایج ارزیابی پرسشنامه ها در راند دوّم، طبق روش دلفی و آزمون آماری فریدمن نیز نشان داد فعالیّت های انسانی با شاخص بهره برداری بی رویه از سفره های آب زیرزمینی، معیار اقلیم با شاخص خشک سالی های مکرر، معیار آب با شاخص برداشت بیش ازحد از منابع آب زیرزمینی، معیار اجتماعی-اقتصادی با شاخص بهره برداری شدید از جنگل ها و مراتع، معیار پوشش گیاهی با بهره برداری بی رویه از پوشش گیاهی، معیار کشاورزی با شاخص الگوی غلط کشت و عدم رعایت تناوب زراعی، معیار خاک و زمین شناسی با شاخص فرسایش پذیری خاک در برابر عوامل فرساینده از مهم ترین معیارها و شاخص های مؤثر در گسترش خطر بیابان زایی استان خراسان رضوی در طی 30 سال گذشته بوده است.