فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۴٬۳۹۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
فرسایش کناره رود یک فرایند طبیعی و پیچیده است و تخمین فرسایش پذیری کناره رود با مشکلاتی همراه است. در این تحقیق، شاخص خطر فرسایش کناره رود (BEHI) و روش BEHI اصلاح شده، در امتداد بخشی از رودخانه سجادرود در استان مازندران مورد بررسی قرار گرفت. شاخص های مختلف BEHI اصلی شامل نسبت ارتفاع کناره به ارتفاع لبالبی، عمق ریشه، تراکم ریشه، زاویه کناره، حفاظت کناره، ترکیب رسوبات کرانه و لایه بندی آنها در 4 بازه و 36 سایت مورد اندازه گیری قرار گرفتند. 92 درصد سایت های مورد مطالعه در طبقات فرسایشی زیاد و خیلی زیاد قرار گرفتند. روش BEHI اصلاح شده نسبت به BEHI اصلی برآورد بالاتری (اغراق آمیز) داشته است. امتیاز کل دو روش BEHI با ضریب همبستگی 0.21 نشان دهنده ارتباط ضعیف بین نتایج این دو روش است. ضرایب رگرسیونی شاخص های BEHI نشان می دهد که حفاظت کناره و نسبت ارتفاع کناره به ارتفاع لبالبی بیشترین تاثیر را در فرسایش پذیری کناره رود داشته اند. در بازه های مورد مطالعه که رودخانه فروسایی شده است (تیپ A) به علت افزایش ابعاد کانال و ظرفیت انتقال جریان، رسوبات درشت تر به عنوان عامل حفاظتی در پای کناره عمل نموده و فرسایش پذیری کناره در دبی لبالبی کاهش می یابد. اما طی جریانهای سیلابی با دوره بازگشت طولانی تر فرسایش پذیری به علت ارتفاع زیاد کناره، عمق و تراکم کم ریشه و رسوبات منفصل آبرفتی افزایش می یابد.
تأمین مالی روستاییان در فضای تأمین مالی کشاورزی: مطالعه موردی کشورهای هند، چین و ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
135 - 172
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با مطالعه نظام ها و شیوه های تأمین مالی روستایی و کشاورزی کشورهایی همچون هند، چین و ترکیه، بر آن بود که ضمن درک بهتر سازوکارهای اعتباری اجراشده توسط نهادهای تأمین مالی در این کشورها، به طراحی یک نظام تأمین مالی مستحکم تر و کارآمدتر برای تأمین مالی روستایی در فضای تأمین مالی کشاورزی کشور بپردازد. اگرچه عوامل سیاسی، اقتصادی و نیز میراث جغرافیایی و تاریخی، بخش کشاورزی و به تبع آن، تأمین مالی این بخش را در هر کشوری متأثر و منحصربه فرد می سازد، اما معمولاً بررسی تجارب کشورهای مختلف می تواند ضمن روشن ساختن مسیر، به سازمان دهی نظام تأمین مالی بهینه برای این بخش کمک شایانی کند. بنابراین، با بررسی نظام های مالی مختلف بخش کشاورزی، می توان در راستای رسیدن به هدف تأمین مالی پایدار بخش کشاورزی، به چارچوبی مشترک دست یافت. در پژوهش حاضر، با توجه به دستاوردها و نتایج بررسی مدل های تأمین مالی کشاورزی در کشورهای منتخب، فرآیند تأمین مالی طراحی شده برای بهبود نظام مالی کشاورزی کشور ارائه شد. در این مدل، سعی شد که با اصلاح بنیادین در ساختار و شیوه های اعطای وام در بخش کشاورزی توسط مؤسسات مالی و اعتباری و ایجاد انعطاف پذیری در پرداخت وام، از یک سو، هزینه های مبادله کاهش یابد و از سوی دیگر، اعتبار مورد نیاز کشاورزان در زمان مناسب تأمین شود. در چارچوب طراحی شده، با توجه به اهمیت زیربخش ها در ارزش افزوده بخش کشاورزی، شناسایی فعالیت ها و خدمات دارای بیشترین اولویت و نیز دارای بیشترین معوقات در بازپرداخت تسهیلات برای بهبود وصول مطالبات با روش های جایگزین ضروری می نماید.
بررسی نسبی زمین ساخت فعال با استفاده از شاخص های ریخت زمین ساختی در حوضه های جنوب شرق منطقه آتشفشانی بزمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
107 - 130
حوزههای تخصصی:
آتشفشان بزمان، در جنوب شرق ایران، شمال غربی شهرستان ایرانشهر و در شمال شهر بزمان واقع گردیده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی زمین ساخت فعال حوضه های آبریز نشأت گرفته از آتشفشان بزمان (با نگرشی بر شهر بزمان) و محیط پیرامون آن و همچنین سطح بندی فعالیت های زمین ساختی نسبی می باشد. در این راستا به مطالعه شاخص های مورفومتریک پرداخته شده است که عبارتند از: نسبت عدم تقارن حوضه زهکشی (Af)، سینوسیتی جبهه کوهستان (Smf)، شیب طولی رودخانه (SL)، پهنای کف دره به ارتفاع آن(Vf) ، انتگرال هیپسومتری (Hi)، شاخص میانگین شیب محوری کانال(MASC) ، شاخص شکل حوضه آبریز (Bs). نتایج حاصل از تحلیل های زمین ریختی، به صورت شاخص نسبی فعالیت های زمین ساختی (Iat) بیان شده است. این شاخص فعالیت های زمین ساختی یک منطقه را در چهار طبقه فعالیت کم، متوسط، زیاد و بسیار زیاد نشان می دهد. براساس مطالعات انجام شده، رده بندی فعالیت زمین ساختی به صورت ذیل است: گستره با فعالیت زمین ساختی نسبی خیلی بالا در بخش های شمال شمال غربی و شمال شمال شرقی گستره مطالعاتی قرار گرفته اند، این حوضه ها در بخش های شمال- شمال شرق و شرقی منطقه واقع شده اند، که این مسئله عمدتاً متأثر از سنگ شناسی (خصوصاً پیرامون آتشفشان)، حرکت ساختار های زمین ساختی فعال موجود در این حوضه ها می باشد. پهنه با فعالیت زمین ساختی نسبی متوسط در بخش های میانی و جنوبی منطقه واقع شده و پهنه با فعالیت زمین ساختی نسبی پایین که حوضه های بخش های مرکزی و غرب و جنوب غرب در این پهنه قرار خواهند گرفت. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل شاخص ها گویای فعالیت زمین ساختی در محدوده آتشفشان بزمان و پیرامون آن می باشد. به دلیل واقع شدن شهر بزمان و مراکز جمعیتی در محیط اطراف آتشفشان خصوصاً بخش جنوب شرقی آن، احتمال وقوع خطرات زمین شناسی در آینده اجتناب ناپذیر است.
مورفولوژی و فرآیندهای مؤثر در تغییرات مسیر جریان رودخانه سفیدرود برای پیش بینی افق 2030(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
81 - 97
حوزههای تخصصی:
سفیدرود به عنوان بزرگ ترین و مهم ترین رودخانه سواحل جنوب دریای خزر نقش مهمی در زندگی، فعالیت ها و سرمایه های انسانی منطقه دارد. عوامل مورفولوژیک رودخانه و محیط های پیرامون آن و پیش بینی شرایط آینده می تواند در برنامه ریزی و آمایش دشت های ساحلی مؤثر و ضروری واقع شود. در این پژوهش از تصاویر ماهواره ای لندست 5، 7 و 8 سال های، 2002،1987 و 2018، همراه با داده های تغییرات تراز دریای خزر و دبی سفیدرود، بررسی های میدانی و نرم افزارهای Envi 5.3، ArcGIS 10.4.1 و Idrisi TerrSet به عنوان ابزار تحقیق بهره گرفته شد. ابتدا مقادیر احتمال تبدیل کاربری اراضی در سال 2018 بر مبنای مدل تلفیقی زنجیره مارکوف و سلول های خودکار به دست آمد. نتایج نشان داد که مدل تلفیقی، دارای دقت و صحت بالایی جهت پیش بینی الگوی آینده است. سپس با توجه به دقت و صحت خروجی مدل، نقشه پیش بینی کاربری اراضی و مورفولوژی رودخانه برای سال 2030 تهیه شد. با برازش دو نقشه سال 2018 و پیش بینی 2030 تغییرات محتمل در محیط رودخانه به دست آمد و در چهار محدوده مورد تحلیل قرار گرفت. درنهایت با استفاده از داده های تغییرات تراز دریای خزر و دبی سالانه رودخانه سفیدرود، روند تغییرات و پیش بینی مدل، موردبررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بیشترین احتمال تغییرات در منطقه مطالعه مربوط به واحدهای رودخانه، اراضی ساحلی، تأسیسات ساخت انسان و دشت است. همچنین تا سال 2030، روند افزایش عرض کانال رودخانه رخ خواهد داد. این امر نشان دهنده افزایش میانگین دبی سالانه رودخانه تا حدود 100 مترمکعب بر ثانیه و افزایش تراز دریای خزر به سطح بالاتر از 27- متر تا سال 2030 است.
واکاوی همدیدی و ترمودینامیکی وقوع طوفان های تندری در فلات ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
59 - 81
حوزههای تخصصی:
ایران کشور است که هرساله با طوفان های تندری زیادی روبه رو است. لذا در پژوهش حاضر به توزیع زمانی و مکانی و همچنین واکاوی همدیدی و ترمودینامیکی وقوع طوفان های تندری در بخش وسیعی از فلات ایران پرداخته شد. بدین منظور از داده های مربوط به روزهای همراه با طوفان تندری، 20 ایستگاه همدید در فلات ایران با تأکید بر نیمه شرقی کشور و همچنین داده های ارتفاع ژئوپتانسیل (hgt)، امگا (Omega) و رطوبت ویژه (Shum) در طول دوره آماری 2010 تا 2015 استفاده شد. پس از استخراج روزهای همراه با طوفان تندری، با استفاده از نرم افزار GIS Arc و روش IDW نقشه های توزیع زمانی و مکانی تهیه گردید. سپس با استفاده از نرم افزار GrADS نقشه های همدیدی لازم در ترازهای مختلف جو تهیه و تحلیل گردید. بررسی های ترمودینامیکی نیز با استفاده از نمودارهای Skew-t و شاخص های CAPE و PWAT انجام شد. نتایج حاصل از توزیع زمانی و مکانی نشان داد که در مقیاس ماهانه، از ایستگاه جیرفت در استان کرمان به سمت عرض های بالا در ماه های آوریل و می، بیشترین فراوانی طوفان تندری وجود داشته و به طرف عرض های پایین تر از ماه دسامبر تا فوریه فراوانی طوفان های تندری بیشتر می گردد. در مقیاس فصلی نیز در نیمه شمالی منطقه موردمطالعه بیشترین رخداد طوفان های تندری در فصل بهار دیده می شود؛ درحالی که در نیمه جنوبی بیشترین فراوانی مربوط به فصل زمستان است. درمجموع در همه مناطق موردمطالعه در طول سال کم و بیش پتانسیل رخداد طوفان تندری وجود دارد. نتایج حاصل از واکاوی همدیدی نیز نشان داد که در روزهای همراه با طوفان تندری، اُمگای منفی و صعود و ناپایدار هوا حاکم بوده و از سوی دیگر، نفوذ رطوبت به جو منطقه و قرارگیری در زیر سرد چال ها و جلوی ناوه، شرایط را برای رخداد این پدیده فراهم می کند. بررسی نمودارهای skew-t و شاخص های CAPE و PWAT نیز بیانگر وجود رطوبت بیشتر در روز طوفان نسبت به روز قبل از طوفان و ناپایداری ناشی از صعود همرفتی شدید (حدود دو برابر) در روز رخداد طوفان تندری است.
ارزیابی کمی شاخص تاب آوری لرزه ای شهری (مطالعه موردی: مناطق 1 و 3 شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
229 - 246
حوزههای تخصصی:
تاب آوری یک رویکرد جدید در جهت ایجاد جامعه ای انعطاف پذیر در برابر مخاطرات طبیعی به شمار می رود. تاب آور نمودن شهرها در برابر این مخاطرات، به منظور کاهش آسیب پذیری و مدیریت ریسک سوانح امری لازم و ضروری است. یکی از مهم ترین خطراتی که امروزه برای بسیاری از شهرها وجود دارد، احتمال رخداد زلزله می باشد. ازاین رو با به کار بردن مفهوم تاب آوری در شهرها می توان از اثرات زلزله های مخرب کاست و به بازگشت اوضاع به شرایط قبل از حادثه کمک نمود. در این مقاله به منظور آشنایی بیشتر با موضوع تاب آوری شهری و روش تجزیه وتحلیل آن، مناطق 1 و 3 شهر زنجان به عنوان نمونه موردمطالعه انتخاب و ازنظر تاب آوری در برابر زلزله، مقایسه شده اند. مدل استفاده شده در این مطالعه بر مبنای شاخص های تاب آوری می باشد که وزن این شاخص ها به وسیله روش تحلیل سلسله مراتبی و تقسیم پرسش نامه در میان صاحب نظران و بعدازآن انجام تحلیل های آماری بر داده های مستخرج از این پرسش نامه ها به دست آمده است. درنهایت میزان نهایی تاب آوری شهری در برابر زلزله در این مناطق با استفاده از روابط پیشنهاد شده محاسبه گردید. نتایج حاصله نشان می دهد که میزان نهایی تاب آوری در منطقه 1 برابر با 432/0 و در منطقه 3 برابر با 392/0 می باشد. بدین ترتیب با کمی سازی تاب آوری، این موضوع برای مسئولان و مهندسین فعال در این مناطق، قابل درک خواهد بود و آن ها را به سمت یافتن راهکارهایی به منظور ارتقا میزان تاب آوری شهری در برابر زلزله ترغیب می نماید.
تغییرات پیش نگری شده در دما و بارش حوضه کشف رود بر مبنای روش های مقیاس-کاهی دینامیکی و آماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۰
183 - 202
حوزههای تخصصی:
اقلیم تحت تاثیر عوامل طبیعی و انسان ساز در سطح جهانی و منطقه ای در حال تغییر است. امروزه، مدل های سری CMIP، منابع داده ای چند مدلی را به منظور بهبود پژوهش های علمی در راستای شناخت تغییر اقلیم و خطرپذیری اقلیم آینده در مقیاس منطقه ای یا محلی و توسعه رهیافت هایی برای سازگاری با اقلیم ارایه می دهند. با این وجود، ثابت شده است که این مدل ها قادر به حل جزئیات ویژگی های تغییر اقلیم در مقیاس های مذکور نیستند. به منظور پرکردن این خلا، روش های مقیاس کاهی ( دینامیکی و آماری)، به عنوان راه های چند روشی به منظور بدست آوردن پیش نگری های با قدرت تفکیک مناسب از مدل های جهانی اقلیمی بکار می روند. ارائه اطلاعات مطمئن تر اقلیمی به صورت چند مدل، چند روش و چند مقیاس (M5S) می تواند به تصمیم گیران بخش-های مختلف همچون آب و کشاورزی در پاسخ به تغییرات اقلیم کمک نماید. در این راستا، در این پژوهش با هدف ارایه سناریوهای آتی اقلیمی دما و بارش در حوضه کشف رود (دشت مشهد) از دو روش مقیاس کاهی آماری (SDSM و BCSD) و یک مدل منطقه ای اقلیم (RegCM) استفاده شده است. برونداد مدل اقلیمی CanESM2 برای دوره حاضر (2005-1984) و دوره آینده نزدیک (2050-2021) با سه روش مذکور، مقیاس کاهی شد. نتایج نشان داد میانگین دما در حوضه کشف رود در تمام فصل ها افزایش می یابد (با سه روش). تغییرات بارش دارای نوسانات زیادی است. در دوره آتی، بارش تا 4 و 9 درصد تحت این سناریوی با دو روش SDSM و RegCM کاهش می یابد که از لحاظ آماری معنی دار نیست در حالیکه با استفاده از روش مقیاس کاهی BCSD، بارش به طور معنی داری تا 24 درصد در ایستگاه مشهد افزایش خواهد یافت.
بررسی صداقت رهبر بر آوای کارکنان با میانجیگری رفتارهای توانمندسازانه رهبر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
241 - 256
حوزههای تخصصی:
سازمان ها به منظور دستیابی به مزیت رقابتی و توسعه مستمر خود می بایستی این فرصت را برای کارکنان فراهم کنن د تا ایده ها، نظرها و اطلاعات خود را در فرآیندهای م رتبط با کار خ ود بی ان نماین د. همچنین پیشنهاد های سازنده و انتقادهای کارکنان برای سازمان هایی که تلاش می کنند موقعیتشان را در محیط بشدت رقابتی حفظ کنند، اهمیت اساسی دارد. به همین جهت هدف از این پژوهش بررسی صداقت رهبر بر آوای کارکنان با میانجیگری رفتارهای توانمندسازانه رهبر است. همچنین ، این پژوهش بر مبنای هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل 460 نفر کارکنان خط مقدم آژانس های مسافرتی منتخب شهر یزد برآورد گردید و از طرق فرمول کوکران تعداد 210 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه های استاندارد صورت پذیرفت. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی محتوا و سازه و پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ و شاخص پایایی ترکیبی بررسی و مورد تایید قرار گرفته است. برای تحلیل داده ها از تکنیک مدل سازی ساختاری با نرم افزار اسمارت پی ال اس3 استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که صداقت رفتاری رهبر بر رفتارهای توانمندسازانه رهبر تاثیر مثبت و معنادار دارد؛ همچنین صداقت رفتاری رهبر بر آوای کارکنان با میانجیگری رفتارهای توانمندسازانه رهبر تاثیر مثبت و معنادار دارد.در نهایت نتایج نشان داد صداقت رفتاری رهبر به کارکنان اجازه می دهد تا در تصمیم گیری ها مشارکت کنند، مهارت های جدید را یاد بگیرند و کارایی خود را تقویت کنند و در نتیجه به آن ها شجاعت بیشتری می بخشد تا نظرات و افکار خود را با همکاران خود ابراز نمایند.
Britain’s Geopolitical Consideration in The Middle East during the Six-day Arab Israel War of 1967: A Reassessment(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
10 - 27
حوزههای تخصصی:
This study is reassessing the geopolitical consideration of the British government in the Sixth Days of the Arab-Israeli War,1967. Based on declassified documents from the British’s archive, this paper will analyze the geopolitical factor which shaped London’s reaction towards the conflict. Middle East geopolitical position was very strategic to the British interests in the region. Hence, the focus of this paper is to re-examine the consequence of the war toward Britain’s attitude in preserving her strategic military position and economic calculation in the Middle East between 1960s to early 1970s. These including the paramountcy of the British military bases in the region, arm trade commercial activities and a disruption of the oil flow from the region to the West. From historical perspective and analysis, this paper argued that the threats from the Soviet and Arab nationalist movements during the conflict had significantly influenced the British government’s reaction towards the war. Although London did not involve directly in the conflict like in the 1956’s Suez Crisis, yet British’s response was still crucial since Britain was the prime architect in drafting and tabling the United Nation Resolution 242 after the war. Indeed, this research inclines to believe that the British equilibrium attitude as proclaimed during the conflict was not purely based on a principle of a just and lasting peace but it was very much relying upon geopolitical consideration of safeguarding British major strategic interests in the region. .
روند تغییرات مولفه های جوی چرخه آب (بارش و آب قابل بارش) در حوضه های آبریز ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های مهم در عصر حاضر، رقابت جهت دسترسی به منابع آب می باشد. بارش به عنوان یکی از عناصر بنیادی چرخه آب شناختی و سامانه اقلیم، دارای تغییرپذیری زمانی و مکانی بالایی به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشکی مانند ایران است. تغییرات زمانی آن به علت تغییرپذیری رطوبت و گردش جو می باشد. به همین منظور در این پژوهش روند تغییرات هم زمان آب قابل بارش (رطوبت جو) و بارش بر روی حوضه های آبریز ایران جهت شناسایی ارتباط بین تغییرات این دو متغیر بررسی شده است. برای این هدف داده های ماهانه بازکاوی شده ( ERA5 ) بارش و آب قابل بارش از مرکز پیش بینی میان مدت اروپا ( ECMWF ) در بازه 1979- 2019 اخذ گردید. روند تغییرات ماهانه، فصلی و سالانه این دو متغیر با استفاده از آزمون من-کندال بررسی شد. نتایج حاکی از روند کاهشی هر دو متغیر، در فصل زمستان در حوضه های آبریز شرق و نواحی مرکزی کشور و در مقابل روند افزایشی هر دو متغیر در فصل پاییز در اکثر حوضه ها آبریز دارد. بررسی سالانه نشان داد بارش در حوضه های شرقی کشور روند کاهشی را تجربه کرده اند اما آب قابل بارش در حوضه های غرب، جنوب، جنوب غرب و شمال روند افزایشی داشته است. این تحقیق نشان داد که پتانسیل رخداد بارش های رگباری و شاید سنگین، به دلیل افزایش آب قابل بارش، می تواند بیشتر گردد.
واکاوی الگوی توانمندسازی اجتماع محور در روستاهای منطقه مکران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و چهارم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
185 - 214
حوزههای تخصصی:
الگوهایی گوناگون از توانمندسازی جوامع محروم ارائه شده است، ولی تناسب آنها با شرایط جغرافیایی و زمانی مناطق مختلف امکان استفاده از آنها را محدود می کند. در نگاهی کلی، الگوی توانمندسازی از سوی متخصصان بهداشت و روان شناسی، مدیریت و جامعه شناسی و نیز صاحب نظران مسائل اجتماعی در جهان بسط و توسعه یافته است. هدف مطالعه حاضر دستیابی به الگویی برای توانمندسازی جوامع محروم در منطقه مکران با تاکید بر رویکرد توانمندسازی اجتماع محور در مناطق روستایی بود. بدین منظور، با توجه به جامعه مورد نظر، از روش کیفی به طور غالب استفاده شد و در عین حال، برای سنجش سطح توسعه و دستیابی به نمونه های آزمایشی، روش کمی به کار رفت. ابزار اصلی جمع آوری اطلاعات، گروه متمرکز در سطوح مختلف به همراه مشاهده مشارکتی بود. یافته های پژوهش نشان داد که باید توانمندسازی هم «از پایین به بالا» و هم «از بالا به پایین» اجرا شود؛ به ویژه، توانمندسازی در این جامعه مجموعه ای درهم تنیده از توانمندسازی افراد، نهادها و حکمرانان و نیز مدیران و کارشناسان سازمانی است. از این رو، باید الگوی توانمندسازی بر پایه این سه گروه و با تاکید بر آموزش عمومی و مهارتی طراحی شود.
The Role of Indonesian and Egyptians’ NGOs in Democratisation(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
289 - 306
حوزههای تخصصی:
The emergence of Non Government Organizations (NGOs) in various fields of life is proof that civil society is essential in building a democratic society. NGOs can educate citizens and communities on their fundamental rights to create a democratic state and world order life. NGOs in Indonesia and Egypt have played a significant role in strengthening democratic movements by empowering civil society. This study examines NGOs’ role in democratization in Indonesia during the reign of President Suharto and Egypt under the leadership of President Hosni Mubarak. In carrying out their functions, NGOs take a stand as a balancing force for the state and agents of community empowerment. The NGOs’ elements struggle in producing an ideal democratic society order in these two countries facing their respective challenges. Some NGOs challenge building democratic society such as military domination, party hegemony systems, and robust state control over society. To encourage democratization in Indonesia and Egypt, NGOs have contributed to building democratic practices, improving democratic performance, strengthening civil rights, monitoring elections, and promoting corruption eradication. The strengthening of democracy by NGOs in Indonesia and Egypt has impacted building political openness, awareness of citizens' political rights, and pro-society public policies.
تحلیل نقش بازاریابی در برند صنعت هتل داری با رویکرد ترکیبی نگاشت شناختی فازی و تحلیل شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
55 - 66
حوزههای تخصصی:
بازاریابی برای سازمان هایی که به دنبال حضوری آگاهانه در بازارند ضرورت دارد. هدف از بازاریابی تأمین نیازها و خواسته های مشتری به شکلی بهتر از رقباست. متفاوت بودن نیازهای مشتریان از صنعتی به صنعت دیگر، موجب اتخاذ رویکردی متفاوت شده است. صنعت هتل داری از تجملی ترین بخش های گردشگری است و به رغم اهمیت آن در افزایش سودآوری، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش تحقیقی کیفیِ حاضر به منظور بررسی تأثیر بازاریابی در برند صنعت هتل داری انجام شده است.این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از حیث جمع آوری داده ها توصیفی است. بدین منظور، پس از بیان موضوع و بررسی پیشینه پژوهش، چارچوب مفهومی مدل مشخص و داده ها با استفاده از ابزارها و تکنیک های نگاشت شناختی فازی و تحلیل شبکه های اجتماعی تحلیل شدند.یافته ها نشان دهنده آن است که باید به عوامل محصول، شواهد فیزیکی و نیروی انسانی بیش از سایر عوامل توجه شود. برای افزایش وفاداری، تعهد و دل بستگی مشتریان باید روش های بازاریابی را ارتقا و شواهد فیزیکی متنوعی ارائه دهند تا ذهنیت مثبتی از برند برای مشتریان ایجاد کنند. همچنین پیشنهادهایی به منظور ارتقای برند صنعت هتل داری در این پژوهش ارائه شده است.
بررسی و سنجش تاب آوری شبکه ارتباطی شهر کرج (مطالعه موردی: خیابان های شهید بهشتی و آزادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
151 - 173
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: در سال های اخیر، مطالعه درباره مفاهیم تاب آوری در مقیاس های شهری و منطقه ای توجه ویژه ای را به خود جلب کرده است، هرچند سطح و تعداد این مطالعات در مقیاس شهری بیش از مطالعات انجام شده دیگر در مقیاس های بالاتر است. ازاین رو، خلأ این دسته از مطالعات در حوزه مطالعات منطقه ای نمایان است. هدف: هدف اصلی از این تحقیق بررسی و سنجش تاب آوری شبکه ارتباط شهر کرج است. در این پژوهش با مطالعات کتابخانه ای معیارها و زیرمعیارهای مهم در افزایش میزان تاب آوری راه ها مشخص و سپس در محورهای انتخابی موردبررسی و ارزیابی قرار گرفته است. شش معیار تدوین شده در این پژوهش، تاب آوری حرکت سواره، تاب آوری عابران پیاده و دوچرخه سواران، تاب آوری در برابر سوانح طبیعی، مدیریت کارآمد حمل ونقل، تاب آوری در برابر شرایط نامساعد آب و هوایی و تاب آوری در برابر جرم است. روش: این پژوهش از نوع کاربردی است. از سوی دیگر، روش تحقیق، توصیفی تحلیلی با رویکرد ترکیبی (کمی- کیفی) است. یافته ها: محورهای انتخابی این پژوهش، خیابان شهید بهشتی و خیابان آزادی شهر کرج می باشند. بر اساس ارزیابی های انجام شده در این پژوهش به روش تحلیل سلسله مراتبی، سطح تاب آوری این محورها متوسط و کم است. از راهکارهای پیشنهادی برای ارتقای تاب آوری می توان پیاده راه نمودن بخش های پرتردد پیاده خیابان های موردبررسی، اجرای طرح های ترافیکی مانند زوج و فرد نمودن تردد در معابر عبور وسایل نقلیه، کنترل سرعت وسایل نقلیه و تأمین حرکت ایمن برای عابران پیاده از طریق روش های آرام سازی، استفاده از ابزار کنترل سرعت، احداث روگذر یا زیرگذر عابر پیاده در نقاط پرخطر و ... اشاره نمود.
شناسایی و اولویت بندی جاذبه های موسیقایی مؤثر در توسعه گردشگری کودک (مطالعه موردی: شهر خلاق سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۲۹)
279 - 295
حوزههای تخصصی:
گردشگری امروز فراصنعتی فراگیر است که تمامی اقشار جامعه از جمله کودکان را که بخش سرنوشت ساز جامعه اند دربر می گیرد. از دیگر سو، شهرهای خلاق، با داشتن ظرفیت های لازم برای گردشگری نسل سوم، می توانند در توسعه گردشگری کودک و فعال تر و خلاق تر کردن این گروه از جامعه سهم مؤثرتری به عهده گیرند. به این منظور، پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی جاذبه های تأثیرگذار موسیقایی شهر خلاق سنندج در گردشگری کودک انجام شده است. این پژوهش، از لحاظ هدف، بنیادی کاربردی است و با روش اسنادی و کتابخانه ای و کسب آرای خبرگان از طریق پرسش نامه و استفاده از روش دیمتل، به منظور یافتن تأثیرگذارترین جاذبه های موسیقایی این شهر خلاق یونسکو، انجام پذیرفته است. داده های مورد نیاز این پژوهش از طریق تکمیل پرسش نامه ماتریسی توسط افراد شناسایی شده در اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان کردستان، شهرداری سنندج، استادان دوره راهنمایان گردشگری کودک و انجمن موسیقی شهر سنندج گردآوری شده است. براساس نتایج حاصل از این پژوهش، از میان 25 جاذبه موسیقایی شهر خلاق سنندج که از مطالعه ادبیات به دست آمده اند، چهار جاذبه موسیقی زنده، گردشگری موسیقی، موسیقی محلی و جشنواره های موسیقی با بالاترین تأثیرگذاری و تعامل تعیین شدند که در سمت بالا و راست نمودار علّی جاذبه ها قرار گرفته اند. به این ترتیب، اگر برنامه ریزان گردشگری کودک در شهر سنندج، نخستین شهر خلاق موسیقی ایران، به این عوامل توجه کنند، می توان به توسعه گردشگری موسیقی کودک، به مثابه یک سرمایه ملی، امیدوار بود.
پهنه بندی خطر زمین لغزش شهرستان نور با استفاده از مدل تحلیل شبکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقوع زمین لغزش و تحمیل خسارت جانی و مالی فراوان، شناسایی و اولویت بندی مناطق حساس و تدوین برنامه های خاص مکانی جهت کاهش وقوع و خسارت های آن در نواحی مستعد را ضرورت بخشیده است. بنابراین با توجه به اینکه زمین لغزش نسبت به سایر بلایای طبیعی مدیریت پذیر تر می باشد لذا شناخت این پدیده در جهت جلوگیری از خسارات ناش ی از آن از اهمیت زیادی برخوردار است. در این راستا هدف از پژوهش حاضر پهنه بندی خطر زمین لغزش در شهرستان نور با استفاده از مدل تحلیل شبکه می باشد. روش پژوهش حاضر از لحاظ اجرا تحقیقی است چون با توجه به داده ها و روش های تجزیه و تحلیل به یافته های جدیدی دست می یابد و در این راستا روال تحقیق به دلیل ارتباط متقابل فضاها و توسعه شهری، با دیدگاه سیستمی پیش می رود و از بعد هدف، کاربردی است. واحد تحلیل شهرستان نور می باشد و برای تهیه لایه های اطلاعاتی، از معیارهای مؤثر مخاطره را که با بازدیدهای میدانی و مطالعات کتابخانه ای به دست آمد (از قبیل شیب، مقادیر ارتفاعی، کاربری اراضی و ...) از نقشه های توپوگرافی 1/25000 و 1/50000، نقشه های زمین شناسی1/100000 استفاده شد. در مرحله بعد، لایه های اطلاعاتی مؤثر که با نظر کارشناسان و بررسی های میدانی و کتابخانه ای به دست آمدند، در قالب مدل تحلیل شبکه مورد بررسی قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش ANP فازی جهت وزن دهی معیارهای پژوهش و از نرم افزار Arc Gis برای شناسایی مناطق با خطر بالا از نظر خطر زمین لغزش استفاده گردیده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مناطقی که در شمالی، شمال غرب و شمال شرق قرار گرفتند بیشتر زمین لغزش دارا می باشد که 14/94 درصد از کل مساحت شهرستان می باشد. همچنین حواشی شهر نور نیز بر اساس زمین لغزش در طبقه احتمال کم و احتمال خیلی کم قرار گرفته است که علت آن را می توان بارش کم، ارتفاعات و شیب های کم و ... عنوان کرد.
پهنه بندی مناطق مستعد آتش سوزی در بوم سازگان های جنگلی زاگرس شمالی (مطالعه موردی: جنگل های سردشت درآذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۰
105 - 126
حوزههای تخصصی:
تعادل بوم شناسی طبیعت وابسته به سلامتی بوم سازگان های جنگلی است. آتش سوزی تأثیرات جبران ناپذیری بر کارکردهای بوم شناسی بوم سازگان جنگلی می گذارد، بطوری که سبب اختلال در تولید اکسیژن و ترسیب کربن، کاهش تنوع زیستی، گسترش آفات و بیماری ها و درنهایت برهم خوردن تعادل طبیعت می شود که نقش بی همتایی بو م سازگان جنگلی دارد. تحقیق حاضر با هدف پهنه بندی خطر آتشسوزی در جنگل های شهرستان سردشت در استان آذربایجان غربی با وسعت 8/1784 هکتار برای دستیابی به راهکارهای مدیریتی جهت مقابله با آن انجام شد. به این منظور پس از گردآوری داده های مورد نیاز، اقدام به تهیه لایه های اطلاعاتی شامل ارتفاع، شیب، جهت دامنه، متوسط بارندگی سالانه، متوسط دمای ماهانه، کربن آلی، بافت خاک و تراکم پوشش گیاهی گردید. در مرحله بعد، اولویت بندی و ارزیابی معیارها و تعیین وزن لایه ها توسط فرایند تحلیل سلسله مراتبی انجام شد. با اختصاص وزن های حاصل به لایه های رستری، عوامل تاثیرگذار و روی هم گذاری لایه های اطلاعاتی در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی نقشه امکان وقوع آتش سوزی در جنگل های منطقه تهیه گردید. نتایج نشان داد که 7/12 درصد منطقه در محدوده خطر آتش سوزی زیاد، 9/39 درصد در محدوده متوسط، 9/31 درصد در طبقه با خطر کم و 5/15 درصد منطقه نیز در محدوده بی خطر واقع شده است. همچنین، بیشترین تهدید آتش سوزی، در نواحی شمال شرق منطقه مورد مطالعه و کمترین خطر آتش سوزی نیز، در شمال، بخش هایی در جنوب و نوار باریکی در نواحی مرکزی منطقه مورد مطالعه مشاهده شد. مقدار شاخص آنگستروم نیز نشان داد که بیشترین احتمال رخداد آتش سوزی ها در فاصله زمانی خرداد تا شهریور است.
تحلیل محتوای روزنامه های سراسری پرشمارگان با تأکید بر برجسته سازی گردشگری ورزشی
منبع:
گردشگری و اوقات فراغت دوره ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۱
101 - 115
حوزههای تخصصی:
امروزه مطبوعات نقش مهمی در عرصه های عمومی دارد و برای بسیاری از مردم کماکان نخستین منبع خبری است. هدف از این پژوهش، بررسی نحوه برجسته سازی گردشگری ورزشی توسط روزنامه های سراسری پرشمارگان در بازه زمانی آبان 1385 تا آبان 1398 در ایران است. روش تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی است که از مسیر تحلیل محتوا انجام شده است. جامعه آماری پژوهش دربردارنده آرشیو دوازده روزنامه سراسری پرشمارگان است. نمونه آماری مطالب مرتبط با گردشگری ورزشی در روزنامه های موردبررسی است که به صورت کل شمار انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از چک لیست محقق ساخته استفاده شد که روایی آن از سوی تعدادی از خبرگان تأیید شد و پایایی آن با استفاده از آزمون اسکات 94 درصد به دست آمد. یافته ها نشان می دهد که 240 مطلب مرتبط با گردشگری ورزشی در روزنامه های مورد بررسی منتشر شده که بیشترین آن در روزنامه دنیای اقتصاد به چاپ رسیده است. بیشترین توجه روزنامه ها به موضوع در سال 1394 و در سطح ملی بوده است و در 115 مورد، برای برجسته سازی از تصویر بهره گرفته شده است. بخش عمده ای از مطالب با حجم کم در قالب خبر و گزارش های خبری و با رویکرد رویدادگرا در صفحات داخلی روزنامه ها چاپ شده است. بنابراین روزنامه های سراسری کشور عملکرد مطلوبی در برجسته سازی گردشگری ورزشی نداشته اند. شایسته است روزنامه ها، به عنوان رسانه های جمعی مکتوب و تأثیرگذار، توجه بیشتری به این موضوع داشته باشند و با استفاده از مطالب خود، افکار عمومی را از اهمیت گردشگری ورزشی و تأثیرات عمیق آن بر روی ساختار اقتصادی و فرهنگی و سیاسی کشور آگاه سازند
ارتباط و تأثیر متغیرهای اقلیمی بر وقوع تصادفات جاده ای؛ مطالعه موردی: محور برزند جاده گرمی-اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصادفات جاده ای برآیندی از ترکیب رفتار راننده، وضعیت جاده، وسیله نقلیه و عوامل محیطی است. بنابراین یکی از مؤثرترین مواردی که می تواند به عنوان راهکاری مناسب در کاهش تصادفات، تخلفات و افزایش ایمنی در رانندگی مورد استفاده قرار گیرد، شناسایی دقیق پارامترهای مؤثر بر تصادفات و ارزیابی تأثیر آن ها می باشد. در سال های اخیر توجه به مسئله تعیین تأثیر عناصر آب و هوایی بر روی شدت و تعداد تصادفات جاده ای افزایش یافته است. بررسی ارتباط بین رخداد تصادفات جاده ای و عناصر جوی در جاده برون شهری شهرستان گرمی- اردبیل (محور برزند) است. در این راستا، تأثیر عناصر اقلیمی (میزان بارش، دمای حداقل و تعداد روزهای یخبندان) بر تصادفات جاده ای در رویداد سوانح مخاطره آمیز مورد ارزیابی قرار گرفت. آمار کل تصادفات محور برزند از اداره پلیس راه استان اردبیل طی دوره آماری (1394-1390) و نیز آمار ایستگاه هواشناسی شهرستان گرمی در طی یک دوره 11 ساله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این راستا ارتباط آماری با استفاده از نرم افزار برنامه نویسی R صورت گرفت و تحلیل های آماری انجام شد. نتایج تحلیل عناصر اقلیمی بیان گر این است که اکثر تصادفات در محور برزند، در فصل زمستان اتفاق افتاده است که با آمار تعداد روزهای یخبندان و نیز حداقل دمای مطلق مطابقت دارد. براساس نتایج، بیش ترین همبستگی مثبت و معنی دار در سطح 1 درصد (43/0R2=) میان آمار تلفات جانی و تعداد روزهای یخبندان بوده است. علاوه بر این میان دمای حداقل مطلق و تعداد تلفات جانی و افراد مجروح نیز رابطه معکوس معنی دار وجود دارد. در نتیجه، وضع نامطلوب جاده ای ناشی از عناصر اقلیمی را می توان در تشدید آمار تصادفات مؤثر دانست. بر این اساس، ارائه راهکارهای مناسب در تغییر رفتار منجر به کاهش تصادفات مجروحی را می توان در حوزه تنظیم قوانین و مقررات مدنظر قرار داد.
تبیین مؤلفه های کلیدی افزایش تاب آوری کالبدی شهر تهران در برابر زلزله با رویکرد تحلیل ساختاری (مطالعه موردی: منطقه 10)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
161 - 182
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با بهره گیری از رویکرد تحلیل ساختاری به تبیین مؤلفه های افزایش تاب آوری کالبدی منطقه 10 شهر تهران در برابر زلزله می پردازد. علت انتخاب این محدوده، تراکم جمعیتی بالا و بافت آسیب پذیر این منطقه از شهر تهران است. این پژوهش، تحقیقی میدانی با رویکرد توصیفی- تحلیلی بوده و به دنبال پاسخ به این سؤال است که عوامل کلیدی تبیین کننده مؤلفه های افزایش تاب آوری کالبدی منطقه 10 شهر تهران در آینده با توجه به وضع موجود کدام اند؟ برای تدوین چارچوب نظری، ابتدا با استفاده از روش اسنادی، ادبیات موضوع بیان شده و سپس با تکیه بر تکنیک پویش محیطی، داده های تجربی مستخرج گردیده است. جامعه آماری این تحقیق شامل 20 نفر از خبرگان و متخصصین شهری بوده و روش نمونه گیری، هدفمند است. در گام اول، بر پایه مرور متون نظری و ادبیات موضوع، 41 متغیر به عنوان شاخص های اولیه اندازه گیری تاب آ وری کالبدی استخراج و در گام بعدی نظرات خبرگان در مورد اثرات این متغیرها بر یکدیگر از طریق توزیع 20 پرسشنامه جمع آوری شدند. درنهایت پاسخ ها با استفاده از روش تحلیل اثرات متقابل ساختاری در نرم افزار MicMac مورد تحلیل قرار گرفتند. در این تحلیل، میزان تأثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم متغیرها بر یکدیگر و بر روند آینده تاب آوری کالبدی منطقه 10 تهران در برابر زلزله مشخص شد. نتایج حاکی از آن است که از بین 41 متغیر اولیه تأثیرگذار، 11 عامل در تاب آوری کالبدی منطقه 10 تهران در مقابله با زلزله اثر کلیدی دارند. این متغیرها عبارت اند از: دسترسی به شبکه معابر اصلی، دسترسی به نهادهای امدادرسان، ضوابط فنی و الگوهای ساخت وساز، دسترسی به آتش نشانی، استحکام بناهای عمومی، توزیع خدمات، بازسازی و بهسازی ساختمان های ناپایدار، کاربری زمین، کلاس دانه بندی ، حفاظت از امکانات و زیرساخت های عمومی و نسبت راه به ساختمان در محدوده موردمطالعه. همچنین نتایج پژوهش نشان می دهد که روابط عوامل کلیدی، از تأثیرگذاری و تأثیرپذیری زیادی برخوردارند.