فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۸۱ تا ۲٬۶۰۰ مورد از کل ۴٬۲۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
کاهش بحران و نیل به توسعه پایدار نیازمند شناخت و تبیین درست از ماهیت و ابعاد جوامع و مکان ها در برابر مخاطرات طبیعی(زلزله) دارد. از اینرو ارزیابی آسیب پذیری اجتماعی شهرها در برابر زلزله در ابعاد مختلف می تواند نقش بسزایی در مدیریت و ارزیابی خطر پذیری ناشی از این پدیده طبیعی ایفا نماید. که پژوهش حاضر با ماهیت توسعه ای- کاربردی، روش توصیفی- تحلیلی، هدف ارزیابی و اولویت بندی میزان آسیب پذیری اجتماعی شهر در برابر مخاطره طبیعی(زلزله)، و بهره گیری از مدل های کمی TOPSIS و GIS، نرم افزارهای Excel و SPSS به بررسی موضوع پرداخته است. همچنین به منظور کاهش ضریب خطا و تعیین دقیق تر پیش بینی ها، 50 متغیر از زیرمجموعه شاخص های اجتماعی-اقتصادی، فیزیکی-کالبدی و جمعیت مناطق شهر یزد را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. نتایج نشان می دهد میانگین آسیب پذیری در مناطق برابر 412/0 درصد بوده که منطقه 2 با میزان TOPSIS، 642/0 درصد آسیب پذیرترین منطقه، منطقه 3 با میزان TOPSIS، 411/0 درصد، آسیب پذیری در حد متوسط و در نهایت منطقه 1 با میزان TOPSIS، 183/0 درصد کمترین آسیب پذیری اجتماعی در برابر زلزله را در مناطق شهر یزد دارا می باشد.
درصد آسیب پذیرترین منطقه، منطقه 3 با میزان TOPSIS، 411/0 درصد،
مدل سازی خطر وقوع زمین لغزش با استفاده از مدل آماری رگرسیون لجستیک مطالعه موردی : استان کردستان، شهرستان بیجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش ها و ناپایداری های دامنه ای مخاطرات مهمی برای فعالیّت های انسانی هستند که اغلب سبب از دست رفتن منابع اقتصادی، خسارات به اموال و تأسیسات می شوند. این مخاطرات در شیب های طبیعی و یا شیب هایی که به دست انسان تغییر یافته اند اتفاق می افتد. هدف اصلی این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر وقوع زمین لغزش های شهرستان بیجار واقع در استان کردستان و ارزیابی مناطق دارای پتانسیل زمین لغزش جهت تهیه ی نقشه پهنه بندی با استفاده از مدل آماری رگرسیون لجستیک می باشد در این پژوهش ابتدا با استفاده از بازدیدهای میدانی، پرسشنامه ای، نقشه های زمین شناسی و توپوگرافی و مرور مطالعات انجام شده، 9 عامل مؤثر شامل متغیّرهای ارتفاع از سطح دریا، درجه شیب، جهت شیب، زمین شناسی، فاصله از عناصر خطی گسل، جاده، رودخانه، بارندگی و کاربری اراضی مورد استفاده قرار گرفت. پس از شناسایی آن ها اقدام به پردازش با استفاده از نرم افزارهایARC GIS10، ILWIS 3.3،گردید. سپس از 144 دامنه مستعد به زمین لغزش به عنوان داده های لغزشی(کد یک) و همسو با آن 144 دامنه پایدار به زمین لغزش به صورت کاملاً تصادفی در سراسر منطقه برای داده های بدون لغزش (کد صفر) به عنوان متغیّر وابسته استفاده شد. با روی هم اندازی مجموع این داده ها بر روی هر کدام از متغیّرهای مستقل، داده های لازم برای ورود به نرم افزارSPSS 18استخراج شدند. نتایج نشان داد که شیب مهم ترین نقش را در بروز زمین لغزش های منطقه بر عهده دارد، پس از آن به ترتیب لایه های کاربری اراضی، جهت دامنه، گسل، فاصله از شبکه زهکش، طبقات ارتفاعی، فاصله از جاده و لیتولوژی در درجه بعدی اهمیت قرار می گیرند.
نتایج ارزیابی صحت نشان داد که مدل آماری رگرسیون لجستیک با مقدار 4/83 برای شاخص PCPT و 226/229 برای شاخص -2LL و 5/98 درصد برای شاخص ROC همچنین نقشه خطر پهنه بندی زمین لغزش بر اساس شاخص SCAIاز صحت بالایی برخوردار می باشند. بر این اساس 489/75 درصد از مساحت منطقه در محدوده با خطر بسیار کم ، 037/10 درصد با خطر کم، 628/3 درصد با خطر متوسط، 062/4 درصد با خطر بالا و 784/6 درصد با خطر بسیار بالا مواجه است. این نتایج می تواند در پیش بینی وقوع زمین لغزش های آینده، کاهش خطرات همراه آن ها و برنامه ریزی جهت کاربری زمین مورد استفاده قرار گیرد
رویکردی جدید به تاریخ پیدایش و بنیان گذار جغرافیای سیاسی در جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با این سؤال انجام شد که جغرافیای سیاسی توسط چه کسی و در چه تاریخی برای اولین بار عنوان گذاری و مفهوم سازی شده است؟ در این میان، سه نفر بنام «اَنروبرت ژاک تورگو»، «ایمانوئل کانت» و «فردریش راتزل» مطرح بودند. این پژوهش به روش کتابخانه ای و با بررسی اسناد و مدارک اصلی مربوط به آن سه نفر انجام گردید. نتیجه پژوهش نشان داد که برای اولین بار تورگو در سال 1751م با نگارش طرح کتابی در این موضوع در دانشگاه سوربن، اصطلاح جغرافیای سیاسی را بکار گرفته و مفهوم سازی نموده است. کانت نیز در سال 1757م در دانشگاه کونیگزبرگ آلمان اصطلاح جغرافیای سیاسی را بکار گرفته و مفهوم سازی کرده است. فردریش راتزل نیز در سال 1897م در دانشگاه لایپزیگ آلمان اولین کتاب علمی را درباره پدیده کشور و حکومت با عنوان جغرافیای سیاسی تألیف و منتشر نموده است. بنابراین جغرافیای سیاسی توسط تورگو و کانت در نیمه قرن 18 عنوان گذاری و مفهوم سازی شده است.
پهنه بندی حساسیت وقوع زمین لغزش با استفاده از تئوری بیزین (مطالعه موردی: حوضه آبخیز سیاهرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با استفاده از زمین لغزش های ثبت شده در منطقه و 11 پارامتر طبیعی (سنگ-شناسی، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، شاخص حمل رسوب (STI)، شاخص توان آبراهه (SPI)، بارش، شاخص رطوبت توپوگرافیک (TWI)، درجه شیب، جهت شیب، کاربری زمین و تراکم پوشش گیاهی (NDVI) نقشه حساسیت زمین لغزش برای حوضه سیاهرود استان گیلان تهیه گردیده است. جهت انجام این کار از تئوری بیزین استفاده شده است. با استفاده از احتمالات تئوری بیزین ارتباط بین پارامترها و مناطق لغزشی (دو سوم مناطق لغزشی) تعیین شد و وزن هر طبقه از پارامترها به دست آمد. اجرای مدل و اعمال وزن لایه ها با استفاده از نرم افزار Arcmap صورت گرفت و درنهایت نقشه حساسیت زمین لغزش در پنج کلاس حساسیت به دست آمد. با توجه به نقشه به دست آمده و نیز وزن کلاس های هر یک از پارامترها، کلاس تراس های آبرفتی قدیمی و مخروط افکنه های مرتفع در لایه سازند، مرتع متوسط در بین کلاس های کاربری زمین، جهات شمالی و شمال غربی، شیب های 20-5 درجه و نیز فاصله 100-0 متر از رودخانه بیشترین وزن و تأثیر را در وقوع زمین لغزش های منطقه دارند. دقت نقشه حساسیت زمین لغزش با استفاده از یک سوم (30 نقطه لغزشی) مناطق لغزشی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتیجه ارزیابی نشان داد که مدل با قابلیت پیش بینی 3/83 درصد زمین لغزش ها در کلاس خطر زیاد و خیلی زیاد، دقت قابل قبولی در ارزیابی و تهیه نقشه حساسیت زمین لغزش دارد.
شناسایی عوامل موثرو پهنه بندی خطر زمین لغزش دربخش غربی حوضه آبریز سرندچای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران با توپوگرافی عمدتا کوهستانی، شرایط زمین ساختی و لرزه خیزی زیاد، شرایط متنوع زمین شناسی و اقلیمی، عمده شرایط طبیعی را برای ایجاد طیف وسیعی از زمین لغزش ها دارا است. زمین لغزش در ایران به عنوان یک مخاطره طبیعی، سالیانه خسارات جانی و مالی فراوانی را به همراه دارد. شناسایی عوامل موثر در وقوع زمین لغزش های موجود در یک حوضه و پهنه بندی خطر آن یکی از ابزارهای اساسی جهت دستیابی به راه کارهای کنترل این پدیده و انتخاب مناسب ترین و کاربردی ترین گزینه موثر می باشد. حوضه سرندچای در استان آذربایجان شرقی و در ناحیه شهرستان هریس واقع شده و یکی از حوضه های فرعی آجی چای به شمار می آید. محدوده مورد مطالعه در بین مختصات جغرافیایی ˝14 ́31 ˚46 الی˝12 ́37 ˚46 طول های شرقی و ˝45 ́13˚38 الی ˝21 ́22 ˚38 عرض های شمالی قرار گرفته و به وسعت 02/ 76 کیلومتر مربع در بخش غربی سرندچای واقع شده است. با توجه به اهمیت مسائل مرتبط با زمین لغزش در سطح حوضه، هدف اصلی این پژوهش شناسایی عوامل موثر در وقوع زمین لغزش و پهنه بندی خطر زمین لغزش در ناحیه مورد مطالعه است. با توجه به ویژگی های منطقه از فاکتورهای موثر در وقوع زمین لغزش عوامل شیب، جهت شیب، طبقات ارتفاعی، بارش، کاربری اراضی، سنگ شناسی، فاصله از آبراهه، فاصله از گسل شناسایی شدند. با استفاده از نقشه های زمین شناسی ، توپوگرافی و تصاویر ماهواره ای در قالب سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) مکان های وقوع زمین لغزش روی نقشه ثبت شد و نقشه ها به صورت رقومی و لایه بندی درآمدند. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از مدل LNRF به عنوان ابزار مفهومی تحقیق استفاده شده است. و در خاتمه با وزن دادن به عوامل موثر و جمع جبری آن ها نقشه ی پهنه بندی خطر زمین لغزش با همپوشانی نمودن لایه های مختلف در 3 کلاس بر مبنای درجات مختلف (کم، متوسط، زیاد) تهیه شد. پهنه بندی زمین لغزش در حوضه نشان داد که پهنه با خطر زیاد، بیشترین مساحت محدوده را (31/ 49 درصد) به خود اختصاص داده است که این پهنه از نظر توزیع جغرافیایی عمدتا در شمال و شمال غرب حوضه مورد پژوهش واقع شده است.
تهیه نقشه مخاطرات بهمن با داده های ماهواره ای و مدل ارتفاعی رقومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که تهیه نقشه مخاطرات بهمن، یک امر بسیار زمان بر است، هدف ما بهبود و توسعه مدل های تهیه نقشه مخاطرات در مناطق دورافتاده وسیع می باشد. این مدل براساس تصاویر ماهواره ای و مدل ارتفاعی رقومی در دو نقطه ازکوه های آلپ سوئیس مورد آزمایش قرار گرفته است. برای شبیه سازی مخاطرات بهمن، مدل (DEM) در رایانه برنامه ریزی وطراحی شده که شامل تعیین مختصات وشاخصه های بهمن در محیط جنگلی است. جنگل ها و مراتع براساس اطلاعات نقشه های موضوعی(TM) طبقه بندی شده بودند. تاکنون فقط یک طبقه بندی واحد جنگلی انجام شده است. درحالی که تفکیک جنگل ها، بوته زارها و مناطق نزدیک به خط حایل (خط فرضی که نزدیک آن هیچ درختی رشد نمی کند) مشکلاتی را ایجاد می کند، طبقه بندی چشمه های آب کوچک و تأثیر بهمن در داخل جنگل موفقیت آمیز بود. مقایسه نقشه های کاربری زمین و اراضی بهمن نشان می دهد که 85 درصد از مناطق خطر و ریسک پذیر، بطور صحیح طبقه بندی شده اند. اما برای کاربرد علمی، تفکیک مناطق خط قرمز و آبی رضایت بخش نبود و اصلاحات بیشتری برای کاربرد عملیاتی نیاز دارد که بایستی مرتفع شود. خط مشی کلی بسیار نویدبخش است و می بایست به سمت هدف های ما، یعنی تهیه نقشه های مخاطرات مورد اطمینان بیشتر با دریچه های بهتر و جدیدتر بسوی تبدیل دوجانبه بین برف و جنگل سوق داده شود.
گرمایش جهانی و جایگاه آن در تحولات ژئوپلیتیک نظام جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرمایش جهانی یکی از اساسی ترین مسائلی است که امروزه توجه بسیاری از کشورها را به خود جلب کرده است. این پدیده، به عاملی مهم در ایجاد فضای رقابت بر سر افزایش و کاهش گازهای گلخانه ای تبدیل شده است. از این رو، کارشناسان گرم شدن زمین را یکی از مهم ترین مشکلات محیطی، اقتصادی و سیاسی در قرن بیست و یکم قلمداد می کنند. این نوشتار تلاش دارد، پدیده گرمایش جهانی و چالش های بین المللی ناشی از آن را در چارچوب نظام ژئوپلیتیک تجزیه و تحلیل کند. در این راستا، موقعیت ژئوپلیتیک کشورها و نیز نگرش و موضع گیری آنها در مواجهه با پیامدهای این پدیده مد نظر بوده است. به همین منظور، ابتدا روند تغییرات دما و تراز آب دریا با استفاده از خروجی مدل های گردش عمومی جو، تحت سناریوی انتشار 50 و با استفاده از مدل ریزمقیاس نمایی MAGICC-SCENGEN شبیه سازی شد. سپس با استناد به خروجی های مدل به کار رفته، دیدگاه ها و درنهایت تحولات ژئوپلیتیک در نظام بین الملل، مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که بر اساس خروجی سناریوی بدبینانه انتشار 50P، دمای جهان در سال 2100 به میزان 2/3 درجه سلسیوس نسبت به دوره 1990-1961 افزایش خواهد داشت و در مجموع مناطق مختلف جهان به طور یکسان از شرایط ناشی از گرمایش جهانی برخوردار نخواهند بود. از سویی این شرایط ارتباط معناداری با موقعیت ژئوپلیتیک کشورها دارد؛ زیرا موضع گیری و دیدگاه های مختلفی را بر سیاست خارجی کشورها تحمیل کرده و به مثابه فرصت یا تنگنا، صحنه رقابت برخی از دولت ها شده است. از این رو گرمایش جهانی پدیده ای است که در آینده نقش برجسته ای را در منازعات ژئوپلیتیک ایفا خواهد کرد. در این راستا، تعیین بهترین استراتژی، شامل تدوین طرح های ملی و مدیریت محلی، یکی از راهکارهای ایجاد توازن در تحولات ژئوپلیتیک جهانی خواهد بود.
تبیین شاخص های مؤثر در مدیریت مرزها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ورود به هزاره سوم میلادی و شکل گیری فرایند جهانی شدن و افزایش تحرکات انسان ها، کالاها، سازمان ها و... نقش و جایگاه مرزها به طور فزاینده ای پیچیده و بیشتر شده به طوری که بسیاری از دولت ها در سراسر جهان در پی تأمین امینت مرزهای خود، جلوگیری از مهاجرت های ناخواسته و تحرکات دیگر و از سوی دیگر در تلاش برای به حداکثر رساندن فرصت تعاملات مطلوب فرامرزی هستند. این امر سبب شکل گیری و برجسته شدن مفهوم جدیدی با عنوان «مدیریت مرز» در طی دهه های اخیر شده است. در جهت دستیابی به شناخت کامل و درک بهتر شاخص های مؤثر در مدیریت مرزها، مقاله حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که چه شاخص هایی بر مدیریت مرزها مؤثراند. بر این اساس پژوهش حاضر با روشی توصیفی و تحلیلی صورت گرفته است و شاخص های مؤثر بر مدیریت مرز در پنج قسمت واقعیت های جغرافیایی، ژئوپلیتیکی و استراتژیکی؛ سیاست ها؛ بازیگران؛ عوامل ساختاری و عوامل مرزی به دست آمده است. از آنجا که مرزها دارای دو طرف هستند که مکمل یکدیگرند، این شاخص ها عیناً در طرف مقابل نیز تکرار می شود و برای مدیریت مرزها باید شاخص ها را در دو بخش شاخص های درون مرزی و فرامرزی مد نظر قرار داد.
تحلیل قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدهای کشت گلخانه ای در توسعة کارآفرینی و اشتغال زایی روستایی (مطالعة موردی: روستاهای شهرستان پاکدشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تهدف: امروزه، کشت گلخانه ای در نواحی روستایی یکی از عواملی است که در اقتصاد روستایی تأثیرگذار است. هدف از نگارش این مقاله، تحلیل قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدهای کشت گلخانه ای در توسعة کارآفرینی و اشتغال زایی روستایی است.
روش: روش تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی و براساس ماهیت، توصیفی- تحلیلی است. ابتدا، با مراجعه به روستاها و انجام مصاحبه، نظر مردم دربارة وضعیت کشت گلخانه ای پرسیده شد. سپس، با استفاده از 100 کارشناس مرتبط با مسائل روستایی، درقالب مدل SWOT، چهار عامل قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدها مشخص گردیدند و درقالب پرسش نامه ارزش دهی انجام شد.
یافته ها: براساس نتایج تحقیق، عامل درآمدزایی روستاییان درزمینه های مختلف نظیر بسته بندی، طراحی و ساخت بسته ها، کاشت، داشت و برداشت تولیدات گل و گیاه، با امتیاز 36/0 به عنوان مهم ترین قوت شناخته شد. کمبود انبار و ماشین های حمل گل و گیاه مجهز به سردخانه (وانت و کامیون های بدون سردخانه) با ارزش 14/0 بااهمیت ترین ضعف، نزدیکی به بزرگ ترین بازار مصرف گل و گیاه (تهران- کرج) با امتیاز 36/0، مهم ترین فرصت و نبود بازاریابی کارا و اثربخش درزمینة تولیدات گل و گیاه در داخل و خارج کشور با ارزش 1/0، به عنوان مهم ترین تهدید شناخته شدند. همچنین، راهبرد تهاجمی با امتیاز 49/4، به عنوان مهم ترین راهبرد در بخش تولیدات گل و گیاهان زینتی اتخاذ شده است.
محدودیت ها/راهبردها: از چالش های پیش روی پژوهش، دست نیافتن به اطلاعات مربوط به میزان تولید در سازمان متولی توسعة روستایی و کشاورزی است.
راهکارهای عملی: با توجه به یافته ها، راهکارهای ایجاد پایانة صادراتی گل و گیاه در منطقه، تغییر در روش تولید از شیوة سنتی به صنعتی با بهره گیری از فناوری های نوین، تقویت و ایجاد اتحادیه ها و تشکل های صادرتی، ایجاد یک پژوهشکدة بیوتکنولوژی و ایستگاه تحقیقات گل و گیاه و آزمایشگاه، ایجاد دهکده های گل و گیاه و برپایی نمایشگاه های ملی و بین المللی در تهران و پاکدشت پیشنهاد شده است.
اصالت و ارزش: پژوهش حاضر از این لحاظ دارای اهمیت و ارزش است که نظرات کارشناسان و خبرگان توسعة روستایی مبنای ارزش گذاری و وزن دهی به معیارها و تحلیل SWOT قرار گرفته است.
پهنه بندی خطر سیلاب های شهری با استفاده از داده های هیدرولوژی پالئوسیلاب (مطالعه موردی: شهر کلات نادری، خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر کلات در امتداد رودخانه ای به همین نام در معرض سیلاب های نسبتاً شدیدی قرار دارد که از جمله این سیلاب ها می توان به سیلاب بزرگ سال 1380 اشاره کرد. با توجه به کوتاه بودن دوره آماری ایستگاه هیدرومتری کلات و غیر واقعی بودن حریم تعیین شده رودخانه توسط سازمان های مسئول، نگارندگان بر آن شدند تا با استفاده از هیدرولوژی پالئوسیلاب به برآورد دبی سیلاب های بزرگ رودخانه مورد نظر پرداخته و از این طریق مناطق تحت خطر سیلاب را مبتنی بر داده های واقعی و قابل اطمینان که به وسیله خود طبیعت ثبت گردیده تعیین نمایند. در این پژوهش ابتدا با مطالعه تفصیلی عکس های هوایی و تصاویر ماهواره ای بزرگ مقیاس روند توسعه بافت فیزیکی شهر کلات مشخص و همچنین سایت های احتمالی رسوبات آب راکد علامت گذاری گردید. سپس طی بازدیدهای میدانی نسبت به شناسایی دقیق سایت ها، به بررسی وجود سایر شواهد دیرینه تراز و انجام تحلیل های چینه شناسی پرداخته شد. در مرحله بعد جهت برآورد حداکثر سطح سیلاب با توجه به ارتفاع رسوبات آب راکدی و شواهد داغاب سیلاب، پس از نقشه برداری از مقاطع عرضی و طولی کانال رود در سایت های نمونه، حداکثر اوج سیلاب در منطقه مدل سازی شده که دبی اوج براساس رسوبات آب راکدی 25/554 و242/540 مترمکعب و براساس داغاب سیلاب 43/624 مترمکعب برآورد شده است. این نتایج با برآوردهای انجام شده به روش های مرسوم هیدرولوژی در رودخانه موردنظر اختلاف چشمگیری داشته که با توجه به این نتایج حریم رودخانه کلات نسبت به سیلاب های بزرگ مشخص و مناطق در معرض خطر سیلاب تعیین حدود گردید. همچنین با توجه به نتایج قابل اطمینان حاصل از روش پالئوسیلاب، می توان در مناطقی با شرایط یکسان با بهره گیری از روش و نتایج پالئوسیلاب نسبت به خطر سیلاب در مسیل ها و دشت های سیلابی و مناطق ساحل نشین رودخانه ها اقدام نمود.
امکان سنجی نواحی مستعد توسعة اکوتوریسم در شهرستان تالش با بهره گیری از GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور اجتناب از پیامدهای نامطلوب گردشگری، توسعة آن باید اندیشیده شده باشد. یکی از اولین اقدام ها جهت حصول به این مهم، شناسایی مکان های مناسب برای توسعة گردشگری و برنامه ریزی زمین است که در نهایت به الگوی بهینة توسعة مقصد گردشگری منجر می شود. شهرستان تالش به دلیل برخورداری از جاذبه های کم نظیر طبیعی، از منظر اکوتوریسم دارای پتانسیل های بسیار مناسبی است؛ اما، متأسفانه عدم مدیریت صحیح گردشگری و توسعة ناپایدار آن، با روندی فزاینده منجر به نابودی این منابع منحصر به فرد شده است. لذا، در این پژوهش با هدف شناسایی پهنه های مستعد توسعة اکوتوریسم بر آن شدیم تا ضمن شناسایی بهترین مکان ها، راهکارهایی جهت توسعة پایدار اکوتوریسم در شهرستان تالش ارائه دهیم. بدین منظور با بهره گیری از ابزار GIS و با استفاده از مدل اکولوژیکی اکوتوریسم برای ایران، پهنه های مستعد توسعة اکوتوریسم شناسایی شد. یافته ها حاکی از آن است که 406 کیلومترمربع از پهنه های شهرستان مناسب برای اکوتوریسم متمرکز و 1541 کیلومترمربع، مناسب برای توسعة اکوتوریسم گسترده است. همچنین، بخش مرکزی از بیشترین توان برای توسعة اکوتوریسم متمرکز و گسترده برخوردار است.
تحلیل نقش بازارچة مرزی ماهیرود در توسعة فضایی - کالبدی منطقة مرزی با تأکید بر عامل مهاجرت و کاهش محرومیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: توسعه و امنیت مناطق مرزی یکی از مهم ترین دغدغه های دولتمردان است. درراستای تحقق این امر، تأسیس بازارچة مرزی یکی از شناخته شده ترین روش های توسعة اقتصادی این نواحی محسوب می شود. این مراکز اقتصادی می توانند نقش قابل توجهی در به ارمغان آوردن توسعه وامنیت مناطق مرزی داشته باشند. در این پژوهش، به بررسی تأثیرات فضایی- کالبدی بازارچة مرزی ماهیرود شهر سربیشه در منطقه، بعد از تأسیس آن پرداخته می-شود.
روش: این پژوهش ازحیث ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی محسوب می شود. اطلاعات موردنیاز پژوهش به دو شیوة کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه، مصاحبه و بازدید میدانی) گردآوری شده اند. اطلاعات گردآوری شده از 135 نفر جامعة نمونه، با استفاده از نرم-افزار SPSS درقالب روش های آماری توصیفی و استنباطی تجزیه وتحلیل شده اند.
یافته ها/ نتایج: نتایج حاکی از آن است که با فعال شدن بازارچة مرزی ماهیرود سربیشه، در بخش تغییرات کالبدی اقدامات عمرانی ازقبیل احداث جاده، فراهم نمودن تأسیسات زیربنایی آب، برق، تلفن و مراکز بیمه و بانک صورت گرفته است. در این بازارچه علاوه بر افزایش انگیزه برای سکونت و افزایش اشتغال، کاهش محرومیت را به دنبال داشته است.
نتیجه گیری: این بازارچه در سطح خرد در محدودة سکونتگاه های روستایی و در سطح منطقة مرزی، تأثیرات مثبتی در ابعاد کالبدی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی داشته است. این مطلب نشان می دهد که باید به بازارچة مرزی در چارچوب برنامه های آمایش ملی، استانی و مناطق مرزی توجه جدی شود.
الگوی فضایی مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری مطالعه موردی : دوره یازدهم ریاست جمهوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایرانیان بیش از سه دهه است که با حضور در انتخابات، سرنوشت و اداره کشور را به دست افراد مورد نظر خود می سپارند. هر چند سابقه شکل گیری مجلس به دوران مشروطه بر می گردد، ولی نقش پررنگ مجلس و انتخابات در بعد از انقلاب اسلامی، نمایان گشته است. پژوهش حاضر به دنبال بررسی چگونگی حضور مردم از دیدگاه فضایی- سیاسی در پهنه سرزمین است، تا نشان دهد که الگوی فضایی مشارکت مردم در یازدهمین دور انتخابات ریاست جمهوری چگونه بوده است. بدینمنظور با استفاده از نتایج تفصیلی انتخابات یازدهم ریاست جمهوری و توابع آمار مکانی به بیان الگوی فضایی تمایل ساکنین کشور به هر یک از نامزدهای حاضر در انتخابات پرداخته شده است. نتایج نشان داد که الگوی مشارکت در کشور یکسان نبوده و استان های با توسعه یافتگی بالا از مشارکت کمتری برخوردار بوده و استان های محروم مشارکت بیشتری داشته اند. الگوی فضایی آراء بیانگر تمرکز شدید آراء کاندید منتخب در نواحی شمال غرب، جنوب شرق و جنوب کشور بوده و همچنین آراء آقایان محسن رضایی در غرب و جنوب غرب کشور و محمدباقر قالیباف در خراسان رضوی کاملاً منطبق بر جستار زادشهری است.
پراکندگی لرزه خیزی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکتونیک فعال نوار لرزه خیز آلپ هیمالیا فلات ایران را شکل داده است که در مرز همگرایی بین ورقه های زمین ساختی اوراسیا عربستان قرار دارد. این فلات یکی از لرزه خیزترین نواحی جهان است و هر سال با زمین لرزه های متعددی مواجه می شود. در ایران، شرایط فعال زمین ساختی، وجود گسل ها و چشمه های لرزه زای متعدد و قرارگیری جمعیت فراوان در نواحی مستعد زمین لرزه توجه بیش از پیش به این سانحه ی طبیعی و لزوم مطالعات علمی را در زمینه ی تحلیل خطر زمین لرزه افزایش می دهد. در مقاله ی حاضر، علاوه بر مرور لرزه زمین ساخت و لرزه خیزی ایران از گذشته تاکنون، سعی شده است به مسئله ی تحلیل خطر زمین لرزه پرداخته و به وضعیت مدیریت سانحه، آسیب پذیری و بافت فرسوده در ایران اشاره شو
تحلیل شاخص های مؤثر در توسعه کشاورزی و مدیریت منابع آب سکونتگاه های روستایی مورد: دشت تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش کشاورزی با حدود۱۱درصد تولید ناخالص ملی، 23 درصد اشتغال و تأمین غذای بیش از۸۰ درصد افراد جامعه، نقشی حیاتی دراقتصاد ایران دارد. آب به عنوان مهم ترین عامل، در تولید کشاورزی تأثیر بسزایی دارد. این پژوهش به منظور شناسایی شاخص های مؤثر در توسعه کشاورزی و مدیریت آب کشاورزی مناطق روستایی دشت تبریز با استفاده از روش تحلیل عاملی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل 39 روستای دشت تبریز می باشد و اطلاعات لازم از طریق تکمیل پرسشنامه، مطالعات کتابخانه ای، مراجعه به سازمان آب منطقه ای و مدیریت جهاد کشاورزی فراهم گردیده است.در این مطالعه به منظور تبیین عوامل و متغیرهای اثرگذار بر مدیریت منابع آب و توسعه کشاورزی، تعداد 25 شاخص برای توسعه کشاورزی و تعداد 11 شاخص برای مدیریت آب کشاورزی در سطح روستاها انتخاب شده است. در مرحله بعد برای کاهش تعداد شاخص ها به تعداد کمتری از سازه های زیربنایی و شاخص های مؤثر از تحلیل عاملی استفاده گردید. نتایج نشان داد چهار عامل مکانیزاسیون، ساختاری، عملکرد و کشت آبی حدود 79 درصد از تغییرات واریانس کل توسعه کشاورزی و سه عامل آب های سطحی، چاه های عمیق و چاه های نیمه عمیق حدود 61 درصد از تغییرات واریانس کل مدیریت آب کشاورزی را تبیین نموده اند. همچنین در ﺷﻬﺮﺳﺘﺎنﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ دارای ﻣﺰﯾﺖ ﻧﺴﺒﯽ در ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻣﺤﺼﻮﻻت ﮐﺸﺎورزی (زراﻋﺖ و ﺑ ﺎغداری) و عدم ﻣﺤﺪودﯾﺖ ﻧﻬﺎده و آب هستند، ضروری است ﻃﺮح ﻫﺎی ﺗﻮﺳﻌﻪ ﮐﺸﺎورزی با اولویت محصولات دارای ﻣﺰﯾﺖ ﻧﺴﺒﯽ اجرا شده و در ﻣﻨﺎﻃﻘﯽ ﮐﻪ اﻓﺰاﯾﺶ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺳﻄﺢ زﯾﺮکشت ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻞ مواجه اﺳﺖ، ﻃﺮحﻫﺎی ﺗﻮﺳﻌه ﮐﺸﺎورزی می بایست ﺑ ﻪ ﺳﻤﺖ ﺣﻔﻆ و اﺳﺘﻔﺎده ﺑﻬﯿﻨﻪ از ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺑﺎﺷﺪ.
فلسفه جغرافیایی تداوم رقابت در روابط بین الملل پس از جنگ سرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از پایان جنگ سرد دیدگاههای مختلف و متفاوتی درباره ماهیت و چگونگی ادامه رقابت در روابط بین الملل مطرح گردید. پاره ای از اندیشمندان این حوزه بر این اعتقاد بودند که با پایان گرفتن رقابتهای ایدئولوژیک در سطح کلان و سیطره غیرقابل هماورد لیبرالیسم دیگر مبنای برای ادامه رقابت مابین کشورها و بلوک های قدرت وجود ندارد و جهان از این زمان به بعد حداقل در سطح کلان دوره ای از صلح لیبرالی را تجربه خواهد کرد . در نقطه مقابل پاره ای دیگر از اندیشمندان بر این اعتقاد بودند که سرشت ذاتی انسان و فضای جغرافیایی ، به عنوان مکان و محل زیست انسان به گونه ای است که به صورت مبنایی عامل رقابت را میان گروههای متشکل انسانی و حکومتها بازتولید خواهد نمود و در فرایندهای تاریخی تنها ممکن است که شکلواره های رقابت در زمانهای مختلف دچار تغییر گردد . بر این مبنا در این مقاله کوشش شده است با رویکردی توصیفی تحلیلی فلسفه جغرافیایی تداوم عامل رقابت در روابط بین الملل تبیین گردیده و شکلوارهای روبنایی آن بررسی گردد . یافته های پژوهش بیانگر آن است که بطور کلی کالبد جغرافیای سیاسی جهان حائز شرایطی است که به عنوان یک عامل زیرساختی در روابط بین الملل ، عامل رقابت را در زمانهای مختلف مابین کشورها و بلوکهای قدرت بازتولید خواهد نمود .
ارزیابی و مقایسه دقت و صحت AHP کارشناسی و AHP تلفیقی در پهنه بندی خطر رخداد زمین لغزش (مطالعه موردی: حوضه رودخانه ماربر),.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای کاهش زیان های ناشی از رخداد زمین لغزش و شاید پیشگیریی از وقوع آن اولین گام تهیه نقشه ای نسبتاً دقیق از مناطق مستعد زمین لغزش است. پارامترهای بسیاری بر دقت مدل های پهنه بندی خطر رخداد زمین لغزش موثراند که اولویت بندی اولیه عوامل موثر از جمله این پارامترها می باشد. هرچه اولویت بندی اولیه عوامل موثر بر رخداد زمین لغزش ها دقیق تر باشد، مدل نهایی انطباق بیشتری با پتانسیل لغزه خیزی منطقه خواهند داشت. هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی تاثیر نوع اولویت بندی اولیه عوامل موثر بر دقت نقشه های پهنه بندی خطر تهیه شده به روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) می باشد. برای این منظور ابتدا اولویت بندی اولیه عوامل موثر با استفاده از نظرات کارشناسی محض انجام گرفت، سپس از رابطه رگرسیونی چند متغیره (MR) و نظرات کارشناسی به صورت تلفیقی برای اولویت بندی اولیه عوامل موثر استفاده گردید. نهایتاً نقشه های پهنه بندی خطر تهیه شده به هر دو روش AHP کارشناسی محض و AHP تلفیقی با استفاده از شاخص های ارزیابی مدل های پهنه بندی به آزمون گذاشته شدند. برای انجام این تحقیق، حوضه رودخانه ماربر (پادنای سمیرم) به عنوان منطقه هدف انتخاب و نقشه پراکنش زمین لغزش-های حوضه تهیه شد. سپس 9 عامل لیتولوژی، فاصله از جاده، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه، شیب، جهت شیب، پوشش گیاهی، کاربری ارضی و بارش در قالب 54 پارامتر به عنوان عامل های موثر در رخداد زمین لغزش های منطقه در نظر گرفته شدند و لایه های اطلاعاتی آنها جهت انجام آنالیزها تهیه شد. اولویت بندی اولیه عوامل و پارامترهای موثر بسته به روش اولویت بندی (کارشناسی محض یا تلفیقی) انجام و مراحل تحلیل سلسله مراتبی برای هرکدام انجام شد. تجزیه و تحلیل نتایج نشان داد که شاخص زمین لغزش در نقشه پهنه بندی تهیه شده به روش AHP تلفیقی (ضرایب رگرسیونی و قضاوت کارشناسی) کاملاً مشخص و از دقت بیشتری در تفکیک پهنه های مستعد خطر نسبت به روش AHP کارشناسی محض برخوردار است. همچنین کلیت مدل نیز بر اساس شاخص کیفیت (Qs) مناسب تر می باشد.
بررسی و تحلیل موانع ژئوپلیتیکی مناسبات اقتصادی ایران جمهوری آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصولاً برقراری روابط تجاری اقتصادی عمیق بین کشورها، مستلزم وجود بسترها و زمینه های هم تکمیلی است. بسترهای و زمینه های هم تکمیلی در برقراری روابط اقتصادی، همچون ظرف اصلی و بستر پویای روابط تجاری اقتصادی بین کشورها عمل می کنند. روابط تجاری اقتصادی ایران با جمهوری آذربایجان نیز از این امر مستثنا نیست. در روابط اقتصادی بین ایران و جمهوری آذربایجان، تعلقات ژئوپلیتیکی گوناگونی، از جمله اشتراکات تاریخی، فرهنگی و وابستگی های فضایی جغرافیایی بین طرفین، شاکله اصلی بسترهای هم تکمیلی است؛ با این حال طبق شواهد و مستندات موجود، روند جاری در روابط تجاری اقتصادی ایران و جمهوری آذربایجان در قیاس با روابط اقتصادی جمهوری آذربایجان با رقبای ایران در منطقه، اصلاً رضایت بخش نیست. در واقع با توجه به وضعیت موجود، سؤال پژوهش حاضر این است که با وجود چنین وابستگی های جغرافیایی و ژئوپلیتیکی توانمند یا فضای کاملاً بارور برای تعمیق مناسبات تجاری اقتصادی بین ایران جمهوری آذربایجان، مهم ترین دلایل ژئوپلیتیکی ضعف در مناسبات طرفین چیست؟ در همین راستا، طبق نتایج این پژوهش، مناسبات اقتصادی بین ایران و جمهوری آذربایجان از وجود موانع ژئوپلیتیکی همچون اختلافات طرفین در زمینه رژیم حقوقی دریای خزر، تبعات سیاسی ژئوپلیتیکی بحران قره باغ، تقابل رویکردهای ناسیونالیستی طرفین و مناسبات راهبردی جمهوری آذربایجان با ایالات متحده آمریکا و اسرائیل رنج می برد؛ اگرچه دلایل سیاسی نیز در وقوع وضعیت جاری در مناسبات اقتصادی طرفین بی تأثیر نیست، بررسی آن از مجال این پژوهش خارج است.
ارزیابی آسیب پذیری سواحل نسبت به بالا آمدن تراز آب دریا در شهرستان بابلسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش درباره ی سوانح بزرگ طبیعی و سوانح ناشی از فناوری ها به موضوعی مهم در جغرافیا و کاربرد آن تبدیل شده است. امکان تحلیل پیچیدگی مسئله در رویکرد سیستمی و در نگاه جامع گرای به جغرافیای نظری و کاربردی و جامع بودن جغرافیای طبیعی و انسانی محقق است. با توجه به اینکه نوسانات سطح آب دریای خزر از جمله در منطقه ی ساحلی بابلسر حتی در مقیاس دهه ای بسیار سریع اتفاق می افتد، رعایت عنصر ایمنی در سایه ی مدیریت یک پارچه ساحلی با تعیین حریم دریا در این سواحل امکان پذیر خواهد بود که جغرافیا و، به ویژه، ژئومورفولوژی یکی از ارکان اصلی در این نوع از مدیریت سواحل است. تعیین حریم نوسانات تراز آب دریا، که باعث تغییرات مورفولوژیکی در سطح زمین و وارد آمدن خساراتی به تأسیسات انسانی می شود، ضرورت اجرای این پژوهش را در قالب بررسی نقش شاخص های ژئومورفولوژیکی در ساخت و ساز منطقه ساحلی شهرستان بابلسر به خوبی روشن می سازد. در این پژوهش، از شاخص آسیب پذیری سواحل (CVI) به منزله ی شاخص ژئومورفیک تأثیرگذار در ساخت و ساز منطقه ی ساحلی بابلسر استفاده شد. ابتدا با استفاده از داده های توپوگرافی (مدل رقومی ارتفاع ده متری) و با توجه به نوسانات تراز آب دریای خزر، محدوده ی حایل عمودی اولیه و ثانویه در اراضی شهرستان تعیین شد. محدوده ی حایل عمودی اولیه شامل اراضی است که در ارتفاع پایین تر از 7/24- متر قرار دارند و محدوده ی حایل عمودی ثانویه اراضی را با ارتفاع بین 7/24- تا 5/23- متر شامل می شود. در ادامه ی همین بحث و در داخل اراضی محدوده ی حایل عمودی اولیه و ثانویه، شاخص آسیب پذیری ساحل بر مبنای پنج پارامتر ارتفاع، شیب، لندفرم ژئومورفولوژی، کاربری اراضی و فاصله از جاده در دو زیر شاخص با منشأ طبیعی و با منشأ انسانی اجرا گردید. با توجه به شاخص آسیب پذیری ساحل بر مبنای متغیرهای طبیعی (NCVI)، انسانی (HCVI) و شاخص آسیب پذیری نهایی (TCVI)، بخش های وسیعی از سواحل شهرستان بابلسر (به ویژه در محدوده های شهری بابلسر و فریدونکنار) در طبقات با درجه های آسیب پذیری بالا و بسیار بالا قرار می گیرند
مدل تبیینی ژئوپلیتیک پاکستان در حوزه رقابت و همکاری با جمهوری اسلامی ایران (با تاکید بر موقعیت و نقش آفرینی منطقه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه ژئوپولیتیک پاکستان در حوزه رقابت و همکاری با جمهوری اسلامی ایران موضوع اصلی پژوهش حاضر را تشکیل می دهد. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در صدد پاسخ گویی به این سوال است که تا چه میزان چالش های ژئوپولیتیک و رقابت های ناسازگار پاکستان با ایران، بر روابط دو کشور تاثیر گذار است؟ فرضیه درنظرگرفته شده نیز بیانگر آن است که چالش های ژئوپولیتیک و رقابت های ناسازگار پاکستان، همکاری های آن کشور با ایران را تحت تاثیر قرار داده و تضعیف کرده است. نگاهی به مدل تحلیل ژئوپولیتیک پاکستان نشان می ده د ک ه همکاری های آن کشور با ایران در مسائلی نظیر سازمان کنفرانس اسلامی، اکو، مسائل قومیتی، خط لوله گاز ایران- هند(انرژی) و گروه d-8 نهفته شده است. گرچه پاکستان به حفظ و نگهداری روابط دوستانه و صمیمانه با ایران به عنوان یکی از مهم ترین مولفه ها برای امنیت خود و منطقه می نگرد، اما عملکرد این کشور درقبال مسائل منطقه ای و رقابت ب ا ایران، ب ارها من افع و امنیت مل ی جمهوری اسلامی ایران را به چالش کشیده و یا حتی به مخاطره انداخته است. ازجمله چ الش ه ا و رقابت های ناس ازگار ژئوپولیتیکی بین دوکش ور می توان به مسائل ایدئولوژیکی، مسائل هسته ای، نوع نگرش دوکشور به آسیای مرکزی و افغانستان، مسائل مرزی و رقابت بندرگوادر با بندر چابهار اشاره کرد.