فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۴٬۱۰۰ مورد.
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
161 - 186
حوزههای تخصصی:
معمولاً سهم قابل ملاحظه ای از خسارت های ناشی از سیلاب، به رسوبات معلق در جریان سیل و هزینه های لایروبی ناشی از نشست آن ها در مناطق طبیعی، مسکونی و صنعتی برمی گردد. ازاین رو هنگام وقوع سیلاب علاوه بر پارامتر دبی آب، پایش دبی رسوبات حمل شده در آب نیز بسیار حائز اهمیت است. امروزه شبکه های عصبی مصنوعی به خوبی برای پیش بینی سری های زمانی غیرخطی توسعه یافته اند، اما ماهیت غیرخطی داده های رسوب و تأثیر گسترده ای از عوامل مختلف بر میزان دبی رسوب، منجر شده تا پیش بینی این داده ها همواره با چالش هایی مواجه باشند. تئوری موجک ازجمله روش های پیش پردازشی است که می تواند با تجزیه سری های زمانی اصلی به سیگنال های فرعی منجر به وضوح بهتر روابط درونی داده های غیرخطی گردد. در تحقیق حاضر مقادیر داده های رسوب در دو ایستگاه آبنما و میناب از حوزه آبخیز رودان هرمزگان قبل از ورود به شبکه عصبی مصنوعی از طریق تبدیل موجک به سیگنال های فرعی شکسته شد و سپس توسط شبکه عصبی مصنوعی فرایند پیش بینی صورت پذیرفت. همچنین به منظور بررسی تأثیر تبدیل موجک در عملکرد مدل شبکه عصبی، نتایج حاصل از این مدل ترکیبی با نتایج به دست آمده از مدل شبکه عصبی منفرد مقایسه گردید و کارایی آن ها با استفاده از روش اعتبارسنجی چندتکه، همبستگی و ریشه میانگین مربعات خطا مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصله نشان داد شبکه عصبی مصنوعی در دو ایستگاه موردمطالعه به ترتیب با همبستگی 89/0 و 68/0 و شبکه عصبی موجکی با همبستگی 9/0 و 8/0 قادر به شبیه سازی میزان رسوبات هستند. همچنین آماره نرمال شده ریشه میانگین مربعات خطا به ترتیب در شبکه های عصبی مصنوعی 104/0 و 35/0 و در شبکه های ترکیبی 124/0 و 18/0 به دست آمد. با توجه به نتایج داده ها، تأثیر موجک در شناسایی سیگنال های فرعی و در نتیجه بهبود عملکرد مدل نسبت به شبکه های عصبی منفرد در پیش بینی میزان رسوبات قابل حمل در سیلاب به وضوح قابل توجه است.
Counterterrorism in Middle Eastern Foreign Policy of Iran (1971-2021)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
246 - 267
حوزههای تخصصی:
In the last half-century, Iran has emerged as a regional power in the Middle East. One of the indicators of a country's regional power is regional custodianship that includes fighting intra-regional threats, such as terrorism. The aim of the current paper is to study Iranian Foreign Policy approach on fighting terrorism. Confronting terrorist groups in the Middle East has been one of the major aspects of Iran's foreign policy under two different political regimes. The Iranian government's struggle with the Dhofar Liberation Front (DLF) in Oman during the Pahlavi era and the fight against the Taliban terrorist group in Afghanistan and ISIS in Iraq and Syria can be seen as examples of this inter-regional struggle after Islamic revolution. Using David Rapoport (2004) and Robert Stewart's theory (2012), the paper seeks to investigate Iran’s foreign policy stance on fighting terrorism in West Asia. The main question of this article is How have the waves of international terrorism, effected Iran's regional foreign policy in the Middle East over the past half century? The findings show that Iran's foreign policy has been countered by the waves of international terrorism and has protected the security of the Middle East against terrorist groups and shows how a strong Iran has always reduced the cost of major powers in the fight against terrorism.
ارزیابی تأثیر رفاه اجتماعی _ اقتصادی بر سرمایه اجتماعی خانوارهای روستایی (مطالعه موردی: شهرستان دهگلان، روستاهای بخش بلبان آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای اقتصادی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۳
53 - 72
حوزههای تخصصی:
در عصر کنونی جهت رسیدن به توسعه هر چه بیشتر در سکونتگاه های روستایی تدابیر و اقدامات گوناگونی به کار گرفته شده است؛ که سرمایه اجتماعی به عنوان یک اصل محوری و راهی در جهت نیل به توسعه پایدار، یک اصل کلیدی در جامعه محلی و یکی از مهم ترین عنصرهای حیاتی و انسجام بخش جامعه به حساب می آید. امروزه سرمایه اجتماعی به-ویژه در ارتباط با رفاه اجتماعی و اقتصادی می تواند نتیجه اصلی توسعه متعادل و به عنوان رهیافتی جامع برای تحقق توسعه پایدار مناطق روستایی باشد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی تأثیر رفاه اجتماعی _ اقتصادی بر سرمایه اجتماعی خانوارهای روستایی در دهستان ئیلاق جنوبی تابع بخش بلبان آباد واقع در شهرستان دهگلان صورت گرفته است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت در چارچوب روش توصیفی _ تحلیلی قرار می گیرد. آمار و اطلاعات لازم به دو صورت، کتابخانه ای و پیمایش میدانی جمع آوری شدند که در بخش مطالعه میدانی تمرکز اصلی مبتنی بر ابزار پرسشنامه بوده است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه روستاهای دارای بیش از 20 خانوار دهستان ئیلاق جنوبی است. به منظور تعیین حجم نمونه ها با بهره گیری از فرمول کوکران 220 خانوار به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و همچنین رگرسیون چند متغیره در محیط نرم افزاری SPSS استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین رفاه اجتماعی و رفاه اقتصادی با سرمایه اجتماعی، رابطه معنی دار و مثبتی وجود دارد؛ و با توجه به میزان ضریب همبستگی به دست آمده، رفاه اقتصادی از همبستگی بیشتری با سرمایه اجتماعی برخوردار است. همچنین یافته ها حاکی از آن است که با توجه به ضریب تعیین در رگرسیون، رفاه اجتماعی و اقتصادی بر سرمایه اجتماعی اثر مستقیم دارند. در نتیجه رفاه اجتماعی و رفاه اقتصادی با ایجاد شبکه ای از ارتباط و هماهنگی ها با سرمایه اجتماعی، زمینه را جهت رسیدن به توسعه و به ویژه توسعه پایدار روستایی فراهم می آورند.
تحلیل نقش تغییرات زیرساخت سبز شهری در تاب آوری اکولوژیک منطقه یک شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
59 - 78
حوزههای تخصصی:
تاب آوری اکولوژیک مفهومی است که بر قابلیت بازگشت پذیری ساختارها و کارکردهای اکولوژیکی در مقابل شوک های وارده دلالت دارد. پهنه شمالی تهران به مثابه مهم ترین پشتوانه های اکولوژیک این شهر در دهه های اخیر دچار تغییرات کاربری زیادی شده است. تحقیق حاضر تحلیل نقش تغییر کاربری در تاب آوری اکولوژیک زیرساخت های سبز (به عنوان یکی از ارکان ساختاراکولوژیکی) منطقه یک شهرداری تهران پرداخته است. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش توصیفی تحلیلی محسوب می شود. از داده های ماهواره ای لندست (2021-1976) برای کشف تغییرات مورد نظر و از سنجه های سیمای سرزمین برای تحلیل وضعیت تاب آب وری اکولوژیک استفاده شده است. بر اساس یافته های تحقیق، سنجه اندازه لکه ها(CA) و تعداد لکه های(NP)، سبز در طی دوره مورد بررسی، از نظر وسعت کاهش یافته و از نظر تعداد دچار افزایش چشم گیری شده اند. این تغییرات بیانگر فرایند خرددانگی و از بین رفتن انسجام ساختاری لکه های سبز است. نتایج حاصل از متریک پیوستگی(ENN و GYRATE) نیز پیوستگی کمی بین لکه های سبز منطقه را نشان می دهد. بعلاوه نتایج سنجه CONTAG، بیان می کند که درصد سرایت به خاطر پیوستگی کم، پایین است. بنابراین می توان گفت که زیرساخت های سبز منطقه در مقابل تغییرات کاربری اراضی انسجام ساختاری خود را از دست داده و در نتیجه کارکردها و خدمات اکولوژیکی مورد انتظارِ آن ها نیز دچار نارسایی شده اند. بنابراین زیرساخت های سبز منطقه مورد مطالعه در مقابل تغییرات کاربری آسیب پذیر بوده و به نحو بارزی از تاب آوری اکولوژیک آن ها کاسته شده است.
ارتقای درون زایی اقتصاد در بستر مؤلفه های اقتصاد دانش بنیان در پهنه سرزمین ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درون زا ساختن واحدهای اقتصادی یکی از اهداف توسعه پایدار است که می تواند در مقابل بحران ها و تکانه های خارجی اقتصاد را باثبات نگه دارد. استفاده از ظرفیت دانش در اقتصاد و بسترسازی اقتصاد جهت تجاری سازی محصولات دانش بنیان در یک بستر رقابتی و خلاقانه به عنوان عامل مهم اثرگذار بر قدرت افزایی اقتصاد شناخته شده است و می تواند اقتصاد منطقه را به سطحی برساند که با اتکا به منابع داخلی، مخارج خود را تأمین نماید. در این پژوهش آثار اقتصاد دانش بنیان بر درون زایی اقتصاد استان های ایران طی دوره زمانی 1390-1398 و با روش حداقل مربعات اصلاح شده پانلی از طریق برنامه ایویوز مورد تجزیه وتحلیل قرار داده شده است. با استفاده از روش موریس و زیر شاخص های اقتصاد دانش بنیان شاخص ترکیبی ان محاسبه و بر اساس توان درامد مالیاتی استان ها شاخص درون زایی اقتصاد محاسبه شده است پس از انجام آزمون های کایو، لیمر و هاسمن جهت تعیین روابط بلندمدت، پانلی بودن مدل و تعیین اثرات ثابت و تصادفی بودن ضرایب، مدل برآورد شده است نتایج تحقیق نشان می دهد که با یک درصد افزایش در شاخص ترکیبی اقتصاد دانش بنیان درون زایی اقتصاد استان های ایران بهاندازه 0.44 درصد افزایش می دهد. افزایش در بهره وری نیروی کار و مخارج دولت درون زایی اقتصادی استان های ایران را افزایش می دهد هرچند افزایش نرخ تورم این روند را کاهش می دهد. همچنین مؤلفه های تشکیل دهنده اقتصاد دانش بنیان نیز نشان می دهد که با یک در صد افزایش در شاخص آموزش درون زایی اقتصادی به اندازه 0.2درصد افزایش می کند. با یک درصد افزایش شاخص اطلاعات، درون زایی اقتصادی به اندازه 0.55درصد افزایش می دهد و با یک درصد افزایش شاخص نوآوری، درون زایی اقتصادی به اندازه 0.091 درصد افزایش می یابد. بنابراین سیاست گذاران منطقه ای جهت ارتقای توان داخلی استان های مختلف کشور می بایست توجه بیشتری به مؤلفه های اقتصاد دانش بنیان از جمله ارتقای مشوق های اقتصادی، توسعه مهارت های آموزشی در مدارس و توسعه مراکز مهارتی به همراه افزایش بهره وری نیروی کار و تمرکززدایی مالی در مخارج از دولت مرکزی به استان ها را در دستور کار خود قرار دهند.
گردشگری روستایی و اثرات اقتصادی آن بر جوامع میزبان(مورد مطالعه: روستاهای گردشگرپذیر شهرستان رضوانشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای اقتصادی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۳
18 - 31
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی گردشگری روستایی و اثرات اقتصادی آن بر جوامع میزبان روستاهای گردشگرپذیر شهرستان رضوانشهر انجام شده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر از نوع کمی و از نظر هدف، کاربردی می باشد. جامعه آماری در این پژوهش ساکنین روستاهای گردشگرپذیر در شهرستان رضوانشهر تشکیل داده اند، در این راستا نمونه گیری در منطقه مورد مطالعه به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله استفاده شد، به گونه ای که سه تیپ روستاهای ناحیه (جلگه ای، ساخلی و کوهپایه ای) شناسایی شدند. سپس با روش سهیمه ای تعداد روستاهای نمونه به تفکیک بخش و دهستان تعیین شد. در نهایت تعداد 380 نفر به عنوان جامعه نمونه انتخاب شد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و مدل ماتریس تعاملی استفاده شده است. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان داد، که میزان اثرات مثبت اقتصادی در چهار شاخص (درآمد، اشتغال، قیمت زمین، سرمایه گذاری) از دیدگاه جامعه میزبان زیاد بوده، و به نسبت آن میزان اثرات منفی اقتصادی از جمله: (ایجاد شکاف و اختلاف درآمدی بین ساکنان، افزایش میزان استفاده از کالاهای تحملی و لوکس، فصلی شدن درآمد خانوارهای روستایی، تقویت شغل-های کاذب، تغییر کاربری های زمین برای اهداف و فعالیت های گردشگری، سوداگری زمین، بالا رفتن قیمت زمین، بالا رفتن میزان ریسک پذیری سرمایه گذاری )، در روستاهای گردشگرپذیر زیاد می باشد. در ادامه نیز نتایج مدل ماتریس تعاملی نیز نشان داد، شاخص اشتغال با قدرت نفوذ (4) بیشترین تاثیرپذیری و شاخص قیمت زمین و سرمایه گذاری با قدرت نفوذ (2)، کمترین میزان تاثیرپذیری را از گردشگری به خود اختصاص داده اند. به عبارت دیگر، شاخص اشتغال در سطح اول همانند سنگ بنای زیربنای مدل عمل می کند، در ادامه نیز نتایج مدل ماتریس تعاملی نیز نشان داد، شاخص اشتغال با قدرت نفوذ (4) بیشترین تاثیرپذیری و شاخص قیمت زمین و سرمایه گذاری با قدرت نفوذ (2)، کمترین میزان تاثیرپذیری را از گردشگری به خود اختصاص داده اند. به عبارت دیگر، شاخص اشتغال در سطح اول همانند سنگ بنای زیربنای مدل عمل می کند،شاخص درآمد در سطح دوم، و شاخص های قیمت زمین و سرمایه گذاری در سطح سوم مدل قرار گرفته اند.
Veto Power: A Legal Debate in the United Nations Security Council(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ویژه
37 - 58
حوزههای تخصصی:
Historically, the United Nations Security Council has been the dominant international venue for discussing on matters relevant to the maintaining of global security and peace. The term “rule of law” refers to a political and social structure in which everyone is held to the same legal standards. On the other hand, the concept that everyone is equal before the law is undermined when the veto power gives the Permanent Members the opportunity to disregard its accountability. This article aims to overview the use of veto powers in the United Nations Security Council that reflects the Rule of Law. Due to the fact that this method of research is qualitative, the data that was gathered and analysed came from non-numerical sources such as journals, articles, and news reports. The goal is to gain a deeper understanding of the conventional notions of Rule of Law as well as the ways in which the veto system is in opposition to Rule of Law. According to the findings of the research, there is a contradiction between the veto system and the Rule of Law, notably the notion that all individuals ought to be treated with equal regard to the law.
Turbulence Management Model in Iran's Middle East Policy(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
133 - 155
حوزههای تخصصی:
The Middle East today can be considered an area with the features of chaos due to its geopolitical structure, complex historical identity and decades of crisis. In this volatile area, security has undergone an extensive alteration, and the Islamic Republic of Iran, as a major actor and historical activist, needs certain behavioral patterns to correspond to the situations and trends of security chaos. The present paper seeks to identify the elements of Iran's regional behavioral patterns in the Middle East security chaos. It is hypothesized that Iran needs to take advantage of patterns of constructive interaction, balancing, geopolitical stability, and Interactive Order-Building to play a regional role in this chaos. A descriptive-analytical method and theoretical modeling is employed to account for the historical process of chaos in the Middle East and Iran's chaos management model in foreign policy.
تحلیل سطح آگاهی و دانش مدیریت ریسک کودکان روستایی از مخاطره زلزله (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان زیرکوه واقع در استان خراسان جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
79 - 98
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، مطالعات حوزه ادراک و دانش کودکان از مخاطرات و تقویت میزان آمادگی آن ها در برابر مخاطرات نسبت به گذشته به شدت گسترش یافته است. علت این مسئله را می توان تغییر رویکردهای مدیریت بلایا از رویکردهای انفعالی گذشته به تلاش برای مدیریت پیش از خطر و تأثیر فزاینده آمادگی همه گروه ها و اقشار یک جامعه ازجمله کودکان، در موفقیت این رویکرد دانست. در این راستا مطالعه حاضر به ارزیابی و تحلیل سطح آگاهی کودکان از مخاطره زلزله در قالب متغیرهای شناخت مخاطره و علل و اثرات و نحوه رویارویی با آن در قالب متغیرهای آگاهی از اقدامات پیشگیرانه، آمادگی و شیوه های مطلوب واکنش در بین 169 کودک 5 تا 12 ساله در شهرستان زیرکوه استان خراسان جنوبی با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه پرداخته است. یافته های تحقیق بیانگر این است که میانگین سطح آگاهی و دانش مدیریت ریسک کودکان 5 تا 12 ساله روستایی موردمطالعه از زلزله و شیوه های واکنش با آن بسیار اندک و نیازمند اصلاح و تقویت است؛ نتایج آزمون T تک نمونه در ارزیابی میانگین آگاهی و دانش مدیریت ریسک در هر چهار بعد موردسنجش پایین تر از سطح ارزش متوسط است. همچنین بر اساس نتایج آزمون همبستگی رابطه مستقیم و معنادار بین ادراک و آگاهی از ماهیت زلزله با دانش مدیریت ریسک در هر 4 بعد وجود دارد.
تحلیل وضعیت تکتونیکی طاقدیس های شمال غربی زاگرس و ارتباط آن با کانون های زمین لرزه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
275 - 290
حوزههای تخصصی:
عوامل تکتونیکی نقش مهمی در تغییرات لندفرمی مناطق دارند و بر مبنای این تغییرات نیز می توان وضعیت تکتونیکی مناطق را ارزیابی کرد؛ بنابراین تحلیل وضعیت تکتونیکی لندفرم ها جهت مدیریت محیطی و برنامه ریزی های مختلف، حائز اهمیت است. بر این اساس، در این پژوهش به بررسی وضعیت تکتونیکی طاقدیس های مناطق شمالی و غربی استان کرمانشاه و ارتباط آن با کانون های زمین لرزه پرداخته شده است. در این تحقیق از مدل رقومی ارتفاعی ۳۰ متر SRTM، نقشه های توپوگرافی ۱:۵۰۰۰۰، نقشه های ۱:۱۰۰۰۰۰ منطقه و همچنین اطلاعات مربوط به کانون زلزله های رخ داده در منطقه در طی سال های ۱۹۰۰ تا ۲۰20، به عنوان داده ها تحقیق استفاده شده است. این تحقیق در سه مرحله کلی انجام شده است. در مرحله اول با استفاده از 8 شاخص ژئومورفیک، به تحلیل وضعیت تکتونیکی 5 طاقدیس ازگله، دنه خشک، سنجابی، ماهیدشت و ویس پرداخته شده است. در مرحله دوم، نقشه موقعیت کانون های زمین لرزه های رخ داده در منطقه طی سال های 1990 تا 2020 تهیه شده است و در مرحله سوم نیز رابطه بین فعالیت تکتونیکی طاقدیس ها از نظر شاخص های مختلف و کانون های زمین لرزه های رخ داده مورد ارزیابی قرار گرفته شده است. بر اساس نتایج حاصله، طاقدیس های مناطق غربی (طاقدیس ازگله و دنه خشک) دارای وضعیت تکتونیکی فعال تری نسبت به طاقدیس های مناطق شرق هستند. همچنین با توجه به اینکه مناطق غربی منطقه دارای بیش ترین تعداد کانون های زمین لرزه بوده است؛ بنابراین می توان گفت بین کانون های زمین لرزه و وضعیت تکتونیکی طاقدیس ها، رابطه مستقیمی برقرار است.
بررسی تاثیر دولت مدرن بر ابداع هویت ملی ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
330 - 357
حوزههای تخصصی:
با ظهور ترک های جوان در سال ۱۹۰۸ میلادی، بحث محوری محافل روشنفکری ترک این بود که با چه ایده ای می توان امپراطوری عثمانی را حفظ کرد. در این دوره سه ایده اسلام گرایی، عثمانی گرایی و پان ترکیسم برای بقای امپراتوری مطرح شدند که با توجه به شکست های نظامی عثمانی در بالکان و کودتای جناح تندرو ترک های جوان به رهبری طلعت پاشا، انور پاشا و جمال پاشا، دو ایده اول توسط نخبگان سیاسی کنار گذاشته شدند و ایده سوم یعنی پان ترکیسم توسط آنها برگزیده شد. سوال اصلی پژوهش این است که چرا از میان سه ایده مذکور، پان ترکیسم توسط نخبگان سیاسی وقت برگزیده شد؟ شناخت ریشه های جریان پان ترکیسم به جهت ملاحظات سیاسی و امنیتی ناشی از همجواری مناطق آذری زبان ایران با کشورهای ترکیه و آذربایجان، امری ضروری در راستای حفظ و تامین منافع ملی ایران می باشد. در این پژوهش با استفاده از روش کیفی می کوشیم تا استدلال نماییم که این ایده جعلی توانست با بهره گیری از نهاد دولت مدرن، دست به تحریف واقعیات تاریخی بزند و از این طریق هویتی متناسب با مرزهای کشور نوین ترکیه خلق و ابداع نماید.
Geopolitical Feasibility of the Second Wave of Arab Revolutions in Saudi Arabia and the United Arab Emirates(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
67 - 92
حوزههای تخصصی:
This paper is going to assess the feasibility of the second wave of Arab revolutions in Saudi Arabia and the United Arab Emirates. A decade after the beginning of the Arab revolutions, the question of the possibility of another wave of revolutions, especially in the Arabian Peninsula, is a serious question. Another question is what changes will take place in the geopolitics of the region in the event of the second wave of the Arab revolutions in the countries of the Arabian Peninsula? These questions are difficult to answer, but it is clear that the countries of the peninsula cannot be categorized as one. Transition in the global geopolitical structure, internal variables affecting the geopolitics of these countries, their different positions for world powers, the high volume of trade between the two countries with economic poles, the position of non-indigenous forces in these countries on the one hand and the intervention of foreign forces in the region and trans-regional power shifts on the other hand are all variables that determine the possibility or impossibility of revolution in these countries. Given these variables, the hypothetical answer is that revolution is unlikely in some Arabian Peninsula countries, but possible in others, including Saudi Arabia. In order to test the hypothetical answer, in this article we examine the variables that encourage and deter the revolution in Saudi Arabia and the UAE and evaluate the impact of each of them on geopolitical changes.
پایش زمانی- مکانی تغییرات پلایای دریاچه نمک و اثرات زیست محیطی آن بر نواحی پیرامونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
163 - 182
حوزههای تخصصی:
محدوده دریاچه نمک میان سه استان اصفهان، قم و سمنان قرار گرفته است اما کارکرد دریاچه نمک و تأثیرپذیری و تأثیرگذاری آن بر محیط طبیعی، محیط زیست و محیط اقتصادی و اجتماعی پیرامون آن و استان های دیگری را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. طبیعتاً شکل گیری بحران در این دریاچه، می تواند از نظر زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی، تأثیرات منفی بر جوامع انسانی و ساکنان نواحی پیرامون داشته باشد. پژوهش حاضر بر آن است که تغییرات زمانی- مکانی پلایای دریاچه نمک و در وهله بعدی بررسی و تحلیل اثرات تغییرات پلایا بر امنیت زیست محیطی نواحی پیرامونی را بررسی و واکاوی کند. برای دستیابی به این هدف، در ابتدا، با استفاده از شاخص های شوری خاک از جمله شاخص شوری استانداردشده (NDSI)، شاخص شوری 1 (SI1)، شاخص شوری 2 (SI2 ) و شاخص درجه روشنایی(BI)، پهنه های نمکی طی بازه زمانی 30 ساله (1992-2021) با فواصل زمانی پنج ساله شناسایی شد. سپس با استفاده از روش حداکثر احتمال (Maximum Likelihood) پهنه پلایای نمک پهنه بندی شد و به چهار نوع پوشش اراضی، شامل پهنه آبی، پهنه مرطوب، پهنه نمکی و کاربری دیگر طبقه بندی شد. نتایج تحقیق نشان داد به دلیل کاهش ورودی آب به دریاچه در نتیجه احداث سد در بالادست حوضه و اثرات تغییر اقلیم، پهنه آبی یا دریاچه فصلی دریاچه نمک از میان رفته و پهنه نمکی در این بخش گسترش یافته است. بیشترین تغییرات دریاچه مربوط به بخش شمال غربی دریاچه است که مهم ترین رودخانه ها از جمله جاجرود، شور، قره چای و قمرود به این بخش از دریاچه، زهکشی و تخلیه می شوند. ازاین رو، در نتیجه سدسازی روی رودخانه های مذکور، جریان آب به داخل دریاچه، روندی کاهنده را نشان می دهد. همچنین به دلیل فقدان سکونتگاه ها و جوامع انسانی در نزدیکی دریاچه نمک با توجه به وضعیت طبیعی و اقلیمی منطقه، نمی توان در کوتاه مدت بروز رخدادهای زیست محیطی که مسائل امنیتی و سیاسی را تحت شعاع قرار دهد انتظار داشت.
برآورد تغییرات زمانی و مکانی شاخص های سیل و جریان کمینه مستخرج از منحنی تداوم جریان (FDC) در رودخانه های استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۱۲۶-۱۰۹
حوزههای تخصصی:
در بررسی تغییرات پاسخ هیدرولوژیکی ناشی از تغییر اقلیم می توان از شاخص های مستخرج از منحنی تداوم جریان استفاده نمود. هدف از این تحقیق مشخص کردن شاخص های سیل و جریان کمینه با استفاده از منحنی تداوم جریان در ایستگاه های هیدرومتری استان اردبیل می باشد. در این تحقیق تغییرات زمانی و مکانی شاخص های Q10،Q50، Q90، Q90/50و شاخصLane در 31 ایستگاه هیدرومتری استان اردبیل طی دوره 1372تا 1393 ارزیابی شد. در این مطالعه 5 ایستگاه (حاج احمد کندی، ننه کران، شمس آباد، پل سلطانی و بوران) که دارای جریان های حداقل، متوسط و حداکثر هستند، برای نمایش نتایج گرافیکی انتخاب شدند. ایستگاه های مذکور از نظر دبی و مساحت بررسی شده و منحنی تداوم جریان و منحنی تداوم جریان بی بعد براساس متوسط دبی و مساحت رسم شد. هم چنین روند تغییرات زمانی شاخص های Q10،Q50، Q90، Q90/50 و شاخص Laneبا آزمون ناپارامتری من کندال محاسبه شد. براساس نتایج به دست آمده شاخص Q10(جریان سیلابی) در ایستگاه های واقع بر روی رودخانه اصلی قره سو در سطح یک درصد دارای روند کاهشی معنی دار بوده است. شاخص Q50(جریان متوسط) در اکثر ایستگاه ها دارای روند کاهشی معنی دار بوده است. علاوه بر این، مقدار شاخص های Q90 و Q90/50 نیز در اکثر ایستگاه ها دارای روند کاهشی معنی دار در سطح p < 0.05)) بوده اند. در خصوص شاخص Laneبه عنوان شاخص مرتبط با سیل، در ایستگاه های ارباب کندی و دوست بیگلو که تحت تاثیر احداث سد بوده اند روند کاهشی معنی دار داشته اند. در نتایج تغییرات مکانی، شاخص (Lane) بیان گر سیلاب اوج است که مقادیر بالای آن در محدوده شرق و مرکز استان بیش تر است. در مجموع مقادیر شاخص های مرتبط با جریان های سیلابی در حوزه های بالادست استان روند افزایش داشته و نیز مقادیر مرتبط با جریان متوسط و نیز شاخص مشارکت جریان پایه در اکثر ایستگاه ها روند کاهشی معنی دار داشته است.
آشکارسازی کانون های جدید گردوخاک گسترش یافته در شمال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۱۷۴-۱۵۷
حوزههای تخصصی:
فرایند مستمر و رو به گسترش گرمایش جهانی به ویژه در منطقه آسیا، شرایط را برای افزایش خشکی و گسترش پدیده بیابان زایی فراهم کرده است. بسیاری از بیابان هایی که تا چندی پیش در تعادل اکولوژیک، شرایط حفاظت خاک را داشتند، امروزه به عنوان کانون های تازه ای از ایجاد مخاطره گردوخاک گسترش یافته تبدیل شده اند. نمونه های متعددی در ایران با توجه به موقعیت جغرافیایی خاص اش، در میان برخی از بیابان های مهم دنیا، اتفاق افتاده است. ناهنجاری دمایی 8 درجه ای در زمستان سال گذشته در حوضه آبخیر دریای کاسپین، کانون های گردوخاک جدیدی برای سواحل جنوبی این دریا فراهم کرده است. در تاریخ 30 الی 31 اردیبهشت 1400، گردوخاکی کم سابقه از لحاظ وسعت منطقه درگیر و همچنین غلظت، در ایستگاه های هواشناسی استان گیلان به ثبت رسید. اجرای مدل های پسگرد شیمیایی جو HYSPLIT نشان از گسیل گردوخاک از منطقه شمال غربی دریای کاسپین برای اولین بار به سواحل جنوبی دریای کاسپین (استان گیلان) با چنین شدتی دارد. کانون و منشاء این گردخاک بیابان راین در شمال غربی دریای کاسپین شناسایی شد. گرمایش مستمر و کم سابقه در منطقه و همراهی با جریان های قوی شمالی-جنوبی شرایط را برای گسیل این گردوخاک فراهم کرد. به دلیل منشاء گردوخاک گسیل شده و همچنین وضعیت جغرافیایی و توپوگرافیکی حوضه دریای کاسپین، تراز این گردوخاک از سطح زمین تا ارتفاع کمتر از 1500 متر ارزیابی شد. تحلیل شرایط همدید با استفاده از داده های بازتحلیل NCEP/NCAR با تفکیک مکانی 1 درجه، بیانگر استقرار توده هوای پرفشار با مرکز 1018 هکتوپاسکال روی بخش های شمال غربی دریای کاسپین و نفوذ زبانه پرفشار تا سواحل جنوبی دریای کاسپین است. با توجه به گرادیان مناسب فشاری و افزایش سرعت باد، چشمه های مولد گردوخاک روی مناطق بیابانی راین شکل گرفته و با حاکمیت جریان های شمالی (جنوب سو) توده گردوخاک به سمت استان گیلان گسیل می یابد.
Sectarian Model of Power Distribution and Political Efficiency in Governmental Structure of Iraq and Lebanon(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
45 - 66
حوزههای تخصصی:
As a result of to the colonial experience, there is very little overlap between geographical and identity boundaries in the Middle East countries. Most countries of the region like Iraq and Lebanon are a heterogeneous mix of different ethnicities, religions and races with a history of identical crises. This situation has led to the emergence and spread of sectarianism in society and the political structure of Middle Eastern countries. Hence, the political structure of Iraq and Lebanon has been consolidated based on the identical distribution of power in which each identity base assumes a share of power. An important issue is the inefficiency of the identity-based power distribution system. The key question, therefore, is: why is the political structure based on identical power distribution in Iraq and Lebanon inefficient? To answer this question, using a comparative method, the mechanism of power sharing referring formal documents and constitutions of the two countries, six indexes of political efficiency, and also the reasons of inefficiency has been analyzed.
جغرافیای سیاسی مناقشات در دریای چین جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
382 - 415
حوزههای تخصصی:
دریای چین جنوبی، به عنوان یکی از مهم ترین و بحث برانگیزترین منابع آبی جهان، در فضای پیچیده ژئوپلیتیکی به شمار می رود. این دریا اغلب، در معرض سوء تفاهمات و در برخی موارد تبلیغات جهت دار (پروپاگاندا)، بوده است. هدف این مقاله(چشم انداز)، فراهم سازی پس زمینه و اطلاعات اساسی درباره مناقشه در دریای چین جنوبی (که در واقع یک سری اختلافات است)، از منظر جغرافیای سیاسی، یعنی از منظر کشورهای ساحلی یا کشورهای که در یک پهنه آبی هم مرز است؛ و ادعاهای سرزمینی مربوطه آن ها بر سر فضاهای دریای چین جنوبی است(Agnew and et al,2015:4). به طور مشخص، این مقاله به مبانی مربوط به جغرافیای فیزیکی دریای چین جنوبی، و منشاء و توسعه ادعاهای مربوطه کشورهای ساحلی در مورد بخش هایی از دریای چین جنوبی، از جمله جزایر، صخره ها و ارتفاعات جزر و مدی[1] متمرکز خواهد بود.
ارتباط شاخص های پوشش گیاهی با رخداد آتش سوزی در نواحی رویشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
99 - 116
حوزههای تخصصی:
مخاطره آتش سوزی در ایران به طور فزاینده ای به یک ریسک جدی در طول سال تبدیل شده و محدود به چند ماه از سال نیست؛ بر این اساس پایش جنگل ها برای شناسایی و تعیین نواحی مستعد رخداد آتش سوزی ها گامی مؤثر برای توسعه سامانه های هشدار سریع است. این پژوهش با هدف ارتباط شاخص های پوشش گیاهی با رخداد آتش سوزی در نواحی رویشی ایران انجام شده است. در این پژوهش از داده های سنجنده MODIS ماهواره Terra شامل محصول آتش سوزی فعال (MOD14A2) و شاخص های پوشش گیاهی NDVI و EVI (MOD13A3) در بازه زمانی 2020-2001 استفاده شده است. نتایج نشان داد بیشینه رخداد آتش سوزی در نواحی رویشی ایران از اواخر فصل بهار تا اوایل فصل پاییز رخ می دهد. روند افزایشی رخداد آتش سوزی در دوره گرم سال با افزایش دما، کاهش رطوبت و ذوب زودهنگام برف در فصل بهار و در فصل پاییز هم زمان با خزان پوشش گیاهی و شروع دیرهنگام بارش های پاییزی مرتبط است. بیشینه متوسط ارتفاعی رخدادهای آتش سوزی در ناحیه رویشی ارسباران با 1791 متر در ماه اکتبر و بیشینه ارتفاعی رخدادهای آتش سوزی در ناحیه ایرانی-تورانی با 1565 متر در ماه اوت مشاهده شده است. توزیع فضایی شاخص های NDVI و EVI حاکی از آن است که تراکم پوشش گیاهی در شدت و گسترش آتش سوزی تأثیرگذار بوده و شرایط را برای گسترش آتش سوزی ها فراهم می سازد به گونه ای که مناطق بایر با پوشش گیاهی کم در مرکز، شرق و جنوب شرق ایران تقریباً بدون رخداد آتش سوزی و بیشینه رخداد آتش سوزی های فعال در شمال، غرب و شمال غرب ایران مشاهده شده است.
بررسی کیفی وضعیت اثر مخاطرات طبیعی بر روی کارخانه های صنعتی با تاکید بر صنایع نفت و گاز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
183 - 208
حوزههای تخصصی:
با افزایش تعداد کارخانه های فرآیندی به دلیل نیاز جوامع بشری به محصولات این کارخانه ها، دسته جدیدی از حوادث ناشی از انواع خرابی های رویداده در آنها و تاثیر مخرب این رویدادها بر روی جوامع و محیط زیست و اقتصاد مشاهده شده است. افزایش حوادث ناشی از تاثیر مخاطرات طبیعی بر روی صنایع و تحمیل هزینه بسیار به جوامع و دولت ها، و آسیب پذیری بالای صنایع مذکور و نواحی شهری به این دسته از رویدادها، نیاز به توجه به این دسته از رویدادها را بیشتر نمود. با اینحال همچنان در بسیاری از مناطق دنیا به این موضوع آنچنان که باید پرداخته نشده است و همچنان با این دیدگاه که احتمال وقوع این قبیل حوادث بسیار ناچیز می باشد از پرداختن به آن و همچنین تعریف و پذیرش مسئولیت در برابر آن شانه خالی می شود و این درحالیست که فراوانی و توسعه روزافزون این رویدادها نشان داده شده است. در این مقاله با اتکا به آمارهای موجود به ارزیابی و مقایسه تبعات مخاطرات طبیعی منجر به رویداهای طبیعانه پرداخته می شود. منظور از رویدادهای طبیعانه، حوادث فناورانه ناشی از مخاطرات طبیعی می باشد که به عنوان رویدادهایی با پیامد بالا و احتمال پایین در نظر گرفته می شوند و می توانند یک ناحیه وسیع را تحت تاثیر قرار دهند و منجر به حوادث بزرگ و زنجیره وار شوند. بعد از معرفی و دسته بندی رویدادهای طبیعانه، مقایسه ای از توزیع و تبعات این رویدادها در ایران و جهان بر اساس مقالات و تحقیقات موجود صورت پذیرفته است. این تحقیقات نشان می دهد که بر خلاف مخاطرات طبیعی به رویدادهای طبیعانه در کشور توجه لازم نشده است. این در حالیست که هم تنوع کارخانه ها و سازه های صنعتی در ایران بسیار زیاد است که شرایط موجود و نیز روال تعمیر و نگهداری آنها مناسب نیست و هم بررسی آمار جمع آوری شده در این تحقیق نشانگر پتانسیل بالای وقوع حوادث فناورانه در کشور می باشد. در نهایت برای گام اول در راستای افزایش سطح آمادگی برای رویدادهای طبیعانه مرور تجارب موثر جهانی توصیه می شود. شناسایی و دسته بندی این صنایع، تدوین اطلاعاتی که در گزارشات ایمنی آنها باید وجود داشته باشد و نیز بررسی سناریوها و لحاظ کردن اثر دومینویی پیشنهاد شده و توصیه هایی در این راستا مدون شده است.
Between Geography and International Relations: Explaining the Neighborhood(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
290 - 313
حوزههای تخصصی:
Geographical distance has always been one of the factors affecting relations between states. This has highlighted the position of neighbors in the foreign policy of countries and they have often adopted special strategies towards them. However, a glance at theories of International Relations (IR) shows that there is no specific theory about the neighborhood. Therefore, the main question is how to achieve a plan to explain the neighborhood in international politics? It seems that a hybrid theoretical approach can be presented by means of an eclectic approach and relying on the capacity and relevance of IR theories with geographical proximity and neighborhood. Therefore, the four approaches of Regionalism, Economic Interdependence, the English School and the Copenhagen School have been selected from different theories in the discipline of IR. Then, by collecting the scattered statements of the theorists of the mentioned approaches about the relations of states in close geographical distances, an attempt has been made to formulate a theoretical framework for explaining the neighborhood in international politics. This scheme not only explains the neighborhood in international politics but also introduces the link between Geography and IR.