فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۲۱ تا ۱٬۵۴۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
909 - 931
حوزههای تخصصی:
امروزه مدیریت قدرت در تولید متن/ فضا دلالت بر شکل گیری نظمی است که با انتقاد همراه است؛ زیرا نظم شکل یافته بر حقیقتی متفاوت از نظم آشکار دلالت دارد. این امر به ویژه در سکونتگاه های مسئله دار به عنوان نوعی سکونتگاه غیررسمی از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ زیرا این سکونتگاه ها تجسم عینی نظم نهادهایی هستند که تحت مناسبات قدرت حقایق را آشکار نمی کنند؛ از این رو هدف پژوهش حاضر واکاوی نظم مکنون مدیریت قدرت در تولید متن/ فضا در سکونتگاه های مسئله دار با رویکرد گفتمان انتقادی در محله اسلام آباد شهر زنجان است. پژوهش حاضر کیفی و از نوع واکاوی است. به منظور گردآوری داده ها از مشاهده مشارکتی، مصاحبه ساخت نیافته از ساکنان و جامعه متخصصان در قالب پنل دلفی استفاده شد. برای شناخت نظم حاکم بر تولید متن/ فضا در محدوده مورد مطالعه از آزمون t تک نمونه ای و کشف متغیرهای مکنون از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. نتایج نشان می دهد مطلوبیت بعضی از متغیرهای حقوق فضا در تجربه زندگی ساکنان محله اسلام آباد، به دلیل بافت موقعیتی و دسترسی به خدمات اولیه است. شاخص های مؤثر در نظم تولید شده متن/ فضا در محله اسلام آباد در 8 طبقه تقسیم بندی شده که حقوق شهروندی با 9/19 درصد بیشترین تأثیر را در میان عوامل داشته است. همچنین تقابل ساختارهای زبانی سکونتگاه های مسئله دار در متن شهر با مفاهیم متفاوتی معنا شده است که آمال و خواسته های ساکنان را به نمایش می گذارند. پیام ناشی از این محله ها در متن شهر عمدتاً پذیرش سرنوشتی متفاوت با نظم آشکار است؛ فضاهایی که با فقر و نبود آگاهی شناخته شده و تلاش تحمیلگران برای طبیعی شوندگی و سرنوشت ابدی این سکونتگاه هاست؛ سرنوشتی که در سایه ایدئولوژی بازیگران مسلط در شرایطی مانند رکود اقتصادی، افزایش قیمت ها، بیکاری، ضعف در دسترسی به خدمات، رفع نیازهای اساسی و کاهش عدالت اجتماعی به افزایش فقر و عقب ماندگی ساکنان این فضاها منجر می شود.
بررسی عوامل مؤثر بر ارتقای ایمنی گروه های آسیب پذیر در تقاطع های شهری (نمونه موردی: سه راه تهران پارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحران ایمنی معابر شهری و هزینه های ناشی از حوادث رانندگی یکی از چالش های مهم توسعه کشورهاست. در میان کاربران جاده ای، عابران پیاده از آسیب پذیرترین گروه ها شناخته می شوند. تقاطع های کنترل نشده به عنوان محل هایی با نرخ بالای تصادف عابران هستند. سه راه تهران پارس یکی از مهم ترین تقاطع های شرق شهر تهران بوده که حدود نیمی از تصادفات در آن، خسارتی است و عدد قابل توجهی از مصدومیت های عابران پیاده در آن اتفاق می افتد. روند رو به افزایش تعداد تصادفات در محدوده تقاطع، لزوم توجه به آن را بیش ازپیش نمایان می سازد. پژوهش پیش رو ضمن بررسی وضعیت این تقاطع، به تعیین مهم ترین شاخص های مؤثر در ایمنی افراد در آن می پردازد و ازلحاظ روش، در دسته پژوهش های توصیفی-تحلیلی و درعین حال کاربردی قرار دارد. داده های پژوهش در چارچوب مطالعات کتابخانه ای، مشاهدات میدانی و طرح پرسشنامه (جامعه آماری شامل ساکنین منطقه و کاربران فضا با حجم نمونه 333 نفر) گردآوری و مقایسه وضعیت میانگین و انحراف معیار متغیرهای مورد پرسش با وضعیت ایده آل صورت گرفت. همچنین از مدل معادلات ساختاری برای سنجش نحوه ارتباط عوامل مؤثر بر ایمنی افراد استفاده شد. میزان اعمال قانون و نظارت (4/3) بیشترین میانگین را از نگاه افراد داراست. بررسی بارهای عاملی مدل حاصل در عوامل مؤثر بر ایمنی گروه های آسیب پذیر این تقاطع بر ابعاد انسانی (97/0)، کالبدی (96/0) مدیریتی (95/0) و تجهیزات مسیر (908/0) نشان از معناداری این روابط و نقش پررنگ شاخص های معیار انسانی است. ارتباطات موجود میان متغیرهای بیرونی و درونی، معیار کالبدی و متغیر ترکیب کاربری اراضی (بار عاملی 71/0) بیشترین همبستگی را نشان می دهد که انتظار آن می رود در اقدامات پیشنهادی مبنای برنامه ریزی در این تقاطع قرارگیرد.
اثرات اقتصادی- اجتماعی احداث پالایشگاه گاز فجر شهرستان جم بر توسعه پایدار نواحی روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقتصاد خانوارهای روستایی و هم چنین افزایش سطح درآمد آنها امروزه یکی از مهمترین راهبردهای توسعه پایدار اقتصادی سکونتگاه های روستایی در سراسر دنیا تلقی می گردد، یکی از عوامل های مهم مهاجرت های روستایی به مناطق شهری در ایران کمبود فرصت های شغلی و پایین بودن درآمد آنها در این نواحی می باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثرات اقتصادی_اجتماعی احداث پالایشگاه گاز فجر شهرستان جم بر توسعه پایدار نواحی روستایی است. این پژوهش از نوع توصیفی– تحلیلی با استفاده از روش پیمایشی و کتابخانه ای انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، روستاهای شهرستان جم در استان بوشهر است که بر اساس سرشماری سال 1395، برابر با 8793، نفر جمعیت بوده است. در جامعه آماری مورد مطالعه از فرمول کوکران استفاده و حجم نمونه 369، انتخاب شد. به منظور به دست آوردن دیدگاه ساکنان در خصوص مولفه های پژوهش از آزمون های آماری Tتک نمونه ای استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که رابطه معناداری بین بررسی اثرات اقتصادی_اجتماعی احداث پالایشگاه گاز فجر شهرستان جم بر توسعه پایدار نواحی روستایی و مولفه های ابعاد اقتصادی و اجتماعی پژوهش وجود دارد. بیشترین اثرات احداث پالایشگاه گاز فجر بر مولفه های اقتصادی، مولفه تغییر در بهبود سطح درآمد و در میان مولفه های بعد اجتماعی، مولفه کاهش روند مهاجرت بیشترین میانگین را به خود اختصاص داده اند. بنابراین بیشترین رابطه در گویه های بعد اقتصادی بین سطح عمومی رفاه و بهبود وضعیت درآمد و در گویه های بعد اجتماعی بین ارتقاء سطح بهداشت، سلامت و کاهش مهاجرت مؤثر بوده است.
واکاوی و تحلیل نارسایی های اثرگذار در معماری الگوی برنامه ریزی و سیاست گذاری آمایش سرزمین در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
287 - 306
حوزههای تخصصی:
گسست و ناپایداری معماری الگوی آمایش سرزمین، معلول نارسایی و کاستی های نظری و عملیاتی است که پایه و اساس این نوع رویکرد یکپارچه و هماهنگ کننده را همواره با شدت و ضعف، دچار تزلزل می کند. با توجه به کاربردی بودن اهداف نوشتار حاضر، واکاوی نارسایی های اثرگذار، خوشه بندی و تحلیل اثرات هرکدام از عوامل در معماری الگوی برنامه ریزی و سیاست گذاری آمایش سرزمین مورد نظر پژوهش حاضر است. با این توصیف، سؤال راهبردی این است که نارسایی های (عوامل) مؤثر در معماری الگوی برنامه ریزی و سیاست گذاری آمایش سرزمین کدامند؟ برای پاسخ به سؤال، از روش شناسی تحلیلی مبتنی بر ابزار دلفی و مدل سازی تفسیری-ساختاری استفاده شده است. ابزار و روش گردآوری اطلاعات، مبتنی بر شیوه کتابخانه ای (واکاوی پیشینه پژوهش) و پرسشنامه محقق ساخته (تحلیل اثرات متقاطع عوامل) است. بدین منظور براساس نظرات خبرگان موضوعی (15 نفر خبره آمایش سرزمین) امتیازبندی و با بهره گیری از نرم افزار میک مک تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان داده است که از بین مؤلفه های «معماری الگو»، «اجرای معماری» و «پایش و ارزیابی»، برنامه ریزی و سیاست گذاری آمایش سرزمین، «معماری الگو» به عنوان زیربنای فکری و فلسفی و با 1/74 درصد، بیشترین نارسایی را به خود اختصاص داده است. افزون براین، در بین مؤلفه های معماری الگو، بُعد «اصول» دارای بیشترین نارسایی است. خوشه بندی، تحلیل و پراکنش پیشران ها بیانگر این واقعیت است که بیشترین پیشران های کلیدی مربوط به مؤلفه های «اصول» و «چارچوب» از بُعد معماری الگو به ترتیب با 37 درصد و 36 درصد و در رده های بعدی «مدیریت الگو» از بُعد «اجرای معماری» با 27 درصد دارای بیشترین پپیشران های کلیدی است.
تحلیل فضایی مولفه های تاب آوری کالبدی بافت مرکزی شهر رشت در برابر زلزله با استفاده از مدلFuzzy-AHP و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زلزله از مهم ترین عوامل تهدید طبیعی ایران محسوب می گردد. مساحت زیادی از ایران در محدوده با خطر بالا و خطر بسیار بالای زلزله قرار دارد. شهر رشت نیز در محدوده خطر بالا و خطر بسیار بالا قرار گرفته است. با توجه به احتمال بالای وقوع زلزله در رشت، تراکم بالای فعالیت و جمعیت، تراکم بالای ابنیه فرسوده، زیرساخت ها و سایر شاخص های مهم مدنظر تحقیق؛ محدوده مرکزی شهر رشت در برابر زلزله احتمالی آسیب پذیر می باشد. هدف اصلی این تحقیق، بررسی تاب آوری کالبدی در برابر زلزله در بافت مرکزی شهر رشت می باشد. پرسش اصلی این است که وضعیت تاب آوری کالبدی بافت مرکزی شهر رشت در برابر زلزله چگونه می باشد؟ همچنین مهمترین نکات وابسته به پاسخ این پرسش بررسی می گردد. در این پژوهش با انتخاب چهار دسته شاخص تاب آوری کالبدی در برابر زلزله و استفاده از مدل ترکیبی منطق Fuzzy و AHP میزان اهمیت شاخص ها، معیارها و زیرمعیارها مشخص می گردد. در نهایت اطلاعات جمع آوری شده به صورت لایه های اطلاعاتی وزن گرفته در نرم افزار GIS نسخه 10.3 تبدیل به یک نقشه تحلیلی از وضعیت تاب آوری(ERM) محدوده مورد مطالعه می گردد. نتایج نشان می دهد با توجه به چهار دسته شاخص عمده تاب آوری کالبدی بافت مرکزی شهر رشت، وضعیت بازار رشت در مرز هشدار و وضعیت بحرانی در برابر زلزله احتمالی قرار دارد. همچنین 27 درصد از بافت مورد مطالعه در وضعیت کاملا آسیب پذیر و نسبتا آسیب پذیر قرار گرفته است.
تحلیل اثر میکروکلیمایی بوستان های بزرگ بر تعدیل دمای سطحی فضاهای شهری (مورد مطالعه: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
683 - 707
حوزههای تخصصی:
رشد لجام گسیخته کلان شهر تهران در چند دهه اخیر بیش از همه فضاهای سبز شهری و باغات و مزارع حاشیه ای تهران را تخریب کرد. این در حالی است که بوستان ها و فضاهای سبز شهر علاوه بر اینکه مانند ریه های شهری تنفس شهر را کنترل می کنند، در تعدیل و کنترل دمای شهری و هیدرولوژی نقش غیرقابل انکاری دارند. آلودگی شهری سال های اخیر اگرچه کاملاً زاییده تخریب فضاهای سبز شهری نیست، به طور قطع می توانست در کاهش آلودگی نقش کنترل کننده ای داشته باشد. ترغیب و توجه دادن برنامه ریزان و مدیران شهری به نقش و اهمیت بوستان ها و فضاهای سبز شهری در کنترل دما، آلودگی و هیدرولوژی شهری، نقش مؤثری دارد . هدف تحقیق تحلیل اثر میکروکلیمایی شهری بوستان های بزرگ شهر تهران در فصل تابستان است. به همین منظور هفت بوستان بزرگ شهر تهران به عنوان نمونه انتخاب شده است تا اثر پوشش سبز را در تعدیل دمایی سطحی زیر درخت و پهنه های اطراف نشان داده شود. در این پژوهش با استفاده از داده های لندست 8 دمای سطحی هفت بوستان بزرگ شهر تهران برای یک روز گرم تابستانی استخراج و تغییرات دمایی درون بوستان براساس انبوهی و تراکم کمتر و عرصه های لخت بررسی شده است. در ادامه با انتخاب یک برش عرضی بین بخش پرپوشش داخل بوستان تا منطقه مسکونی حاشیه بوستان تغییرات دمایی ایجادشده ارزیابی شده است. نتیجه این تحقیق نشان داد تفاوت دمایی حاصل از تابش از سطوح سبز و برگ های درختان و سایه ای که در زیر درخت ایجاد می شود نسبت به سطوح خاکی و بدون آسفالت بسته به ارتفاع بوستان بین 15 تا 9 درجه سانتی گراد ایجاد می کند؛ برای مثال، در بوستان سرخه حصار و لویزان این تفاوت در محدوده 15 درجه سانتی گراد و در بوستان ولایت حدود 9 درجه سانتی گراد بوده است. این تحقیق همچنین بیانگر آن است که گونه های پهن برگ نقش بسیار بالاتری در کاهش دمای سطحی نسبت به گونه های سوزنی برگ دارند. در ارتباط با نقش بوستان در تعدیل دمای محیط اطراف، بوستان های لویزان و سرخه حصار بیشترین تعدیل دمایی و بوستان چیتگر کمترین اثر تعدیلی بر فضاهای مسکونی اطراف داشته است. از لحاظ شیو حرارتی ایجادشده بین منطقه پرتراکم تا منطقه مسکونی، اطراف بوستان های کوهسار و لویزان بالاترین شیو حرارتی را داشته اند. این پدیده، به دلیل تغییرات شدیدتر پوشش درختی بین منطقه پرتراکم و منطقه مسکونی و عامل ارتفاع یا شیب ارتفاعی به وجود آمده است. برعکس در سایر بوستان ها شیو دمایی بین منطقه پرتراکم تا منطق مسکونی حاشیه بسیار ملایم و بطئی بوده است.
عوامل مؤثر بر توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما در مناطق روستایی استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به منظور ارایه تحلیل مدیریت جامع نوآوری در صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما استان کرمان انجام شده است، تا از این ره آورد نخست بتواند مدیریت نوآوری با موضوع صنایع تبدیلی و تکمیلی به مصرف بازار عرصه برسد و سپس با بهبود صنایع تبدیلی و تکمیلی شرایط اشتغال و بهبود درآمد در باغداران را فراهم آورد. این تحلیل برای بهبود عملکرد بهتر در مدیریت نوآوری در پیوند عمیق تر صنعت با کشاورزی می باشد. از مشکلاتی که هم اکنون صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما در استان کرمان با آن مواجه است عدم توسعه در این صنایع و به دنبال آن نداشتن سهم کافی در بازارهای داخلی و بازارهای جهانی است. مدیریت جامع نوآوری به عنوان یک پارادیم جدید شامل پنج مولفه، فرهنگ نوآوری، ساختار سازمانی، مدیریت تکنولوژی، استراتژی نوآوری و نوآورا ن است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش تحقیق، توصیفی-همبستگی و از لحاظ تحلیلی از نوع علی-ارتباطی است. در این تحقیق با توجه مسئله مورد بررسی، طبق آمار در اداره اتاق بازرگانی و اداره جهاد کشاورزی استان کرمان 200 نفر در سه زمینه بازاریابی، بسته بندی و فراوری محصولات خرما مشغول به کار می باشند، حجم نمونه براساس فرمول کوکران محاسبه می گردد که در این پژوهش برابر است با 155 نفر از کارکنان که به روش تصادفی ساده انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بوده است که دارای 58 گویه می باشد و با طیف لیکرت 5 نقطه ای نمره گذاری شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های گرداوری شده از آزمون های رگرسیون چندگانه و واریانس یک راهه و از نرم افزار SPSS25 استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما و ابعاد مدیریت جامع نوآوری (که شامل مدیریت تکنولوژی، ساختار سازمانی، استرتژیک نوآوری، فرهنگ نوآوری و روانشناختی )همبستگی وجود دارد.
ارزیابی اثربخشی آموزش راهبردهای برگرفته از طبیعت بر فرآیند طراحی معماری زیست مبنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوران انسان خردگرای مدرن که انسان سرچشمه ی تمام ارزش ها و طبیعت منبعی پایان ناپذیر در جهت توسعه ی صنعت و برآوردن نیازهای وی بود، بحران های زیست محیطی بوجود آمد. در مواجه با این بحران ریشه های فکری تلفیق طبیعت-تکنولوژی و مفاهیم پایداری مطرح گردید؛ معماری که به ابزاری برای رفع نیازهای مادی تنزل یافته بود، معماران را به فکر ابداع رویکردی در معماری انداخت که کمترین زیان ممکن را برای کره زمین داشته باشد. مطالعه ی راهبردهای طبیعت و کسب دانش جامع از کاربرد این راهبردها در معماری برای توسعه ی فضای سازگار با محیط زیست می تواند از تمرین و آموزش طراحی بدست آید. از این رو در این پژوهش اثربخشی آموزش راهبردهای برگرفته از طبیعت بر فرآیند طراحی معماری زیست مبنا با هدف پایداری و تحول در فرآیند طراحی معماری زیست مبنا انجام گردید. پس از مطالعه در حوزه ی معماری زیست مبنا با هدف توسعه ی پایداری، با بهره گیری از راهبردهای برگرفته از طبیعت و گزینش راهبردها (اصول هانوفر، بیومیمیکری، اکولوژیک) به تدوین روش پیمایش در جامعه ی هدف و نمونه گیری از دانشجویان به بررسی و تحلیل میزان تمرکز بر سطح درک و بکارگیری راهبردها، نوع انتخاب و تمرکز دانشجویان بر مفاهیم و همچنین سطح نتایج حاصله پرداخته شد. این مطالعه نشان می دهد راهبردهای برگرفته از طبیعت دامنه ی راه حل های طراحی دانشجویان را گسترده تر می کند؛ چالش های شناختی طراحی برگرفته از طبیعت شامل چالش هایی نظیر مدل های نادرست ذهنی، شناسایی و استخراج اصول راهبردها و کاربست مناسب الگوهای مستخرج، تمرکز و استفاده از ویژگی ها و اصول در فرآیند طراحی و حل مسئله، نادیده گرفتن و یا ناشناس ماندن برخی جنبه های مؤثر برای توسعه ی فضای سازگار با محیط زیست می باشد. انتظار می رود در آینده ابزار و روش های طراحی برگرفته از طبیعت طراحان را تشویق به توسعه ی کانسپت بر پایه ی منابع بیولوژیکی نماید، که شامل انگیزه و نگرش های گوناگون با اصول پایه ای مشترک، ارائه دهنده ی راه حل های بدیع، ترکیب ساختارهای دسته بندی شده ی اطلاعات و همچنین چکیده ای از داده های بیولوژیکی باشند.
تبیین نقش عوامل مؤثر بر تعلق مکانی در بافت های شهری (مطالعه موردی: بافت های قدیم، میانی، جدید و حاشیه ای شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت ایجاد زمینه های دلبستگی به مکان وتقویت مؤلفه های مؤثر بر آن به ضرورت موضوع دلبستگی به مکان و شناخت عوامل تقویت کننده آن می افزاید. تحقیق حاضر که با هدف بررسی عوامل مؤثر بر ارتقای دلبستگی به مکان در سه مقیاس خانه، محله و شهر در بافت های شهر سنندج انجام شده است، دارای هدف کاربردی و ماهیت و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری این پژوهش، 321 نفر از ساکنین بافت های چهارگانه سنندج است. دلبستگی به مکان و ابعاد آن، متغیر وابسته و عوامل دلبستگی به مکان و مقیاس مکان به عنوان متغیرهای مستقل درنظر گرفته شده اند. جهت بررسی مقایسه ای محدوده-های پژوهش در سه سطح از آزمون های پس از تجربه به کمک آزمون توکی؛ برای ارزیابی اثرگذاری عوامل کالبدی، اجتماعی و فردی بر دلبستگی به مکان؛ و همچنین دلبستگی به مکان در سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که از میان متغیر های بعد روانشناسی، عناصر عاطفی، شناختی و رفتاری دلبستگی، عوامل کالبدی و اجتماعی و متغیر های مستقل ویژگی های فردی رابطه معناداری با متغیر وابسته دلبستگی به مکان دارند. بررسی نتایج و مقایسه عوامل دلبستگی در بین چهار محدوده نشان می دهد که محله بافت حاشیه با کمترین میزان دلبستگی به محله، از میان ابعاد دلبستگی، بعد عاطفی و ازمیان عوامل دلبستگی، عامل کالبدی نقش مؤثرتری بر دلبستگی به محله دارد، که لازم است در طرح های آتی به آنها توجه ویژه ای مبدول شود، تا بتوان دلبستگی ساکنین به محله را ارتقا بخشید و از مهاجرت ساکنان به خارج محله جلوگیری نمود.
بررسی نظریه های مورد غفلت قرار گرفته در ادبیات ژئوپلیتیک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۸)
1353 - 1374
حوزههای تخصصی:
نظریه های ژئوپلیتیکی با ماهیت پیش بینی وقایع نظام آینده جهانی، عموماً با مرکزیت موقعیت های جغرافیایی مختلف در عرصه رقابت قدرت جهانی مطرح شده اند. تا کنون آثار ارزشمندی از نظریه های ژئوپلیتیک در ادبیات تخصصی این مبحث در ایران منتشر شده است. با این وجود نظریه هایی وجود دارد که تا کنون در ایران مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفته اند و یا به صورت بسیار پراکنده و یا تیتروار در کتب و مقاله های گسترده ژئوپلیتیکی به آن ها پرداخته شده است. هدف اصلی این تحقیق بنیادی و نظری، با روش جمع آوری داده به شکل اسنادی و کتابخانه ای و شیو ۀ تحلیل اطلاعات توصیفی – تحلیلی، بررسی نظریه های مغفول مانده در ادبیات ژئوپلیتیک ایران به صورت نظام مند است که با رجوع به منابع معتبر بین المللی از میان مهمترین آثار اندیشمندان کلاسیک و معاصر این رشته به دست آمده است. این نظریه ها عبارت اند از: سیکل قدرت (دوران)، به هم پیوستگی (کیسینجر)، اضمحلال امپراتوری روسیه (کالینز)، تخته شطرنج اوراسیا (برژینسکی) آخرین نقشه (کاپلان)، مرگ هارتلند (تزنین)، پیکربندی سیستماتیک ژئوپلیتیک (دوسویی)، حلقه دریایی (کوهن)، تجدید آرایش نقش بازیگران (لانمن)، پایان ژئوپلیتیک و آغاز ژئوپلی نومی (کازی)، مجذوب هارتلند (ریستیک و مالینسون)، چارچوب استعاره ای ژئوپلیتیک شبکه ای (وربوفسکی) که محوریت بحث ما در این پژوهش را تشکیل می دهد. سیر زمانی این نظریه ها از 1971 تا 2020 ادامه دارد. همچنین در پایان به صورت فشرده، 3 نظریه ژئوپلیتیکی کم استناد دیگر شامل گروه بندی منطقه ای سلسله مراتبی (کرون)، مناطق کلیدی (سیلاک)، شبه جزیره عربستان، محور قدرت جهانی (شرایبر) را بررسی خواهیم کرد.
تبیین راهبردهای توسعه گردشگری در مناطق مرزی بر اساس ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران به لحاظ جاذبه های فرهنگی و طبیعی در بین پنج کشور برتر دنیا و از نظر جاذبه های تاریخی در رتبه 10 قرار دارد. به رغم نقش راهبردی و کلیدی گردشگری در توسعه پایدار منطقه ای، فقدان برنامه مناسب از سوی برنامه ریزان، ناآگاهی گردشگران از پتانسیل های گردشگری، و تمایل ضعیف سرمایه گذاری بخش خصوصی در این حوزه باعث شده است صنعت گردشگری در برخی مناطق دچار توسعه نیافتگی شود. پژوهش حاضر در منطقه مرزی سردشت با توجه به ظرفیت های موجود گردشگری آن و در راستای پاسخ گویی به چالش ها و محدودیت های گردشگری در این منطقه و ارائه راهکارهای مناسب انجام شده است. برای شناسایی نقاط قوت و ضعف و فرصت ها و تهدیدهای پیش رو، با تعدادی از گردشگران و صاحب نظران مرتبط با صنعت گردشگری، هتلداری، و صاحبان آژانس های گردشگری در سطح شهرستان و استان به شیوه اشباع نظری مصاحبه شد و با استفاده از مدل SWOT استراتژی های WT،WO ،ST ، و SO تعیین شد. برای انتخاب بهترین استراتژی جهت توسعه این صنعت، ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمّی(QSPM) و برای تعیین وزن های عوامل پرسش نامه ای SWOT بر اساس مقیاس لیکرت به صورت پنج گزینه ای طراحی و توسط پنجاه نفر از کارشناسان و خبرگان گردشگری تکمیل شد. یافته ها نشان داد با وجود نقاط قوت و فرصت میزان تهدیدها و ضعف ها بسیار بالاست و منطقه به لحاظ توسعه گردشگری از سطح آسیب پذیری برخوردار است و توزیع مجدد منابع و برنامه ریزی بهینه در منطقه امری الزامی است. همچنین، راهبرد WO3 با نمره 56/4 یعنی تقویت و ارتقای سطح زیرساخت ها و خدمات گردشگری به عنوان بهترین راهبرد پیشنهاد شده است.
عوامل مؤثر بر شبکه زنجیره تأمین(بازار) محصولات موز و انبه در نواحی روستایی استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محصولات گرمسیری از جمله محصولات باغی هستند که مقدار قابل توجهی از این محصولات در روستاهای سیستان و بلوچستان تولید می شود اما به دلیل توجه نکردن به زنجیره تأمین این محصولات و واردات بی رویه، انگیزه روستاییان برای تولید این محصولات روز به روز کاهش یافته است. در این پژوهش به بررسی رابطه عناصر سه گانه بازار یعنی ساختار رفتار عملکرد دو محصول انبه و موز با رهیافت SCP در مقطع زمانی 1398 در روستاهای سیستان و بلوچستان با استفاده از روش سیستم معادلات همزمان پرداخته شده است. نتایج تخمین مدل برای دو محصول انبه و موز نشان داد که در معادله تمرکز سودآوری اثر مثبت و معناداری بر تمرکز در محصول انبه داشته به طوری که با افزایش سودآوری، بازار به شرایط انحصاری نزدیکتر شده و سودآوری تولید کنندگان افزایش می یابد. در معادله تحقیق و توسعه برای هر دو محصول انبه و موز، تمرکز دارای اثر منفی و معناداری بر تحقیق و توسعه است؛ به طوری که با افزایش تمرکز در بین تولیدکنندگان روستایی، بازار به سمت شرایط انحصاری حرکت کرده است. اما سودآوری، دارای اثر مثبت و معنادار بر فعالیت تحقیق و توسعه است که مطابق انتظارات بازار بوده و نشان می دهد با افزایش سودآوری، انگیزه بیشتری برای صرف هزینه تحقیق و توسعه وجود خواهد داشت. در معادله سودآوری برای محصول انبه، با افزایش تمرکز یعنی حرکت به سمت بازار انحصاری، سودآوری نیز افزایش پیدا خواهد کرد. همچنین توسعه در هر دو محصول، دارای اثر مثبت و معناداری بر سودآوری است. بر اساس تأثیرات مثبت متقابل بین تحقیق و توسعه و سودآوری در دو محصول انبه و موز، پیشنهاد می شود در زمینه تولید، بازاریابی و برندسازی این محصولات در بین روستاییان جهت ایجاد شبکه مبتنی بر زنجیره تأمین این محصولات تحقیقات گسترده ای صورت گیرد و راهکار دستیابی به این مهم تشکیل تعاونی ها یا اتحادیه های محلی محصولات گرمسیری در روستاها است.
ارزیابی و سنجش عوامل کلیدی موثر بر شهر خلاق با رویکرد سناریو مبنا (مطالعه موردی: شهر بیرجند)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آینده پژوهی شهری دوره ۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
72 - 89
حوزههای تخصصی:
مفهوم شهر خلاق، از میانه دهه 1990 به بعد، ابتدا در بریتانیا و سپس در آمریکا، به یک پارادایم معمول و یک مدل جدید از گرایش به برنامه ریزی و سیاست های شهری تبدیل شده است. هدف این پژوهش، ارزیابی و سنجش عوامل کلیدی موثر بر شهر خلاق در شهر بیرجند با رویکرد سناریومبنا در افق1430 می باشد. این پژوهش بر اساس هدف، کاربردی و روش بررسی آن، توصیفی – تحلیلی و از نظر ماهیت، به دلیل رویکرد آینده پژوهی، تحلیلی - اکتشافی است. داده ها و اطلاعات مورد نیاز تحقیق، با روش های اسنادی و پیمایشی (پرسشنامه) جمع آوری شده است. جامعه آماری تحقیق، 20 نفر از کارشناسان و متخصصان و نخبگان است. جهت تحلیل شاخص ها و معیارها، از نرم افزارهای میک مک ( MicMac ) و سناریو ویزارد ( Scenario Wizard ) استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل یافته ها نشان می دهد 16 عامل کلیدی در آینده شهر خلاق بیرجند تاثیرگذارند. همچنین، 5 سناریو با ترکیب های متفاوتی از سه وضعیت، مطلوب، ایستا و بحرانی، احتمال وقوع در شهر خلاق شهر را دارند که 25/26 درصد وضعیت بحرانی، 25/46 درصد در حالت ایستا و 5/27 درصد وضعیت مطلوب صفحه سناریو را به خود اختصاص داده است. با این وضعیت، به نظر می رسد وضعیت های مطلوب و ایستا بخش عمده ای از صفحه سناریوها را به خود اختصاص داده اند و وضعیت های بحرانی و ایستا به ترتیب در الویت های بعدی قرار دارند. در خوش بینانه ترین حالت، 1 سناریو (چهارم) از 5 سناریو مؤثر بر شهر خلاق از وضعیت تقریبا مناسبی برخوردار خواهد بود که به تنهایی دارای 6 وضعیت مطلوب می باشد و 4 سناریوی دیگر، نسبت این سناریو (چهارم) مطرح شده دارای مطلوبیت کمتری هستند.
تحلیل توزیع تسهیلات اشتغال پایدار روستایی در مناطق عشایری خراسان شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: عشایر که همواره از عوامل مهم تولید در بخش کشاورزی محسوب شده و در مناطق مرزی نقش بسزایی در پایداری امنیت دارند، به دلیل کمبود زیرساختها و همچنین کمبود سرمایه در بخش اقتصادی عمدتا با مشکلاتی مواجه می باشند که بدون تردید کم توجهی به رفع این مسائل، مشکلات متعددی را برای آنها و برای تخریب محیط زیست به دنبال خواهد داشت. تسهیلات با نرخ کارمزد کم، یکی از راهکارهای ایجاد تحرک اقتصادی در مناطق روستایی و عشایری محسوب می گردد که در صورت برنامه ریزی مناسب در توزیع آن می تواند تاثیر بسزایی در سعه پایدار مناطق عشایری داشته باشد. هدف پژوهش: این مقاله با هدف بررسی چگونگی توزیع تسهیلات اشتغال پایدار روستایی در مناطق عشایری خراسان شمالی انجام شده است. روش شناسی تحقیق: روش توصیفی – تحلیلی و مبنای بررسی ، سامانه ثبت نام تسهیلات به نام کارا در طی سال 1396 تا پایان 1399 می باشد. قلمروجغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی پژوهش حاضر مناطق عشایری خراسان شمالی می باشد. یافته ها و بحث: علی رغم اینکه بیشترین تسهیلات در استان به بخش کشاورزی اختصاص یافته است از طرفی تسهیلات به سمت مراکز شهرستانها سوق داده شده و کمتر به حاشیه مرزها اختصاص یافته است و از طرف دیگر، تسهیلات بخش عشایری دارای توزیع نامناسب بین شهرستانی بوده و در درون بخش هم سهم بسیار ناچیزی به بخش های صنعت و خدمات وابسته به کشاورزی رسیده است. نتایج: بنابراین نباید توقع داشت که این تسهیلات باعث پویایی خاصی در تحرک بخشی به اقتصاد عشایر گردد و با بازنگری در فرآیند توزیع این تسهیلات و کم کردن دخالت های غیرکارشناسی می توان بر اثر بخشی آن افزود.
تحولات مدیریت مرتع در ایران با تاکید بر قوانین و مقررات، و ممیزی مراتع در قلمرو بهره برداران مرتعی (بخش اول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: درک عمیق روند تغییرات مدیریتی از سنتی به مدیریت مرسوم فعلی در زمینه ی مراتع می تواند در شناسایی بخش عمده ای از مشکلات و چالش های آن ها موثر باشد و به تدوین راهبردهای مناسب برای مدیریت پایدار مراتع کمک کند. این مقاله با مروری بر منابع در زمینه ی تحولات مدیریت مرتع در ایران، داده ها و اطلاعات دوره های تاریخی را تجزیه وتحلیل و ارزیابی می کند. هدف پژوهش: ابتدا، تاریخچه ای از مدیریت سنتی مراتع ارایه می شود (1). به دنبال آن، روند تاریخی تضعیف مدیریت سنتی مراتع تشریح می شود (2). سپس مدیریت مرتع در دوره بعد از انقلاب اسلامی ایران (از سال 1357 به بعد) تبیین می شود (3). در ادامه، به برخی از قوانین و مقررات در زمینه مدیریت مرتع اشاره می شود و ظهور چالش های جدید مورد بررسی قرار می گیرند (4). در نهایت، ضمن مرور آمار سطح مراتع در دوره های مختلف تاریخی، براساس آخرین آمار ارایه شده گزارشی از میزان ممیزی مراتع ارایه می شود (5). روش شناسی تحقیق: مقاله، پس از ارایه مقدمه ای کوتاه، در راستای ارزیابی تاریخی تحولات مدیریت مرتع، براساس مطالعه مروری و بهره گیری از منابع و اسناد و مدارک، پنج محور اصلی را مورد بررسی قرار می دهد. قلمروجغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی پژوهش حاضر ارزیابی تاریخی تحولات مدیریت مرتع، براساس مطالعه مروری و بهره گیری از منابع و اسناد و مدارک در مقیاس ایران می باشد. یافته ها و بحث: نتایج جمع بندی و مرور منابع، نشان می دهد در طی دوره های تاریخی، مدیریت مراتع متاثر از عوامل مختلف دستخوش تغییرات عمده ای شده است. نتایج: در راستای مدیریت جامع، یکپارچه و پایدار مراتع، توجه به دیدگاهی جامع که بتواند از همه پتانسیل های منطقه ای در راستای مدیریت پایدار مرتع بهره گیرد، ضروری است. در بخش دوم، در مقاله جداگانه ای، تحولات جمعیتی و معیشتی بهره برداران مرتعی در زمینه مدیریت مرتع در ایران مورد بررسی قرار می گیرند.
تحلیلی بر وضعیت تحقق پذیری برنامه ریزی کاربری اراضی طرح جامع شهر ملایر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بوم شناسی شهری سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
119 - 137
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر تحلیل وضعیت تحقق پذیری برنامه ریزی کاربری اراضی طرح جامع شهر ملایر است. طرح های توسعه شهری اگر به نحوی که مصوب شده تحقق یابند، منافع عمومی تأمین و بسیاری از مشکلات شهری برطرف می شود. در این راستا، برای اولین بار تحقق پذیری طرح جامع شهر ملایر به عنوان یک شهر میان اندام با جمعیتی حدود 170 هزار نفر، مورد بررسی قرار گرفت. روش تحقیق به لحاظ هدف از نوع کاربردی و از لحاظ ماهیت از نوع توصیفی-تحلیلی بود. اطلاعات لازم از طرح های توسعه ای شهر استخراج گردید. نتایج نشان داد که طرح جامع شهر ملایر به مانند همه طرح های جامعی که در ایران با روش سنتی تهیه می شوند، با ضعف ها و تهدیدهای عام این الگو از جمله آمرانه بودن، جدایی روند تهیه طرح از مرحله اجرا، قطعیت در مکان یابی کاربری ها و ... مواجه بوده و از تحقق پذیری اندکی برخوردار بوده است. بررسی اختصاصی طرح جامع ملایر نشان داد که به طور کلی، تحقق پذیری کاربری های پیشنهادی اندک بوده است. در این بین، کاربری های تأسیسات و تجهیزات شهری، بهداشتی- بهزیستی، ورزشی، خدمات پذیرایی و جهانگردی کمتر از حد متوسط و کاربری های آموزشی، اداری- انتظامی، فضای سبز و پارک جنگلی، صنعتی، مذهبی و حمل و نقل، بیش از حد متوسط و نیاز، احداث شده و تنها کاربری های مسکونی، درمانی، تجاری و فرهنگی تحقق پذیری متناسب با پیشنهادات طرح جامع داشته اند. افزایش بی رویه سطح و سرانه کاربری صنعتی و معابر، خسارات بیشتری را متوجه شهر ملایر نموده است. نوآوری پژوهش تحلیل اختصاصی تحقق پذیری طرح جامع شهر ملایر می باشد.
هوش آینده پژوهی؛ لازمه دیدبانی اثربخش در تحقق چشم اندازها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقتی سخن از آینده نگری و چشم انداز به میان می آید، نمی توان بعد زمان را از بعد مکان تفکیک کرد؛ بنابراین توان تصور این موضوع، مستلزم تصور سیر تطور مستمر و پیامدهای تسلسلی اقدامات از حال تا آینده مورد نظر است؛ لازمه این مهم، برخورداری از استعدادی است که به طورکلی، هوش آینده پژوهی نامیده می شود؛ هوشی که بر استعداد افراد برای ادراک زمان در حال گذار و مکان در حال تغییر شکل از گذشته تا آینده نامعلوم دلالت دارد. بنابراین، ظرفیت و توانایی ادراک منطق تغییر و تحول و ظرفیت تصور ویژگی های پایانی سیر تحولات و نیز توان تجزیه و تحلیل تسلسلی پیامدها را مدنظر قرار می دهد. این پژوهش با نگاه بنیادی به دانش آینده پژوهی تلاش می کند تا با تکیه بر مرور منابع و به شیوه استدلالی، مبانی اولیه در بحث هوش آینده پژوهی را مطرح کند. بحث و بررسی های منطقی در این مقاله نشان می دهد هوش آینده پژوهانه استعدادی ذاتی و در عین حال قابل تجربه و آموزش است که به افراد مهارت آینده نگری، پیامدپژوهی و بدیل اندیشی داده و به صورت منطقی می توان انتظار داشت قدرت خلاقیت و نوآوری آنها ارتقاء دهد.
بازآفرینی بافت تاریخی مبتنی بر توسعه میان افزا؛ راهکاری در پایداری اجتماعی-اقتصادی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
19 - 27
حوزههای تخصصی:
در رویکرد توسعه پایدار، برای کنترل رشد افقی شهرها که موجب مشکلات کالبدی و اجتماعی، شکل گیری بافت های فرسوده و عدم تعادل در سیستم خدمات رسانی شهری می شود، بهتر است به جای زیرِ ساخت بردن زمین های حاشیه ای شهرها، اراضی خالی مانده درون شهری، بالاخص بافت های فرسوده توسعه یابند، مشروط به اینکه با افزایش سرانه ی خدمات شهری نیز همراه گردند. پژوهش حاضر ابعاد اجتماعی–اقتصادی توسعه میان افزا و تاثیر آن بر پایداری شهری را مطابق با آموزه هایی که برای بافت تاریخی شهر تهران استخراج شده؛ تحلیل کرده و راهبردها و سیاست هایی برای توسعه میان افزای محله عودلاجان تهران ارائه می کند. با مرور ادبیات این رویکرد در ایران و جهان و بازخوانی مفهوم توسعه مجدد اراضی رها شده و قهوه ای، اهمیت این موضوع در توسعه شهری تبیین شده است، سپس با مستندسازی تجارب داخلی و خارجی و بررسی نقاط ضعف و قوت برنامه های اجرا شده، زمینه ارتقاء دانش نظری در عرصه توسعه درونی و توسعه مجدد این اراضی فراهم آمده تا بتوان سیاست های کارآمدتری را اتخاذ کرد. روش تحقیق، از نوع تحلیلی- تفسیری بر پایه مطالعات و ارزیابی نمونه های موردی است و نتایج آن نشان دهنده اهمیت توسعه مجدد اراضی رها شده درون شهری است که علاوه بر کیفیت-بخشی در عرصه پروژه، در بافت پیرامونی به عنوان محرک برنامه های بازآفرینی شهری عمل می کنند. هدف اصلی این پژوهش شناخت و بررسی پهنه های توسعه میان افزای محله عودلاجان تهران و اولویت ها و ظرفیت های آن و پاسخ به پرسش اصلی تدوین شده است: محله عودلاجان تهران چه فرصت هایی برای توسعه میان افزا دارد؟
شناخت و بررسی تاثیر بازار بر ساختارشهری ، در راستای حفظ بافت تاریخی شهرها (نمونه موردی: شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
83 - 89
حوزههای تخصصی:
یکی از بارزترین نمودهای عینی معماری و شهرسازی سنتی ایران مجموعه های بازار شهری است که به عنوان ستون فقرات و قلب تپنده شهر ایفای نقش می کند. در واقع ؛ بازار پدیده ای است شهری و در عین حال عاملی است برای شهرنشینی که همواره به صورت بافت تغذیه کننده اصلی شهر عمل نموده است. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای به شناخت پیرامون نقش و شکل گیری بازار در شهرسازی و تبیین محتوایی و کارآمدی و کارآیی بازار قزوین و تاثیر آن در شهرسازی این شهر می پردازد و با استفاده از تکنیک SWOT به تحلیل نمونه ی مذکور در راستای اهداف پژوهش گام برمی دارد؛ اهمیت پژوهش حاضر از آن جهت است که علاوه بر بیان نقش بازار در شکل گیری شهرها و... به بررسی موقعیت بازار و عناصرآن در شهر نیز می پردازد، به طور کلی از نتایج پژوهش میتوان بیان نمود که؛ عموما شهرهای تاریخی ما حول محوری به نام بازار شکل کالبدی به خودگرفته اند تا جایی که میتوان گفت بازار یکی از شریان های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و کالبدی شهر است، همچنین با بررسی نمونه موردی مذکور در میابیم که بازار قزوین برخلاف بیشتربازارها که شکل خطی دارند و در راستای یک راسته ی اصلی شکل گرفته اند ؛ دارای تناسبات مرکزی می باشد و راسته هایی مستقیم به شکل شطرنجی دارد که نشانگر آن است که آگاهانه ایجاد شده اند که کاروانسراهای بزرگ و فضای خیابان از عناصر هویتی آن به حساب می آیند.
تعیین مکانی پهنه های فقر شهری (موردپژوهی: منطقه 12 کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۵)
307 - 321
حوزههای تخصصی:
در هزاره سوم، شهری شدن فقر اتفاق افتاده است. در همین راستا، فاصله طبقاتی و دوگانگی به ویژگی مسلط بیشتر شهرهای کشور تبدیل شده است. بر همین مبنا، هدف از پژوهش حاضر، تعیین پهنه های فقر در منطقه 12 کلان شهر تهران به منظور برنامه ریزی بهتر برای سامان دهی، توانمندسازی، و ارتقای کیفیت زندگی و مکانی آن است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل Factor Analysis و برای تهیه و تولید نقشه ها از نرم افزار GISاستفاده شده است. با استفاده از نرم افزار GISو مدل تحلیل عاملی به تعیین مکانی پهنه های فقر در منطقه 12 اقدام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد تعداد 53 بلوک معادل 5 درصد خیلی مرفّه، 277 بلوک معادل 26 درصد مرفّه، 401 بلوک معادل 38 درصد متوسط، 257 بلوک معادل 24 درصد فقیر، و 73 بلوک معادل 7 درصد خیلی فقیرند. نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن است که 31 درصد جمعیت منطقه 12 کلان شهر تهران فقیرند؛ در حالی که 38 درصد آن ها متعلق به طبقه متوسط اند. فقر با شدت و ضعف در محله های منطقه 12 عینیت جغرافیایی پیدا کرده است. به این معنا که فقر در محله های مرکزی، جنوبی، و شمالی نظیر سیروس، دروازه غار شوش، پامنار ارک، بهارستان سعدی، و فردوسی- لاله زار بیشترین نمود را دارد. در محله های دیگر نظیر امین حضور، کوثر، آبشار دردار، مختاری تختی، قیام، سنگلج، و دروازه شمیران نیز با شدت کمتری فقر ریشه دوانده است. کاملاً بین فقر و شاخص های بافت فرسوده (ریزدانگی، نفوذناپذیری، و ناپایداری) رابطه مستقیمی وجود دارد؛ به طوری که بیشترین تمرکز بافت های فرسوده در محله هایی نظیر دروازه غار شوش، سیروس، مختاری تختی، سنگلج، پامنار، امین حضور، بهارستان، و بخش هایی از لبه های دروازه شمیران وجود دارد. بنابراین، پهنه های فقیرنشین بر پهنه های بافت فرسوده منطبق اند.