فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۰۱ تا ۱٬۲۲۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
Purpose - Value chain development is an approach to rural economic development, which promotes the development of businesses and farmers' access to the market, reduces poverty, increases income and sustains food security in rural areas. Design/Methodology/Approach - This study is mixed qualitative-quantitative research, and applied research and in terms of purpose. A non-probability sampling method was used in the research. The main method of collecting research data was semi-structured interviews with the selected sample. The interviews were continued until the theoretical saturation. At the end, 38 individuals participated in the interviews. Interview notes were classified and analyzed in three stages: open, central and selective coding. Ultimately, 20 respondents were selected to answer the questionnaires after reviewing the content. The data of the questionnaires were collected and combined as a direct input matrix in MICMAC Findings- Barriers to olive value chain efficiency were identified: 30 criteria, 10 subcategories and 5 main categories. The efficiency of the olive value chain in Tarom County depends on a proper marketing management, providing infrastructure, policymaking, planning and also the organizations and trade unions. These factors were the most important and influential factors that had high cohesion and influence among other factors. In contrast, variability of the purchase and sale price, taking advantage of buying the product below the price by the middlemen, pre-sale of the product by farmers, more product waste during storage, transferring the olives to processing factories in the county are the dependence criteria. Practical implications - Given that the olive value chain in Tarom County is not efficient, its efficiency depends on a proper marketing management, providing infrastructure, policymaking, planning and also the organizations and trade unions. Most of the mentioned factors are dependent on the institutional actors and agricultural managers, and indicates their important role in enhancing the productivity of the olive value chain. Originality/Value- The results of this research can be a good way to solve problems and obstacles to agricultural development in rural areas.
ضرورت ایجاد شهر های اکولوژیک ، چالش ها و موانع پیش روی آن در ایران
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: رویکردهای مختلفی برای رسیدن به تعادل و پایداری شهری ارائه شده است، یکی از این رویکردها شهر اکولوژیک است. هدف این پژوهش تبیین ضرورت توجه به ایجاد رویکرد شهراکولوژیک در نظام برنامه ریزی شهری کشور در راستای دستیابی به توسعه پایدار است. روش بررسی: این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی است و از لحاظ ماهیت توصیفی، تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و تحلیل محتوا بوده است. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد؛ امروزه به رویکرد شهراکولوژیک در بسیاری از مناطق دنیا توجه خاصی شده است. در ایران در بسیاری از شهرها تحت تأثیر تحولات جهانی و اجرای طرح های مختلف شهری، عامل اقتصادی به عنوان عامل اصلی تعیین کننده می باشد و تحولات قرن جاری و اقتصاد متکی بر نفت، تراکم بیش از حد جمعیت، تمرکز فعالیت ها و فراوانی ساخت و سازها، رشد و گسترش فیزیکی کانون های شهری و تخریب اکوسیستم طبیعی شهرهای کشور را در پی داشته است؛ هر چند در برخی از شهرهای کشور اقداماتی در جهت دستیابی به شهراکولوژیک انجام شده است ولی نمی توان ادعا کرد که ساخت شهر اکولوژیک به طور کامل در ایران انجام شده است و ضرورت ایجاد و برنامه ریزی برای ساخت شهر اکولوژیک با توجه به مشکلات پدید آمده برای شهرهای کشور هر روز بیشتراحساس می شود.
ارائه مدل مفهومی فضای زیرسطحی زیست پذیر با استفاده ازنظریه بنیانی (نمونه موردی: کلان-شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : امروزه عواملی از قبیل رشد شتابان جمعیت، افزایش فقر، کاهش شاخص های کیفیت زندگی، رشد سکونتگاه های غیررسمی (حاشیه نشینی)، آلودگی های زیست محیطی و غیره منجر به ناپایداری و کاهش زیست پذیری جوامع شهری شده است. بدین منظور طی دهه های اخیر، برنامه ریزان شهری راهکارهای گوناگونی را ارائه نموده اند که در این بین، بهره گیری از فضاهای زیرسطحی، مفهومی در حال ظهور است که طی سال های اخیر توجه زیادی را به خود جلب نموده است. داده و روش : هدف از انجام پژوهش حاضر ارائه مدل مفهومی فضای زیرسطحی زیست پذیر است. پژوهش حاضر از نوع کیفی و به لحاظ نوع شناسی "تک روشی موازی" است. لذا جهت تحلیل داده های کیفی از روش فرا ترکیب (تحلیل پایه) و تحلیل محتوا (تحلیل مکمل) به صورت هم زمان استفاده شده است. تحلیل پایه منجر به ارائه مدل مفهومی اولیه و تحلیل مکمل منجر به تبیین مؤلفه ها و کشف روابط علی– معلولی می گردد. روش جمع آوری اطلاعات، مطالعه اسنادی و مصاحبه نیمه ساختارمند می باشد. جهت تحلیل داده های کیفی و کدگذاری از نرم افزار Nvivo استفاده شده است. یافته ها : یافته های پژوهش حاکی از 4 مولفه بنیادی و کلیدی در ساختار مدل نهایی است که عبارتنداز: " فرهنگ- اجتماع"، "تاب آوری"، " محیط زیستی" و " کالبدی- بصری". بر اساس 4 مؤلفه کلیدی و در بخش دوم پژوهش، 458 ارجاع به دست آمد که با بازبینی متعدد و ادغام کدها بر اساس تشابه در طی چندین مرحله تلخیص داده ها، 24 کد اولیه و 4 کد محوری استخراج گردیده است. نتیجه گیری : مدل مفهومی منطبق بر الگوی دانه ستاره ای جهت تحقق فضای زیرسطحی زیست پذیر ارائه گردید. در راستای الگوی مذکور 4 مؤلفه کلیدی فرهنگ- اجتماع؛ کالبدی- بصری؛ تاب آوری و محیط زیستی به عنوان ساختار اصلی ارائه گردیدند. هرکدام از عوامل دارای زنجیره ای آشیانه ای و سلسله مراتبی هستند. مؤلفه های رنگ تعلق و هویت به عنوان درون مایه های بعد فرهنگ– اجتماع بوده و زیر درون مایه های مکان یابی با توجه به بحران های طبیعی، مدیریت بهینه بحران، کاهش درجه ریسک و خطر از طریق نوع کاربری ها، توجه به آسایش اقلیمی در سطوح زیرین و تنظیم دقیق تأسیسات در سطوح زیرین به ترتیب تکمیل کننده بعد تاب آوری در الگوی دانه ستاره ای می باشد.
ارزیابی میزان آسیب پذیری بافت فرسوده در برابر مخاطره طبیعی زلزله با استفاده از روش ماشین بردار (نمونه موردی: حوزه 2 شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : انسان امروزی با توجه به پیشرفت روزافزون خود و نیز رشد جمعیت اقدام به س اخت ش هرهای جدی د جهت اسکان بخشی از جمعیت نموده است و با توج ه ب ه این ک ه ش هرها مانن د سیس تمی ب ا س اختاری هماهنگ و پویا می باشد، می بایست همه اصول دفاعی را رعایت نم ود ت ا بش ر پیش رفته و متم دن دارای تکنول وژی در ای ن س کونت گاه ه ا کم ت رین احساس خط ر را بنمای د و در مواق ع بح ران بتوان د بهترین مدیریت بحران را ارائه نماید. لذا با توجه به اینکه ایران جز ده کشور بلاخیز و ششمین کشور زلزله خیز دنیا است و بافت فرسوده شهر کرمان نیز از این قاعده مستثنی نیست لزوم استفاده از تکنیک های سنجش از دور شهری مثل ماشین بردار برای شناسایی و مدیریت بحران زلزله ضروری می باشد. داده و روش : مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش ترسیمی - تحلیلی می باشد. در این پژوهش ابتدا با استفاده از تصاویر ماهواره ای ASTER سال 2007 به شناسایی بافت های فرسوده شهر کرمان با استفاده از روش طبقه بندی ماشین بردار پشتیبان پرداخته شد. در این بررسی با ضریب کاپای 76 درصد برای تمامی طبقات تعیین شده و ضریب کاپای 59 درصد بافت فرسوده شهر کرمان شناسایی گردید. یافته ها : یافته های تحقیق و نقشه نهایی میزان آسیب پذیری حوزه دو بافت فرسوده نشان داد مناطق با آسیب پذیری زیاد 87/29 درصد از کل مساحت حوزه می باشد، که این میزان نشان دهنده نامناسب بودن بافت حوزه در هنگام وقوع زلزله می باشد. رتبه های بعدی این بررسی به ترتیب شامل 15/29 درصد آسیب پذیری متوسط، 01/28 درصد آسیب پذیری بسیار کم، 74/6 درصد آسیب پذیری بسیار زیاد و 21/6 درصد آسیب پذیری کم می باشد. نتیجه گیری : نتایج این پژوهش نشان داد که روش طبقه بندی ماشین بردار پشتیبان (SVM) توانایی تشخیص نزدیک به 75 درصد از بافت فرسوده محدوده را دارا بوده است. که این شناسایی قدرت بالای روش ماشین بردار پشتیبان در شناسایی حوزه دو بافت فرسوده شهری را نشان داده است.
نوشهرگرایی و حس مکان: مطالعه موردی محله هفت حوض شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۱)
801 - 814
حوزههای تخصصی:
نوشهرگرایی به عنوان یک جنبش جدید در برنامه ریزی و طراحی شهری با اصول خود که برساخت شهرهایی مردمی و مناسب برای زندگی تأکید دارد، مکان سازی و فضای عمومی را در اولویت برنامه های خود قرار داده است. نوشهرگرایان ادعا می کنند که برنامه های آنان در قالب اصول ده گانه می تواند در شکل گیری حس مکان افراد مؤثر باشد. ازاین رو، هدف از انجام این تحقیق، شناخت میزان تأثیر هر یک از اصول نوشهرگرایی بر حس مکان در محله هفت حوض تهران می باشد. جهت تحقق این هدف، از روش توصیفی- تحلیلی و همبستگی استفاده شده است. روش گردآوری داده ها میدانی و ابزار آن "پرسشنامه محقق ساخته" می باشد که از روایی و پایایی قابل قبول برخوردار است. جامعه آماری تحقیق شامل ساکنین محله هفت حوض واقع در منطقه 8 شهر تهران می باشد که تعداد آن 30401 نفر است. ازاین بین 500 نفر به عنوان نمونه جهت مطالعه میدانی و توزیع پرسشنامه ها انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از مدل رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که از بین اصول نوشهرگرایی، 9 اصل از آن تأثیر مثبت بر افزایش حس مکان دارند. طبق نتایج، اصل کیفیت زندگی با ضریب رگرسیون 63/0 بیشترین تأثیر مثبت و اصل افزایش تراکم با ضریب 09/0- تأثیر کاهنده بر حس مکان در محله هفت حوض دارد. بنابراین می توان گفت اصول نوشهرگرایی، به جز اصل افزایش تراکم، بر تقویت حس مکان در محله هفت حوض تهران تأثیر دارد و به عنوان رویکردی مطلوب در توسعه و بهبود زندگی شهری پذیرفته می شود.
تحلیل سطح حس تعلق به مکان های تفریحی به واسطۀ تبیین معنای مکان (نمونۀ موردی: دهکدۀ تفریحی زاینده رود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معنایی که کاربران به مکان نسبت می دهند، در شکل گیری حس تعلق به مکان و سطح این حس تأثیرگذار است؛ با وجوداین، پژوهشگرانِ این حوزه به ندرت ارتباط میان معنای مکان و تعلق به آن را بررسی کرده اند. این مسئله در مناطق طبیعی و تفریحی با توجه به وسعت منطقه و طرح های راهبردی، از اهمیت بیشتری برخوردار است. این مقاله بر آن است که چگونگی تعلق افراد به محیط های طبیعی و شدت این تعلق را به واسطه معنای مکان بررسی کند. برای این منظور، دهکده زاینده رود به عنوان مکانی تفریحی-اقامتی که از منابع طبیعی در استان اصفهان بهره مند است، به عنوان نمونه موردی انتخاب شد. روش تحقیق در این مقاله، روش ترکیبی اکتشافی است. نخست برای شناسایی معانی ای که گردشگران به دهکده تفریحی زاینده رود نسبت می دهند، از مصاحبه استفاده شد. معانی به دست آمده از مرحله قبل برای طراحی پرسشنامه استفاده شد و این معانی در قالب چهار عامل اصلی تعلق به مکان به پرسشنامه شکل داد. هدف از این پیمایش، بررسی تفکرات و احساساتی است که گردشگران با تعلقات متفاوت به نمونه مدنظر نسبت می دادند. نتایج این مقاله نشان می دهد که سطح بالای معنا در یک مکان، باعث ایجاد و افزایش شدت تعلق به آن مکان می شود. همچنین، زیبایی و منابع طبیعی منحصربه فرد به ترتیب بیشترین و ارتباط با دنیای طبیعی کمترین امتیاز را در سطح معنایی در میان افراد با سطوح مختلف حس تعلق به مکان داشتند. در میان عوامل مؤثر در ایجاد این حس، پیوند اجتماعی و هویت مکان به ترتیب بیشترین و کمترین امتیاز را در بین شرکت کنندگان این پیمایش داشتند. در انتها تأکید می شود که ایجاد تسهیلات تفریحی در این مکان ها باعث افزایش تعاملات اجتماعی و در ادامه، افزایش سطح حس تعلق به مکان در میان کاربران می شود.
تحلیل نگرش و انتظارت زنان گردشگر از فضاهای جذب گردشگری روستایی، مطالعه موردی: دهستان رودپی شرقی شهرستان ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۱)
999 - 1019
حوزههای تخصصی:
توجه به نگرش و انتظارات زنان گردشگر از فضاهای جذب گردشگر روستایی و رفع نیازهای اساسی آنان در ابعاد فردی، روانی، اجتماعی و زیستی به منزله یکی از عوامل کلیدی و اساسی در راستای تقویت روابط اجتماعی در فضا و زمان است که نقش بسیار مهمی در جذب و حضورشان در فضاهای گردشگری روستایی دارد هرچند در کشور ما توجه چندان به آن نشده است. این پژوهش باهدف شناسایی نگرش و انتظارات زنان گردشگر و ارزیابی آن در روستاهای دهستان رودپی شرقی در شهرستان ساری انجام شد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی مبتنی بر واکاوی ادبیات نظری به منظور شناسایی فضاهای جذب گردشگری روستایی است که در این خصوص 13 شاخص شناسایی شده است. سپس شاخص های مرتبط با هر متغیر تهیه و در قالب پرسشنامه تدوین شده است. پس از تعیین روایی محتوایی پرسشنامه توسط اساتید؛ نگرش و انتظارات زنان از فضاهای جذب گردشگر مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفت. جامعه آماری این تحقیق 208 نمونه محاسبه و به صورت تصادفی بین زنان گردشگر توزیع و پخش شده است. نتایج به دست آمده از آزمون فریدمن نشان می دهد که متغیر محافظت با امتیاز 37/2 و آسایش با امتیاز 18/2 و لذت با امتیاز 45/1 بیشترین میانگین ها را به خود اختصاص دادند که نشان می دهد توجه به نیازهای زنان گردشگر در فضاهای عمومی خیلی مهم است. نتایج یافته های آزمون t تک نمونه ای نشان داد که سطح معناداری برای همه شاخص ها وجود دارد، به طوری که در شاخص های کیفی بصری با امتیاز 39/4 و شرایط نامساعد جوی با امتیاز 38/4 بیشترین میانگین ها را به خود اختصاص دادند.
ارزیابی مدل توسعه مبتنی بر حمل و نقل عمومی (TOD) با توسعه مدل مکان-گره و تحلیل خوشه ای، مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
160 - 173
حوزههای تخصصی:
توسعه مبتنی بر حمل و نقل عمومی (TOD) یک استراتژی برای ادغام کاربری اراضی و سیستم حمل و نقل عمومی در مناطق شهری در اطراف ایستگاه های مترو و BRT است.TOD به معنای حداکثر تراکم، حداکثر تنوع کاربری، ایجاد امکانات برای عابرپیاده، ایجاد فضاهای عمومی در اطراف ایستگاه ها و طراحی ایستگاه ها به صورت مراکز تفریحی، در محدوده ای با 10 دقیقه پیاده روی از ایستگاه های حمل و نقل است. این تحقیق با هدف خوشه بندی 9 ایستگاه در خط یک مترو مشهد، با توسعه مدل مکان-گره در مناطق TOD و بهره گیری از تحلیل خوشه ای Ward انجام گرفت. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی_ارزیابی و از نظر ماهیت و روش انجام توصیفی-تحلیلی و کمی است. همچنین تجزیه و تحلیل اطلاعات به کمک نرم افزارهای Execle و Arc map صورت گرفته است. در انجام این پژوهش از داده های شهرداری استفاده گردید؛ و اطلاعات کاربری اراضی به صورت میدانی تهیه و وارد نرم افزار Arc map شد. برای دستیابی به این هدف دایره ای به شعاع 500 متر به مرکزیت هر ایستگاه رسم گردید و سه شاخص مکان، گره و دسترسی مورد ارزیابی قرار گرفت. در مرحله بعد، نمودار اسکاتر مدل مکان-گره رسم گردید. و با اضافه کردن معیار دسترسی (شامل شاخص های IPCA و مسیر دوچرخه) به خوشه بندی ایستگاه ها پرداخته شد. نتایج نمودار مکان-گره نشان می دهد که به صورت میانگین معیار مکان از گره بالاتر است. به صورتی که میانگین مکان 0.303 و میانگین گره 0.274 است. همچنین همه ایستگاه ها به جز یک مورد در منطقه متعادل قرار دارند. نتایج خوشه بندی Ward نشان می دهد؛ با اضافه کردن معیار دسترسی موقعیت ایستگاه ها در خوشه ها تغییر کرده و در چهار دسته کلی طبقه بندی می گردند. همچنین میزان همبستگی بین دو معیار مکان و گره با دسترسی مثبت است. ولی این عدد برای دسترسی و گره بسیار کم و میزان r 0.12 و برای دسترسی و مکان r 0.6 است. به علاوه می توان گفت معیار گره از مرکز شهر به اطراف کاهش پیدا می کند. معیار مکان متاثر از تقاطعات اصلی است و در محلات قدیمی واحدهای تجاری و جمعیت بیشتر است. معیار دسترسی در محلات جدید به دلیل تقاطعات بیشتر و بلوک های شهری کوچکتر افزایش یافته است.
تحلیل شاخص های هوشمند سازی شهر و شهرداری سمنان با تلفیق تکنیک بهترین-بدترین BWM و دلفی فازیFuzzy Delphi(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در «شهرداری هوشمند» کلیه فرآیندهای شهرسازی، هوشمند است که در آن فرآیند تعریف، انتخاب و انجام پروژه ها هوشمند باشد و این پروژه ها با مشارکت مردم و «با عنصر انگیزش و مشارکت»و به صورت یکپارچه اجرا شود تا بتواند رضایت و شفافیت«رضایت شهروندان و ذینفعان» را به دنبال داشته باشد. هدف شهر و شهرداری هوشمند افزایش سطح کیفیت زندگی شهری با رویکرد توسعه پایدار است. شهر هوشمند مکانی متمایز برای توسعه ی پایدار و تعالی شهر است. این پژوهش با رویکرد کاربردی بوده و با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی، شناسایی بهترین و بدترین(شدت و رجحان برتری) مولفه های زیر ساختی هوشمندی در مدیریت امور شهری سمنان و شهرداری سمنان سنجیده شده است. هدف کلی این تحقیق تبیین ضرورت ها و الزامات شهر و شهرداری سمنان برای هوشمند شدن در ابعاد مختلف و همچنین ارائه راهبردها و اقدامات مقتضی برای حرکت هدفدار به سمت شهر و شهرداری هوشمند می باشد که در مرحله اول جهت شناخت مولفه ها براساس دلفی فازیFuzzy Delphi و پرسشنامه خبرگان و همچنین ادبیات و پیشینه تحقیق،16مولفه مورد شناسایی قرار گرفت. حاصل تحلیل ها و نتایج پژوهش، ارزش عوامل عملکرد(فرآیندها و گردش کاری شهر و شهرداری) را با مقدار 0/594 ، عوامل زیرساختهای هوشمند را با مقدار 289/0 ،عوامل انگیزش و مشارکت را با مقدار وزن 202/0 و عامل رضایت و شفافیت(رضایت شهروندان و ذینفعان) را با مقدار0/212 به ترتیب اولویت نشان می دهد و در این راستا شاخص عملکرد(فرآیندها و گردش کاری شهر و شهرداری) در همراهی کامل با زیرساخت های هوشمند به عنوان مهمترین استراتژی در ایجاد شهرداری هوشمند در مدیریت شهری شهرداری سمنان مطرح است که نیازمند برنامه ریزی هدفدار در جهت حرکت و دستیابی به آن می باشد.
تبیین مؤلفه های معناشناسی شهر اسلامی در راستای سیاست گذاری توسعه پایدار شهری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در سیاست گذاری شهر اسلامی باید اصول دین، احکام و احادیث، بر تصمیم سازی ها و تصمیم گیری های شهری تاثیرگذار باشند. می توان در موضوع های گوناگون شهرسازی از طریق استخراج مؤلفه های معنایی، به صورت (کالبد) شهر پرداخت و نیز بر اساس کالبد شهری به ذات هستی(معنا) در شهر اسلامی دست یافت. در همین راستا پژوهش حاضر به تبیین مؤلفه های معناشناسی شهر اسلامی در راستای سیاست گذاری توسعه پایدار شهری پرداخته است. روشی که در این پژوهش به کار گرفته شده است روش کیفی می باشد که به صورت توصیفی و تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته است. مطالعات با توجه به تبیین مفهوم معنا و معناشناسی و خاستگاه آن در آثار معماری و همچنین معیارهایی به منظور تحلیل معنایی فضای شهری به عناصری چون نشانه و نشانه شناسی و همچنین هنرشناسی صورت گرفت. سپس رابطه معنادار بین معنا و نشانه ها و زیبایی شناسی در کالبد شهر اسلامی بررسی شده و علاوه بر بیان چیستی شهر اسلامی، مبانی، ارکان، عناصر آن و بیان شکل شهر اسلامی از منظر نظریه پردازان، تحلیلی در راستای مؤلفه های معنایی شهر اسلامی بیان گردید و تبیین شاخص های اصالت وجود، اصالت ماهیت، علم نسبت به پدیده ها، یگانگی عین و ذهن، ارتباط دو سویه معنا و صورت گرفت. یافته تحقیق حاکی از این است که با توجه به اینکه در شکل گیری شهر اسلامی، توجه به مراتب هستی دارای اهمیت می باشد، بنابراین با توجه به نقش مهم کالبد در جوامع امروزی و عدم توجه به ابعاد معنایی در کالبدهای شهری، سیاست حضور و ارتباط مؤلفه های معنایی در شهر اسلامی، می تواند فضا را به سمت آرمان های اصلی اسلامی رهنمون سازد.
تحلیل نقش تحقق «مدیریت هماهنگ برنامه ریزی توسعه روستایی» در توسعه پایدار روستایی استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر ضمن بررسی عوامل موثر و بازدارنده در ساختار سازمانی مدیریت توسعه روستایی استان گیلان، نقش تحقق مدیریت هماهنگ برنامه ریزی توسعه روستایی این استان را تحلیل و در نتیجه "شورای مدیریت هماهنگ برنامه ریزی توسعه روستایی" را پیشنهاد نموده است. نمونه ای به حجم 81 نفراز متخصصین، مدیران، کارشناسان بخش های مختلف امور روستایی استان گیلان، با استفاده از جدول مورگان و به روش تصادفی و نظام مند انتخاب و داده های مرتبط با متغیرهای پژوهش با استفاده از پرسشنامه گردآوری شد. روایی پرسشنامه بر اساس مبانی نظری و مطالعه مقالات و در نهایت پس از نظرات اصلاحی اساتید محترم تایید و برای پایایی بهتر با استفاده از آلفای کرونباخ با عدد 82/0 مورد تایید قرار گرفت. مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی، ماهیت توصیفی – تحلیلی و از نظر روش شناسی کمی و کیفی است و اطلاعات به دست آمده از37 گویه با استفاده از نرم افزار SPSS برای اثبات نظریه و ارائه راهکارهای مبتنی بر5 شاخص اصلی توسعه پایدار روستایی و 5 شاخص هماهنگی میان سازمانی تجزیه و تحلیل گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد که با ایجاد مدیریت هماهنگ برنامه ریزی توسعه روستایی می توان به توسعه پایدار روستایی استان گیلان دست یافت.
مدیریت عدم قطعیت های آینده فضای شهری بر شیوع بیماری های واگیردار با تحلیل عملکرد واقعیت های موجود در چارچوب برنامه ریزی سناریو (مورد مطالعه: شهر نورآباد فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
178 - 195
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت استخراج عدم قطعیت ها و پیشران ها به ویژه در محیط های شهری پویا و متلاطم امروزی جهت انجام طیف وسیعی از مطالعات برای تاب آوری شهرها در مواجهه با بیماری های واگیردار در بستر آینده پژوهی مانند تدوین راهبرد، ارزیابی راهبرد، تدوین سناریو و طراحی چارچوب فرایند شناسایی عدم قطعیت ها و پیشران ها ضروری است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از حیث روش پیمایشی در سطح اکتشافی و مبتنی بر رویکرد آینده پژوهی صورت گرفته است. در این مطالعه ما برانیم با رویکرد آینده پژوهی به شناسایی عوامل موثر کلیدی محیط های شهری بر شیوع بیماری های واگیردار بپردازیم. در این پژوهش با استفاده از روش دلفی و مشارکت 30 نفر متخصص نتایج در محیط نرم افزار میک مک تحلیل شد و سپس این عوامل براساس میزان اهمیت و عدم قطعیت، اولویت بندی و حیاتی ترین عوامل مشخص، و برای شناسایی پیشران های کلیدی از نرم افزار (Micmac) استفاده شده است. نتایج حاکی از آنست که متغیرهای ضعف خدمات شهری، ضعف امکانات بهداشتی، ضعف مدیریت شهری، توزیع نامناسب درآمد، مهاجرت روستائیان به شهر، توسعه نامتوازن، ضعف سرزندگی، کمبود درآمد در شهر نورآباد ممسنی عنوان مهم ترین متغیرهای موثر محیط شهری نورآباد بر شیوع بیماری های واگیردار شناسایی شدند. و سپس با استفاده از نرم افزار سناریو ویزارد پنج سناریوی سازگار قوی با توجه به ویژگی های خاص مشخص شدند. از بین این پنج سناریو، سناریوی اول دارای شرایط ایده آل و مطلوب (سناریوی محرک)، سناریوی دوم مناسب و دارای وضعیت متوسط و سناریوی سوم، چهارم و پنجم دارای وضعیت بحرانی و نامطلوب و در مواجهه شهر نورآباد با بیمارهای واگیردار نشان دهنده وضعیت نامطلوب است.
بررسی تطبیقی وقوع کمی و کیفی پدیده ی وندالیسم شهری و ارتباط آن با کاربری اراضی در مناطق یک و چهار شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد شهرها در دهه های اخیر مشکلات فراوانی را برای شهرنشینان و مدیران شهری به وجود آورده است. شهر های بزرگ همان گونه که دارای امکانات ویژه ای نسبت به سایر شهر ها هستند، مشکلات و نابهنجاری های متعددی نیز دارند. نابهنجاری-های شهری در قالب های متعددی نمود یافته است که یکی از آن ها وندالیسم شهری می باشد که مجموعه رفتار و اعمالی است که نه در فضای مجازی، یا جنگل ها و روستاها و یا آثار باستانی واقع در نواحی دوردست (مثلا بیابان ها)، بلکه در شهرها اتفاق می افتد. درواقع می توان گفت وندالیسم شهری در بستر کاربری اراضی شهری به وقوع می پیوندد. با توجه به مطالب عنوان شده پژوهش حاضر قصد دارد تا به بررسی میزان وقوع پدیده وندالیسم شهری و ارتباط آن با کاربری اراضی در مناطق یک و چهار شهر تبریز بپردازد. پژوهش حاضر به لحاظ ماهیت از نوع پژوهش های کاربردی و به لحاظ روش یک تحقیق توصیفی- تحلیلی است. جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای، میدانی و پیمایشی است که به این منظور از پرسشنامه بهره گرفته شده است. جامعه آماری صاحب نظران این رشته و تمامی افرادی است که در مناطق یک و چهار شهر تبریز ساکن هستند، جهت نظرسنجی از مردم با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 383 برآورد شد و برای تجزیه وتحلیل داده ها از آماره فضایی لکه های داغ HotSpotو تکنیک درونیابی IDW در نرم افزار ArcGis 10.3.1 و آزمون آماری کولموگروف اسمیرنوف و ویلکاکسون در نرم افزار Spss25 استفاده شده است. یافته های تحقیق نشانگر آن است که پدیده وندالیسم شهری در منطقه 4 بیشتر از منطقه 1 وجود دارد، همچنین بیشترین نوع پدیده وندالیسم شهری در این مناطق مربوط به نوع بصری و بیشترین میزان وندالیسم مربوط به کاربری مسکونی و سپس تجاری در این منطقه است.
نگرشی تحلیلی به منظور شناسایی متغیرهای استراتژیک مؤثر بر تولید فقر در استان سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدم تعادل در پراکنش فضایی توسعه ها، موجب می شود که به تدریج مناطقی شکل گیرند که در آن ها تناقضی آشکار در توسعه مناطق مرکزی و حاشیه ای وجود داشته باشد. این گونه تناقض ها درنهایت منجر به تغییر در کیفیت شاخص های اجتماعی و اقتصادی به خصوص شاخص های مربوط به فقر و معیشت، می شود؛ به نحوی که تفاوت آشکاری بین این متغیر ها در میان سکونتگاه های روستایی و شهری استان ها مشاهده می شود که نهایتاً این امر موجب تخلیه بخش اعظمی از سکونتگاه های روستایی شده است. در پژوهش حاضر با تحلیل تفسیری-ساختاری از سیستم کارکردی استان سمنان، سعی بر آن شده است تا با استفاده از نظرات کارشناسان در قالب مصاحبه و پرسشنامه، از طریق بررسی روابط بین ۸۰ متغیر و نیز به کارگیری نرم افزار میک مک، روند های تولید و بازتولید فقر و همچنین متغیر های استراتژیک درجهت تکامل این سیستم شناسایی شوند. نتایج حاصل از پژوهش، نشان می دهد که متغیر کمبود منابع آب از مهم ترین عوامل مهاجرت جمعیت فعال روستا ها به شهر ها و درنتیجه تخلیه آن ها بوده است. از سوی دیگر متغیر های ارزش افزوده کل فعالیت های اقتصادی، جریان سرمایه، تمرکز اشتغال در شهرها، مهاجرت، تمرکز جمعیت فعال در شهرها، وجود شهرک های صنعتی و نیز تفرق فضایی و سیاسی قدرت در شهرها، با ایجاد دور تسلسل، موجبات بازتولید فقر در روستاها را فراهم کرده اند؛ براین اساس، با سرمایه گذاری در متغیر های انتقال منابع آب و سدسازی، بهبود کیفیت شبکه معابر بین شهر و روستا و نیز با بهبود بخش کشاورزی و تولید در روستا ها می توان از کاهش درآمد و بیکاری در آن ها و در پی آن بروز فقر جلوگیری کرد.
تدوین چارچوب و الگوی بازآفرینی شهری پایدار در عصر پساکرونا (نمونه موردی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۴
171 - 200
حوزههای تخصصی:
بازآفرینی شهری نگرش و اقداماتی جامع و یکپارچه در قالب ارائه چارچوبی استراتژیک، یکپارچه و منعطف برای توسعه و حل مشکلات شهری است. در این بین، یکی از مشکلات مستمر سکونتگاه های انسانی، مخاطرات بیولوژیکال و بیماری های همه گیر همچون مالاریا، آنفلوانزا و کووید-19 بوده که مناطق مختلف جهان به ویژه شهرها را در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، روان شناختی، زیست محیطی و... با چالش های عدیده ای روبه رو ساخته است؛ بنابراین نیاز است که چارچوب رویکردهای برنامه ریزی و بازآفرینی شهرهای آینده در راستای مواجهه با این گونه مخاطرات باشند. بدین منظور، تحقیق حاضر با هدف توسعه دانش کاربردی در راستای تدوین چارچوب و الگوی بازآفرینی شهری پایدار تبریز در عصر پساکرونا نگارش شده است؛ ازاین رو، روش تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت تحلیلی-توسعه ای بوده که به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار Amos استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر نیز شامل مدیران، مسئولان و کارشناسان مسائل شهری و همچنین نخبگان دانشگاهی بوده که با توجه به مشخص نبودن حجم جامعه آماری، از فرمول کوهن در سطح اطمینان 95 درصد برای تعیین حجم نمونه استفاده شده و حجم نمونه آماری 200 نفر برآورد شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که بیشترین تأثیرگذاری بر تحقق بازآفرینی شهری پایدار تبریز در عصر پساکرونا مربوط به عوامل و متغیرهای مدیریتی، طرح های توسعه شهری، اجتماعی-اقتصادی، حمل ونقل و طراحی شهری به ترتیب با ارزش 79/0، 66/0، 61/0، 54/0 و 42/0 است. همچنین نتایج نشان می دهد که در بُعد مدیریتی؛ وجود هماهنگی میان مراکز اخذ تصمیم های کلیدی و اساسی، در بُعد طرح های توسعه شهری؛ شناخت هدفمند مسائل و انعطاف پذیری در برنامه ها با رویکرد آینده پژوهی، در بُعد طراحی شهری؛ اختصاص فضای بیشتری به مناطق پیاده، دوچرخه سواری و فضاهای سبز، در بُعد حمل ونقل؛ تأکید بر حمل ونقل سبز و در بُعد اجتماعی-اقتصادی؛ تنوع در ساختار اقتصادی شهر از اصول اساسی طرح های بازآفرینی کلان شهر تبریز در راستای دستیابی به پایداری در عصر پساکرونا است.
تبیین مولفه های کالبدی ریخت شناسانه در فضای شهری (نمونه مطالعاتی :محله قیطریه شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۹
179 - 193
حوزههای تخصصی:
ریخت شناسی، مطالعه شهر را به مثابه سکونتگاه انسانی دارای فرم ، به انجام می رساند. ریخت شناسان به بررسی وتکوین عناصراصلی ریخت شناسانه، شامل ساختمان ها، کاربری اراضی، خیابان، و ساختار بافت می پردازند. شناخت شاخص های ریخت شناسی در راستای مولفه های کالبدی امری اساسی است، به طوری که مساله اصلی این است که آیا مولفه های ریخت شناسی قابل تبیین و طبقه بندی درکالبد فضای شهری می باشند.و همینطور آیاایجاد تغییرات ریخت شناسانه باعث بهبود عملکرد بافت خواهد شد. از این رو هدف از پژوهش حاضر، تدوین یک مجموعه همگن از دانش ریخت شناسی با امکان تبیین مولفه های کالبدی - ریخت شناسانه در راستای اولویت بندی آنها می باشد. محقق در این پژوهش با استفاده از روش مورد کاوی و تحلیل های دیاگرامی، سه مولفه اصلی کالبدی_ریخت شناسانه (الگوی خیابان, الگوی بلوک, الگوی قطعه) را به دست آورد. در همین راستا تکنیک تحلیل شبکه شهری(UNA)و آزمون تی نمونه زوجی، به عنوان ابزار اصلی سنجش مولفه ها انتخاب گردید.در این راستا محله قیطریه به عنوان محله ای که دارای گونه بندی مختلف است به عنوان بستر مطالعه انتخاب گردید. شاخص های مرکزیت شامل توابع (دسترسی، بینابینی، نزدیکی، جاذبه و مستقیم بودن)برای سه عامل کالبدی-ریخت شناسانه مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که شبکه راه بیشترین تاثیر را در عملکرد پنج تابع داشته است. وهمینطور در محله قیطریه وجود بلوک درشت دانه(مجتمع سبحان) بدلیل نبود دسترسی میان بافتی ایجاد اختلال در کل بافت کرده است. از این رو به منظور سنجش تاثیر تغییرات ریخت شناسانه، یک دسترسی جدید اضافه شده و برای سنجش میزان بهبود عملکرد بافت، از آزمون تی نمونه زوجی استفاده گردید. نتایج آزمون نشان داد که ایجاد تغییر بهینه در ریخت باعث بهبود عملکرد توابع در کل بافت و کاهش ترافیک گشته است، هرچند که بیشترین تاثیرپذیری مرتبط با توابع دسترسی، بینابینی و مستقیم بودن است.
تبیین نقش رقابت پذیری کلان شهری در توسعه منطقه ای (مطالعه موردی: کلان شهرتهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۹)
253 - 267
حوزههای تخصصی:
رقابت مهم ترین ابزار برای جذب مزیت ها و موقعیت ها به شکل صحیح است. در اندیشه برنامه ریزی توسعه شهری پرداختن به توسعه کلان شهرها به مثابه یکی از اصلی ترین پایگاه های تولید و توزیع ثروت و ارزش افزوده به شمار می رود. در چنین شرایطی، اهمیت نواحی اداری- سیاسی با کارکردهای ملی و فراملی افزایش می یابد؛ به طوری که نواحی پیرامونی آن از جریان های اجتماعی- اقتصادی تأثیر می پذیرد. بررسی این تأثیرات می تواند بازخورد رقابت پذیری نواحی کلان شهری را بازگو کند. بنابراین، هدف کلی پژوهش بررسی نقش رقابتی کلان شهر تهران در توسعه منطقه ای است. روش تحقیق از نوع پیمایشی است؛ تحقق هدف فوق و شناخت دقیق ابعاد مسئله در گرو مطالعه، بررسی، و تحلیل دیدگاه های صاحب نظران است که به دنبال مقدمه پژوهش به آن پرداخته خواهد شد. پیش فرض پژوهش بر این گزاره که «توسعه منطقه ای نتیجه نقش و تأثیر رقابت پذیری کلان شهر (تهران) است» استوار شده است. این تحقیق از نوع کاربردی و در آن نوع پرسش نامه از نوع محقق ساخته است. جامعه آماری تحقیق را 70 نفر از استادان و اعضای هیئت علمی تشکیل می دهد که داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS و Lisrel اندازه گیری شد. بر اساس آزمون میسر- می بر و اولین و با توجه به اینکه مقدار آن برابر با 72 / 0 است، قضاوت درباره آن در حد خوب گزارش می شود. با توجه به مقدار مجذور گای و سطح معناداری آزمون کروی ات بارتلت (01 / 0 P < و15 / 62 X2 = ) نتیجه گرفته می شود که بین عامل ها همبستگی وجود دارد. ملاحظه می شود که همه مؤلفه ها با نقش کلان شهر تهران در توسعه منطقه ای دارای همبستگی قابل قبول اند.
بازخوانی سیر تحول فضایی و کالبدی کاربری های بهداشتی با تاکید بر حمام ها در شهرهای اسلامی ایران از صفویه تا قاجار (نمونه موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
320 - 342
حوزههای تخصصی:
معماری اسلامی دارای اصول و مفاهیم ارزشمندی است که در بناهای دوره اسلامی و ایرانی بکار رفته است. یکی از این بناها حمام ها (فضاهای بهداشتی) می باشد. حمام های عمومی در طول دوران اسلامی از جمله عناصر مهم در شکل دهی و گسترش محلات و نمادی از آبادانی شهرها و روستاها و توان اقتصادی و پایگاه اجتماعی بانیان و نیز موقعیت آنها از وسعت و نفاست متفاوتی برخوردار بوده اند. شهر مذهبی و تاریخی اردبیل با قدمتی طولانی دارای گرمابه های تاریخی ارزشمند بوده که اصول معماری اسلامی در طراحی آن نمود پیدا کرده است. بنابراین هدف این پژوهش بررسی تحول فضایی و کالبدی حمام در معماری اسلامی ایران از صفویه تا قاجار در شهر اردبیل می باشد. روش تحقیق در این مقاله روشی تاریخی - تحلیلی است و روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای (متون تاریخی، اسناد، گزارش ها، آثار مکتوب و...) و میدانی می باشد. نتایج این تحقیق نشان داد که تحولات و تغییرات کالبد و فضای حمام های تاریخی تحت تاثیر عوامل مختلفی بوده اند؛ از جمله عوامل اقتصادی، عوامل حکومتی، عوامل زیبایی شناسی، شرایط جغرافیایی و محیطی و... . بعنوان مثال در حمام های عصر صفویه ساخت دهلیز و اهمیت به آن رایج نبوده، اما با گذشت زمان و در دوران قاجار ساخت دهلیز رایج بوده است که همین عامل باعث تغییرات در معماری حمام ها شده است. همچنین مساحت حمام ها در دوران صفویه نسبت به دوران قاجار بیشتر بوده به طوری که حمام ابراهیم آباد با مساحت (105126 مترمربع) بزرگترین حمام عصر صفویه و دوران های بعد از خود می باشد. معماری و تزئینات در حمام ها در دوران صفویه از رونق چشمگیری برخوردار بوده است؛ این مهم در حمام های آقانقی و ابراهیم آباد مشهود است. در شهر اردبیل (بخصوص در دوران قاجار) حمام های عمومی این فضای مهم کارکردی در جامعه، نه فقط محلی برای استحمام، بلکه مکانی برای استمرار روابط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بوده است.
Tourism Development in Rural Areas; Systematic Review of Studies(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۷
101 - 118
حوزههای تخصصی:
Purpose - This study, reviewing the literature in rural tourism development, has extracted factors affecting tourism development in rural areas . Design/methodology/approach - Using five approaches in rural tourism development and using a systematic review, this study has extracted factors affecting tourism development in rural areas; Therefore, the researcher studied the existing research in this field and finally 33 articles were selected that were appropriate to the purpose of the research. Finding - Factors of tourism development in rural areas fall into four categories: economic, managerial, socio-cultural and attractions. Regarding the economic factors, investing in the region and the region's willingness to invest were more important. Regarding cultural-social factors, much attention has been paid to issues such as villagers' participation, security in the village, the spirit of hospitality and education to the villagers in tourism. Planning and attention by the government, as well as efficient local management, are key factors in management, and about attractions, natural attractions such as natural landscapes, communication attractions such as proximity to cities and having access to roads and Communication and welfare attractions such as having accommodation facilities have been very prominent. Research limitations/implications - Carrying out further studies to classify the factors affecting tourism according to the climatic and cultural diversity of the villages. Weighting of extracted factors and planning on factors that have more weight and conducting studies by providing operational solutions for tourism development are needed. Unable to read some articles because of lack of full text. Practical implications - All economic, managerial, socio-cultural factors and attractions are essential in achieving tourism development with just slight defferent in impact weight. Therefore, it is necessary to have a comprehensive view of all factors in order to policy in rural tourism. The present study also showed the need for research to provide solutions for tourism development; Therefore, considering the community-based, economic, geographical and sustainable development approaches, it is necessary to provide solutions for the development of rural tourism with a comprehensive view of all factors. Originality / value - The novelty of the article is the use of systematic review method, which has received less attention from researchers in this field. The results of this research will be used among three bodies: scientific and elite, social and popular, organizational and managerial.
تحلیل فضایی ابعاد مسکن پایدار شهری مبتنی بر رویکرد اقتصاد سیاسی فضا، مطالعه موردی: شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
59 - 79
حوزههای تخصصی:
فرآیند رشد و توسعه شهرنشینی کشور به شدت متأثر از رویکرد اقتصاد سیاسی است که این توسعه به عنوان یک پدیده برون زا و بر پایه رشد خدمات شکل گرفته است که به هیچ وجه ادامه شهرنشینی تاریخی آن نیست. در این پژوهش با تحلیل فضایی ابعاد مسکن پایدار شهری، وضعیت کمی و کیفی مسکن در سطح کلان شهر کرمانشاه بررسی خواهد شد. این پژوهش با توجه به ماهیت داده ها و عدم امکان کنترل رفتار متغیرهای مؤثر در م سئله، از ن وع غیرتجرب ی ب وده و در چارچوب الگوی تحلیلی موردی انجام شده است. به منظور تحلیل الگوی مسکن پایدار در سطح شهر و مناطق 8 گانه شهر کرمانشاه از تکنیک پیمایش بلوک آماری و ابزار پرسشنامه در ۳ بعد پایداری کالبدی، اقتصادی و اجتماعی مشتمل بر ۴۰ گویه استفاده شده است. نتایج پایداری ابعاد سه گانه بر اساس آزمون t نشان می دهد که از میان 5 مؤلفه مورد ارزیابی بعد کالبدی، 2 مؤلفه ناپایدار و ۳ مؤلفه تا حدی پایدار بوده اند. همچنین از میان 6 مؤلفه بعد اقتصادی، 2 مؤلفه ناپایدار و 4 مؤلفه دارای وضعیت تا حدی پایدار بوده اند. و درنهایت از میان 5 مؤلفه مورد ارزیابی بعد اجتماعی، ۲ مؤلفه پایدار، ۲ مؤلفه تا حدی پایدار و ۱ مورد ناپایدار بوده است. مقدار شاخص Z-score در توزیع خوشه های کم زیاد (163751/2-) منفی و مقدار شاخص موران (031042/0) مثبت است؛ نشان می دهد که شکاف آشکاری میان مناطق شهری کرمانشاه ازلحاظ پایداری شاخص های کمی و کیفی مسکن وجود دارد که می توان به سه بافت جدید، میانی و قدیم تقسیم بندی کرد. با توجه به روند گسترش کالبدی شهر کرمانشاه به صورت شمال شرقی جنوب غربی، و دو محور شرقی غربی، مناطق نیمه شرقی شهر با بافت نسبتاً جدید محل زندگی طبقات متوسط، بالا و نواحی منطبق با محلات قدیم و بافت میانی با امتیازات اجتماعی و کالبدی خاص که نسبت به نیمه جنوبی و شمال غربی از طیف وسیعی برخوردار است. همچنین تفاوت های فضایی الگوی مسکن پایدار حاکی از آن است که مناطق 1، 2، 8 و 6 دارای وضعیت ناپایدار، مناطق 7 و 5 وضعیت تا حدی پایدار و مناطق ۳ و ۴ دارای وضعیت پایدار بوده اند.