فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸٬۵۴۱ تا ۱۸٬۵۶۰ مورد از کل ۳۳٬۸۴۹ مورد.
منبع:
شهر پایدار دوره ۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
17 - 30
حوزههای تخصصی:
وجود ساختارها و محتوای نظام ارزشی در هر جامعه ای به دلیل اینکه قادرند موجب شکل گیری بینش ها و نگرش ها شوند از اهمیت بسیار زیادی برخوردارند. بر این اساس در مکتب سکولار گزاره ها و اصول ارزشی در امنیت شهری دارای نقشی محدود ولی در مکتب شریعتمدار که تمامی پدیده های سیاسی- اجتماعی تحت تأثیر مؤلفه های ارزشی قرار می گیرند، وجوه ارزشی و هنجاری نقشی مهم ایفای می نمایند. در مکتب متعالی اسلام امنیت شهری از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و با معیارهای ارزشی موردسنجش و ارزیابی قرار می گیرند. در این راستا با تأکید بر روش شناسی "تحلیل محتوا" بیش از 35 منبع تبیین کننده مفهوم امنیت و امنیت شهری با رویکرد اسلامی از طریق نرم افزار ابر واژگان مورد تحلیل قرارگرفته شد که نتایج آن نشان می دهد، 8 معیار هویت بخش، شاخص های اصلی برای سنجش و ارزیابی امنیت شهری محسوب می شوند. روش ابر واژگان نوعی تحلیل محتوی از منابع در دسترس است که فراوانی و تعدد واژه های تبیین کننده امنیت شهری را در بوته تحلیل قرار می دهد. همچنین با استفاده از روش ها و مدل های وزنده در فرایند تحقیق اقدام به توزین معیارهای امنیت شهری بر مبنای روش جمع رتبه ای گردید که نتایج نشان می دهند، برخورداری از ایمان، معنویت، ارزش ها و باورهای دینی در سنجش و ارزیابی امنیت شهری 22 درصد اهمیت، بهره مندی از عدالت، برابری و عدم تبعیض و ظلم 44/19 درصد و برخورداری از رفاه مادی (درآمد و اشتغال پایدار) و به دوراز فقر، بیکاری و گرانی نیز 67/16 درصد اهمیت و اوزان را به خود اختصاص داده اند. بدین ترتیب در مکتب متعالی اسلام هم زمان به ترتیب وجوه غیرمادی و مادی در تبیین معیارهای سنجش امنیت شهری مورد تأکید قرار می گیرند.
بررسی نقش و اثرات همکاری روستائیان در حفاظت، احیاء و بهره برداری از منابع طبیعی (مطالعه موردی: استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منابع طبیعی هر کشور به عنوان یک ثروت ملی امروزه به عنوان معیاری برای سنجش میزان توسعه یافتگی کشورها تبدیل شده است. تحقیق به عمل آمده در رابطه با بررسی اثرات همکاری روستائیان در حفاظت، احیاء و بهره برداری از منابع طبیعی(مطالعه موردی استان مازندران) و تاثیرات متقابل آن بر زندگی روستائیان صورت گرفت ه است. از لحاظ می زان و درجه کنت رل، نح وه گردآوری داده ها و قاب لیت تعمی م یافته ها به شیوه پیمایشی و با نظرسنجی انجام شده است. جامع ه آماری این تحقیق جامعه روستائی است ان مازندران با حج م حدود 1390000 نف ر می باشد. با استفاده از فرمول کوکران حجم نم ونه آماری برابر n=128 برآورد گردیده است ابزار این تحقیق پرسشنامه است. که اعتبار محتوای آن توسط اساتید فن و صاحب نظران در مورد موضوع تحقیق تأیید شده است. ضریب آلفای کرونباخ برای محاسبه پایایی 2/99% بدست آمد که نشان دهنده قابلیت اعتماد خیلی بالای پرسشنامه است. مجموعاً 150 پرسشنامه در نظر گرفته و توزیع گردید که از این تعداد، 132پرسشنامه توسط اهالی روستاها تکمیل و عودت داده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری 18SPSS انج ام گرف ت. نت ای ج تحقی ق نش ان می ده د ک ه مش ارک ت روست ائیان در طرح های منابع طبیعی موجب حفظ و احیاء بیشتر منابع ملی می گردد و آنها نهایت مشارکت و همکاری را در این طرح ها را داشته اند. این مشارکت باعث پایداری روستاها می گردد. در پایان، پیشنهادهای در راستای این تحقیق ارائه شده است.
ارائه مدل عوامل مؤثر بر توسعه آینده شهرهای هوشمند پایدار با تأکید بر مدیریت بهینه انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
116 - 130
حوزههای تخصصی:
مقدمه بهینه سازی مصرف انرژی با توجه به نیاز پیچیده و فراوان شهرها به انرژی از یک طرف و بحران ناشی از مصرف سوخت های فسیلی در شهرها و پدیده گرمایش زمین از طرف دیگر، امری ضروری است. در این راستا توسعه شهرهای هوشمند و پایدار که عوامل مختلف پایداری را در شهرهای هوشمند در نظر می گیرند، نشان دهنده رویکردی مهمی برای صرفه جویی در مصرف انرژی و ترویج گذار به سمت انرژی پاک از طریق دیجیتالی شدن است. شهر هوشمند به معنای شهری است که ساخت آن بر اساس فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) توسعه داده شود؛ و توسعه پایدار شهری به عنوان «فرایند تغییر در محیطی است که توسعه اقتصادی را در عین حفظ منابع و ارتقای سلامت فرد، جامعه و اکوسیستم تقویت می کند». حجم زیادی از ادبیات بیان می کند که حوزه فناوری و چگونگی تأثیر ویژگی ها و قابلیت های سازمانی بر اجرای آن از جنبه اصلی شهرهای هوشمند است و جنبه های طراحی در این زمینه نادیده گرفته شده است. در حالی که شهرهای پایدار مفاهیم و اصول طراحی را در نظر گرفته و جنبه های هوشمند را نادیده می گیرند. از این رو، با ادغام این دو مفهوم می توان از شهرهای هوشمند پایدار صحبت کرد. شهر هوشمند پایدار، به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات برای برآوردن نیازهای ساکنان فعلی خود بدون به خطر انداختن افراد دیگر یا نسل های آینده است که دستیابی به توسعه پایدار شهری و بهبود کیفیت زندگی را تسهیل می کند. با این حال، سیاست گذاران و ذی نفعان مرتبط با شهر هوشمند فاقد توصیه های کاربردی بر مبنای پژوهش برای حمایت از توسعه شهر های هوشمند پایدار هستند. زمانی که دولت ها عوامل مختلفی را در سیاست های مرتبط با توسعه شهر های هوشمند پایدار در نظر نگیرند، ممکن است نتوانند خدمات باکیفیتی را به شهروندان ارائه کنند. در نتیجه هدف اصلی پژوهش، شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر توسعه شهر هوشمند پایدار است و سؤال های پژوهشی در نظر گرفته شده در مقاله حاضر این است: عوامل مؤثر بر توسعه شهر هوشمند پایدار با تمرکز بر مدیریت بهینه انرژی کدام است؟ عوامل تأثیرگذار و تأثیرپذیر در توسعه شهر هوشمند پایدار کدام است؟ برای پاسخ به سؤال های مطرح شده، این مقاله نوعی مدل برای چگونگی راه حل های مرتبط با آن ها در دستور کار شهر هوشمند پایدار پیشنهاد می کند. نتایج این پژوهش کمک می کند تا مدیران، سیاست گذاران و برنامه ریزان شهری تصویری واضح از بخش توسعه شهر هوشمند پایدار داشته باشند.
مواد و روش هاهدف تحقیق حاضر، ارائه مدل عوامل مؤثر بر توسعه شهر هوشمند پایدار است. به همین دلیل از آزمون آماری دوجمله ای و روش دیمتل فازی استفاده شده است. هر دو جزء فنون کمی هستند و از داده های کمی برای تحلیل استفاده می کنند. آزمون دوجمله ای یک آزمون ناپارامتریک برای غربال عوامل است. با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون دوجمله ای اقدام به محاسبه سطح معناداری برای عوامل صورت می گیرد و عواملی که ضریب معناداری آن ها بیشتر از 05/0 باشد، حذف می شوند. دیمتل روشی است که جهت و شدت روابط مستقیم و غیرمستقیم میان عوامل موجود در یک سیستم پیچیده را از طریق محاسبات ماتریسی و نظریات مرتبط ریاضی شناسایی می کند. پژوهش حاضر از حیث هدف، اکتشافی (به دلیل شناسایی عوامل مؤثر پژوهش)؛ از منظر جهت گیری، کاربردی (کاربرد نتایج در تحلیل عوامل مهم توسعه شهر هوشمند پایدار) و از نظر روش شناسی آمیخته است. جامعه نظری پژوهش شامل اساتید، خبرگان و مدیران و کارشناسان است. همچنین روش نمونه گیری به صورت قضاوتی و بر اساس دانش و قضاوت تخصصی خبرگان است. درخور یادآوری است که حجم نمونه در این پژوهش 15 نفر است. مراحل پژوهش حاضر عبارت اند از:1) مرور پیشینه برای شناسایی عوامل اثرگذار بر توسعه شهر هوشمند پایدار2) غربال اولیه عوامل پژوهش با استفاده از آزمون بینم (Binominal Test)3) تعیین اثرگذارترین عوامل از طریق روش دیمتل فازی
یافته هایافته های پژوهش نشان می دهد ابتدا 20 عامل اثرگذار توسعه شهر هوشمند پایدار با تمرکز بر مدیریت بهینه انرژی با مرور تحلیلی پیشینه استخراج شدند. سپس با تحلیل آزمون دوجمله ای، 10 عامل آموزش و توانمندسازی شهروندان، کنترل سطح آلودگی، توسعه مشارکت های دولتی و خصوصی، سیستم های مدیریت ترافیک، توسعه نوآوری و کارآفرینی، جذابیت و رقابت شهری، مدیریت مصرف منابع، برنامه ریزی و سیاست های عمومی شهری، امنیت سایبری و مشارکت شهروندان دارای ضریب معناداری بالای 5 درصد بودند و از محاسبات حذف شدند. همچنین 10 عامل باقی مانده با استفاده از تکنیک دیمتل فازی مورد بررسی قرار گرفتند. تکنیک دیمتل، عوامل را از منظر اثرگذاری و اثرپذیری مورد ارزیابی قرار می دهد. با توجه به یافته های دیمتل فازی و شاخص خالص اثر، عوامل اینترنت پرسرعت (فناوری 5G)، تحقیق و توسعه، کلان داده ها، هوش مصنوعی و اینترنت اشیای سبز دارای اثرگذاری بیشتری در مقایسه با اثرپذیری بودند. عوامل اقتصاد دورانی، منابع انرژی تجدیدپذیر، سیستم های حمل و نقل هوشمند و ساختمان های سبز هوشمند و سیستم های مدیریت هوشمند انرژی، عوامل تأثیرپذیر هستند. نتیجه گیرینتایج این پژوهش نشان می دهد اینترنت پرسرعت (فناوری 5G) تأثیرگذارترین عامل بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. به کارگیری فناوری 5G سرعت دسترسی کاربران به حجم زیادی از داده ها را افزایش و زمان آن را کاهش می دهد. اینترنت اشیا می تواند از فناوری 5G به منظور مدیریت مصرف انرژی در شهر هوشمند پایدار بهره مند شود. بنابراین، فناوری 5G قادر است به خوبی پاسخ گوی نیازهای شهر هوشمند پایدار در جهت مدیریت مصرف انرژی باشد. تحقیق و توسعه دارای رتبه دوم از لحاظ تأثیرگذاری بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. تحقیق و توسعه با جذب سرمایه گذاری و نوآوری در محصولات و خدمات و تولید فناوری های پیشرفته به فعالیت های دانش بنیان و در نتیجه پیشرو بودن در زمینه سیاست های پایدار منجر می شود. بنابراین می توان با حمایت از همکاری میان دانشگاه و صنعت و همچنین، شرکت های مبتنی بر فناوری جدید (NTBFs)، گام بزرگی در این مسیر برداشت. کلان داده دارای رتبه سوم از لحاظ تأثیرگذاری بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. تعیین اطلاعات مفید در پروژه های توسعه شهر هوشمند مبتنی بر داده بسیار مهم است، زیرا شناسایی اطلاعات برای ارائه به مشتریان به طور مستقیم با ارزش و جذابیت یک سرویس مرتبط است. هوش مصنوعی دارای رتبه چهارم از لحاظ تأثیرگذاری بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. هوش مصنوعی به مدیریت تولید و مصرف انرژی در محیط های متغیر و بازار کمک می کند. ادغام هوش مصنوعی با شبکه های 5G و شبکه های حسگر، می تواند زمینه جدیدی را برای خدمات شهرهای هوشمند نسل آینده ایجاد کند. اینترنت اشیای سبز و به کارگیری آن دارای رتبه پنجم از لحاظ تأثیرگذاری بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. فناوری های اینترنت اشیا چالش های متعددی مانند افزایش مصرف انرژی و همچنین، زباله های الکترونیکی در شهرهای هوشمند را به همراه دارند. برنامه های شهر هوشمند باید سازگار با محیط زیست باشند، از این رو شهرهای هوشمند باید به سمت اینترنت اشیای سبز حرکت کنند. تحلیل این عوامل کلیدی به تصمیمات مدیران، سیاست گذاران و برنامه ریزان شهری برای سرمایه گذاری و فراهم کردن زیرساخت های لازم شهر هوشمند با توجه به مدیریت بهینه انرژی، کمک می کند.
واکاوی همدید اثرات حرکات واچرخندی بر بارش های سیلابی استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هفتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
163-178
حوزههای تخصصی:
به علت اینکه مکانیسم حرکات واچرخندی میل به نزول و فرونشینی هوا می باشد لذا تاثیر این حرکات و موقعیت قرارگیری انها در وقوع ریزش های سیلابی قابل توجه می باشد. بدین منظور در این مقاله بارش های سیلابی دو دهه گذشته استان کرمان مورد بررسی و دو مورد از شدیدترین انها انتخاب شد. به علت تاکید این مقاله بر استان کرمان ابتدا با استفاده از شاخص آماری توزیع گامبل تیپ 1، بارش سنگین برای هر یک از ایستگاه های استان محاسبه گردید. سپس ویژگی های ترمودینامیک بارش های مورد نظر با استفاده از داده های رادیوسوند و نمودار اسکیوتی ایستگاه کرمان مورد تحلیل قرار گرفت. برای تحلیل این سیلاب ها از داده های روزانه بارش 10 ایستگاه سینوپتیک استان و نقشه های فشار سطح دریا و سطوح 850، 500 و 300 هکتوپاسکال استفاده گردید. سپس آرایش الگوی همدید و روند آن در نقشه های هوا، طی یک دوره انتخابی 3 روزه بررسی شد. نتایج مطالعه نشان می دهد که عامل اصلی ایجاد بارش های سیلابی در منطقه مورد مطالعه، تقویت فرود شرق مدیترانه در تروپوسفر میانی است لذا زمانی که با حرکت رو به پایین سامانه ناوه قطبی همراه باشد به سمت عرض های پایین تر منتقل شده، در نتیجه سامانه های غربی با حرکت خود از روی آب های گرم جنوبی، رطوبت زیادی را کسب کرده و سبب ریزش بارش های سنگین و قابل توجهی در منطقه می گردد. همچنین نکته قابل توجه در وقوع بارش ها وجود حرکات واچرخندی شدید بر روی ابهای جنوبی و بویژه دریای عمان می باشد که سبب تزریق هر چه بیشتر رطوبت به نواحی داخلی کشور شده و شرایط لازم را برای وقوع این گونه بارش ها فراهم می نماید.
الگوی نظری تحقق پذیری شهر 15 دقیقه ای در برنامه ریزی شهری با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱
89 - 111
حوزههای تخصصی:
الگوی شهر 15 دقیقه ای بر برنامه ریزی شهری مبتنی بر نیازها و ترجیحات شهروندان، تشویق سفرهای کوتاه و فعالیت های محله مبنا تمرکز دارد. بر همین اساس، هدف پژوهش حاضر، ارائه الگوی نظری تحقق پذیری شهر 15 دقیقه ای به مثابه الگوی مجاورت فعالیت ها و پیاده روگستری در برنامه ریزی شهری است. پژوهش حاضر از نوع توسعه ای-کاربردی و روش آن، کیفی با تأکید بر روش فراترکیب است. جامعه آماری مشتمل بر تمام پژوهش های انجام شده در خصوص شهرهای 15 دقیقه ای در بازه زمانی 2016 تا 2022 می باشد. حجم نمونه شامل 38 مقاله و مستندی است که بر اساس اصول ده گانه برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی انتخاب گردید. ابتدا 123 منبع یافت شد که 35 منبع با بررسی عنوان و 22 منبع با غربال گری چکیده حذف، سپس محتوای 66 منبع ازلحاظ محتوا و کیفیت تحلیل و درنهایت، 38 منبع جهت تحلیل نهایی انتخاب گردید. بر اساس نتایج پژوهش، بیشترین فراوانی منابع مربوط به سال 2022 است (47 درصد منابع). حدود 81 درصد از منابع مربوط به سال های 2022 و 2021 می باشد. 16 درصد از منابع انتخاب شده مربوط به سال های 2020 و 2019 است. ازلحاظ گونه شناسی منابع، 79 درصد منابع از نوع مقاله های علمی چاپ شده است (تعداد 30 مورد). ازلحاظ نوع پژوهش، تعداد پژوهش های کمی، کیفی و آمیخته به ترتیب 21، 13 و 4 مورد است. نتایج بیانگر 79 کد استخراجی است که در هفت مقوله متشکل از ارکان (مجاورت، تراکم، تنوع و همه جا گستری)، کارکردهای اساسی، انقلاب دیجیتالی شدن، ملاحظات زیست محیطی و تغییر اقلیم، زیرساخت های انطباقی و ترکیبی، انسجام و دربرگیرندگی اجتماعی و شاخص های کمی طبقه بندی شده اند. برای کنترل مفاهیم استخراجی و پایایی پژوهش از شاخص کاپا استفاده شده است. مقدار این شاخص در پژوهش حاضر، برابر با 761/0 در سطح معناداری 000/ 0 است که نشان دهنده پایایی مناسب نتایج پژوهش (بالاتر از 6/0) می باشد.
تاثیرات فناوری اطلاعات و ارتباطات بر توسعه اجتماعی نواحی روستایی با ارایه الگو (مطالعه موردی: بخش رودبار قصران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فناوری ارتباطات امکان استخراج دانش را از ذهن صاحبان دانش فراهم می سازد که منجر به انتقال این دانش به حوزه ها و قلمروهای روستایی می شود، با استفاده از این نوع فناوری ها می توان برای روستاییان از طریق اولویت بندی نیازها، فعال کردن آنها، سرمایه گذاری در زیرساختها و ارائه ی خدمات اجتماعی به عنوان فرایندی مؤثر در توسعه ی پایدار روستایی قلمداد شود و همچین در صورتی تکنولوژی صحیح و متناسب با نیازهای جامعه به کارگرفته شود، تاثیرات چشم گیری برتوسعه اجتماعی روستایی خواهد داشت. مساله پژوهشی فناوری اطلاعات و ارتباطات قابلیت لازم برای توسعه اجتماعی در مناطق روستایی را دارد؟ جامعه آماری شامل 25روستا در بخش رودبار قصران می باشد، نمونه آماری با استفاده روش نمونه گیری طبقه ای بر اساس صفت جمعیتی 5 روستا (امامه بالا، رودک، زایگان، امین آباد و زردبند) به صورت تصادفی انتخاب شدند.حجم نمونه 267 نفر می باشد. روش تحقیق در این مطالعه توصیفی- پیمایشی است و تحقیق از نوع کاربردی است، ابزار تحقیق پرسشنامه و مشاهده می باشد. در تجزیه و تحلیل داده ها از هر دو روش توصیفی و استنباطی از نرم افزار آماری SPSS استفاده شده است. شاخص های تحقیق(کاهش مهاجرت، تحصیلات مجازی، گرایش به استفاده از اینترنت و کامپیوتر، افزایش آگاهی در حوزه مشارکت، همبستگی خانوادگی) می باشد. نتایج نشان می دهد توسعه فناوری اطلاعات رابطه معنی داری با توسعه اجتماعی روستا نداشته است. توجه به یافته های پژوهش راهکارهای اجرایی مانند ارائه خدمات نهادی و اداری، افزایش امکانات و تجهیزات از طریق دفاتر ICT در روستا، ارتباط بین مسئولان و روستاییان از طریق دفاتر ICT برای اطلاع رسانی اجتماعی پیشنهاد می شود
Effect of Social Capital Components on the Development of Rural Tourism(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
The concept of social capital has been emphasized through its connection with the basic social components including belief, awareness, participation, trust, cohesion and social network in the direction of sustainable development of societies, especially rural communities. This study aimed to investigate the effect of social capital components on the development of rural tourism. The present research method is descriptive-analytical. The main research tool is the questionnaire. The statistical population of this study is the households of the villages in four tourist target villages in the Torqabeh village, Binalood city in Khorasan Razavi province. To measure the reliability of the research instrument (questionnaire), Cronbach's alpha coefficient and KMO coefficient were used to validate the questionnaire. Six effective institutions in rural tourism development are (etc, council, village, private sector, heritage organization, district, public sector and non-governmental sector). In terms of villagers' belief in their effectiveness, villagers' trust in these institutions and villagers' participation in the development of tourism with these institutions were examined and the research results show that from the villagers' point of view, believing in the effectiveness of any institution ensures villagers' trust in it. Institution and ultimately participation in the development of rural tourism.
ارزیابی و پیش بینی تغییرات کاربری زمین شهری در شهر لاهیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
651 - 669
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، تغییرات کاربری زمین در شهرهای مختلف ایران، موجب به وجودآمدن مشکلاتی مانند افزایش دمای سطح زمین، آلودگی محیط زیست، کاهش اراضی کشاورزی و غیره شده است. افزایش روزافزون جمعیت شهرنشین در شهر لاهیجان در چند دهه اخیر، موجب تغییرات کاربری زمین شده است؛ از این رو سنجش وضعیت این تغییرات در دهه های اخیر و پیش بینی تغییرات آتی ضرورت پژوهش حاضر است. با استفاده از فناوری سنجش ازدور می توان میزان تغییرات کاربری زمین را بررسی کرد. در این پژوهش تصاویر سنجش از راه دور، در سال های 1999، 2008 و 2018 تهیه شده است. به منظور طبقه بندی تصاویر سنجش از راه دور از روش خوشه بندی در نرم افزار GIS استفاده شد. سرانجام نیز پیش بینی تغییرات کاربری اراضی در سال 2028، با استفاده از مدل زنجیره مارکوف در نرم افزار TerrSet صورت گرفت. نتایج نشان می دهد مساحت پوشش گیاهی از سال 1999 تا سال 2008 به میزان 88/9 درصد و در بازه سال های 2008 تا 2018 به میزان 62/7 درصد کاهش یافته است. درمقابل محیط انسان ساخت در مقایسه با محیط طبیعی افزایش یافته است. نتایج مقایسه مساحت کاربری پوشش گیاهی و مناطق انسان ساخت در پیش بینی مارکوف برای سال 2028، نشان دهنده افزایش قابل توجه محیط انسان ساخت به محیط طبیعی با پوشش گیاهی است. پیش بینی صورت گرفته نیز نشان می دهد، مساحت محیط طبیعی در شهر لاهیجان در سال 2028، به میزان 31/35 درصد در مقایسه با سال 2018 کاهش خواهد یافت. در مقابل محیط انسان ساخت افزایش چشم گیری یافته است و 85/93 درصد از کل مساحت شهر لاهیجان را به خود اختصاص خواهد داد. برای کاهش این روند می توان سیاست های متفاوتی از قبیل نظارت بر ساخت وسازهای بی رویه و حمایت از مالکان دارای زمین های کشاورزی را درپیش گرفت.
تاثیرگذاری ژئوپلیتیک انرژی بر تامین امنیت منطقه ای جنوب آسیا با تاکید بر نقش هند و چین در قرن 21(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۲)
1545 - 1561
حوزههای تخصصی:
منطقه جنوب آسیا با نزدیک به دو میلیارد نفر جمعیت در سال 2021، به عنوان یک حوزه ژئوپلیتیکی مستقل همواره یکی از کانون های تنش در سیاست جهانی بوده است. در چند دهه اخیر، با گسترش رشد اقتصادی کشورهای منطقه و افزایش تقاضا برای واردات و مصرف انرژی، کشورهای جنوب آسیا کوشیده اند ترتیباتی مدنظر قرار دهند که بیش از هر چیز تأمین کننده منافع ملی آن ها باشد. در این راستا، مسئله امنیت در این منطقه به دلیل حضور دو کشور هسته ای یعنی هند و پاکستان و نیز چین (در شرق آسیا) که دارای تعارض منافع گسترده ای با یکدیگر هستند؛ به یک موضوع حیاتی برای کشورهای عضو منطقه و دیگر کشورهای جهان تبدیل شده است. به ویژه آن که رشد هم زمان هند و چین، یک عامل اساسی برای درک بهتر قرن بیست و یکم است. این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی به این مهم می پردازد که چگونه انرژی بر فرایند امنیت منطقه ای جنوب آسیا تأثیر گذاشته است؛ و چگونه چین و هند دراین باره به نقش آفرینی می پردازند. نتیجه تحقیق نشان می دهد عواملی همچون تعارض منافع، رقابت های ژئوپلیتیک، کشمکش های سرزمینی موجب شده اند تا چین و هند در راستای توسعه اقتصادی هر چه بیشتر خود اقدام به گسترش حوزه نفوذ در فراتر از مرزهای ملی خودنمایند تا شرایط لازم برای تأمین منافع خود به ویژه در حوزه انرژی موردنیاز را فراهم آورند. این امر موجب شده است امنیت منطقه ای در این بخش از جهان بیش از گذشته شکننده و در معرض تهدید قرار گیرد.
نقش و عملکرد دیپلماتیک شبکه های خبری
حوزههای تخصصی:
با وارد شدن جریان نوین اطلاعاتی به عرصه دیپلماسی و رشد استفاده از ابزارها و فناوری های نوین ارتباطی ، شیوه ای جدید از دیپلماسی ، موسوم به دیپلماسی رسانه ای ظهور یافته است. بدون ابزار رسانه ای و ارتباطی مؤثر برای اقناع افکار عمومی ، هیچ کشوری نمی تواند در صحنه بین المللی ، منافع و اهداف ملّی اش را دنبال کند.حضور مؤثر رسانه ها در عرصه بین الملل، دیپلماسی سنتی متحول شده و دیپلماسی رسانه ای به عنوان یکی از شاخه های اصلی فعالیت دستگاه سیاست خارجی پدیدار شده است.در این پژوهش از روشهای تحلیلی توصیفی و گرداوری داده کتابخانه ای و منابع اینترنتی استفاده شده است. در دو دهه گذشته، اهمیت بهره گیری از رسانه های بین المللی موجب شده که کشورهای در حال توسعه نیز در اندیشه بهره مندی از این رسانه ها برآیند. جمهوری اسلامی ایران از جمله کشورهایی است که با راه اندازی شبکه خبری ازجمله پرس تی وی در سال 2007 استفاده از دیپلماسی رسانه ای را در دستور کار خود قرار داده است. از این رو، مقاله حاضر با رویکرد تبیینی، بر واکاوی مبانی دیپلماسی رسانه ای جمهوری اسلامی ایران سامان یافته است. بر این اساس، مقاله حاضر که پژوهشی توصیفی تحلیلی است ، با تعاریف دیپلماسی ، دیپلماسی عمومی، دیپلماسی رسانه ای و معرفی و ذکر مصادیقی از شبکه پرس تی وی، به نقش و اثرگذاری این شبکه ها در دیپلماسی رسانه ای می پردازد.
ارائه الگوی مناسب توزیع فضایی پارکهای شهری (مطالعه موردی: منطقه 7شهرداری تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال ششم بهار ۱۳۹۶ شماره ۲۱
23 - 42
حوزههای تخصصی:
فضای سبز شهری از کاربریهای مهم شهرها به شمار آمده که از آن همانند شش های تنفسی شهرها یاد شده است. اما متأسفانه به دلیل برخی عوامل، ایجاد و توسعه فضای سبز شهری همواره با مشکلات و کمبودهایی روبرو شده است. در این پژوهش تلاش شده است؛ ضمن ارزیابی وضعیت موجود توزیع و پراکندگی فضاهای سبز شهری و پارک های شهری منطقه7، اولویت های مکانی توسعه این فضاها به لحاظ توزیع فضایی مناسب در 7شهرداری تهران مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفته است. روش انجام این پژوهش به صورت توصیفی و تحلیلی صورت گرفته است؛ و سپس با استفاده از تکنیک های تلفیقی سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) و روش ارزیابی چند عامله(MCE) و مدل سلسله مراتبی(AHP)، عوامل مختلف مؤثر بر استقرار بهینه پارک های شهری در محدوده مورد مطالعه، بررسی شده است. نتایج به دست آمده نشان داده است که: در الگوی توزیع مکانی فضای سبز شهری منطقه7 بین نیاز شهروندان به فضای سبز و وجود سطوح و فضاهای سبز رابطه منطقی وجود نداشته است. در ضمن مرحله دوم نیز؛ طبقه بندی مکان های موجود در سطح شهر برای ایجاد پارک های شهری در طیف های گوناگون از رنگ تیره تا رنگ روشن صورت گرفته است. نقشه خروجی تولید شده رستری بوده و طیفی از مکان-های بسیار نامناسب تا بسیار مناسب را نشان داده است. به طوری که نواحی با رنگ تیره تر از قابلیت بیشتری برای پذیرش و استقرار مراکز اسکان موقت محسوب شده است. و نواحی با رنگ های روشن تر به علت دارا نبودن معیارهای مناسب جهت استقرار اینگونه مکان ها مناسب برای استقرار پارک های شهری نمی باشند.
The Effect of National and State Land Resource Allocation on Sustainable Rural Development (Case Study: Northern and Southern Bar’an Rural District in Isfahan Province)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- In addition to preservation of and getting religious and legal rights of the government and people, one of the most important goals of ownership and consolidation of national and government domains is to keep and develop renewable natural resources and to allocate them for development of agricultural and productive activities. The ultimate goal of the legislator, has been movement towards comprehensive agricultural self-sufficiency, deprivation reduction, and development in villages. The present study aims at investigating the effect of national land resource allocation on rural sustainable development. As a result, the rural districts of Northern and Southern Bar’an, as a part of the central province of Isfahan, were selected. Design/methodology/approach- The present study is applied in terms of aims, descriptive-analytical in terms of research method, and survey study in terms of data collection. Data collection was performed through library and field studies. The population of the research consisted of farmers of five villages of the Northern Bar’an rural district and five villages of the Southern Bar’an rural district and 30 experts. A sample 260 farmers were selected using Cochran formula. Findings- The results indicated that the effectiveness of the allocation of national and government lands on the dimensions of rural sustainable development is at a moderate level. It shows poor efficiency of allocation of national and public land resources. Research limitations / implications- Problems like farmers' reluctance to cooperate and questionnaire distribution were among the challenges faced in this research. Originality/value: Given the importance of the studied region in production and agricultural, the findings of the present study can be regarded a big step in exploiting the potentiality of this region to determine strategies for sustainable rural development.
ارتباط و تأثیر متغیرهای اقلیمی بر وقوع تصادفات جاده ای؛ مطالعه موردی: محور برزند جاده گرمی-اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصادفات جاده ای برآیندی از ترکیب رفتار راننده، وضعیت جاده، وسیله نقلیه و عوامل محیطی است. بنابراین یکی از مؤثرترین مواردی که می تواند به عنوان راهکاری مناسب در کاهش تصادفات، تخلفات و افزایش ایمنی در رانندگی مورد استفاده قرار گیرد، شناسایی دقیق پارامترهای مؤثر بر تصادفات و ارزیابی تأثیر آن ها می باشد. در سال های اخیر توجه به مسئله تعیین تأثیر عناصر آب و هوایی بر روی شدت و تعداد تصادفات جاده ای افزایش یافته است. بررسی ارتباط بین رخداد تصادفات جاده ای و عناصر جوی در جاده برون شهری شهرستان گرمی- اردبیل (محور برزند) است. در این راستا، تأثیر عناصر اقلیمی (میزان بارش، دمای حداقل و تعداد روزهای یخبندان) بر تصادفات جاده ای در رویداد سوانح مخاطره آمیز مورد ارزیابی قرار گرفت. آمار کل تصادفات محور برزند از اداره پلیس راه استان اردبیل طی دوره آماری (1394-1390) و نیز آمار ایستگاه هواشناسی شهرستان گرمی در طی یک دوره 11 ساله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این راستا ارتباط آماری با استفاده از نرم افزار برنامه نویسی R صورت گرفت و تحلیل های آماری انجام شد. نتایج تحلیل عناصر اقلیمی بیان گر این است که اکثر تصادفات در محور برزند، در فصل زمستان اتفاق افتاده است که با آمار تعداد روزهای یخبندان و نیز حداقل دمای مطلق مطابقت دارد. براساس نتایج، بیش ترین همبستگی مثبت و معنی دار در سطح 1 درصد (43/0R2=) میان آمار تلفات جانی و تعداد روزهای یخبندان بوده است. علاوه بر این میان دمای حداقل مطلق و تعداد تلفات جانی و افراد مجروح نیز رابطه معکوس معنی دار وجود دارد. در نتیجه، وضع نامطلوب جاده ای ناشی از عناصر اقلیمی را می توان در تشدید آمار تصادفات مؤثر دانست. بر این اساس، ارائه راهکارهای مناسب در تغییر رفتار منجر به کاهش تصادفات مجروحی را می توان در حوزه تنظیم قوانین و مقررات مدنظر قرار داد.
تبیین مولفه های جامعه شناختی (با تکیه بر مفهوم گسست نسلی) در طراحی محیطی با رویکرد پیشگیری از جرم (نمونه موردی: خیابان اصلی رجایی شهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه جغرافیای انتظامی سال هشتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
31 - 58
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از اولویت های مؤکد در حوزه طراحی شهری، توجه به مقوله پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی[1] و اجرایی کردن آن در فضا و طراحی شهری است. فضای شهری با این رویکرد، سبب بهبود کیفیت شهری، افزایش رضایت مندی و بهبود سطح رفاه جامعه خواهدشد. در جامعه ای که بستر شکل گیری هویت، فرهنگ و رفتار افراد است، توجه به عوامل جامعه شناختی، درک ریشه ای یک اتفاق و فهم دقیق آن را در سطوح مختلف به همراه دارد. از این منظر، این پژوهش با توجه به گسترش جرائم، موضوع پیشگیری از جرم را با رویکرد جامعه شناسی و تکیه بر مفهوم گسست نسلی در طراحی محیط شهری موردبررسی قرار داده است. پژوهش حاضر از نوع پژوهش ات کمی بوده و داده ها از طریق پیمایش به دست آمده اند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه شهروندان خیابان اصلی رجایی شهر کرج است که نمونه آماری آن بر اساس فرمول کوکران به تعداد (۳۶۰) نفر به دست آمد. نمونه گیری به روش طبقه ای متناسب با حجم، اجرا و داده های حاصل از توزیع و گردآوری پرسشنامه ها به نرم افزار «اس.پی.اس.اس»[2] وارد شد؛ روش تحلیل مبتنی بر تصاویر، آزمون رگرسیون چندمتغیره و فن افتراق معنایی بوده است. برابر نتایج، توجه به مؤلفه های به دست آمده از پژوهش، در بعد جامعه شناسی (شناسایی مهاجران به کلان شهرها، احراز دلیل مهاجرت و تهیه پروفایل مهاجران، توجه ویژه به طراحی شهری بر اساس گسست نسل ها و تأثیر آن در گسست عاطفی، به خصوص در جوانان) و در بعد طراحی کالبدی محیطی (کنترل دسترسی ها، حفظ قلمرو و تأمین نور کافی)، باعث کاهش جرائم در طراحی فضای شهری و در نتیجه، ایجاد شهر امن خواهدشد.
نقش توان مندی ها و زیرساخت های گردشگری در توسعه گردشگری مدرن و پویایی اقتصادی با تأکید بر نقش متغیرهای سیستمی به ویژه هتل ها و اقامتگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی شک جذب گردشگر و توسعه گردشگری تنها در گرو داشتن جاذبه های گردشگری نیست بلکه داشتن سیستم گردشگری است که باعث توسعه گردشگری می شود. هدف این مقاله به طور کلی تحلیل و بررسی نقش زیرساخت های گردشگری در توسعه گردشگری مدرن و پویایی اقتصادی است. سؤال اصلی مقاله این است که متغیرهای سیستمی به ویژه هتل ها و اقامتگاه ها چه نقشی در توسعه گردشگری مدرن و پویایی اقتصادی بازی می کنند؟ علاوه بر این سؤال اصلی سؤالات فرعی دیگری نیز در این مقاله مطرح می شود از جمله این که منظور از زیرساخت های گردشگری چیست؟ گردشگری مدرن دارای چه ویژگی هایی است؟ گردشگری سیستمی چیست و دارای چه متغیرهایی است؟ نتایج این مقاله نشانی می دهد که گردشگری مدرن نقش گسترده ای در پویایی اقتصادی کشورها بازی می کند اما لازمه بهره مندی از مزایای گردشگری مدرن توجه ویژه به متغیرهای سیستمی به ویژه هتل ها و اقامتگاه ها است. با توجه به این مقدمه در این مقاله تلاش خواهد شد با استفاده از منابع کتابخانه ای و مقالات علمی و پژوهشی و مقایسه و تحلیل آمار و ارقام گردشگری در کشورهای مختلف به تحلیل و تبیین نقش زیرساخت های گردشگری با تأکید بر نقش متغیرهای سیستمی به ویژه هتل ها و اقامتگاه ها در توسعه گردشگری مدرن و پویایی اقتصادی پرداخته شود.
تبیین عوامل موثر بر مشارکت اجتماعی در بازآفرینی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرزندگی، رونق کالبدی و فعالیت در یک بافت شهری، زمانی صورت می پذیرد که ساکنین اصیل آن بافت به همراه سرمایه گذاران خصوصی، علاقمند به حضور، زندگی و فعالیت در آن بافت باشند و این موضوع را برای خود ارزش بدانند؛ هرگونه اقدام مداخله در بافت شهری از قبیل نوسازی، بهسازی، بازسازی و بازآفرینی، زمانی اثربخش است که مشارکت حداکثری اهالی یک بافت به همراه سرمایه گذاران وجود داشته باشد و اگر این مشارکت به صورت اجتماعی باشد اثر گذاری آن، دو چندان خواهد شد؛ لذا برای تحقق بازآفرینی شهری، لازم است عوامل تاثیرگذار در مشارکت اجتماعی شناخته شوند. این پژوهش جهت یافتن عوامل مذکور ابتدا از روش تحلیل محتوای متن و استدلال بهره خواهد جست و در ادامه تعداد 82 مولفه تاثیر گذار بر مشارکت اجتماعی در بازآفرینی شهری استخراج می گردد و سپس با استفاده از نرم افزار spss و با روش تحلیل عاملی در جامعه آماری نخبگان و متخصصین حوزه شهری و علوم اجتماعی ، مولفه های تاثیر گذار به چهار دسته در یک طیف از عوامل( عوامل درونی تا عوامل بیرونی )،تقسیم بندی گردید و بالتبع نوع عوامل، نحوه مشارکت اجتماعی در بازآفرینی شهری و هریک از ابعاد آن را مشخص نمود که عامل اجتماعی با 32 درصد بیشترین فراوانی را دارد و پس از آن عامل فرهنگی 26 درصد و عامل کالبدی 14 درصد به ترتیب بیشترین فراوانی ها را دارند.
ریز پهنه بندی زمین لغزش با استفاده از تکنیک دیمتل و AHP فازی (مطالعه موردی: بخش دهدز استان خوزستان)
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش همواره به عنوان تهدیدی جدی برای سکونتگاه های انسانی مطرح است. در مواجهه با چنین سوانحی در لحظه وقوع؛ کار چندانی نمی توان انجام داد، در حالی که اثرات آن را با برنامه ریزی و در راستا کاهش تلفات و خسارت های احتمالی از قبل می توان خنثی نمود. پژوهش حاضر با هدف نگاه سیستمی به مخاطرات طبیعی از جمله زمین لغزش به دنبال ترسیم برنامه ای علمی و دقیق برای آمادگی و برنامه ریزی پیش از بحران بر مبنای به کارگیری سیستم اطلاعات مکانی و مدل های تصمیم گیری چند معیاره در راستای پهنه بندی خطرپذیری زمین لغزش و تعیین جهت توسعه ی سکونتگاهی قابل پیش بینی می باشد. پژوهش حاضر 15 معیار مؤثر در خطرپذیری زمین لغزش استخراج گردید. و با استفاده از نتایج حاصل از ارزیابی دو مدل دیمتل و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی نشان داد که مدل دیمتل منطبق با اصول و قوانین ریاضی بوده و از قطعیت بیش تری برخودار بوده است. در حالی که فرآیند تحلیل سلسله مراتبی تنها منطبق با دانش و نوع امتیاز کارشناسان بوده است. در پهنه بندی خطر پذیری با مدل دیمتل، پهنه های با خطرپذیری کم با 1/37% (190.39 کیلومتر مربع) از کل مساحت 513.12 کیلومتر مربع، بیش ترین مساحت را دارا می باشد. همچنین پهنه های با خطرپذیری بسیار زیاد با32/2%(11.89 کیلومتر مربع)، و در پهنه بندی خطر پذیری با سیستم تحلیل سلسله مراتب فازی، پهنه با خطر پذیری بسیارکم، 53/ 36% (43/187 کیلومتر مربع) و هم چنین پهنه با خطر پذیری بسیار زیاد 2/11% (57.6 کیلومتر مربع) رتبه بندی شد.
Cold Season’s Air Temperature Geostatistical Modeling: Considering the Landsat Thermal Band and Snow Cover Area(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Providing climatic data like temperature in good spatial resolution is a key requirement for many geographical, ecological and bioclimatic research. With this in mind, various related studies use thermal remote sensing images as auxiliary data to enhance the air temperature interpolation outcomes. That’s while normally summer season images are used as auxiliary data and less attention has been paid to winter season acquired images which are often covered by snowy areas. With this in mind, the Snow Covered Area (SCA) extent impacts on air temperature interpolation were investigated. The data used were temperature data and four Landsat thermal images of December 1986 and 1999. To calculate the area of snow cover, band combination and NDSI index were used. Results show that Thermal Co-Kriging (TCK) of December 1986 provide better results with more snow affected thermal image. While in 1999 although different results were obtained but the best selected output did not show impacts of different snow cover area. These results revealed that probably the SCA extent threshold could be different and could be found with more research. Finally, we know that number of our observation stations are too low and considering the Kriging requirements like normal distribution and stationarity are toilsome but we should consider that this problem exists in the regions with low density of gauges and should find a way to enhance the air temperature interpolation in these cases. At the end, using high resolution, Landsat thermal bands improve our ability to explain and visualize local temperature variability into a variety of applications such as deriving temperature dependent climatic variables, species distribution modelling and assessments of fire risk.
پهنه بندی کیفیت هوای مناطق 22 گانه شهر تهران با استفاده از GIS و روش های زمین آمار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال چهاردهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۲
19 - 44
حوزههای تخصصی:
آلودگی هوا، به عنوان یکی از مهم ترین مشکلات زیست محیطی شهرها نمودی از باز خورد فعالیت های ناپایدار انسانی در سیستم های شهری محسوب می شود. تشخیص مشکلات ناشی از اثرات آلودگی در شهرها، ناکارآمدی برنامه های شهری مبتنی بر رهیافت های سنتی در مواجهه با اثرات آن و پیش بینی دقیق مناطق آلوده به عنوان بخشی از گام های مناسب می تواند اطلاعات مفیدی را برای برنامه ریزان جهت مقابله با این مسئله ارائه نماید. در این مقاله، با توجه به معضل آلودگی هوا برای شناسایی دقیق تر وضعیت مناطق 22 گانه شهر تهران و روند آلودگی، اقدام به ارائه نقشه های پهنه بندی مناسب درطی سال های (1390-1395) شده است. هدف حرکت از تصورات ذهنی و خیالی به واقع گرایی است. روش تحقیق مطالعه "توصیفی- مقطعی" بوده و در آن به تحلیل فضایی میانگین (AQI) سالانه، ارائه شده توسط ایستگاه های سنجش آلودگی هوا در شهر تهران پرداخته شده است. ابتدااز آمارهای روزانه آلودگی هوا بر اساس شاخص (AQI) طی سال های مزبور در شهر تهران میانگین گرفته و سپس در محیط (GIS) با استفاده از روش درون یابی (IDW) نقشه های پهنه بندی آلودگی هوا بدست آمد. همچنین با مدل آماری ضریب همبستگی اسپیرمن رابطه میان دو متغیر تصادفی ارتفاعات و آلودگی هوا بررسی شد. سپس با تحلیل نقشه های مزبور آلوده ترین مناطق شهری و دلایل آن بیان گردید. نتایج نشان داد که بیشترین پهنه آلودگی هوای تهران طی سال های مزبور"مناطق مرکزی و جنوب غربی" شهر تهران می باشد، رابطه معنی دار بین عامل ارتفاع و آلودگی هوای تهران وجود ندارد. بدین ترتیب با استفاده از شناسایی و تعمیم پذیری نظریه این پژوهش در خصوص آلودگی میسر شد و در نهایت با توجه به مناطق بیشتر آلوده شهر تهران، راه حل های سیستماتیک کارا ارائه گردید.
مدل سازی فضایی گاوداری های صنعتی در مناطق روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعالیت های اقتصادی و صنایع اغلب در مناطق خاصی تمرکز می یابند. صنایع مرتبط با فعالیت های کشاورزی به خصوص صنایع دامی نیز از چنین الگویی پیروی می کنند. شناسایی الگوهای فضایی گاوداری های صنعتی و نیروهایی که موجب استقرار آنها در مناطق خاص می شود از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا می تواند نقش مهمی در طراحی برنامه های آمایشی با هدف توزیع بهینه صنایع دامی متناسب با توانمندی های مناطق داشته باشد. این پژوهش با هدف مدل سازی توزیع فضایی گاوداری های صنعتی و تعیین کننده های اصلی آن در سطح استان های ایران انجام شده است. داده های پژوهش مربوط به تعداد گاوداری های فعال به تفکیک استان ها و مستخرج از نتایج آمارگیری، از گاوداری های صنعتی کشور در سال های 1392، 1395و 1398 می باشد. از رگرسیون وزنی جغرافیایی پواسن(GWPR) برای مدل سازی روابط بین توزیع فضایی گاوداری های صنعتی و تعیین کننده ها استفاده شد. نتایج نشان می دهد که توزیع فضایی و زمانی گاوداری های صنعتی در دوره های مورد بررسی تغییرپذیری فضایی و زمانی کمی دارند. به طورکلی، گاوداری های صنعتی فعال عمدتاً در مناطق مرکزی، جنوب(استان فارس) و شمال شرق تمرکز یافته اند، این الگو در طی دوره های مورد بررسی تقریباً ثابت بوده است اما در سال 1398 تاحدودی مناطق شمال غربی نیز بدان افزوده شده است. نتایج مدل نشان می دهد که 84 درصد از انحراف تبیین شده مربوط به متغیرهای مورد بررسی(درصد تولید جو، درصد تولید علوفه، میانگین ارتقاع، تولید ناخالص داخلی، متوسط دما، متوسط بارش، تراکم شبکه راه و درصد جمعیت) است. نتایج ضرایب محلی مدل GWPR نشان داد که مقادیر آن در سراسر فضا یکسان نیست و باتوجه به شرایط محلی تغییر می کند. همچنین مدل GWPR عملکرد بهتری در مقایسه با مدل GPR دارد.