فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۵٬۱۴۱ تا ۱۵٬۱۶۰ مورد از کل ۳۳٬۸۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
خدمات عمومی شهری ساختاردهنده شکل و ماهیت کالبدی، اجتماعی و فضایی شهر است؛ لذا بی عدالتی در نحوه ی توزیع آن، بر ساختار، ماهیت شهر و جدایی گزینی طبقاتی مناطق شهر تأثیر می گذارد و مدیریت شهری را با چالش های جدی روبه رو می کند. در همین راستا، هدف اصلی این پژوهش، واکاوی فضایی مناطق شهری شیراز از منظر عدالت اجتماعی با تأکید بر خدمات عمومی می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی و نوع آن کاربردی است. در گردآوری داده ها از روش های کتاب خانه ای و میدانی استفاده شده شده است. جامعه آماری پژوهش مناطق ده گانه شهر شیراز است که با توجه به 10 شاخص کلی و 49 مؤلفه تعیین کننده خدمات عمومی ارزیابی شده است. برای تحلیل و رتبه بندی مناطق شهری از منظر برخورداری از خدمات عمومی، از مدل های تاپسیس فازی، ویکور و Waspas برای رسیدن به یک نتیجه واحد از تحلیل داده ها در مدل های مختلف، از روش تلفیقی میانگین رتبه ها استفاده شده است. نتایج حاصل از این روش، حاکی از آن است که مناطق 1، 2 و 4 در رتبه اول برخورداری، مناطق 3، 6 و 7 در رده نیمه برخوردار، مناطق 8 و 10 برخورداری کم و مناطق 5 و 9 در رده فقدان برخورداری قرار گرفته اند. بنابراین یافته های این پژوهش نشان می دهد که توزیع خدمات عمومی در مناطق شهر شیراز با دیدگاه عدالت اجتماعی انطباق ندارد. بدین ترتیب اختصاص کاربری ها و خدمات شهری موردنیاز مناطق به ویژه در مناطق توسعه نیافته و یا کمترتوسعه یافته کلانشهر شیراز جهت ارتقای کیفیت زندگی شهروندان و رضایت مندی آنها در جهت کاهش نابرابری های فضایی و اجتماعی ضروری می نماید. در پایان این نوشتار، راهبردهایی متناسب با یافته های پژوهش ارائه گردیده است.
جستاری بر چگونگی کاربست دیدگاه ساکنان در تدوین مدل مفهومی محله ماندگار ایرانی روزآمد با استفاده از روش نظریه زمینه ای (مطالعه موردی: محله های عودلاجان، فهادان، جلفا، نارمک و اکباتان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلیل تحول شکل زندگی و رواج کمیت گرایی به تدریج مفاهیم کیفی و معنایی روح محله بودن در ذهن ساکنان کم رنگ شده است. با بهنگام سازی نشدن زیرساخت ها که ناشی از عدم حضور جامعه محلی در فرآیند شناخت مشکلات و برآورد صحیح نیازهای خود می باشد. شکافی ناگهانی میان کارایی محله ها و نیازهای ساکنان ایجاد و محله ها را به سوی ناکارآمدی سوق داده است. در حالیکه برخی محله های مدرن که در مدت زمانی کوتاه به صورت برنامه ریزی شده ایجاد شده اند. فرآیندی بالعکس محله های سنتی را در حال طی کردن هستند. پرسش اصلی این است که معیارهای یک محله ماندگار ایرانی روزآمد، از دیدگاه ساکنان اصلی کدامند؟ هدف پژوهش، تدوین مدل مفهومی محله ماندگار ایرانی روزآمد بر اساس دیدگاه ساکنان است. این مطالعه تحلیلی- کیفی با استفاده از روش نظریه زمینه ای- تهیه نقشه تحلیل موقعیت است. در گردآوری داده ها از تکنیک های متعددی مانند، بررسی متون و اسناد ، مصاحبه با ساکنان و مشاهده میدانی استفاده شده است. به این منظور به روشنمونه گیری هدفمند( 5 محله متفاوت ) با حجم جامعه آماری 86 نفر (در هر محله نمونه گیری متوالی متواتر بین 12 تا 20 نفر) از ساکنان اصلی، داده ها گردآوری شده اند. نتایج نشان می دهد، محله از دیدگاه ساکنان، فارغ از مفاهیم وسیع تعریف شده از دیدگاه صلب نخبه گرایانه ، بیشتر در پارامترهای غیر کالبدی و ذهنی ساده (مفاهیمی از قبیل: دسترسی به خدمات و امکانات، همدلی اهالی، امنیت، آرامش، اصالت، آسایش، رفاه و ...) نمود می یابد. پس از این مرحله داده ها و مفاهیم کدگذاری شده اند. در نهایت، مدل مفهومی بنیادی برآمده از داده ها به صورت نقشه تحلیل موقعیت شکل گرفت. پایایی مدل با پاسخگویی به سوالات استراس و کوربین درباره تجربه در مطالعه، مورد ارزیابی قرار گرفته است.
تحلیلی بر تغییرات سطح تاب آوری سکونتگاه های روستایی تبدیل شده به شهر(مطالعه موردی: روستاهای برده رشه و اورامان در استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت اثرگذاری تبدیل روستا به شهر بر وضعیت تاب آوری روستاشهری جدید در دو سکونتگاه اورامان و برده رشه در استان کردستان انجام شده است. این پژوهش ازلحاظ هدف، کاربردی و ازلحاظ روش، توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات، از روش اسنادی در بخش نظری و نیز روش میدانی مبتنی بر مصاحبه، مشاهده و توزیع پرسش نامه استفاده شده است. 250 سرپرست خانوار از حجم جامعه ای به تعداد 951 خانوار با استفاده از فرمول کوکران انتخاب و پرسش نامه ها درمیان آن ها به روش تصادفی، پس از مشخص شدن سهم هریک از روستاشهرها از تعداد کل پرسش نامه ها توزیع شد. نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که تبدیل روستاها به شهر و ایجاد روستاهای جدید نقش مؤثری در ارتقای سطح تاب آوری سکونتگاه های موردبررسی دارد و میانگین وضعیت تاب آوری از 2.85 دوره ی قبل به 3.17 در دوره ی بعد در سطح معنی داری 0.001 ارتقا یافته است. از سوی دیگر، بعد اقتصادی با بار کلی 0.510 بیشترین تأثیر را در بهبود وضعیت تاب آوری این روستاشهرها داشته است. همچنین، بین میزان بهبود سطح تاب آوری دو روستاشهر، تفاوت معنی داری وجود دارد و روستاشهر برده رشه با میانگین 3.41 وضعیت بهتری از روستاشهر اورامان با میانگین سطح تاب آوری 2.96 یافته است. تفاوت در وضعیت موقعیت طبیعی، موقعیت استراتژیک، موقعیت ارتباطی، وضعیت عملکرد مسئولان و تنوع استراتژی های معیشتی مهم ترین عوامل ایجادکننده ی این تفاوت بهبود سطح تاب آوری هستند.
تبیین مسائل حکمروایی شهری در سناریوهای آینده کلان شهر تهران مبتنی بر رویکرد تبدیل سناریوهای کیفی به کمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
45 - 62
حوزههای تخصصی:
پیچیدگی های عملکردی، ساختاری و ذاتی شهرهای امروزی و انبوه عدم قطعیت های ناشی از این پیچیدگی ها در کنار رشد برق آسای شهرها در همه ابعاد، پرداختن به آینده های بلندمدت آن ها را بسیار دشوار کرده است. در این بستر است که سناریو نگاری در مدیریت شهری رواج پیداکرده و اخیراً با استقبال گسترده ای از طرف مدیران، تصمیم گیران و تحلیل گران موضوعات شهری روبه رو شده است. باوجوداین، کاربردی ساختن سناریوها در برنامه ریزی و مدیریت شهری یک دغدغه کلیدی است که در پاسخ به این دغدغه استفاده روش های ترکیبی سناریو نگاری و تبدیل داستان های سناریوها به مدل های کمی و قابل ارزیابی موردتوجه قرارگرفته است. گرچه تمرکز بیشتر مطالعات صورت گرفته بر استفاده از روش های ترکیبی برای ساخت سناریوهای محیطی (تغییر اقلیم، آب، تغییر کاربری اراضی و..) بوده است، اما از ظرفیت این رویکرد برای بهره گیری در سناریوهای حکمروایی شهری نباید غافل بود. در این پژوهش سناریوهای کیفی حکمروایی شهری کلان شهر تهران با استفاده از روش نقشه شناختی فازی مدل سازی شده و میزان تأثیرگذاری هر سناریو بر مسائل کلیدی حکمروایی شهری به صورت کمی ارزیابی شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بر اساس سه عدم قطعیت بحرانی: 1- مشارکت سمن ها و نهادهای مدنی در مدیریت شهری، 2- تأثیر فرآیند جهانی شدن بر کلان شهر تهران و 3- میزان تغییر و اصلاحات در نظام اداره کشور، هشت سناریوی ممکن شکل خواهد گرفت، که دراین بین پنج سناریوی سازگار آینده های متفاوتی برای حکمروایی کلان شهر تهران رقم خواهند زد. میزان تأثیرگذاری هرکدام بر هفت مسئله کلیدی حکمروایی شهری متفاوت است و بر اساس مدل سازی صورت گرفته، غیر از سناریوی اول که حکمروایی شهری تهران در وضعیت ایده ال قرار دارد، در همه سناریوهای باقی مانده مسائل حکمروایی تشدید خواهند شد.
سنجش ظرفیت اجتماعی در پذیرش اصول رشد هوشمند در نواحی شهری (مطالعه موردی: کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
239 - 264
حوزههای تخصصی:
به دنبال ظاهرشدن پیامدهای ناگوار رشد پراکنده شهری، سیاست های رشد هوشمند به منزله راهکارهایی سازگار با توسعه پایدار در سطح جهان شناخته شده است. در حال حاضر، این سیاست های چکیده ای است که همه نظریه های گذشته را دربرمی گیرد و برای منطقی کردن گسترش شهرها به آن توجه می شود. افزون بر این، ظرفیت سازی و سنجش ظرفیت مردم در رسیدن به توسعه پایدار الزامی است. با توجه به اصل تشویق همکاری های جامعه و سهامداران، پیشنهاد نظرسنجی برای افزایش مشارکت شهروندان در حل مسائل شهری مطرح می شود. هدف از این پژوهش، بررسی ظرفیت اجتماعی ده ناحیه شهر کاشان در پذیرش اصول ده گانه رشد هوشمند است. در این پژوهش اصول رشد هوشمند یک بار ترکیب شده و پس از مقایسه مقبولیت آن در قالب یک سیاست در ده ناحیه، تفاوت های نواحی در پذیرش اصول آزموده شده است. پس از این، بررسی جزئی تر مقبولیت هر اصل در هر ناحیه در قالب ظرفیت سنجی اجتماعی صورت گرفته است. پژوهش حاضر کاربردی است که برای دستیابی به اطلاعات مورد نیاز آن از مطالعات میدانی و کتابخانه ای استفاده شده است. داده ها به کمک پرسشنامه در مقیاس پنج طیفی لیکرت، با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شده و نقشه ها با استفاده از نرم افزار سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه شده است. جامعه آماری، 66.731 خانوار ساکن در شهر کاشان است که با استفاده از فرمول کوکران تعداد کل نمونه 320 به دست آمده است. براساس نتایج، ناحیه بازار بیشترین و ناحیه خزاق کمترین ظرفیت اجتماعی را در پذیرش رشد هوشمند دارند. در بررسی هر اصل در ناحیه های شهر کاشان مشخص شد ظرفیت اجتماعی در پذیرش چهار اصل توسعه انتخاب ها و فرصت های مسکن، حفاظت از فضاهای باز و نواحی زیست محیطی، استفاده از تکنیک های طراحی نوآورانه و تشویق همکاری های جامعه و سهامداران تفاوت معناداری ندارد.
تحلیل میراث فرهنگی خانه های تاریخی روستای کزج با رویکرد تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
20 - 33
حوزههای تخصصی:
در دنیای معاصر محوطه های میراث فرهنگی نقش مهمی در توسعه محلی دارند؛ اما به نظر می رسد در کشور ایران توسعه محلی بر مبانی میراث فرهنگی چندان موضوعیت نداشته است. باوجود غنای میراث فرهنگی ملموس همانند بافت ها و بناهای تاریخی و پراکنش آن در نقاط کمتر توسعه یافته و روستایی کشور، میراث فرهنگی به عنوان یک عنصر توسعه ای مطلوب تاکنون بشمار نیامده است. این مقاله با رویکرد تفسیری، «خانه» های تاریخی مردم روستای کزج را موردمطالعه قرار داده و تفسیر خانه های روستایی را رهیافتی مطلوب در راستای توسعه محلی و شناسایی ارزش های محلی می داند؛ خانه های تاریخی درواقع میراث مادی باارزش در دسترسی هستند که می توانند روشنگری های ویژه ای را در ارتباط با بافت جوامع گذشته فراهم آورند. تحقیق حاضر از طریق روش تفسیری هرمنوتیکی بر اساس توصیف معماری تاریخی در روستای «کزج»، تجارب زیسته ساکنان خانه های این روستا را موردمطالعه قرار می دهد. در این راستا منظر فرهنگی روستا با جمع آوری داده های کوچک تر؛ توصیفی پدیدارشناسانه شده و از طریق دور هرمنوتیکی، سه مرحله از زندگی بشری استحصال و تفسیر شده است.
بررسی نقش جدایی گزینی در شکل گیری بافت های محنت زده شهری نمونه موردی: قاسم آباد مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۴
15 - 36
حوزههای تخصصی:
عوامل گوناگونی سبب ساز بروز فرسودگی در بافت های شهری می شوند. هرچند درگذشته، فرسودگی های کالبدی مورد مداقه بیشتری بوده، و سایر انگیزه ها و مصادیق فرسودگی با اهمیت کمتری مورد توجه قرارداشته اند، اما پدیداریِ مفهوم فرسودگی فراگیر، و توجه به برآیند انگیزه های چندگانه فرسودگی و تبعات گوناگون آن، تصویر روشن تری ازآنچه در واقعیت سبب افول کالبدی و محتوایی بافت های شهری می شود را به دست داده است. اگربه ماهیت وسرشت بافت های فرسوده و شرایط گروه های ساکن در آن دقت شود، به نظر می رسد پدیده جدایی گزینی، بر عمق و دامنه فرسودگی ها افزوده، و موجب گسترش یافتن آن گردیده است. مقاله حاضر با بهره مندی از مطالعات کتابخانه ای-اسنادی و اطلاعات اجتماعی–اقتصادی و کالبدی طرح تفصیلی مشهد، به دنبال بررسی رابطه بین جدایی گزینی و فرسودگی فراگیر با تکیه برنقشه هرکدام از این پدیده ها در قاسم آباد مشهد است.بدین منظور ابتدا مجموعه ای از معیارها و شاخص ها برای سنجش فرسودگی فراگیر وچگونگی جدایی گزینی در ابعادمختلف شناسایی شدند، سپس بابهره گیری از آنها، و باتکیه بر اطلاعات طرح تفصیلی و استفاده از پرسشنامه متخصصین، شرایط فرسودگی یکپارچه بافت ها، و کاربست مدل گتیس، چگونگی جدایی گزینی های شهری مورد بررسی قرار گرفت، تا در نهایت با یکدیگر مقایسه شود. نتایج نشان می دهند که هر دو پدیده جدایی گزینی و محنت زدگی شهری در محدوده مورد مطالعه با کیفیت های گوناگون روی داده اند. برهم نهاد این دو پدیده در محدوده قاسم آباد نیز نشان می دهد که بلوک های فرسوده و جدااُفتاده به لحاظ اقتصادی - اجتماعی و کالبدی تقریباً بر یکدیگر منطبق هستند. با این وجود حدود 24 درصد از بلوک های فرسوده نیز وجود دارند که جدایی گزینی درآنها روی نداده است.لذا دو پدیده مذکور با یکدیگر رابطه دوسویه و مستقیمی دارند. به این معنی که جدایی گزینی و تمرکز قشر ضعیف، و انزوای آنها از سایر گروه ها، از یک سو به گسترش فرسودگی در بافت های شهری می انجامد، و از دیگر سو وجود بافت های فرسوده در ابعاد مختلف، شرایط را برای جدایی گزینی و تمرکز اقشار کم برخوردار شهری مهیا می سازد.
بررسی آثار بوم گردی کشاورزی بر توسعه اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی در مناطق روستایی سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و دوم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
65 - 86
حوزههای تخصصی:
بوم گردی کشاورزی سفری مسئولانه به نواحی طبیعی و کشاورزی، حفاظت از آن و بهبود بخشیدن به زندگی مردم منطقه است؛ و توجه به ظرفیت های طبیعی و فرهنگی موجود در روستاها نقش مهمی در تجدید حیات روستاها، ایجاد اشتغال و درآمد برای روستاییان، حفاظت از میراث طبیعی، تاریخی و فرهنگی و در نهایت، توسعه یکپارچه و پایدار روستایی دارد. تحقیق حاضر، با هدف بررسی آثار بوم گردی کشاورزی بر توسعه اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی در مناطق روستایی سیستان، از نوع تحقیقات توصیفی بود و داده های پژوهش به صورت پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه گردآوری شد. جامعه آماری تحقیق تمامی خانوارهای ساکن و کارشناسان مربوط در مکان های دارای ظرفیت بوم گردی در منطقه سیستان بودند، که پرسشنامه ها با استفاده از روش نمونه گیری نظام مند بین آنها توزیع شد. روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات متخصصان بررسی و پایایی مربوط به ابزار سنجش با استفاده از آلفای کرونباخ در محدوده 742/0 تا 953/0 محاسبه شد. نتایج نشان داد که بوم گردی کشاورزی باعث بهبود شاخص های توسعه اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی در منطقه می شود.
ارزیابی چشم انداز ژئوپلیتیک شهر تاریخی مارتیروپولیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
87 - 117
حوزههای تخصصی:
در مفهوم تاریخی و سنتی ژئوپلیتیک به معنای تقابل تاریخی قدرت ها در کنترل و مالکیت سرزمین هاست که در آن نیروهای سیاسی هر طرف در منازعه برای رسیدن به اهداف خود از بازنمایی های گوناگون استفاده می کنند. بنابراین موضوع ژئوپلیتیک تاریخی، مطالعه تأثیر مکان بر سرنوشت تاریخ و تمدن است که گفتمان آن بر اساس روش های نوین پژوهشی همان رویکرد جغرافیای تاریخی بر نظام های سیاسی تاریخی است. در همین راستا این پژوهش سعی دارد، با رویکردی توصیفی- تحلیلی ضمن بررسی موقعیت و جغرافیای تاریخی شهر مارتیروپولیس، کارکردهای ژئوپلیتیکی، سیاسی و نظامی این شهر را ارزیابی و تحلیل نماید. نتایج پژوهش نشان می دهد که شهر مرزی مارتیروپولیس با توجه به اهمیتی ژئوپلیتیکی که برای دولت بیزانس داشته، در آسیای صغیر در مکان شهر تیگرانکرتا پایتخت قبلی ارمنستان به وجود آمده است. امپراتوران بیزانسی با ایجاد این شهر، باعث پیشگیری و یا حداقل مانع پیشرفت سریع ایرانیان در ارمنستان، آسیای صغیر، بین النهرین، سوریه و رسیدن به سرزمین های رومی شدند. در رابطه با اهمیت این شهر بایستی اضافه کرد که از دست رفتن چنین شهرهایی در دوره باستان به تغییر عمده در توازن قدرت منطقه منتهی می شد؛ به همین خاطر درگیری های ممتدی میان بیزانسی ها و ساسانیان به وجود آمد که به مرور تحلیل قدرت دو امپراتوری را به دنبال داشت .
پایش و پیش بینی فرایند گسترش کالبدی و تغییرات کاربری زمین در شهرهای میانه اندام (مورد شناسی: شهر مرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
125 - 144
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر شهرهای ایران مانند بسیاری از شهرهای جهان سوم دچار تحولات چشمگیری شده اند، به طوری که روند رشد شهرنشینی در پی تحولات اقتصادی، اجتماعی، موجب رشد لجام گسیخته و بی قواره شهرهای با نقش ملی و ناحیه ا ی شده که در اغلب شهرهای کشور ناشی از فقدان سیاست های نامناسب ساخت وساز و بی برنامگی در بهره برداری از زمین شهری است؛ ازاین رو ارزیابی روند گسترش فیزیکی شهر و آگاهی از الگوهای تغییرات کاربری اراضی و به کارگیری نتایج آن، در برنامه ریزی های آینده شهر ضروری است. در پژوهش حاضر به بررسی تغییرات کاربری اراضی و روند گسترش فیزیکی پیرامون شهر مرند در طی سال های 1378-1395 و سپس به پیش بینی این تغییرات تا سال 1405 با استفاده از مدل زنجیره ای مارکوف پرداخته شد و برای این منظور از تصاویر ماهواره ای لندست TM، سال های 1378، 1384، 1390 و 1395 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. تعیین نقشه کاربری بعد از انجام تصحیحات بر روی تصاویر ماهواره ای، تعیین نمونه های آموزشی و ارزیابی دقت طبقه بندی صورت گرفت. نتایج نشان می دهد که در طی این دوره، طبقه اراضی ساخته شده افزایش قابل توجهی داشته است؛ به طوری که حدود 36 درصد از تغییرات را دربر داشته و در روند افزایش اراضی ساخته شده، طبقات اراضی بایر و باغات به ترتیب بیشترین نقش را داشته است و این تغییرات عمدتاً ناشی از افزایش میزان مهاجرت از سکونتگاه های پیرامون شهر مرند به این شهر است.
بررسی تغییر پذیری مخاطره جزیره گرمایی با توجه به تغییرات کاربری اراضی و پوشش زمین در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ششم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
103-120
حوزههای تخصصی:
جزیره گرمایی شهری به عنوان یکی از مخاطرات محیطی نو ظهور شرایط زیست محیطی دشواری را برای ساکنان شهرها به وجود آورده. هدف این مطالعه ارزیابی تغییر پذیری فضایی و مکانی جزیره گرمایی شهر اصفهان با توجه به نقش کاربری اراضی می باشد. میکروکلیمای پژوهش حاضر 2/190 کیلومتر مربع از شهر اصفهان است که برای تحلیل رابطه بین تغییرات کاربری و پوشش زمین بر جزیره گرمایی شهر اصفهان از تصاویر لندست 7 (سنجنده TM و ETM+ ) و لندست 8 ( سنجنده OLI/TIRS ) در تاریخ 20 جولای 1989، 17 آگوست 2005، 18 آگوست 2014، استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نواحی شهری دارای 31 درصد تغییرات در جهت مثبت بوده این در حالی است که مساحت اراضی کشاورزی و فضای سبز با 25 درصد کاهش مواجه شده است. بررسی شدت جزیره ی گرمایی نشان می دهد هسته های پر حرارت متعلق به اراضی نامرغوب و اراضی بایر با میانگین 33/37 و 5/36 بوده است همچنین بیشترین مساحت طبقه دمایی در سال 1989 و 2005 مربوط به طبقه دمایی گرم بوده این در حالی است که در سال 2014 درصد طبقات دمایی متوسط 8/63 درصد را به خود اختصاص داده است .توزیع تغییرات مکانی جزیره گرمایی در شهر اصفهان نیز نشان می دهد که جزایر گرمایی به مرور زمان تغییر مکانی داشته است به طوری که در سال 2014 به لکه هایی در اطراف شهرک های جنوبی شهر، مناطق نظامی و اراضی بایر در نیمه جنوبی، قسمت هایی در شمال غرب و شمال شرق و لکه های کوچکی در شرق اصفهان محدود شده است. به عبارتی نتایج این پژوهش نشان داد که گسترش شهر عامل اصلی افزایش دمای سطح و گسترش جزیره گرمایی نمی تواند باشد بلکه نوع کاربری سایر اراضی در افزایش یا کاهش دما نیز موثر بوده است.
تبیین رابطه عدالت اجتماعی با احساس امنیت اجتماعی ساکنان مناطق روستاییِ شهرستان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
67 - 82
حوزههای تخصصی:
احساس عدالت اجتماعی از مهم ترین ارکان بهبود احساس امنیت اجتماعی از طریق تقویت مولفه های دسترسی به منابع، حکمروایی خوب، رفاه اقتصادی، عدالت اقتصادی، رشد شخصیت فردی، نبود تبعیض های اجتماعی و دسترسی به خدمات اجتماعی، میزان رضایتمندی و میزان مشارکت اجتماعی و غیره است. هدف این مقاله مطالعه و تحلیل اثرات عدالت اجتماعی بر بهبود احساس امنیت اجتماعی روستاییان شهرستان اردبیل می باشد. این تحقیق از نوع کاربردی و به روش توصیفی- تحلیلی است که با استفاده از روش پیمایش انجام شده است. جامعه آماری شامل کل روستاییان بالای 15 سال ساکن در مناطق روستایی شهرستان اردبیل می باشد (85053N=)، که از این میان تعداد 383 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. در نهایت، نتایج حاصل از یافته های توصیفی تحقیق نشان داد که از بین میانگین متغیرهای احساس عدالت اجتماعی، میانگین متغیر میزان رفاه اقتصادی (88/8) در رده اول و میانگین متغیر انسجام اجتماعی (08/2) در رده آخر قرار داردو از بین میانگین مؤلفه احساس امنیت اجتماعی، مؤلفه امنیت جمعی (85/12) در رده اول و میانگین امنیت فرهنگی (22/2) در رده آخر قرار دارد. و نیز، نتیجه حاصل از آزمون همبستگی پیرسون نشان داد به جز مؤلفه های انسجام اجتماعی و آزادی های سیاسی بین تمامی مؤلفه های تحقیق با بهبود احساس امنیت اجتماعی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. هم چنین، بر اساس نتایج حاصل از ضریب بتا، سهم و نقش متغیر «دسترسی به منابع» به مقدار (48/0)، در تبیین متغیر وابسته «احساس امنیت اجتماعی» بیش تر از سایر متغیرها است و متغیرهای میزان رفاه اقتصادی به مقدار (40/0)، و حکمروایی خوب به میزان (28/0)، به ترتیب در اولویت های بعدی قرار گرفتند. و در خاتمه، با توجه به تحلیل نتایج، پیشنهاداتی کاربردی نیز ارائه شده است و بر این نکته تأکید گردید که شاخص های پایداری اجتماعی (سرمایه اجتماعی، تعلق سرزمینی، مسئولیت پذیری اجتماعی و غیره) در راستای تحقق امنیت اجتماعی تقویت گردد. همچنین رابطه معنی دار بین دسترسی به منابع و بهبود احساس امنیت اجتماعی وجود دارد.
تعیین مؤلفه های تاب آوری کالبدی در بافت مسکونی شهر بجنورد با استفاده از خودهمبستگی فضایی موران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه عمدتاً شهرها و جوامع سکونت گاهی در مکان هایی ایجاد یا بنا شده اند که به لحاظ مخاطرات طبیعی در معرض وقوع انواع سوانح طبیعی و یا به دلیل پیشرفت های تکنولوژی در معرض انواع سوانح انسان ساخت هستند از این رو یکی از مهم ترین الزامات پرداختن به مسائل کالبدی بافت های مسکونی در شهرها و تبیین مفهوم تاب آوری و به تبع آن مقاوم سازی این بافت ها در مواجهه با حوادث و مخاطرات احتمالی است. قلمرو مطالعه حاضر بافت مسکونی شهر بجنورد است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش شناسی توصیفی تحلیلی مبتنی بر رویکرد مطالعات کالبدی- سازه ای است. برای دستیابی به اهداف تحقیق شاخص های منتخب اسکلت ساختمان، جنس مصالح، تعداد طبقات، دانه بندی، قدمت ساختمان و کیفیت ابنیه استخراج شد. برای کشف روند الگوها از ابزار رگرسیون و برای وزن دهی به لایه ها در داده های فضایی از روش خودهمبستگی فضایی ابزار موجود در نرم افزار Geoda استفاده شد. برای تعیین نوع توزیع تاب آوری کالبدی (خوشه ای، تصادفی و پراکنده) از ابزار Moran’s I استفاده شده است. همچنین برای بررسی توزیع فضایی اولویت بندی تاب آوری بافت مسکونی از روش خودهمبستگی فضایی موران در نرم افزار ArcGIS استفاده شده است. نتایج مکانی در پژوهش حاضر نشان می دهد که 2235783 مترمربع یعنی 45/28 درصد از کل مساحت که تعداد 10187 بلوک ساختمانی را در بر می گیرد در بازه تاب آوری نسبتاً کم تا خیلی کم قرار دارند و 3513732 مترمربع یعنی 70/44 درصد از کل مساحت که تعداد 15269 بلوک ساختمانی را در بر می گیرد در بازه تاب آوری متوسط قرار دارد که نیازمند برنامه ریزی هرچه سریع تر برای این قسمت ها از بافت است. در پایان بر مبنای یافته های پژوهش و در چارچوب 6 مؤلفه ی منتخب، پیشنهادهایی برای تاب آور نمودن بافت مسکونی شهر بجنورد در بعد کالبدی ارائه شد.
تحلیل شاخص های ایمنی پارک های منطقه ای و شهری (مطالعه موردی: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۹
17 - 32
حوزههای تخصصی:
پارک های شهری بخشی از زیرساخت های عمومی اند که شهروندان می توانند از آن ها برای سرگرمی های بصری، زیست محیطی، آموزشی، بهداشتی، فرهنگی اجتماعی و تفریحی استفاده کنند. اما یکی از چالش های عمده در تحقق چنین کارکردهای حیاتی پارک ها، نبود ایمنی کافی است. بنابراین، سنجش کیفیت ایمنی پارک ها به منظور ارتقای کارآیی آن مقؤله مهمی محسوب می شود. هدف پژوهش، تحلیل شاخص های ایمنی پارک های منطقه ای و شهری ارومیه می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی تحلیلی است. روش گردآوری داده ها، اسنادی و پیمایشی است. حجم نمونه با توجه به مقیاس عملکردی، وسعت و میزان جمعیت مناطقی که پارک-ها در آن قرار گرفته اند، از طریق فرمول کوکران معادل 380 نفر برآورد گردید. شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای نیز برای انتخاب نمونه ها بکار گرفته شد. ابزار پردازش داده ها شامل مدل تصمیم گیری چند معیاره الکتره جهت وزن دهی پارک های موردمطالعه از نظر شاخص های ایمنی و آزمون تحلیل مسیر و ضریب همبستگی پیرسون برای سنجش روابط بین متغیرها و نیز ویژگی های فردی پاسخگویان است. نتایج حاصل از تحلیل یافته ها بیانگر این است: نخست، براساس مدل الکتره پارک گوللرباغی با تعداد چیرگی 5، در بهترین شرایط (رتبه اول) و پارک ساعت با تعداد چیرگی 1 (رتبه 5) در بدترین شرایط قرار دارد. دوم، مطابق نتایج حاصل از آزمون تحلیل مسیر در ارتباط با مهم ترین شاخص های ایمنی در پارک های مورد مطالعه، شاخص ایمنی فیزیکی به عنوان عامل مستقیم در احساس ایمنی با بتای 394/0، شاخص روشنایی با بتای 179/0 و شاخص دسترسی فیزیکی با بتای 178/0 به عنوان شاخص های اصلی احساس ایمنی شناخته شدند. سوم اینکه مقدار ضریب همبستگی پیرسون بین دو متغیر شاخص های ایمنی و ویژگی-های فردی پاسخگویان برابر 613/0 بدست آمده و سطح معنی داری کم تر از 05/0 نشان دهنده وجود همبستگی مثبت و معناداری بین این متغیرها است
سنجش ظرفیت محیط روستاهای شهرستان ماسال برای توسعه گردشگری کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
596 - 613
حوزههای تخصصی:
گردشگری کشاورزی یکی از اشکال گردشگری روستایی است که در گروه گردشگری خاص یا جایگزین قرار می گیرد. امروزه گردشگری کشاورزی در جهان به عنوان راهبردی برای بهبود اوضاع اقتصادی، اجتماعی و زیستی روستاها تلقی می گردد. این پژوهش با هدف سنجش ظرفیت محیط روستاهای شهرستان ماسال برای توسعه گردشگری کشاورزی با تکیه بر 6 شاخص؛ چشم انداز جاذبه های طبیعی، چشم انداز جاذبه های انسان ساخت، ظرفیت گردشگرپذیری، امکانات اقامتی و تفریحی، امکانات و خدمات زیرساخت، آثار تاریخی - فرهنگی، تلاش می کند تا وضعیت کلی روستاهای شهرستان ماسال را ازنظر امکان شکل گیری و توسعه گردشگری کشاورزی در آن ها ارزیابی نموده و مستعدترین نواحی را مشخص نماید. جامعه آماری شامل تمام نقاط روستایی شهرستان ماسال است. شهرستان ماسال دارای 108 نقطه روستایی بوده که بر اساس نمونه گیری در مطالعات توصیفی، 20 درصد روستاها، یعنی 20 روستا با توجه به موقعیت قرارگیری نسبت به شاخص ارتفاع - توپوگرافی (جلگه ای، کوهپایه ای و کوهستانی) به عنوان نمونه مشخص شده اند. این پژوهش، کاربردی و دارای رویکرد کمی است و برای تحلیل داده ها از مدل های تصمیم گیری چندشاخصه (MADM) با روش های غیرجبرانی DEMATEL, ANP به صورت ترکیبی و با عنوان ANP-DEMATEL و نرم افزار MATLAB استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که مناطق روستایی شهرستان ماسال از ظرفیت خوبی برای توسعه گردشگری کشاورزی برخوردار هستند و این امر در نواحی کوهپایه ای و جلگه ای با شدت بیشتر و در نواحی کوهستانی با توجه به کمبود امکانات و نبود سکونت دائمی با شدت کمتری جریان دارد.
آسیب شناسی تعاونی های آب بران (موردمطالعه: دشت میان دربند شهرستان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
650 - 665
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش آمیخته، شناسایی و اولویت بندی آسیب های مدیریت مشارکتی آبیاری در بین تعاونی های آب بران دشت میان دربند شهرستان کرمانشاه است. جامعه مورد مطالعه بخش کیفی افراد صاحب نظر در زمینه تعاونی های آب بران و مدیریت مشارکتی آبیاری به تعداد 15 نفر با انتخاب هدفمند بود. جامعه آماری بخش کمی نیز، 688 نفر از اعضای تعاونی های آب بران منطقه میان دربند بودند که تعداد 245 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختارمند و پرسشنامه محقق ساخته بود. یافته های بخش کیفی نشان داد آسیب های عنوان شده به دو دسته آسیب های مربوط به تعاونی ها و اعضا (آسیب های درونی) و آسیب های مربوط به سازمان و ارگان های مرتبط با مدیریت شبکه های آبیاری و زهکشی (آسیب های بیرونی) تقسیم شدند. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده بخش کمی، مهم ترین آسیب های تعاونی های آب بران عبارت اند از: عدم برگزاری جلسات هیئت مدیره و مجمع عمومی، نارضایتی از سیاست گذاری های مدیریتی شبکه، بی اعتمادی اعضای تعاونی نسبت به یکدیگر، عدم تحویل به موقع آب در طول فصل زراعی، یکنواخت نبودن توزیع آب در تمام شبکه، بالا بودن نرخ آب بها و عدم اختصاص اعتبارات بلندمدت از طرف دولت برای احیای منابع آب. به منظور دسته بندی تعاونی های آب بران از لحاظ میزان تأثیرپذیری از آسیب های شناسایی شده از تحلیل خوشه ای استفاده شد. تعاونی ها بر اساس میزان تشابهی که از نظر تأثیرپذیری از آسیب ها داشتند در 5 خوشه قرار گرفتند.
پایش تغییرات پوشش گیاهی (باغات پسته) با استفاده از پردازش تصاویر ماهواره ای چندزمانه مطالعه موردی: شهرستان انار (استان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۶
21 - 38
حوزههای تخصصی:
شهرستان انار یکی از قطب های اصلی تولید پسته در استان کرمان و در کل ایران است. در سال های اخیر سطح زیر کشت باغات پسته در این منطقه بدون برنامه ریزی و به صورت بی رویه افزایش یافته و درنتیجه موجب شده است تا خسارت زیادی به منابع آبی وارد شده و به دنبال آن باغات زیادی نابود شود. در این تحقیق سعی شده است تا روند تغییرات سطح زیرکشت باغات پسته در این منطقه طی یک دوره 40 ساله مورد پایش قرار گیرد؛ زیرا تغییر در پوشش زمین تأثیر مستقیمی بر اجزاء محیط زیست ازجمله خاک، آب و اتمسفر دارد؛ از این رو برای مدیریت بهینه مناطق طبیعی، آگاهی از روند تغییرات پوشش گیاهی از ضروریات محسوب می شود. بدین منظور از تصاویر ماهواره ای لندست مربوط به 6 دوره مختلف بین سال های 1354 تا 1396 استفاده شد؛ به طوری که با اعمال شاخص پوشش گیاهی ( NDVI ) بر روی تصاویر و استفاده از روش طبقه بندی درخت تصمیم، نقشه های پوشش گیاهی منطقه که شامل دو کلاس اراضی کشاورزی یا همان باغات پسته و اراضی طبیعی یا مراتع می شود، تهیه شد. سپس میزان تغییرات طی دوره های مختلف با استفاده از روش مقایسه پس از طبقه بندی، مشخص شد. نتایج نشان داد تغییرات کمّی پوشش گیاهی طی 40 سال برای منطقه مورد مطالعه گسترده بوده است؛ به طوری که بیشترین رشد باغات پسته طی سال های 1366 تا 1375 اتفاق افتاده و فقط طی مدت 9 سال از 25/7058 هکتار به 54/15498 هکتار رسیده است. همچنین طی سال های 1380 تا 1389 بیشترین کاهش و تخریب باغات پسته به میزان 05/2902 هکتار اتفاق افتاده است. شواهد نشان می دهد که روند کاهش و تخریب باغات پسته به دلیل برداشت بی رویه از منابع آب زیرزمینی در بخش های مرکزی و جنوبی دشت انار به شدت ادامه دارد.
تقابل دوگانگی ارتقاء/تنزلِ هویت در مجموعه های باارزش شهری در چارچوب رویکرد آمایش، نمونه میدان شهدا مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه با بهره گیری از شیوه های استدلال قیاسی و استقرایی، ویژگیهای «رویکرد آمایشی» در محدوده ذهای دارای عناصرِ فعالِ باارزشِ هویتی بررسی می شود. درمواجهه با عناصر هویتی، رویکرد آمایشی، با تکیه بر چهاربعد؛ الگوی تجمع، کارکرد(عاریتی،غیرعاریتی و فاقدکارکرد)، کلی نگری(جایگاه عنصر در هویت بخشی به شهر) و جزئی نگری(توجه به ابعادکالبدی) به دنبال ارتقای وضعیت محدوده و اثرگذاری آن، با هدف هم آوایی و انسجام مجموعه عناصر با یکدیگر است. محدوده میدان شهدا در شهرمشهد بعنوان مجموعه ای باعناصر هویتی متعدد؛ازجمله دبیرستان شریعتی (قدیمی ترین مرکزآموزشی مدرن مشهد)؛ در شرایط فعلی، وضعیت مناسبی از نظر کیفیت زندگی ندارد. بنابراین وجه اثرگذاری آن درقالب مجموعه ای باارزش در ارتقای هویت شهر مشهد کاهش یافته است. این درحالیست که رویکرد طرح جامع مشهد، تاکید بر ارتقای هویت و کاهش تراکم این محدوده است. نتایج این بررسی، بیانگر نقش «کارکرد عناصر یاد شده» در شکل گیری وضعیت نابسامان آن است. به شکل خاص، استفاده از شیوه استدلالیِ استقراء و بهره گیری از مدلهای مسافت استاندارد و تحلیل شبکه از جابجایی470دانش آموز دبیرستان شریعتی، نشان داد که روزانه 3800کیلومتر سفر در شهر در پهنه ای به شعاع 6کیلومتر(بیش از3برابر میزان استاندارد) تولید می شود. این مطالعه روشن ساخت تداومِ «کارکردِ عناصر» از یکسو سبب ارتقای هویت و ازدیگرسو شلوغی محدوده وکاهش کیفیت محیط را موجب شده است. رویکرد آمایشی با تکیه بر ابعاد یادشده، با هدف دستیابی به انسجام، در ارتباط با «کارکرد عناصر»، ملاک را در تعادل قرار می دهد. بگونه ای که در سایه آن خواهد توانست علاوه بر حفظ کارکرد، از طریق مدیریت آن، کاهش تراکم و افزایش کیفیت محیط را به دنبال داشته باشد.
بررسی و تحلیل تحرکات سیاسی و قومی گروهک های شبه نظامی برامنیت جنوب شرق
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵
49 - 60
حوزههای تخصصی:
ترکیب قومی و مذهبی موجود در استان های مرزی شرقی کشور به نحوی است که نوعی ضعف ژئوپلیتیک را در این مناطق برای نظام جمهوری اسلامی فراهم آورده است. غفلت از این موضوع از طرفی و هوشیاری دشمنان در آن سوی مرزها و بهره برداری آنان از موقعیت ایجاد شده، به نوعی تهدید محسوب می گردد. از دیدگاه وهابیت این بخش از ایران به دلیل، اکثریت اهل تسنن، فقر اقتصادی و فرهنگی، خروج روحانیون اهل تسنن برای ادامه تحصیل به کشورهای عربستان و پاکستان، و ... دارای شرایط مناسب برای تبلیغ و توسعه فرقه گرایی مذهبی و گسترش وهابیت است. مهمترین پیامدهای گسترش فرقه گرایی وهابیت، یارگیری نهادهای جاسوسی مخالف علیه نظام است که بایستی مورد توجه نهادهای اطلاعاتی و امنیتی قرار گیرد. به ویژه که، یکی از اهداف راهبردی حامیان این فرقه تأسیس یا نفوذ بر مدارس مذهبی اهل سنت، به ویژه در استان های مرزی در جهت ترویج عقاید ضد شیعی است. به نظر می رسد با یک برنامه ریزی مناسب که بیشتر می بایستی متکی به تغییر نگرشی بر مرز باشد می توان این نقاط ضعف را به نقاط قوت تبدیل نمود، سلفی گری از جریان های رادیکال مذهبی است که بیشتر از آن که ریشه داخلی داشته باشد، ریشه های منطقه ای دارد. سه کشور عربستان، پاکستان و امارات از اصلی ترین حامیان مالی جریان های سلفی هستند و استان سیستان و بلوچستان به لحاظ بافت قومی- مذهبی و مجاورت جغرافیایی با پاکستان و افغانستان از بیشترین پتانسیل فعالیت گروه های سلفی برخوردار است
نقش بنگاه های معاملات ملکی در بورس بازی زمین و مسکن شهری از منظر مشاوران املاک (مطالعه موردی: منطقه 12 شهرداری مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معمولاً اثرعوامل مختلف تاثیرگذار بر اقتصاد شهر در قیمت زمین و مسکن اثر می گذارد. در سال های اخیر نقش رانت خواری و بورس بازی در بی ثباتی و نوسانات قیمتی بازار زمین و مسکن شهرهای ایران ازجمله کلان شهر مشهد به مراتب بیشتر از اثرات نرخ تورّم بوده است. شناسایی عوامل مؤثر بر قیمت تمام شده مسکن و متعاقب آن عوامل مؤثر بر شکل گیری بورس بازی در این بخش، اهمیّت زیادی دارد. بسیاری از مردم معتقدند که نقش مشاورین املاک در ایجاد نوسانات قیمتی و سوداگری های نامتعارف مسکن بی بدیل است. مقاله حاضر ضمن بررسی عوامل مؤثر بر بورس بازی در حوزه املاک، نقش بنگاه های معاملات ملکی را در گسترش بورس بازی زمین و مسکن شهری از دیدگاه خود مشاورین املاک با مطالعه اختصاصی بر منطقه 12 شهرداری مشهد تحت عنوان نمونه موردی پرداخته است. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی-تحلیلی و جامعه آماری، مشاورین املاک شاغل در منطقه12 شهرداری مشهد است. اطلاعات میدانی از طریق پرسشگری و با ابزار پرسشنامه گردآوری شده و در دو بخش به تحلیل یافته های تحقیق و آزمون فرضیات با استفاده از روش تی تک نمونه ای و آزمون همبستگی پیرسون در نرم افزار spss پرداخته شده است. با توجه به اطلاعات موجود و ضریب همبستگی بدست آمده از آزمون پیرسون برای مؤلفه سیاست های مالکان و میزان تی(T) بدست آمده از آزمون تی تک نمونه ای برای دو مؤلفه بنگاه های معاملات ملکی و سازمان شهرداری، مشخّص شد که بنگاه های معاملات ملکی در ارزش گذاری و بورس بازی زمین و مسکن شهری نقش چندانی نداشته و صرفاً مسئولیت رساندن متقاضی و عرضه کننده را به هم تحت عنوان واسطه گر بر عهده دارند. همچنین رابطه معناداری بین سیاست های مالکان و گسترش بورس بازی یافت نشد اما، بین میزان تأثیرگذاری سازمان شهرداری در ارزش گذاری زمین و مسکن شهری در گروه نمونه و جامعه آماری ارتباط معناداری وجود داشت که نشان از دخیل بودن سازمان شهرداری تحت عنوان یک نهاد عمومی در بورس بازی زمین و مسکن شهری می دهد.