فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۳٬۶۹۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
بدیع از جمله دانشهای بلاغی است که در آن از صنایع کلام و زیباییهای الفاظ و آرایش سخن بحث می شود. یکی از آثاری که در این فن به فارسی نگاشته شده، کتاب حدایق السحر فی دقایق الشعر اثر رشیدالدین وطواط (ف 573 هـ ق) است. این کتاب کم حجم به دلیل اهمیت موضوع آن و به سبب مقام علمی و شهرت مولف، مورد توجه ادیبان قرار گرفته و افراد زیادی به تقلید از آن به تالیف کتاب پرداخته و یا آن را شرح کرده اند. در این مقاله از میان مقلدان این اثر، کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم تالیف شمس الدین محمد قیس رازی (اوایل قرن هفتم) و کتاب حدایق الحقایق اثر شرف الدین رامی (تالیف بین سالهای 757-776 هـ ق) به اجمال معرفی شده و از نظر میزان تاثیرپذیری از حدایق السحر مورد برسی قرار گرفته است. این تاثیر گاهی در شیوه بیان تعاریف صنایع بدیعی و ذکر شواهد حدایق السحر نمود یافته و نیز از نظر تعداد آرایه ها و در برداشتن اغلب صنایعی است که در حدایق السحر آمده است.
کیخسرو در آیینه ادبیات شرق و غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیخسرو، شاه آرمانی ایرانیان، حضوری بس گسترده در اساطیر، تاریخ، حماسهٔ ملی، افسانه ها و باورهای عامیانه، و نیز فلسفهٔ اشراق و عرفان ایران زمین دارد، تا جایی که به یک «تیپ شخصیتی» بدل شده است. جستار حاضر، بر مبنای مطالعات اسنادی، در گام نخست در پی یافتن نمونه های این تیپ شخصیتی در ادبیات و فرهنگ دیگر اقوام به این نتیجه می رسد که در ریگ ودا، مهابهاراتا و افسانه های پهلوانی و دینی چین باستان نمونه هایی مشابه با کیخسرو یافت می شود. کیخسرو همچنین شباهت های قابل ملاحظه ای با برخی شخصیت های ادبی و تاریخی - اسطوره ای دیگر دارد. گام دوم یافتن علت همانندی هاست. مطالعات تطبیقی در وهلهٔ نخست این گمان را به وجود می آورد که شاید این شاکلهٔ واحد به ریشهٔ مشترکی در اساطیر هند و ایرانی بازگردد. به عبارت دیگر، شاید بتوان خاستگاهی شرقی برای اسطوره قائل شد که از طریق آیین مهرپرستی مسیری طولانی پیموده، و در هر مکان رنگ فرهنگ میزبان را به خود گرفته و سرانجام در مغرب زمین چهره ای غربی و در دوران متأخرتر سیمایی مسیحی یافته است. اما با تأمل بیشتر این احتمال قوی تر به ذهن متبادر می شود که علت وجود همانندی ها کهن الگوهایی است که زاییدهٔ ناخودآگاه جمعی بشر و در نتیجه نزد تمام اقوام مشترک است.
بررسی تطبیقی تعالیم اخلاقی در گلستان سعدی و قصه های کنتربری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصه های کنتربری مجموعه داستان هایی در قالب حکایت به قلم جفری چاسر، نویسنده و شاعر نامدار انگلیسی قرن چهاردهم میلادی است که نخستین شاهکار ادبیات انگلیسی به شمار می رود. این اثر از بسیاری جهات از حیث شکل و درون مایه با گلستان سعدی شیرازی دارای شباهت و قابل مقایسه و تطبیق است و علت این مشابهت را باید در زمینه های مشترک آفرینش آن ها جستجو کرد. یکی از مهمترین زمینه های مشترک قابل بررسی و تطبیق این دو کتاب، آموزه های تعلیمی و اخلاقی نویسندگان آنهاست. آموزه هایی چون تاکید بر نوع دوستی، لزوم تهذیب نفس و دوری از هوس های شیطانی و تعلیم و تربیت صحیح کودکان، از جمله دغدغه های مشترک این دو سخنور نام آور شرق و غرب بوده است.
بررسی تطبیقی جلوه های پایداری در شعر ملک الشّعرای بهار و امل دنقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادب پایداری معمولاً به آثار ادبی ای اطلاق می شود که تحت تأثیر شرایطی چون اختناق و استبداد داخلی، نبود آزادی های فردی و اجتماعی، قانون گریزی و قانون ستیزی و مبارزه با بیداد داخلی یا تجاوز بیرونی پدید می آید. ملّت ایران و مصر از کهن ترین اعصار، تا عصر مشروطه ایران و عصر نهضت معاصر عربی، به سبب پیشینه درخشان پایداری در برابر ستم داخلی، تهاجم خارجی و هجمه های فرهنگی، دارای آثاری زرّین در ادب پایداری اند. ادب پایداری در عصر مشروطه، جلوه ای ویژه پیدا می کند و شاعرانی چون میرزاده عشقی، عارف قزوینی، سیداشرف الدین گیلانی، فرّخی یزدی و بهار، بیش ترین فعّالیت را در این زمینه انجام می دهند، همچنان که نهضت معاصر مصری- عربی، با شعرایی چون حافظ ابراهیم، معروف الرّصافی، محمد مهدی الجواهری، محمود درویش، ابراهیم طوقان و امل دنقل گره می خورد. ملک الشعرای بهار و امل دنقل از شاعران سیاسی و روشنفکر آزادی خواه ایران و مصر هستند که با سلاح فرهنگی علی رغم گزینش متفاوت از زبان، به مبارزه و افشاگری علیه استبداد داخلی و استعمارگران خارجی پرداخته اند. در این مقاله برآنیم که مطابق نقد آمریکایی با مقایسه تطبیقی آثار این دو شاعر، دریچه ای رو به سوی شناخت ادب پایداری در عصر مشروطه ایران و عصر نهضت عربی بگشاییم.
مناسبات بینامتنی معارف بهاء ولد و مثنوی معنوی از منظر داستان پردازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معارف بهاءولد از جمله متونی است که بر اندیشه و کلام مولوی بسیار تاثیرگذار بوده است. دلبستگی مولوی به این اثر موجب شده است هیچ یک از آثار وی از تاثیر معارف بی بهره نباشد. با این همه به نظر می رسد مثنوی معنوی بیش از سایر آثار جلال الدین، تحت تاثیر ساختاری و محتوایی معارف قرار گرفته باشد. نوع مطالب طرح شده در مثنوی و شیوه بیان ارتجالی و غیر تداعیهای متعددی که در آن صورت می گیرد به معارف بهاءولد شباهت بسیاری دارد. در این مقاله، مشابهتها و مناسبات بینامتنی معارف و مثنوی صرفا از دیدگاه داستانپردازی بررسی شده است. غیر از داستانهایی که مولوی مستقیما از معارف اخذ کرده و به تناسب ذوق داستانپردازانه اش پرداخت هنرمندانه تری در آن صورت داده است، موارد دیگری نیز وجود دارد که از این دیدگاه قابل بررسی است: استفاده داستانی از شخصیتها و گفتارهای مطرح شده در معارف، تلمیحات و اشارات داستانی مشترک، تعلیقها و گسستهای ساختاری، التفات موضوعی یا چرخشهای ناگهانی در کلام و شیوع بلاغت منبری.
دین وتکثّرگرایی دینی نزد جبران خلیل جبران و سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح فکری
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر شعر
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای ادیان
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اجتماعی مفاهیم کلی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
مقاله به زبان عربی: هنجارگریزی و دلالت های خیال آمیز آن در شعر مهدی اخوان ثالث و سعدی یوسفر رسی تطبیقی تصاویر دگرگون شده در شعر دو شاعر) ((مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنجارگریزی و دلالت های خیال آمیز آن در شعر مهدی اخوان ثالث و سعدی یوسف (بررسی تطبیقی تصاویر دگرگون شده در شعر دو شاعر) علی سلیمی* رضا کیانی** حواس پنجگانه نقشی مهم و متمایز در تشکیل تصاویر بلاغی دارند و ابعادی فنی وهنری به شعر می افزایند که در تعمیق نگرشی که شاعر سعی در انتقال آن دارد، سهیم است. در این راستا، از بین رفتن موانع نفسی و معنوی میان حواس، به شاعر این مجال را می دهد که از دو یا چند حس بهره گیرد، و به او اجازه می دهد که احساساتش را از سطح آشنا و متعارف به سطحی هنجارگریز و نامتعارف انتقال دهد؛ یعنی حواس پنجگانه گاهی وظایف معهود خود را رها کرده، به وظایفی ناآشنا که از نظر منطقی، جزء وظایف متعارفشان نیست، روی می آورند تا بدین وسیله به اهدافی دست یابند که ترکیبات عادی از رسیدن به آن اغراض عاجزند. این مقاله درصدد آن است که «حس آمیزی» یا «کاربرد مجازی حواس» را به عنوان ابزاری ساختاری در استحکام دنیای شعر شاعر ایرانی، مهدی اخوان ثالث، و شاعر عراقی، سعدی یوسف، بررسی نماید. سؤالاتی که در اینجا مطرح می شود، عبارتند از: 1- مهدی اخوان ثالث و سعدی یوسف چگونه مکانیسم حس آمیزی را در شعرشان به کار برداه اند؟ 2- میزان تکامل حواس پنجگانه در توجیه معنا ضمن تجربه ی این دو شاعر تا چه حدّ است؟ نتیجه این پژوهش گویای آن است که عدول از زبان معیار و گرایش به هنجارگریزی معنایی در نزد این دو شاعر، توانایی خیالی شان را در کاربرد توان تعبیری نهفته در لغات عادی به منصه ی ظهور می رساند، و از این جهت ترکیبات از کاربرد واقعی و منطقی شان دور می شوند و سیاق متعارف شان را در هم می شکنند. کلید واژگان: هنجارگریزی معنایی، حس آمیزی، تصاویر تغییر یافته، مهدی اخوان ثالث، سعدی یوسف.
صراط های آسمان مطالعه تطبیقی دو اثر عرفانی (سیرالعباد الی المعاد سنایی و کمدی الهی دانته) (عنوان عربی: دراسة مقارنة بین الأثرین العرفانیین سیر العباد إلی المعاد لسنایی والکومیدیا الإلهیة لدانتی)
حوزههای تخصصی:
چکیده فارس: سنایی غزنوی -شاعر قرن ششم- در سیرالعباد الی المعاد و آلیگیری دانته -شاعر ایتالیایی قرن پانزدهم میلادی- در اثر مشهور خود کمدی الهی، با استفاده از تمثیل های گوناگون و تاثیرشان بر روح، به آیین آخرت شناسی تاکیدی بیشتر دارند و درحقیقت، این دو اثر، آرمان شهر یا مدینه فاضله ای هستند که انسان کامل را توصیف می کنند.از آنجا که اساس داستان هر دو اثر، ماجرای روح است که از نوعی پدیده شناسی روح در یک سفر طولانی و پرمشقت حکایت می کند، می توان به مضامین و اهدافی مشترک میان آن دو دست یافت. در این مقاله، ضمن معرفی اجمالی این دو اثر، موارد شباهت ها و تفاوت های آن دو بررسی شده است.چکیده عربی: أکد سنایی غزنوی الشاعر الإیرانی، القرن السادس الهجری، فی «سیر العباد إلی المعاد» ودانتی ألیغیری الشاعر الإیطالی، القرن الخامس عشر المیلادی، فی أثره الشهیر «الکومیدیا الإلهیة» علی المعارف الأخرویة باستخدام التمثیلات المختلفة وتأثیرها علی الروح، وهما یعتبران الجسد والنفس الأمارة بالسوء والصفات الرذیلة، عراقیل تمنع الأرواح الطاهرة من السمو.إن هذین الأثرین بمثابة مدینة فاضلة، تصف الإنسان الکامل ولهما الدور الرئیس فی تقدیم الصفات المثالیة للإنسان. والقصة فی الأثرین تدور حول محور الروح لأنها حکایة عن ظاهرة الروح فی سفر طویل ملیء بالمتاعب، وبهذا الاعتبار یمکن لهذا المقال أن یبحث عن مضامین مشترکة، وغایات مماثلة فی هذین الکتابین.
تطبیق غزلی از مولانا با غزلی از سنایی براساس مؤلفه های مکتب سوررئالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرچشمه بسیاری از اصول و روش های فکری و ادبی مولانا را باید در شعر سنایی جست؛ وجود برخی مؤلفه های سوررئالیستی در اشعار مولانا نیز می تواند از جمله این تأثیرپذیری ها باشد و می توان گفت که اندیشه های سوررئالیستی یا شبه سوررئالیستی، در اشعار هر دو شاعر، البته با شدت و ضعف، وجود دارد. در پژوهش حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی، دو غزل سوررئالیستی از سنایی و مولانا بررسی و وجوه اشتراک و افتراق آن دو در مؤلفه های سوررئالیستی نشان داده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که ویژگی هایی سوررئالیستی همچون ذهنیت مطلق، حذف دو عامل زمان و مکان، بیان امور شگفت انگیز، نگارش خودکار، مستی و سکر، تخیل و رؤیا، تجلی روحانی، اعتقاد به نامحرمی زبان، عشق و آزادی، در هر دو غزل وجود دارد. از جمله تفاوت های دو غزل، می توان به تفاوت در میزان نگارش خودکار، مستی و سکر بیشتر مولانا نسبت به سنایی و زبان تصویری تر و هیجان انگیزتر مولانا اشاره کرد؛ چنانکه شعله واری بیان سنایی در تصویر شمع و شعله واری بیان مولانا در خود آتش نمایان شده است.
تحلیل تطبیقی عنوان داستان در آثار صادق هدایت و زکریا تامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عنوان داستان، آستانة ورود به دنیای پر راز و رمز متن محسوب می شود. بنابراین باید به گونه ای هنرمندانه انتخاب شود که بتواند با کمیت و محدودیت خود، کیفیت متن را به نمایش بگذارد. گاه عنوان نوری بر دنیای متن می تاباند و محتوای کلی آن را روشن می نماید؛ گاهی نیز همچون حجابی بر دنیای متن قرار می گیرد و نه تنها هیچ نشانی از آن در اختیار مخاطب قرار نمی دهد، بلکه در ذهن وی تنش ایجاد می کند و او را به سوی متن می کشاند. در این پژوهش، مهم ترین مؤلفه های متنی و برون متنی که در گزینش عنوان در داستان های صادق هدایت و زکریا تامر مؤثر بوده است، بررسی و با مقایسة تحلیلی- توصیفی، خوانشی مبتنی بر ساختار و محتوای عنوان داستان ها و رابطة آن با عناصر درون متنی و عوامل برون متنی ارائه می شود. در مجموع، می توان گفت این عناوین از سویی نشان دهندة آشنایی دو نویسنده با انواع شگردهای بلاغی است و از سوی دیگر می تواند انعکاس دهندة مشکلات و شرایط دشوار زندگی مردم و فرهنگ رایج در عصر دو نویسنده باشد که با بیانی متفاوت در عنوان انعکاس یافته است. البته عناصر متنی و ادبی که برای پوشیدگی معنای متن و یا فشرده کردن آن در عنوان، به کار گرفته شده است، با عوامل متعددی از جمله کوشش برای جذب مخاطب و گاه اقتضای شرایط بستة سیاسی (برون متنی)، در پیوند است.
از کعبه تا روم (بررسی تطبیقی داستان شیخ صنعان و فاوست گوته)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تطبیق آثار ادبی در زبانهای مختلف یکی از راههای شناخت دقیق ویژگیهای فکری، فرهنگی، ذوقی و عاطفی ملل صاحب فرهنگ و ادب است. در حوزه ادبیات تطبیقی گرچه دیدگاههای متفاوتی مطرح است؛ اما صرف نظر از اصول و اسلوب به کار گرفته شده، نتیجه کار به گونه ای باعث شناخت بیشتر و نزدیکی و تفاهم ادبی و فرهنگی خواهد شد. در این مقاله با تطبیق داستان شیخ صنعان عطار و فاوست گوته که نمونه داستانهای عمیق و تامل برانگیز و دارای مضامین جهانشمول است، برخی نزدیکیهای فکری و عاطفی دو شاعر و اغراض آن دو از نقل داستانها با اشاره به مشترکات روشن می گردد.
پس از مروری کوتاه بر مباحث و تعاریف ادبیات تطبیقی، در ادامه مقاله، ابتدا به اختصار به شباهت دو شاعر (از جهت اندیشمندی، نوآوری، وسعت مشرب و شخصیت چند بعدی) و همانندی کلی آثار آنها (از جمله مبتنی بودن دو اثر بر داستانی واقعی و دخل و تصرف کم و بیش مشابه در داستانهای اصلی)، و پس از آن به طور تفصیلی به همانندیهای اجزای دو داستان (ساختار و حوادث، ویژگیها و سرنوشت قهرمانان، مضمونها و موتیفهای مشترک و نوآوریهای دو اثر در اندیشه های دوران خود) پرداخته شده است. در پایان نتیجه گرفته شده است که عطار و گوته با داشتن دو مشرب فکری و اعتقادی و زیستن در دو دوره کاملا متفاوت تاریخی، درباره موضوعات معینی به نحو کم و بیش یکسان اندیشیده اند و از این رو، از ساختار مشابهی برای بیان اندیشه های خود بهره گرفته اند. همچنین دو داستان همچون بسیاری از آثار ادبی برجسته، با آموزه های دینی مرتبط است؛ اما این آموزه ها با نگاهی نو و فراتر از سنت و عادت مطرح شده است. علاوه بر این، به این نکته نیز اشاره شده که با توجه به آشنایی گوته با اندیشه های اسلامی و عرفانی (از طریق خواندن ترجمه قرآن کریم و شعر حافظ) احتمال تاثیرپذیریِ مستقیم یا غیر مستقیمِ گوته از اندیشه و نگاه عطار در برخی پیامهای مترتب بر داستان وجود دارد.
مقایسه "مجنون و لیلی" عبدی بیک نویدی با "لیلی و مجنون" نظامی
حوزههای تخصصی:
"عبدی بیک نویدی، از جمله مستوفیان، مورخان و شاعران عهد شاه تهماسب است که به اقتفای نظامی دو بار به سرودن خمسه همت گماشت. به رغم آنکه عبدی بیک از پیشگامان نهضت تقلید از نظامی در عصر صفوی به شمار می رود و سخنش در مقایسه با بسیاری از گویندگان هم عصر خویش سلامت نسبی دارد، در ایران کمتر بررسی شده است. در مقاله حاضر با مقایسه تطبیقی منظومه های مجنون و لیلی عبدی بیک و لیلی و مجنون نظامی، برجسته ترین شاخص های شعری وی در منظومه مجنون و لیلی، بر اساس مقایسه محتوایی و ساختاری- زبانی، دیدگاه شیعی و کلامی شاعر، دیدگاه وی نسبت به شاعری، نسبت به زن، عشق، ویژگی های داستانی و هنری اشعارش، توصیفات، تصویرسازی، دایره واژگانی و... بررسی شده است.
"
بررسی درون مایه وطن در اشعار ملک الشعراء بهار و حافظ ابراهیم
حوزههای تخصصی:
محمدتقی بهار و حافظ ابراهیم از معروف ترین شاعران ایران و مصر هستند که کمتر کسی با اشعار آن ها ناآشناست. شاعرانی مردمی که دل در گرو وطن داشتند و هدفشان آزادی و سربلندی میهنشان بود. آن ها از اینکه کشورشان را در دست استبداد و حکومت های بیگانه می دیدند، دلشان به درد می آمد و سعی می کردند با حداکثر توانایی خود، درد دل خود را با زبان شعر به گوش خاص و عام برسانند. با توجه به وطن پرستی بهار و حافظ ابراهیم، در این مقاله کوشیدیم که درکنار بیان مختصری از زندگی و سبک شعری این دو شاعر، درون مایه وطن و ملی گرایی را از خلال اشعارشان بیابیم و با مقایسه دیدگاه های آن دو نشان دهیم که شاعران مردمی با هر زبان و دین و فرهنگی که باشند، باز هم در عشق به وطن و بیزاری از تسلط بیگانه همدل و هم زبان هستند.
مقایسه ای میان دو اثر مشهور صوفیه: کشف المحجوب هجویری و خلاصه ی شرح تعرف(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
مقایسه برخی از اصطلاحات عرفانی تمهیدات با چند متن عرفانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
آنچه در این مقاله مطرح می شود، نقد و بررسی نگرش عرفانی عین القضاه است. اگر با نگاهی دقیق و موشکافانه کتب عرفانی را مورد بررسی قرار دهیم، متوجه می شویم که عرفا در بعضی از مسایل عرفانی اختلاف نظر دارند و نظرات متفاوتی را ارایه داده اند. عین القضاه نیز از جمله این عرفاست که شیوه تقلید را کنار زده و عرفانی را که حاصل نظر و عمل اوست، در پیش روی خواننده قرار داده است و شاید علت جذابیت آثار وی، همین نگاه منحصر به فرد اوست. نگاه عین القضاه به بعضی از مسایل عرفانی از جمله ابلیس، عشق، روح، غیرت، کفر و ... در خور توجه است.هدف نگارنده از نوشتن این مقاله تکرار مکررات نیست، بلکه در این مقاله سعی شده که اصطلاحات عرفانی را که عین القضاه در معانی و تعابیر جدیدی به کاربرده - که تاکنون کسی در آن معنی به کار نبرده و اگر هم به کار رفته بسیار نادر بوده - بیان شود.
روایتی دیگر از برزونامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان حماسه هایی که پس از شاهنامه ی فردوسی به نظم درآمده اند، «برزونامه» نسبتا رواج بیشتری در میان عامه ی مردم داشته است. طرح داستانی ساده و عامه پسند، زبان روان و خالی از آرایه های دشوار بیانی و بدیعی، زودیاب بودن موقعیت های داستانی، بافت حماسی و سرگرم کننده و... سبب شده است این داستان بیش از دیگر حماسه های ملی و تاریخی پس از شاهنامه در اندیشه ی مردم برخی از مناطق ایران جای گیر شود و با حفظ ویژگی های حماسی خود در ردیف داستان هایی مانند امیر ارسلان نامدار و حسین کرد شبستری، در حافظه ی تاریخی مردم رخنه کند و بماند.
رواج این متن در گوشه و کنار ایران سبب شده است که در گذر زمان، روایت نخستین این منظومه دست خوش دگرگونی شود و روایت های شفاهی گوناگونی از آن در میان مردم پدیدار شود که گاه با یکدیگر کاملاً متفاوت هستند.
در این جستار کوشش شده است، نخست روایتی شفاهی از این منظومه که در منطقه ی کوهمره سرخی رواج دارد، معرفی و سپس به واکاوی شباهت ها، تفاوت ها و بررسی تطبیقی این روایت و روایت مکتوب و منظوم موجود، پرداخته شود
زیبایی شناسی پدیده مفهومی عشق با نگاهی تطبیقی به اشعار شاملو و قبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی یکی از مقوله های مهم در تحلیل آثار ادبی بین ملل مختلف است که اخیراً ذهن برخی از منتقدان معاصر را به خود مشغول داشته است. منتقدان برای بررسی تطبیقی آثار از روش های مختلف نقد ادبی بهره برده اند. یکی از این روش ها ، نقد در حوزه زیبایی شناسی است. نقد زیبایی شناسی ، فرصت مناسبی برای تحلیل پدیده ها ی مفهومی است که از طریق تجربه زیبایی در اثر ادبی به دست می آید.
یکی از مهمترین و اساسی ترین پدیده های مفهومی در آثار ادبی و خصوصاً شعر، عشق است که به صورت پرسش زیربنایی و ژرف نگرانه (""عشق چیست؟"" )، اغلب شاعران جهان را به خود مشغول داشته است ؛ آنچنان که گاهی دیدگاه دو شاعر را که در ظاهر از یکدیگر دورند و افق های نگاه و پشتوانه های فرهنگی شان نیز متفاوت است ، به یکپارچگی و یکسویه نگری می کشاند. برای نمونه ، »احمد شاملو» در ادبیات فارسی و «نزار قبانی» در ادبیات عرب که به خوبی از این موهبت بهره برده اند.
این مقاله می کوشد تا در این راستا و با نگاهی تطبیقی به شعر دو شاعر فوق، افق تازه ای را فرا روی نقد بگشاید. لذا ، ضمن تبیین مبانی نظری مرتبط با موضوع ، ابتدا ، اندیشه و نگرش های دو شاعر در این زمینه ، جداگانه استخراج و بررسی می شود ؛ سپس پدیده های مفهومی کلّی حاصل از تفکر آن ها ، به طور تطبیقی ، مورد تحلیل واقع می گردد.
مقایسه ی رستم و سهراب «ماتیو آرنولد» با رستم و سهراب شاهنامه
حوزههای تخصصی: