فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۳٬۶۹۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
رثای امام حسین (ع) و عاشورا، بخش قابل توجّهی از ادبیّات عربی و فارسی را به خود اختصاص داده است. پژوهش حاضر، با تمرکز بر قصیدة «الدّم الثّائر»از وائلی و «نی نامه» از امین پور، سعی در بررسی جایگاه شخصیّت امام حسین (ع) و دلالت ها و معانی پنهان در متن این دو شعر دارد. روش پژوهش، توصیفی - تحلیلی و کتابخانه ای است که پس از جمع آوری داده ها، به تحلیل و بررسی آن ها و تطبیق بازتاب رثای امام حسین (ع) در شعر این دو شاعر، از منظر سبک شناسی دو قصیدة مورد نظر پرداخته شده است. نتیجه اینکه در قصیدة وائلی، محور اساسی، کهن الگوی ولادت مجدّد بوده و بیانگر دیدگاه رئالیستی شاعر است؛ ولی بر شعر امین پور، فضایی عرفانی حاکم است و امام را عارفی می داند که با شهادت خود به وصال رسیده است. فضای کلّی حاکم بر دو قصیده، حزن آلود و اندوهگین است. دو شاعر، روایت کنندة صرف ماجرای عاشورا نبوده و آن را دست مایة بیان معانی دیگری قرار داده اند.
بررسی تطبیقی کهن الگوهای آنیما و آنیموس در اشعار سیمین بهبهانی و غادة السّمّان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، شعر دو شاعر برجستة ادب معاصر فارسی و عربی، سیمین بهبهانی و غادة السّمّان، از منظر ادبیّات تطبیقی و کهن الگوهای آنیما و آنیموس که یونگ توجّه خاصّی به آن ها داشته، بررسی شده است. در این مقاله، ابتدا به تحلیل نظری موضوع پرداخته شده و سپس کهن الگوهای آنیما و آنیموس در اشعار ایشان مورد مطالعه قرار گرفته است؛ افزون بر این، میزان بسامد هر کدام، با توجّه به شرایط فرهنگی، زمانی و شخصیّتی در اشعار آنان بررسی شد. یافته ها بیانگر این است که جنبه های مثبت و منفی این دو کهن الگو، در شعر هر دو شاعر ملاحظه میشود؛ هرچند با توجّه به نوع زندگی و تفکّراتشان، جنبه منفی آنیموس در شعر ایشان از بسامد بیشتری برخوردار است. شیوه بررسی در این پژوهش، از نوع توصیفی - تحلیلی بوده است.
در جستجوی کمال مطلوب(بررسی تطبیقی «ماهی سیاه کوچولو»ی صمد بهرنگ با «جاناتان مرغ دریایی» ریچارد باخ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صمد بهرنگی جزو اولین کسانی است که در ایران برای بچه ها داستان نوشت و «ماهی سیاه کوچولو»ی او یکی از شاهکارهای ادبیات کودک و نوجوان ایران است. در این داستان، ماهی سیاه کوچولو از زندگی بی حاصل در محیطی محدود، و از خمود فکر و بطالت عمر هم نوعانش خسته شده است. بنابراین عزم جزم کرده است به دنیاهای وسیع برود و در آنجا آگاهی و تجربه های نو کسب کند، به همین خاطر با شکستن سنت ها و تابوها، قدم در راهی پرمخاطره می گذارد... . ماهی سیاه کوچولو از نظر مضمون و محتوا و ساختار( طرح، روایت، زاویه دید، نمادپردازی و ...) شباهت های زیادی با داستان «جاناتان مرغ دریایی» ریچارد باخ آمریکایی دارد. در این جستار تلاش می شود تا به شیوه توصیفی- تحلیلی به بررسی تطبیقی این دو داستان بپردازیم و با بیان وجوه اشتراک و افتراق آن دو، اشتراکات فکری، فرهنگی، ذوقی و.. دو نویسنده از دو ملت غیر هم زبان را عرضه بکنیم.
بررسی تطبیقی مضامین همگون و ناهمگون بهاریه سرایی (در شعر سپهری و جبران خلیل جبران به صورت موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
175 - 193
حوزههای تخصصی:
طبیعت و مظاهر آن، از دیرباز در آثار ادبی و هنری، ظهور و حضوری گرم و پرنشاط داشته است، و از روزگاران قدیم مورد توجه شاعران فارسی زبان و عرب زبان بوده است. در شعر معاصر فارسی و عربی مضامین مشترک فراوانی در ادب دو شاعر نامدار، سپهری و جبران خلیل جبران مشاهده شده است. مقاله حاضر سعی بر آن دارد تا به روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی- تحلیلی، به بررسی علل و اسباب وجود مضامین مشترک و همگونی و ناهمگونی بهاریه سرایی در اشعار این دو شاعر بپردازد. از علل و اسباب وجود این مضامین می توان به مواردی همچون الهام پذیری از مکتب رمانتیک، عرفان شرق دور، تأثیرپذیری از اندیشه های عارفانه و صوفیانه، وضعیت نابسامان اجتماع، نقش محیط زندگی بر دوره کودکی و تأثیرپذیری از مکاتب هنری اشاره کرد.
بررسی و تحلیل عناصر داستانی در دو داستان«زنی که مردش را گم کرد!» و « به کی سلام کنم؟»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال اول زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
62 - 79
حوزههای تخصصی:
داستان، آفرینشی هنری است که ذهن خلّاق نویسنده با الهام گرفتن از زندگی درونی و بیرونی بشر و آنچه پیرامون اوست، با عناصری بنیادین خلق می شود. عناصر داستان، شالوده و ساختار اصلی یک داستان را تشکیل می دهد که بررسی و شناخت این عناصر، مخاطب را در شناخت بهتر نویسنده اثر راهنمایی می کند؛ زیرا نویسنده بنا به فراخور افکار و اندیشه های خود، از عناصر داستانی بهره می گیرد و نتیجه ی این امر، خلق آثاری متفاوت با درون مایه و مضمونی تأثیرگذار است. صادق هدایت و سیمین دانشور از نویسندگان معاصری هستند که در تجربه های نویسندگی، اغلب مسائل و مشکلات گریبان گیر زنان را از موضوعات و مضامین اصلی داستان های خود قرار داده اند. مقاله حاضر نمودهای این مفهوم جامعه شناسانه و روان شناسانه را در عناصر دو داستان «زنی که مردش را گم کرد!» و «به کی سلام کنم؟» بررسی و تحلیل می نماید. دلیل انتخاب این دو نویسنده، تناسب موضوع در این دو داستان رئالیستی است. در این نوشتار، در یک مقدمه و دو گفتار، با روشی توصیفی-تحلیلی با رویکردی کمی و کیفی ضمن بررسی تطبیقی عناصر داستانی، مباحث زن، جامعه، سیاست، آموزش، اقتصاد و غیره به همراه شاهد مثال، بازخوانی می شود و آشکار می گردد که در این دو اثر ، فقر موضوع محوری و تلاش برابری برابری اجتماعی پیام اصلی نویسندگان است.
مقایسه جلوه های ادبیات مقاومت در شعر علی فوده و فرخی یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
71 - 101
حوزههای تخصصی:
ادبیات مقاومت از مهم ترین سنگرهای فرهنگی ملت های تحت سلطه است. این واژه همواره با ظلم ستیزی عجین شده و آن را تداعی می کند. این نوع از ادبیات از پیشینه ای طولانی در طول تاریخ بهره مند است که به علت ظلم و ستم حاکم در کشورهای مسلمان از جانب بیگانگان و نیز جنگ هایی که بر آنان تحمیل شده است از نمود خاصی برخوردار است. کشورهای ایران و فلسطین دو نمونه والا از این کشورها هستند. علی فوده از شاعرانی است که توجه ویژه ای به فلسطین دارد. فرخی یزدی شاعر مشروطه، از شاعران ایرانی است که با شعر خویش به دفاع از ملت خود در برابر بیگانگان و ظلم و ستم داخلی پرداخته و غیرت و هویت ملی و وطن دوستی، دعوت به مبارزه، انتقاد از اوضاع پریشان سیاسی و تلاش برای بیدارسازی مردم از مضامین مشترک در شعر دو شاعر است. این پژوهش در پی آن است که با استفاده از ابزار کتابخانه ای و با روش توصیفی- تحلیلی بر مبنای مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی ضمن بیان مضامین ادبیات مقاومت در شعر هر دو شاعر، به مقایسه این مضامین در شعر آن ها بپردازد.
دو چکامه ای که دو امیر را به وطن باز آورد (یادِ بغداد «نمرّی» و بوی جوی مولیان «رودکی»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جستار پیش رو به بررسی دو گزارش کمابیش یکسان از دو قصیده می پردازد؛ یکی مربوط به ادبیات عرب و سدة دوم هجری است و دیگری مربوط به ادبیات فارسی و سدة سوم. طبق این دو گزارش، هارون الرشید و امیر نصر سامانی که مدتی ترک وطن کرده با شنیدن چکامه ای که رودکی و منصور نمری می گویند، با شتاب به موطن خود باز می گردند. قصیدة رودکی به «بوی جوی مولیان» معروف است و قصیدة نمری را «یادِ بغداد» نامیده ایم. در این مقاله پس از یاد هر دو گزارش، به هم سنجی شکلی و محتوایی آن دو و تاثیر احتمالی یک راوی از راوی دیگر و عواملی که سبب شده دو قصیده در خلیفة عباسی و امیر سامانی مؤثر بیافتد، اشاره کرده ایم.....ة سوم. طبق این دو گزارش، هارون الرشید و امیر نصر سامانی که مدتی ترک وطن کرده با شنیدن چکامه ای که رودکی و منصور نمری می گویند، با شتاب به موطن خود باز می گردند. قصیدة رودکی به «بوی جوی مولیان» معروف است و قصیدة نمری را «یادِ بغداد» نامیده ایم. در این مقاله پس از یاد هر دو گزارش، به هم سنجی شکلی و محتوایی آن دو و تاثیر احتمالی یک راوی از راوی دیگر و عواملی که سبب شده دو قصیده در خلیفة عباسی و امیر سامانی مؤثر بیافتد، اشاره کرده ایم.
عنوان شناسی تطبیقی نام سروده های دو مجموعه «زمستان» اخوان و «المجد للأطفال و الزیتون» البیاتیاز منظر مکتب رمانتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهدی اخوان ثالث در ادبیات معاصر فارسی و عبدالوهاب البیاتی در ادب معاصر عربی ازجمله شاعرانی هستند که حضور مؤلفه های رمانتیسم در عنوان و متن شعرشان چشمگیر است. این جستار بر عنوان شناسی تطبیقی شعر در دو حوزه زبانی-ادبی فارسی و عربی و تبیین پیوند عنوان (به مثابه عنصر شاخص پیرامتنی) با عناصر درون متنی و برون متنیِ مؤثر بر انتخاب عنوان سروده ها متمرکز است و مؤلفه های رمانتیسم در نام سروده های نخستین مجموعه شعری این دو شاعر (زمستان و المجد للاطفال و الزیتون) را، پس از ورودشان به جهان سیاست و متأثرشدن زندگی شان از آن، بررسی می کند و میزان بازتاب این مؤلفه ها را مقایسه و تحلیل می کند تا مشخص شود کدام مؤلفه یا مؤلفه ها در نام سروده های هریک برجسته تر است و علت برجستگی چیست. مطالعه عنوان های شعری دو مجموعه نشان می دهد که برخی مؤلفه های رمانتیسم، ازجمله «بازگشت به کودکی»، «گریز و سفر»، «اندوه و تنهایی» و «گذشته گرایی رمانتیک»، در عنوان های شعری هر دو شاعر به طور آشکار بازتاب یافته است، امری که با توجه به جایگاه ویژه عنوان در شکل گیری هویت کلی متن، از جایگاه خاص رمانتیسم در دیدگاه دو شاعر حکایت دارد. برخی مؤلفه ها (ازجمله ملی گرایی رمانتیک) در عنوان شعرهای البیاتی بازتاب یافته است، اما با اینکه متن بسیاری از سروده های اخوان با ملی گرایی در پیوندی استوار است، در عنوان شعرهای او از آن نشانی نیست.
آلیات إثراء عاطفة الحزن فی اشعار صلاح عبدالصبور و حسین منزوی (دراسة تحلیلیة مقارنة فی الرموز الشعریة)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الآلیات الّتی یعتمدها الشّاعر للإیحاء والتّأثیر بدلاً من المباشرة والتّصریح تنقل المخاطب من المستوی المباشر للقصیدة إلی المعانی والدّلالات الکامنة وراء النّصّ کما تقوم باستکمال ما تعجز الکلمات عن بیانه الصّریح. فالتّعبیر بالرّمز یعطی زخماً وغنیً وخصوبة للنّصّ الشّعری وهذا ما دأب علیه الشّعراء المعاصرون وقد عکف الشّاعران الإیرانی والمصری حسین منزوی وصلاح عبد الصّبور علی توظیف تقنیّات حدیثة، لما فیها من قدرة علی توجیه الأفکار وتعمیق الرّؤیة الفنّیة وإثراء النّص وتخصیبه. فقصائدهما طافحة بالإیحاءات الدّلالیّة والرّصید الهائل للرّموز التّاریخیّة ک «رستم» و«سهراب» و«سندباد» و«حلّاج» والشّخصیّات الدّینیّة کالنّبی موسی (ع) وعیسی (ع) والإمام الحسین (ع). علاوة علی ذلک فقد استغلّ الشّاعران ظاهرة اللّیل والألوان وإفرازاتها الدّلالیّة لإثراء موتیف الحزن فی أشعارهما. یعمد هذا البحث إلی الدّراسة المقارنة للآلیات الفنّیّة الّتی استخدمها الشّاعران منزوی وعبد الصّبور لبلورة الحزن فی أشعارهما اعتماداً علی المنهج الوصفی - التّحلیلی التّابع للمدرسة الأمریکیة. ومن أبرز النّتائج الّتی تفیدها دراستنا هذه أنّ مشاعر الحزن تکاد تکون قویّة وغالبة فی اشعار الشّاعرین إلّا أنّ حزن منزوی ناجم عن عوامل وأسباب ذاتیّة أو فردیّة فی حال ینبثق حزن عبد الصّبور من أسباب سیاسیّة واجتماعیّة ثمّ إنّ منزویاً یبدو من خلال کلماته شاعراً متشائماً بینما یبدو عبد الصّبور شاعراً متفائلاً بصورة عامة.
دراسة مقارنة بین آراء شفیعی کدکنی وأدونیس النّقدیّة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ أدونیس وشفیعی کدکنی یعتبران من الشّعراء النّقّاد الّذین استطاعوا تأسیس نظرة جدیدة ممزوجة من النّقد والشّعر بعد استیعابهم أفانین الشّعر العربی والفارسی. والمعروف أنّهما ذوا نزعات وآراء تبدو متشابهة حینا بل متضاربة أحایین أخری. والنّاقدان اهتمّا بالشّعر الحدیث والعکوف علی کشف ملابساته المنطویة علی ماوراء اللّغة الضّاربة جذورها أحیانا فی اللاّمعنی الملتبس علی الکثیر وتحلیل مکوّناته وزنا وقافیة إلی الموسیقی والصّور. کما أنّهما أقبلا علی دراسة الأدب الصّوفی لاحتوائه علی الکمّ الحافل بسمة التّغییر، الإبداع والثّورة النّابعة من صمیمها وجعلاها نصب أعینهما حیث جعلت یختلف أحدهما عن الآخر. أمّا المفارقة بینهما ظاهریّا فتعود إلی إنتمائهما إلی مذهب أدبی یختلف عن الآخر. فشفیعی یلتزم بالشّکلیّة الرّوسیة وأدونیس یحذو حذو الحداثانیین. فهذا البحث یحاول دراسة آراء کلّ من النّاقدین معتمدا علی المنهج الوصفی - التّحلیلی وفق المعاییر الثّلاثة (دراسة الشّعر الحدیث والصّوفیة والمذهب الأدبی) وذلک بإتباع معاییر الأدب المقارن. أمّا من أهمّ حصاد البحث فإنّ شفیعی یکون ملتزما بالصّوفیة الإسلامیة مؤمنا بضرورة حضور الولایة فی التّجربة الصّوفیة، إلّا أنّ أدونیس یبتعد عنها ویقترب من الّتی تشمّ منها رائحة السّریالیّة الوثنیّة، علما بأنّ الأخیر یؤمن بالإمامة لإستمرار النّبوّة. کما أنّ النّاقدین توصّلا إلی العلاقة القائمة بین الشّعر الحدیث وبین الفلسفة والمیتافیزیقیا، إلّا أنّ أدونیس یری أنّ الاهتمام بالوزن خارجی سطحی، أمّا شفیعی فیری فیه تقنیة لتنظیم مدی الحرکات فی الشّعر والتّبئیر والتّضخیم لبعض المعانی. مع أنّ النّاقدین یبدوان مختلفین فی انحیازهما الی المدرسة الأدبیّة إلا أنّهما مندفعان وراء غایة واحدة وهی التّغییر والإبداع فی الشّعر وتغییر فکر الإنسان العربی والفارسی.
البنیه الرواییه المشترکه بین روایتی «موسم الهجره إلى الشمال» و«قربانی باد موافق»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هفتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۸
103-118
حوزههای تخصصی:
تعد الروایه سرداً نثریاً طویلاً یصف شخصیات تختلف انفعالاتها وصفاتها وتحکی أحداثاً على شکل قصه متسلسله. تعتبر روایتا «موسم الهجره إلى الشمال» للطیب صالح (1929-2009) الروایی السودانی و «قربانى باد موافق» (ضحیه الریح المواتیه) لمحمد طلوعی (1979) الروایی الإیرانی أکثر تشابهاً فی البنیه الرواییه، بحیث یتناول الرواییان إلى بیان الأحداث والتطورات المرتبطه بمرحله وصول الأنشطه السیاسیه للحزب المارکسی فی الشرق إلى ذروتها وذلک عبر بنیه سردیه مشترکه. وبناءً على هذا جاءت الدراسه معتمدهً على المنهج الوصفی-التحلیلی للبحث عن البنیه الرواییه المشترکه للروایتین، وهی ثمره الحبکه المشترکه لهما، وذلک بهدف دراسه مقارنه لبنیه الروایتین. تدل النتایج على أن الرواییین اختارا ثیمات مشترکه إلى حدما ومستقاه من القضایا السیاسیه، ومواجهه الشرق والغرب، وقضیه الحب. کما اختارا بدایه متشابهه للقصه، وذلک عن طریق عرض شخصیتین رییسیتین عاشتا فی الغرب مدهً متأثرتین بالثقافه الغربیه وکانت نهایتهما أن أصیبتا بمرض شیزوفرینیا وانتحرتا غرقاً فی الماء. والروایتان متشابهتان من ناحیه الحبکه، إذ یلجأ کاتباهما أکثر من مره إلى بناء الحبکه بناءً تعلیلیاً مکوناً من مجموعه أحداث متشابهه لتعلل ارتباط الأحداث بعضها ببعض، وسیرها نحو النهایه.
بررسی تطبیقی سرچشمه های اجتماعی شعر امل دنقل و سید حسن حسینی با تکیه بر نظریه ساختارگرای تکوینی گلدمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با تکیه بر نظریه لوسین گلدمن به بررسی تطبیقی- تحلیلی سرچشمه های اجتماعی اشعار دنقل و حسینی به عنوان نمایندگان روشنفکر طبقه مردمی، می پردازد و با بررسی عوامل آرمانی این دو شاعر، حضور اندیشه جمعی در شبکه ذهنی آنها را تبیین می کند. دستاورد این پژوهش بیان می کند که هر دو شاعر وظیفه تشخیص و برجسته سازی و گسترش تفکر جمعی آرمانهایی را داشتند که در سرزمین، عدالت و فرهنگ خلاصه می شود. آنها بخوبی توانستند این رسالت خود را در برابر جامعه و اقشار مردم و آرمان های از دست رفته آنها ادا کنند و موانع رسیدن به این آرمانها را شناسایی کنند که غالباً نتیجه سیاست خارجی بدخواهان و در مواردی سوء تدبیر سردمداران داخلی بود.
مقایسة ارداویراف نامه و التوهم حارث محاسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارداویراف نامهاثری از عهد ساسانی و به زبان پهلوی است. متن فارسی آن از روی ترجمة فرانسوی نوشته شده است. التوهمنوشته حارث محاسبی، از عرفای قرن سوم، و به زبان عربی است. این اثر هنوز ترجمه نشده است. هردو اثر دربردارنده مشاهدات انسان خاکی از عالم ملکوت اند. ویراف در جامعة زرتشتی ای که با حملة اسکندر مبانی دینی و اخلاقی آن دچار آشفتگی شده است، به منظور رفع شک عروج می کند. محاسبی نیز در جامعة اسلامی واعظی عارف است. هدف، ویژگی های فرهنگی و اجتماعی عصر، و طبقة اجتماعی هردو- به این معنا که یکی عارف و دیگری متشرع است- بر تصویرسازی های بهشت و دوزخ اثر گذاشته است. بهشت و دوزخ در ارداویراف نامهبراساس کارکردهای اجتماعی افراد و مبتنی بر بینش گیتی شناختی زرتشتیان ترسیم می شود؛ درحالی که در التوهمتأکید بر دوری و نزدیکی به خداوند است. باوجود اندیشة اسلامیِ محاسبی، مراحل سفر در هردو یکسان است و غایت هردو رسیدن به «روشنی بیکران». اگرچه عروج محمل موقعیتی تاریخی و اجتماعی است، هردو اثر بر الگوی جمعی کمال یابی که از ریشه های عمیق برخوردار است، منطبق می شوند. محاسبی با گزینش آیات، احادیث و به کارگیری قدرت تأویل، مشاهدات خود را با الگوهای جمعی کمال سازگار کرده است.
بررسی ریشه شناختی نام های فارسی گیاهان در زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی دامنة نفوذ و گسترش واژه های فارسی در زبان های دیگر و از آن جمله زبان های اروپایی و به طور خاص زبان انگلیسی از جمله موضوعات درخور توجهی است که با وجود اهمیت انکارناپذیرش از منظر زبان شناختی و نیز فرهنگی و تاریخی کماکان ابعاد مختلف آن در مطالعات ریشه شناختی مغفول مانده است. در این بین، بررسی واژه های انگلیسی با ریشة فارسی بیانگر آن است که بخش قابل توجهی از این مجموعه به نام های گیاهان اختصاص دارد؛ نام هایی که در دوره های مختلف زمانی و به شکل غیرمستقیم به این زبان راه یافته اند و در روند انتقال با تغییرات متعددی از جمله تغییرات آوایی و دگرگونی های معنایی (گسترش، کاهش، تغییر) همراه شده اند. در این نوشتارکه مبتنی بر مطالعه ای گسترده و جامع درخصوص وام واژه های فارسی در زبان های اروپایی و به طور خاص زبان انگلیسی تدوین شده است، بیست و چهار واژه از مجموعِ بیش از چهل واژه شناسایی شده برگرفته از نام های فارسی گیاهان در زبان انگلیسی، با تکیه بر فرهنگ ها و مطالعات معتبر ریشه شناختی به شیوه ای توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته اند. در این بررسی، سعی بر آن بوده تا اطلاعات مرتبط با ریشة واژه در زبان فارسی، معنا و دامنه کاربرد، روند انتقال، زبان های واسط، تغییرات آوایی و دگرگونی های معنایی به نحوی نظام مند ارائه گردد. به علاوه برای آشنایی بیشتر با نوع کاربرد این واژه ها در زبان مبدأ، تا حد امکان در مورد تعدادی از مدخل ها، داده هایی از نحوة کاربردشان در متون قدیم فارسی ارائه شده است. در مواردی نیز که این واژه ها به دیگر زبانهای اروپایی راه یافته اند، تلاش برآن بوده تا آنها نیز معرفی گردند.
اشتراکات زیباشناسی و مضمو نپردازی زلف معشوق در شعر فارسی و عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشتراکات زیباشناسی و مضمون پردازی زلف معشوق در شعر فارسی و عربی چکیده فرهنگهای ایرانی وعربی با داشتن خواستگاه های مشترک در بسیاری از زمینه های ادبی از جمله توصیف معشوق دارای مشابهت های فراوانی است؛ تا آنجا که در برخورد با عشق و زیبایی های معشوق نیز هم که به نظر می رسد امری شخصی و فردی است؛ مساله تأثیر و تأثر میان دو فرهنگ ایرانی و عربی، به میان کشیده می شود. این تأثیر پذیری با مقایسه میان آثار منظوم فارسی و عربی وبویژه جنگهایی نظیر نزهه المجالس فارسی تالیف جمال الدین خلیل شروانی در قرن هفتم و االمحب و المحبوب المشموم و المشروب عربی اثر سری الرفاء نگاشته در قرن چهارم بیشتر آشکار می شود. مؤلفان این مقال کوشیدهاند همة اعضا و قوایم معشوق را در دو شعر فارسی و عربی با یکدیگر بکاوند و بسنجند؛ پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از مطالعات تطبیقی به بررسی مضامین مشترک در زیبایی شناسی و صور خیال زلف معشوق در شعر فارسی و عربی پرداخته است. آشکار است درین سنجش، دست آورد نهایی ما تنها مقایسة نفس آثار و دقایق مربوط به هر بیت نیست؛ بلکه دست یابی به کیفیت تجلی و انعکاس جلوة یکی از قوایم معشوق در دو شعر فارسی و عربی مورد انتظار است. درواقع کوشیده ایم تا پژوهش حاضر متضمن آن باشد که نویسنده و شاعر ایرانی چگونه با مضامین و آثار عربی مقابله و مضامین و صور خیال مربوط به زلف را به چه شکلی تلقی، گزینش، تصرف و تصور کرده است. واژگان کلیدی:جمال، زلف، معشوق، مقایسه تطبیقی فارسی و عرب.
مؤلفه های زبان عامه در منظومه های «زهره و منوچهر» و «ایرج و هوبره»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان یکی از اصلی ترین اجزای فرهنگ است که باعث برقراری ارتباط و تبادل اندیشه می شود. زبان عامه از عناصر معنوی فرهنگ عامه و جزء گنجینه های ادب فارسی است که در آثار ادیبان پارسی به کار گرفته شده است. این زبان بخش جدایی ناپذیر فرهنگ و ادبیات عامه است؛ فرهنگی که شامل باورها، افسانه ها، مَثل ها، ترانه ها و... است. بهره گیری از زبان عامه در ادبیات دورة مشروطه نمود بیش تری داشته است. شعر این دوره بیشتر پسند خاطر عام یافته است تا خاص. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی آخرین منظومه های غنایی فارسی؛ «زهره و منوچهرِ» ایرج میرزا و «ایرج و هوبرهِ» لاربن را از منظر واژگان، اصطلاحات، کنایات و ضرب المثل ها، که عناصر چهارگانة زبان عامه اند، مورد بررسی قرار داده است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که با وجود تشابه وزن، قالب، درون مایه و زبان دو منظومه، کاربرد زبان عامه در ایرج و هوبره نسبت به زهره و منوچهر کمتر است؛ چرا که زمانِ ایرج میرزا اقتضا می کرد که با مردم به زبان خودِ آنان سخن بگویند و بنویسند و از به کارگیری لغات و اصطلاحات و مثل ها و تکیه کلام های آشنای مردم خودداری نکنند. از طرفی دیگر، زبانِ آثار جمال زاده، میرزاده عشقی، نسیم شمال و دهخدا که زبان دوره مشروطه به حساب می آمد بر زبان شعری ایرج میرزا بی تأثیر نبوده است، در حالی که زبان لاربن به زبان معیار بسیار نزدیک است.
رثاء الأولاد بین ابن نباتة المصری و الخاقانی الشروانی؛ دراسة مقارنة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعتبر ابن نباتة المصری من شعراء العصر المملوکی الذی اتجه إلی غرض الرثاء وذلک لأنه واجه وفاة أحبائه من أبنائه وزوجته وجارته فی حیاته الشخصیة وصوّر فی شعره الرثائی مدی الفاجعة وأثرها علیه. رثاء ابن نباتة لأولاده یتصف بالأوصاف الصادقة وینبع من ألم الفراق، فرثاهم بقلب مفجوع حیث کاد قلبه یتفجر من الحزن. من ناحیة أخری نری أن الشاعر الفارسی ""الخاقانی الشروانی"" یرثی أحبائه وأقربائه الذین فارقوا الحیاة. إنه فقد ابنه أمیر رشید الدین وذلک دفع الشاعر إلی إنشاد قصائد رثائیة التی سمیت أبرزها ""بترنم المصائب."" من خلال هذه الدراسة نهدف إلی مقارنة الرثاء وخصائصه فی شعر ابن نباتة المصری والخاقانی الشروانی علی أساس المدرسة الأمریکیة للأدب المقارن للإجابة علی بعض الأسئلة، منها: کیف تکون القصائد الرثائیة للشاعرین، وأیهما الأفضل فی هذا الغرض؟ وما هو وجوه التفارق والتشابه بین مراثی الشاعرین لأولادهما؟ وحصلت نتائج البحث علی أن الخاقانی تفوق نظیره العربی فی رثائه لأولاده حیث أن الخاقانی یبرز العواطف الإنسانیة فی رثائه أکثر من ابن نباتة وقام الخاقانی بالإبداع فی هذا الفن.
تأثیر نگرش وحدت وجودی مآبانه مولانا جلال الدین بلخی در آثار یونس امره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یونس امره (720-638 ه.ق)، شاعر ترک زبان که جوانی اش، مقارن پیری مولانا بوده، از جمله شاعران و متصوفانی است که سخت تحت تأثیر عقاید، افکار و اشعار مولانا بوده و با تأثیرپذیری از وی، آثاری در عرفان و تصوف زبان ترکی به جای گذاشته که ضمن تقریر مجدد افکار ایشان، باب تازه ای در عرفان و تصوف ترکیه گشوده است. او، به تبعیت از مولانا، با بهره گیری از فرهنگ عمیق کشور خود و ترکیب آن با مفاهیم عمیق اسلامی – عرفانی، توانست باب تازه ای در ادبیات عرفانی ترک زبانان بگشاید. تأثیر اندیشه موسوم به وحدت وجودی مولانا در اندیشه و آثار یونس امره، به وضوح، قابل مشاهده است. وحدت وجود، به عنوان یکی از مباحث اصلی عرفان اسلامی که از غرب جهان اسلام به شرق آن آمده، با تمام ترکیبات وابسته به خود (از جمله توحید، تجلی ، قدیم بودن خداوند و خلق جدید) نقشی اساسی در آثار مولانا، به خصوص در مثنوی و به تبع آن، آثار یونس امره، همچون رساله النصحیه و دیوان اشعار، ایفا کرده است. پس از ترجمه اشعار حاوی اندیشه وحدت وجودی یونس امره از زبان ترکی استانبولی و تطبیق و مقایسه آن با اشعار مولانا، این نتیجه به دست آمده است که بی شک، یونس امره در ارائه اندیشه های خود، تحت تأثیر مستقیم مولانا بوده است.
تحلیل تطبیقی برخی مضامین عاشورایی در شعر معاصر ایران و جبل عامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جبل عامل، منطقه ای است در جنوب لبنان، مشرف بر دریای مدیترانه که تا حدود فلسطین امتداد دارد و شامل شهرهای صور، صیدا، بنت جبیل، نبطیه و...است. ساکنان جبل عامل، شیعه هستند و اشتراکات دینی و اعتقادی زیادی با مردم ایران دارند و ازآنجاکه آنها نیز مانند ایرانیان، زیر سلطه استعمار و تجاوزات دشمنان قرار داشته اند، شباهت های زیادی میان اشعار عاشورایی شاعران دو منطقه وجود دارد. در ایران، سرنگونی نظام شاهنشاهی و پیروزی انقلاب اسلامی، فصلی جدید در شعر عاشورایی معاصر گشود و جریانی نو در سرایش آثار مذهبی و عاشورایی پدید آورد که تنوع و گستردگی آن، در هیچ دورانی وجود نداشته است. از سوی دیگر، در جبل عامل نیز حضور استعمارگران و تجاوزات پی درپی رژیم صهیونیستی و مقاومت مردم لبنان در برابر آنها، سبب شده است تا شاعران، بیش ازپیش به شعر عاشورایی بپردازند. در این مقاله، سعی شده است که مهم ترین مضامین مشترک عاشورایی در شعر معاصر دو سرزمین، مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.
بررسی و تحلیل تطبیقی مفهوم دوزخ از دیدگاه دانته و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه تحلیلی- تطبیقی آثار بزرگ ادبیات جهان، با عنوان ادبیات تطبیقی و تحقیقات بینامتنی شناخته شده است. این پژوهش ها، موضوعاتی ارزشمند و درخور توجه هستند. در این مقاله مبانی دوزخ در کمدی الهیدانته با عرفان اسلامی، باتکیه بر آموزه های ابن عربی مقایسه می شود. هدف این پژوهش آشکارکردن تفاوت ها و شباهت های مبانی اثر دانته با آموزه های اسلامی است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی - تحلیلی بر مبنای روش اسنادی و برپایه تحلیل محتواست. در این پژوهش با مقایسه سروده های دوزخ دانته و مبانی قرآنی، عرفانی، برهانی، ادبی، زبان تأویلی و رازآلود این متن روشن می شود. میان مبانی معرفت شناسانه دوزخ دانته و عرفان اسلامی و به ویژه آموزه های ابن عربی، اشتراکات صوری و معنایی ظاهری و ماهیتی بسیاری دیده می شود که نشانة تأثیرپذیری دانته از ابن عربی و متون اسلامی است؛ مخلوق و موجودبودن دورخ، شکل دایره وار آن، تقسیمات درجات و مراتب دوزخ، درگیری و ستیز اهل آن، ازجملة این اشتراکات است. البته میان منابع مسیحی و اسطوره های یونانی دانته با منابع اسلامی شیخ اکبر اختلافاتی وجود دارد و به همین سبب گاهی مبانی عقیدتی کمدی الهیبا آموزه های ابن عربی ازنظر شکلی و ماهیتی مختلف است؛ اختلاف در جایگاه جغرافیایی و تعداد طبقات دوزخ، همچنین جاودانگی در آن، ازجملة این اختلافات است.