فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۴۰۰ مورد از کل ۳٬۶۹۷ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۲
155 - 174
حوزههای تخصصی:
در این مقاله بر آن بوده ایم که عناصر رئالیسم جادویی را در آثار غلامحسین ساعدی و گابریل گارسیا مارکز بررسی نموده و شیوه بکارگیری این عناصر را در آثار این دو نویسنده به صورت تطبیقی بررسی نماییم. ساعدی یکی از مشاهیر ادبیات معاصر ایران در زمینع داستان نویسی می باشد. گابریل گارسیا مارکز نیز شخصی است که اسم او با رئالیسم جادویی گره خورده است و پیشگام این نوع ادبی محسوب می شود. این دو نویسنده در بکارگیری عناصر این سبک آثار مشابهی از خود به جا گذاشته اند، هر دو را می توان در نوشته هایشان کابوس زده، تلخ و مرگ اندیش یافت، به همان اندازه هم می توان آن دو را طنزاندیش و پوچ گرا دید.
چرایی اقبال امرسن به حافظ: نگاهی تاریخی در بررسی یک ارتباط ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش های متعدّد به ارتباط حافظ و امرسن اشاره شده است؛ در این پژوهش ها غالباً بر تأثیر حافظ بر امرسن و گاهی بر شباهت میان آن دو یا شیفتگی امرسن نسبت به حافظ تأکید شده است، امّا آنچه مورد بررسی قرار نگرفته-است جنبه های تاریخی آن ارتباط و چرایی آن است. توجّه به آمریکای قرن نوزدهم، جنبش ها و گفتمان های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن کشور پژوهش حاضر را به نتایج روشنگری رهنمون می شود. علاوه بر تلاش آمریکا برای خلق هویّت ملّی مستقل از بریتانیا، عزم امرسن برای ایجاد سنّت ادبی متمایز از ادبیات بریتانیایی، نوجویی و آزاداندیشی او در استقبال از فرهنگ های غیراروپایی، جهان شمول بودن اندیشه های حافظ از یک سو و مشابهت های میان تعالی گرایی امرسن و عرفان حافظ از سوی دیگر زمینه را برای نزدیکی امرسن به حافظ در دوره ای خاص از تاریخ ادبیات آمریکا فراهم می کند. مجموعه این عوامل سیاسی، فرهنگی و ادبی چرایی و چگونگی اقبال امرسن به حافظ را در دوره شکوفایی ادبیات آمریکا آشکار می سازد.
بررسی تطبیقی مؤلفه های مشترک آرمان شهری از منظر نظامی گنجه ای و توماس مور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال اول پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱
126 - 144
حوزههای تخصصی:
نوع بشر همواره در اندیشه تجربه بهترین سطح زندگی بوده است. از آنجا که این آرزو بر روی زمین هرگز محقّق نشده است، در تخیّل خود آن را ترسیم کرده است. این شهر خیالی، آرمان شهر یا یوتوپیا نام دارد و ساکنان آن، در سلامت جسمانی و روانی کامل بسر می برند. آرمان شهر در همه فرهنگ ها نمود دارد. در شرق، نظامی گنجه ای در دو اثر خود، اقبال نامه و خسرو و شیرین، با معرّفی شهرهای زیبایی و اَرمن، مدینه فاضله مورد نظرش را ترسیم کرده است و در غرب، توماس مور، در کتاب خود با عنوان یوتوپیا، از جزیره ای سخن گفته است که آرمانی و دست نیافتی به نظر می رسد. تطبیق دیدگاه های این دو شخصیّت ادبی، جنبه های مشابه و غیرمشابه آرزوهای مردمی که در دو فرهنگ متفاوت رشد کرده اند را به خوبی نمایان می سازد. در مقاله حاضر، با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد تطبیقی (مکتب آمریکایی)، ویژگی های مشترک آرمان شهر مورد نظر نظامی و مور بررسی شده است. به نظر می رسد در نگاه این دو شخصیّت، شهر آرمانی که دور از جوامع دیگر قرار گرفته است و دسترسی به آن آسان نیست، بر پایه فضیلت ها استوار شده است و خدامحوری و دین مداری در آن نمود برجسته ای دارد. ساکنان این شهر، به مال دنیا، خاصّه سیم و زر اهمّیّتی نمی دهند و از برافروختن آتش جنگ و فتنه بیزار هستند. همچنین، تعاون و یاری رساندن به یکدیگر در الویّت قرار دارد و شکار و کشتار حیوانات به قدر نیاز صورت می گیرد و زیاده روی در این امر، مذموم شمرده می شود.
بازتاب فرهنگ ایرانی در شعر فاضل العزاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی در پی آن است که به بررسی چگونگی بازتاب فرهنگ ایرانی در شعر فاضل العزاوی بپردازد. فاضل العزاوی، شاعر نوپرداز، خوش قریحه، گمنام و در قیدحیاتِ عراقی در قسمتی از سروده های خویش به فرهنگ ایرانی اشاره کرده است. از این رو در این مقاله کوشش شده است که علاوه بر معرفی چنین شاعر توانمندی به علاقه مندان در عرصه ادبیات عرب به ذکر شاهد مثال هایی که در آن فرهنگ ایرانی به چشم می خورد، پرداخته شود. از نمونه این شواهد یاد کردن شخصیت های ایرانی همچون خیام نیشابوری، مولانا، حافظ، سعدی و منصور حلاج است. براساس بررسیهای این شاعر علاوه بر ارادت خود به این شخصیت های ایرانی به دلیل بهره گیری از حکمت و مضمون شعری آنان در شعر خود از آنان نام برده است. نتایج پژوهش حاکی است که شاعر عراقی با روایت و وصف کردن اسطوره های ایرانی در داستان های هزارویک شب به صورت رمزی و کنایه ای آنها را تنها محمل و انگیزه ای برای آشکارنمودن انتقادِ سیاسیش می پندارد و آن را راهی برای ابراز نارضایتی های موجود جامعه زمانه خود قرار می دهد تا شاید تغییری در سرزمین خود پدید آورد. هم چنین در این جستار برجسته ترین نشانه های فرهنگ ایرانی در شعر فاضل العزاوی یعنی اشاره کردن به شهرها و مکان های ایران هم چون تهران، اصفهان، شیراز و قم دیده می شود و در نهایت این نتیجه دریافت شد که شاعر با ذکرِ این شهرها میان آنها با اوضاع سرزمین خویش نوعی پیوند و ارتباط برقرار نموده است. در واقع این شهرها را مکان هایی برای همدردی و همنوایی با میهن خود می داند. در پایان پژوهش واژه های معرب فارسی در شعرهای شاعر ارائه و مورد تحلیل قرار گرفته است که بدون تردید می تواند یکی از مصادیق اثربخشی زبان فارسی بر زبان عربی باشد. بر این اساس به جرأت می توان گفت شعر العزاوی آیینه تمام عیار فرهنگ ایرانی است .
بررسی تطبیقی نمودهای اندیشه فروغ فرخزاد و نازک الملائکه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۱
121 - 138
حوزههای تخصصی:
این مقاله به شیوه تحلیلی و کتابخانه ای در صدد پاسخگویی به این سؤال اصلی است که چه تفاوت ها و شباهت هایی در حوزه اندیشه فروغ و نازک الملائکه است؟ فروغ را نماینده تمام عیار شعر ادبیات زنانه دوره معاصر ایران می شناسند و نیز؛ نازک الملائکه به عنوان پایه گذار شعر نو در ادبیات عرب و نوع خاص آن، یعنی ادبیات زنانه شناخته شده است. علاوه بر زبان و احساس زنانه، مهم ترین ویژگی شعر فروغ و نازک ، پژواک و انعکاس زمانه هر دو شاعر در شعرشان است که به صورت استعمار ستیزی، فقر ستیزی، تقدیر گرایی، حدیث نفس، روایتگری، مرد ستیزی، حیرت، اسطوره، گرایش به شب، آنیمیسم، آرمان گرایی نمود پیدا کرده است. هرچند که در بیان برخی مسائل تفاوت هایی در اندیشه و بیان آن ها مشاهده شد.
بررسی فرآیند تأثیر محیط بر شخصیت متنبی و سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۳
157 - 181
حوزههای تخصصی:
هر فرهنگی ویژگی های خاص خود را دارد و این ویژگی ها بر شکل گیری شخصیت کاربران فرهنگی تأثیر دارد، چنانکه انگلیسی ها خونسردند و آمریکایی ها متعهد، ژاپنی ها پرتلاش و اسکاتلندی ها خسیس و فرانسوی ها رمانتیک و ایرانی ها بدبین هستند. اوضاع و احوال روزگار سعدی و متنبی به گونه ای بوده است که آن ها به حکمت گرایش پیدا کرده اند. این دو شاعر تحت تأثیر فضای زمانه خود بوده اند. انتشار فرهنگ یونانی و فارسی در گرایش هر دو به سخنان حکیمانه تأثیر داشته است. اندیشه های موعظه گرایانه تحت تأثیر زمان و محیط اجتماعی سیاسی، در شعر سعدی و متنبی شکل می گیرد. خودستایی متنبی اثرگرفته از عصر و زمانه او است و گرایش بیش از حد سعدی به تواضع و فروتنی، برخاسته از روحیات زمانه اش است.
الصوفیه وتوظیفها فی القضایا الاجتماعیه فی أشعار محمدرضا شفیعی کدکنی و محمد عفیفی مطر (دراسه مقارنه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن الصوفیه قد دخلت الأدبین العربی والفارسی منذ القدم والشعراء کان لهم قراءه خاصه عنها حسب تجربتهم الشعریه والعصر الذی عاشوا فیه. فالمؤثرات الاجتماعیه والظروف السیاسیه کان لهما أکبر تأثیر على توظیف التصوف من قبل الشعراء. واستمرت هذه المسیره حتی وصلت إلی العصر الحدیث الذی تشهد فیه عوده إلی المفاهیم الصوفیه فی شعر هذا العصر. والصوفیه من أهم التیارات فی الشعرین العربی والفارسی المعاصرین. ویحاول هذا البحث إبراز کیفیه توظیف «شفیعی کدکنی» والشاعر المصری «عفیفی مطر» الصوفیه فی أغراضهما السیاسیه والاجتماعیه معتمداً علی المنهج الوصفی-التحلیلی والمنهج المقارن القایل بدراسه التشابهات والاشتراکات. ومن أبرز النتایج أن شفیعی کدکنی قد وظف شخصیات صوفیه قد اشتهروا علی مدی التاریخ بثوریتهم ونزعاتهم الإجتماعیه واستشهدوا فی سبیل غایاتهم کالحلاج، کما أن الشاعر المصری قد وظف مثل هذه الشخصیات إلا أنه قد أحدث تحویرا فیها.و قد استخدم عفیفی النفری بوصفه صوفیاً لم یکن ثوریاً واستحضره فی شعره کمحتجٍ أمام الحکام. کما أن الشاعرین یلتقیان فی قضیه الصمود أمام نظام السلطه باحثین عن غایه واحده فی شعرهما الصوفی ألا وهی الحریه والإنسانیه. أما أهم نتیجه لهذا البحث فهو أن الشاعرین یحتفیان بالصوفیه وقضایاها ویمزجانها بالقضایا الاجتماعیه کالجوع وتخلف الشعبین المصری والإیرانی وذلک لتوعیتهم أمام الحکام.
بررسی تطبیقی مضامین مدح علوی در اشعار «سنایی غزنوی» و «حیص بیص»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«سنایی» و «حیص بیص»، از جمله شاعران مدح علوی در ادبیّات فارسی و عربی قرن ششم هجری هستند؛ در مدایح علوی این دو شاعر، همسان اندیشی ها و درون مایه های یکسانی دیده می شود که با توجّه به ارتباط تاریخی بین دو شاعر، دلیلی بر تعاملات و مبادلات ادبی آن هاست. پژوهش حاضر بر اساس تجربة ادبیّات تطبیقی اسلامی و با دو روش تاریخی و توصیفی - تحلیلی، به بررسی تطبیقی مضامین مدح علوی در دیوان دو شاعر می پردازد. مهم ترین یافته های این مقاله نشان می دهد که مضامینی مانند امامت علی (ع)، شجاعت، علم، سخاوت و بخشندگی، عدالت، تقوا، شهادت طلبی، کرامات حضرت و مقام و منزلت والای ایشان، از جمله مضامین مشترک مدایح علوی در دیوان دو شاعر است. حیص بیص در ترسیم این فضایل و بیان این مضامین، تحت تأثیر سنایی بوده و همان مضامین را به صورت مستقیم در اشعار مدحی خود منعکس کرده است. شاعر عرب، با تأثیرپذیری از سبک بیان سنایی، همانند او با استفاده از آیات و احادیث و پرهیز از اغراق و آرایش های لفظی، به ترسیم فضایل علی (ع) پرداخته است. البتّه ابیات مدحی سنایی بیشتر و گسترده تر بوده و آگاهی وی از احادیث مرتبط با مناقب حضرت، بیشتر است؛ زیرا سنایی در برخی موارد مانند اشاره به احادیث مرتبط با پیوند امام علی (ع) و حضرت محمّد (ص)، به ذکر جزئیات بیشتری می پردازد. همچنین علی (ع) در شعر هر دو شاعر، به عنوان نماد علم و شجاعت و عدالت معرّفی شده است.
مقایسة مضامین اعتراض در اشعار سیاسی و اجتماعی أمل دنقل و فرخی یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
أمل دنقل و فرخی یزدی از شاعران برجسته و سرشناس معاصر مصری و ایرانی هستند که هردو به عنوان شاعرانی متعهد و ملتزم، اشعارشان را در خدمت بیان درد و رنج های مردم جامعة خود، قرار داده اند و در این راه از سلاح قلم به بهترین شکل استفاده کرده اند. آنان در اشعارشان برای بیداری مردم از خواب غفلت، فریاد اعتراض بر آورده و در برابر ظلم حکام جبار که مردم روزگارشان را به ستوه آورده اند، قد علم کرده اند. آن ها برای بیان اعتراض خود نسبت به اوضاع سیاسی و اجتماعی از مضامین یکسانی چون: اعتراض به نبود آزادی، انتقاد از بی کفایتی حاکمان، دعوت به قیام و مبارزه با خودکامگی استفاده کرده اند. در این مقاله سعی شده است با روش توصیفی -تحلیلی که اشتراکات موجود و شیوة واکنش دو شاعر برجسته در حوزه «شعر اعتراضی» بررسی شود و بر اساس بررسی های صورت گرفته در این مقاله، مشخص شده که أمل دنقل و فرخی یزدی به عنوان دو شاعر متعهد، هر دو از مضامین یکسانی برای بیان اشعار خود استفاده کرده اند. نگارندگان در این مقاله بر آن هستند تا با معرفی دو شاعر و بررسی اوضاع سیاسی و اجتماعی حاکم بر عصر آنان، اشعار آنان را از زاویه «شعر اعتراضی» و به صورت تطبیقی بررسی کنند.
بررسی تطبیقی جوجه اُردک شمس و جوجه اُردک زشت آندرسن با تکیه بر فرآیندِ فردیّت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هانس کریستیان آندرسن از نظر بازه زمانی، با محمّد بن ملک داد، معروف به شمس تبریزی، فاصله بسیار زیادی دارد؛ امّا پاره ای خصوصیّات و ویژگی های رفتاری و اخلاقی این دو، همچنین شیوه بیان این دو نویسنده، بسیار به هم نزدیک است. این همسانی و مشابهت ها، زمانی جالب توجّه تر می شود که بدانیم در آثار هر دو نویسنده، «جوجه اُردکی»، حضور دارد. جوجه اُردکی که در راه شناختِ «خود»، دچار «فرآیند فردیّت» می-شود. سئوال اصلی این نوشته آن است که آیا میان جوجه اُردک شمس تبریزی با جوجه اُردکِ زشت آندرسن، رابطه ای وجود دارد؟ یا وجود و حضور این موضوع، (جوجه اُردک فردیّت یافته)، در آثار دو نویسنده، امری کاملاً اتّفاقی و از باب توارد و تصادف است؟ این نوشته به شیوه توصیفی- تحلیلی و به روش کتاب خانه ای فراهم آمده است. یافته های این بررسی، نشان می دهد، اگرچه به صورت قطع و یقین، نمی توان در مورد دسترسی آندرسن به مقالات شمس تبریزی، حکم داد؛ امّا پاره ای از قراین و شواهد؛ شائبه توارد و تصادف از این مطالعه را برطرف و این بررسی را در دایره مُطالعات تطبیقی قرار می دهد و علیرغم نزدیکی های آشکار و مشابهت های فکری که درون مایه این دو داستان را شکل می دهد؛ تفاو ت های زیادی هم در مسیر پیمودن فرآیند فردیّت، به چشم می خورد. آنچه در این مطالعه تطبیقی، بسیار مُهمّ است، آن است که بدانیم حقّ تقدّمِ طرح موضوع این قصّه مشهور- که آوازه جهانی دارد- از آنِ شمس تبریزی است و نه هانس کریستین آندرسن دانمارکی.
مفاهیم روح و نفْس در قرآن و مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۲
101 - 113
حوزههای تخصصی:
واژه «روح » از واژه های پر رمز و راز و اسرار آمیز در حوزه های دین و روان شناسی است. مولانا روح را امری از طرف خدا می داند که برای دیگران امری ناشناخته است. باید وجهه مادی نفسانی را رها کرد و آنچه می ماند روح است که خداوند به انسان عنایت کرده است. نویسنده معتقد است که از روح تعاریف و برداشت های مختلفی ارائه شده و مفسران در قرآن به شرح ابعاد گوناگون آن اشارات مهم و کاربردی پرداخته اند. هر جا از حیات و آثار آن نشانی هست، نشانگر وجود مرتبه ای از روح است. واژه روح 37 بار در قرآن کریم آمده است.
حصر و قصر در بلاغت عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصر یکی از مباحث علم معانی است که به آن «حصر»، «تخصیص» و «اختصاص» هم می گویند. در اصطلاح، اثبات حکم است برای آنچه در کلام ذکر شده و نفی حکم از ماسوای او است. این شگرد دو طرف دارد: یکی مقصور ودیگری مقصور علیه . مهمترین شیوه های قصر در زبان عربی 4 نوع است: 1-حرف نفی واستثناء که مقصور علیه بعد از حرف استثناء ذکر می شود 2-آوردن انّما در اوّل جمله 3-عطف کردن: به وسیله کلمات بل، لکن، لا که مقصور علیه بعد از کلمة بل ولکن واقع شده است. 4-مقدّم داشتن کلمه ای که استحقاق تاخیر داشته باشد. در زبان فارسی هم مهمترین شیوه های قصر عبارتند از: با اسباب و ادواتی چون جز، مگر، الا، بس و فقط؛ تقدیم، ذکر ضمیر با فعل رابطه استن، تکیه دادن آهنگ تلفظ، پسوند و پیشوندهای تخصیص. از آنجا که قصر در متون ارزشمند عربی و فارسی در نهایت بلاغت و فصاحت و رعایت مقتضای حال به کار رفته است، در این گفتار مبحث قصر در 16 کتاب بلاغت عربی و فارس بررسی تطبیقی و تحلیل آماری می گردد.
بررسی مقایسه ای موضوع و محتوای شعر مشروطه ایران و شعر جدیدیه تاجیکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوران مشروطه از اعصار مهم ایران ازنظر تحول محتوای شعری است؛ چراکه دیگر نه مدیحه سرایی و شعر عرفانی، بلکه اشعار اجتماعی سیاسی با مضامین متعالی چون آزادی، وطن و... رواج داشت. تشابه عصر جدید تاجیکستان با این عصر، زمینه تعامل شعر مشروطه ایران و شعر نو این کشور را فراهم کرد. پژوهش حاضر، که به روش تحلیلی تطبیقی انجام شده است، درجهت بیان چگونگی این تعامل با هدف مقایسه تطبیقی موضوع و محتوای شعر مشروطه ایران و شعر جدیدیه تاجیکستان به بررسی وجوه اشتراک فراوان شعر این دو کشور در عصرهای پیش گفته پرداخته و درنهایت به سه دسته شاعران «حب وطنی، انقلابی و مرثیه سرا» در شاعران این دوره ها قائل شده است. ادیب الممالک فراهانی و ایرج میرزا درمیان شاعران مشروطه ایران و «فطرت» درمیان شاعران جدیدیه تاجیک ازجمله شاعران حب وطنی، و نسیم شمال و مؤمن قناعت ازجمله شاعران مرثیه سرا هستند و مابقی ذیل دسته شاعران انقلابی قرار گرفته اند. پس از تحلیل محتوایی و تطبیقی اشعار آنها، چنین دریافت شد که ازمیان مضامین پررنگ شعر مشروطه ایران، موضوع «وطن» نخستین و پرکاربردترین محتوای مشترک شعر این دو کشور است که جایگزین موضوع عشق شده است. این موضوع در اکثر اشعار شاعران ایران و تاجیکستان، بیش از بیان حب وطن به طور مطلق، به ترغیب مخاطبان به قیام علیه ظلم و تشویق به انقلاب سروده شده و در بعضی موارد صرفاً مرثیه است. آزادی، تعلیم و تربیت جدید، ادبیات کارگری و نکوهش جهل و توصیه به علم اندوزی مضامین مشترک بعدی هستند؛ ضمن اینکه شواهدی درباب توجه به حقوق بشر، زنان و مسئله برابری با مردان نیز استخراج شده که در مورد اخیر (نکوهش جهل و توصیه به علم اندوزی) می گنجد.
بررسی تطبیقی گفتمان تشیّع در مجموعه داستانی قلم رصاص و رمان دا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«گفتمان» از جمله اصطلاحاتی است که با وجود تازگی، به سرعت کاربردی وسیع یافته و در واقع، همان ساختار و قالبی است که گوینده برای بیان نکات مورد نظر خود انتخاب می کند. گفتمان، به انواعی گوناگون چون ادبی، سیاسی، دینی، فرهنگی و... تقسیم می شود. متون داستانی از جمله متونی اند که دارای زمینه ای مناسب برای انعکاس گفتمان اند؛ بر این اساس، در این پژوهش، و اثر از ادبیّات داستانی لبنان و ایران را که به خوبی انعکاس دهنده گفتمان هستند، انتخاب نموده ایم. ادبیّات داستانی این دو کشور، در حوزه مقاومت، آثاری فاخر عرضه داشته است. مجموعه داستان های قلم رصاصدر لبنان و رمان دادر ایران، از جمله این آثار به شمار می روند که هردو دارای رویکردی واقع گرایانه هستند. پژوهش پیش رو سعی بر آن دارد تا عناصر گفتمان تشیّع ایران و لبنان را در رمان داو مجموعه داستانی قلم رصاصمورد بررسی تطبیقی قرار دهد. حاصل این بررسی، نشان دادن اشتراک گفتمان تشیّع در این دو متن در محورهای خداباوری، مبارزه خستگی ناپذیر، شهادت طلبی، الگوپذیری از عاشورای امام حسین (ع) و اعتماد به ولایت فقیه است.
بازتاب مفاهیم دینی و عاشورایی در شعر پایداری احمد دحبور و نصرالله مردانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احمد دحبور (1946 م) شاعر مبارز فلسطینی و نصرالله مردانی (1948 م) شاعر متعهْد ایرانی از جمله شاعرانی هستند که ادبیّات پایداری در آثار آن ها نمود بارزی داشته است. دفاع مقدّس در ایران و مبارزة ملّت فلسطین در برابر اشغالگران صهیونیست، زمینة مناسبی برای پرداختن به مفاهیم مقاومت در برابر این دو شاعر ایجاد کرده است؛ همچنین پایداری هر دو شاعر به عقاید دینی و اسلامی، سبب شده مضامین دینی به ویژه مفاهیم قرآنی، در شعر آن ها از جایگاه ویژه ای برخوردار باشد. الگو پذیری از فرهنگ عاشورا و شخصیّت حضرت مهدی (عج)، در مسیر پایداری و مقاومت نیز مورد توجّه هر دو شاعر بوده است. پژوهش حاضر بر آن است تا با واکاوی مضامین شعری در آثار این دو شاعر، تجلّی دین را در حوزة معنا و واژگان به کار رفته نشان دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد مفاهیم قرآنی در اشعار پایداری دحبور بیشتر به جهت توصیف فشار حاکم بر جامعه و نوید به پیروزی و در شعر مردانی به قصد بالا بردن روحیة مقاومت و تشویق رزمندگان به کار گرفته شده است؛ همچنین دحبور در مورد واقعة عاشورا بیشتر به تصویر خفقان موجود در جامعه و نفاقی که در دل مردم وجود داشته توجّه کرده ولی مردانی به رشادت ها و حماسه های امام حسین (ع) و یاران ایشان پرداخته است. حضرت مهدی (عج) در شعر هر دو شاعر، رمز نجات و پیروزی به شمار می رود. مفاهیم دینی چون شهید و شهادت و ایثار نیز مورد توجّه هر دو بوده است.
بررسی تطبیقی اشعار سهراب سپهری و سن ژون پرس با نگاهی به عرفان شرق دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سهراب سپهری و سن ژون پرس، دو شاعر بزرگ در ادبیات فارسی و فرانسه هستند که ساختار شعر، عرفان، طبیعت گرایی و مضامین مشترک در آثارشان به حدی است که بررسی تطبیقی اشعار این دو را میسر می سازد. سپهری و پرس، هر دو با دوری جستن از فضای شهر، به عرفان شرقی و طبیعت برای آرام ساختن روح خود پناه برده اند؛ عرفانی که گاه در شعر یکی به عرفان اسلامی و ایرانی و در شعر دیگری به فلسفه اسپینوزایی نزدیک شده است.آنچه در شعر هر دو شاعر آشکارا قابل درک است، فاصله گرفتن دو شاعر از جامعه، حوادث و رخدادهای اجتماعی و سیاسی آن است. در این مقاله با بررسی اشعار سپهری و پرس، از دو منظر مکتب فرانسوی و نیز مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، نشان می دهیم که دو شاعر که هریک تأثیری ژرف بر شعر سرزمین خود گذاشته اند، با فاصله گرفتن از دنیای مدرن، در تکاپوی ساخت دنیایی در ژرفای طبیعت هستند.
بررسی تطبیقی آرمانشهر در اشعار سهراب سپهری و نازک الملائکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به شیوه تطبیقی و بر اساس رویکرد اسلاوی به تبیین ویژگیهای آرمانشهر در شعر سهراب سپهری و نازک الملائکه دو شاعر فارسی و عرب زبان پرداخته و وجوه اشتراک و تفاوت آنها را با توجه توصیف های دو شاعر در سطح محتوایی بررسی و تحلیل کرده است. نتایج پژوهش گویا است که هر دو شاعر برای گریز از واقعیت جامعه خویش به آرمانشهر تخیلی و شاعرانه خود پناه برده اند و به سبب اینکه گرایشهای رمانتیستی و اوضاع اجتماعی مشابهی داشته اند در آرمانشهر هر دو درونمایه های مشترکی چون گریز از فقر و ظلم و توجه به دنیای کودکی، طبیعت و روستا دیده می شود؛ اما گرایشها و تجربه فردی متفاوت دو شاعر، آرمانشهر نازک را نزدیکتر به واقعیت کرده و به آن جنبه ملی و اجتماعی- اخلاقی بخشده و آرمانشهر سهراب را بیشتر رمزگونه، عرفانی- اخلاقی و فرا ملی و جهانی کرده است.
هویت انسانی و ماهیت زندگی در اشعار نازک الملائکه و فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد تطبیقی به بررسی مجموعه اشعار فرخزاد و الملائکه برای آشنایی با افکارشان پرداخته می شود. بررسیها نشان می دهد که تعاریف مشابهی درمورد هویت انسان و ماهیت جهان در اشعار این دو شاعر ارائه شده است که می تواند ناشی از قرابت جنسیتی و جغرافیایی آنها باشد . برخی تعاریف فروغ و نازک از هویت شامل شکفتگی و طراوت، اسارت، پژمردگی و خداگونگی است با این تفاوت که شعر فروغ برخلاف نازک به دو دوره تقسیم می شود. زندگی از نظر فروغ و نازک گاهی زندان است و گاه پوچ و بی ارزش. فروغ برخلاف نازک در نهایت با ادعای نامشخص بودن مفهوم زندگی آن را مجموعه ای از رفتار روزمره می داند.
بررسی تطبیقی اشکال هنجارگریزی در شعر حسین پناهی و منوچهر آتشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۱
83 - 97
حوزههای تخصصی:
هنجارگریزی یکی از مؤثرترین روش های برجسته سازی زبان و آشنایی زدایی در شعر است که بسیاری از شاعران از آن بهره برده اند. در شعر معاصر، نیما نقش زیادی در پایه ریزی این هنجارگریزی ها داشته است و پیروان وی نیز از این روش بسیار استفاده کرده اند. این پژوهش سروده های دو شاعر معاصر حسین پناهی و منوچهر آتشی را از نظرگاه آشنایی زدایی و هنجارگریزی مورد بررسی قرار می دهد. از آن روی که شاخصه اصلی شعر هر دو شاعر کاربست شگرد یادشده است، و نیز هر دو شاعر جنوبی بوده و از فرهنگ و ادب و گویش فولکلور خطه جنوب ایران در شعر خود استفاده کرده اند و اینکه هر دو از شاعران موج نو به شمار می آیند، سروده های آن ها برای تطبیق و بررسی انتخاب شدند.
بررسی مقایسه ای جلوه های «خشونت علیه زنان» در داستان های «دختر غبار» و «کولی کنار آتش»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی مقایسه ای آثار ادبی یا «ادبیات مقایسه ای»، روشی کارآمد در مطالعة آثار ادبی جهان است که به شباهت های دواثر از دو زبان و دو فرهنگ متفاوت می پردازد. «خشونت علیه زنان»، یکی از مفاهیم اصلی جنبش «فمینیسم» و پدیده ای جهانی است که نشان می دهد زنان از دیرباز در در دو حوزة «خصوصی» و «عمومی» به شکل «مستقیم» یا «غیرِ مستقیم» و «پنهان» یا «آشکار» از سوی مردان مورد ستم واقع شده اند. در این پژوهش، داستان های دختر غبار نوشتة «وندی وَلِس» و «کولی کنار آتش» نوشتة «منیرو روانی پور»، با توجه به مضامین مشترکشان در رابطه با خشونت جنسیتی برای بررسی انتخاب شده اند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که مصادیق خشونت علیه زنان در این دو داستان، بسته به موضع اعمال آسیب در چهار نوع «جسمی- روانی»، «جنسی- روانی»، «روانی» و «اقتصادی» اتفاق می افتند. مهم ترین دلیل استمرار خشونت علیه زنان در دو جامعة مورد نظر، سکوت و سازش، پذیرش خشونت و اعتراض نکردن زنان به آن است.