فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱٬۷۱۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی کارآفرینی اجتماعی در توسعه گردشگری روستایی در روستاهای هدف گردشگری استان گیلان می باشد. روش پژوهش کیفی و از نوع کاربردی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل 10 نفر از مدیران، صاحب نظران و اساتید دانشگاهی حوزه گردشگری می باشند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. نتایج پرسشنامه کیفی و مصاحبه باز با اعضای نمونه، بعد از یادداشت برداری و انتقال به سیستم، با استفاده از روش داده بنیاد و از طریق کدگذاری و نرم افزار Maxqda تجزیه و تحلیل شد و خروجی و مدل نهایی گزارش گردید. نتایج نشان داد که کارآفرینی گردشگری سنتی از رویکرد سرمایه داری پیروی می کند، به شدت سود محور است و جنبه های اجتماعی انجام کسب وکار را نادیده می گیرد که ممکن است به نوبه خود آسیب های بیشتری را برای جوامع در حال حاضر محروم ایجاد کند. کارآفرینی اجتماعی در گردشگری، که در اینجا به عنوان کارآفرینی اجتماعی گردشگری نامیده می شود، به عنوان یک رویکرد بازارمحور برای پرداختن به مشکلات اجتماعی مختلف از طریق کارآفرینی گردشگری قرار دارد.
طراحی و اعتبار سنجی مدل بازاریابی استراتژیک ارزش محور در شرکت های هواپیمایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق طراحی و اعتبارسنجی مدل بازاریابی استراتژیک ارزش محور در شرکت های هواپیمایی ایران می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و یک تحقیق آمیخته (کیفی – کمی) و فلسفه این پژوهش اثبات گرایی- تفسیری با رویکرد استقرایی می باشد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل 10 نفر از متخصصین بازاریابی شرکت های هواپیمایی و اساتید دانشگاهی با گرایش های مرتبط با موضوع پژوهش هستند که با روش نمونه گیری هدفمند و روش گلوله برفی انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمی نیز شامل 520 نفر از متخصصین بازرگانی و بازاریابی شرکت های هواپیمایی هستند که با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه 221 نفر تعیین و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی شامل مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی نیز پرسشنامه محقق ساخته می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی با استفاده از روش داده بنیاد کوربین و اشتراوس (۲۰۱۵) و با استفاده از نرم افزار MAXQDA (2020) و بخش کمی نیز از نرم افزار SPSS و AMOS استفاده شد. مدل پژوهش بر اساس شناسایی ۱۰۱۵ کد باز، ارتباط دهی کدها به ۲۱۵ مفهوم و ۳۱ مقوله اصلی (در ۱۲ طبقه) استخراج گردید. نتایج پژوهش، علاوه بر ارائه مدل جامع و جدیدی جهت بازاریابی استراتژیک برای شرکت های هواپیمایی ایران با رویکرد ارزش گرایی نشان داد که شرکت های هواپیمایی ایران بمنظور داشتن یک بازاریابی پویا و موفق و دستیابی به اهداف سودآوری، رضایت مشتری و توسعه اقتصادی جامعه باید استراتژی های بازاریابی رشد و توسعه را اتخاذ کنند.
طراحی الگویی برای خبرربایی در بازاریابی کسب و کارهای دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
1 - 18
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه شرکت های دانش بنیان نقش مهمی در ایجاد نوآوری، اشتغال و افزایش مزیت رقابتی کشورها دارند. بازاریابی در شرکت های دانش بنیان یکی از مهم ترین چالش های این شرکت ها است که در توسعه کسب وکار آن ها نقش مهمی دارد؛ به نحوی که استفاده از دانش بازاریابی به عنوان یکی از مهم ترین عوامل کلیدی برای فعالیت در عرصه بازار محسوب می شود. کسب وکارها باید از انواع فعالیت های بازاریابی برای دستیابی به مشتریان متعدد استفاده کنند. توسعه سریع فناوری اطلاعات و ارتباطات طیف وسیعی از ابزارهای بازاریابی و تبلیغاتی را در دنیای دیجیتال در اختیار شرکت های دانش بنیان قرار داده است تا در بازار، رقابتی تر عمل کرده و رویکرد نوآورانه برای استفاده از فرصت های بازار را ایجاد و استراتژی های بازاریابی مؤثری را به کارگیرند. یکی از استراتژی های بازاریابی که می تواند برای این شرکت ها مورداستفاده قرار گیرد، تکنیک خبرربایی است. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر طراحی الگویی برای خبرربایی در بازاریابی کسب وکارهای دانش بنیان مستقر در پارک علم و فناوری استان خوزستان بود.روش شناسی: این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش گراندد تئوری انجام شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی شامل استادان، صاحب نظران و نخبگان حوزه بازاریابی استان خوزستان بودند که هشت تن از آنان با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه انفرادی نیمه ساختارمند و عمیق بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد.یافته ها: براساس نتایج پژوهش سرعت و وسعت اطلاع رسانی، رقابت در استفاده از فرصت ها و صرفه اقتصادی به عنوان شرایط علّی؛ گرایش مردم به رسانه های دیجیتال، به روز بودن، پیشرفت فنّاوری، موقعیت استراتژیک کشور، انعطاف پذیری تبلیغاتی و گرایش نوآورانه به عنوان عوامل زمینه ای؛ وضعیت زیرساخت ها، سیاست های حمایتی دولت به عنوان عوامل مداخله گر؛ معرفی محصول و بازاریابی، تبلیغات کم هزینه، تبلیغات دیجیتالی و تبلیغات رقابتی و فرصت طلبانه به عنوان مقوله محوری؛ سرعت عمل، به روز بودن، نوگرایی علمی و محتوای خلاقانه به عنوان راهبردها؛ و تبلیغات پیش دستانه، تقویت وجهه علمی فرهنگی کشور، ارتباط مؤثر با اجزای بازار و اقتصادی به عنوان پیامدها، شناسایی شدند.نتیجه گیری/ دستاوردها: باتوجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می شود کسب وکار های دانش بنیان ضمن حضور در جشنواره های مختلف، با تنوع بخشیدن به محتوای تبلیغات خود، از چاشنی صداقت، طنز و انعطاف پذیری استفاده و با بهره گیری از مشاورین رسانه ای، ضمن انتخاب بهترین و مناسب ترین خبرهایی که موردتوجه جوامع داخلی و خارجی هستند، در سریع ترین زمان اقدام به تدوین محتوای تبلیغاتی برای تولیدات خود کنند. همچنین، با استفاده از ایده های نو و ایجاد خلاقیت، با به کارگیری تمام امکانات در دسترس، تبلیغات خود را در قالب محتوای مناسب و منعطف در رسانه های اجتماعی و اخبار، محصولات خود را به مخاطبان معرفی کنند.
توسعه فروش از طریق محرک های بین المللی سازی: نقش تعدیلگری دوراندیشی استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهمترین واحد هر کسب و کاری واحد فروش است و توسعه فروش پیشران اصلی توسعه کسب و کار می باشد. توسعه فروش نقش کلیدی در موفقیت مداوم یک کسب و کار دارد. هدف اصلی این تحقیق بررسی تاثیر محرک های بین المللی سازی بر توسعه فروش با توجه به نقش تعدیلگری دوراندیشی استراتژیک در شرکت های صادرکننده می باشد. تحقیق حاضر بر اساس هدف، کاربردی و بر اساس ماهیت روش نیز یک تحقیق توصیفی – همبستگی است. از نظر شیوه جمع آوری داده ها نیز یک تحقیق پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کارکنان شرکت های صادراتی در استان ایلام می باشند که تعداد آنها برابر با 850 نفر است. برای انتخاب نمونه نیز با توجه به جدول مورگان تعداد 265 نفر و بر اساس روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. ابزار اصلی گردآوری داده ها در این تحقیق، پرسشنامه استاندارد در زمینه متغیرهای تحقیق می باشد. برای سنجش متغیر محرک های بین المللی سازی از پرسشنامه استاندارد ریندا و همکاران (2022)، برای سنجش متغیر دوراندیشی استراتژیک از پرسشنامه استاندارد هال و همکاران (2022) و برای سنجش متغیر توسعه فروش نیز از پرسشنامه استاندارد کای و همکاران (2021) استفاده شده است. روایی محتوایی پرسشنامه ها توسط خبرگان تائید شده است و پایایی پرسشنامه ها نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ تائید شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار لیزرل استفاده شده است. نتایج نشان دادند که؛ محرک های بین المللی سازی بر توسعه فروش در شرکت های صادرکننده تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین محرک های بازار، محرک های هزینه، محرک های دولتی و محرک های رقابتی نیز بر توسعه فروش در شرکت های صادرکننده تاثیر مثبت و معناداری دارند.
شناسایی ابعاد بین المللی سازی کسب و کارهای کوچک و متوسط صنایع غذایی در بازار های نوظهور خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بین المللی سازی کسب وکارهای کوچک و متوسط، بعنوان یکی از اهداف اصلی کسب وکارها، عامل موفقیت کارآفرینان به شمار می رود. این پژوهش با هدف شناسایی ابعاد بین المللی سازی کسب و کارهای کوچک و متوسط در بازارهای نوظهور انجام شده است. پژوهش حاضر ذیل پارادایم تفسیرگرایی، با رویکرد کیفی و استراتژی مطاله موردی چندگانه، سعی به فهم و یافتن چگونگی بین المللی سازی کسب وکارهای کوچک و متوسط در بازارهای نوظهور دارد. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته، از چهار کارآفرین موفق بین المللی در بازارهای نوظهور بواسطه پیشینه آنها در راه اندازی کسب وکارهای مختلف در صنایع غذایی، سواد آکادمیک و همچنین میزان تسلط و شناخت ایشان از بازارهای نوظهور، جمع آوری شده است. با تحلیل محتوای مصاحبه ها و استخراج کدها، ابعاد و مولفه های مدل بین المللی سازی کسب و کارهای کوچک و متوسط در بازارهای نوظهور شناسایی و استخراج شدند. فرایندکدگذاری داده ها از طریق نرم افزار مکس کیو دی نسخه 2020 صورت گرفت. بر اساس نتایج تحلیل داده ها، چهارده بعد اصلی مدل بین المللی سازی کسب و کارهای کوچک و متوسط در بازارهای نوظهور شامل هوشیاری کارآفرینانه، تجارب زیسته کارآفرین، ویژگی های شخیصتی کارآفرین بین المللی، گرایش کارآفرینانه، چشم انداز، قابلیت های پویا، نوآوری در اجزای مدل کسب و کار و استراتژی های کسب وکار، برندسازی، مزیت رقابتی، بازاریابی، ارزش های حاکم بر بازار هدف، محیط نهادی و پویایی محیط کسب وکار است.
ارائه مدل پیامدهای کاربرد هوش مصنوعی و یادگیری ماشین در تبلیغات و فروش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
223 - 270
حوزههای تخصصی:
دنیای دیجیتال فرصت های متعددی را برای بازاریابان فراهم می کند تا به مشتری دسترسی پیدا کنند. بااین حال، در دنیای پرسرعت، یافتن راه های جدید و نوآورانه برای تبلیغات و فروش محصولات و خدمات بسیار مهم است. با توجه به پیشرفت هوش مصنوعی و توسعه آن در حوزه تبلیغات و فروش، متخصصان در حال حاضر ابزارهایی برای بازتعریف کامل درک فعلی از برندسازی، بازاریابی، تبلیغات و فروش دارند. محبوبیت روزافزون اینترنت و افزایش استفاده از دستگاه های تلفن همراه، حجم عظیمی از داده ها را برای مصرف کنندگان تولید می کند که سیستم های مبتنی بر هوش مصنوعی را تغذیه می کنند. این پژوهش از نوع پژوهش های آمیخته با رویکرد کیفی و کمی است که ازنظر هدف، کاربردی و ازلحاظ نح وه گ ردآوری داده، از نوع مطالعات توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، مدیران و کارشناسان متخصص در حوزه بازاریابی دیجیتال و IT در حوزه تبلیغات و فروش، بودند که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. در بخش کیفی ابزار گردآوری اطلاعات، بررسی کتابخانه ای و مقالات، مصاحبه و در بخش کم ی پرسشنامه بود. در بخش کیفی روش تحلیل داده ها، با استفاده از تحلیل تم که با نرم افزار MAXQDA و ب ا استفاده از روش کدگذاری تدوین شد و در بخش کمی، روش تحلیل بر مبنای آزمون همبستگی کندال بود. مطابق با نتایج پژوهش، 7 تم اصلی، 22 تم فرعی و 44 کد کشف شدند که شامل پیامدهای کاربرد هوش مصنوعی و یادگیری ماشین در تبلیغات و فروش بودند.
مدل بهبود صادرات کارآفرینان صنایع کوچک و متوسط ایران با محوریت تدوین کار راهه شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صادرات و بهبود آن برای بنگاه های کوچک و متوسط یک موضوع مهم و محوری است که به عنوان ابزاری برای رسیدن به رشد مطلوب اقتصادی و توسعه پایدار است. یکی از اهرم های موفقیت این صنایع صادرات کارآفرینانه است، که در این راستا با توجه به اهمیت منابع انسانی تدوین کارراهه شغلی متناسب با این مساله امری حیاتی است و نبود آن، این سازمان ها را متحمل کاهش چشمگیر صادرات می کند. در این راستا این پژوهش با هدف تدوین مدل بهبود صادرات کارآفرینان صنایع کوچک و متوسط ایران با رویکرد تدوین کار راهه شغلی در ایران به انجام رسید. این پژوهش با استفاده از روش آمیخته (کیفی-کمی) به انجام رسید که استخراج 21 مولفه مدل موردنظر در بخش کیفی و با استفاده از تحلیل محتوا مصاحبه با 21 خبره، صورت گرفت و تعیین ارتباط بین شاخص ها برای دستیابی به مدل در بخش کمی با اتکا به روش مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) انجام شد. تحلیل داده های کیفی و کمی پژوهش دستیابی به مدلی هشت سطحی بود که تاثیرگذارترین مولفه این مدل در سطح هشتم چشم انداز شغلی و تاثیرپذیرترین مولفه ها هم توانایی فروش ایده یا محصول و درک قوی از شرایط سازمان کارآفرین صادرکننده بودند.
مدل سازی عوامل مؤثر بر شناسایی فرصت های کارآفرینی در گردشگری درمانی با استفاده از روش ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری درمانی امروزه از مهم ترین شاخه های گردشگری می باشد و منافع اقتصادی و اجتماعی فراوانی برای کشور دارد. ازآنجاکه رتبه ایران علیرغم داشتن فرصت های مناسب و مزیت های نسبی منطقه ای در این حوزه از جایگاه مناسبی در سطح جهانی برخوردار نمی باشد، ضروری است تا فرصت های کارآفرینی در گردشگری درمانی شناسایی شده و مورد بهره برداری قرار گیرد. این پژوهش از نوع آمیخته (ترکیبی از روش کیفی و کمی) و دارای ماهیت اکتشافی، در گام نخست از مصاحبه با خبرگان، متخصصان و کارآفرینان گردشگری درمانی ابعاد و مقولات اثرگذار بر تشخیص فرصت های کارآفرینی گردشگری درمانی با استفاده از تحلیل مضمون در نرم افزار MAX QDA استخراج گردید. این مقولات کلیدی عبارت اند از: عوامل محیطی، عوامل کسب وکار، بسترهای کارآفرینی، فرصت های فناورانه، دانش کارآفرینانه، هوشیاری کارآفرینانه، ویژگی های کارآفرینانه و شناسایی فرصت های کارآفرینی سپس با تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM)، سطوح مقوله های کلیدی و روابط بین آنها تعیین و معرفی گردید. بر طبق نتایج سازه های عوامل محیطی،فرصت های فناورانه و عوامل کسب وکار قدرت نفوذ بالا و تاثیرپذیری کمی دارند. سازه های شناسایی فرصت های کارآفرینی و هوشیاری کارآفرینانه از وابستگی بالا و نفوذ اندک برخوردارند. سازه های دانش کارآفرینانه،ویژگی های کارآفرینانه و بسترهای کارآفرینی قدرت نفوذ و میزان وابستگی مشابهی دارند. توصیه می شود زیرساخت های اساسی از جمله فرهنگ سازی، استقرار فناوری اطلاعات، پشتیبانی از استارتاپ های گردشگری درمانی در دستور کار گیرد.
ارائه الگوی اکوتوریسم و توسعه گردشگری پایدار با تأکید بر ارزآوری و توسعه اقتصادی جزیره قشم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی اکوتوریسم و توسعه گردشگری پایدار با تأکید بر ارزآوری و توسعه اقتصادی جزیره قشم می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، آمیخته (کیفی-کمی) می باشد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 19 نفر از خبرگان شامل مدیران، کارشناسان و متخصصین حوزه گردشگری، هتلداران، آژانس های مسافرتی، تورگردی و بوم گردی ها به روش نمونه گیری گلوله برفی و در بخش کمی شامل 244 نفر از کارکنان سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری منطقه آزاد قشم می باشند. گرد آوری داده ها در بخش کیفی با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته از اعضای جامعه آماری و گرد آوری داده ها در بخش کمی طی پرسشنامه صورت گرفت. در تجزیه وتحلیل داده های بخش کیفی با استفاده از فرآیند کدگذاری در نرم افزار MAXQDA 2018 و در بخش کمی از نرم افزار SPSS 16 و AMOS استفاده شد و همچنین به روش تحلیل عاملی، به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شد. نتایج در بخش کیفی نشان داد که 207 کد مصاحبه، 68 خرده مقوله و 14 مقوله استخراج شد. عوامل علی شامل عوامل فرهنگی و اجتماعی، پتانسیل جزیره قشم برای گردشگری و عوامل اقتصادی و سیاسی، ویژگی های زمینه ای شامل موقعیت جغرافیایی، ظرفیت و امکانات بالقوه قشم و ژئوسایت ها، شرایط مداخله گر شامل عدم وجود استراتژی و برنامه ریزی درست و مشکلات زیرساختی و همچنین راهبردها و تعاملات شامل هدف گذاری و تعیین استراتژی جهت رسیدن به هدف، آموزش و فرهنگ سازی و فراهم نمودن زیرساخت های مناسب برای گردشگری است. نتایج تحلیل کمی، مبین معناداری مدل های اندازه گیری و معادلات ساختاری در سطح اطمینان 95 درصد می باشد.
ارائه الگوی بازاریابی کارآفرینانه مبتنی بر کار تیمی با تاکید بر شرکت های نوپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی بازاریابی کارآفرینانه مبتنی بر کار تیمی با تاکید بر شرکت های نوپا می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، کیفی می باشد. جامعه آماری شامل 15 نفر از خبرگان که متشکل از اساتید هیأت علمی رشته مدیریت بازاریابی و مدیران در صنعت بازاریابی و فروش می باشد که به روش نمونه گیری غیر احتمالی هدفمند انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون و نرم افزار MAXQDA و برای تأثیرگذاری و تأثیرپذیری بین متغیرها از نرم افزار MICMAC استفاده شده است. نتایج نشان داد که از روش تحلیل مضمون، 5 مضمون فراگیر و 13 مضمون سازمان یافته و 87 کد پایه شناسایی و استخراج شد و سپس با استفاده از مدلسازی ساختاری تفسیری، شاخص های شناسایی شده سطح بندی شدند که نتایج نشان داد، سطح چهارم شامل استراتژی بازاریابی (C04) تاثیرگذاترین می باشد که به عنوان سنگ زیربنایی مدل عمل می کند و به صورت مستقیم بر روی معیارهای سطح سوم (محتوا و ابزار بازاریابی (C03)، ارزیابی عملکرد بازاریابی (C02) تأثیر می گذارند. سطح اول شامل توسعه کار تیمی (C04) به عنوان تاثیرپذیرترین سطح می باشد. ابعاد سطح دوم (شبکه سازی و روابط عمومی بازاریابی (C01) به عنوان رابط عمل می کنند.
الگوی همکاری مبتنی بر اعتماد در بازرگانی بین الملل: تحلیلی بر نقش تفاوت های فرهنگی ایران و چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه محیط کسب وکار به طور فزاینده ای به همکاری مبتنی بر اعتماد در روابط بین المللی متکی است؛ با این حال غالباً، شرکت ها در همکاری های تجاری در بافت میان فرهنگی شکست می خورند. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی همکاری مبتنی بر اعتماد در بازرگانی بین الملل، با تحلیلی بر نقش تفاوت های فرهنگی صورت گرفت. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی بوده که با رویکرد آمیخته (کیفی و کمی) انجام شد. در مطالعه کیفی، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 11 نفر از مدیران ارشد شرکت های خودروسازی ایرانی و چینی، انجام شده و داده ها با روش تحلیل تم، تجزیه وتحلیل شد. اعتبارسنجی کیفی با تاییدپذیری مشارکت کنندگان و پایایی بازآزمون انجام شد. جامعه آماری در بخش کمی، کارشناسان واحد بازرگانی شرکت های خودروسازی ایرانی و چینی بودند که 359 نفر با روش طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که روایی و پایایی آن تایید شد. داده ها، با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار اموس مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تحلیل تم نشان داد الگوی همکاری مبتنی بر اعتماد در بازرگانی بین الملل شامل 159 کد باز، 34 مقوله فرعی و 11 مقوله اصلی است. بر اساس نتایج تحلیل مسیر تاثیر 8 مقوله کسب اعتبار بین المللی، صلاحیت فرهنگی، عوامل سازمانی، عوامل مدیریتی، روابط بین المللی، فرآیندهای سازمانی، هدف گذاری اثربخش و تفاوت های فرهنگی بر همکاری مبتنی بر اعتماد تایید شد. در نهایت نتایج نشان داد 5 بعد ارزش های ملی شامل مردتبعی، جمع گرایی، اجتناب از عدم اطمینان، فاصله قدرت و افراط در برابر خویشتن داری قادر به پیش بینی همکاری مبتنی بر اعتماد در دو جامعه ایرانی و چینی است.
نقش مسئولیت اجتماعی درک شده شرکت و مکانیسم های روان شناختی جهت دستیابی به رفتار خلاقانه کارکنان (مورد مطالعه: شرکت الکترو کویر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش مسئولیت اجتماعی درک شده شرکت و مکانیسم های روان شناختی جهت دستیابی به رفتار خلاقانه کارکنان در شرکت الکترو کویر شهر یزد بود. روش پژوهش حاضر، بر اساس هدف، کاربردی و از نظر گردآوری داده ها، توصیفی - پیمایشی می باشد. جامعه آماری این مطالعه، شامل کلیه کارکنان شرکت الکترو کویر شهر یزد (380 نفر) می باشد که حجم نمونه 191 نفر از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه های استاندارد بود که روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات تعدادی از خبرگان این حوزه مورد تأیید قرار گرفت و برای تعیین پایایی ابزار اندازه گیری از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد و روش تحلیل مورد استفاده در این پژوهش، تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری بود. یافته های پژوهش نشان داد که مسئولیت اجتماعی درک شده شرکت با رفتار خلاقانه کارکنان، تعهد عاطفی، شفقت در محیط کار و انگیزش درونی کارکنان رابطه معناداری دارد. همچنین متغیرهای تعهد عاطفی، شفقت در محیط کار و انگیزش درونی کارکنان با رفتار خلاقانه کارکنان رابطه معناداری دارند و همچنین نقش میانجی تعهد عاطفی، شفقت در محیط کار و انگیزش درونی کارکنان در رابطه بین مسئولیت اجتماعی درک شده شرکت و رفتار خلاقانه کارکنان تأیید شد. بنابراین طبق نتایج پژوهش مشخص شد که با استفاده از تئوری هویت اجتماعی، درک کارکنان از مسئولیت اجتماعی شرکت الکترو کویر یزد، باعث افزایش تعهد عاطفی و اقدامات توام با شفقت کارکنان شرکت شده و این امر، باعث افزایش اثرات انگیزه درونی کارکنان شده و بدین ترتیب، رفتار خلاقانه کارکنان این شرکت افزایش می یابد.
ارائه مدل توسعه ی کارآفرینی در صنعت ملی پالایش فراورده های نفتی با رویکرد پیشگیری از آسیب های زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی ارائه مدل توسعه ی کارآفرینی در صنعت ملی پالایش فراورده های نفتی با رویکرد پیشگیری از آسیب های زیست محیطی می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، از نوع توصیفی-پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کارکنان و کارشناسان در صنعت ملی پالایش فراورده های نفتی به تعداد 951 نفر می باشد که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 274 نفر در نظر گرفته شد. نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای انجام شد. ابزار گردآوری در تحقیق حاضر، شامل پرسشنامه محقق ساخته برگرفته از روش کیفی می باشد. متغیر توسعه ی کارآفرینی شامل 4 بعد نوآوری، ریسک پذیری، پیشگامی و رقابت تهاجمی و متغیر توسعه ی کارآفرینی شامل 3 بعد انسان مداری، محیط مداری، بی اعتنایی عمومی می باشد. پایایی تحقیق با استفاده از معیار آلفای کرونباخ در نرم افزار SPSS مورد بررسی قرار گرفت و تأیید شد. جهت برازش مدل مفهومی تحقیق از نرم افزار AMOS استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که بین مولفه ها و ابعاد توسعه ی کارآفرینی در صنعت ملی پالایش فراورده های نفتی با رویکرد پیشگیری از آسیب های زیست محیطی اثر مثبت و معنی داری وجود دارد و مدل از برازش خوبی برخوردار می باشد.
مدل سازی مدیریت منابع انسانی بر اساس شایستگی های ممتاز با رویکرد کارآفرینی؛ مورد مطالعه: سازمان تأمین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
115 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل اجرایی مدیریت منابع انسانی مبتنی بر شایستگی های ممتاز با رویکرد کارآفرینی در سازمان تأمین اجتماعی است. این پژوهش، از نظر هدف، توسعه ای؛ از لحاظ رویکرد، کیفی و با روش فراترکیب انجام شده است. بر این اساس، جامعه مورد مطالعه پژوهش، شامل مجموعه مقالاتی است که در بازه زمانی سال های 1398 تا 1403 و با محوریت شایستگی های ممتاز در مدیریت منابع انسانی به چاپ رسیده اند. نویسندگان با جستجو در میان پایگاه های علمی مطرح داخلی و خارجی 62 مقاله را از میان 287 مقاله برگزیده و پس از تحلیل محتوای آنها، مقوله ها و مفاهیم استخراج شده و اولویت سنجی آنها با بهره گیری از روش آنتروپی شانون انجام شد. یافته های پژوهش ، در قالب 42 مفهوم و 10 مقوله در 3 گروه عوامل درون دولتی ، عوامل درون سازمانی و عوامل راهبردی دسته بندی شد. مقوله های اثربخشی و کارایی، سازماندهی کارگزاران، رضایت فردی از شغل، راهبردهای دانش بنیان، توانایی های مدیریتی، طراحی مناسب شغل، ارتباطات میان فردی و سازمانی، راهبردهای آینده نگر، یکپارچه سازی سازمانی و تخصص های تجربی و عمومی به ترتیب بیشترین ضریب اهمیّت را داشتند. نتایج پژوهش نشان داد مدیریت منابع انسانی مبتنی بر شایستگی های ممتاز با توجه به ماهیت کارآفرینانه خود، بر سیاست های رش د و ارائه بهینه خدمات سازمان تأمین اجتماعی به مثابه یک سازمان مهم و اثرگذار دولتی تأثیرات بسزایی گذارده و افزایش مسئولیت پذیری این سازمان را به همراه خواهد آورد.
طراحی مدل سنجش آمادگی کسب و کارهای چندملیتی به منظور استقرار سیستم های اطلاعاتی استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فناوری اطلاعات، قابلیت ها و پتانسیل های ارزشمندی جهت ایجاد و یا تغییر مزیت رقابتی کسب و کارها به ویژه در عرصه بین المللی دارد و این مهم سبب پیدایش مفهوم سیستم های اطلاعاتی استراتژیک گردید. هر سیستم اطلاعاتی که بتواند اهداف، فرایندها، محصولات و یا روابط محیطی کسب و کار را با رویکردی استراتژیک در جهت ایجاد مزیت رقابتی و یا کاهش نقطه ضعف رقابتی و تهدید تغییر دهد، سیستم اطلاعاتی استراتژیک می باشد. کسب و کار برای به کارگیری و بهره مندی از این سیستم ها نیاز به الگویی دارد تا بتواند آمادگی خود را برای به کارگیری این سیستم ها ارزیابی و سنجش کرده تا از این رهگذر بتواند پیش نیازهای لازم را جهت این کار مطابق با نیازهای سازمان تبیین ساخته و فراهم آورد. بر همین مبنا، ارایه مدلی جامع و به روز جهت سنجش آمادگی کسب و کارهایی که فعالیت های گسترده و بین المللی دارند، به منظور پیاده سازی سیستم اطلاعات استراتژیک مورد نظر این پژوهش قرار گرفت و بر اساس ساختار و فرایند پژوهش علمی نسبت به تبیین مدل یاد شده اقدام شد.در نهایت می توان اشاره کرد؛ پژوهش حاضر به ارایه مدلی برای سنجش و ارزیابی آمادگی کسب و کارهای چند ملیتی جهت پیاده سازی سیستم اطلاعات استراتژیک پرداخته است. برای شناسایی و تبیین شاخص های مدل از رویکرد کمی و راهبرد توصیفی و پیمایش استفاده شده است. بر این اساس شاخص های این مدل متشکل از 75 شاخص در هفت بعد (استراتژیک و محیطی، مدیریتی و تصمیم گیری، سرمایه انسانی و مالی، ساختاری و فرایندی، فناوری و فنی، اطلاعاتی و تحلیلی، ارتباطی و فرهنگی) طراحی و شناسایی شد.
مفهوم پردازی نقش آموزش مشاغل و فرصت های شغلی در بهبود نگرش کارآفرینانه دانش آموزان پایه ششم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
44 - 17
حوزههای تخصصی:
توجه به بهبود مهارت ها، نگرش ها و رفتارهای کارآفرینانه به عنوان عوامل کلیدی در توسعه اقتصادی و اجتماعی جوامع در دهه های اخیر افزایش یافته است. بر اساس گزارش های دفتر دیده بان جهانی کارآفرینی، این مهارت ها و نگرش ها اکتسابی و قابل آموزش هستند. از این رو، آموزش کارآفرینی از دوران کودکی به عنوان مرحله ای اساسی در شکل گیری و تقویت این مهارت ها و نگرش ها در نظر گرفته می شود. هدف از انجام این پژوهش، مفهوم پردازی نقش آموزش مشاغل و فرصت های شغلی در بهبود نگرش کارآفرینانه دانش آموزان پایه ششم در منطقه فرگ شهرستان داراب بود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است که با روش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شده است. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی در منطقه مذکور است. دو کلاس ۳۰ نفره به صورت هدفمند برای گروه های آزمایش و کنترل به عنوان نمونه، مورد بررسی قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته سنجش نگرش کارآفرینانه گردآوری شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره، T زوجی و مستقل و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. پیش فرض همگنی واریانس درون گروهی با آزمون لوین و نرمال بودن توزیع داده ها با آزمون شاپیرو-ویلکس بررسی گردید. نتایج نشان داد که آموزش مشاغل و فرصت های شغلی به طور مؤثر منجر به تقویت و رشد نگرش کارآفرینانه دانش آموزان شده است. به کارگیری روش های تدریس متنوع و بهره گیری تلفیقی از دروس پایه ششم برای آموزش مشاغل، بیشترین تأثیر را بر مؤلفه های نگرش کارآفرینانه دانش آموزان یعنی خلاقیت و نوآوری، ریسک پذیری و بهره برداری از فرصت ها دارد. این پژوهش پیشنهادهای کاربردی را برای بهبود و نهادینه سازی فرهنگ کارآفرینی با تأکید بر آموزش کارآفرینی در دوران ابتدایی به همراه دارد.
مدل علّی شبکه سازی در پارک های علم و فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
185 - 221
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه پارک های علم و فناوری و بهبود عملکرد آنها در گروی همکاری با صنعت و دانشگاه و ارتباط با محیط و مراکز مرتبط است. از این رو شناسایی شبکه همکاری و شاخص های شبکه سازی در پارک های علم و فناوری حائز اهمیت است. هدف این پژوهش شناسایی شاخص های شبکه سازی در پارک های علم و فناوری است. روش پژوهش حاضر کیفی بوده و در آن از سه روش فراترکیب، دلفی فازی و دیماتل استفاده شد. جستجو در پایگاه های اطلاعاتی فارسی و انگلیسی انجام و10 مطالعه مرتبط شناسایی، مورد بررسی قرارگرفت. برای تأیید شاخص های شبکه سازی مستخرج از ادبیات نظری، از 13 نفر از خبرگان و مدیران پارک فناوری پردیس نظرسنجی و شاخص ها با استفاده از روش دلفی فازی توسط خبرگان تأیید شد. به منظور ترسیم مدل علّی روابط بین شاخص ها از روش دیماتل استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار اکسل تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد شبکه سازی در پارک های علم و فناوری دارای 15 شاخص از قبیل ارتقاء سطح محصولات، اطلاعات، افزایش سهم بازار، اهداف و ایجاد ارزش است. از نظر خبرگان، شاخص افزایش سهم بازار در اولویت اول و یادگیری سازمانی در آخرین رتبه قرار می گیرد. ترسیم مدل علّی شبکه سازی نشان داد، شاخص هایی مانند مدیریت، یادگیری سازمانی، اطلاعات و دانش از شاخص های اثرگذار هستند. شاخص هائی نظیر توسعه محصول جدید، فرصت سازی بازار، روابط و بهره برداری از فرصت نیز از شاخص های تأثیرپذیر در شبکه سازی پارک-های علم و فناوری هستند.
طراحی الگوی پیاده سازی بیمه سایبری با استفاده ازنظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر پیاده سازی بیمه سایبری در بین شرکت های بیمه در کشور ایران است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، داده بنیاد است و از نوع روش های کیفی است. جامعه آماری پژوهش متخصصان و خبرگان در زمینه بیمه سایبری است که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی مشخص شده اند. با استفاده از تکنیک مصاحبه، داده ها جمع آوری شده و سپس با استفاده از نرم افزار MAXQDA نسخه 2020 داده ها و مقوله ها کدگذاری و طبقه بندی شده اند. پایایی پژوهش با استفاده از ضریب کاپا اندازه گیری شده است. در مرحله آخر مدل پژوهشی بر اساس مدل اشتراوس وکوربین استخراج شده است. بر اساس نتایج پژوهش عوامل علی به شاخص های دانشی، فنی و شبکه تقسیم شدند. چشم انداز بیمه ای با عنوان عامل مداخله گر، تجزیه و تحلیل محیط بیرونی و درونی و همچنین بازاریابی و توجه به بازوه ای اجرایی به عنوان عوامل بسترساز، رویکرد اکوسیستمی و تدوین استراتژی بیمه ای به عنوان راهکار و نهایتاً افزایش سطح دانش شرکت های بیمه، ایمنی و امنیت داده ها، بهبود خدمات و درآمد شرکت و عدم اطمینان از کارکرد بیمه به عنوان پیامدهای مثبت و منفی بیمه سایبری شناخته شده اند.
مدل مشارکت مشتری در خلق ارزش برند کفش تبریز در شبکه های اجتماعی دو کشور ایران و عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه عمده مقصد صادراتی کفش تبریز کشور عراق است، لذا بررسی و مقایسه این موضوع که مشارکت مشتری در خلق ارزش برند کفش تبریز در شبکه های اجتماعی دو کشور ایران و عراق چگونه می باشد، به مدیران کمک خواهد کرد تا ابعاد و چگونگی جلب مشارکت مشتری را در خلق ارزش شناسایی و برنامه های مناسبی در این خصوص تدوین نمایند. بر همین اساس هدف این پژوهش طراحی مدل مشارکت مشتری در خلق ارزش برند کفش تبریز در شبکه های اجتماعی دو کشور ایران و عراق است. روش تحقیق توصیفی- مدل سازی بوده و جامعه آماری شامل دو بخش خبرگان و کلیه مشتریان کفش تبریز در شبکه های اجتماعی است. در بخش اول پژوهش 20 نفر از خبرگان به صورت ترکیبی از دو کشور عراق و ایران انتخاب شده اند. در بخش دوم نیز 384 نفر از مشتریان کفش تبریز در شبکه های اجتماعی با نمونه 122 نفری برای کشور عراق و نمونه 262 نفری برای کشور ایران انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از دو پرسشنامه استفاده شده است. یافته های بخش اول نشان می دهد که مدل مشارکت مشتری در شبکه های اجتماعی به منظور خلق ارزش برند در پنج سطح قرار می گیرد که هر سطح دارای روابط مستقیم و غیرمستقیم با سطوح دیگر می باشد. همچنین نتایج آزمون مدل طراحی شده نشان می دهد که مدل طراحی شده در کشور ایران به طور کامل تائید شده، ولی آزمون مدل در کشور عراق منجر به حذف یکی از روابط بین اجزاء مدل و اصلاح آن شده است.
ارائه مدل توسعه بازار فینتک با تأکید بر چالش ها و استراتژی های موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه مدل توسعه بازار فینتک با تأکید بر چالش ها و استراتژی های موجود می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کابردی و از حیث شیوه اجرا، (کیفی-کمی)، از نوع تحلیل مضمون و از نظر ماهیت، بنیادی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها، اکتشافی - همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 20 نفر از مدیران و کارشناسان شرکت های فینتک فعال در حوزه پرداخت با مجوز شاپرک شامل زرین پال، آسان دریافت، پیام رسان مالی بله، ایزی پی، کارت اعتباری و امتیازی ایرانیان می باشد و روش نمونه گیری به صورت قضاوتی انجام شد و مصاحبه ها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه داشت. روش گردآوری داده ها و تحلیل در بخش کیفی، مصاحبه و تحلیل مضمون و در بخش کمی، پرسشنامه و تکنیک روایی محتوا (CVR) و ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد. نتایج تحقیق نشان داد، چالش های توسعه بازار فینتک شاملِ زیرساخت ناکافی، موانع رگولاتوری و قانون گذاری، دشواری کار با مردم/مشتری عمومی، بی اعتمادی به فناوری و فینتک، سطوح پایین درآمد و چالش های قیمت گذاری محصول، موانع فرهنگی هستند. همچنین، استراتژی های توسعه بازار فینتک شاملِ مشارکت جامعه در فرآیند بازاریابی، استفاده از شبکه ه ای اجتماعی، تبلیغات هوشمند و بهینه، تولید محتوای مفید و ارزشمند، برندسازی، انطباق استراتژی های ارتباطی با ماهیت بازار فینتک، بخش بندی جغرافیایی و فرهنگی بازار و نیز آموزش به مشتری، می باشد.