فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۵۲۴ مورد.
پیامک، اسپرانتویی(1) نوین؛ بررسی ساختاری- محتوایی
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی پیام کوتاه و زبانی می پردازد. که حاصل مخفف سازی جوانانی است که از تلفن همراه استفاده می کنند، می پردازد. اختصارسازی انواعی دارد، اما آنچه در این مقاله بدان اشاره می شود اختصار و کوتاه شدگی مختص پیامک است که جوانان برای غلبه بر سختی تایپ و اتلاف وقت مبدع آن شده اند. خالق ادبیاتی که قواعد زبانی را در هم شکسته و وارد حوزه جدیدی از کلام شده است و به شدت قوانین حاکم بر تلفظ و دستور زبان معیار را نادیده می گیرد. زبانی که محدودیت های مرزهای جغرافیایی را نمی بیند و نشانی از جهانی شدن به همراه آورده است. این پژوهش نشان می دهد که حذف حروف در پیامک منظم و قابل پیش بینی است و قواعد آن تحت کنترل دو اصل واج شناختی «شکل و زمینه» (درسلر1996) و «قوی-قویتر» (دونگان 1985/1978) می باشد. نتایج نشان می دهند که اصول واج شناختی، فرایند کاهش طول کلمات پیامک را البته بدون در نظر گرفتن سطح هموندی یا نواختی، در کنترل دارد.
تغییر ساختارهای لغت سازی و اصطلاح یابی از قرن چهارم تا هفتم با تکیه بر شاهنامه (دفتر سوم) و بوستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه سازی نیاز همیشگی زبان هاست و این نیاز با پیشرفت روزافزون علوم و فنون، بیشتر احساس می شود؛ زیرا به ازای یافته ها و مفاهیم نو باید لغات جدیدی خلق کرد و یا بار معنایی جدیدی به لغات افزود. یکی از امکانات زبان فارسی برای واژه سازی استفاده از ترکیب و اشتقاق بر اساس الگوهای مشخص صرفی است. از منابع مورد اعتماد برای استخراج الگوهای لغت سازی، متون زبان فارسی است؛ متونی که زاده ی اندیشه و ذوق بزرگانی چون فردوسی، نظامی، مولانا، سعدی و دیگران است. جایگاه فردوسی و سعدی در زبان و ادب فارسی بر کسی پوشیده نیست. دو شاعر زباندان بزرگ که فاصله ی ایشان با هم سه قرن است و در این مقاله، ساختارهای ترکیبی مشترک شاهنامه و بوستان را با چند مثال ذکر کرده ایم و سپس از معدودی از تفاوت ها نیز سخن گفته ایم. در مورد اشتقاق به دلیل محدودیت، تنها به بیان نکات حاصل از مقایسه ی این مقوله در دو متن پرداخته ایم. سپس از تفاوت های معنایی و جایگزینی کلمات سخن گفته ایم و در پایان، فراوانی بخشی از ساختارها را با نمودار نشان داده ایم.
واژه های چاهخویی
کارکرد ممیز خاص در صفت شمارشی مرکب؛ ویژگی ممتاز سبک بیدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیدل دهلوی بزرگترین شاعر فارسی گوی هند است که دشواری و دیریابی را از مشخّصات اصلی سبک او به حساب آورده اند. از جمله بحث های تخصصی پیرامون سبک بیدل و دشواری های کلام او، پاره ای توجّهات نحوی اوست که کمتر مورد بررسی محقّقان شعرش قرار گرفته است. یکی از مسائل نحوی و دستوری در زبان شاعر، کاربرد فراوان صفت شمارشی مرکب و ممیز خاص به گونه ای ویژه و منحصرد به فرد است که آن را به مشخصه ممتاز و برجسته سبک بیدل تبدیل می کند. نگارندگان در این جُستار به بررسی انواع شیوه های به کارگیری صفت شمارشی مرکب در دیوان شعر بیدل با تکیه بر تمامی موارد موجود در دیوان او پرداخته اند که در نهایت منتج به این امور گردید: کاربرد صفات شمارشی مرکب و ممیز خاص به عنوان ویژگی سبکی، به سبب کثرت، تنوّع و چگونگی استعمال، در نوع خود کم نظیر و مختص بیدل دهلوی است؛ میان ممیز و معدود در شعر بیدل رابطه محکم و استواری از لحاظ معنایی حاکم است؛ ممیزها گاه به جای ابهام زدایی، بر ابهام کلام می افزایند؛ ممیزهای تصویری و خیال انگیز، بیشترین کاربرد را در شعر بیدل داراست؛ ممیزهای مادی با معدودهای انتزاعی بیشترین بسآمد را از میان دیگر تقسیمات در شعر بیدل به خود اختصاص داده است و دست آخر اینکه صفت های شمارشی در ترکیب صفت شمارشی مرکب + معدود، اعدادی محدودند به طوری که از اعداد یک، دو، یک دو، نه، صد و هزار تجاوز نمی کنند.
قواعد نحوی و نقش های ارتباطی حاصل عملکرد شان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نحو و مکانیسم های نحوی در واقع به لحاظ کاربردی نوعی انعطاف پذیری را در اختیار گویشوران قرار می دهند که با استفاده از آن زبان می تواند برای القاء مقاصد ارتباطی مختلف جلوه های متفاوتی داشته باشد . نگارنده در این مقاله تلاش می کند تا فرآیندهای نحوی را از جهت انگیزه کاربردی و از چشم انداز کلامی مورد بررسی قرار دهد . این بدان معناست که آنچه بستر و زمینه اعمال فرآیند های نحوی است می بایست در چارچوب یک انگاره پویا به گونه ای که گوینده و شنونده در آن جایگاه خاص خود را دارند مورد بررسی قرار گیرد . در همین ارتباط از زاویه ای نقش گرایانه بین آن قسمت از پیام که زمینه گفتگو واقع می شود و دانش مشترک تلقی می گردد و آن قسمت که از نظر شنونده تازگی دارد تمایز قائل شدیم . زبان بعنوان وسیله ارتباط دارای عناصری است که در خلال مبادله پیام حشو هستند و تنها حاشیه ایمنی برای انتقال مناسب را فراهم می سازند .
جایگاه نقد سبکی و اصالت سبک در نثر داستانی معاصر ایران
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی نفثه المصدور زیدری نسوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه ساختارگرایی به عنوان یکی از مؤثرترین نظریه های قرن حاضر پذیرفته شده است. هدف غایی آن را «کشف و دست یافتن به راز پنهان و جنبه های زبان شناختی اثر ادبی» از طریق عناصر ساختاری اثر دانسته اند. طبق این نظریه ، در واکاوی ساختار یک اثر ، توجه به دلالت های فرامتنی جایی ندارد و ساختارگرا نگاه خود را تنها به متن معطوف می کند و معنا را از ساختار متن می طلبد. مطابق با این نظریه ، در این مقاله کوشش شده است ساختار و روابط متقابل واحدها و عناصر متعدد موجود در نفثه المصدور زیدری نسوی از سه حوزه محتوا ، تکنیک زبانی و شکل بررسی شود تا از این طریق بتوان به لایه های پنهان الگوهای ذهنی نویسنده دست یافت.
تطبیق زبان عرفانی و شیوة نگارش عین القضات همدانی و محی الدّین عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح ادبی
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح زبانی
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی کلاسیک نثر
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات متون عرفانی و تحلیل عرفانی متون ادبی
تکرار موجز (سبک شخصی احمد غزالی بر اساس رویکرد اشپیتزر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش های سبک شناسی، سبک را به دو گونه سبک شخصی و سبک عمومی (دوره ای) دسته بندی می کنند. در سبک شناسی عمومی، متون را با توجه به اشتراکاتی که سبک در یک دوره خاص دارد، بررسی می کنند. اما در سبک شخصی، ویژگیهای فردی و روانی نویسنده مورد توجه قرار می گیرد به طوریری که سبک نگارش هر نویسنده در پیوند با عواملی چون ذوق، سلیقه، جهان بینی، مقام علمی و اجتماعی او ارزیابی می شود. «لئو اشپیتزر» از سبک شناسانی است که پژوهش های سبک شناسی را در گرو شناخت روحیات و ویژگیهای فردی نویسنده می دانست و بر این اساس روش سبک شناسی خود را در سه مرحله ارائه کرد. این مقاله بر آن است تا بر پایه مراحل نظریه اشپیتزر، ارزش سبک شخصی را در پژوهش های سبک شناسی نشان دهد. بدین منظور رساله سوانح «احمد غزالی»، به عنوان نمونه عملی این طرح، برگزیده شد و سبک شخصی غزالی در نگارش سوانح بررسی شد.
بررسی سبک شناسانة رمان «ارمیا» اثر رضا امیرخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک در هنر داستان نویسی به مانند سبک در سایر انواع ادبی، فراهنجاری در زبان است که نظام خاص احساسات و اندیشه های نویسنده و شیوة شخصی او را در نگریستن به جهان نمایش می دهد. در دوران معاصر، سبک شناسی اگرچه همانند گذشته مورد استفاده قرار می گرفته؛ امّا از لحاظ کاربرد زبانی و ویژگی های ادبی دچار تغییر و دگرگونی هایی شده است که نویسندگان معاصر را همچون گذشته صاحب سبکی شخصی ساخته است. سبک خاصی که امیرخانی در آثار خود به کار برده از حیث زبانی و ادبی قابل تأمّل است: کاربرد واژگان جنگی، جابه جایی ارکان جمله، استناد به آیات قرآن، جدا نوشتن کلمات متّصل و... از برجستگی های زبانی او به شمار می رود. همچنین کاربرد تشبیه، توصیف و تصویر از موارد دیگر سبکی او به شمار می آید. محوریت غالب فکری او، نشان دادنِ تضاد و تناقضی است که برخی از رزمندگان، پس از بازگشت از جبهه و جنگ به آن دچار می شوند و همین عامل، سبب کناره گیریِ آنان از مردم می شود. روش اتخاذ شده برای بررسیِ سبکیِ رمانِ ارمیا، رویکرد سبک شناسیِ لایه ای است. در این روش، متن داستان در سه لایة زبانی، ادبی و فکری مورد تحلیل سبک شناسانه قرارگرفته است. در سطح زبانی، عناصر لفظی و زبانی پرکاربرد، به عنوان موتیفِ لفظی یا دورن مایه نشان داده شده است. در سطح ادبی نیز عناصر ادبیِ متن که ایجاد کننده تصویر و موسیقی در متن شده اند و در نهایت در سطح فکری نیز، عناصر فکری و محتوایی غالب در متن رمان مشخّص شده اند. در این مقاله کوشیده ایم به بازنمایی سبکیِ این رمان در سه حیطة زبانی، فکری و ادبی دست یابیم.
نگاهی به دو زبانگی در واژه های مرکب خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاقانی در شعرهایش با کاربرد قواعد واژه سازی زبان فارسی، واژه های مرکبی را ساخته است. بسیاری از این واژه ها، پیش از خاقانی به کار نرفته و پس از او نیز در آثار شاعران و نویسندگان ایرانی نیامده است.
این مقاله به علل پیدایش چنین پدیده ای از دیدگاه زبان و ادبیات می پردازد.
بازتاب دیدگاه شاعر در نحو منظومه ویس و رامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر آمیزه ای از اندیشه و صور خیال است. اندیشه های شاعر، زبان اوست که در قالب شعر بیان شده است و به ذهن مخاطب متبادر می شود. جهان بینی شاعر و کیفیت تبیین امور، در ساخت جمله های او تأثیر می گذارد. در نتیجه هر کدام از سبک ها و ژانرهای ادبی، الگوهای دستوری مشخصی را برمی گزینند. این الگوهای دستوری در واقع بیان کننده نوع دیدگاه و ذهنیت حاکم بر آن سبک و یا موضوع ادبی هستند. عوامل دستوری که تفاوت های دیدگاه و نگرش مؤلّف را نسبت به موضوع یا مؤلّفه ای در متن نشان می دهد، بسیارند اما در این مقاله به دو عامل وجهیّت و متغیرهای زمان در مثنوی ویس و رامین اشاره می شود. هدف این پژوهش، روشن ساختن دیدگاه و نگرش فخرالدین اسعد گرگانی در به کارگیری فعل ها، قیدها، صفت ها و نیز چینش واژگان و انعکاس صدای وی در نحو جمله هاست. نتایج حاصل از تحلیل های انجام شده بیانگر این است که نگرش شاعر تابعی است از غلبه رویداد محوری، و استفاده وی از قیدهای زمان حال، بیانگر واقع گرایی و اطمینان او درباره موضوع داستان است. صفات و خصوصیاتِ فخرالدین، رویکردی مطلق گرا و برابر دارد و از طریق ارجاع کلام به «لحظه سخن گفتن» و کاربرد زمان مضارع و قیدهای تأکید و ایجاب، باور قطعی و مسلّم شاعر نسبت به موضوع عشق و پیامدهای آن نشان داده می شود.
بررسی شگردهای ایجاد انسجام در اشعار قیصر امین پور با تکیه بر نظریه زبان شناسی هالیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریه های زبان شناسی که در عصر حاضر در تحلیل متون ادبی به کار گرفته می شود، نظریه زبان شناسی هالیدی است. هالیدی، ارتباط معنایی، لفظی، نحوی و منطقی یک متن را انسجام می نامد و عوامل ایجادکننده آن را به دو بخش دستوری و واژگانی تقسیم می کند. انسجام دستوری عواملی چون ارجاع، جانشینی، حذف و ربط را دربرمی گیرد و انسجام واژگانی شامل تکرار و باهم آیی در زبان ادبی می شود. قیصر امین پور، از شاعران نام آور معاصر، اشعار بسیاری را در قالب های مختلف شعری سروده است. اشعار امین پور به واسطه تسلّط شاعر بر زبان فارسی و آشنایی او با واژگان و ظرفیت های دستوری و واژگانی ادبیات فارسی، از شگردهای انسجامی به نحو مطلوبی بهره مند است. در این پژوهش، سعی شده است تا با استفاده از نظریه انسجامی هالیدی، به بررسی انسجام در دو محور دستوری و واژگانی در شعر قیصرامین پور پرداخته و مهم ترین تمهیدات مورداستفاده شاعر برای انسجام بخشی به اشعارش تحلیل شود.
مقایسه لهجه صنعاء با عربی فصیح
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله، شناسایی برخی از خصوصیات آوایی لهجه صنعاء و مقایسه آن با زبان عربی معیار است. لهجه صنعاء یا لهجه صنعانیه درواقع لهجه مردمان صنعاء پایتخت یمن است. این لهجه بهواسطه غلبه معمول لهجه پایتخت بر دیگر لهجههای یمن شاید بهعنوان لهجه یمنی نیز شناخته شود. دادهها از طریق مصاحبه حضوری غیررسمی با دانشجویان یمنی به صورت فردی یا جمعی و مکالمه با افراد بومی در شهر صنعاء به عنوان سخنگوهای آن لهجه و همچنین مشاهده و شنیدن سخن آن ها و تجزیه و تحلیل کلامشان و با تکیه بر دیگر روش های تحقیقات میدانی گردآوری شده است. و در این مقاله تمرکز نویسندگان معطوف به بیان تغییرات آوایی در ضمایر و دستگاههای فعلی این لهجه است.