فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۰۱ تا ۳٬۰۲۰ مورد از کل ۱۱٬۴۰۳ مورد.
کوتاه مثل آه
بررسی و تحلیل نقش پرسش در آثار فارسی عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سه قطره خون یا سه گانه ی یک درد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درمیان داستان های کوتاه صادق هدایت سه قطره خون ( از مجموعه ای به همین عنوان ) یکی از پیچیده ترین و همگون ترین نوشته های وی از حیث قالب ومحتوا در مقایسه با بوف کور است ؛ به گونه ای که آن یک را می توان « طرح اولیه » ی این یک به حساب آورد. من راوی ِ سه قطره خون، همچون من راوی ِ بوف کور ، هیچ سنخیتی میان خود وآدم ها و محیط اطرافش نمی بیند ؛ از این رو نیازی شدید به تک گویی درونی از طریق نگارش در خود احساس می کند. از میان تمام خطوط ِ در هم و بر هم روی کاغذ تنها چیزی که می توان خواند این است :« سه قطره خون». تمام داستان و تمام شخصیت ها حول همین محور شکل گرفته اند و شبکه ای از ارتباطات و دگرگونی ها را پدید آورده اند. سه قطره خون اثری است بغایت نمادین و دشوارفهم . از این رو ما در این مقاله- که عنوان سه قطره خون یا سه گانه ی یک درد را برای آن برگزیده ایم – می کوشیم تا با تحلیل نماد های داستان، آنچه زندگی روانی و اجتماعی من راوی را تحمل ناپذیر و او را « دیوانه » کرده است بررسی کنیم.
تحلیل نمادینگی آتش در اساطیر برمبنای نظریّه همترازی و رویکرد نقد اسطوره ای (با تمرکز بر اساطیر ایران و شاهنامه فردوسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد اسطوره ای، یکی از رویکردهای اصلی نقد ادبی معاصر است که بر شالودة یافته های علوم روان شناسی، انسان شناسی و تاریخ تمدّن به وجود آمده، به ویژه بیشترین تأثیرات را از نظریّات یونگ دربارة ""ناخودآگاه جمعی"" و ""کهن الگو""ها پذیرفته است که از روان شناسی او با روان کاوی تحلیلی و از روش تحلیل او از اساطیر، با عنوان «اسطوره شناسی تحلیلی» یاد می کنند. در این جستار، با این رویکرد، به بررسی نمادینگی عنصر آتش پرداخته شده است. فرض ضدیّت جوهری و وحدت نهایی میان عناصر متضاد، نتیجه فرافکنی محتویّات ناخودآگاه در موضوعات بیرونی، در جهت غلبه بر طبیعت است و در این میان، آخشیج آتش صاحب نقش هایی شده است که در اساطیر و ادب جهان و از جمله شاهنامة فردوسی نمود دارد و آنها را می توان در دو بخش تقسیم بندی کرد: در این اساطیر، عنصر آتش- به عنوان آخشیج فرازین و واسطة میان آسمان و زمین- از یک سو، نمادی از ظهور و تجلّی ملکوت معنا در عالم مادّی و مظهری از طبیعت روحانی است و در سویة متقابل خود، مظهری از قهر و خشم و شکوه عالم لاهوت (آتش دوزخ) و مرحله ای هراسناک از سوختن و گداختن است که گذر از آن (آزمون آتش)، مرحله ای از تشرّف و عروج به مقامی بالاتر را درخود نمادینه کرده است.
ساخت موضوعی کلمات مشتق در زبان فارسی
حوزههای تخصصی:
ساخت موضوعی بـه فهرست موضوع هی یک محمـول اطلاق می شود. مثلاً، فعل «خورد» دو موضوع و فعل «داد» سه موضوع در ساخت موضوعی خود دارد. معمولاً ساخت موضوعی افعال پس از افزوده شدن یک وند اشتقاقی به آنها تغییر می کند، به گونه ی که ساخت موضوعی مشتق حاصله با ساخت موضوعی کلمهٔ پیه متفاوت است. در مقاله حاضر، ساخت موضوعی مشتقات فعلی زبان فارسی و تأثیر وند افزیی بر ساخت موضوعی کلمه پیه را مطالعه می کنیم. چارچوب نظری ین مقاله نظریه لیبر است که ساخت موضوعی هر کلمه را فرافکنی از ساختار معنیی ـ واژگانی آن می داند و معتقد است که، بری مطالعه ساخت موضوعی هر کلمه یا تغییرات وارده بر آن، بید ساختار معنیی ـ واژگانی آن را مطالعه کرد. ما نیز تأثیر وندافزیی بر ساخت موضوعی کلمه پیه را از طریق بررسی تأثیر آن بر ساختار معنیی ـ واژگانی آن کلمه مطالعه می کنیم و نشان می دهیم که فقط وندهیی ساخت موضوعی کلمه پیه را تغییر می دهند که در ساختار معنیی ـ واژگانی آن کلمه تغییری یجاد کرده باشند.
بررسی دیدگاه های زبانی و ادبی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولوی یکی از شاعران نظریه پرداز ادب فارسی است که آثارش- بویژه کلیات شمس و مثنوی- سرشار از دیدگاه های نقادانه است. در این مقاله، دیدگاه های زبانی و ادبی او مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش با تکیه بر نظریه های نقد ادبی معاصر خصوصا نظریه ارتباط رومن یاکوبسن انجام شده است. تحلیل عناصر اصلی ارتباط یعنی اوصاف و ویژگیهای زبان، پیام (شعر)، فرستنده (شاعر) و گیرنده (مخاطب) در اشعار مولوی، محور اصلی مقاله را تشکیل داده و هر کدام از این عناصر به بخشهای جزئی تری تقسیم شده است. برای مشخص شدن جایگاه نظریات مولوی در دوره معاصر به مقایسه اجمالی دیدگاه های او با برخی از مکاتب و نظریه های نقد ادبی پرداخته شده که از مهمترین آنها نقد نو، فرمالیست ها، ساختارگرایان و طرفداران نظریه های معطوف به خواننده است. خواننده توانا و مبتدی، فعال و منفعل، همپیوندی عینی، انسجام شکل و محتوای شعر، رابطه ذهن و زبان، ارتباط دال و مدلول، رمزگان زبان و ... از مباحث مشترک مولانا و این مکاتب است.
شور شیرین (جستاری در تلقی عرفانی نظامی از عشق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظامی در پنج گنج بویژه در «خسرو و شیرین» شاهکاری در ادب غنایی آفریده است که هرگز شیرینی آن از خاطر محو نمی شود. ماجرای عشق را در بسیاری ازآثار ادب غنایی دیگر نیز می توان یافت ولی هیچکدام به پرمایگی روایت نظامی نیست. حتی لیلی و مجنون خود نظامی هم به پای خسرو و شیرین او نمی رسد.
جانمایه ی این شاهکار در پرورش شخصیت شیرین است که نسبت به همتایانش درسایر معاشیق از پختگی و کمال بیشتری برخوردار است. نظامی او را طوری پرورده است که نه بی پروایی «ویس» در «ویس و رامین» را داشته باشد و نه کمرویی و تنگنای قبیله ای «لیلی» را در «لیلی و مجنون». بانویی آزاده ست که هم عاشق است و هم معشوق. در پی عشق خطر می کند، بر همه ی آرزوهای دنیوی بر می آشوبد، در راه عشق پای در رکاب می نهد، دشواری عشق را با شکیبایی به جان خریدار می گردد. آنگاه که عاشق را پخته نمی یابد او را با تمهیداتی به کمال معنوی می رساند و سپس به وصال با او تن می دهد و سرانجام در کنار جسم بی جان او جان می بازد.
این مقال برآن است که از چشم اندازی دیگر با ساختار روایی این داستان روبرو گردد و رمزها ونشانه های عرفانی این داستان را از خلال بررسی شخصیت و رفتار شیرین در داستان خسرو و شیرین براساس معیارهای مندرج در متون عرفانی باز جوید و از این راه نگاهِ عرفانی نظامی و سرسپردگی او را به مبانی عرفان در این روایت عاشقانه نشان دهد.
بررسی و تحلیل عناصر داستانی فرائد السلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی و تحلیل عناصر داستانی ِفرائدالسلوک می پردازد و مباحثی مانند اوصاف قصْه و داستان، نوع داستان، حجم، زبان، گفتگو، شخصیت، راوی و گویندگان، زاویه دید، کنش داستانی، زنجیره مشترک بن مایه داستان ها، نتایج اخلاقی و زمان و مکان مورد کنکاش قرار می گیرد. در داستان ها و قصه های فرائدالسلوک خصوصیاتی چون تاکید بر حوادث، محکم نبودن روابط علت و معلولی میان رویدادها، مطلق گرایی، ختم شدن به نتایج اخلاقی، تغییر ناپذیری شخصیت ها، کیفیت روایت، بن مایه های مشترک و فرضی بودن زمان و مکان دیده می شود. مجموعاً 58 داستان در فرائدالسلوک وجود دارد. داستان های اصلی ابواب، بلندتر از داستان های فرعی است. گفتگو بیشتر میان اشخاص اصلی ِداستان ها برقرار می شود. اختصاصات زبانی نثر فنی قرن 6 و7 در این اثر دیده می شود. در داستان های این اثر از 289 شخصیت استفاده شده است. بیشترین شخصیت ها از حیوانات (29 درصد)، مردان و پسران (5/19درصد) و صاحبان مشاغل(14درصد) استفاده شده است. گویندگان اصلی داستان ها عبارتند از:نویسنده کتاب که 31 درصد داستان ها را نقل می کند.17درصد داستان ها توسط بهروز از شخصیت های داستانی،9درصد توسط پسر بازرگان و 5 درصد توسط قصیر از شخصیت های دیگر داستانی، نقل می گردد. راویان اصلی اغلب ناشناخته اند و جز دو داستان که راویان معینی دارد، سایر داستان ها با عباراتی مانند «شنیدم، گویند، آورده اند و اصحاب تاریخ و ارباب حکایات»روایت می شود.زاویه دیدِ داستان ها اغلب سوم شخص است.45 درصد داستان ها دارای کنش و 55 درصد فاقد کنش است،بن مایه های مشترک (دو عنصر وابسته،یک عنصر متضاد و واسطه) در این کتاب بسامد زیادی دارد. همچنین 95 درصد داستان ها دارای نتایج و توصیه های اخلاقی است و 5 درصد فاقد این امر است. تنها در 7درصد داستان ها به حوادث خارق العاده اشاره شده، 38 درصد داستان ها دارای زمان و70 درصد دارای مکان است.
بررسی افکار و اندیشه های فروغ فرخزاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز تاکنون رابطه فرهنگ و ادبیات، رابطه ای نه رقابتی بلکه متقابل و زیربنایی بوده است. گاه این فرهنگ است که ادبیات را دستخوش دگرگونی نموده و گاه نیز ادبیات، به آرامی در تغییر دیدگاه های فرهنگی موثر واقع شده است. یک شعر خوب که دارای ساختار و محتوای پربار باشد، فرهنگ ذاتی انسان را دگرگون می نماید و هر گاه این تحول درونی (فکر) ایجاد شد رفتار ظاهری به راحتی تغییر می کند. در این مقاله کوشیده شده است که افکار و اندیشه ها و دیدگاه های شعری فروغ فرخزاد بررسی شود.
نشست علمی : نقد و بررسی مجموعه شعر طوفان واژه ها
حوزههای تخصصی:
هاله معنایی و زاویه دید، دو مفهوم نزدیک به هم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هاله معنایی و زاویه دید، دو مفهوم نزدیک به هم مرضیه اطهاری نیک عزم استادیار دانشگاه شهید چمران اهواز mani1390@yahoo.com (1388/10/ 1388 ، تاریخ تصویب: 16 /6/ (تاریخ دریافت: 24 چکیده در این مقاله ابتدا بطور اجمال به تاریخچه ""هاله معنایی"" و کاربردی که برای منطقیون و زبانشناسان پیش از یمسلف داشته میپردازیم؛ و خواهیم دید که هریک از نظریه پردازان چگونه آن را به شیوه خود تحلیل کرده است. سپس این مفهوم را در حوزه نشانه شناسی در آثار یمسلف، بارت و گرماس مورد بررسی قرار میدهیم و ملاحظه خواهیم کرد که نظام هاله معنایی، یکی از نظامهای تولید و ساخت معناست ولی باید با مکانیسمهای دیگری کامل گردد. بالاخره این واژه را در حوزه معناشناسی مورد تحلیل قرارداده و در این زمینه از تئوری ""معناشناسی دیدگاه"" که توسط پیر- ایو راکا مطرح شده استفاده مینماییم. این تئوری جدید در واقع نتیجه ""تئوری برهان آوری در زبان"" میباشد که بر اساس آن واژگان به کار رفته در جملات، زوایای دید را تحت تاثیر قرار میدهند. در قسمت نتیجه گیری، ما نیز تعریف خود را از هاله معنایی ارائه داده و در نهایت ملاحظه خواهیم کرد که مفاهیم ""هاله معنایی"" و ""زاویه دید"" به صورت تنگاتنگی به هم مرتبطند. واژگان کلیدی: هاله معنایی، معنا شناسی، نشانه شناسی، زاویه دید، برهان آوری در زبان، توپوس، توپوی.
شعر معاصر و چهار فرم غیرروایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد نو با سرکردگی منتقدانی چون پن وارن، ویمست، کلینث بروکس و رنه ولک در تلاش برای خوانش و کشف دقیق و علمی توانایی ادبیات منظوم، به تفاوت ها و تمایزهای بین شعر کلاسیک و شعر معاصر در ادبیات انگلیس رسید. شاخة جنوبی نقد نو در آمریکا که بیشتر از شاخة شمالی در انگلیس ریجارد، الیوت، امپسون به مشخصه اهای هستی شناختی و صوری شعر توجه علمی داشتند، به این اعتقاد رسیدند که عنصر غالب در نظام صوری اشعار کلاسیک روایت است. بروکس در کتاب شعر مدرن و کلاسیک نظام صوری اثر هنری را تابع روح زمانه و میزان پیچیدگی جامعه می داند. او معتقد است که منتقدان باید در سطحی درونی تر، ژرف تر و انتزاعی تر به آثار ادبی بنگرند. بروکس در کنار نظام روایتی حاکم بر شعر کلاسیک چهار نوع فرم غیرروایی مقوله ای، خطابی، انتزاعی، تداعی گر را برای شعر معاصر انگلیس و امریکا در نظر می گیرد. او می گوید این نظام های غیرروایی پیچیده تر از نظام روایی هستند و گاهی نیز با هم می آمیزند و نظام صوری دشوارتری را پیش روی مخاطب قرار می دهند. سؤال این مقاله این است که آیا می توان شعر معاصر ایران را با استناد به این فرم های غیرروایی نقد صوری کرد یا نه؟ پیش فرض این است که در کنار حضور فرم روایی در شعر نیما، اخوان و دیگران فرم های غیرروایی یا صورتی ترکیبی از چند فرم غیرروایی در شعر معاصر قابل کشف است که این خود لازمة روح زمان و مقتضیات مکان و هدف هنر در ان برهة زمانی است
همگونی
حوزههای تخصصی: