فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۰۱ تا ۱٬۷۲۰ مورد از کل ۱۱٬۴۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
تصاویر کعبه و ترک ادب شرعی در شعر خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاقانی شروانی ملقب به «افضل الدین» از شعرای متشرع سده ششم هجری است. وجود مضامین علمی چون مضامین طب، نجوم، فلسفه، کلام، عرفان و اندیشه های مذهبی در سخن او سبب شده است تا او را «حکیم» نیز بخوانند. باورهای دینی و اندیشه های مبتنی بر شرع از مهمترین درونمایه های شعر خاقانی است که عموماً در قالب تصاویر بدیع و شاعرانه، ساخته و پرداخته شده است. محور اصلی پژوهش حاضر، بررسی تجلی کعبه در دیوان خاقانی از منظر نقد تصویر پردازی است؛ موضوعی که در کتاب های بلاغی گذشته، چندان مورد توجه نبوده و تنها تجلی منفی مفاهیم دینی در آثار ادبی تحت عنوان «ترک ادب شرعی» در قالب تعاریف و شواهدی مجمل، ذکر شده ولی بحث مفصلی در مورد شریعت و تصویر و روابط متقابل آنها نیامده است. بدین ترتیب مسأله «تصویر» و «شریعت» و «کعبه» و تعامل این سه واژه با همدیگر و چگونگی کاربرد و رویکردهای آن در دیوان خاقانی، محور اصلی پژوهش حاضر را تشکیل می دهد. این نوشتار روشن می سازد که نگرش خاقانی به کعبه و تجلی این نگرش در اشعار وی، به رغم بسامد فراوان، آن گونه که انتظار می رود همگون با اصول عقاید و آموزه های اسلامی نیست و شاعر، نگرش خویش را در بسیاری از موارد، مدّاحانه، به حب حطام دنیا آلوده و از آن اصول تخطی کرده است.
تبدیل عدد یک به نشانه نکره در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی چگونگی پیدایش نشانه نکره در زبان فارسی می پردازد . این بررسی نشان می دهد چگونه عدد یک به تدریج از دوره باستان به این سو به صورت نشانه نکره به کار رفته است . به نظر می رسد پیدایش نشانه نکرده در دوره میانه ، حاصل ساختهایی باشد که در آنها عدد یک پس از معدود مفرد قابل شمارش به کار رفته است و با تعمیم به اسمهای مفرد غیر قابل شمارش و اسمهای جمع به نشانه نکره تبدیل شده است.
ریخت شناسی قصه حضرت یوسف(ع) در ترجمه تفسیر طبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بایستگی استفاده از دانش های نوین ادبی در ارزیابی متون قرآنی و نوشته های برآمده از معارف قرآنی در جهان امروز بر پژوهشگران مسلمان آشکار و گریزناپذیر است. در پژوهش حاضر ساختار قصه حضرت یوسف(ع) در ترجمه تفسیر طبری با استفاده از نظریه ریخت شناسی پراپ تحت ارزیابی قرار گرفته است. برای رسیدن به نتیجه ای مناسب تر، این قصه به چهار داستان بخش شده و شخصیت ها و خویش کاری های آنها در هر داستان هدف تحلیل انتقادی قرار گرفته است. شمارگان شخصیت های قصه و چگونگی خویش کاری های آنها تطابق ساختاری این قصه را با نظریه پراپ و تبصره های نظریه او به روشنی نشان می دهد. حرکت های سه داستان از چهار داستانِ این قصه از الگوهای حرکتی شش گانه پراپ پیروی کرده است؛ تنها در داستان دوم این قصه حرکتی دو مقطعی دیده می شود که با الگوهای حرکتی پراپ هم خوانی ندارد و حرکت تازه ای به شمار می رود. پراپ در آرای خود به ریشه های دینی قصه ها توجه زیادی داشته و نظریه ریخت شناسی او در مطالعه قصه یوسف(ع) بسیار کار گر افتاده است. ازآنجاکه پراپ به ساختار ها توجه داشته نه روساخت ها و جزئیات کمّیت زای قصه ها، آرای او در مطالعه قصه هایی غیر از قصه های پریان نیز کار گشاست. نگارنده در پایان پیشنهاد می کند، با بهره گیری از آرای پراپ، همه قصه های قرآنی و تفاسیر این قصه ها ارزیابی ساختاری شوند تا ساختار بنیادین این قصه ها به دست آید.
تحلیل ساختاری ماجرای بر دار کردن حسنک وزیر برپایة الگوی الماسی شکل لباو و والتزکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت شناسی گونه ای از ساختارگرایی است که هدف آن، کشف الگویی کلی برای روایت است. ویلیام لباو یکی از نظریه پردازان این حوزه است. او با همکاری جاشوا والتزکی برپایة روایت های شفاهی گویشوران انگلیسی زبان، الگویی برای ساختار روایت پیشنهاد کرد که به الگوی الماسی شکل معروف است. این الگو از شش بخش چکیده، آشناسازی، ارزش گذاری، کنش گره افکن، کنش گره گشا، پایانه تشکیل شده است. تاریخ بیهقیاثری روایی است که روایت شفاهی در بیشتر بخش های آن نمود بسیاری دارد. روایت شفاهی در ماجرای بر دار کردن حسنک وزیر نقش بسیار مهمی دارد؛ این مقاله می کوشد تا برپایة الگوی لباو این روایت را بررسی و تحلیل کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که ساخت کلان داستان حسنک با این الگو به طورکلی سازگار و منطبق است؛ اما عواملی مانند موضوع اثر، شگردهای بیهقی در روایت و... به بیشتر بخش های الگو شکل ویژه ای بخشیده و باعث بی مانندی چارچوب ماجرا شده است. مهم ترین نمود امتیاز داستان حسنک در بخش ارزش گذاری آشکار می شود که سبک نگارش بیهقی را به سبکی تأکیدی تبدیل و ادعای او را مبنی بر بی طرفی در تاریخ نگاری رد می کند.
ساخت کنترل مفعولی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باتوجه به هم مرجعی اجباری فاعل تهی بند متمم با مفعول بند اصلی در جمله هایی از نوع جمله زیر ‘ اطلاق ساخت کنترل مفعولی به آن ‘ منطبق با نظریه حاکمیت و مرجع گزینی (چامسکی 1981)است. لیلا مریمi را وادار کرد که [ eiدرس بخواند]. در این مقاله فاعل تهی بند متمم را یک ضمیر مستتر(PRO ) در نظر میگیریم. براساس فرضیه فاعل درون گروه فعلی و به پیروی ار ردفورد (1997 ) ادعا میکنیم که ضمیر مذکور درجایگاه مخصص گروه فعلی بند متمم (Spec Vp ) قرار گرفته است . سپس با ارائه شواهد و استدلالهایی نشان میدهیم که جایگاه مخصص بند متمم تحت حاکمیت هسته فعلی نیست و نیز جایگاه مذکور تحت حاکمیت تصریف خود ایستای بند متمم( (Finite Inflنیز نمیتواند باشد. بنابراین ضمیر مستتر درجایگاهی فاقد حاکم قرار گرفته است . در نتیجه ‘ قضیه جهانی ضمیر مستتر(PRO Theorem ) پیشنهاد شده در اصول ومبانی نظریه حاکمیت و مرجع گزینی در فارسی نیز نقض نمیشود.
ریشه شناسی عامیانه
پیوند های میان استعاره و ایدئولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که تحلیل گفتمان انتقادی در پی آن است افزایش آگاهی مخاطبین از رابطه میان زبان و ایدئولوژی است. گفتمانی که توسط اعضای یک نهاد اجتماعی استفاده می شود تمایل دارد ایدئولوژی محور باشد. پس تحلیل گر انتقادی در پی آن است تا رد پای این ایدئولوژی را نشان دهد و با استفاده از ابزارهای زبانی، اساس ایدئولوژیک گفتمان را منعکس کند. از آنجایی که استعاره در زبان رخ می دهد می تواند ابزاری مناسب در جهت شناخت ایدئولوژی باشد. انتخاب استعاره های متفاوت در یک متن توسط کاربران زبان می تواند نشان دهندة ایدئولوژی غالب کاربران باشد و در عین حال ایدئولوژی های متفاوت در جهت نهادینه کردن باورهای بنیادینشان می توانند دست به تولید استعاره های متفاوت بزنند و از الگوهای مفهومی خاصی جهت پرورش و تولید عبارات زبانی استعاری و یا همان زبان استعاری استفاده کنند. در این مقاله، نظریه استعاره مفهومی و نظریه ایدئولوژی تئون وندایک به عنوان تعاریف پایه و اساسی مد نظر قرار می گیرد و کارکردهای استعاره در دستگاه ایدئولوژی و همچنین نقش استعاره در بافت اجتماعی مورد بررسی قرار می گیرد.
تحلیل ساختاری منطق الطیر
تطور استعاره عشق از سنائی تا مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار بر آنیم تا طرز تلقی سنائی، عطار و مولانا، به عنوان سه نقطه عطف در تاریخ شعر عرفانی، را از مفهوم کلیدی عشق بررسی کنیم. مبنای نظری مقاله نظریه استعاره های شناختی است. ابتدا به پیشینه تحقیق پرداخته ایم و سپس بحث را در چهار بخش اصلی گزارش استعاره ها، بررسی سابقه استعاره ها در منابع پیش از سنائی، تحلیل شناختی استعاره ها و سیر تطور استعاره های مفهومی عشق از سنائی تا مولانا دنبال کنیم. این تحقیق هم میزان نوآوری و تقلید سه چهره مذکور را در استفاده یا ساختن استعاره های عشق را نشان می دهد و هم در عین نشان می دهد که مفهوم عشق به عنوان کلیدی ترین اصطلاح عرفان در طول تاریخ چه تغییراتی را از سر گذرانده است. سه چهره مذکور سه شخصیت اصلی در تاریخ شعر عرفانی هستند، عشق کلیدی ترین اصطلاح عرفانی است و نظریه استعاره های شناختی یا مفهومی در میان نظریات مربوط به استعاره برای تحلیل چنین متونی مناسب تر به نظر می رسد.
تحلیل کهن الگویی حکایت «جولاهه با مار» مرزبان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازنظر یونگ بین رؤیا، اساطیر، ادبیات، و به طور کلی هنر رابطه بسیار نزدیکی برقرار است. او از بازتافتن نمادهای اساطیری و صورت های ازلی در رؤیا و آفرینش های ادبی و هنری سخن گفت؛ زیرا صور مثالی در هنر و ادبیات هم خود را مانند رؤیا نشان می دهند. مرزبان نامه از متون نثر ادبیات کلاسیک ایران است که «صور مثالی» در آن، در قالب حکایت های اخلاقی و اساطیری بروز کرده است. در پژوهش حاضر، کهن الگوی های مهمی چون «خود»، «مادر مثالی»، «پیر دانا»، «ولادت مجدد»، «آنیما» و «پرسونا» در حکایت «جولاهه با مار» از باب هشتم مرزبان نامه، بررسی شد و نتیجه گرفته شد که مرد جولاهه، نماد «من» یا «پرسونا» است که از طریق همسرش، که نماد نیمه مادینه ناخودآگاه (آنیمای) اوست، به سوی «خودشناسی» سوق داده می شود و با راهنمایی مار (نماد «پیر فرزانه») به شناخت خود و «فردیت» می رسد. محتوای خواب های پادشاه، بیان گر تضاد و ناسازگاری عناصر روان مرد ازجمله «سایه» و «پرسونا» است که با فراخوان خود و راهنمایی «پیر»، به سازگاری و تکامل منجر می شود. درکل، حکایت «جولاهه با مار» بیان گر نوعی فرایند «فردیت» و تجلی منویات پنهان ناخودآگاه جمعی است که در مرزبان نامه، به صورت ناخودآگاه نمایان شده است.
اسطوره تولد قهرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نخستین مرحله اغلب داستان های اسطوره ای، فرایند تولد قهرمان است. تولد قهرمان در باورهای اسطوره ای، و با توجه به آراءِ میرچا الیاده و جوزف کمپبل، تولدی نمادین از بطن زمین است که بر میل بشر برای بازگشت دوباره به «زهدان نخستین» صحه می نهد و آرزوی اتحاد او با «مادر اعظم» را محقق می سازد. مسأله این پژوهش نیز تحلیل روان شناسانه و اسطوره شناسانه تولد قهرمان در داستان های اساطیری و مقایسه آن با روایت های عامیانه با تکیه بر آراءِ فروید و شاگردش اتو رانک و همچنین نظریه های اسطوره شناسانه راگلن، یونگ و الیاده است. در کنار تحلیل های اسطوره ای و روان شناسانه، بررسی نمادشناسانه «سبد» در روایت های تولد، مطالعه جانبی دیگر این پژوهش است. با توجه به چنین نگرشی می توان درون مایه اصلی و پیرنگ بنیادین بسیاری از داستان ها و روایت های اسطوره ای را بازگشت نمادین کودک به طرق مختلف به زادگاه اولیه خود قلمداد کرد که از ویژگی های مابعدالطبیعی بسیاری بهره می برد.
قصب نرگس یا قصب زرکش؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درباره بیتی از دیوان حافظ که در چاپ مصحح روان شاد علامه محمد قزوینی بدین گونه ضبط شده است: مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاند زمانه تا قصب نرگس قبای تو بست تاکنون بحثهای فراوانی در کتب و مقالات گوناگون انتشار یافته، اما صورت صحیح بعضی کلمات و معنی درست بیت همچنان در پرده ابهام مانده است. در این گفتار با اشاره به بعضی اظهار نظرهای با اهمیت از جمعی صاحبنظران نامدار و ذکر شواهد و دلایل مختلف از ابیات حافظ و شاعران دیگر و با توجه به مفهوم مخالف قصب بستن سعی بر آن بوده است تا راه حل نهایی این مساله یافته شود.
مطالعه فرایند گفتمانی بیان آرزو در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از کنش های زبانی که در تعاملات اجتماعی و گفت وگوهای روزمره در انواع زبان ها از جمله زبان فارسی نقش پررنگی دارد، آرزوکردن و بیان دعای خیر برای مخاطب است. آرزو ها در زبان فارسی با استفاده از ساختارهای خاص دستوری مانند جمله های فعلی دارای فعل التزامی، جمله های اسمی، شبه جمله ها و اصطلاحات دیگر بیان می شوند و دارای کاربردهای ویژه و گوناگون هستند. این ساخت ها و کاربردهای گوناگون در زبان های مختلف با یکدیگر مطابقت ندارند؛ لذا گویشوران غیر فارسی زبان در هنگام برخورد با این عبارت ها و اصطلاحات هم در فهم مطلب و هم در کاربرد آن ها دچار مشکل می شوند. بدین منظور و نیز برای رفع این مشکل، مطالعه ساختار این عناصر زبانی به نظر ضروری می رسد. آن ها می توانند برای ختم مکالمه، تشکر از مخاطب و واکنش به اظهارات او به کار روند. علاوه بر این در زبان فارسی شاهد آرزوهای غیر مستقیم و نیز گروهی هستیم که این مسئله از دیدگاه فرهنگی شایان توجه است. این مقاله علاوه بر ارائه ساختارهای دستوری آرزوها، به تفکیک آن ها از لحاظ معنایی و نیز کاربردی می پردازد و با ارائه مثال های مختلف می کوشد تا چگونگی کنش زبانی آرزو ها را در زبان فارسی روشن سازد.