فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۱۱٬۴۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقایسه سبکهای مختلف (داستان ‘ نمایشنامه ‘ نامه ) یک نویسنده ‘ جایگاه ویژه ای را در ادبیات تطبیقی به خود اختصاص داده است . در مقاله حاضر نامه های آنتون پاولویچ چخوف ‘ نویسنده برجسته روسیه با نمایشنامه ها و داستانهایش مقایسه و بررسی شده است . با بررسی ویژگیهای سبکهای مختلف آثار ادبی نویسنده و همچنین مکاتباتش ‘ سعی شده نشان داده شود که چخوف یک انسان تئاتری بود و فرم خاص نمایشنامه که دارای نثری پرانرژی و پرتحرک است ‘ همیشه توجه او را به خود جلب می کرد . با توجه به این مطلب یعنی علاقه زیاد چخوف به نمایشنامه نویسی ‘ تلاش شده است ضمن نقد و بررسی در داستانها و مکاتباتش عناصری را که مخصوص سبک نمایشنامه است ‘ نشان بدهیم .
کارکرد کهن الگو ها در شعر کلاسیک و معاصر فارسی در پرتو رویکرد ساختاری به اشعار شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره، یا از طریق صور خیال یا از طریق تصاویر کهن الگویی در اثر ادبی بروز می یابد. ابتدا، تعاریفی از اسطوره و تصویر کهن الگویی و رابطه میان آن دو ارایه می شود. سپس، در پرتو بررسی نمونه هایی از اشعار کهن و نو، نقش و جایگاه اسطوره در ساختار کلی شعر و در محور افقی و عمودی خیال تبیین می شود. آن گاه در بخش اصلی مقاله، تجلی اسطوره به واسطه تصاویر کهن الگویی بررسی و به این نیز پرداخته می شود که اسطوره راهنمای فهم کهن الگوهاست. خودآگاهی، ناخودآگاهی و ناخودآگاه جمعی و کهن الگو از دیدگاه یونگ نیز بررسی و برخی از این کهن الگوها در اشعار شاملو تبیین می شود. نتیجه این است که کهن الگوها در قالب پیکره، نوعی اسطوره می آفرینند و اسطوره ها از یک سوء، در نقش ماما، اندیشه های نوزاد شاعر را متولد می کنند و از سوی دیگر، جزئی جدایی ناپذیر از کلیت اندام وارِ سازگان شعر نیز به شمار می آیند.
نقل قول هنری در شعر حافظ
حوزههای تخصصی:
"با همه کوشش های اهل بلاغت در شناخت شگردهای ادبی، هنوز برخی از آنها ناشناخته مانده است. مقاله حاضر به معرفی یک شگرد ادبی از این دست با نام «نقل قول هنری» می پردازد و چند و چون آن را در شعر حافظ بررسی می کند. نقل قول هنری چیست، هنری بودن آن چگونه رخ می نماید و گونه های آن کدام اند؟ این مقاله پاسخ گویی به این پرسش ها را بر عهده دارد. روش ما برای این منظور، روش توصیفی با رویکرد ساخت گرایانه بوده است.
از مجموع این بررسی چنین نتیجه می گیریم که نقل قول های هنری حافظ به تبع اعتدال گرایی او عموما در دو سویه روایی و شعری سیری معتدل را پشت سر گذاشته اند و در این دو سویه، به اقتضای حال، با عناصر راوی، فضا، زمان، مکان، توصیف، شخصیت، گفتمان، رویداد و تعلیق و آرایه های مجاز، تشبیه، اسلوب معادله، استعاره، تشخیص، متناقض نما، کنایه، جناس، واج آرایی، تنسیق الصفات، ایهام، استخدام، مراعات النظیر، تضاد، تلمیح، ارسال المثل، تضمین، تلمیع، اغراق، طنز، اسلوب الحکیم، دلیل عکس، حسن مطلع، ردالمطلع و حسن مقطع پیوند خورده اند. همچنین نمونه های این شگرد در دیوان وی، به اعتبارهای مختلف، تقسیمات متفاوتی مانند بی واسطه/ با واسطه، گفتاری/ نوشتاری، مستقیم/ غیر مستقیم، به عبارت/ به مضمون، یک مصراعی/ یک بیتی/ دو بیتی/ سه بیتی/ چهار بیتی/ پنج بیتی و واحد/ متعدد را برمی تابند.
"
نقد و بررسی مرزبان نامه شرح دکتر خلیل خطیب رهبر
حوزههای تخصصی:
ساخت اطلاع و بازنمایی آن در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان معیار
استعاره ، بدن و فرهنگ: مفهوم پردازی دل، جگر و چشم در بوستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لیکاف و ترنر ( 1989 ) مسئلة خلاقیت شاعرانه را در کتاب فراترازاستدلالمحضبررسی، و دو ادعای مهم را در این زمینه مطرح کردند: 1. شاعران اغلب استعاره های مفهومی را که در شعر به کار میگیرند، با مردم عامی شریک اند. 2. خلاقیت استعاری در شعر نتیجة به کارگیری و تغییر استادانة این استعاره های مفهومی مشترک بر اثر بهرهگیری شاعران از چهار ابزار مفهومی ترکیب، پرسش، پیچیدهسازی و گسترش است. هدف اصلی این پژوهش، معرفی این شگردها و بررسی قابلیت کاربرد آن ها در تحلیل شناختی پارهای از استعاره های شعری مبتنی بر واژگان اندام های بدنی دل وچشمدر بوستانسعدی است. تحلیل دادهها نشان میدهد سعدی اغلب از استعاره های مفهومی روزمره در شعرش استفاده کرده است. بنابراین، خلاقیت این شاعر می تواند نتیجة بهره گرفتن از ابزارهای نام برده در به کارگیری استادانة استعاره های مشترک باشد. برپایة تحلیل دادهها، سعدی در آفرینش استعاره های بررسیشده بیشتر از ابزار ترکیب و کمتر از ابزار پرسش بهره برده و از ابزارهای پیچیدهسازی و گسترش به طور متوسط استفاده کرده است.
بررسی تطبیقی نمودهای خودشکوفایی در مثنوی با روان شناسی انسان گرایانه آبراهام مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی مولوی از محبوب ترین و پرطرفدارترین آثار کلاسیک فارسی است که در عصر حاضر در داخل و در خارج از ایران مورد توجه و اقبال عام و خاص قرار گرفته است. شاید بتوان گفت که یکی از این دلایل، توجه خاص مولوی به «انسان» بوده است. مسایل و مفاهیمی که هم اکنون نیز مورد توجه جدی بشر است و شاخه های مختلف علوم انسانی؛ از جمله ادبیات، فلسفه و روان شناسی متاثر از آن است. مولوی انسان گرای معنوی نگر، در لحظاتی که سوار بر مرکب خیال در وادی حقایق حرکت می کند، چشم انداز وسیع و شگفت انگیزی در برابر دیدگانش به نمایش در می آید و در این هنگام، بخش هوشیار وجود او، الگوی جامعی از انسان کامل را در اشعارش ارایه داده است. آبراهام مزلو، روان شناس انسان گرا، از خود شکوفایی و «هنر انسان شدن» سخن گفته است و نقش جامعه را در خود شکوفایی امری کلیدی معرفی کرده است و بر این باور بود، در جوامعی که شخص از مسوولیت پذیری، شناخت مکانیسم های دفاعی، آزمودن شیوه های جدید، سخت کوشی در اجرای تصمیمات و به طور کلی از توجه به فرا انگیزشها برخوردار باشد؛ می تواند به سوی خودشکوفایی پیش رود. در این مقاله، علاوه بر ایجاد ارتباط میان دو علم ادبیات و روان شناسی و قرابت زیاد بین اندیشه های مولوی با اندیشه های روان شناسی انسان گرا، به بررسی تطبیقی شخصیت خودشکوفا در مثنوی معنوی با الگوهای ارایه شده از سوی آبراهام مزلو پرداخته شده است.
ساختمان اسم
محمود دولت آبادی و جملات کلیدی کلیدر
منبع:
حافظ دی ۱۳۸۳ شماره ۱۰
حوزههای تخصصی:
تحلیل روان شناختی نمادها و کهن الگوها در داستان کرم هفتواد شاهنامة فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامة فردوسی، سرگذشت قومی و ملّی ما، آمیزه ای پربها از اسطوره، حماسه و تاریخ است که برخی کوشیده اند آن را به سه بخش مجزّای اساطیری، حماسی و تاریخی تقسیم کنند، اما درهم تنیدگی این سه قسمت چنان است که تعین حدّ و مرز و جداسازی آن ها از یکدیگر ناممکن می نماید. برای نمونه آنچه بسیاری آن را بخش تاریخی شاهنامه می دانند با داستان هایی نشئت گرفته از اندیشة اساطیری و مفاهیم نمادین و کهن الگویی قومی آمیخته است که در عین حال رنگ وبوی حماسی نیز دارد. یکی از این داستان ها روایت کرم هفتواد است. این روایت تماماً اسطوره ای یکی از پیچیده ترین روایات شاهنامه است که از منظرهای گوناگون می توان آن را نقد و تحلیل کرد. بسیاری کوشیده اند این داستان را با واقعیت های تاریخی همسو کنند و زمان و مکان و توجیهی برای آن بیابند، اما هیچ کدام از این دیدگاه ها راه به دیهی نبرده است. زیرا طرح اسطوره ای داستان هرچند از واقعیتی الهام گرفته است، رهیافت به این واقعیت ضمنی نیازمند بررسی های اسطوره شناختی است. اینکه اسطورة کرم هفتواد چیست، چه می گوید، از کجا سرچشمه گرفته و... پرسش هایی است که در این مقاله با تکیه بر نظریة کارل گوستاو یونگ به آن خواهیم پرداخت.
نقد شعر و شاعران در سروده های شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد شاعران بر شاعران که از روش ها و رویکردهای نقد ذوقی به شمار می آید، در پهنه ی شعر فارسی رواج نسبی داشته است. شاعران از دیرباز تاکنون با شیوه ها و انگیزه های مثبت و منفی به نقد و نظر درباب شاعر یا شعر او پرداخته اند. با مروری در سروده های شفیعی کدکنی درمی یابیم که وی در اشعارش به این شیوه ی نقد اهتمام ورزیده است. در این مقاله، کوشیده ایم تا افزون بر تبیین وجوه تشابه و تفاوت شعر – نقدهای شفیعی با آثار مشابه گذشتگان و نیز معاصران، به واکاوی روش و رویکردهای وی در این حوزه بپردازیم. حاصل پژوهش، نشانگر این نکات است که شعر – نقدهای شفیعی، دارای دو رویکرد اصلی اند.: نقدهای محتوا مدار، جامعه گرا و ایدئولوژیک، که بیشتر درآثار دهه های 40 و 50 شاعر تجلی یافته اند، و نیز نقدهای جمال شناسانه و ساخت گرایانه، که بیشتر شامل آثار پس از انقلاب اوست. این آثار از لحاظ روش بیان نیز دو شیوه ی اصلی دارند: روش نقد مستقیم؛ روش غیرمستقیم، که در روش نخست، از سویی به ستایش شاعران آزاده و آرمانگرا، و نکوهش شاعران و شبه شاعران مدیحه گو، عافیت جو، بی درد، افراطی و شبه مدرن پرداخته است، و در روش دوم، به تبیین شاعرانه ی مفهوم و ماهیت شعر و کارکردهای انسانی، اجتماعی و جمال شناسانه ی آن. نیز برخلاف آثار گذشتگان یا معاصران، شعر – نقدهای شفیعی، صرف نظر از برخی نمونه ها، خاستگاهی جز باورهای فرهنگی، عواطف انسانی و دغدغه های هنری ندارند.
نظریه ی ادبی پسا استعماری
حوزههای تخصصی:
نقد ادبی: گفتاری از زنده یاد دکتر عبدالحسین زرین کوب
منبع:
بخارا مهر ۱۳۷۸ شماره ۸
حوزههای تخصصی:
تصویر و شیوه های توصیف در غزل نو (با تکیه بر اشعار سیمین بهبهانی، حسین منزوی و محمدعلی بهمنی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
قالب غزل از عصر رودکی تاکنون به غیر از سروده های غزل سرایان نامدار، در حافظه ما، تصاویر تکراری و کلیشه ای از عشق مجازی، توصیف اندام معشوق زمینی و ... را حک ساخته است، اما در دوران معاصر برخی از شاعران تغییراتی اساسی در تصاویر غزل ایجاد کرده اند که بی تردید سیمین بهبهانی، حسین منزوی و محمدعلی بهمنی، به عنوان سه زاویه مثلث غزل نو، غزل سرایانی هستند، که این امر مهم را بر عهده گرفته اند. آنها با بهره گرفتن از تصاویر بکر و تازه و با دوری کردن از تصاویر مالوف و مانوس غزل گذشته، محیطی جدید را در غزل امروز به وجود آورده اند و به غزل، حیاتی نو و جانی تازه بخشیده اند. قابل ذکر است که، آشنایی زدایی غزل سرایان معاصر، در تصاویر غزل، از سر تفنن و تفاخر نبوده است، بلکه از ضرورت مضامین تازه به این سنت شکنی دست زده اند، مضمون هایی که بدون این نوآوری ها، در قالب غزل خوش نمی نشست. داخل کردن تصاویر تازه، غزل امروز را از تازگی و بدعت بی مانندی سرشار ساخته و به غزل سرایان معاصر، به عنوان شاعرانی صاحب سبک، جایگاهی والا بخشیده است. این پژوهش بر آن است، که تصاویر و شیوه های توصیف در غزل نو را با تکیه بر اشعار سیمین بهبهانی، حسین منزوی و محمدعلی بهمنی، مورد بررسی قرار دهد.
هویّت انسان در پنج گنج نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش از نوع تحلیل محتواست که به تحلیل دیدگاه نظامی درباره هویت فردی، اجتماعی و آرمانی انسان در پنج گنج می پردازد. نظامی متفکّری آرمان گراست که شعر را در خدمت رهایی انسان از مدینه جاهله و دست یافتن به مدینه فاضله قرار داده است. پنج گنج، آیینه تمام نمای شخصیّت نظامی است که شاعر در آن غیر از جذبه عشق و زهد، متوجّه جلوه های گوناگون حیثیت و عظمت گوهر انسانی بوده است. او در سیمای قهرمانان قصّه هایش هویّت انسان آرمانی را به تصویر کشیده و از بازنمود واقع نمایانه ویژگی های هویّتی قهرمانان داستان هایش پرهیز کرده و بیشتر یک تیپ از افراد را در نظر گرفته است. تیپی که در معرفی آن ها، با برجسته سازی آرمانی، هر لحظه کمالی به کمالات قبلی آنان می افزاید. در واقع او هر قهرمانی که خلق می کند؛ الگویی تازه، پیش روی انسان ها می گذارد؛ تا از سرنوشت آن ها عبرت بگیرند و به خودسازی بپردازند و در نهایت به کمال انسانی دست یابند. او علاوه بر نشان دادن هویّت فردی انسان ، هویّت اجتماعی و آرمانی(الهی) او را نیز به تصویر کشیده است. در«پنج گنج» انسان کامل گاه هویّت دینی دارد، گاه حکیم است، و گاه انسان عاشقی است که عشق زمینی در او شکلی متعالی تری پیدا می کند، طوری که هویّت عارفانه به او می بخشد.