فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۰۱ تا ۱٬۹۲۰ مورد از کل ۱۱٬۴۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
مسأله ی اصلی این مقاله پیدا کردن و تحلیل پیوندها و ارتباط های بین ادبیات معاصر فارسی به ویژه داستان کوتاه فارسی که نوع ادبی جدیدی است و در پیشینه ادبی ایران به این شکل خاص وجود ندارد؛ با میراث عظیم ادبیات فارسی است. برای این منظور، یکی از داستان های کوتاه سیمین دانشور به نام «مار و مرد» انتخاب و بر اساس نظریه بینامتنیت بررسی و تحلیل شده است.
روش این پژوهش، توصیفی - تحلیلی و چهارچوب نظری آن بر مبنای نظریه بینامتنیت به ویژه دیدگاه ژرار ژنت در این حوزه پایه ریزی شده است. این چهارچوب از طریق مطالعه ی زمینه موضوع و بررسی ادبیات پژوهش و آثار مرتبط در حوزه نظری و با بررسی وبازکاوی متن داستان مار و مرد و ارتباط آن با متون دیگر با استفاده از منابع تحقیق ترسیم شده است.
نتایج این پژوهش، بازگو کننده ارتباط وسیع داستان با متون مختلف همچنین عناصرمختلف فرهنگی است.
نقش و کارکرد بن مایه های توصیفی در منظومة ویس و رامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم نقد ادبی پرداختن به بن مایه های ادبیات داستانی است. بن مایه ها را از جهت اهمّیت و نقشی که در داستآن ها اعم از منظوم یا منثور دارند می توان به دو دستة بن مایه های ایستا و بن مایه های پویا تقسیم بندی کرد. توصیف ها در عین حال که انواع مختلفی را در بر می گیرند (توصیف بیانی از داستان است که راوی با نظرگاه خود به ترسیم محیط، اشیاء، سیمای ظاهری و باطنی شخصیّت ها می پردازد)، از بن مایه های ایستا به حساب می آیند و از این جهت که کنش و رویداد محسوب نمی شوند، در برابر بن مایه های روایی که در سیر علّی و معلولی قرار می گیرند، قابل حذف اند. امّا این بدین معنا نیست که بتوان اهمّیت درجة دومی را برای این نوع از بن مایه ها در برابر بن مایه های پویا قائل شد و از کارکردهای گوناگون آن ها (بیان حقیقت واقع، توضیح، تفخیم، جداسازی بخش های روایی، القاء گذر زمان، تزئین، تأثیر عاطفی، تمهید ساز، تعلیق، آگاهی دهندگی و ...) غافل ماند. مطالعه در حیطة روابطِ بن مایه های پویا و ایستا، روایت و توصیف، نقش و کارکردهای توصیف را در ادبیات داستانی بهتر تبیین می نماید، خصوصاً این که در بادی امر ظاهراً توصیف از ارزش ثانویه برخوردار است. در این مقال با توجه به منظومة عاشقانة ویس و رامین ِفخرالدین اسعد گرگانی، به مهم ترین کارکردهای توصیف پرداخته شده است.
بررسی تحلیلی خاستگاه های ادبی و زبانشناختی بحث«زبان قرآن» در دوره معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شکل گیری بحث زبان قرآن باید دوجریان را از یکدیگر تفکیک نمود. یک، جریان اصیلی که از همان دوران نزول آغاز و تا به امروز ادامه داشته و آثار و پیشینه قابل توجهی را به خود اختصاص داده است. دیگر، جریانی که عمدتا از فضای ادبی و فلسفی غرب برخاسته و توسط مستشرقین و روشنفکران مسلمان وارد حوزه مباحث قرآنی شده است. پژوهش حاضر به جریان دوم می پردازد.
دو خاستگاه عمده در محدوده این بحث قابل طرح است: خاستگاه های ادبی و زبانشناسی،خاستگاه های ادبی - فلسفی. شیوه ما در این پژوهش تحلیلی توصیفی بوده و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است.
نقد نسخ تاریخ بیهقی با تکیه بر آرایش واژگانی و اقتضای حال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که آرایش واژگانی در تاریخ بیهقی برخلاف نثر امروز بسیار منعطف است و نیز گاه بنا بر اقتضای حال تغییر می کند، می توان از آن به عنوان ابزاری بسیار ویژه در تصحیح انتقادی متن بیهقی و متون نظیر آن که آرایش واژگانی منعطف دارند بهره برد. برای این منظور ابتدا باید ساختار جمله ای را که از حیث آرایش واژگانی در دو نسخه متفاوت است، تعیین کرد و با آمارگیری در کل متن به آرایش واژگانی معیار برای آن جمله پی برد، ضمن این که باید اقتضائات حال را نیز در نظر آورد و آن گاه تصمیم گرفت که ساخت جمله در کدام نسخه به شیوة معمول نویسنده یا به اقتضای حال نزدیک تر است. این شیوه در تصحیح انتقادی تاکنون لااقل به شکل رسمی سابقه نداشته است. برای نشان دادن کاربرد آرایش واژگانی در تصحیح انتقادی، نمونه هایی از جملات در چاپ یاحقی و سیدی با چاپ فیاض مقایسه خواهد شد.
نقد مقاله «روایت زنانه از جنگ: تحلیل انتقادی کتاب خاطرات دا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله «روایت زنانه از جنگ: تحلیل انتقادی کتاب خاطرات دا» تألیف محمدرضا جوادی یگانه و سید محمدعلی صحفی قابلیت تبدیل شدن به مقاله ای خوب را داشته، اما به دلایلی متأسفانه چنین اتفاقی نیفتاده. آن گونه که در مقدمه مقاله آمده، هدف نویسندگان در اصل تحلیل انتقادیِ گفتمانِ رمان (یا کتاب خاطراتِ) دا: خاطرات سیده زهرا حسینی نوشته سیده اعظم حسینی با استفاده از الگوی پیشنهادیِ نُرمن فرکلاف و با توجه به شیوه بازنمود نقش های جنیستی بوده است. با این حال، همین طور که خواندن مقاله را ادامه می دهیم، کم تر اثری از چنین تحلیلی می یابیم. نقطه قوت آن اتخاذ رویکردی است نسبتاً نو به متنی بحث برانگیز که تا کنون نقد و تحلیل اصولی از آن صورت نگرفته است؛ اما، نقطه ضعف آن این است که نویسندگان به وعده خود در ابتدای مقاله عمل نمی کنند، یعنی ایشان در بخش نظریِ آغازِ مقاله دَم از گفتمان کاویِ انتقادی می زنند، ولی آن چه در بدنه مقاله می بینیم صرفاً نوعی تحلیل درون مایه ایِ کلی است که گاه به نقد فمینیستی یا جنسیتی پهلو می زند.
دراسة موازنة لصورة الروم فی الأشعار الحربیة لأبی تمام و أبی فراس الحمدانی (بررسی و مقایسه بین تصویر رومیان در اشعار جنگی ابو تمام و ابوفراس الحمدانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر عباسی علاوه بر جنگ های بین قبیله ای، جنگ های بسیاری بین خلفای عباسی با رومیان و خُرّمیان، وهمچنین بین حَمدانیان و رومیان در گرفته، این مقاله که شیوه وصفی ـ تحلیلی را دنبال کرده برای بررسی جنگ های عرب با روم اشعار جنگی دو شاعر برجسته ی قرن 3 و4 هجری را مد نظر قرار داده است، دو شاعری که در محیطی مشابه زیسته اند و دینشان اسلام و دشمنشان روم بوده است.
یکی از آنها ابوتمام الطائی است که با زبان گویای خود و با اشعارش در جنگ شرکت کرده ودیگری ابوفراس الحَمدانی است که با تمام موجودیتش در جنگ حضور یافته است.
اما ابو تمام بیشتر در قصیده های مدحی خود به وصف جنگ مسلمانان با رومیان پرداخته است برای همین بیشتر این قصیده ها را با غزل گویی یا وصف خرابه ها شروع کرده و همچنین ناچار بوده که جنگ را همانطور که ممدوحانش می پسندیدند وصف کند، ولی به هرحال او توانسته با این اشعار خود یاد فرماندهانی مثل ابو سعید الثَّغری را که تاریخ به فراموشی سپرده بود زنده کند. ولی ابو فراس در قصیده های فخری و مدحی خود مستقیما و بدون تکیه بر غزل گویی و مفصل گویی به وصف جنگ پرداخته است.
نقش یک نقطه در قرائت کلمه و تأثیر آن در سوق معنای شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعضی کاتبان نسخه های خطی دیوان حافظ و ازآن جمله کاتبان سدة نهم هجری در امر کتابت به سبب شتاب کاری یا بی اهمیت دانستن نقطه درقالب کلمه، در قید نقطه در جای صحیح آن تسامح کرده اند یا آن را از قلم انداخته اند.
برای مصحح دیوان حافظ به ویژه هنگام استناد به ضبط نسخه های خطی این اشکال پیش می آید که کلمه ای را که فرضاً نقطة حرف اول آن ساقط است نه می توان در ردیف نسخه هایی منظور کرد که در آن موضع یک فعل مثبت کتابت کرده اند و نه جزء آن گروهی که آن کلمه در آن نسخه ها معرف یک فعل منفی است.
درضمنِ سه نمونه ای که در این مقاله مطرح شده است، مشخص می شود که مصححان دیوان حافظ نتوانسته اند با پذیرش معنی و تفسیری معین از بعضی ابیات حافظ در کتابت آن کلمة محل اختلاف نیز به توافق برسند. مسئلة انس و عادت با یک قرائت خاص یا جانبداری از متن یا یک چاپ ویژه، مانع از آن شده است که چنین توافقی ایجاد شود.
چه زنجیره هایی فعل مرکّب نیستند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی چند ترقیمه از نسخ غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از آثاری که در طولِ تاریخ بارها استنساخ شده و نسخِ گوناگونی از آن به دست ما رسیده، غزلیات شمس اثر مولانا جلال الدین محمّد است. جامع ترین تصحیح موجود از این اثر، به حدود نیم قرن پیش برمی گردد که بدیع الزمان فروزانفر بدین کار همّت گمارده است. از میانِ نسخِ متعدّدِ غزلیات شمس ـ چه نسخه هایی که فروزانفر در اختیار داشته و معرفی کرده و چه نسخه هایی که در دسترس ایشان نبوده است ـ تا اواخر قرن نهم، 12 نسخه، ترقیمه دارد. در این تحقیق، اجزایِ مختلفِ این ترقیمه ها اعم از زبانِ ترقیمه، تاریخِ کتابت، نامِ کاتب و... مورد بررسی قرار گرفته است. یکی از مهم ترین کارهایی که در زمینه نسخه شناسی بایسته است، ارائه تصاویر ترقیمه ها به مخاطبان است؛ هرچند این مسأله در فهرست نگاری نسخ خطّی تا به امروز رعایت نشده است. در این پژوهش پس از بررسی دقیق اجزای مختلف ترقیمه ها به نکاتی دست یافتیم که پیش از این مغفول مانده بود؛ از آن میان می توان به ترقیمه نسخه قره حصار اشاره کرد که اختلاف هایی در خواندن تاریخ این ترقیمه وجود داشت؛ امّا به کمک شواهد درونی و بیرونی تاریخ صحیح ترقیمه استخراج شد و از این طریق قدیمی ترین نسخه ترقیمه دار، مشخص و معرفی گردید.
قطعیت بالای متن و قاطعیت نویسنده در سبک نامه نگاری غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقوله های نحوی در سبک پژوهی، بهویژه در شاخه هایی که به بررسی رابطة قدرت می پردازند از جمله سبک شناسی انتقادی اهمیت بسیار دارد. در تحقیق حاضر با طرح این پرسش که میزان قطعیت متن و قاطعیت نویسنده در نامه نگاری امام محمد غزالی چگونه است، به تجزیه و تحلیل وجهیت (به طور خاص انواع وجه در مقولة فعل) در سبک نامه نگاری غزالی پرداخته و کارکرد این مؤلفة سبکی را در رابطة بینافردی نویسنده و مخاطب بررسی نموده ایم. فرض تحقیق این است که در نامه نگاری او متن از قطعیت بالایی برخوردار است و نویسنده به صاحبان قدرت از موضع اقتدار نامه نوشته است. این پژوهش به روش توصیف آماری انجام شده و نتایج تحقیق نشان می دهد که درصد بالای وجه شناختی در کنار درصد بالای وجه امری مجموعاً تقویت کنندة موضع اقتدار نویسنده در مقابل نهاد قدرت است. قطعیت بالای متن در نامه نگاری غزالی در حالی که متأثر از موقعیت غزّالی به عنوان عالم صاحب نام دینی و فقیه بزرگ شافعی است، بر افزایش اقتدار او نیز تأثیرگذار است. علاوه بر تأیید فرضیة پژوهش، نتیجة دیگر تحقیق این است که در بافت علوم دینی، نحو محافظه کار برجسته است. هدف پژوهش این است که بررسی ویژگی های سبکی در درون بافت موقعیتی متن و پرداختن به نقش یا کارکرد مؤلفه های سبکی را نشان دهد.
بررسی ساختار و گونه روایی در متن سفرنامه ناصرخسرو براساس نظریه ژپ لینت ولت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از ویژگی های منحصر به فرد سفرنامه ناصرخسرو بر خلاف دیگر سفرنامه ها، شروع با حادثه داستانی، برخوردار بودن از زبان روایی- ادبی، حکایت های دلنشین، دقت و جزئی نگری است. اگر چه ساختار کلی قالب سفرنامه با داستان و رمان تفاوت دارد اما سفرنامه ناصرخسرو به دلایل منحصر به فرد روایی و ساختاری بیشتر ساختاری شبیه به قصه و داستان دارد تا سفرنامه و گزارش. بسیاری از ویژگی های ساختاری داستان، از جمله وضعیت اولیه، نیروی تخریب کننده، وضعیت میانی و موقعیت پایانی، ساختار متفاوتی به این سفرنامه داده است. علاوه بر این، گونه های روایی خاص این اثر موجب شده است تا مخاطب به آسانی جذب آن گردد. این پژوهش کوششی است برای تبیین ساختار طرح و گونه های روایی در سفرنامه ناصرخسرو. بدین منظور از رویکرد روایت شناختی نوین ژپ لینت ولت بهره برده ایم. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که بر اساس نظریه ژپ لینت ولت ناصرخسرو، برای بیان دیده ها و شنیده های خود از الگوی روایتی همسان(راوی = کنشگر) و از دو گونه زاویه دید درونی و صفر استفاده نموده است.
بررسی آماری اوزان غزل های غالب دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غالب دهلوی معروفترین سخن سرای قرن سیزدهم هـ.ق. در هند است. در آن سرزمین او را لسان الغیب و شهنشاه سخن می نامند . غالب 334 غزل فارسی خود را در 20 وزن سروده است؛ 85 درصد غزل های او در شش وزن پرکاربرد کل غزل فارسی و غزل سبک هندی است. به این ترتیب، بیشتر غزل های غالب مطابق معیار و شیوه های معمول زمان است؛ امّا از اوزان کم کاربرد نیز در غزل خود بهره گرفته است. قالب غزل با توجّه به ماهیّت آن پیوند عمیق تری با موسیقی دارد و نقش وزن در آن برجسته تر از دیگر قالب هاست و ما در این مقاله سعی داریم تا به معرفی آماری اوزان غزل های غالب بپردازیم. بحرهای مضارع، مجتث، رمل و هزج پرکاربردترین اوزان غزل او را شامل می شود. وزن های کوتاه در غزل غالب کمتر استفاده شده است. از ویژگی های اوزان مورد علاقه او بلندبودن، ثقیل بودن و قابلیت تقسیم به دوپاره است. وزن فاعلات مفعولن فاعلات مفعولن تنها وزن نادر غزل غالب است که 4 غزل را به این وزن سروده است.
مقاله به زبان فرانسه: مطالعه ساختار روایت در ‹‹دفترچه بیمه›› اثر جلال آل احمد (Etude de la structure narratologique dans «Carnet d’assurance maladie» de Jalāl Al-é Ahmad)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه ساختار روایت در ‹‹دفترچه بیمه›› اثر جلال آل احمد مسعود نذریدوست استادیار دانشگاه شهید چمران، اهواز nazridust@yahoo.fr 1392/5/ 1391 تاریخ پذیرش: 16 /11/ تاریخ دریافت: 13 در این مقاله به بررسی یکی از داستانهای کوتاه جلال آل احمد تحت عنوان ‹‹ دفترچه بیمه›› می پردازیم. همانطور که در اکثر آثار این نویسنده مشهود است، این داستان کوتاه نیز یک مسئله اجتماعی را مطرح می کند. آنچه در این مقاله به آن می- پردازیم تجزیه و تحلیل بافت و ساختار اثر ادبی است. بدین ترتیب خواهیم دید که تا چه اندازه این اثر همچون عمارتی هنری ساخته و پرداخته هنر و خلاقیت نویسنده آن است. بررسی ساختاری این اثر با توجه به نگرشهای جدید در نقد که بیشتر به شکل میپردازند، از این لحاظ جالب توجه است که امکان میدهد به معنا و دقیقتر بگوییم، به مجموعه معانیای دست یابیم که نویسنده آن را با قوه تخیل و هنر خویش در متن گنجانده است. از این رو، اصولا توجه به ساختار و عناصری نظیر استعاره است که امکان دریافت همان معنا یا مجموعه معانی را امکانپذیر میکند. کلید واژگان: روایت، داستان کوتاه، واقع گرایی، ساختار، حکایت در حکایت، استعاره.
بررسی کهن الگوی پیر خرد در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه ی فردوسی، حماسه ی ملی ایرانیان است و ریشه در ناخودآگاه جمعی و ملی این قوم دارد. این اثر ارزشمند را می توان از دیدگاه های مختلف از جمله روانکاوی یونگ تحلیل و بررسی کرد. کهن الگوها از مهم ترین موضوعات نظریه ی یونگ اند و پیر خرد یکی از رایج ترین آن هاست. این کهن الگو در داستان ها و رویاها همراه با یک قهرمان نمود می یابد و او را در رسیدن به تفرّد و خودپرورانی یاری می دهد. پیر خرد در بسیاری از داستان های شاهنامه دیده می شود. کیومرث اولین پیر خرد شاهنامه است که راهنمایی های او هوشنگ را به شهریاری رساند و زال، نمونه ی برتر و پررنگ تر این کهن الگوست که آموزه هایش، یاریگر و نجات بخش رستم، قهرمان ملی شاهنامه و شهریارانی چون کی کاووس و نجات بخش ایران و ایرانیان است.
تحلیل شخصیت در داستان رستم و سهراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد روان کاوی، از نقدهای مهمی است که در بررسی متون ادبی از آن بهره گرفته میشود. در این مقاله براساس این نقد، به تحلیل شخصیت سهراب، رستم و کاووس در داستان «رستم و سهراب» پرداخته شده است. ابتدا شخصیت سهراب بر اساس تیپ شخصیتی «پرشور»، واکاوی و ارایه شد. باتوجه به ویژگیهای مشترک بین سهراب و این تیپ شخصیتی، از جمله: قدرتطلبی، شجاعت، اهمیت دادن به اهداف خود، روابط عاشقانه، لذت بردن از درگیر شدن در جنگ قدرت و جدی بودن، بیان گردید که شخصیت سهراب جزو شخصیتهای پرشور است و رفتار او با توجه به این تیپ شخصیتی، تحلیل شد. در ادامه، دیدگاه فروید درباره ی شخصیت و ساختار آن یعنی نهاد، خود و فراخود، بیان شد و سهراب، رستم و کاووس نمادی از آن سه جزو شخصیت دانسته شدند. در این تحلیل، تعارض بین سهراب، کاووس و رستم به تعارض بین نهاد، فراخود و خود، تعبیر شده است.
معرفی کتاب: زبان خاموش
تحلیل سوانحالعشاق از دیدگاه «من استعلایی» پدیدارشناختی (رویکردی پدیدارشناختی به قلمرو عرفان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متون ادب فارسی به سبب برخورداری از تنوع وگستردگی فراوان از دیرباز توجه منتقدان را به خود معطوف داشته است. در این میان، سوانح احمد غزّالی از دو جهت، یکی به دلیل نظریهپردازی های معرفتشناسانه و دیگر نوع نگاه مؤلف به توصیف پدیدارهایی چون عشق، عاشق و معشوق، از وجهه معرفتی بالایی برخوردار است؛ پژوهش حاضر روش نقد پدیدارشناختی رابا توجه به یکی از دغدغه های اصلی خود که رسیدن به «التفات» و «طلبگاهی» منحصراً عرفانی و نیز ارائه پاسخی برای چگونگی ارتباط میان آگاهی با مسأله فناست، در تحلیل رخدادهای معرفتی سوانح به کار گرفته است.
روش انتقادی این مقاله، پدیدارشناسی استعلایی است تا با اتکا به تحلیل آن، از کیفیّت ظهور رخداد آگاهی و «من استعلایی»، موضوع را به تعبیر سوانح از «طلبگاه» عرفان قرن ششم ارزیابی، و اهمیت انتخاب عشق را در ایجاد و تکوین فرایند آگاهی بیان کند. دستاورد عملی این مقاله، معرفی عینی یک الگوی کاربردی به منظور بررسی فرایند معرفت شناسی در حوزه ادبیات عرفانی است.