فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۸۱ تا ۱٬۷۰۰ مورد از کل ۱۱٬۴۳۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
ایهام یکی از شگردهای بلاغی پرکاربرد در شعر فارسی است. این تمهید هنری که در شعر شاعران قرن پنجم نمونه هایی دارد، در شعر شاعران قرن ششم و هفتم گسترش چشم گیری می یابد، و در شعر شاعران قرن هفتم و هشتم، در کنار آرایه هایی چون تناسب و استخدام و... به یکی از اساسی ترین شیوه های بیان شعری تبدیل می شود. هرکه اندکی در شگردهای شعری حافظ باریک شده باشد، می داند که ایهام (درگونه های متنوّع آن) از مهم ترین تمهیدات بیانیِ شعر اوست. برخی از واژه هایی که در این مقاله به آنها پرداخته ایم (شام، شفاخانه)، کندوکاوهایی ا ست در اشارات پنهان حافظ به معانیِ ایهام آمیزِ واژگانِ عربیِ رایج در متونِ فارسی. برخی از واژه های بررسی شده (مُقبل، صومعه) نیز در زمرة ایهام های تبادر و دوگانه خوانی قرارمی گیرد. در بیتی نیز به رسمی از مراسم ازدواج در قرون گذشته (حضور غلامان خواجه در حجله) اشاره شده که آگاهی از آن، زیباییِ دوچندانی به شعر حافظ می-بخشد.
نسبت تألیفات بلاغی شرف الدین رامی با اشعار سبک عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقتی از بلاغت در سده هشتم هجری و هم زمان با دورة رواج سبک عراقی در شعر پارسی سخن به میان می آید توجه به شرف الدین رامی و تألیفات بلاغی وی ناگزیر است. از رامی سه اثر در بلاغت بر جای مانده است: تحفة الفقیر یا بدایع الصنایع، حقایق الحدایق، و انیس العشاق. مشخصة کلّی این آثار، مانند دیگر آثار بلاغی سده های هفتم تا نهم هجری، عمدتاً، تقلید ها و تحریر هایی است از کتاب های بلاغی پیشین، یعنی آثار رادویانی، وطواط، و شمس قیس رازی.
به موازات توجه به سیر تاریخی تحولات بلاغی، تحلیل نوآوری های بلاغیون در هر دوره در ارتباط با تحولات زیبایی شناسی شعر آن دوره ضروری و نمایانگر میزان توانایی نظریات نوظهور بلاغی در نقد زیبایی شناسیک شعر پارسی است.
آیا آرای مطرح شده در آثار بلاغی شرف الدین رامی منطبق با تحولات شعر سبک عراقی است؟ برای پاسخ به این سؤال، آثار بلاغی رامی تحلیل شده و، در ضمن آن، به میزان نسبت نظریات بلاغی مطرح شده در آن ها با شعر سبک عراقی پرداخته شده است
نقد رمان «عصفور من الشرق» از نگاه جامعه شناسی مکتب فرانکفورت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع اجتماعی «انتقاد» در جامعه شناسی ادبیات با ظهور مکتب فرانکفورت، شکلی منسجم تر و علمی تر یافته است. رمان «عصفور من الشرق» که مبتنی بر واقع گرایی انتقادی است، با انعکاس هدفمند شرایط جامعه و با انگیزه هشدار نسبت به تغییرات جهان و همچنین ورود «سرمایه داری» نگاشته شده است.
هدف از پژوهش فوق تبیین رویکرد نویسنده متعهد، «توفیق الحکیم»، در برابر تحولات جامعه است؛ از اینرو چگونگی تبیین دغدغه های نویسنده نسبت به تغییرات پیشروی جامعه و همین طور نحوه پردازش این دغدغه ها با به کارگیری شگردهای داستان نویسی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این جستار از روش های توصیفی و تحلیلی مبتنی بر ماده گرایی تاریخی و روان شناسی بهره برد ه ایم. دستاورد این پژوهش بیانگر آن است که توفیق الحکیم با به کارگیری عناصر رمان نویسی توانسته است بحران های ناشی از سرمایه داری را پیش بینی نموده و راه برون رفت از آن را بازگشت به هویت اصیل شرقی معرفی نماید.
پیشنهادی برای تصحیح ضبط دو واژه در شاهنامه (آوردگاهِ نر آهو، تُخششِ کارزار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از انتشارِ متن علمی- انتقادیِ دکتر خالقی مطلق و همکارانشان نباید دیگر به کار تصحیح کامل شاهنامه پرداخت و به دلایلی، روش درست علمی این است که ضبط های این چاپ با توجّه به نسخه بدل های آن، چاپ عکسیِ دست نویس های شاهنامه، نقدها و نویافته های شاهنامه شناسان دیگر و نیز مآخذ جنبیِ مربوط، باریک بینانه بررسی و نتیجه این ارزیابی ها منتشر شود تا پس از اِعمالِ مواردِ پذیرفته بر این چاپ، تصحیحِ تقریباً نهاییِ حماسه ملّی ایران فراهم آید. بنا بر همین شیوه، در مقاله حاضر دو ضبط در ابیات این متن بررسی و به جای صورت های «آوردگاهی پی آهو» و «بخششِ کارزار» به ترتیب «آوردگاهِ نرآهو: محلّ ستیزِ آهوان نر» و «تُخششِ کارزار: سخت کوشی در نبرد» پیشنهاد شده است.
متن شناسی عقایدالنساء یا کلثوم ننه آقاجمال خوانساری (با تکیه بر باورها و آداب و رسوم، دین عامیانه، وضعیت زنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلثوم ننه نام کتابی طنزآمیز و انتقادی نوشتةآقاجمال خوانساری (۱۱۲۵ ق.) از فقیهان دورة صفویّه است. کلثوم ننه در نقد دینداری عامیانه و باورهای خرافی رایج میان زنان و قدیم ترین سند مکتوب دربارة اخلاق و آداب و رسوم زنان عامی ایران است. هدف از مقاله، معرّفی کتاب و مؤلّف آن سپس متن شناسی این اثر ارزشمند است. کتاب کلثوم ننه به عنوان یکی از آثار مهمّ ادب عامه در تاریخ ادبی ایران همواره از دید محقّقان دور مانده است. می کوشیم محتوای کتاب را به روش نقد جامعه شناختی و از سه منظر باورهای عامیانه و تصویر دینداری عامه و وضعیّت زنان در عصر مؤلّف بررسی کنیم.
پیش نهادهایی برای تصحیح برخی از بیت های دیوان معزی و ذکر شعرهای نویافته وی (بر پایه تذکره ها و جُنگ های کهن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دانش تصحیح متون، هرچه اقدم نسخ به زمان زندگی مؤلف نزدیک تر باشد، به شرط رعایت قواعد تصحیح علمی، استواری متن تصحیحی بیش تر است. متأسفانه از بسیاری از متون ارزش مند زبان فارسی نسخه ای کهن باقی نمانده است. در چنین حالی، متون واسطه ای (تذکره ها، جنگ ها، مجموعه ها، و سایر متون نظم و نثر)، که بخشی از متن مورد نظر را تضمین کرده باشند، نقش مهمی در یافتن صورت درست ضبط کلمات ایفا می کنند. در پژوهش حاضر با این پرسش که «آیا می توان با کمک متون واسطه ای برخی از کاستی های تصحیح دیوان معزی را مرتفع کرد؟» و با بهره گیری از چنین متونی به بررسی دیوان شاعر پرداخته شد. حاصل پژوهش عبارت است از 25 پیش نهاد تصحیحی جدید به علاوه یادکرد حدود 45 بیت از معزی که در دیوان چاپی او نیامده است.
بررسی تأثیر زبان عربی بر طبقات الصوفیة انصاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طبقاتالصوفیه یکی از متون کهن فارسی نوشته شده در حوزة هرات (قرن پنجم هجری) است. این کتاب حاصل املای سخنان خواجه عبدالله انصاری در مجالس وعظ است که به دست یکی از شاگردانش نوشته شده است. بررسی زبان این متن میتواند برخی نکات زبانی ناگفته دربارة گویش کهن رایج در آن حوزة جغرافیایی را آشکار کند. در این مقاله به «اثرپذیری زبان طبقات از زبان عربی»، به عنوان بهرهای از مسائل زبانی موجود در این متن پرداخته شده است. زبان عربی پس از گذشت مدتی از حضور اعراب در ایران، به دلایل مختلف اجتماعی، علمی، دینی، سیاسی و فرهنگی، بر زبان فارسی و آثار ایرانیان تأثیر گذاشت. از جمله متون تأثیر گرفته طبقات انصاری است که بررسی زبان آن، نشان دهندة برخی اثرپذیریهای واژگانی، صرفی، نحوی و آوایی این متن از زبان عربی است. گذشته از استفاده از واژه های عربی در این متن، وجود برخی نکات دستوری صرفی و نحوی و اثرپذیری های آوایی قابل توجه است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی میزان و چگونگی اثرپذیری زبان طبقاتالصوفیه، به عنوان متنی برآمده از قرن پنجم و گویش هروی کهن، از زبان عربی در هر سه سطح واژگانی، صرفی و نحوی و آوایی است. در این مقاله کوشش شده است موضوع حاضر، همراه با شواهدی از متن بیان شود. این پژوهش از نظر هدف، «کاربردی» و از لحاظ شیوة جمع آوری اطلاعات، «کتابخانه ای» است که به روش «توصیفی- تحلیلی» انجام پذیرفته است.
بررسی انواع زمان در دفتر چهارم، پنجم و ششم «مثنوی» با رویکرد «سبک شناسی رایانشی- پیکره ای»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقالة حاضر، توزیع بسامدی و درصدی انواع زمان را در سه دفتر چهارم، پنجم و ششم مثنوی با رویکرد «سبک شناسی رایانشی – پیکره ای» بررسی کرده ایم که هدف از آن، کشف جنبه هایی از صدای دستوری، سبک روایی و میزان واقع گرایی در دفاتر ذکر شده است. مبانی نظری و کاربردی پژوهش، تلفیقی از «نظریة نقش گرایی هلیدی» و دستور سنتی فارسی است و پیکرة زبانی آن شامل15890 فعل است که به روش نمونه گیری نظام مند از جامعة آماری دفاتر فوق، انتخاب و شانزده متغیر زمان در آن تحلیل شده است. یافته های آماری نشان می دهد که انواع زمان حال با 64 درصد، بیشترین و آینده با سه درصد کمترین بسامد را دارند، زمان گذشته نیز 35 درصد زمان ها را به خود اختصاص داده است. نمود گذشته چهار درصد و نمود حال، صفر است؛ امر، نهی و الزام نیز شامل هجده درصد می شود. درصد بالای زمان حال بیانگر این است که مولانا، فلسفة «روان شناسی انسان گرایانه» داشته و به زندگی در «اینجا و اکنون» می اندیشیده است. همچنین وی از داستان ها و رویدادهای گذشته نیز برای تبیین احوال افراد استفاده کرده که زمینة گفت وگو و چندصدایی حال و گذشته را موجب شده است.
مقایسه مطالعات سبک شناسی و نقد ادبی در ایران با تأکید بر دو مجله علمی- پژوهشی نقد ادبی و بهار ادب در سال 1389(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که میان دو دانش سبک شناسی و نقد ادبی رابطه و همبستگی هست و تحلیل های منتقدانه برپایة داده های سبکی بنا می شوند، بررسی وضع موجود مطالعات سبک و نقد می تواند زمینه های نهادینه سازی و سامان دهی این شاخه های مطالعاتی را هموار کند. بررسی مقالات علمی- پژوهشی دو مجلة تخصصی بهار ادب (سبک شناسی نظم و نثر) و نقد ادبی در سال 1389- که پایان دهة هشتاد شمسی است- دورنمایی از شاخصه های این نوع مطالعات را در این دهه به دست می دهد. در این بررسی، از دو شاخص کمّی و کیفی استفاده شده است. شاخص های کمّی به مواردی، مانند حوزة نظری و عملی، متون مورد مطالعه، رویکردهای سنتی و جدید، تعداد نویسندگان، جنسیت نویسندگان و مانند آن ها ناظر است. شاخص های کیفی براساس مبانی دانش های سبک شناسی و نقد ادبی تنظیم شده است و به این پرسش ها پاسخ می دهد: آیا مقالات نقد ادبی از توصیف به سمت تحلیل و واکاوی معنا پیش رفته اند؟ آیا بر تحلیل ها تفکر انتقادی حاکم است؟ آیا مقالات سبک شناسی اثر را به عنوان نمود فردیت بررسی کرده اند؟ آیا داده های سبکی وجه تمایز اثر مورد بررسی را با آثار دیگر نشان داده اند؟ و مانند آن ها. نتیجة کلی این بررسی ها نشان می دهد اگرچه مطالعات سبک و نقد در برخی حوزه ها که از گفتمان اجتماعی یا دانشگاهی پیروی می کنند، همسو و هم مسیر هستند، تفاوت هایی دارند که رابطه و همبستگی این دو شاخة مطالعاتی را پوشش نمی دهد. برای مثال، منتقدان در انتخاب متن بیشتر به داستان گرایش دارند و سبک شناسان متون شعری را ترجیح می دهند؛ در مقالات نقد، بیشتر از مقالات سبک شناسی، با نظریه ها و رویکردهای جزئی و مستقل روبه روییم و گرایش های سبک شناختی هنوز به استقلال نرسیده اند؛ همچنین تعداد بیشتری از مقالات نقد به صبغة اصلی خود، یعنی تحلیل و واکاوی معنا نزدیک شده و از توصیف گذر کرده اند، درحالی که مقالات مرتبط با سبک که به طور مشخص سبک را نمودی از فردیت مؤلف نشان دهند یا ویژگی سبکی را معادل تکرارِ انحراف از معیار بدانند، درحد نیمی از کل مقالات است.
تحلیل انتقادی گفتمان قصیده ای از سنایی غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی شامل نظریه ها و روش هایی است برای مطالعه تجربی روابط میان گفتمان و تحولات اجتماعی و فرهنگی قلمروهای گوناگون اجتماعی. تحلیل گران انتقادی گفتمان بر آن اند که متن های ادبی، مثل سایر متن ها، در خدمت ارتباط اند، بنابراین، آن ها را نیز می توان با نگرش و روش انتقادی تحلیل نمود. در این پژوهش یکی از قصاید مشهور سنایی غزنوی، بر اساس روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، در سه سطح توصیف، تفسیر، و تبیین بررسی شده است. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد سنایی، با ترکیب بندی ابعاد گفتمان های مسلط روزگار خود، در قالب ژانری ازپیش موجود، ساختار و نظم گفتمانی موجود و مسلط روزگار خود را بازتولید کرده است. بنابراین، قصیده سنایی، به منزلة رخدادی ارتباطی، فقط بازتابی از کردار اجتماعی روزگار او نیست، بلکه، با بازتولید نظم گفتمانی، به حفظ وضع موجود کردار و نظم اجتماعی کمک می کند.
احیا و انگیزش تلمیحات قرآنی در غزل امروز بر پایه نظریه انگیزش فرمالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان ها و آیات قرآن همواره مورد عنایت شاعران و نویسندگان قرار گرفته و می گیرند. شاعر به تبع اطلاع از روایات قرآنی و به فراخور مضمون و محتوای اثرش از این داستان ها و آیات در جهت تفهیم و تایید سخن خود بهره می گیرد. بنابراین تلمیح به عنوان یکی از صنایع ادبی، نمایان گر میزان آگاهی شاعر از مضامین و رویدادهای مختلف دینی، تاریخی و ... است. در نگاه نخست و از آنجایی که این صنعت ادبی ارائه دهنده اطلاعاتی قدیمی و مسبوق به سابقه است به سختی می توان نوآوری و انگیزش را در آن پذیرفت؛ این در حالی است که به استناد نظریه انگیزش در مکتب فرمالیسم، توانایی، ذوق و قدرت تصویرگری و بیان شاعر می تواند از کهنه ترین مضامین و مایه های معنایی و زبانی، تصاویری بدیع و نو بسازد. به گونه ای که خواننده خود را با فضایی تازه مواجه ببیند. این مقاله سعی دارد به بررسی مقوله انگیزش مضامین و داستان های مشهور قرآنی در غزل شاعران دو دهه اخیر بپردازد و با بیان نمونه هایی چند بر این فرضیه صحّه بگذارد که اگر چه تلمیحات قرآنی ریشه در داستان ها و آیاتی دارند که تحریف ناپذیرند، اما همواره می توان با شیوه هایی مبتکرانه در بیان و زبان، تصاویری بدیع و جدید از آنها ارائه کرد.
تحلیل شخصیّت شناسانه ابوالفضل بیهقی بر اساس تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای بررسی اثر ادبی که محصول ذهن آدمی است، می توان از روان شناسی به منزله علمی که به مطالعه ذهن آدمی و فراورده های آن می پردازد، استفاده کرد. از آنجا که تاریخ بیهقی دربرگیرنده بخش مهمی از وقایع زندگی شخصی، حرفه ای و اجتماعی بیهقی است می توان آن را یک زندگی نامه خودنوشت دانست و با تحلیل روان شناسانه آن به جنبه های مهمی از شخصّیت بیهقی دست یافت. در این مقاله سعی کرده ایم بر اساس نظریّه آبراهام مزلو پدر انسان گرایی نوین در روان شناسی کمال یا سلامت، به شناخت علمی تر و ثابت شده تری از شخصیّت نویسنده تاریخ بیهقی برسیم.
تحلیل شخصیت «قربانعلی» براساس هرم سلسله مراتب نیازهای مازلو
حوزههای تخصصی:
شخصیت های داستانی، بازنمایی و بازسازی شده شخصیت های واقعی هستند و بنابر شخصیت پردازی نویسنده، اطلاعات داستان، مستندتر از اطلاعاتی است که افراد از خود بروز می دهند. نیازهای اشخاص داستان، ناپایداری ها را به وجود می آورند و انسان ها در شرایط خاص، بسیاری از جوانب و زوایای درون خود را برملا می سازند. داستان ها نیز بازنمای شرایط خاص زندگی انسان ها هستند؛ بنابراین، می توان براساس نظریه های روان شناسی به تحلیل شخصیت های داستانی همت گماشت و به نتایج بهتری در این خصوص دست یافت.
یکی از این نظریه ها، نظریه روان شناس انسان گرا، «آبراهام مازلو» می باشد. هرم سلسله مراتب نیازهای مازلو، عمده نظریات او را شامل می شود و می توان با استناد به این نظریه، جایگاه انسان ها را در هرم مزبور تعیین و تبیین نمود. این گفتار به بررسی شخصیت قربانعلی در داستان «درد دل ملاقربانعلی» از مجموعه «یکی بود یکی نبود» محمدعلی جمالزاده، از این منظر، پرداخته است.
بنابر بررسی انجام شده می توان قربانعلی را در مرحله اول و در جایگاه نیازهای فیزیولوژیکی مستقر کرد.
تحلیل معناشناسیک و ریخت شناسیک جدل گونه های هجویری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جدل از گونه های بیانی قیاس در علم منطق است که به شیوه پرسش و پاسخ بین دو تن به کار می رود. در این جستار ابتدا با توجه به تعریف جدل و نوع مباحثات دیالکتیکی کشف المحجوب، تعبیر «جدل گونه» که حدودی معنایی و مصداقی مابین مناظره و جدل دارد، برگزیده شد. سپس کل جدل گونه ها تحت دو عنوان کلی تحلیل «معناشناسیک» و «ریخت شناسیک» مورد نقد و ارزیابی قرار گرفت. در بخش نخست، از رهگذر محتواشناختی جدل ها، مهم ترین دغدغه های فکری و عقیدتی صوفیان و عالمان دینی آن دوران به دست آمد و در بخش دوم، کلّ جدل ها از نظر شکل و ریخت کلّی توصیف شد و با این توصیف، سه ضلع اصلی مثلث جدل گونه ها تبیین شد که عبارت است از: مخاطب، شگرد، شکل؛ این سه عنصر در رابطه ای متقابل و متداخل، ساختار و هندسه غالب جدل-گونه های هجویری را ترسیم می کند. در این میان از مباحث گفتمان شناختی و جامعه شناختی اثر نیز غافل نبوده ایم.
مظاهر تباین الفکر النحوی عند المحدثین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلاف آراء و نظرات دستورنویسان درهای فکر و اندیشه را بر روی دستور زبان عربی گشود و منجر به اختلاف و نزاع فکری بین دستورنویسان گشت. این نزاع فکری, شکوفایی اندیشه و برپایی نهضت علمی در راستای علم دستور را برای زبان عربی به ارمغان آورد. دستورنویسان معاصر نیز به پیروی از پیشینیان در پاره ای از مسائل دستوری با هم اختلاف نظر داشته اند. این مسأله پژوهش حاضر را بر آن داشت که به بررسی موارد اختلاف آراء و نظرات دستوریان معاصر که با اختلاف دو مکتب دستوری بصره و کوفه شباهت دارد, بپردازد. بر این اساس با رویکردی توصیفی تحلیلی و با بررسی آراء و نظرات دستوریان معاصر در پاره ای از مباحث دستوری, جلوه ها و موارد اختلاف آراء ایشان در چند قسمت مورد بحث و مداقه قرار گرفته شد, که عبارتند از: شیوه پژوهش زبانی, انواع کلام, مفهوم جمله, اعراب و علامت های آن, مرفوعات, منصوبات, مجرورات, توابع و اعراب فعل. شایان ذکر است که اختلاف نظر دستورنویسان معاصر غالبا به منظور دست یابی به روشی بنیادی و کارآمد برای تصحیح سبک دشوار و پیچیده دستور سنتی بوده است. بدین منظور برخی از دستوریان معاصر نظرات خود را بر پایه نحو کوفه که از نظر ایشان به سهولت و تفصیل مباحث مشهور بود, بنیان نهادند, و برخی دیگر برای رهایی از دشواری و پیچیدگی ناشی از دستور سنتی تنها به آنچه برای زبان آموزان آسان می نمود اکتفا کردند.
انتروپی در طبیعت و جامعه در داستان «گیله مرد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان گیله مرد از بزرگ علوی داستانی واقع گراست که البته ظرفیت های نمادپردازی نیز دارد. نقدهای موجود از این اثر از نوع نقد جامعه شناسانه است که با توجه به واقعیت های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی عصر رضاخان، حوادث و شخصیت های داستان را بازخوانی می کند. هم زمانی آشوب و اضطراب شخصیت های داستان با انتروپی طبیعت، ما را به بررسی رابطة زمینه و حوادث داستان و نیز رابطة جامعه و طبیعت فرا می خواند. رابطه ای که در آن زمینه نقشی برجسته تر از ایجاد صحنه برای حوادث داستان یا بازگویی درون شخصیت ها بازی می کند. نقد بوم گرایانة گیله مرد خوانشی تازه از این اثر را ارائه می دهد که در آن، بیان همة واقعیت ها در ملاحظات طبقاتی و اجتماعی خلاصه نمی شود؛ بلکه فریاد و غرش جنگل و انتروپی طبیعت معنا و مفهومی زیست محیطی را با خود به همراه دارد.
نقدی بر کتاب با چراغ و آینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با چراغ و آینه دومین اثر شفیعی کدکنی درباره جنبه های گوناگون شعر معاصر فارسی است. این اثر، به گفته مؤلف، تکمله ادوار شعر فارسی است. کتاب مذکور مجموعه ای است از تاریخ ادبیات، نقد ادبی، و ادبیات تطبیقی. در این مقاله، جنبه های گوناگون ساختاری و محتوایی اثر، شامل ویژگی های برجسته و برخی کاستی های احتمالی آن، مانند عنوان اثر، کامل نبودن معیارهای کار، اختصار و ایجاز، ابهام برخی موضوعات، ارجاع ناتمام به برخی از منابع تحقیق، به روز نشدن برخی مقالات، احاله به آینده و تبیین نشدن اصطلاح معاصر بررسی شده است. کاستی هایی که رفعشان می تواند سودمندی کتاب را افزون کند. درنهایت، مواردی نیز به منزلة پیشنهاد ارائه شده است.
نقد و تحلیل ساختار آیینی اسطورة سیاوش (مقایسة سیاوش- سیاوشان با تراژدی- دیونیسیا برمبنای نظریة اسطوره و آیین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریة «اسطوره و آیین» یا نظریة «آیین گرایی اسطوره» که حیات اسطوره را وابسته به آیین می داند و یکی از رویکردهای اصلیحوزة «نقد اسطوره شناختی» است، در شکل های جدید خود، بین اسطوره و آیین پارادیمی مشترک پیدا می کند. در این جستار برمبنای این نظریه، تبلور آیین سیاوشان را در اسطورة سیاوش در شاهنامة فردوسی بررسی می کنیم. سیاوش از ایزدان پیشازردشتی ایرانی مرتبط با اساطیر باروری و فرهنگ کشاوزی است که آیین پرستش او در آیین سیاوشان باقی مانده است. محوریت این آیین که در اسطوره همچنان حفظ شده، نقش بنیادین «مرگ مقدس» است که قابل تحلیل با آیین قربانی کردن شاه مقدس در جشنواره های تحویل سال و مراسم سوگ نمایشی مربوط به آن است. برپایة نظر انسان شناسان در تحلیل آیین دیونیسیا، اشعار مربوط به مرگ مقدس ایزد دیونیسوس در شکل گیری تراژدی مؤثر بوده است. همین ارتباط بین سیاوشان و اسطورة سیاوش نیز موجود است که در این جستار از دیدگاه انسان شناسانة نقد اسطوره ای بررسی شده و درنهایت، پیوند این پارادایم با چرخة زمان اساطیری (از طریق الگوی مرگ و ولادت دوباره) به عنوان نظم دهنده و ایجاد تجربة فناناپذیری برای بدنة مخاطبان اسطوره- آیین، به عنوان کارکرد اصلی آیین- روایت شناخته شده است.