فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۰۱ تا ۱٬۳۲۰ مورد از کل ۱۱٬۴۳۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
کتاب شعر هفتاد سنگ قبر اثر یدالله رویایی، مجموعه ای از سنگ قبرها و کتیبه هاست. هر سنگ در این کتاب مخصوص یک نام است که در ذهن شاعر جایگاه ویژه ای داشته و بخشی از هویّت فکری او بوده است. بر روی هر سنگ نیز اشیایی وجود دارد. هر سنگ قبر یک متن است و می تواند به اعتبار نام و اشیایی که روی آن قرار دارد خوانش شود. در میان نامهایی که در کتاب آمده است، هفده نام زنانه وجود دارد. هدف این پژوهش بازخوانی سنگ قبرهایی است که به نام زنان آمده است و با تکیه بر نظریات نقد ادبی زن محور، بر انگاره های زنانه ای که محصول بازنمایی ساختاری شاعر هستند، متمرکز است. این خوانش نشان می دهد که در هفتاد سنگ قبر، بررسی روابط دلالتی و نظام های معنادار، کلمات و تصاویر، عواطف و ارزش ها، نشان دهنده ورود زنان به حوزه ی زبان و تفکّر است. رویایی در بازنمایی انگاره های زنان در هفتاد سنگ قبر، از محدوده ی جسم و پیکر عبور کرده، در حوزه ای زبانی، که در درجه ی اول، نام ها آن را می سازند، وارد بافت فرهنگی و اجتماعی ویژه ای شده است و در نوع خود ساختارشکن است.
بررسی محتوایی و سبکی نسخه خطّی «مجمره، رساله در عطرکشی» با نگاهی به تاریخچة عطر و عطرسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بلقیس یا لاقیس؟ (تصحیح کلمه ای در بوستان سعدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تشبیه تمثیل و استعاره تمثیلیه در کتب بلاغی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات اصلی بلاغت، استعاره است؛ مبحثی که همیشه ذهن بلاغیون را به خود معطوف کرده و محققان این حوزه به پژوهش در جوانب آن پرداخته اند. این روند در روزگار ما پویاتر شده و پژوهشگران از چشم اندازهای متفاوتی بدان توجه کرده اند. پژوهش در جوانب استعاره نشان می دهد محققان اضلاع آن را گاه با دیگر مباحث بلاغی در هم آمیخته اند و گروهی نیز بی توجه به موضوع، نظر دیگران را تکرار کرده اند. ازجمله مباحثی که در این حوزه با دیگر موضوعات درآمیخته، استعاره تمثیلیه است. در بسیاری از کتب بلاغی این مبحث را با تشبیه تمثیل آمیخته و حتی یکی دانسته اند. در این پژوهش ضمن تبیین تمثیل، تشبیه تمثیل و استعاره تمثیلیه، به نقد، بررسی و تحلیل این دو موضوع در کتب بلاغی پرداخته ایم و نشان داده ایم که هرچند این دو حوزه ممکن است در مؤلفه هایی با هم اشتراک داشته باشند، برخلاف تصور برخی از پژوهشگران بلاغی، این دو قلمرو کاملاً از یکدیگر مجزا هستند.
سندی به خط عبدالرحیم خان خانان (سپهسالار اکبرشاه گورکانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربرد آمار استنباطی در سبک شناسی (مطالعة موردی تشبیهات حروفی قرن ششم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی با مطالعة بسامدها سر و کار دارد. از همین رو، به کارگیری تحلیل های آماری در ارزیابی های سبک شناسانه بسیار سودمند است. از آنجا که آمارهای توصیفی همیشه نمی توانند نوسان های سبکی را توضیح دهند، استفاده از روش های آمار استنباطی، دقّت علمی بالایی در ارزیابی پدیدارهای سبکی خواهد داشت. «سبک سنجی» اصطلاحی است که برای پژوهش های سبک شناسانة مرتبط با رایانه وضع شده است. در مقالة حاضر، رابطة میان فشردگی زاویة ساختمان تشبیه در شعر قرن ششم با بسامد انواع تشبیهات حروفی از لحاظ ساختمان در دیوان شاعران این قرن با توجّه به گذار زمان، ارزیابی می گردد. از همین رو، با استفاده از ضریب همبستگی پِیِرسون در نرم افزار رایانه ای spss به تحلیل استنباطی آمارها می پردازد. با توجّه به نتایج کمّی برآمده از نرم افزار spss که گویای ضریب همبستگی و سطح معناداری رابطة میان متغیّرها (فشردگی زاویة تشبیه و بسامد تشبیهات حروفی) است و مقایسة این اعداد با شاخص های تعریف شده برای ضریب همبستگی و سطح معناداری، رابطة مثبت و مستقیم میان متغیّرها تأیید می شود. به زبان سبک شناسی، فشرده تر شدن زاویة تشبیه در شعر قرن ششم به معنای افزایش بسامد تشبیهات حروفی دارای ساختمان بسته تر است و این رخداد سبکی از هنجارهای مسلّط بر سبک دوره پیروی کرده است.
مرگ و مرگ اندیشی در اشعار اخوان ثالث، شاملو و فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرگ و زندگی پیوسته دو عنصر مهم و برجسته در دیدگاه اندیشمندان بوده است؛ شاعران معاصر ایران به مرگ از چشم اندازهای گوناگون نگریسته اند. در این میان، سه شاعر شاخص پس از نیما، (خوان، شاملو و فروغ) اهمیت ویژه ای دارند.در این جستار به شیوه ی تحلیل محتوای کیفی، اندیشه و احساس سه شاعر معاصر ایرانی، (اخوان، شاملو و فروغ) درباره ی مرگ و زندگی ارزیابی شد؛ به این منظور با جستجو در دیوان این شاعران، همه ی شعرهایی که مضمون مرگ و زندگی در آن ها یافت می شد، واکاوی شد و سپس از این رهگذر، مباحثی مانند تصویر زندگی، مرگ، سیر تحول فکری سه شاعر، دنیای پس از مرگ و سرانجام شهادت و هراس از مرگ بررسی شد. یافته های پژوهش نشان داد که تصویر نازیبای زندگی و بیزاری از مرگ و گاه هراس از آن، در آثار اخوان کم و بیش بدون تغییر نمایان است که گاه ملایم و گاه بی تفاوت و توأم با ریشخند است، اما در نگاه شاملو، زندگی با عشق زیباست و با وجود جان کاهی، چیزی کم ندارد. او زیستن در میان نامردمان و ظلم پذیران جامعه را بدترین نوع مرگ می داند و مرگ در راه عقیده برای او زیبا و تحسین برانگیز است؛ مرگ طبیعی را نیز به اجبار و به عنوان قانون طبیعت می پذیرد. در نگاه فروغ، سیر تحول بیش تر مشهود است. زندگی را با همه ی پوچی اش دوست دارد. در ابتدا اگر خواهان مرگ است به دلیل بیزاری از زندگی است؛ اما کم کم مرگ در نگاه او زیبا می شود و با واژه هایی روشن، شاعرانه، ترسیم می شود.
کَرز (karz) واژه ای از گویش خراسان در شاهنامه؟ (طرح مسأله و اقتراح)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصراع «شب تیره و گُرزهای گران» در شاهنامه دو بار از زبان رستم تکرار شده است. بخش دومِ این مصراع در نسخه های شاهنامه «کرزهای کران» نوشته شده است و تقریباً همه چاپ کنندگان و مصحّحانِ این متن آن را «گُرزهای گران» خوانده اند که ترکیبی آشنا و پر کاربرد در سخن فردوسی است. یکی از مصحّحانِ شاهنامه در چاپ خویش این ترکیب را به «کُرزه های گران» تصحیحِ قیاسی کرده و «کُرزه» را در معنای «کشت زار» ناظر بر خوید و سبزه زارِ مذکور در هفت خانِ رستم دانسته اند. نگارنده با استفاده از دقّت و توجّهِ این مصحّح و رعایتِ نهایتِ احتیاط و احتمالِ علمی، صورتِ «کَرزهای گران» را پیش نهاد کرده و به اقتراحِ صاحب نظران گذاشته است. «کَرز» (karz) از واژه های گویشیِ خراسان (متداول در قاین) و در معنای «شکافِ بزرگ در کوه» است و «کَرزهای گران» به معنیِ «گودال ها و شکاف هایِ صعب العبورِ کوه ها» می تواند به گذشتن رستم از ناهمواری ها و مَغاک ها و کوه های مازندران در داستان هفت خان اشاره داشته باشد.
کاربرد استعاره دستوری گذرایی در مقایسه سبک دو رمان (تحلیل تطبیقی سبکِ مدیر مدرسه و اسرار گنج دره جنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همواره صاحب نظرانروش های مختلفی را برای گروه بندی یا به تعبیری، تعیین سبک آثار، مطرح کردند.بنابراین وجوداختلاف نظرها وجدال های فراوان برسر تعیین سبک آثار دراین میان امری اجتناب ناپذیر می نماید. در این جستار نویسندگان به دنبال تأیید یا رد روش های دیگر سبک شناسی نیستند، بلکه معیاری نو را به عنوان شاخص سبکی مطرح می سازند. دراین مقاله استعاره دستوری گذرایی به عنوان شاخصی برای تعیین سبک پیشنهاده شده است. به این منظور داستان ""مدیر مدرسه "" از جلال آل احمد و ""اسرار درّه ی جنّی"" از ابراهیم گلستان به عنوان نمونه انتخاب و به روش توصیفی- تحلیلی بررسی و مقایسه شده است. در این آثار استعاره های دستوری گذرایی استخراج و به لحاظ میزان کاربرد باهم مقایسه شده اند. طبق بررسی های انجام شده، در کتاب اسرار درّ ه ی جنّی ابراهیم گلستان، تعداد استعاره ی دستوری در مقایسه با اثر جلال بسیار محدود است و بیشتر با استعاره ی دستوری گذرایی از نوع تبدیل ذهنی به وجودی و بعد از آن تبدیل ذهنی به رابطه ای روبرو هستیم. اما در کتاب مدیر مدرسه ی جلال، برخلاف اسرار درّ ه ی جنّی ابراهیم گلستان، استعاره ی دستوری گذرایی بکار رفته بسیار چشم گیر است و بیشتر این استعاره ها از نوع تبدیل فرآیند رابطه ای به مادی و بعد از آن کلامی به مادی است. نتایج به دست آمده فرضیه مارا، مبتنی بر کاربرد استعاره ی دستوری به عنوان شاخص، سبک تأیید می کند چرا که بر اساس بررسی این دو اثر، هم در میزان استعاره دستوری بکاررفته و هم در نوع آنها، تفاوت کاملأ مشهود است.
تأثیر پیرامتن ها بر شکل گیری یا تحریف معنای متن: بررسی دوگانگی رمان شطرنج با ماشین قیامت از دریچه پیرامتن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در خوانش رمان شطرنج با ماشین قیامت، شاهد دوگانگی ای هستیم که نه تنها در مضمون و تصاویر متن، بلکه در تصورات راوی و شخصیت های داستان نیز نمود یافته است. این داستان از یک سو با موضوع جنگ هشت ساله ایران نوشته شده و قاعدتاً باید دنباله رو آثاری باشد که با اندیشه ای دینی، شهادت را مرگی شامخ و قهرمانی و حاصل انتخاب انسان برای سعادت ابدی می پندارند و از سوی دیگر شاهد مفاهیم پوچگرایانه و جبرباوری هستیم که جنگ و اصولاً آفرینش را محصول سلطه قضا و قدر الهی می شمرد. این موضع نامتوازن در پیرامتن های رمان تشدید شده است. در نظریه ژرار ژنت، پیرامتن به تمام آن عناصری اطلاق می شود که پیرامون یک متن به وجود می آیند و در شکل دهی به معنای متن، نقش مؤثر دارند. پیرامتن های درونی رمان شطرنج با ماشین قیامت، یعنی نام رمان، طراحی روی جلد و سرنوشته ها، گویای جهتگیری جبراندیش و ضدجنگ داستان است؛ حال آنکه پیرامتن های بیرونی، مانند اظهارنظرهای نویسنده در مصاحبه ها، گزارش های خبرگزاری های وابسته به حاکمیت و عناصر تبلیغاتی انتشارات سوره مهر، این کتاب را در ردیف آثار ارزشی و معادباور دفاع مقدس معرفی کرده اند. بخشی از این دوگانگی به نحوه پایان بندی داستان مربوط می شود و بخشی نیز به فعالیت های خارج از متنِ نویسنده، مانند انتخاب بنگاه نشر سوره مهر که به چاپ کتاب های ایدئولوژیک شهرت دارد. به نظر می رسد دوگانگی مذکور، برخاسته از بصیرت دوگانه نویسنده در وجود طیف های متنوع خواننده و تلاش او برای جلب رضایت همه مخاطبان و تسهیل امر چاپ کتاب، صورت گرفته است.
کارایی حرف «واو» از دیدگاه علم معانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان
فارسی از حیث گستردگی و غنا، یکی از زبان های مستعد برای بیان معانی از جهات و
جوانب گوناگون است. یکی از ابزار کارا در گستردگی و غنای آن، استفاده از حروف و
معانی حروف است.
حروف در زبان فارسی سبب ایجاز در کلام می شود. در این میان، حرف «واو» اهمیتی ویژه دارد. در پژوهش حاضر،
ظرفیت ها و قابلیت های حرف «واو» و نقش های متنوع و متعدد
آن در معنی آفرینی و ابداع هنری در ساختار متن های ادبی و بلاغی کاویده شده است. بدیهی
است رویکرد تحقیق معطوف به دانش معانی است، نه منظرهای دستوری. در این مقاله به هفده مورد از انواع «واو» از قبیل «واو» حذف و ایجاز، «واو» تفسیر، «واو» نتیجه، «واو» تسویه و برابری، «واو» تعلیل و فوریت و... پرداخته شده و
با ارائه نمونه های کافی، مستند شده است. پرسش اصلی تحقیق این است که حرف «واو» در متون قدیم چه معنا یا معناهایی
داشته است و دانستن معنای «واو»، چه کمکی در درک و فهم
متون به ما می کند؟ تحقیق حاضر، پاسخ مشروح و مستندی به پرسش یادشده است.
بررسی تطبیقی رئالیسم جادویی در دو رمان سرزمین گوجه های سبز و صد سال تنهایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رئالیسم جادویی یکی از شیوه های داستان نویسی مدرن است که در آن، تمامی حوادث غیرواقعی و خیالی در بستر داستان، کاملاً حقیقی و طبیعی جلوه می کنند؛ به گونه ای که خواننده به سادگی می پذیرد. در همین رابطه به نظر می رسد دو رمان سرزمین گوجه های سبز اثر هرتا مولر و صدسال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارکز با مفاهیم و مبانی رئالیسم جادویی پدید آمده اند. هدف، بازخوانی جایگاه رئالیسم جادویی در این دو رمان است. همچنین چگونگی تلفیق این دو عنصر در دو رمان یادشده، مسئله مقاله است. مولر و مارکز هر دو، رمان هایشان را به شیوه رئالیسم جادویی نوشته اند اما وجوه تمایز و تفاوت این دو رمان، از شباهت های آنها بیشتر است. سؤالی که در این زمینه مطرح می شود این است که رئالیسم جادویی به عنوان یک روش رمان نویسی مدرن تا چه میزان در سرزمین گوجه های سبز و صدسال تنهایی نمود یافته است؟ یافته های مقاله که با روش توصیفی تحلیلی به دست آمده، این فرضیه را به اثبات می رساند که هرتا مولر در سرزمین گوجه های سبز سعی کرده است رابطه سیاست و جامعه را با رئالیسم جادویی بازخوانی کند حال آنکه مارکز تعامل و تضاد سنت و مدرنیسم را در صدسال تنهایی بازنویسی می کند. سبک رئالیسم جادویی در دو رمان یادشده، مفاهیم و معانی و ساختارهای مشترکی را نشان می دهد که اولویت آنها ملی و محلی نبوده بلکه مخاطب آنها جهانی است.
گفتمان در داستان «مسجد مهمان کش» مثنوی با تکیه بر آرای «میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان و گفتمان، دو عنصر مهم زندگی هستند که گاه موجب زایش عناصر دیگری می شوند. از جمله این عناصر، مقولة «قدرت» است که به نوبة خود موجد برخی فرآیندهای دیگر مانند «تهدید»، «مقاومت»، «ملامت» و «وحشت» می شود. مولانا جلاالدین محمد بلخی، شاعر بنام قرن هفتم هجری، توانسته است در خلال اشعار عارفانه، گفتمان های فرهنگی، سیاسی و عقیدتی عصر خود را هنرمندانه و نامحسوس از زبان اشخاص داستان های مثنوی بیان کند. هدف و قلمرو اصلی این تحقیق، بررسی یک نمونه از داستان های مثنوی مولانا از دیدگاه تاریخ گرایی نوین و روشن کردن ویژگی و کارکردهای آن در محدودة تعریف جدیدی است که میشل فوکو - فیلسوف فرانسوی - از آن ارائه می دهد. گفتمان های بحث شده در این جُستار، نشان دهندة تکثر قدرت در متن داستان مورد مطالعه و به تبع آن در زمان مولوی است. زبان نیز مانند ابزار قدرت در روابط شخصیت های داستان و جامعه، عامل اقتدار به شمار می آید. در این میان خرافه پرستی و خرافه بافی، پررنگ ترین گفتمان بوده، رمز اصلی داستان «مسجد مهمان کش» به شمار می آید. بر مبنای گفتمان مورد مطالعه، مولوی در دیاری به سر می برد که غبار تیرگی ها، فضای جامعه را در برگرفته بود. این حکایت رازآمیز، حساسیت مولوی را نسبت به چنین فضایی آشکار کرده است.
بررسی تطبیقی مؤلفه های رمانتیک در شعر سهراب سپهری و ویلیام بلیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمانتیسیسم از پیچیده ترین و گسترده ترین مکتب های ادبی جهان است که به عنوان پدیده ای انقلابی، در اواخر قرن هجدهم در برابر سنت نئوکلاسیسیسم برآمد. تا به حال تعریف روشن و دقیقی از مکتب رمانتیک به دلیل ماهیت متضاد آن ارائه نشده است. این مکتب در زمانه ا ی طوفانی ظهور کرد که تحولات مهمّ علمی، اجتماعی و سیاسی تمام اروپا را فراگرفته بود. تحولاتی همچون: انقلاب امریکا، انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب صنعتی انگلیس، افول جامعه ی فئودالی، جایگزینی طبقه ی متوسط در اروپا و به وجود آمدن مکتب های فکری جدید.
جنبش رمانتیسیسم، نخست در آلمان آغاز شد و سپس در دیگر نقاط اروپا از جمله: انگلیس، فرانسه، روسیه و اسپانیا رسوخ یافت. از میان شاعران رمانتیک انگلیس می توان به وردزورث، کالریج، بلیک، شلی و کیتس اشاره کرد.
در ایران نیز از عهد مشروطه رمانتیسیسم به عنوان رویکردی فکری در ادبیات فارسی مطرح شد. نیما را می توان سرشاخه ی رمانتیسیسم ایران دانست که خود به سرعت از آن فاصله گرفت و فریدون تولّلی پرچم داری این جریان را به نام خود رقم زد. سهراب سپهری امّا، یکی از چهره های شاخص رمانتیسیسم در ایران است. البتّه رمانتیسیسم شعر او با هر دو جریان رمانتیک فردی و اجتماعی آن عصر متفاوت است و همانندی بیش تری با شاعران رمانتیک انگلیس به ویژه بلیک دارد.
این مقاله به بررسی مؤلفه های شاخص رمانتیسیسم هم چون طبیعت، تخیّل، توجّه به احساسات و عواطف، فردگرایی، اندوه و انزوا، آرمان گرایی، کودکی، عشق و مذهب در شعر سهراب سپهری، شاعر معاصر ایران و ویلیام بلیک، شاعر انگلیسی اواخر قرن هجدهم و نیمه ی اول قرن نوزدهم می پردازد.
نگرشی تحلیلی بر سرعت روایت در رمان های جای خالی سلوچ و موسم الهجرة إلی الشّمال با تکیه بر نظریّة روایت شناسی ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از تکنیک های اصلی در تحلیل رمان، بررسی و نقد روایت پردازی داستان با توجّه به نظریّة روایت شناسی ژرار ژنت، منتقد ساختارگرای فرانسوی است. او زمان را یکی از مؤلّفه های اصلی پیشبرد هر روایت دانسته است و زمان دستوری را بر پایة سه مؤلفة زمانیِ نظم، تداوم و بسامد بنا نهاده است. در این جستار، به روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد بیشتر به مقولة تداوم زمان روایی دیدگاه ژنت، رمان های «جای خالی سلوچ» اثر محمود دولت آبادی و «موسم الهجرة إلی الشّمال» اثر طیّب صالح، مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته شده است تا اهمیّت به کارگیری عنصر زمان، وابسته ها و هم بسته های آن به عنوان یکی از بنیان های روایت، بررسی و تحلیل شود. نتایج این پژوهش، بیانگر این است که رمان «جای خالی سلوچ»، در مجموع از سرعت روایتی متوسّطی برخوردار است؛ زیرا نویسنده از مؤلّفه های افزایندة سرعت (حذف یا گزینش، شتاب مثبت و زمان پریشی از نوع آینده نگر) و عوامل کاهندة آن (درنگ توصیفی، شتاب منفی، افزودن اپیزود، عمل ذهنی و زمان پریشی از نوع گذشته نگر) به شکل متوازن و متعادلی بهره برده است، امّا در رمان «موسم الهجرة إلی الشّمال» به علّت فراوانی توصیف ها، افزودن اپیزود و استفاده بیش از اندازة شخصیّت های رمان از عنصر زمان پریشی از نوع گذشته نگر، سرعت روایت کُند و در برخی جاها متوقّف شده است. با این حال، هر دو رمان پُر از جنب و جوش، هیجان، تحرّک و پویایی، دلهره، اضطراب و کشمکش های متعدّد درونی و بیرونی هستند و همین مسئله تا حدود زیادی، کُندی سرعت روایت را در آنها جبران کرده است.
خوانشی لاکانی از غمنامه رستم و اسفندیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روانکاوی فروید و به تبع آن نقد روانکاوی به دلیل وجود پاره ای از مشکلات اساسی و عمده از جمله فروکاست شدید و فردی شده این نظریه، مورد انتقاد بسیاری از روانشناسان و منتقدان قرار گرفت. فیلسوف و روانکاوِ پساساختارگرایِ فرانسوی، ژاک لاکان، با اصلاح این تناقض ها، رهیافت نوینی را نسبت به این یافته ی فروید، پیش روی همگان قرار داد و روانکاوی را از تنگنای محدود فردی به گستره اجتماع و نظم حاکم بر آن ارتقاء ببخشد. این جستار برآن است تا ضمن بیان نقش عمده پدر/قانون(و نه مادر) در هویت یابی سوژه، از گذرگاه این اندیشه ها، خوانشی متفاوت از متن باز و قابل تأویلِ غم نامه ی رستم و اسفندیار را به خوانندگان عرضه بدارد و به واسطه ی آن، تناقضات درونی و متوهم وار این پدر قانون گذار (که در این داستان گشتاسب نمود آن است) را درباره ی حس ربوده شدن لذتش، و انتقال این حس به سوژه/اسفندیار آشکار نماید تا در نهایت زوایای پنهان و علل اصلی به وجود آمدن این غم نامه را از دیدگاهی نو بررسی کند.
بازخوانی سفر قهرمان در داستان هفتخان رستم و معلقه ی عنتره بن شداد عبسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان سفر قهرمان و گذشتن از مراحل دشوار برای نیل به مقصودی معین و بخشیدن رهآورد این سفر پرمخاطره به یاران، کهن الگویی است که ژوزف کمبل (1987-1904)، اسطورهشناس آمریکایی را بر آن داشت تا با بررسی شواهدی متعدد از قصه ها و افسانه های مختلف جهان، طرح جامعی را به شیوه رایج ساختارگرایان، برای ارائه نمایه بنیادین کهن الگوی سفر قهرمان، ارائه نماید. مفروض بر اینکه بررسی و انطباق این الگو با داستان های ملل، با تفاوتها و شباهتهایی در سیر ساختاری مواجه خواهد شد. با هدف تبیین همگونی ها و ناهمگونی های ساختار این الگو با سفر قهرمانی در داستان «هفت خوان رستم» از شاهنامه فردوسی و «معلقه عنتره بن شداد» از شاعران عصر جاهلی عرب (نجد،525م.)، به بررسی ویژگیها و صفات کهن الگوهای مربوط با روش توصیفی- تحلیلی به لحاظ نقد کهن الگویی می پردازد. این جستار، با ارائه نشانه های حماسی و بازگویی نشانه های قهرمانی در سروده عنتره و موارد قابل انطباق ساختار آن با سفر قهرمانی (الگوی یگانه کمبل)، طی مطالعه ارتباطات متقابل دو اثر، به این شیوه، این نتیجه را نشان می دهد که ساختار این الگو، در هر دو اثر، خود را در قالبی جدید، با وجود تفاوت ها و شباهت ها تکرار می کند.
تحلیل مقایسه ای روایت های رستم و گشتاسب در شاهنامه فردوسی (بر اساس تعامل الگوهای چرخه ای و خطی زمان، در شکل گیری و خوانش انتقادی روایات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی در ادبیات فارسی
از جمله کتاب هایی است که تاکنون آبشخور آثار تحقیقی فراوان و همواره مطمح نظر
بسیاری از محققان ادبی و غیر ادبی بوده است. ساختار ویژه چندرشته ای این اثر و
تنوع و گستردگی روایات آن مجالی برای خوانش هایی متفاوت با کاربست روش های تاریخ باوری،
تحلیل گفتمان و روایت شناسی، در عرصه تحقیقات معاصر فراهم آورده است. در این
مقاله سعی شده است با جست وجو در سرچشمه های تاریخی، شیوه روایت سازی درباره
شخصیت های رستم و گشتاسب و نحوه تأثیر و تأثر آنها در قالب
حماسه واکاوی شود. کاربست الگوی چرخه ای در تدوین و سامان دهی روایات تاریخی
عمدتاً به شکل گیری روایاتی با مضمونی اسطوره ای و حماسی می انجامد که وقایع و
شخصیت های تاریخی را در الگوهای زیرساختی از پیش تعیین شده ای، تحدید و استحاله می کند.
به همان میزان که شیوه تاریخ نگاری متأثر از الگوی چرخه ای به ابهام سرچشمه های
تاریخی وقایع و شخصیت ها، همسان پنداری و تکرار می انجامد، در این شیوه تاریخ نگاری،
انتقال خطی وقایع با شگردهای روایت پردازی داستان وار، از آنجا که در سیطره صورت بندی
دانایی درک چرخه ای زمان پرورده شده است، چون تمامی گذشته را انتقال نمی دهد،
روایاتی به ظاهر منسجم از وقایعی با سرمنشأهای تاریخی و زمانی متفاوت ارائه می کند.
به همین دلیل و با توجه به منظر نوتاریخ باوری، هر روایت تاریخی، داستانی است از
گذشته که با گذشته یکسان نیست. در مقاله حاضر پس از تطبیق الگوهای دوگانه از درک
زمان، با جریان های معرفت شناسی تاریخ، با استفاده از رویکردهای گفتمانی و روایت شناسی،
نحوه تأثیر الگوهای چرخه ای و خطی در روایات مربوط به رستم و گشتاسب و جای گشت
آنها نشان داده می شود