فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۴۱ تا ۱٬۹۶۰ مورد از کل ۲٬۰۰۵ مورد.
منبع:
مطالعات داستانی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
141 - 160
حوزههای تخصصی:
فیروزه گل سرخی در نخستین مجموعه داستان خود به نام من یک سایه ام بیشتر به مضامین اجتماعی و روابط آدم ها در اجتماع و جبر محتوم پرداخته است. یکی از داستان های برجسته ی این مجموعه مستأجر است. در این داستان به دلیل بیان مضامین اجتماعی با نگاه منتقدانه و جامعه شناختی، مؤلفه های رئالیستی و ناتورالیستی به موازات هم حضور یافته اند. گل سرخی به عنوان نویسنده ی رئالیستی، مشکلات اجتماعی را در قالب ادبیّات داستانی بیان می کند تا راه حلی برای آن بیابد. مهم ترین ویژگی های رئالیستی که در داستان مستأجر جلوه یافته اند عبارت اند از: توجّه به واقعیت های عینی، توصیف و تشریح جزئیات، تیپ سازی و واقعی بودن شخصیّت ها، توجّه به اجتماع معاصر. گل سرخی به روایت واقع گرایانه بسنده نمی کند و بی باکانه زشتی ها را توصیف کرده، به ش رح منتقدانه ی برخی از سنن حاکم بر جامعه می پردازد. او در طرح داستان حوادثی را تعبیه می کند که باعث بحران های آنی می شوند و فجایع جب ران ناپذیری به بار می آورند. این امر باعث می شود که مؤلفه های ناتورالیستی نیز در داستان حضور یابند و آن را از یک اثر صرفاً رئالیستی به سمت اثری رئالیستی- ناتورالیستی سوق دهد. مهم-ترین مؤلفه های ناتورالیستی ای که فرصت حضور می یابند، عبارت اند از: تأثیر محیط، زشت نگاری و شکستن حرمت کاذب کلمات، ضدیّت با قراردادهای اخلاقی و مذهبی، فشار لحظه، و پایان فاجعه آمیز. این پژوهش با استفاده از شیوه ی تحلیلی-توصیفی و گردآوری داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای مؤلفه های رئالیستی_ناتورالیستی موجود در داستان مستأجر با دیدی انتقادی بررسی گردیده است.
سفر نامه های تمثیلی در ادبیات ایران و جهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۵
128 - 140
حوزههای تخصصی:
سفرنامه های تمثیلی عمدتا متاثرازمذاهب اسلامی هستند که نویسندگان بزرگ با الهام از آموزه های دینی و برپایه ی روایات مذهبی آن ها را تالیف می کنند. از آن جا که نسبت به آخرت در همه ی مذاهب اسلامی مشترکات فراوانی وجود دارد، این گونه سفرنامه ها نیز از جهات گوناگونی با هم مشترک هستند.نویسنده با محور قرار دادن سفرنامه های ((ارداویراف نامه)) ، ((سیرالعبادالی المعاد)) و ((کمدی الهی)) به تشریح نکات و رمز و رازهای هر کدام پرداخته است. در ضمن نویسنده کوشیده است تمثیل را از منظرهای گوناگون لغوی ،اصطلاحی ، قرآن و روایت، تاریخ و روان شناسی مورد بررسی قرار دهد. هدف از این مقاله این است که زوایای گوناگون یکی از عام ترین وموثرترین شیوه های بیان یعنی تمثیل بیان شود. اینکه این ابزارکارآمد می تواند در اهداف آموزشی- تربیتی موثر باشد؟ یکی از سوالات اساسی تحقیق است.این پژوهش به صورت کتابخانه ای وبر اساس روش تحلیلی- توصیفی است.
نقد آثار صادق چوبک براساس نظریه ساختارشکنی ژاک دریدا با تکیه بر تنگسیر و سنگ صبور
حوزههای تخصصی:
نظریه ساختارشکنی یکی از نظریه های ادبی رایج در اواخر دهه 1960 به شمار می رود که نخستین بار توسط ژاک دریدا بنیان نهاده شد. هدف ساختارشکنی، بازسازی و بازیابی معنای متن، واسازی و آشکار ساختن تناقض های حاضر در متن است. دریدا با به چالش کشیدن آرای نظام یافته ای از نشانه ها در قالب تقابل های دوگانه، بازی بی پایان دال ها، واسازی، بحث تعدد تعابیر، چندمعنایی بودن متن و مواردی چون آن، شالوده های عقل گرا و خردمدار را درهم ریخت و عنوان کرد که هرگز نمی توان به معنای نهایی و مدولول غایی در یک متن دست یافت. بازی بی پایان دال ها، واسازی، تقابل های دوگانه، ضمیمه، سر- نوشتار، رد و مواردی از این قبیل، از بنیان های نظریه دریداست. در پژوهش حاضر برآنیم تا دواثرصادق چوبک تحت عنوان تنگسیر و سنگ صبور را واسازی کنیم تا بدین گونه قابلیت های ادبیات فارسی برای آزموده شدن توسط این نظریه نشان داده شود و به رهیافت های دیگری از دو متن براساس نظریه دریدایی دست یابیم.
بررسی موتیف های «پهلوانی» در پنج رمان نوجوان اثر محمدرضا یوسفی
منبع:
مطالعات داستانی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
163 - 188
حوزههای تخصصی:
موتیف ها را عناصر،مفاهیم، نام ها،نشانه ها و ایده هایی می دانند که در اشکال و انواع مختلف، در آثار ادبی و هنری، به عنوان جان مایه های مهم متن حضور دارند و به طور ترجیعی، در محور یک اثر یا آثار متعدد از یک نویسنده به کار می روند. با بررسی چند اثر از یک نویسنده، ممکن است به موتیفی پی ببریم که به شیوه های مختلف در تمامی آثار او حضور دارند و به نوعی دغدغه ی ذهنی نویسنده هستند که او به هر دلیلی، توجه ویژه ای نسبت به آن موتیف داشته است. این مقاله، جستاری تحلیلی در چگونگی حضور و کارکرد موتیف های «پهلوانی» در پنج رمان نوجوان اثر محمدرضا یوسفی است. مباحث نظری این مقاله در درجه ی نخست، پیرامون تعریف موتیف و تاریخچه ای مختصر از مطالعات مربوط به این عنصر ادبی است و در حوزه ی کاربردی، به بررسی و تحلیل نقش اساسی و کارکردی که این موتیف در آثار این نویسنده دارد، می پردازد. بر اساس نتایج به دست آمده، یوسفی به گونه ای هدفمند، از این موتیف در تمامی این آثار بهره برده است و توجه به این عناصر به نوعی دغدغه ی ذهنی او محسوب می شود. روشی که او اغلب برای نشان دادن اهمیت عناصر پهلوانی به کار گرفته است، به این صورت است که ابتدا هدفی برای شخصیت های داستان طرح می کند، سپس با کمک گرفتن از عناصر پهلوانی آن هدف را تحقق می بخشد تا بر نقش مهم این عناصر تأکید کند. این پژوهش با تحلیل پنج رمان، کارکرد مثبت و نقش اساسی عناصر پهلوانی در پیشبرد اهداف داستان و باز شدن گره های داستانی به وسیله ی آنان را نشان می دهد.
اکوفمینیسم و واسازی قصّه های عامیانه در تحلیل رمان تنیده در هزار توی زمان
منبع:
مطالعات داستانی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
173 - 188
حوزههای تخصصی:
اکوفمینیسم با مطالعه پیوند میان زن و طبیعت، بر این نگره تأکید دارد که در متون، زنان با طبیعت و مردان با فرهنگ همسان پنداشته شده اند و به دوگانگی حاصل از این بینش که زنان را در ارتباط با تن و احساس و مردان را در ارتباط با عقل و منطق می دانند، اشاره دارند. در این پژوهش به روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد توصیفی و تحلیلی و از منظر اکوفمینیسم، رمان تنیده در هزار توی زمان نقد و بررسی شده است. نتیجه حاصل از این پژوهش نشان می دهد که در این رمان رابطه دوسویه ای بین بهره برداری از طبیعت و زن وجود دارد. زن، زمین است. با آسیب یا کشتن زن، زمین خشک می شود و آبادانی از بین می رود. طبیعت زنانه وار به تصویر کشیده می شود. شخصیت خان دایی در رمان، همچون اژدهای خشکسالی در قصه های عامیانه، مسبّب مرگ و آسیب به زنان و خشکی و تباهی زمین می شود. نویسنده با نگاهی واسازانه و گذار از خوانش مردسالار، زن را ناجی نشان می دهد که بر کلیشه های رایج پیروز می شود و اژدهای خشکسالی را شکست می دهد و در شکل تمثیلی ویرانی خانه مادربزرگ، این مفهوم نشان داده می شود.
تبیین هویت زنانه در داستان کوتاه لنگه به لنگه ها بر اساس نظریه کارن هورنای
حوزههای تخصصی:
یکی از عرصه هایی که در یکصد سال اخیر محل حضور مستمر زنان بوده، ادبیات داستانی است. این گونه ادبی، بنا به برخی خصوصیات ماهوی و ملاحظات اجتماعی، بستر مناسبی برای زنان بوده تا در چارچوب خلاقیتی انفرادی، به بروز آرمان و اندیشه خود بپردازند. زنان نویسنده، بر اساس خاصیت ذاتی ادبیات، موجد جریانی از ادبیات با محتوای جنسیتی بوده اند. داستان کوتاه "لنگه به لنگه ها"، نوشته زویا پیرزاد، روایتی جنسیت محور از زندگی یک زن است؛ علاوه بر این، بازتاب ذهنیت زنانه نویسنده، این داستان را مورد مناسبی برای مطالعه روانشناسانه، از زاویه هویت جنسی ساخته است. "هویت زنانه"، یکی از محورهای نظریه کارن هورنای، بنیانگذار روانشناسی فمینیستی است، که در مطالعات ادبی و تحلیلی، بسیار مورد توجه و کارآمد بوده است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که داستان لنگه به لنگه ها چه ویژگی های هویتی زنانه را در انطباق با نظریه کارن هورنای، متجلی ساخته است؟ روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و نتیجه اولیه به دست آمده مبین این امر است که هویت زنانه در این داستان، تا حد زیادی، برساخته معیارها و تعاریف جامعه سنتی از زنان است و هرگونه تعارض با این معیارها به منزله بحران هویت، بیماری و روانپریشی قلمداد می شود.
هویت تهران در بوف کور صادق هدایت بر پایه برخی نشانه های معماری و شهرسازی (10 تا 14 ه ق.)
منبع:
مطالعات داستانی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
105 - 122
حوزههای تخصصی:
در باره ی بوف کور صادق هدایت تا کنون نوشته های گوناگون پدید آمده است. در برخی از این نوشته ها در باره ی زمان رخدادهای این رمان نظراتی ارائه شده و از ناهماهنگی تاریخی در این اثر سخن رفته و گاهی انتقاد شده است. هدایت در پاسخ به یکی از همین انتقادها تاکید کرده که این اثر یک رمان تاریخی نیست. بلکه یک خیال پردازی تاریخی ست که در ذهن راوی شکل گرفته است. تأکید هدایت بر دقت و وسواس او در ساختار رمان مانع از آن است که گمان شود، او به عنصر زمان در این اثر بی توجه بوده است. بهترین راه بازشناسی زمان در این داستان، توجه به نشانه های موجود در متن است. با دقت در اجزا و عناصر ساختمان این اثر می توان سه بازه ی زمانی را برای آن بازشناخت. پیش از این، دو دوره از این دوره های سه گانه در مقالاتی معرفی شده است. در این جستار با تأکید بر نشانه هایی از دوره ی سوم (دوره ی صفویه تا قاجار)، بیست و سه نشانه ی «تاریخی فرهنگی» از این دوره، در متن بوف کور بازیابی شده است. وجود عناصری از دوره های مختلف تاریخی در متن بوف کور می تواند دلیلی دیگر بر سفر ذهنی راوی مغموم و حسرت زده ای باشد که بر ویرانه های تاریخی تکه پاره شده نوحه سرایی می کند.
آیا رمان اهل غرق به شیوه رئالیسم جادویی نگاشته شده است؟
منبع:
مطالعات داستانی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
161 - 182
حوزههای تخصصی:
نگارش داستان به شیوه رئالیسم جادویی هیچ گاه سبک غالب داستان نویسان ایرانی نبوده است. با این حال تعداد نویسندگانی که این شیوه را آزموده اند کم نیست. یکی از آنها نویسنده نام آشنا منیرو روانی پور است. رمان «اهل غرق» منیرو روانی پور را بیشتر به عنوان یک داستان به شیوه رئالیسم جادویی می شناسند. اما این داستان چه اندازه به مولفه های رئالیسم جادویی وفادار است؟ این پرسشی است که مقاله حاضر بر اساس آن نوشته شده است. بعد از برشمردن ویژگی های این شیوه و بررسی دوباره رمان اهل غرق در خوانشی تازه به این نتیجه رسیده است که نویسنده درنگارش به این شیوه در بخش جادویی داستان موفق است اما در بخش دوم از مولفه های رئالیسم جادویی فاصله می گیرد. در مواردی همچون شکستن سکوت اختیاری نویسنده (راوی)، آوردن گزاره های قالبی برای باور پذیر کردن داستان، دخالت آگاهانه در ساخت شخصیت های نمادین، ایجاد تعلیق های چندگانه، تغییر هویت گمشده و گزارشی شدن لحن نویسنده، داستان مخدوش می شود و از نگارش رمان های سبک رئالیسم جادویی دور می شود.
بررسی حکایت های عرفانی مقامات حمیدی با دید ساختارگرایی (مطالعه موردی: حکایت های جنون، در آداب سفر، در تصوف، در عشق)
منبع:
مطالعات داستانی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
153 - 161
حوزههای تخصصی:
مأموریت ساختارگرایی در حوزه ادبیات، تجزیه وتحلیل نوشته، تفکیک آثار و انواع ادبی، بررسی مؤلفه های بیرونی تأثیرگذار در ظهور یک ژانر هنری است. طرفداران این مکتب قواعدی برای تشریع آثار نویسندگان معرفی کرده اند که جنبه های زیباشناختی یک اثر را معرفی کرده و نوشته را در مقام مقایسه با سایر آثار قرار می دهد و ضمن تسهیل نقد و ارزشیابی اثر، میزان توانمندی آفریننده آن را معلوم می سازد. در میان آثار ادبی نوع سنتی آن به دلیل پیچیدگی های معنایی بیشتر از نوشته های معاصر نیاز به این نوع بررسی ها دارد. این نوشته چهار مقامه عرفانی (در جنون، در عشق، در آداب سفر و در تصوف) را بر اساس قواعد ساختارگرایی مورد بررسی قرار داده و در پایان به این نتیجه می رسد که درونمایه این اثر ادبی همواره پند و اندرز اخلاقی- عرفانی بوده است. نویسنده این اثر در لغت پردازی و ترکیب سازی از هیچ کوششی فروگذاری نکرده و آغاز و پایان یکنواخت مقامات را بدون سکته و آسیب به پایان برده است. قاضی حمیدالدین بنای تعلیم در نیت داشته و از نظر شکلی از کاربرد سجع و استفاده از الفاظ فصیح و بلیغ عربی و فارسی غفلت نکرده و در تضمین و درج اشعار شعرای فارسی و تازی هنرمندی نشان داده است.
تحلیل تطبیقی شخصیت پردازی زنان در منظومه هفت پیکر نظامی و هشت بهشت امیرخسرو دهلوی
حوزههای تخصصی:
یکی از کانون های اصلی بلاغی و داستانی منظومه هفت پیکر و هشت بهشت در کیفیت شخصیت پردازی زنان است. کیفیت نگاه به زن و همچنین ابزاری که شاعر برای توصیف سیمای آنها به کار می برد نقشی اساسی در موفقیت منظومه ها دارد. در پژوهش حاضر شخصیت پردازی زنان از دیدگاه زیباشناسی و داستانی با توجه به هفت پیکر و هشت بهشت به صورت تطبیقی موردبررسی قرارگرفته است. نتایج نشان می دهد که زنان در هفت پیکر به دو گروه عمده تقسیم بندی می شوند. زنانی که عاقله، مستوره و جسور هستند و به راحتی تن به وصال هرکسی نمی دهند. این زنان هم از طبقه فرودین(کنیز) و هم از طبقه بالای جامعه حضور دارند. زنان دیگر هفت پیکر منفعل هستند و نظامی فقط برای تزیین کلام و نشان دادن توانایی توصیفی خود استفاده کرده است که می تواند از نقاط ضعف او نیز باشد. در مقابل، زنان در هشت بهشت اغلب هوسران و شهوت پرست هستند و تن به وصال هر خربنده و ساربان و غلام هندی می دهند. زنان هشت بهشت از هر طیف که باشند، از زن پادشاه تا کنیز، خیانت کارند و چندین حکایت از هفت داستان موجود در هشت بهشت پیرامون همین خیانت و هوسرانی است. زنان در هفت پیکر در خلوت ترین مکان ها نیز امنیت دارند و نظامی جز با صافی «شریعت» آنها را به وصال نمی رساند (مثلاً در داستان گنبد سپید)؛ درصورتی که زنان در هشت بهشت در قیدوبند هیچ آداب ورسوم و تابویی نیستند.
بررسی تطبیقی اگزیستانس در رمان کوری و سنگ صبور
حوزههای تخصصی:
«کوری» رمان تمثیلی، اثر ژوزه ساراماگو است. در این رمان از اهریمن کوری که حیوانیت درون را حاکم ساخته، سخن رفته است. ساراماگو در این رمان با استفاده از تمثیلهای فراوان رؤیا گونه و با طنزی تلخ وگزنده، زندگی یکنواخت و بی افق را برجسته نموده است. چوبک در رمان «سنگ صبور» نیز کابوسی هولناک از جامعه پیشرفته و صنعتی با تمام امکانات بازآفرینی شده را به تصویر می کشد. جامعه ای که کرامت انسانی در آن فراموش گردیده و به دوران بربریت بازگشته است. مطالب دو رمان حاکی از تأثیر جهان بینی ساراماگو و چوبک از آرای فیلسوفان اگزیستانس است. فلسفه اگزیستانس تحلیل خود از سرنوشت بشررا بر سه استنباط مهم استوار ساخته و سه نشانه هستی برای آن در نظر گرفته است. هدف این مقاله روشنگری سه اصل اگزیستانس (استحسانی، اخلاقی وایمانی) دراین دو رمان است. دست آوردهای پژوهش بیانگر آن است که رمان سنگ صبور و کوری سراسر پر از مؤلفه های اگزیستانس نظیر؛ مرگ، رنج، ترس وگناه است. شخصیت های این دو رمان در نتیجه رنج و گناه هایی که در زندگی تجربه کردند در آزمون بلا تطهیر یافتند و با گذر از مرحله اگزیستانس استحسانی به اگزیستانس اخلاقی و سپس اگزیستانس ایمانی نائل گردیدند.
بررسی نقش روابط سببی با تکیه بر روایت پردازی بوستان سعدی
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در مورد روایت، توالی روایی و نقش عوامل سببی در طرح ریزی های داستانی است. روابط سببی آفریننده روایت به خصوص در ادبیات تعلیمی ما در ارتباط با مضامین مختلف جامعه شکل می گیرند. در این مقاله کوشیده شده تا با بررسی روایی حکایات بوستان، روابط سببی و مضامین غالب در روایت پردازی سعدی و نیز شیوه وی در حل معمای حکایات این اثر بررسی شود. روابط سببی غالب در حکایات بوستان به عنوان یک متن تعلیمی- اخلاقی عواملی همچون فرهنگ و ایدئولوژی های جامعه، خصلت های اخلاقی، گفتمان عرفانی شناخته شد. همچنین حضور شخصیت های تایپیک در طرح آفرینی روایت بررسی شد. شگرد سعدی در شرح و توضیح روابط سببی حکایتش در اغلب موارد، شکل دادن یک گفت وگو است که معمای طرح شده روایت را حل می کند. بنیان گذاشتن حکایت براساس این مضامین نشان از توجه سعدی به عنوان یک معلم اخلاق به مسائل مختلف جامعه دارد که ارتباط ساختار و محتوا را برای بوستان رقم زده است.
بررسی شیوه های کانونی سازی روایت در رمان«عاشقانه های یونس در شکم ماهی جمشید خانیان» براساس نظریۀ ژرار ژنت
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر با شناخت تحلیل مهارت های خانیان در ساخت و پرداخت روایت و بررسی شیوه های آن از منظر کانونی سازی براساس نظریه ژرار ژنت، این پرسش مطرح می شود که: راوی، از چه زاویه دیدی به افراد و حوادث داستان نگاه می کند؟، روایت داستانی مقید به زاویه دید است؟، با توجه به جنبه های کانونی سازی، رمان عاشقانه های یونس دارای طرح مکرر، متناوب و مارپیچی است که برای مخاطب نوجوان کشش و جذابیت خاصی ایجاد می کند، و کانون دید شکل گرفته در این رمان زمانی، مکانی، روان -شناختی و ایدئولوژیکی است و راوی مرکز توجه می باشد، که روایت گری و چندصدایی بودن روایت را توجیه می کند. بسامد، دیرش، و زمانبندی به شکل معناداری در متن، و عشق و جنگ دو نقطه کانونی و محور اصلی می باشند که با توجه به خشونت و بیرحمی جنگ، در عشق پاک دو نوجوان جریان دارد. جمشیدخانیان از نویسندگان مطرح حوزه کودک و نوجوان ایران با گرایش به سبک رئال در آثار خود در سال های اخیر، خصوصاً در رمان «عاشقانه های یونس در شکم ماهی» منجر به جذب مخاطب نوجوان گردیده است.
تحلیل سبکی خاطره نگاری شاعران و نویسندگان در مقایسه با رجال دیوانی وسیاسی از عصر مشروطه تا انقلاب اسلامی
منبع:
مطالعات داستانی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
133 - 143
حوزههای تخصصی:
خاطره نگاری یکی از منابع ارزنده برای شناخت ساختار سیاسی، اجتماعی، فرهنگی دوره های مختلف تاریخی است. این پدیده بعداز انقلاب مشروطه، مورد توجه دو گروه جامعه ؛ رجال سیاسی، درباری - رجال ادبی، فرهنگی قرار گرفت و دستاوردی متفاوت برای تصویر مسائل و حقایق جامعه شد. برهمین اساس نگارندگان این پژوهش برآنند تا با روشی توصیفی تحلیلی به بررسی و مقایسه سبک خاطره نگاری در آثار رجال سیاسی و ادبی ، از عصر مشروطه تا انقلاب اسلامی بپردازند. نگارش خاطرات از دوره مشروطه تا انقلاب اسلامی بر اساس مقام وموقعیت نگارنده، تأکید بیشتری بر روی حوادث سیاسی و یا اوضاع اجتماعی دارند. خاطره نویسانی که تأکید بر نگارش خاطرات سیاسی دارند، آنگاه که از مسائل شخصی وخانوادگی خود می نویسند، اطلاعات سودمندی از تاریخ فرهنگی و اجتماعی یک ملت به دست می دهند. آداب ورسوم، پوشش، هنجارهای اجتماعی، اعتقادات و نکاتی این چنینی را می توان تا حد بسیاری در خاطرات یافت و این نکات چه بسا از جهاتی مهمتر از دستآوردهای مسأله مربوط به تاریخ سیاسی یک جامعه باشد؛ زیرا به دست دادن الگویی از اوضاع فرهنگی ای است که مورخان تواریخ رسمی به آن کمتر توجه می کنند. یافته های پژوهش حاکی از تفاوتهای سبکی خاطرات شاعران و نویسندگان در قیاس با رجال سیاسی –درباری است. آثار خاطره نگار این دو گروه جامعه از جنبه های مختلف بررسی شد و تفاوت های آشکاری در زمینه های زبان شناسی، ادبیات (شیوه بیان، کلمات گویشی و محاوره ای، کلمات رکیک ودور از ادب)، مسأله صحت خاطرات، تفاوت مخاطبان و انگیزه نگارش خاطره ها و فضای حاکم بر خاطره نگاشته ها وجود دارد.
کاربرد تمثیل در ساختن وجه تسمیه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
برخی از شاعران و نویسندگان در مطاوی اشعار و نوشته هایشان، برخی از کلمات را ریشه شناسی کرده و وجه تسمیه آن ها را نشان داده اند. بررسی، تحلیل و طبقه بندی این وجه تسمیه ها، بیانگر نوع نگاه آنان به چگونگی ساختِ کلمات است. شیوه های ساخت وجه تسمیه نیز متنوع است؛ از توجه به ریشه لغات گرفته تا رجوع به عقاید عامیانه و از رویدادهای تاریخی تا تخیلات شاعرانه و... . از آنجا که بررسی کاربرد تمثیلها در ساختن وجوه تسمیه ضرورت دارد، هدف از این پژوهش بررسی کاربرد انواع تمثیل در ارائه وجه تسمیه است. ما در این مقاله برآنیم که ابتدا شیوه های گوناگون ساخت وجه تسمیه را بیان کنیم و برای هرکدام شواهد مثالی از کتب و دواوین شعرا- تا قرن ششم- بیابیم و در ادامه انواع تمثیل را معرفی کنیم و پس از آن نمونه هایی از وجه تسمیه هایی را که بر پایه تمثیل ساخته شده است ذکر کنیم. در این پژوهش می خواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که: کارکرد انواع تمثیل در ساخت و ارائه وجه تسمیه به چه اندازه است؟ هر چند کتابها و مقالات متعددی درباره تمثیل و نیز وجوه تسمیه نوشته شده است اما تاکنون پژوهشی درباره کارکرد تمثیل در ساخت وجه تسمیه منتشر نشده است. این تحقیق به شیوه کتابخانه ای انجام شده و رویکردی توصیفی – تحلیلی دارد. بر اساس یافته های پژوهش، وجه تسمیه های ارائه شده عموماً بر پایه تمثیل عام (تشبیه) است و نویسندگان و شعرا کمتر از تمثیلهای خاص همچون تشبیه تمثیل و تمثیل روایی استفاده کرده اند.
تحلیل بینامتنیِ تراژدی فرزندکشی در دو متن روایی و اجتماعی (رمان و خانواده)
منبع:
مطالعات داستانی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
183 - 202
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که رویداد روایت شده در رمان و متن بزرگی به نام کلانشهر می تواند از منظرهای مختلف تحلیل شود؛ جواز و روایی برخی از رمان ها نیز در نگاه منتقدان محل تامل است که در این جستار به بررسی یک واقعه در زمان و مکان مشترک و تاثر و تاثیر آن بر هم در قالب دو متن بزرگ (رمان و خانواده) پرداختیم. یکی از رویدادهای تاریخی در متنی به نام شهر واقعه فرزندکشی بود که ذهن و ضمیر آسیب شناسان اجتماعی را به خود معطوف ساخت. راوی ِاین داستان تراژیک، پدری به نام اکبر خرمدین است که در چند فقره، عزیزانش را با دست خویش سلاخی و خرم دینانه و با رضایت کامل از کنش هایش دفاع کرد. در کنار این روایت تاریخی، «تصویر دختری در آخرین لحظه» قرار دارد؛ رمانی با روایت و کنش های مشترک و با تاکید بر همان مضمون پیشین. در این پژوهش نویسنده سعی می کند با رویکرد به چارچوب های روایی و با تاکید بر یکی از اصطلاحات ژرار ژنت یعنی «بسامد و تکرار» واقعه فرزندکشیِ از سرِ ایدئولوژی کورکورانه را به مثابه امریِ تراژیک تحلیل کند. بازخوانی این دو متن نشان داد؛ «پدرهراسی» در قالب شخصیت اکبر و شیرزاد با ایدئولوژی خاص و باورداشت های بنیادگرایانه در تراژیک ترین شکل ممکن روایت می شود و رمان به مثابه یک زیر متن، روایت کننده رویدادهای خاموش در زیر پوست متن بزرگ تری به نام شهر و خانواده است که با کارکردهای آسیب شناسانه، تصویرگر بحران های بشری در عصر جدید است.
بررسی و تحلیل شخصیت پردازی در داستان های ابراهیم یونسی (با تأکید بر دعا برای آرمن و دادا شیرین)
حوزههای تخصصی:
ابراهیم یونسی، داستان نویس معاصر که خاستگاه وی غرب(مناطق کردنشین) ایران است. رمان های «دادا شیرین» و «دعای برای آرمن» دو اثر شاخص ابراهیم یونسی محسوب می شود و از آن جهت که به درونکاوی شخصیت ها و طبقات مختلف مناطق غرب ایران پرداخته در رده رمان های اجتماعی-دهقانی به حساب می آید و معمولاً حول شخصیت های روستایی و فقیر دوران پهلوی می گردد. این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی، رویکرد ابراهیم یونسی را در بازپروری شخصیت و شخصیت پردازی به تصویر کشیده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که ابراهیم یونسی در شخصیت پردازی داستان های خود از شیوه شخصیت پردازی غیرمستقیم به عنوان شیوه غالب در پردازش شخصیت ها استفاده کرده است؛ توصیف، گفتگو، عمل و رفتار، نام و محیط نمودهای شخصیت پردازی غیرمستقیم در داستان های داداشیرین و دعا برای آرمن است که در این میان، عناصر توصیف و محیط نمود بیشتری داشته است. گفت وگوها از جمله مونولوگ در رمان های ابراهیم یونسی چندان حضور برجسته ای ندارند و این امر نشان می دهد که ابراهیم یونسی در رمان هایش چندان علاقه و اعتنایی به روان کاوی شخصیت ها ندارد و تلاش می کند در جایگاه یک نقال و راوی ظاهر شود.
تأثیر سوررئالیسم بر داستان نویسی معاصر ایران (با تکیه ر رمان های بوف کور، ملکوت و شازده احتجاب)
حوزههای تخصصی:
مکتب های ادبی از کلّی ترین تقسیم بندی هایی است که انواع ادبی تمامی ملل گوناگون را در برمی گیرد. به عبارت دیگر تمامی آثار ادبی جهان زیر مجموعه مکتب های ادبی هستند. مکتب های ادبی با کلاسیسیسم آغاز و به سوررئالیسم منتهی می شوند. سوررئالیسم جنبشی هنری بود که در سال ۱۹۲۲ به طور رسمی از فرانسه آغاز شد و فراواقع گرایی نامیده شد. زمانی که دادائیسم در حال از بین رفتن بود، پیروان آن به دور آندره برتون که خود نیز زمانی از دادائیست ها بود، گِرد آمدند و طرح مکتب جدیدی را پی ریزی کردند. شیوه این مکتب بازتاب نابسامانی ها و آشفتگی های قرن بیستم بود. این مکتب لایه های ذهنی انسان را مورد کاوش قرارمی دهد و به واقعیّت چندان اهمیّتی نمی دهد. آن چه که در این مکتب مهم است، مسائلی از قبیل خیال، توهّم، ضمیرناخودآگاه و پیچیدگی های ذهن و ضمیر آدمی است. سوررئالیسم را می توان یک جنبش هنری-اجتماعیِ بنیادستیز به شمار آورد؛ زیرا این مکتب در پی جنگ جهانی به وجودآمد و عصیانی بود بر ضدّ تمام قوانین و قواعد موجود در عرصه هنر. در واقع سوررئالیسم خلاصه ای از مکتب های پیش از خود بود. از طرف دیگر چون سوررئالیسم ریشه در بسیاری از فرهنگ های گوناگون ملل شرقی مانند آیین بودایی، تصوف اسلامی و ... دارد، شناخت کامل آن امری اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. در این پژوهش در صدد هستیم تا علاوه بر آشکار ساختن تفاوت های بین سوررئالیسم ایرانی و غربی، میزان تأثّیر مکتب سوررئالیسم بر داستان نویسی معاصر ایران را بر اساس سه رمان بوف کور، ملکوت و شازده احتجاب مورد بررسی قراردهیم.
بازنمایی تجربۀ زیستۀ فمینیستی در داستان فارسی (نمونۀ مورد مطالعه: ترلان)
حوزههای تخصصی:
فرض بنیانی پژوهش این است که با آغاز مدرنیزاسیون در زمان پهلوی اول و تشدید آن در زمان پهلوی دوم، تضاد میان سنت و مدرنیسم و تأثیر مدرنیته بر قشر زنان در جامعه بیشتر شد و بخشی از این تضاد در آثار ادبی ِ داستان ایرانی بازنمایی شده است. پرسش پژوهش این است که: زن ایرانی در سال های منتهی به انقلاب سال 1357ه.ش. و هم زمان با آن، تغییرات اجتماعی و مدرن شدن خود و جامعه را چگونه زیسته و تجربه کرده است؟ و این تجربه چگونه در داستان فارسی بازنمایی شده است؟. پارادایم مورد استفاده در این مطالعه، کیفی، روش اجرا کیفی و انتخاب نمونه، هدفمند است. داستان بلند «ترلان» با این فرض به عنوان یک نمونه نمایا برای بررسی انتخاب شده است که مؤلفه هایی از تجربه زیسته فمینیستی را بازنمایی می کند. در این پژوهش برای بررسی موضوع از چند رویکرد فمینیستی ِجامعه شناختی استفاده شده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که هر چند تضاد میان جامعه سنتی با جامعه مدرن و تأثیر مدرنیزاسیون سرمایه دارانه بر روبناهایی چون حقوق فردگرایانه و برابری خواهانه، خانواده، ادبیات، زنان و فمینیسم ایرانی در نمونه مورد مطالعه بازنمایی شده اما این بازنمایی ساختار محکم و نمود شفافی ندارد.
واکاوی مؤلفه های غنایی درنمایش نامه های ایرانی؛ با تأکید بر نمایش نامه های غلامحسین ساعدی، اکبر رادی و بهرام بیضایی
حوزههای تخصصی:
مفاهیم غنایی در آثار ادبی با بیانی عاطفی و احساسی همراه است. نمایش نامه هم یکی از فرم های پرکاربرد ادب غنایی است. بسیاری از نمایش نامه های معاصر ایرانی برای بازتاب دادن احساسات و عواطف نویسنده و اشخاص نمایش، با مفاهیم غنایی درپیوندند. از جمله ی این مفاهیم در بیش تر نمایش نامه های ساعدی، رادی و بیضایی می توان به مؤلفه های زیر اشاره کرد: عنصر عشق و مضامین عاشقانه، احساساسات شاد و ناشاد و عواطف فردی نویسنده و اشخاص نمایش، دید منفی نویسنده یا برخی شخصیت های نمایش به اجتماع و روابط فردی و جمعی انسان ها، حاکم بودن فضای نومیدی و غم آلود بر نمایشنامه، تقابل شخصیت ها باهم و با جامعه، مضامین طنزآمیز و گاه هجوآلود در پیرنگ داستانی و ... از میان این مؤلفه ها، مفاهیم عاطفی در نمایش نامه های رادی بیش از دیگران است و در نمایش نامه های ساعدی و بیضایی مفاهیم احساسی و عاطفی با مضامین تاریخی، سیاسی، اجتماعی و گاه اساطیری همراه شده است؛ بیان عواطف ناخودآگاه و خودآگاه شخصیت ها در کارهای ساعدی بیشتر است. تمرکز بر شخصیت، زبان و بیان شاعرانه و روایی در نمایش نامه-های بیضایی چشمگیر است و درعین حال، توصیف و چیرگی فضای غم آلود و دید منفی به زندگی و جامعه، در آثار هر سه نمایش نامه نویس، کاربرد زیاد و مشابهی دارد.