فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۱۶٬۶۳۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
در جهان شناسی عرفانی ابن عربی «قلم اعلی» همان «عقل اول»، «روح کلی» و «حقیقت محمدیه» است که در تدوین و نگارش سطور کتاب آفرینش نقشی اصلی دارد،
اما ایجاد قلم مستلزم وجود قابلیت است که به صورت «لوح محفوظ» یا «نفس کلی» آشکار می گردد. ابن عربی کوشیده
تا از طریق تمثیل، نقش لوح و قلم را در تجلی صفات علم و اراده الهی روشن سازد. او
در این راه، آیات قرآن را بر اساس شهود و مبانی عرفانی تفسیر می کند، اما افزون بر
این، آنها را با اصول و قواعد حکمی و نیز طبیعیات قدیم تطبیق می نماید؛ کوششی که
برخی از حکیمان مسلمان در تبیین نظریه فیض انجام داده اند. عطار نیشابوری در نقطه
اوج تبیین جهان شناسی خود در «مصیبت نامه» لوح و قلم را به ترتیب مظهر صفات علم و قدرتِ «جان» معرفی می کند و اصل «جان» را نور مصطفی یا حقیقت
انسان کامل می بیند. او نیز در توصیف ها و تمثیل های خود درباره لوح و قلم هم به
اصول عقلی حکمت و هم به مبانی هیئت قدیم یا نظریة افلاک نه گانه نظر دارد. توضیح
مبانی و بیان نقاط اشتراک و تفاوت این دو عارف برجستة مسلمان از جمله نتایج این
مقاله است.
حماسه آفرینی حافظ و تأثیرپذیری وی از شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیوان حافظ چنان با باورهای ملّی در پیوند است که می توان گفت پس از شاهنامه هیچ اثری در حوزه ادب فارسی بیش از دیوان حافظ پرتوافکن روح ایرانی نبوده است. دیوان حافظ از لحاظ لفظ و معنی بی بدیل، از حیث ادبی پرتوان و از نظر هنری بی نظیر است. دیوان حافظ، قدرت خارق العاده حافظ را در بیان واقعیّت های عصر خود نشان می دهد. حافظ با دقّتی فراوان و دیدی موشکافانه مسائل عصر خویش را در می یابد و آن ها را به گونه ای هنرمندانه در شعر خویش جای می دهد و روح اصیل ایرانی را در آن بارور می سازد. حافظ به تاریخ و فرهنگ گذشتگان نگاهی عمیق و با متن های کهن ادب فارسی آشنایی دقیق داشته است و متأثّر از آموزه های ادبی و هنری آن ها از هر حیث قرار گرفته که شاهنامه فردوسی یکی از آن آثار است. حافظ در قالب الفاظ حماسی و صحنه سازی آن در میدان های رزم و بزم، آمیزش غنا و حماسه را چنان به زیبایی در جای جای دیوانش به تصویر کشیده که گویی خود یکی از آن شخصیّت های حماسی بوده و در میدان نبرد عشق و جنگ حضور داشته و زورآزمایی کرده است. حافظ توانسته با کاربرد واژگان و ترکیبات حماسی چون اسم، صفت، فعل و ترکیبات آن ها فرهنگ گذشته خویش را با روحیه مبارزه طلبی خود به نوعی متفاوت با دیگران آشکار کند. او به یاری زیورهای هنری چون اغراق، ایهام، تشبیه، تشخیص، تلمیح، تناسب، کنایه حماسی و ... بسیاری از واژگان غنایی را با واژگان حماسی در هم می آمیزد و نوعی غزل – حماسه بوجود می آورد. این پژوهش در پی آشکار کردن این جلوه های شعر حافظ است.
قصیدة ""الکتاب"" عند أحمد شوقی ومحمد الهراوی وعباس یمینی شریف (دراسة أسلوبیة مقارنة) (بررسی ادبیات کودکان با رویکرد سبک شناسی تطبیقی (بررسی مورد کاوی شعر کتاب در اشعار أحمد شوقی، محمد هراوی و عباس یمینی شریف))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم سبک شناسی عبارتست از کشف قوانین ابداع در ساختار گفتمان ادبی .و از آنجایی که این نوع سبک شناسی منحصر به ارتباط بین متون و نگاهش صرف ارتباط متونی می باشد فقط باید از دیدگاه تطبیقی باید بدان نگریست مخصوصا اینکه این متون از زبانهای متفاوت باشد و از آنجایی که محور این نوع ادب محدود به متون ادبی است بنابراین رویکرد کار هنری و به عبارتی دیگر زیبایی شناسانه است. ادب این سه شاعر یعنی احمد شوقی و محمد هراوی که هردو مصری و عباس یمینی شریف ایرانی در ادبیات کودکان جلوه گر می شود.و این ادب جزء حیاتی از ادبیات محسوب می شود چراکه به طیف معینی از جامعه می پردازد و باید با اسلوب ساده و جذاب ارائه شود. شالوده کارشان کلمات زیبا و بنیان آن خیال و هدفشان جذابیت این کلمات و پرورش و آموزش مخاطب است. این سه شاعر در زمینه سرودن شعر کودک در یک موضوع و با درونمایه واحد نقطه اشتراک دارند و آن ، شعر کتاب است . این شعر نوعی شعر تربیتی بوده و به همین دلیل این سه شاعر انتخاب شده و قصیده کتاب براساس سبک شناسی که دارای چهار لایه صوتی(موسیقی داخلی و خارجی) و لایه بلاغی(کارکردهای زیبایی شناسی) و لایه ی نحوی و لایه ی فکری بررسی می شود و نتایج به دست آمده نشان می دهد که درلایه ی آوایی می توان به هماهنگی و هارمونی موسیقی داخلی و خارجی و انواع مختلف تکرار کلمات و حروف بمنظور تحقق ریتم (ضربآهنگ)و بیان احساس درونی و تأکید معنی اشاره کرد.مضمون و درونمایه شعری این سه شاعر ،تربیتی ، پرورشی و عشق به یادگیری و کتاب می باشد.در زمینه بلاغی، خیال در شعر کتاب یمینی شریف ازنوع خیال تألیفی است در حالی که نزد أحمدشوقی ابتکاری و نزد هراوی، بیانی است.همچنین این شعرا برای بیان احساساتشان از تشبیه ها و استعاره های ساده بهره جسته و در لایه ی فکری تربیت کودکان و آموزش آنها از طریق ایجاد روحیه تعاون و همکاری و قدرت تشخیص بین خوب و بد بوسیله آموزش سخنوری از دیگر نتایج دست یافته می باشد. این جستار بر متون شعری این سه شاعر تکیه دارد و بر ابداع زبان شعری نزد هرکدام از این سه شاعر و امکانات هنری و زیبایی شناسی و ابداعی بارویکرد سبک شناسی تطبیقی -که بنیان کار خود را براساس تطبیق متون ادبی در دو(یا چند) زبان مختلف مانند ادبیات تطبیقی قرار داده با این تفاوت که محور عمل خودرا برروی سبک و زبان متمرکز می کند- موارد اشتراک واختلاف رادر چهاربخش آوایی ،معنایی ، نحوی ( ترکیبی )و مضمونی بررسی می کند.
بررسی تطبیقی آثار صمد بهرنگی و شل سیلورستاین (عنوان عربی: دراسة مقارنة لنتاجات صمد بهرنگی وشل سیلورستاین)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی نوعی فعالیت در حوزه نقد نقد ادبی محسوب می شود که در آن، ادبیات در مفهوم کلی آن مقایسه و درباره تلاقی ادبیات در دو یا چند فرهنگ و زبان مختلف پژوهش می شود. در بررسی تطبیقی آثار، می توان به چگونگی تاثیر و تاثر دیدگاه های فکری و نقاط وحدت اندیشه بشری در زمینه های مختلف پی برد.در مقاله حاضر نخست مفاهیم و تعاریف کلی ادبیات تطبیقی و مبانی آن بیان شده است. سپس از دیدگاه محتوایی و ساختاری، درونمایه های آثار صمد بهرنگی، منتقد و نویسنده ادبیات کودک در ایران و شل سیلورستاین، شاعر و نویسنده ادبیات کودک در امریکا را بررسی کرده ایم. نقاط اشتراک و افتراق این دو نویسنده از لحاظ فضای زمانی و مکانی، نگرش قالب، تطابق ساختاری، شخصیت پردازی و دیگر عوامل به اجمال بررسی و تحلیل شده است. گرچه ممکن است این دو نویسنده اثر مستقیم بر یکدیگر نداشته باشند، از نظر توارد می توان وجوهی مشترک در بین آنها یافت و این امر سبب می شود تا ما دو نویسنده را دریابیم و تلاقی افکار آن دو را در حوزه های خاص بررسی کنیم.اگرچه زمان و بستر متفاوت اجتماعی، به بروز تفاوت هایی بنیادین در نگرش این دو نویسنده منجر شده است، زمینه کودکانه نوشته های آنها به سمت تربیت خانوادگی و مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، قدرت تخیل و توصیف بسیار بالا، عشق، توجه به مردم، فقر، حرکت و پویایی، همدلی و نگریستن به جهان از دریچه چشم کودک از ویژگی ها و درونمایه های مشترک بهرنگی و استاین است.توضیح اینکه استاین فرجام کار شخصیت های بهرنگی را به تصویر می کشد، بنابراین شاید بتوان چنین نتیجه گرفت که اندیشه استاین رشدیافته و به تکوین رسیده تفکر بهرنگی است.چکیده عربی: یقدم هذا المقال أولا تعاریف کلیة عن الأدب المقارن وأصوله. ثم یقارن بین نتاجات صمد بهرنگی الکاتب والمنتقد الإیرانی فی مجال أدب الأطفال ونتاجات شل سیلورستاین الشاعر وکاتب أدب الأطفال الأمیرکی من حیث الشکل والمضمون. کما یتطرق إلی وجوه الاشتراک والافتراق بینهما من حیث الأجواء الزمانیة والمکانیة، الأشکال، والتراکیب، وخلق الشخصیات، وغیرها. وبالرغم من عدم تأثر مباشر بین الکاتبین إلا أن هناک وجوها مشترکة بینهما علی سبیل التوارد ما جعلنا ندرس تلاقی أفکارهما فی الحوزات الخاصة.وبالرغم من وجود مفارقات أساسیة بین رؤی الکاتبین بسبب التباعد الزمانی والظروف الاجتماعیة المختلفة بینهما إلا أن هناک تشابهات فی مضامینهما: کالمیل إلی التربیة الأسریة، وتناول الموضوعات الاجتماعیة، والسیاسیة، والثقافیة، وکقوة التخیل، والوصف العالی، والحب، والاهتمام بالشعب، والفقر، والحرکة والنشاط، والوفاق، ورؤیة العالم من منظار الأطفال. تجدر الإشارة إلی أن استاین یصور عواقب شخصیات صمد بهرنگی، ما یجعلنا نستنتج أن أفکار صمد بهرنگی تنضج وتتکامل لدی شل سیلور ستاین.
رویکردهای پنج گانه در خیام شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیر زمانی از مرگ خیام نگذشته بود که دیدگاه های متفاوت و حکایت ها و افسانه های متناقضی درباره زندگی و شخصیت خیام پدید آمد. برای نمونه در آثاری مانند تتمه صوان الحکمه، تاریخ الحکما، مرصاد العباد و.... می توان بخشی از این دیدگاه های گوناگون وگاه متضاد را دید. این تناقض ها در سده چهاردهم به گونه ای بسیار آشکارتر در پژوهش های محققان درباره خیام دیده می شود. در این مقاله کوشش شده، با در نظر گرفتن دو محور اساسی(اندیشه و شخصیت) در همه آثار پدید آمده درباره خیام رویکردهای متفاوت در زمینه خیام شناسی بررسی شود. به طور کلی می توان پنج رویکرد زیر را معرفی کرد:
1 - رویکردی که صادق هدایت آغازگر آن بود؛
2- رویکردی که با محمد علی فروغی و قاسم غنی شروع شد؛
3- رویکردی که با اثر صدیقی نخجوانی زیر عنوان خیام پنداری آغاز شد؛
4- رویکردی که با عباسعلی کیوان قزوینی در ایران پدید آمد؛
5- رویکردی که ف. دوبلوای فرانسوی آن را زیر عنوان «چهره ای داستانی از خیام» ارائه داد.
جایگاه درفش کاویانی در شاهنامة فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درفش کاویانی همواره در کشاکش جنگهای ایران و انیران، جایگاه بسیار حیاتی و والایی داشت. اهمیّت این درفش تا حدّی بود که گاه ادامة نبرد بدون افراختن آن ممکن نبود و ایرانیان حتّی اگر به دندان هم شده، می کوشیدند تا آن را در جنگ افراخته نگه دارند. از دیگر سو، تورانیان نیز به خوبی با جایگاه خطیر آن آشنا بودند و با دیدن حتّی پاره ای از آن، آشکارا فریاد برمی آورند «که نیروی ایران بدو اندر است» و از این رو در پی آن برمی آمدند که با تصاحب درفش پاره، ایرانیان را کاملاً شکست دهند. به راستی درفش کاویانی چه اهمیّتی داشته که حتّی پاره ای از آن، سرنوشت جنگ را دگرگون می کرده است و ایرانی و انیرانی در تصاحب آن به جان می کوشیدند. در این جُستار، نگارنده ضمن بررسی شواهد مختلف در گسترة اساطیر جهان بدین نتیجه رسیده که تواند بود که درفش کاویانی پیوندی با کاوة آهنگر نداشته است و چیزی فراتر از یک درفش صِرف بود و به عنوان توتِم ایرانیان، با گذشته های بسیار دورتری پیوند دارد که انسان های بَدَوی جان خود را در یک شیء خارجی به ودیعه می گذاشتند و بدیهی بود تا زمانی که آن شیءِ خارجی پا برجا بود، آن انسان ها نیز از مرگ بیمی نداشتند، امّا به محض کوچک ترین آسیب بدان شیءِ خارجی، انسان های جان به ودیعت گذاشته در آن نیز می-پنداشتند که شکست و مرگ آنها محتوم است. از همین رو، پیروزی یا شکست ایرانیان در جنگ، در گِرو افراشتگی یا سرنگونی درفش کاویانی بود.
بررسی میزان تأثیر برنامه های کتاب درمانی بر کاهش پرخاشگری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از صاحب نظران توجه به دوران کودکی را هموار ساختن راه برای زندگی سالم در بزرگسالی می دانند. کودکان در مراحل مختلف زندگی، از ویژگی های رشد شناختی متفاوتی برخوردارند که در رفتار آنان قابل تشخیص است. اگر مراحل رشد به خوبی طی نشود، مشکلاتی به وجود می آورد که می تواند در رفتارهای ناهنجار کودک مشاهده شود. شناسایی داستان به عنوان ابزاری تربیتی، سابقه ای طولانی دارد. ولی استفاده از آن برای رفع مشکلات روان شناختی در سال های اخیر در ایران مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر، با هدف بررسی میزان تأثیر کتاب های داستانی مناسب با رویکرد کتاب درمانی بر پرخاش گری کودکان گروه سنی الف انجام می شود. این پژوهش به روش تجربی تک آزمودنی و با استفاده از پیش آزمون و پس آزمون انجام گرفت. از سیاهه وارسی برگرفته از توصیه های پرخاش گری هیوز و رایس برای گرد آوری اطلاعات استفاده شد. در این پ ژوهش، 5 کودک مهدکودک وابسته به دانشکده ی علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه فردوسی مشهد در مقطع پیش دبستانی (سنین 5-6 سال) در سال تحصیلی 87- 88 برای انجام آزمون انتخاب شدند. این کودکان، بنابر تأیید مربیان و والدین و نیز آزمون پرخاش گری رفتار پرخاش گرانه داشتند. هم چنین 10 داستان از مجموعه داستان هایی که در پژوهش های پیشین برای کنترل و یا کاهش رفتار پرخاش گرانه مناسب تشخیص داده شده بود، در نظر گرفته شد. این کتاب ها در طی 10 جلسه 20 الی 30 دقیقه ای برای کودکان خوانده شد. مشاهده ها و نیز داده های به دست آمده نشان داد که به جز یک مورد، سایر رفتارهای پرخاش گرانه که در پیش آزمون شناسایی شده بود، تا حدی کاهش پیدا کردند
بررسی مقایسه ای مفهوم خیال از دیدگاه ابن عربی و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیشتر عرفا بر این اعتقادند که عالم خیال، عالم تجسم مثالی است. عالم واسطه، بین عقول محض و محسوسات که در آن ارواح تجسم و اجسام تجرد می یابند. از جمله کسانی که به این مفهوم پرداخته، عالم بزرگ محیی الدین ابن عربی است. مفهوم خیال در تفکر ابن عربی با توجه به دیدگاه وحدت وجودی و تلقی خاص او از ماسوی الله، بسطی عمیق می یابد که از حد واسطه صرف بودن میان محسوسات و عقول محض، فراتر می رود. در نگاه ابن عربی ماسوی الله به مفهوم وسیع خود دارای معنای مثالی است که دلالت بر وجود مطلق می کند. وی معتقد است هر آنچه در بطن خود حقیقتی دارد خیال است. مولانا نیز در مثنوی به خیال و عوالم آن پرداخته است. هرچند مفهوم خیال در مثنوی مولوی کاملاً قابل تطبیق با نظریه خیال ابن عربی نیست، اما ما در این تحقیق برآنیم تا با ارائه شواهد کافی نشان دهیم میان این دو شباهتهایی در باب مبحث خیال وجود دارد، هرچند همان گونه که شیوه همیشگی مولاناست مفهوم خیال در صافی ذهن او تا حدی تغییر یافته است. لذا در این مجال، ضمن بررسی و تحلیل دیدگاه این دو عارف بزرگ، به ذکر شواهدی که نشان دهنده این هماهنگی و مشابهت است، می پردازیم.
نوع شناسی تطبیقی حماسه در ادبیات فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حماسه یکی از انواع ادبی است که اعمال پهلوانی و حوادث خارق العاده را به زبان فاخر روایت می کند. افلاطون و ارسطو از اولین کسانی بودند که به بحث و پژوهش درباره انواع ادبی پرداخته اند. این تحقیق برآن است تا حماسه های ایران را با ویژگی هایی که برای حماسه های جهان ذکر کرده اند، تبیین نماید. یافته ها بیانگر آن است که میان حماسه های ایران و جهان به جز چند اختلاف جزئی، تفاوت ی اساسی وجود ندارد. این پژوهش با رویکرد تاریخی- توصیفی تلاش نموده تا حماسه را در زبان فارسی و عربی بررسی کند، سپس آن ها را با هم مقایسه نماید. در حوزه ادبیات تطبیقی باید به این نکته اشاره کنیم که پژوهشگران انواع ادبی، معتقدند اعراب به دلیل خصوصیات فرهنگی، منطقه ای، قومی و زبانی، توانایی سرودن حماسه ای نظیر شاهنامه و ایلیاد را نداشته اند. آنها آثار حماسی دیگر ملل را با نام «ملحمه» می شناسند و واژه «حماسه» در ادبیات عرب، ژانر و نوع ادبی به شمار نمی رود و در فخر و مباهات، رجز خوانی و برشمردن ویژگی های قبیله، خلاصه می شود. اما این بدان معنا نیست که ادب عربی از این گونه ی ادبی کاملاً تهی است و اعراب در ادوار مختلف تاریخی نسبت به آن بیگانه بوده اند. علاوه بر وجود اشعار حماسی و شاعران حماسه سرا در عصور مختلف ادبی، در دوره مملوکی افزون بر حماسه های تاریخی، شاهد شکوفایی حماسه های دینی هستیم که در ادبیات فارسی از نظر طول قصیده و تنوّع مضامین، اثری از آنها یافت نمی شود.
بررسی خشونت نمادین در رمان من نوکر بابا نیستم نوشته احمد اکبر پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان «من نوکر بابا نیستم» احمد اکبرپور از آثار حائز اهمیت و با ارزش ادبیات کودک و نوجوان است. این اثر، کمتر نقد و ارزیابی شده است. در مقاله ی حاضر با اتخاذ رویکردی جامعه شناختی به ارزیابی اثر پرداخته ایم و برای این منظور، از نظریه ی پیر بوردیو، بهره گرفته ایم. او در مباحث نظری خویش، مفهوم خشونت نمادین را طرح می کند که در معنای تحمیل مفاهیم و عقاید به طبقات و گروه های اجتماعی است. این تحمیل را ممکن است خانواده و مدرسه و آموزش پراکنده اعمال کند. در رمان مذکور، فرایند اعمال خشونت نمادین درقالب نوعی گذار از کودکی به بزرگسالی مطرح شده است. این رمان، ناموفق بودن مدرسه را در به انجام رساندن موفقیت آمیز این گذار به تصویر کشیده است. در این پژوهش بر خوانشی ویژه از اثر تأکید نموده ایم که آن را حاوی نگاهی انتقادی به نهاد مدرسه تلقی می کند. با این رویکرد، رمان احمد اکبرپور، رمانی انتقادی است که در متن خود نشانگر خشونت نمادین وارد بر نوجوان (قهرمان داستان) است.
سپاه و جنگ در شاهنامه فردوسی
حوزههای تخصصی:
مقایسه تطبیقی دو حمله حیدری راجی کرمانی و باذل مشهدی
حوزههای تخصصی:
آیینه حضور تجلیگاه خداوند از دیدگاه مولانا (با تکیه بر مثنوی معنوی )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جلوه گاه حقیقی خداوند از دیدگاه عرفا ‘ دل انسان است که با تکیه به تعالیم آسمانی و قرآنی می کوشند با مصقل ذکر و فکر ‘ زنگار ظلام از چهره آینه دل بزدایند تا محل تجلی و ظهور گوهری باشد که آسمانها و زمین و کوهها تحمل آن را نداشت . مولانا نیز درآثار ارزشمند خود ‘ جلوه ها و نمودهای گوناگون دل را که شرق آفتاب حق است ‘ مورد بررسی قرار داده و اهمیت فراوان برای آن قائل شده است . او دل را عرش و فرش و تکیه گاه تخت سلطانی و دریای پرنوری می داند که نظرگاه خداوند در دو سراست و ایمن آباد و حصن محکم و موضع امن و امانی می خواند که انسان در آن آرام و قرار می گیرد . او همچنین دل صیقل یافته به ذکر خداوند را گنجینه راز حق ‘ عشق حق ‘ الهام و وحی حق و بیت الله و بیت الحرام می نامد . ما در این نوشته کوشش می کنیم تا نظرات مولانا را با توجه به گفته های وی تحلیل و بررسی کنیم .
زبان فارسی: اثر بزرگ فردوسی
منبع:
کلک خرداد ۱۳۶۹ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
جنگ و صلح در شاهنامه فردوسی
منبع:
نامه پارسی ۱۳۸۲ شماره ۲۸
حوزههای تخصصی:
پشوتن ، جاودان یا میرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ابر مردان اسطوره ای فرهنگ باستانی ما ایرانیان پشوتن ـ پسر بزرگترگشتاسپ ـ است که بنا بر سنت مزدیسنا ازورجاوندان وجاودانگان به شمار می آید. وی در کنگ دژـ که بنا بر نقل بندهش ودینکرت آغاز جای رستاخیز ایران خواهد بود ـ زندگی می کند ودر اواخر هزاره زردشت به عنوان یک نجات بخش به ایرانشهر خواهد آمد.
پشوتن در شاهنامه فردسی نیز از برگزیدگان خاندان گشتاسپ است وهمان قداستی را که در متون زرتشتی به او نسبت داده شده است، تقریباًحفظ کرده است؛ اما در بهمن نامه ایرانشاه بن ابی الخیر روایتی دیگر در مورد او وجود دارد و آن اینکه پشوتن انوشه روان و بیمرگ به دست بانو گسپ ،دختر رستم ، کشته می شود! چنین می نماید که این نکته بیانگر آن است که سراینده بهمن نامه در تدوین داستان دنباله رو سنت زردشتی نبوده، ویا شایدبرخورد او با داستان دلیل استواری بر زندگی ورشد مستقل روایات حماسی از مراکز دینی زردشتی است .
بررسی تطبیقی نمادینگی عناصر طبیعت در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطورة طبیعت، نماد دوران پیش از دانش و صنعت، و نشان مشخّص روزگارانِ باستان است. طبیعت همواره در پیدایش تحولات مذهبی مردمانِ باستان و به ویژه آریایی های ساکن ایران و هند، نقشی بی بدیل داشته است. اعتقاد به قوای طبیعت به مرور زمان در میان آریایی ها، به صورت اعتقاد به خدایان مختلف در آمد و کم کم برای عناصری چون خورشید، ماه، ستارگان و باد، علائمی را اختراع کردند و آنها را قوای خدایی نامیدند. اهمیت چهار عنصر آب و آتش و باد و خاک ـ بارزترین مظاهر طبیعت ـ از آن نظر بوده که بنابر کهن ترین عقاید و باورهای پیشین، این عناصر نمایندة پاکی و سرچشمة زندگی در هستی بوده اند. تعمق در شاهنامه مؤیّد تأثیرپذیری فردوسی و غور و تفحص وی در متون کهن ایران باستان و ملل دیگری چون هند، چین و یونان ـ که وجوه اشتراک اساطیریِ بسیاری با ما دارند ـ است. عناصر طبیعت در شاهنامه، بنیانی اساطیری و هویتی منحصر به فرد دارند و صاحب روح هستند که در جای جای داستان، یاریگر قهرمان حماسه اند.
اکوان دیو: اکومن یا اکوای دیو؟
حوزههای تخصصی: