فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱۶٬۶۳۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
دایره واژگان به کار رفته در یک نوشتار اعمّ از شعر و نثر، از آشکارترین ویژگی های سبکی آفریننده آن به شمار می آید. کلمات، همان خشت هایی هستند که ساختمان یک اثر ادبی را به وجود می آورند؛ اما روشی که شاعر/ نویسنده در چینش آنها به کار می برد، می تواند منعکس کننده شخصیت ادبی ویژه و وجه تمایز او باشد. تردیدی نیست که این ویژگی تنها یکی از عناصر سازنده سبک شاعر/ نویسنده است، اما می توان با بررسی و ارزیابی آن، پرده از برخی رازهای نگارشی اثر هنری و سبک و سیاق آن برداشت. مقاله حاضر با تکیه بر روشی آماری نشان می دهد که تنوع دایره واژگان در شعر سه شاعر عربی به این ترتیب است که در شعر ابن هانیء بیشترین و در شعر احمد شوقی کمترین گوناگونی یافت می شود و شعرمتنبّی بر مبنای این محاسبه بین آن دو قرار می گیرد. انطباق نتیجه تحقیق بر فرض های مورد نظر نگارنده، کارآیی شیوه آماری به کارگرفته شده را تأیید می کند.
بررسی تأثیر و تأثر متقابل عرب و زبان عربی و شعر فارسی در قرون نخستین هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حضور اعراب در ایران و دوام این حضور تا حدود سه قرن در این سرزمین، تأثیرات فوق العاده ای بر زبان و ادبیات ایرانیان و اعراب گذاشته است که اغلب پژوهش گران این امر را از زاویه ای منفی بازکاوی کرده اند؛ اما در این مقاله سعی بر آن است با دلایل کافی و از زاویه ای مثبت نشان داده شود که اگرچه شعر و ادبیات فارسی نمود بارزی در این دوران (قرون نخستین هجری) ندارد، نمی توان این مسئله را دلیلی بر سکوت و خاموشی مطلق ادبیات ایران در نظر گرفت؛ چرا که در این دوران زبان و ادبیات ایران به تدریج و در حرکتی پویا و به ظاهر ناپیدا روندی رو به رشد را طی کرده است؛ به گونه ای که زمینه شکوفایی شعر و ادبیات فارسی در قرن های بعد در همین زمان پایه ریزی می شود. در این دوران اگرچه خط و زبان پهلوی به تدریج جایگاه خود را از دست داد، با گذر زمان و به موازات بروز توانمندی های ایرانیان، زبان فارسی متولد شد و با استفاده گسترده از خط عربی به عنوان ابزاری بسیار کارآ و آسان (نسبت به سایر خطوط) که در سایة پذیرش دین مبین اسلام و استقبال شدید مردم از این آیین الهی، در بخش های زیادی از ایران رواج یافته بود، با حمایت سردمداران حکومت های نیمه مستقل، به زبان ملی ایرانیان تبدیل گردید. در واقع در این دوران ارتباط ایرانیان با اعراب با پشت سر گذاشتن فراز و نشیب های بسیار، از یک سو باعث وحدت زبانی میان ایرانیان و تمسّک آن ها به زبانی نو و گسترش فراگیر آن شد و از سوی دیگر با حضور طبقة خاصی از ایرانیان در گسترة شعر عرب، خدمات ارزنده ای به زبان و فرهنگ عربی عرضه شده و زبان عربی دورانی از رشد و شکوفایی را تجربه کرد.
کوشانیان در شاهنامه فردوسی (2): کوشانی ها و همسایگانشان در شاهنامه
حوزههای تخصصی:
انسان شناسی مولانا در مثنوی
حوزههای تخصصی:
زن از دیدگاه ملک الشعرا بهار و معروف اثر صافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله دیدگاه ملک الشعرا بهار و معروف الرصافی درباره زن مورد بررسی قرار گرفته است. هر دو شاعر در اشعار خود به زن نگاه ویژه ای دارند. بهار از یک سو وامدار تفکرات سنتی جامعه در مورد زن است و از سوی دیگر، جز اولین شاعران ایرانی است که مدافع آزادی زنان است و با حجاب مخالفت می کند این در حالی است که رصافی موضع واحدی انتخاب کرده و در اشعارش همواره مدافع آزادی زن و خواستار حضور فعال وی در جامعه است.
عاشقانه های سیاسی- اجتماعی در شعر معاصر تاجیکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقالهی حاضر مضمون اشعار عاشقانه در شعر معاصر تاجیکستان مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجا که شعر معاصر تاجیکستان در محدوده ی تاریخی 1917م. از زمان انقلاب اکتبر روسیه تا قبل از فرو پاشی آن و استقلال تاجیکستان در 1991م. در زمرهی آثار مکتب رئالیسم سوسیالیستی قرار می گیرد، مضامین شعری آن از جمله عاشقانه های شعر تاجیک نیز تحت تاثیر دیدگاههای سوسیالیستی است. بدین ترتیب عاشقانههای مکتب رئالیسم سوسیالیستی، عاشقانه هایی سوسیالیستی و سیاسی- اجتماعی به شمار می رود. در واقع در دوره ی مذکور عشق، گویی تنها بهانه ای برای بیان رسالت حزبی شاعر سوسیالیست است و محبوبی که از سوی شاعر کمونیست این دوره مورد ستایش قرار میگیرد نه تنها زنی سنتی به شمار نمی رود ،بلکه خود در فعالیت های سیاسی-اجتماعی البته در تأیید سیاست های حاکم گام برمی دارد. در عاشقانه های مورد بحث آنچه از معشوق ستودنی است، زیبایی های ظاهری او نیست بلکه تلاش او در صنعت و کار است که البته این دو از اصول سوسیالیسم به شمار می رود.
همهی موارد فوق با کاوش در برجسته ترین نمونه های شعری از شاعران دورهی شوروی تاجیک بررسی شده است.
سودای گشودن مازندران
حوزههای تخصصی:
موسیقی شعر حافظ ( نقد و بررسی کتاب موسیقی شعر حافظ دکتر دره دادجو )
حوزههای تخصصی:
نقد ترجمه داستان «خانم بریل»
حوزههای تخصصی:
تأملاتی درباره معرفت تاریخی سعدی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی معرفت تاریخی سعدی شیرازی در گلستان و بوستان می باشد. معرفت تاریخی و پیش فهم های تاریخی شیخ اجل در ایجاد این دو اثر سترگ در ادبیات فارسی، مسأله ی غامض و قابل درنگی است که چندان به آن پرداخته نشده است. در این مقاله سعی می شود به این پرسش پاسخ داده شود که پیش فهم های معرفت تاریخی سعدی در این دو اثر چه بوده و با چه عناصر و مفاهیمی خود را نشان داده است؟ فرضیه اصلی این مقاله این است که شرایط فردی و اجتماعی شیخ اجل در کنار مطالعات تاریخی و فرهنگی، در بینش تاریخی وی تأثیر بسزایی داشته است. نتایج این پژوهش که با روشی توصیفی- تحلیلی، صورت گرفته، نشان می دهند که آمیزه ای از عوامل و عناصر فردی و تاریخی و اجتماعی، چون: تحصیل در نظامیه ی بغداد به عنوان بزرگترین کانون فرهنگی جهان اسلام، آفاق گردی و محاط بودن در عصری متلاطم و حادثه خیز، در کنار مطالعه و تأمل در متون تاریخی و فرهنگی گذشته، -درسایه سار امنیت اجتمایی ایجاد شده توسط سلغریان- در شکل گیری نظام معرفتی و تاریخی سعدی، تأثیر قابل توجهی داشته است. آشنایی عمیق سعدی با متون تاریخی و فرهنگی گذشته، باعث شده تا پیش فهم های نظام معرفت تاریخی وی در برخی از آثارش با مفاهیم و ویژگی هایی چون: موضوعیت نداشتن اندیشه ی ظل اللهی، مشیت گرایی، اهتمام به کاربست عناصر، مفاهیم و شخصیت های تاریخی- اسطوره ای، وطنی و اسلامی-، و استفاده از تاریخ به مثابه ی ابزاری برای تعلیم اخلاق، در قالب حکایت ها، تمثیل ها، نمادها و تلمیح ها، تعریف و به گونه ای سحرانگیز و ابدی در نظم و نثرش متجلی شود.
رمان سه سوت جادویی اثر احمد اکبرپور، سه سوت اضافی
حوزههای تخصصی:
هنر حکیم توس در داستان رستم و اشکبوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر حکیم توس و تشخیص زبانی و سبکی او، اثری را پدید آورد که یکی از بزرگترین و بی نظیرترین آثار حماسی جهان شد و امروز ما به واسطه آن برخود می بالیم و آن را فرماندگاری زبان و هویت ایرانی می دانیم. از وجوه برجسته کلام حکیم توس در شاهنامه، کاربرد کنایه است که از یک سو سخن است و از سوی دیگر نقاشی. کنایه نقاشی زبانی است، یعنی سخن را تا حد تصویر اعتلامی بخشد و می تواند مفهوم پیام را نشان دهد و دو بعدی است و دو منظره را نشان می دهد و به گفته سارتر، پیکاسو در حسرت آن بود و آرزو می کرد قوطی کبریتی بسازد که هم خفاش باشد و هم قوطی کبریت (سارتر، 1352: 21) در این مقاله به استفاده از این شگرد هنری در داستان رستم و اشکبوس پرداخته می شود .
بررسی و نقد روایی گلستان بر اساس نظریه تحلیل انتقادی گفتمان
حوزههای تخصصی:
این نوشتار، جستاری با رویکردی گفتمان شناسانه در زمینه زبان شناسی ادبیات است که به بررسی چگونگی توزیع ساخت های گفتمان مدار در سطح عبارات، جملات و متن گلستان سعدی می پردازد؛ تا میزان صراحت و پوشیدگی مؤلفه های زبانی به کار رفته در بیان مفاهیم گلستان را مورد مطالعه قراردهد. این نوشتار می کوشد تا از این گذار، جنبه ای از راز ماندگاری سخن سعدی در گذر زمان را تحلیل کند.
مقاله حاضر، بر مبنای این باور که توجه به ساخت گفتمانی در بررسی انواع متون می تواند در شناخت، درک و تفسیر هرچه بهتر آن مؤثر افتد و با اتکا به این امر که گفتمان قطعه ای زبانی و بامعناست که از چهار ویژگی نظام مندی، جهت مداری، هدف مندی و کلان زبانی برخوردار است؛ دست به بهره گیری از جنبه زبان شناختی الگوی ون لیوون (1996)، که الگویی مطرح در زمینه تحلیل گفتمان انتقادی است، زده است و در صدد پاسخ به این سؤال است که چگونه یک اثر با بهره گیری از مؤلفه های زبانی، محتوا و درونه خود را در ساخت فرهنگی نسل های مختلف جاودان می سازد؟
ازاین رو، مقاله پس از مروری مختصر بر ارتباط زبان شناسی و ادبیات، به بیان مسئله و شیوه به کار رفته در انجام تحقیق می پردازد. سپس گفتمان، تحلیل گفتمان، گفتمان شناسی انتقادی و الگوی ون لیوون، به عنوان مفاهیم پایه معرفی و تشریح می گردند و به دنباله، مؤلفه های مطرح در الگوی ون لیوون، تحت دو دسته مؤلفه های پوشیده و صریح، ارائه و با آوردن مثال های متعدد تبیین می شوند.
در ادامه، ضمن تقسیم ساخت های متنی گلستان به دو دسته ساخت های گفتمان مدار روایی و پیام گزار، متنی از باب نخست مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و نشان داده می شود که مؤلفه های گفتمان مدار مبتنی بر پوشیدگی از قبیل حذف، منفعل سازی، تشخص زدایی، نوع ارجاعی و طبقه بندی، در مقایسه با مؤلفه های مبتنی بر صراحت، از بسامد بالایی در گلستان برخوردارند.
در آخر، پس از محاسبه میزان رازآلودگی و تبیین آن، چنین استنباط می شود که یکی از ابعاد راز ماندگاری سخن سعدی بهره گیری وی از مؤلفه های گفتمان مدار مبتنی بر پوشیدگی (از دیدگاه گفتمان شناسی نه عرفان و ادبیات) است که برای وی این امکان را فراهم آورده است تا به خلاف بسیاری از متون، با بافت زدایی زمانی، مکانی، تاریخی، سیاسی و پوشیده کردن کارگزاران، کنش گران و کنش پذیران حکایات، پیام خود را از زبان اینان برجسته کرده و اثر خود را در ورای زمان، برای تمامی عصرها و نسل ها جاودان سازد.
مولوی، سوررئالیسم، رمبو و فروید
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه هنر
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات رابطه تصوف و عرفان با علوم دیگر
اولاد: دیو یا انسان؟(بررسی هویّت اولاد بر مبنای نگاره های شاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای حلّ ابهامات متنی شاهنامه، از منابع متعدّدی استفاده شد ه است؛ نظیر متون تاریخی، متون اساطیری، فرهنگ های لغت، متون حماسی و ... . امّا تاکنون به منابع تصویری به مثابة منبعی در شاهنامه پژوهی توجه نشده است. مقصود از منابع تصویری، نگاره های نسخ مصوّر شاهنامه است. این نگاره ها بیشتر با رویکردی تزئینی و هنری بررسی شده و تاکنون از آن ها به مثابة یک منبع پژوهشی استفاده نشده است. این جستار سعی دارد تا به منابع تصویری، با رویکردی پژوهشی نظر کرده و از آن برای رفع ابهامات متنی شاهنامه بهره بگیرد. یکی از ابهامات شاهنامه، هویّت اولاد است. در شاهنامه دربارة هویّت اولاد توضیح چندانی داده نشده است. این ابهام متنی به ابهام تصویری منجر شده به گونه ای که در نگاره ها نیز به تبع متن، اولاد با هویّتی دوگانه ترسیم شده است. این جستار هویّت اولاد را در نگاره های شاهنامه جستجو کرده و سپس به چرایی گزینش هویّتِ دوگانة اولاد در نگاره ها پاسخ می گوید. پژوهش های متنی، اولاد را با هویّت دیو معرّفی می کنند. پژوهش حاضر، ضمن نظر داشتن به پژوهش های متنی، درصدد است تا هویّت اولاد را از لابه لای منابع تصویری جستجو کند. این پژوهش با بررسی قدمت نگاره ها، بررسی قدیم ترین نسخ مصوّر شاهنامه، کمیّت نگاره ها، ارتباط نگاره با متن، تمرکز مکانی نگاره ها و ... هویّت انسان را برای اولاد مکشوف می سازد. همچنین نشان می دهد که خاستگاه هویّت دیو برای اولاد، ایران نیست بلکه این استنباط منشأ هندی دارد؛ حال آنکه تصوّر اولاد به مثابة انسان، دارای خاستگاه ایرانی است.
مضامین عرفانی در غزلیات صائب
حوزههای تخصصی:
"صائب تبریزی شاعر توانمند و ادیب هنرمندی است که در روزگار خود در هند، ایران و آسیای میانه شهرت بسزایی یافته بود، و این عظمت و افتخار آنگاه برای وی حاصل شده است که در شیوه شاعری طرزی نو و در محتوای سخنش به ایراد نکته های دقیق اخلاقی، حکمی، اجتماعی و عرفانی پرداخته است که به اشعار، شکوه و جلال خاصی بخشیده است.
سبک شعری صائب به شیوه شاعران عهد صفوی، پر از مضمون های دقیق و اندیشه های باریک و خیال های دیریاب، به ویژه تمثیلات یا معادله هایی است که مخصوصا در غزلیات به بهترین وجه آمده است.
اغلب در بررسی غزلیات صائب، تنها به مضامین باریک ادبی و کلام تخیلی و دور از ذهن او توجه کرده اند. اما به مضامین والای عرفانی و صوفیانه صائب نپرداخته اند.
هیچ گاه صائب به عنوان شاعر عارف و پایبند به آرا و اندیشه های صوفیانه در عهد صفویه مورد نظر نبوده است. نگارنده در صدد است به این موضوع بپردازد که شعر صائب علاوه بر جنبه های ادبی، اجتماعی، حکمی و اخلاقی، دارای مضامین بلند عرفانی است و به حق می توان گفت صائب شاعر بی مدعایی بوده است که غزلیاتش تبلوری از افکار و اندیشه های صوفیانه است.
"
بررسی خلاقیت های شعری حافظ در مفهوم سازی عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریة استعارة شناختی معتقد است که زبان عادی و زبان ادبی، از جهاتی در مفهوم سازی مفاهیم شبیه هم و از جهاتی متفاوتند. مقاله حاضر، در صدد پرداختن به خلاقیت های حافظ در تصور مفهوم عشق در چارچوب این نظریه است. مفهوم عشق در شعر حافظ به کمک راهبردها یا ابزارهای شناختی رایجی چون استعاره، تصویر، مجاز و جاندارپنداری مفهوم سازی می شود، اما به نظر می رسد حافظ شیوه های خلاقانه تری را در استعاره های شعری عشق به کار برده است. به منظور کشف شاخص های تأثیرگذار در مفهوم سازی متفاوت عشق، دو سوال مهم مطرح می شود: مفهوم سازیِ شعری عشق چه تفاوتی با مفهوم سازی عادی و رایج آن در زبان فارسی دارد؟ و، کدامیک از شاخص های چهار گانه کوچش(2010) در آفرینش خلاقیت استعاری در شعر حافظ نقش پررنگ تری دارد؟ بررسی داده های تحقیق نشان می دهد که عشق در زبان حافظ، مانند زبان های دیگر و مانند زبان فارسی از مفاهیم آتش، سفر، مستی، و غیره به عنوان حوزة مبدأ کمک می گیرد. اما مفهوم سازی آن از نظر چهار شاخص گسترش، تفصیل، زیرسؤال بردن، و تلفیق، با زبان عادی فرق دارد. به نظر می رسد آنچه باعث می شود زبان شعر، از زبان عادی متمایز شود، کاربرد خلاقانة مفهوم سازی های استعاری، جاندارپنداری، استعاره های تصویری و مجاز مفهومی باشد. همچنین از میان چهار شاخص مطرح در استعاره های مفهومی شعری، تلفیق و تفصیل بیشترین و زیرسوال بردن کمترین کاربرد را داراست.همچنین حافظ از استعاره های تخیلی نو در مفهومسازیِ عشق بسیار بهره برده است.
واکاوی جنبه های دراماتیک داستان رستم و سهراب شاهنامه بر پایه درام شناسی ارسطو
حوزههای تخصصی:
از میان داستان های دوره های سه گانه اساطیری، پهلوانی و تاریخیِ شاهنامه فردوسی، داستان های دوره پهلوانی زمینه هایی استوارتر و جذاب تر برای پژوهش دارند. جدا شدن کارکرد پهلوانی از خویشکاری شخص اسطوره- شاه- پهلوان در داستان های این دوره و تجلی آن در خویشکاری شخص جداگانه ای به نام پهلوان، با کنش ها و احساس هایی به طور فزاینده از نوع رفتارها و عواطف انسان معمولی از یک سو، و گرایش فردوسی به کاوش و گُزارد انگیزه های درونی پهلوانان در برابر رویدادهای حماسی از سوی دیگر، بُعد شخصیت (قهرمان) پردازی را ژرف تر کرده و ساختار را از سطح روایت حماسی صرف به سطح ساختار درامی و تجسم عملی تحول بخشیده که جلوه آن در برخی از داستان های پهلوانی بارزتر است. بررسی جنبه های دراماتیک داستان های پهلوانی، افزوده بر شناسایی قابلیت های نمایش، به تشخیص روشمندانه و درست تر هویت نوعی آنها نیز کمک بسیاری می کند.
مقاله حاضر، با گزینش یکی از معروف ترین داستان های پهلوانی شاهنامه، داستان رستم و سهراب و با تاکید مقدماتی بر اصالت روایت ایرانی آن در قیاس با روایت های غیرایرانی و همچنین درنگی بر نام نوعی، به واکاوی جنبه های دراماتیک آن بر پایه پوئتیکای ارسطو، به منزله کهن ترین و – در عین حال- معتبرترین رساله در شناخت ساز وکار درام درآثار منظوم و غیرمنظورم کلاسیک، می پردازد و نتایج کار خود را برمی شمارد.
نقد و تحلیل حکایت شیخ صنعان براساس نظریه «فرآیند فردیت» یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از منظر نقد کهن الگویی، حکایت شیخ صنعان، داستان برخورد خودآگاه پیری زاهد و عناصر فراموش شده ای از ضمیر ناخودآگاه اوست، که با نمادهایی از تابوشکنی آشکار می شود. چالشِ پیش آمده، با ایجاد دگرگونی در نگرش و زندگی پیر صنعان، سبب می شود که او به بازشناسی و پذیرش این جنبه های واپس زده بپردازد. جلوة کهن الگوهای آنیما، پیر دانا، قهرمان، و نیز مفاهیم مرتبط با آن همچون سایه، سفر و ولادت مجدد، حکایت شیخ صنعان را از ظرفیت بالای تأویل بر مبنای نظریات روان کاوانة یونگ برخوردار نموده است.
در پژوهشِ پیش رو براساس نظریة فرآیند فردیت ـ فرآیندی که به توصیف سیر تکامل شخصیت می پردازد ـ حوادث داستان بررسی و نشان داده می شود که چگونه پیر صنعان از این رهگذر، به بازشناسی بخشی از غرایز فراموش شده و تمایلات پنهان در ضمیر ناخودآگاه می پردازد. گذشته از طرح این نظریه، تأویل های متناسب با منظومه فکری عطار، بیان و به موارد تمایز و هماهنگی توجه می شود.