مقالات
حوزه های تخصصی:
امروزه به لطف پیشرفت مطالعاتِ ساختارگرا و نظریه های روایت شناسی، امکانِ بازشناسی گونه های مختلف روایی به شکل دقیق تری فراهم آمده است. شناخت قوانین روایی حاکم بر هریک از گونه ها و تفاوت های ساختاری میان آن ها، به درک بهتر تمایزهای میان ژانرهای گوناگون کلام کمک شایانی خواهد کرد. «حماسه» گونه ای است که بر اثر تکامل جنبه هایی از روایت اسطوره ای به وجود آمده است. هدف ما در این جستار، هم سنجیِ یک روایت اسطوره ای مشخّص (در اوستا و متون پهلوی) با ساخت همان روایت در شاهنامه است. مقصود از چنین مقایسه ای، بررسی این مسأله است که ساختِ این روایت اسطوره ای پس از انتقال و بازسرایی در شاهنامه، چه تفاوت هایی کرده است. با وجود شباهت برخی رئوس اصلی داستان جمشید در اسطوره و حماسه، تفاوت های مهمی نیز میان این دو وجود دارد که در این مقاله تلاش می کنیم به بررسی برخی از آن ها بپردازیم.
تحلیل فرآیند نشانه- معناشناختی فرهاد در منظومه ی خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه- معناشناختی از جمله نظریه هایی است که موجب می شود نظام ایستا و مکانیکی نشانه شناسی ساخت گرا به نظامی سیّال تبدیل گردد. این نظریه برپایه ی اصول پدیدار شناختی و جریان یابی نشانه ها قرار دارد و می کوشد تا تبیین کند که چگونه نشانه ای با برخورداری از نظام های معنایی، در روند نشانه پذیری و معنایابی متکثّر قرار می گیرد. همچنین آشکار می سازد که عامل انسانی چطور و چگونه تأثیری را در رابطه سازی بین دال و مدلول به وجود می آورد.
این مقاله از رهگذر این نظریه تلاش می کند تا پاسخ مناسب این پرسش ها را بیابد که: چگونه فرهاد در مسیر نشانه پذیری متکثّر و معنایابی های عمیق واقع می شود؟ و خسرو در این رویکرد چگونه شرایطی دارد؟ و چرا فرهاد پایگاهی مرجع و اسطوره ای می یابد؟ و خسرو به نشانه ای نازل و فرو کاسته تبدیل می شود؟
قرائت وحدت وجودی از آینه در غزلیات بیدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر تبیین یکی از مفاهیم تمثیل «آینه» در غزلیات بیدل و تحلیل پیوند آن با تمثیل های به کار رفته در افکار و آراء ابن عربی است. مسأله اصلی این مقاله بررسی جایگاه آینه در غزلیات بیدل به مثابه منعکس کننده بالاترین نقطه اندیشه عرفانی ابن عربی ،یعنی وحدت وجود است. روشن نمودن این مسأله که بیدل در این چشم انداز تا چه حد، تحت تأثیر آراء و افکار ابن عربی بوده، ضرورت این بررسی را فراهم نموده است. این مقاله به روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا انجام گرفته است؛ ابن عربی نقش آدمی به عنوان مرتبه جامع را با یکی از تمثیل ها، یعنی آینه، تبیین میکند و با به کارگیری این تصویر در پی توضیح سرّ «انعکاس حقیقت در آینه خیال» برمیآید. باید توجه داشت که در این تمثیل دو عامل حضور دارد، یکی آینه و دیگری ناظر یا شاهدی که صورت خود را چون شیئ ای در آینه می بیند. در این فرایند انعکاسی، انسان هم حلقه اتصالی و هم عامل شناسایی است، پس هم نماینده آینه و هم عامل شیء مشهود است. آینه، نماد انعکاس پذیری ماهیت هستی و شیء مشهود است و شاهد هم خود الله است. از این رو، ابن عربی انسان را «عین اصل انعکاس» توصیف میکند. بیدل شاعر فارسی زبان و عارف دلباختهی اندیشه عرفانی به خصوص عرفان وحدت وجودی مکتب ابن عربی است و از پیروان و سخنگویان برجسته اندیشه ابن عربی به شمار می رود و یکی از تمثیل های مورد علاقه او نیز آینه است. نتیجه ی بررسی موتیو آینه در غزلیات بیدل، افکار عرفانی او را در مورد خدا، انسان و جهان روشن می سازد، همچنین جایگاه والای او را در میان شاعران سبک هندی و چگونگی پیوند اندیشه هایش با امکانات زبان و تجربه شاعرانه را مشخص می کند.
بررسی و تحلیل «فرایند تفرد» در غزلیات سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«فرایند تفرد»، عاملی روانی است که رشد ذهنی و انکشاف درونی و ناخودآگاهانه ی بشر را در طول حیات او به تصویر می کشد و حتی هنگام رسیدن فرد به نقطه ی کمال و باروری، بر نحوه ی اتخاذ تصمیمات ارادی او تأثیر می گذارد. این فرایند روانکاوانه به عنوان محور مرکزی شخصیت فردی، راهنمای درونی و حتی مرشد ناخودآگاه ذهن محسوب می شود و با گذر زمان، تفکر وی را به تکامل می رساند.
باید در نظر داشت که غزلیات سنایی بازتابی از مفهوم شعر ناب
(pure poetry) و سیری ناخودآگاهانه از اندیشه های شاعر است که به اوج جوشش و جلا میرسد؛ بنابراین با بررسی سیر تکامل روانی در غزل سنایی، به این نکته میرسیم که اندیشه های عرفانی موجود در آن ها حالات دلالتمندی از این فرایند روحی- روانی را به تصویر میکشد.
این پژوهش بر آن است تا با بهره گیری از روش توصیفی، میزان تأثیر قالب غزل و مفاهیم عرفانی را در تکامل روانی این حکیم و شاعر برجسته آشکار سازد. از این رو به نظر میرسد که کاربرد چندمنظوره ی مفاهیم و زبان شطح آمیز، درونیسازی کهن الگوی «پیر دانا»، استحاله ی مفهوم آنیما در برخی غزل ها و تأثیر همه جانبه ی دین و عرفان در روان شاعر از عوامل مهمی است که روان وی را مرحله به مرحله به مرز تکامل نزدیک میسازد.
منبع شناسی احادیث گلشن راز شیخ محمود شبستری برمبنای چاپ دکتر دزفولیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گلشن راز شیخ محمود شبستری، یکی از ارزنده ترین آثار عرفان نظری برپایه ی اندیشه های ابن عربی است که شیخ، آن را در پاسخ به پانزده و به روایتی، هفده سؤال امیر حسین هروی، به نظم آورده و در آن به اصول عرفان و تصوّف اسلامی پرداخته است. در این مقاله، از دید منبع شناسی به بررسی احادیثِ آن پرداخته شده است و نشان داده شده که کدام یک از احادیث موجود در گلشن راز در منابع بیشتری آمده و مورد اعتنای گردآورندگان بیشتری قرار گرفته است که این دسته از احادیث، بیشتر ناظر به اندیشه های عرفانی و کشف و شهود است خاصّه خود شیخ نیز، با فلسفه میانه ی خوبی نداشته و عقل و استدلال را در راه شناخت حقایق ضعیف و ناتوان می دانسته است. و همچنین، نشان داده شده که کدام یک از احادیث، ابیات بیشتری از این منظومه را به خود اختصاص داده که این احادیث نیز، بیشتر بیانگر اندیشه ی وحدت وجودی است.
تقابل نمادهای خیر و شرّ در دوره ی اساطیری شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقابل خیر و شرّ از مضامین اصلی شاهنامه است. اعتقاد به وجود دو قطب اهورایی و اهریمنی، ریشه در باورهای اساطیری ایرانیان دارد و این عقیده در سرتاسر شاهنامه نیز انعکاس یافته است. در شاهنامه هر جا که نیروهای خیر، مانند فریدون و ایرج که نماد خرد و خیر هستند، حضور دارند، نیروهای تاریکی، مانند ضحاک و تور نیز، که نماد شرّ و نابخردی هستند، به ستیزه با آنان مشغولند. دیوها نماد ضدّ ارزش ها، و قهرمانان نماد ارزش ها هستند. این دو نیرو همواره در حال جدالند. نیروی شرّ به اندازه ی نیروی خیر تواناست، تا جایی گاه گاهی غلبه با این نیروست؛ امّا سرانجام نیروی خیر بر شرّ سیطره مییابد. با وجوداین، ستیز میان روشنایی و تاریکی در هزارهی سوّم هرگز پایانی نخواهد داشت، زیرا این ستیز، سبب تداوم هستی است و اگر چنان چه یکی از این دو نیرو به طور مطلق بر دیگری غلبه یابد، هستی پایان خواهد پذیرفت.
بهمن دژ شاهنامه از اسطوره تا واقعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شاهنامه فردوسی به نام مکان هایی اشاره شده که یکی از این آن ها، دژی است اهریمنی به نام «دژ بهمن» که در اطراف اردبیل و در دوره کیانیان، وجود داشته است. نام این دژ، در داستانِ اختلافی که میان سرداران ایرانی بر سر جانشینی کاووس وجود داشته، ذکر شده که طی آن برخی از سران به جانشینی فریبرز و برخی دیگر به جانشینی کیخسرو تمایل دارند. کاووس چاره در این می بیند که از این دو نفر هر کدام که بتواند دژ جادویی بهمن را فتح نماید، جانشین وی گردد. مقاله زیر با استفاده از مطالعات باستان شناسی سعی دارد موقعیت دژ بهمن را مکان یابی نماید.