فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۵٬۶۵۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از اشکالات عمده در حوزة نقد ادبی امروز ایران، بی شک نبود اتفاق آرا بر سر استفاده از اصطلاحات است. نقیضه که به نظر می آید اصطلاحی پذیرفته شده در برابر پارودی است، در پژوهش های مختلف با اصطلاحات گوناگونی نام برده می شود که گاه هیچ ارتباطی به نقیضه ندارد. از سوی دیگر، اصطلاحات مهمی چون پاستیش و گروتسک و ارتباط آنها با پارودی نادیده انگاشته شده است. مقالة پیشِ رو، تلاش در جهت بررسی تطبیقی اصطلاحات مربوط به پارودی و نقیضه فارسی است زیرا در بسیاری از مواقع، چنان که نمونه هایی از آن ذکر خواهد شد، در تحلیل متون، اصطلاحات مشابه امّا متفاوتی، به جای یکدیگر به کار می روند. هدف از این مقایسه و تطبیق، روشن شدن حد و مرز اصطلاحات، تعیین معادل های مناسب و نهایتاً رسیدن به وحدت و اجماع در نقد و تحلیل متون ادبی است. به مناسبت نیز در برابر هرکدام از اصطلاحات، متنی به اجمال معرفی می شود تا مصداق روشنی برای هرکدام از این اصطلاحات باشد. رویکرد تطبیقی این مقاله در شناخت بهتر معانی اصطلاحات و متون مرتبط به آنها و در نتیجه تحلیل درست آنها، مفید خواهدبود.
درختی که تلخ آمد او را سرشت... (درباره سه بیتِ مشهورِ منسوب به فردوسی و سابقه و سیرِ تقلید از آن ها در شعر فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هجونامه منسوب به فردوسی سه بیتِ معروف وجود دارد که ضبط اصلیِ آن ها مطابق با کهن ترین منابع چنین است: درختی که تلخ آمد او را سرشت ور از جوی خُلدش به هنگامِ آب سرانجام گوهر به کار آورد گرش درنشانی به باغ بهشت به بیخ انگبین ریزی و شیرِ ناب همان میوه تلخ بار آورد این سه بیت که به احتمالِ بسیار، بر الگوی دو بیت از آفرین نامه بوشکور بلخی ساخته شده، به دلیلِ شهرتِ انتساب به فردوسی و هجونامه نامدارِ او بسیار مورد توجّه و تقلیدِ شعرای دیگر قرار گرفته است؛ به طوری که می توان آن را یکی از پرتقلیدترین قطعاتِ شعریِ منسوب به فردوسی و حتّی تاریخ شعر فارسی دانست. قدیمی ترین استقبال از این سه بیت در فرامرزنامه بزرگ (اواخر قرن پنجم) است و پس از آن از سده هشتم و نهم به بعد، گویندگانِ مختلف به نظیره گوییِ آن برخاسته اند که مشهورترینِ آن ها چهار بیتِ هاتفی جامی است. در این مقاله چهارده نمونه از تقلیدها و قطعاتِ مشابهِ سه بیتِ منسوب به فردوسی، به ترتیبِ تاریخی معرّفی و بررسی شده است.
جایگاه خبر و انشای طلبی در انتقال اندیشه های تعلیمی خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکیم نظامی از بزرگ ترین شاعران ادب فارسی است که در آثار خود به اندیشه های تعلیمی توجه ویژه دارد. او در غنایی ترین اثر خود یعنی منظومه خسرو و شیرین نیز بسیار به مسائل تعلیمی و اخلاقی اشاره می کند و در این راه به نحو مؤثری از ابزارهای بلاغی و به ویژه علم معانی بهره می برد. این شاعر بزرگ با استفاده از علم معانی و ابزارهای مناسب آن مانند جملات خبری، امری و پرسشی به شیوه ای مؤثر، موفق به انتقال مفاهیم اخلاقی و تعلیم آن ها به مخاطب خود شده است و در عین حال از این طریق حضور مخاطب در متن را نیز برجسته تر نشان داده است. در این پژوهش به بررسی این دسته از جملات و معانی ثانویه آن ها پرداخته شده، لطایف و ظرایف سه مبحث از علم معانی یعنی جملات خبری، امری، پرسشی و نقش و تأثیر آن ها در انتقال مؤثر اندیشه های تعلیمی شاعر در یک متن غنائی تبیین شده است.
انواع شهرآشوب و کهن ترین شهرآشوب صنفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرآشوب در لغت به معنی کسی است که به لحاظ زیبایی شهر را بیاشوبد و به عبارتی ترکیب وصفی است برای توصیف زیبارویان فتنه انگیز و در اصطلاح ادبی به اشعاری اطلاق می شود که شاعر در آن، شهر، اهل شهر یا درباریان را مدح یا ذم کرده یا به توصیف پیشه وران یک شهر و تعریف حرفه و صنعت آنان پرداخته باشد. این نوع شعر که به دو دسته صنفی و شهری تقسیم می شود، از دید جامعه شناختی، اشتمال بر لغات و اصطلاحات فنی حرفه ها و اطلاعات تاریخی، سیاسی و اقتصادی متضمن فواید بسیاری است. از سال1342 تاکنون محققان کهن ترین سراینده شهرآشوب شهری را فرّخی سیستانی و قدیمی ترین شهرآشوب سرای صنفی را مسعود سعد سلمان دانسته اند. با توجه به منابع موجود، فرّخی همچنان جایگاه خود را حفظ کرده است، امّا در زمینه شهرآشوب صنفی با یافتن شواهدی از آثار کسایی، رودکی و فرالاوی، بر پیشینه شهرآشوب سرایی شاعران فارسی زبان بیش از دو سده افزوده می شود و مسعود سعد بدون آنکه تقدّم فضل خود را از دست دهد، فضل تقدّم خود را از دست می دهد. هرچند کثرت دفعی و ناگهانی این نوع شعر در آثار مسعودسعد بعید به نظر می آمد، نظر به شواهد موجود در آثار شاعران نام برده احتمال وجود مصداق های دیگر را در آثار ازمیان رفته پیشاهنگان شعر فارسی به ذهن متبادر می کند و ما را نسبت به سابقه کهن تر شهرآشوب صنفی در این مرز و بوم راسخ تر می سازد.
استعاره در ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
منظومه ی دلاویز «ویس و رامین» از داستان های روزگار اشکانیان است که فخرالدین اسعد گرگانی از شاعران بزرگ سبک خراسانی در میان سال های (432-446ه.ق.) آن را به نظم درآورده است. وی علاوه بر به کارگیری انواع صور خیال، با امتزاج گونه های متنوع استعاره در شعر خود به آفرینش سبکی فاخر و هنری دست یازیده که دربردارنده ی نهایت احساس و جهان بینی شاعر به این شگرد شاعرانه است. در حقیقت اهمیت استعاره در این است که رکن اساسی خلاقیت و نمود فردیت هنری شاعر شمرده می شود و سبک شناسان استعاره را به منزله یک سبک رده بندی می کنند؛ چرا که هر کدام از صورت های مختلف استعاره، زاییده ی نگرش خاص و وضعیت بخصوصی از ذهن شاعر است و از طریق هر کدام از این صورت ها، می توان زاویه ی دید و دریافت شاعر از رابطه ی میان اشیاء را مشخص نمود که در نتیجه سبب تفاوت محتوا و شکل اندیشه ی شاعر با دیگران می شود. هدف این پژوهش، شناساندن ویژگی های استعاره و دیدگاه شناختیان در ارتباط با آن و بررسی نقش ها و ساختار استعاره های فخرالدین است. روش پژوهش توصیفی است و نتایج با استفاده از تحلیل بیت ها و آمارگیری، به شیوه کتابخانه ای و سندکاوی بررسی شده است. نتیجه نشان می دهد، فهم استعاره از دیدگاه شناختی در شعر فخرالدین، علاوه بر کمک به شناخت هر چه بهتر جنبه های زیباشناسانه در شعر او، به شناخت ابعادی نوین از ذهنیت و ایدئولوژی شاعر در برخورد با جهان هستی کمک خواهد کرد.
بررسی تلمیح در شیرین و خسرو امیر خسرو دهلوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تلمیح یکی از آرایه های فنون و بلاغت ادبی است که شاعر یا نویسنده توسط آن در نهایت ایجاز، به داستان، حدیث، آیه، باور قدیمی یا ضرب المثلی اشاره می کند و از این طریق ضمن بیان مراد دل واندیشه خود از نکات بیان شده در آیات واحادیث ودیگر موارد که تلمیحاً در بین مردم رایج بوده در راستای تایید و تاکید اندیشه خود بهره می گیرد تا به گیرایی و زیبایی شعر یا نوشته خود بیفزاید. امیرخسرو دهلوی از شاعران قرن هفتم مانند دیگر شاعران برای زیبایی و گیرایی شعرش از ابزارهای مختلفی بهره برده است که از آن جمله می توان به صنعت تلمیح اشاره نمود. پژوهش حاضر به بررسی این صنعت در مثنوی شیرین و خسرو پرداخته که اولین منظومه عاشقانه امیرخسرو است و آن را در چهار هزارو صد و بیست و چهار بیت و بر بحر هزج مسدس مقصور سروده است. امید است که این بررسی جایگاه والای این اثر را در حیطه صنعت تلمیح نشان دهد.
بررسی مؤلفه های ناتورالیستی من یک سایه ام و چند داستان دیگر از فیروزه گل سرخی
حوزههای تخصصی:
نات ورالیسم ادب ی ب ه تشری ح اوضاع کلی شخصیت در رمان، در بستر شرایط جبری «زمان» و «مکان»، «وراثت» می پردازد. این مکتب یکی از مکاتب مهم ادبیات داستانی ایران به شمار می رود. فیروزه گل سرخی از نویسندگان دهه های متأخر است که به شی وه ناتورالیستی و عینی به روایت داستان می پردازد. برخی از آثار او به جهت بیان بی پرده زشتی ها، تأثیر محیط و لحظه، توصیف مشمئز کننده فقر، وجهه ناتورالیستی دارند. بنابراین، نگارندگان با توجه به این خصوصیات بر خود ضرورت دیدند که کتاب من یک سایه ام و چند داستان دیگر او را به شیوه تحلیلی - استنباطی مورد بررسی قرار دهند. پس از بررسی مشخص شد که مضمون سه داستان کوتاه، رؤیای بعد از ظهر نیمه تابستان، من یک سایه ام و مستأجر، مطابق با مضامین داستان های ناتورالیستی بوده و مؤلفه ها ی آن در این سه داستان حضور گسترده ای دارد. معرفی هجده مؤلفه ناتورالیستی به همراه تحلیل شاهد مثال هایی از داستان های مذکور و تشخیص مؤلفه های پربسامد از مهم ترین دستاوردهای این پژوهش است. همچنین گل سرخی توانسته است که از طریق همسو کردن مؤلفه های «عنوان بی پرده مسائل جنسی» و «زشت نگاری» با فرهنگ و معیارهای جامعه اسلامی، آنها را بومی سازی کند.
روابط سرمتنی (طولی و ژانری) اسکندرنامه های منظوم (فردوسی، نظامی و امیرخسرو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«سرمتنیت» از مقوله های پنجگانه «ترامتنیت» ژرار ژنت است که به بررسی روابط ژانر شناسانه یک اثر و روابط طولی میان آن و ژانر متعلق بدان می پردازد. این مقوله، برای بررسی آثاری مناسب است که در گذر زمان دگرگون شده و بنا به دلایلی از جمله انتظارات اجتماعی و فکری روزگار خویش و توقعات مخاطبان، به آثاری گاه متمایز از نوع اولیه خویش تبدیل شده اند؛ از جمله چنین آثاری اسکندرنامه ها هستند که حماسه های تاریخی اند؛ اما مشخّصه های ژانری دیگری نیز در آنها وارد شده و آنها را به آثاری فراتر از حماسه های تاریخی تبدیل کرده است. در این آثار چگونگی تأثیر این مشخصه ها بر سرشت حماسی این آثار و نیز ارتباط آنها با عنوان اسکندرنامه قابل بررسی است. برای این منظور، عناصر سه ژانر موجود در این آثار، استخراج شد و چگونگی کاربرد ژانرهای تعلیمی و غنایی در رابطه با سرمتن حماسی بررسی گردید و مشخص شد وجود تداخل ژانری در اسکندرنامه های پس از فردوسی و نمود برجسته ژانر تعلیمی هرچند زمینه حماسی این آثار را از بین نبرده، مقدمات تغییر عنوان این آثار به سوی خردنامه را ایجاد کرده است. در این نوشتار ویژگی ژانری اسکندرنامه های منظوم (فردوسی، نظامی و امیرخسرو) و ارتباط سرمتنی آنها با ژانر اولیه و اصلیشان، حماسه و نیز با عنوان «اسکندرنامه»، بررسی شده است تا ارتباط سرمتنی این آثار و تحولات صورت گرفته در محتوای ژانری آنها مشخص شود.
معشوق مهتر و کهتر در غزلیات و رباعیات سعدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ششم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۱
31 - 46
حوزههای تخصصی:
هجوم مغول و ترس مردان از غارت نوامیس، رواج عرفان، تفکر بی-ارزش بودن زنان و پیدا شدن معشوق ترک در جامعه ایران عواملی هستند که جایگاه اجتماعی زن را در عصر سعدی مهم و پیچیده کرده است. در چنین شرایطی سعدی به عنوان شاعری مردمی به انعکاس جامعه زمان خود در آثارش می پردازد و زن در مقام معشوق، غزلیات او را تازگی و طراوتی بی نظیر می بخشد. در غزلیات و رباعیات عاشقانه او معشوق چه از نوع روحانی یا زمینی، شاهد یا معشوق ترک، مضمونی است که بسیار تکرار می شود. در یافته ها مشخص شد وصف معشوق و شیوه مخاطب قرار دادن او در رباعی که خاستگاهی مردمی و ریشه در فهلویات دارد، منزلت اجتماعی پایین وی را نشان می دهد و در غزلیات شیوه وصف و خطاب معشوق، منزلت اجتماعی بالای او را اثبات می کند. پس از تحلیل یافته ها با روش تحلیل محتوا، نتایج پژوهش نشان داد سعدی در غزلیات با وصف معشوق و بهره گیری از عناصر مربوط به زندگی طبقات اجتماعی بالا مانند سرو، باغ، بوستان، زیور و پیرایه، سخنرانی و سخنگویی، معشوق مهتر را می-ستاید در حالی که در رباعیات این عناصر دیده نمی شوند. در خطاب نیز با شاخص های منادا قرار دادن، اکرام و بزرگداشت، اظهار تواضع و اعزاز در کاربرد فعل، معشوقی با منزلت اجتماعی بالا را مورد خطاب قرار می دهد. حال آن که این عناصر در رباعیات نشان می دهد شاعر در این قالب معشوقی کهتر و فروتر را مورد خطاب قرار داده است.
رمان، واقعیتی عینی یا روایتی برساخته: بررسی شگردهای واقعی نمایی در نخستین رمانهای فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی شیوه ها و تمهیدات واقعی نمایی در نخستین رمان های فارسی است. به این منظور، شگردهای مختلف واقعی نمایی از رمان های نگاشته شده در فاصلة سال های 1300 تا 1320ش. استخراج و دسته بندی شده اند. سپس، دلایل استفاده از این شگردها و نسبت آن با پیش انگاره های گونة ادبی رمان و مسائل اجتماعی زمان نگارش آثار واکاوی شده است. نویسندگان این دوره، واقعیتِ رویدادهای داستان را با استفاده از شگردهای روایی اعتباربخش، ضمانت نموده اند و گاه نیز، به صورت مستقیم، دیدگاه هایی در باب نسبت محتوای رمان با واقعیت، طرح نموده و رخدادهای رمان را بازگفت واقعیت عینی دانسته اند. اصرار بر واقعی نمایاندن رویدادهای داستان ریشه در نوپایی ژانر رمان، اعتقاد به کارکرد آموزشی ادبیات، پیش داوری های منفی در باب این گونة ادبی و مواضع ستیزگرانة روشنفکران در قبال آن دارد.
تحلیل آماری-رویکردی پژوهش های حوزه ادبیّات پایداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات پایداری یا ادب مقاومت، گونه ای از ادبیّات سیاسی اجتماعی است که همراه با شرح و توصیف مقاومت های مردمی در برابر استبداد و تهاجم، به مثابه عنصری کارامد به بیدارگری، عدالت خواهی و ظلم ستیزی کلامی می پردازد. ضرورت بررسی و تحلیل ابعاد گوناگون این نوع ادبیّات سبب گسترش پژوهش های این حوزه، از اوان شکل گیری انقلاب اسلامی به بعد گردید، تا جایی که سِیر رو به رشد و صعودی این گروه از پژوهش ها به ایجاد گرایش تحصیلی جدیدی در رشته زبان و ادبیّات فارسی با عنوان «ادبیّات پایداری» منجر شد. در این مقاله با بررسی سِیر پژوهش های حوزه ادب پایداری و شناسایی شباهت های پژوهشی و سنجش میزان تطبیق تحقیقات و مطالعاتِ انجام شده با نیازهای دانشگاهی، کوشش شده به این سؤالات پاسخ داده شود که: چه رویکردهایی در پژوهش های حوزه ادب پایداری وجود دارد؟ این رویکردها تا چه اندازه پاسخگوی نیاز پژوهشی جامعه علمی بوده اند؟ و نهایتاً نیازها، ضعف ها و کاستی های پژوهشی این حوزه کدامند؟#,
ساختارهای مقامه و یک مقامه کامل در بوستان
حوزههای تخصصی:
عربی دانی و عربی خوانی سعدی به وجوه گوناگون بر آثار او تاثیر نهاده است. یکی از اثرپذیری ها گویا اثر پذیری او از مقامه ها است. این تاثیرگذاری تنها در گلستان که نمودهای مقامه گون دارد و بسیاری از فضلا راجع به ساختار مقامه گون آن اشاراتی کرده اند، منحصر نیست. بوستان نیز با اینکه ساختارش نظم صرف است، در مواردی متعدد نمودهای مقامه گون دارد. حکایات با مضمون تکدی گری، مسافرت، مهمانی، شعردانی، نصیحت گری و مواردی دیگر در بوستان، همگی مضامین پر تکرار مقامات است. سعدی نیز به عنوان نویسنده حکایات گاه نقش مولف (بدیع الزمان یا حریری) را بازی می کند، گاه نقش راوی (عیسی بن هشام یا حارث بن-همام) و گاه نقش قهرمان (ابوالفتح اسکندری یا ابوزید سروجی). نمونه هایی از هرکدام از شاخصه های بالا با شواهدی تطبیقی در بوستان و نمونه های همسان آن درمقامات بدیعی، حریری و حمیدی خواهد آمد. نهایتاً یک مقامه مستقل در بوستان معرفی و شاخصه هایِ مقامه ای آن با ارائه و تطابق با شاخصه های مقامات مشهور تشریح خواهد شد. بدین صورت مشخص خواهد شد، بوستان تا چه حد ساختار مقامه ای دارد. حتی مشخص می شود، بعضی از سفرهای او که برخی در پی مستند سازی آن هستند، سفرهای خیالی از قبیل سفرهای قهرمانان و نویسندگان مقامه هاست.
نوستالژی در شعر بهار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نوستالژی، یادآوری خاطرات شیرین روزهایی است که رفته اند و دیگر برنمی گردند. نوستالژی یا غم غربت، احساس دلتنگی و حسرت نسبت به گذشته دلپذیر و همراه با حالت حسرت و دلتنگی است. می توان گفت این رفتار ناخودآگاه به منزله یک احساس عمومی در همه افراد وجود دارد. همواره انسان در تلاش است تا برای رهایی از وضع نامطلوب کنونی خود، جایگزینی پیدا کند او مطلوبش را گاه با پناه بردن به گذشته و گاه با رویای آینده جستجو می کند موقعیت و شرایط زندگی، اندیشه و عاطفه قوی منجر به برانگیخته شدن حس نوستالژیکی قوی در بهار شده است. این پژوهش با بهره گیری از روش تحلیلی توصیفی به بررسی عوامل ایجاد غم غربت و حسرت به گذشته، در شعر بهار می پردازد. از آنجا که بهار شاعر مردمی و وطن پرستی است ، بیشتر نوستالژی های او را وطن ، سیاست ، آزادیخواهی ، زندان و تبعید در بر می گیرد.حسرت نابودی ارزش های اخلاقی وحسرت گذشته درخشان ایران نیز ازمصادیق برجسته نوستالژی شعر بهار است.
سبک زبان داستان نویسی کامل الکیلانی در داستان کودک (بررسی موردی: داستان های اصدقاء الربیع و الافیل الابیض)
حوزههای تخصصی:
هر اثر ادبی که خلق می شود، ویژگی های خاص خود را دارد و سبک و روش ارائه افکار و خلاقیت های نویسندگان، با توجه به تفاوت فکری و روانی شان، متفاوت است. زبان روایت داستان مقوله ای است که باید متناسب با مخاطب و نوع داستان باشد. این ویژگی در داستان کودک با حساسیت و ظرافت ملموسی همراه است که نویسندگان کودک باید بسیار نکته سنج و آگاه باشند و از واژگان و عباراتی استفاده کنند تا زبان داستان برای کودک ساده و قابل فهم باشد و کودک بتواند حوادث و مفهوم داستان لمس کند. هدف نوشتار حاضر این است که با شیوه توصیفی تحلیلی، شگرد و سبک نویسندگی کامل الکیلانی را در نمونه داستان های مذکور مورد بررسی قرار دهد. بررسی ها و مطالعات انجام شده در داستان های مورد پژوهش، حاکی از آن است که کامل الکیلانی با استفاده از تکرار واژه ها و عباراتی کوتاه و ساده، زبان داستان هایش را با سطح درک و فهم کودکان متناسب نموده است. او همچنین بیشتر افعال این عبارات را از زمان ماضی گرفته تا بتواند به داستان رنگ واقعی داده و حوادثش را برای مخاطب خردسالش ملموس و عینی نماید.
بازتاب خویشکاری «وایو » در منظومه های حماسی ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وایو یکی از مرموزترین خدایان هندوایرانی است است که برخلاف دیگر ایزدان مزدایی، حاملِ مفهومی از تقابل دوگانه ی حیات و مرگ است. از وی در ریگ ودا، اوستا و متون پهلوی یاد می شود. با بررسی انعکاس دو چهره ی متضادّ اهورایی و اهریمنی از او در متون نامبرده و به دنبال آن در حماسه های ملّی، می توان به قدرت ماندگاری این ایزد کهن در قالب الگوهای آیینی-اسطوره ایِ نیایش، رزم و مرگ پی برد.
در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای تلاش شده است نشان دهیم که علی رغم حضورِ واژه ی ساده ی باد در حماسه ها، باید به آن چه در لایه های زیرین این واژه و آن چه در بارِ معنایی–اسطوره ای آن وجود دارد، توجه بیشتر شود.
نگارندگان، ضمن بررسی شواهدِ مختلف در حماسه های منظوم بدین نتیجه رسیده اند که باد در این آثار نمایانگر یک پدپده ی صِرف طبیعی نیست، بلکه ایزد باد یا وایو، کارکردهای اسطوره ای خود را در حماسه ها به ویژه در شاهنامه حفظ کرده و در سه نقش اصلیِ خدای جنگ و جنگاوران با طیف متنوعی از اعمال از جمله نبرد باد با قهرمان، یاری سپاه، یاری پهلوان در گذر از دریا، سرنگونی درفش و حمایت از شاه، نیز نقش ِپیک مرگ و سرانجام، به عنوان همکارِ تیشتَر در اعمالی مانندِ جادویی کردن با باد و آزمون پهلوان با باد و سرما، خویشکاری های دیرین خود را انعکاس داده است.
شکل شناسی ازدواج در قصه های عامه (با تکیه بر قصه های مشدی گلین خانوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهاد خانواده یکی از اصلی ترین هسته های جامعه بشری است و ازدواج جایگاهی ویژه در تشکیل این هسته اساسی دارد. در ادبیات عامه ایران نیز قصه ها، مثل ها و ترانه های بسیاری با محوریت ازدواج خلق شده است. این مقاله بر آن است که با بررسی 24 قصه از قصه های مشدی گلین خانوم، به چگونگی شکل گیری ازدواج در آن ها بپردازد و با واکاوی کلیشه ها و گره های تکراری در قصه ها، گامی در جهت شناخت بهتر تخیل جمعی مردمان این سرزمین در دوره های گذشته بردارد. نکته اصلی در بیشتر این قصه ها، وجود کلیشه هایی چون حسادت، عشق در یک نگاه، ازدواج دختر فقیر، پسر پادشاه یا پسر فقیری که داماد شاه شد و ... است. در بیشتر موارد عاملی شر وجود دارد که مانع ازدواج دو طرف است و در پایان با کمک نیروی خیر- که در برخی موارد نیرویی ماورائی است- قهرمان به وصال و خوشبختی خواهد رسید.
حدود و ثغور رئالیسم جادویی در رمان بیوه کشی اثر یوسف علیخانی
حوزههای تخصصی:
منتقدان از وجود عناصر رئالیسم جادویی در رمان بیوه کشی اثر یوسف علیخانی نوشته اند، ولی تلاش آنها در واکاوی عناصر رئالیسم جادویی و یافتن آنها در این رمان کافی و نظام مند نبوده است. نویسندگان این مقاله سعی می کنند تا پس از معرفی مؤلفه های برجسته رئالیسم جادویی، به بررسی رمان علیخانی بپردازند. درونمایه بیوه کشی که تأکید بر تعقل در سنن و آیین گذشتگان دارد، تا حدودی قابل مقایسه با دیگر آثار رئالیسم جادویی در دنیاست. رئالیسم جادویی برخلاف داستان های فولکلوریک در پی ایجاد تغییر در ادراکات خواننده مبتنی بر تعقل و تقویت قوه تجزیه و تحلیل حوادث اجتماعی است. در پایان رمان، علیخانی به قهرمان داستانش اجازه می دهد که خود را از بند سنت های غلط و تفکر مرید و مرادی خلاص کند و سرنوشتش را خودش بنویسد. در سطح ساختار داستانی نیز بسیاری از عناصر رئالیسم جادویی در این رمان یافت می شوند، همچون بی طرفی راوی در روایت رویدادهای شگرف، اقتباس های کوچک و بزرگ از قصه ها و سنت های رایج در فرهنگ عامه و توجه بسیار به قدرت حواس پنجگانه انسان در طرح فضای جادویی. اما بر خلاف اکثر رمان های رئالیسم جادویی، بیوه کشی فاقد پیرنگی پیچیده و فنی است. روایت اثر تک خطی است و در بخش گره گشایی این رمان تمامی تاریکی های موجود در روایت بالاخره برای خواننده روشن می شود و جایی برای تردید و تفکر مخاطب باقی نمی گذارد و این برخلاف روح حاکم بر آثار بزرگ رئالیسم جادویی در جهان است.
تحلیل داستان سارای از دیدگاه نشانه شناسی بارت
حوزههای تخصصی:
داستان سارای یکی از افسانه های معروف آذربایجان است که در آن قهرمان داستان با تکیه بر نیروی عشق، تدبیر شجاعانه ای اندیشید که همین اراده او را در زمره اسطوره های معروف آذربایجان قرار داد. اسطوره شناسی بخشی از دانش گسترده نشانه شناسی است که هدف آن یافتن اندیشه نهفته در اساطیر و شالوده فرهنگ یعنی باورها، ارزش ها و روحیات هر قوم است. پژوهش حاضر با استفاده از نظریه نشانه شناسی بارت (1392) و شیوه تحلیلی – استنباطی، اسطوره سارای را مورد بررسی و تحلیل قرار داده و به نتایجی دست یافته است. براساس یافته های پژوهش، تأمل در عناصر اسطوره ای نهفته در لایه های زیرین این داستان همانند وفاداری، شهامت، پاکدامنی و آزادگی قهرمان آنکه در پایان داستان با سپردن جسم خویش به آرپاچای خود را جاودانه کرد، راز ماندگاری اسطوره سارای بوده و مبین فرهنگ و روحیات مردم این منطقه است و نشان می دهد که چطور برخی باورها در داستان تقویت شده و متعالی جلوه داده می شوند و چگونه برخی باورها تضعیف می گردند.
بررسی تطبیقی و سبک شناسانه جلوه های پایداری در شعر نزار قبانی و نصرالله مردانی (مطالعه موردپژوهانه: دو سرودة «طریق واحد» و «سمند صاعقه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جستار پیش رو، کوششی است تطبیقی و سبک شناسانة دو سرودة «طریق واحد» از نزار قبانی (1998-1923) و «سمند صاعقه» از نصرالله مردانی (1383-1326). دو ادیب یادشده که با هجوم ملّت های بیگانه به کشورهای فلسطین و ایران روبه رو هستند، در سرودة خویش، ضمن دعوت به حضور سریع در میدان نبرد، مخاطب را به ایستادگی و پایداری در برابر اشغالگران فرامی خوانند. این مقاله درصدد بررسی سبک شناسانة همسانی ها و ناهمسانی های موضوعی و فنّی جلوه های پایداری دو سروده، در سه سطح فکری و ادبی و زبانی با تکیه بر چارچوب های ادبیّات تطبیقی است. مهم ترین یافته های برآمده از این پژوهش نشان می دهد که دو شاعر در سرودة خود با به کارگیری واژگان و عبارات الهام بخش پایداری و اسلوب تکرار و همچنین استفاده از تصاویر فنّی، در پی انتقال مفهوم خویش به مخاطب هستند. به لحاظ موضوعی، سرودة مردانی بر مفهوم شهادت، به عنوان یکی از مؤلّفه های ادبیّات پایداری تأکید می ورزد، امّا گسترة جغرافیایی پایداری در سرودة قبانی فراگیرتر است.
بنیادهای تمدّن اساطیری در شاهنامه فردوسی
حوزههای تخصصی:
بشر پیوسته در مسیر پیشرفت و توسعه مدنیّت گام برداشته است و بی تردید جوامع متمدّن امروزی مرهون تلاش های نخستین انسان هایی است که گاه به صورت فردی و عالمانه و گاه به شکل جمعی و احیاناً تصادفی و به طریق آزمون و خطا مسیر تمدن و زندگی نوین بشری را فراهم آورده و سنگ بنای جوامع کهن را نهاده اند. در الگوهای تاریخی، نخستین آموزش ها و کردارهای تمدن ساز غالباً در میان جوامع ابتدایی و اولیه شکل گرفته است؛ اما در روایات اساطیری و حماسی، این مهم اکثراً مدیون تلاش نخستین شاه خدایانی است که یا خود منشا این اقدامات شده اند و یا به طریق اولی از نیرویی ماورایی که البته حائز جنبه های مثبت و منفی است، فراگرفته اند. از جمله متونی که می توان نخستین بنیادهای تمدنی را ملاحظه و بررسی کرد شاهنامه است که نویسندگان در پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و بر مبنای منابع مکتوب و با هدف بررسی بنیادهای تمدن در حماسه ایران در سه محور سرچشمه ها، آموزندگان و کردارهای تمدنی به بررسی مسائل مطرح در این باره پرداخته و چنین دریافته اند که بر مبنای شاهنامه حکیم توس، سرچشمه های تمدن گاه شخصی، در مواردی اهورایی و گاه حتی اهریمنی اند و این تمدن های نخستین، غالباً برآورده قانون گذارانی هستند که در قامت افراد برتر و بعضاً در جامه شاه-خدایان که نمونه نخستین بشر آگاه و متمدنند نمایان شده اند.