فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۸۱ تا ۲٬۵۰۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از درخشان ترین نمونه های نثر ادبی در ادبیات عربی، «مقامات» است. مقامات قصه هایی است که در ضمن روایت واقع گرایانه اخلاق و مرام و رفتار مردمان روزگاران گذشته، گستره واژگانی بسیار پرباری را در قالب سجعی ادبی و مقتدر به کار گرفته است. بدیع الزمان همدانی و به تبع او حریری، قلّه های مسلّم فن مقامات هستند. ایشان در مقامات خویش در پرده های نمایشی کوتاه، گوشه های زشت و محکوم شدنی جامعه را از نظر خواننده می گذرانند و به نقد می کشند. آثار اینان بی آنکه جنبه موعظه و نصیحت داشته باشد، آگاه کننده و افشاگرانه است. تهکّم/ریشخند/تمسخر عیوب اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، جسمی و روانی، در همه مقامات به چشم می خورد. در این مقاله به تفصیل درباره تهکم و مقایسه کاربرد آن در مقامات همدانی و حریری می پردازیم.
بررسی رابطه امثال و حکم با کاریکلماتورها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاریکلماتور یکی از گونه های نوپای ادبی است که در چند دهه اخیر طرفداران بسیار در ایران یافته است. منظور از کاریکلماتور، جملات منثور، کوتاه، ساده و طنزآمیزی است که نگاهی وارونه و متفاوت به دنیای درون و برون دارد. کاریکلماتورها از لحاظ شکل ظاهری به جملات قصار و امثال سایر شباهت بسیاری دارد که جزو قدیمی ترین انواع ادبی بشری به شمار می رود و پیشینه ای کهن در نکته سنجی موجز وار دارد. از این جهت می توان کاریکلماتورها را دنباله و شکل پیشرفته امثال و حکم به حساب آورد با این تفاوت که کاریکلماتور الزاما از طنز و مطایبه در ساختار خود بهره می برد در حالی که امثال و حکم الزامی برای طنز آمیز بودن ندارد. این پژوهش با اشاره به پیشینه امثال و حکم در پیدایش کاریکلماتور به بررسی رابطه امثال و حکم با کاریکلماتورها با بیان برخی از وجوه شباهت و افتراق این دو با یکدیگر، خواننده را به این نتیجه رهنمون می شود که گونه های جدید ادبی مانند کاریکلماتور، رهاورد فرهنگ غرب نیست و ریشه آن را می توان در متون ادب فارسی بویژه در کتابهای ادب کلاسیک جستجو کرد.
اهداف و ابزارهای کاربرد تمثیل در دیوان خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمثیل یکی از مباحث گسترده، پرسابقه و پرکاربرد در اشعار شاعران در دوره های مختلف شعر فارسی است. با توجه به اهمیت این موضوع، در کتابهای بیانی و بلاغی تعریفهای متعدد و پریشانی برای آن نقل کرده اند. خاقانی که یکی از نمایندگان صاحب سبک شعر در دوره سلجوقی محسوب می شود، به مقوله تمثیل نگاهی ویژه دارد. در این مقاله نگارندگان در ابتدا ضمن پرداختن اجمالی به تعریفهای مختلف تمثیل، اشعار خاقانی را از این جنبه در دو مقوله اصلی؛ یعنی اهداف و همچنین ابزار کاربرد تمثیل بررسی کرده، در پایان به این نتیجه رسیده اند که اولاً بخش عمده ای از اندیشه محوری خاقانی که از ویژگی های معمول و مرسوم شاعران این عصر است، در تمثیلات وی؛ بویژه تمثیلاتی که به صورت تلمیح در آموزه های قرآنی و اعتقادی بیان شده، تجلّی پیدا کرده است؛ ثانیاً اغراض و ابزار متنوّع کاربرد تمثیل در اشعار خاقانی، گواه دیگری بر فردیت و سبک شخصی وی محسوب می شود.
فرامز و هفت خان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمثیل در امثال فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمثیل بیان غیرمستقیمی است که اساس آن بر تشبیه بنا می شود؛ بدین ترتیب که فرد برای بیان ذهنیت خویش که معمولاً مفهومی عقلی و نامحسوس است، عینیتی محسوس را برمی گزیند تا ذهنیت خود را به وسیله آن القا کند. در بلاغت قدیم و جدید به تمثیل توجه شده، آن را وسیله ای برای تصویرگری می دانند. از این رو و به استناد کتاب های نقدی و بلاغی جدید و قدیم و با نگاهی به امثال که در اکثر آنها برای نزدیک کردن معنا به ذهن و تأثیر بیشتر در مخاطب از تخیّل و تصویرگری و تمثیل استفاده شده است؛ می توان گفت نه تنها در امثالی که رویکرد تشبیهی دارند؛ بلکه در سایر مثل ها نیز نوعی تمثیل و تصویرگری وجود دارد. به عبارت دیگر میتوان مدّعی شد که تمثیل فقط آن معنای تشبیه یا استعاره تمثیلیه نیست؛ بلکه حتی در امثال کنایی هم میتوان تمثیل یافت. با نگاهی به کتابهای امثال درمی یابیم که مَثَل گاه رویکرد تشبیهی، گاه استعاری و گاه کنایی دارد و حتی گاه حکمتی است، پندآمیز که شیوع در بین مردم باعث شده، آن را در زمره امثال بیاورند.
این مقاله حاصل پژوهشی عمده در جهت معادل یابی امثال فارسی و عربی است. از جمله دستاوردهای این مقاله تحقیقی این است که مبالغه در تمثیل عربی درمقایسه با فارسی بسیار زیاد است و نیز امثال بسیاری در دو زبان کاربرد مشترک دارند؛ اما در قالبهای متفاوتی؛ از جمله مَثَل، مثالک (اگزمپلوم) ( Exemplum ) ، حکایت انسانی و حکایت حیوانی(فابل) ( Fable ) و اسلوب معادله بیان شده است. به عبارت دیگر اگر مثلی در فارسی با مثل دیگری در عربی معادل شد، لزوماً نبایستی از یک نوع باشد.
همچنین علاوه بر انواع محتوای امثال که در کتابها به آن اشاره شده، می توان دو مورد « به تصویر کشیدن صفت » و« مبالغه در یک صفت » را هم به محتوای تمثیل ها افزود
کوتاه سروده و ادبیات پایداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات معاصر فارسی-به خصوص در حوزه مقاومت و پایداری-تحت تاثیر مناسبت های جهانی و تغییراتی که در جهان بینی انسان معاصر و انتظار او از هنر به وجود آمده، به سوی کوتاه گویی و کوتاه سرایی گرایش یافته است. کوتاه گویی هر چند ویژگی ذاتی آثار هنری و ادبی است و در ادوار پیشین نیز با شکل های مختلف خود رواج داشته است، اما در روزگار معاصر شکل ها، انگیزه ها و تکنیک های ویژه ای یافته، به گونه ای که می توان کوتاه گویی را جریان غالب و شگرد عمده شعر معاصر و شعر دفاع مقدس دانست. کوتاه سرایی در ادبیات فارسی دارای گونه های مختلف و جالب توجه و ویژگی های منحصر به فردی است که سبب تمایز آن از جریان های ادبی سایر زبان ها از جمله قالب های ژاپنی می گردد.به علاوه، زمینه ها و درونمایه های اختصاص یافته به کوتاه سرایی نیز-هر چند که بسیار متنوع است، قابل طبقه بندی در گروه های معدود می باشد که ویژگی عمده این گروه ها گذرا و آنی بودن است. لذا می توان کوتاه سروده ها را به نحوی شعر لحظه ها نیز نامید.
بررسی نوستالژی در دیوان ناصر خسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناصرخسرو به عنوان شاعری صاحب سبک و غیر قابل تقلید در ادبیات فارسی شناخته شده است. هر شاعری به فراخور حال و هوا و موقعیت خود به گذشته و لحظات پسِ پیش نهاده توجه دارد. نوستالژی یکی از اصطلاحات روانشناسی است که وارد حیطه ی ادبیات شده است. نوستالژی یا حسرت سروده، حسرت های شاعران و نویسندگان را که با نگاهی به گذشته در آثار آنان نمود یافته است، به مخاطبان عرضه می کند. این پژوهش ابتدا تعریفی از نوستالژی به دست می دهد و انواع مفاهیم نوستالژی را در زیر دو عنوان کلیِ فردی و جمعی ارائه می دهد؛ سپس به بررسی مفاهیم نوستالژی در دیوان ناصرخسرو و تحلیلِ کارکردهای زبــان در نوستالژیک کردن فضای اشعار و ارتباط آن با نوستالژی فردی و همچنین بررسی مولفه هایی همچون اسطوره پردازی و گرایش به آرمانشهر و پیوند آن با نوستالژی جمعی می پردازد.
لیلی و مجنون قاسمی گنابادی و مقایسه با لیلی و مجنون های برجسته سده نهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قاسمی گنابادی (وفات 982) از نظیره گویان خوب نظامی است که از او هشت مثنوی در دست است. وی مثنوی لیلی ومجنون را دوبار سرود و سرایش دوم را به سال 976 به نام شاهزاده سام میرزا صفوی اختصاص داد. قاسمی علاوه بر زیبایی های ادبی و زبانی، با ابتکارات خاصِّ خویش در برخی صحنه ها بر زیبایی و جاذبة داستان افزوده است. در این مقاله، پس از معرفی منظومة لیلی ومجنون قاسمی و نقد نسخ آن، به مقایسة تشابه ها و اختلاف های این منظومه، با سه روایت دیگر سدة نهم، یعنی روایت های جامی، هاتفی و مکتبی، پرداخته شده است. قاسمی در مثنوی خویش نوآوری هایی کرده که در دیگر روایت ها دیده نمی شود؛ به طورمثال، به هنگام مکتب رفتن عرایس، می گوید: آن دو در عید برای استاد هدیه نمی بردند تا مثل دیگر کودکان تعطیل نشوند و تعطیلات را به مکتب بیایند. در روایت قاسمی، لیلی و مجنون قبل از مرگ به وصال می رسند و با هم جان می سپارند؛ نکته ای که در دیگر نظیره های مورد بررسی وجود ندارد. از برجستگی های روایت قاسمی، براعت استهلال پرمعنایی است که در این منظومه آمده و از این جهت روایت قاسمی و جامی را بر نظایر خویش برتری بخشیده است.
تاریخ شعری عربی؛ حسن قریحه علمای شیعه در دو قرن اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ شعری صناعتی ادبی است که شاعر در آن، تاریخ وقوع حوادث و وقایع مهم و تلخ و شیرین را با ماده تاریخی مناسب ضمن یک یا چند بیت خود می آورد. این صنعت زیبای شعری در اشعار برخی از علمای شیعه، در دو قرن اخیر به گونه ای جذاب و زیبا دیده می شود. این گفتار مناسبت ها و مضامینی که در برهه زمانی یادشده در شعر علمای شیعه به صورت ماده تاریخ شعری وارد شده و نیز محاسبه ماده تاریخ ها و به ویژه برخی تاریخ های شعری پیچیده و معماگونه و خطای محاسبه بعضی از آنها را توضیح می دهد و در نهایت به بیان زیبایی های این گونه اشعار می پردازد.
طنز پردازی در مقالات «تنکیت و تبکیت» عبدالله ندیم و «چرند پرند» دهخدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طنز یکی از انواع ادبی است که در آن طنز پرداز، به قصد اصلاح، با سلاح قلم و چاشنی خنده، زبان به انتقاد از معایب و مفاسد موجود در جامعه باز می کند. عبدالله ندیم و دهخدا هر دو از طنز پردازان زبان فارسی و عربی و زبانزد عالمان اهل قلم هستند. هردو با قلم خود به شیوه ای که خواننده را به تفکر وا دارد، از معایب جامعه زمان خود انتقاد کرده و آن را مورد تمسخر قرار دادند؛ یکی از آن ها در انقلاب عرابی پاشا شرکت کرده و دیگری در نهضت مشروطه نقش بارزی داشت.
در مقالات آن ها ویژگی های مشترک فراوانی، باوجود اختلاف های اندکی که از نظر محتوایی و ساختارهای زبانی با هم دارند، وجود دارد و درواقع می توان گفت مقالات این دو، زبان حال مردمان آن روزگاران و استعمار ستیزی آن ها است. هر دو از دخالت بیگانگان در امور داخلی کشورشان شکوه و شکایت کرده اند و این مفاهیم را در قالب های مختص خو، بیان می کنند. محدود بودن دوره انتشار این مقالات، خود مؤید جو خفقان و اختناق آور آن دوره است. از دیگر ویژگی های مشترک آن ها متاثر بود آن ها به صورت مستقیم و غیر مستقیم از آموزه های سید جمال الدین اسدآبادی است که اعتقاد داشت نشریه باید میدانی برای افکار متعالی و دفاع از وطن باشد. هدف از این پژوهش بررسی بیان طنزهای ندیم و دهخدا در زمینه استبداد ستیزی و تاثیر آموزه های سید جمال الدین اسد آبادی بر این دو ادیب، با وجود اختلاف محیطی است.
عوامل مشترک شادمانگی در رباعیات خیام، مولوی و شرفنامه نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصری که تراکم جمعیت، رشد صنعت و توسعه ی تکنولوژی، به نحو چشمگیری از تفرج و انبساط بشر کاسته و تنش های عصبی، فشارهای مختلفی را بر او تحمیل نموده و بیش از پیش موجبات افسردگی و فرسودگی او را فراهم کرده است، بررسی و تحلیل مقوله ی شادمانگی و معرفی عوامل افزایش آن از منظر شاعران ایرانی، از موضوعاتی است که می تواند به ترویج و تعمیق شاد زیستی و خوشباشی و شادمانگی روحی بشر کمک کند.
البته ذهن و زبان شاعران ایرانی در دوره های مختلف، واژه ی شادی و مترادفات و عوامل ایجاد آن را رواجی تمام داده است که در این مقاله به اختصار به آن اشارت رفته است اما آنچه به طور خاص مورد تحلیل این مقاله است عوامل مشترک شادمانگی از منظر سه شاعری است که پرداختن به آن به دلیل اختلاف مبنایی در فکر و اندیشه ی آنان، به ظاهر متناسب نمی نماید، چرا که خیام به معنی خاص عارف نیست و مولانا صد درصد عارف است و نظامی با مولوی- هرچند کمتر از خیام- متفاوت است و لیکن از آنجا که هر سه شاعر از معدود بزرگانی اند که ساحت بسیاری از معتقدات عمومی را شکسته و خارج از دسته بندی های های مشربی، با پویایی رای و فکر و نظر و با معرفتی به معنای اعم به مسایل مهم، اساسی و والای انسانی پرداخته اند؛ نگارنده تا حد مقدور فارغ از مُهری که به عنوان حکیم یا عارف بر پیشانی هر یک خورده است به بررسی و تحلیل عواملی که در این سه منظومه ی متلاقی دیده است خواهد پرداخت و به روش تحلیل مقایسه ای عوامل مشترک شادمانگی را در شعر خیام، مولوی و نظامی جستجو خواهد کرد.
بررسی و تطبیق گزاره های چند معراج نامةکهن و مقایسة آنها با معراج نامة شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این گفتار ،کهن ترین و نوترین گزارش های سفر انسان به دنیای ماورای حس نشان داده شده و پس از آن میان سیرهایی که انسان های سنّتی گزارش کرده اند و معراج نامه ای که از« محمّد رضا شفیعی کدکنی» به عنوان نمونه ای از سیر انسان معاصر در دست داریم، مقایسه هایی انجام شده است. این پژوهش نشان می دهد اکثر این سیرها می تواند وقوعی مسلّم داشته باشد و می توان از دیدگاه علمی و بخصوص بر اساس نظریّات یونگ آنها را توجیه نمود. ضمن بررسی بخشی از گزاره های این سیرها نشان داده شده است که تشابه و نکات مشترک این معراج ها، از طرفی وابسته به باورها، ریاضت ها و تأمّلاتی است که این سیرها را موجب می شود و از سویی دیگر به تاثیر پذیری اکثر سیرهای متأخّر از متقدّم مربوط می گردد. همچنین از رویارو قرار دادن مسافران دو طیف سنّتی و معاصرِ دیارِ غیب از طریق ارائه و تشریح گزارش های مستند آنها، نقش جهان ذهنی این دو طیف در آفرینش عناصر این گزاره ها ترسیم شده است و از این رهگذر تعهّد و رسالت آدمیان براساس توجّه به تعریف سنّتی انسان به عنوان حیوانی ناطق و تعریف معاصرین به صورت حیوان سایس در معراج جمعی انسان ترسیم شده است . در پایان یادآوری شده است که انسان معاصر به جای گزارش و به تصویر کشیدن حالات روان های معذّب در عالم ارواح و بهره گیری از استراتژی رعب، در صدد ترغیب و آماده سازی وجدان جمعی برای تهذیب و سالم سازی جامعه از طریق جنبش آگاهانه و حرکت عقلانی و علمی است. دلیل نکوهش بی محابای شاعران در آخرین بخش معراج نامة انسان معاصر نیز همین بی توجّهی آنها به رسالت و تعهّد شعر به عنوان رکن مهمّی از امکانات فرهنگی جامعه است.
نقش قصه های تمثیلی در تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه متخصصین برنامه ریزی پی_زبانشناسی (PNL) با تمرکز بر زبان ناخودآگاه (دیداری، شنیداری، تن-جنب شناسی ، لامسه، چشایی) از قصه های تمثیلی بعنوان ابزاری مؤثر در آموزش وتحول دریافت های انسان ها از واقعیت بهره می برند. ارجاع تمثیل عموماً داستانی واقعی یا تخیلی کمابیش بلند و اندیشیده است که با برقراری تداعی و پی آیند به مخاطب کمک می کند تغییری در وضعیت روحی و... فکری اش ایجاد کند. اما توجه به شرایط خاصی ضامن سودمندی حکایت تمثیلی است؛ چگونگی ساختن قصه ای مطابق با نیاز روحی و درونی مخاطب، نحوه بیان، نوع واژگان و تاثیر نقل قصه در قصه ناتمام جهت انگیزش همکاری ناخودآگاه مخاطب، همگی مضامین اصلی نوشتار حاضر را در بر می گیرند.