فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۶۱ تا ۱٬۰۸۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقایسه تحلیلی مناجات های خمسه نظامی و امیرخسرو دهلوی ادبیات غنایی بخش گسترده ای از آثار فارسی را در بر می گیرد که خود بخش های متعددی دارد، یکی از آن ها گونه مناجات است. مناجات به دو دسته سپاس و خواهش تقسیم می شود. در این مقاله با مراجعه به آثار دو شاعر برجسته، نظامی و امیر خسرو دهلوی، مناجات های این دو شاعر تعداد و انواع آن ها استخراج و بررسی گردید. در این مقاله نشان داده شده است که امیرخسرو مضامین و در مواردی الفاظ اشعار خود را از نظامی گرفته و هر چند تعداد مناجات های او بیشتر از نظامی است ولی مناجات های شعر نظامی از نظر ادبی بسیار قوی تر است و او مضامین نو و تشبیهات و استعارات بیشتری را به کار برده است که در اشعار امیر خسرو این هنر آفرینی ها کمتر دیده می شود.
بررسی جایگاه عناصر بلاغی در عرفان فخرالدین عراقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
فخرالدین عراقی یکی از عارفان بزرگ فرهنگ ما است که در قالب تعبیرهایی شاعرانه، اندیشه ها و تجربه های ناب عرفانی خود را ترسیم نموده است. شگردهای بلاغی از جمله ابزارهایی است که در صورت بندی زبان، ذهنیت، تجارب و درونمایه های عرفانی شاعران کارکردی برجسته به خود گرفته است. عراقی عارفی نواندیش می باشد که از این رهگذر توانسته است افکار تازه خود را در ساختی هنرمندانه و متفاوت از زبان رسمی صوفیان به مخاطبان خویش عرضه نماید. در این پژوهش، با طرح این پرسش که عناصر بلاغی، جدای از ارزش های هنری و ادبی چه نقش های دیگری به خود می توانند بگیرند، تلاش می شود تا جایگاه و کارکرد آرایه هایی چون؛ تناقض و طنز، کنایه، اغراق و استعاره در زبان عرفانی عراقی تعیین گردد. می توان گفت کاربست ویژه این صناعات و آرایه ها در کلام عراقی، سبب شده است تا با شکل گیری رویکردی هنری به اندیشه های باطنی، این افکار و اندیشه ها به گونه ای مطلوبتر ترسیم گردند.
تحلیل عناصر حماسی در گرشاسب نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرشاسب نامهمنظومه ای حماسی است که حکیم اسدی طوسی در آن جنگاوری ها و دلاوری های گرشاسب را به نظم کشیده است. گرشاسب یکی از مشهورترین پهلوانان ایرانی است که بخش های مهمی از ادبیات اسطوره ای و حماسی به توصیف اعمال او و فرزندانش (نریمان، سام، زال، رستم، فرامرز و...) اختصاص دارد. چهار عنصر (داستانی بودن، قهرمانی بودن، ملی بودن و خرق عادت) زمینه ساز یک داستان حماسی هستند. قوت و ضعف هر یک از این ویژگی ها در برجستگی و شهرت یک اثر حماسی تأثیر بسزایی دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که اگرچه گرشاسب نامهدر زمینه های خرق عادت و داستانی بودن قوی است، ضعف و سستی در دو زمینه قهرمانی و ملی سبب شده است که این اثر حماسی در میان عامه ایرانیان چندان مورد قبول واقع نشود.
چند نکته و بن مایه داستانیِ حماسی اساطیری در یک طومارِ نقّالیِ کهنِ ترکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از طومارهایِ نقّالیِ نسبتاً کهن و ناشناخته کتابی است به نام کلیّات شاهنامهفیلسوف شهیر حکیم ابوالقاسم فردوسی که در سال (1339 ه.ش) در تبریز چاپ شده است. این متن به نثر ترکی است و داستان های آن از پادشاهی گیومرث تا دو روایتِ بابک و ساسان و اردشیر و کرم هفتواد از دوره ساسانیان را شامل می شود. مأخذِ فارسیِ دستِ کم دو روایتِ این طومار مربوط به عصر صفوی است و زمانِ گردآوری و ترجمه باز دستِ کم دو داستانش، پایانِ روزگار افشاریان و آغاز عهد زندیّه است و از این روی آن را باید از طومارهایِ کهنِ نقّالی بشمار آورد. به دلیلِ این قدمت و نیز جامعیّتِ داستانیِ آن، برخی نکات و اشاراتِ مهمِّ حماسی اساطیری در این طومار وجود دارد که در جستار پیشِ رو به بررسی آن پرداخته ایم.
پژوهشی در اخوانیه های معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخوانیه و اخوانیه سرایی یکی از گونه های دیرپای ادبیات فارسی و جزو زیرشاخه های ادب غنایی است که شاعران از سده های نخستین ادب فارسی، بدان توجه داشته اند. اخوانیه به اشعاری گفته می شود که میان دو شاعر که با یکدیگر رابطه ی دوستی و برادری دارند، رد و بدل می شود. درون مایه ی اخوانیه ها بسیار گسترده است؛ اما بیشتر حول محورهای: ستایش از دوستان اهل فضل و ادب، احوال پرسی های دوستانه، شکوه و گلایه های خصوصی، شکایت از روزگار و اهل روزگار، طنز و طیبت و... می چرخد. پژوهشگران و محققان ادب فارسی اعتنای چندانی به این خرده ژانر ادبی نداشته اند و تحقیقات بسیار کمی در این زمینه به سامان رسانده اند. در این پژوهش، با استفاده از روش تحلیلی – توصیفی، ضمن بررسی اجمالی تاریخچه ی اخوانیه، نمونه های آن را در آثار شاعران معاصر بررسی و گونه های مختلف آن را دسته بندی کرده ایم. نتایج این پژوهش نشان می دهد گسترش ابزارهای گوناگون ارتباطی در روزگار معاصر، از رونق اخوانیه سرایی کم نکرده است. نیز، با وجود دگرگونی های بسیاری که ساخت و درون مایه ی شعر فارسی در سده ی حاضر به خود دیده است و بسیاری از قالب های کهن و گونه های ادبی در برابر تحولات شعر نوگرا به ورطه ی فراموشی سپرده شده اند، شاعران معاصر به شکلی بسیار گسترده، به سنت اخوانیه سرایی توجه داشته اند.
سبک اقناعی نظامی در بیان مضامین تعلیمی با تکیه بر قصاید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزه های تعلیمی از مضامین رایج در قصاید نظامی است که در کنار خمسة او، تا کنون از نظر مغفول مانده است. در فرایند خوانش این قصاید، مشخص می شود که نظامی در بیان مسایل تعلیمی، سبکی اقناعی به کار می گیرد؛ به این معنی که با روش هایی چون انذار، تبشیر، اسلوب استفهام و اسلوب شرط سعی در قبولاندن مفهوم مورد نظر خود و یا تغییر نگرش مخاطب دارد. البته؛ گاهی از شگردهای بلاغی چون: تکرار، تلمیح، تمثیل و اسلوب معادله برای قانع کردن مخاطب استفاده می کند. توجه به این امر می تواند، بیانگر تلاش شاعر و حُسن توجّه او در مستدل ساختن کلام بر پایة منطق عقلی و هنری باشد تا آنچه در مدّ نظر او است، مقبول طبع واقع شده و مورد پذیرش خواننده قرار گیرد. این پژوهش با روش توصیفی و با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا، به بررسی ابیات تعلیمی قصاید نظامی می پردازد تا هم شگرد خاص وی را در بیان موعظه، پند و حکمت بنمایاند و هم بابی برای آشنایی با این مضامین در قصاید نظامی باشد.
مضامین اخلاقی و تعلیمی مشترک در شعر زهیر و سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زهیر بن ابی سلمی ربیعه بن رباح المزنی، در عصر جاهلی، حکیم الشّعراء و در میان ائمّه عرب، افضل شاعران بود. او در مدیح و حکمت برجسته بود و وظیفه شعر را تعلیم و هدایتگری می دانست. زهیر عمر خود را در دلسوزی و پند و اندرز و حق گویی و خیرخواهی گذراند و در اشعارش مفاهیم تعلیمی و اخلاقی به ویژه در معانی نکوهش و زهد سخت آشکار است. زهیر با تأثیر از محیط زندگی و شخصیت خود، برترین معیارهای اخلاقی و انسانی را خلق کرده و پرده از رایج ترین رذایل برداشته و انسان ها را از انجام آن منع کرده است. عظمت مقام سعدی، شاعر نامدار قرن هفتم هجری، در شعر و نثر و اخلاق و حکم آشکار است. سعدی به دلیل انس فراوان با شعر و شاعران عرب و برخورداری از محیط عربی در پی درنگ طولانی در آن سرزمین ها، چنان تأثیر پذیرفت که از راه شعر او، شعر فارسی نیز متأثّر شد. این مقاله با بررسی دیوان اشعار زهیر بن ابی سلمی، برخی محاسن و معایب اخلاقی متذکّر در شعر او را تبیین و اشتراکات تعلیمی و مضمونی آن را با شعر سعدی در بخش مواعظ و غزلیّات تحلیل کرده است. یافته های این پژوهش، دربردارنده آراء مشترک اخلاقی و اجتماعی و ارشادات این دو شاعر است.
بررسی مؤلفه های پست مدرن در رمان «نوشدارو» از علی مؤذنی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی ویژگی های پسامدرنیستی در رمان «نوشدارو» از علی مؤذنی پرداخته است. با بررسی داستان نوشدارو می توان گفت که برخی از ویژگی های داستان های پست مدرن، همچون فراداستانی بودن، شکست خط روایت در داستان، اتصال کوتاه و بینامتنیت در آن دیده می شود. فراداستانی بودن یکی از اصلی ترین ویژگی های این داستان است که نویسنده در آن، با ایجاد تمهیداتی چون، تأکید نویسنده بر نوشتن داستان و غیرواقعی بودن آن، مخاطب قرار دادن خوانندگان توسط نویسنده، بردن خوانندگان به درون داستان، دخالت شخصیت ها در نحوه بازگویی داستان و یا اعتراض به آن، سعی در رشد و توسعه بعد فراداستانی «نوشدارو» داشته است. از سویی، با دادن نقش های جدید به شخصیت های اساطیری، چون رستم و سهراب و به چالش کشیدن وقایع اساطیری و در نهایت، تغییر سرگذشت شخصیت های اساطیری در داستانش، به خلق فراداستانی تاریخ نگارانه دست زده است. بنابراین پس از بررسی این داستان می توان گفت که رمان نوشدارو از علی مؤذنی، رمانی پست مدرن آن هم از نوع فراداستان تاریخ نگارانه است.
جلوه های ادب پایداری در شعر نسیم شمال با تکیه بر دیوان «باغ بهشت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات پایداری انعکاس دهنده پایمردی و دلاورمردی های یک ملّت یا قوم در برابر هرگونه تجاوز و ظلم و ستم است. با نگاهی به ادبیّات کشورهایِ درگیر جنگ- داخلی یا خارجی- در می یابیم که این نوع ادبی نزد آن ها از جایگاه ویژه ای برخوردار است. نسیم شمال، شاعر دوره مشروطه، با شعر خویش به دفاع از ملّت خود در برابر بیگانگان و ظلم و ستم داخلی پرداخته است. وی علاقه فراوانی به وطن خویش داشته و گاه آن را یوسفِ اسیر در چنگال گرگ و گاهی مادری دانسته که پیکرش عریان شده و ثروت آن به تاراج رفته است. شاعر، امید فراوانی به آینده روشن و بهبود اوضاع کشور داشته و مردم را به پیروزی نهایی حق بر باطل امیدوار ساخته و در این راه از نمادهای دینی مانند پیامبر (ص) و حضرت مهدی (عج) یاری طلبیده است. نسیم شمال، اعتراض خود را به اوضاع نابسامان کشور اعلان داشته و بارها از وجود انگلیس و روسیه در کشور خویش ناراحت بوده و با نمادهایی مانند زاغ و خرس از آنها یاد کرده و سعی در آشکار ساختن چهره آنها برای مردم داشته است. وی همچنین سعی در بیدار ساختن مردم از خواب غفلت و تحریک آنها به مبارزه داشته است. پژوهش حاضر می کوشد با روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از دیوان «باغ بهشت» نسیم شمال، به تبیین جلوه های ادبیّات پایداری در شعر وی پرداخته و هنر این شاعر پایداری را برای خوانندگان نمایان سازد.
واکاوی بن مایه های ادبیّات پایداری در شعر فلسطین و ایران (مورد پژوهانه: هارون هاشم رشید و حسین اسرافیلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات پایداری از مهمترین سنگرهای فرهنگی شاعران متعهّد به شمار می رود که امروزه بخشی از آثار ادبیّات معاصر را به خود اختصاص داده است. این رویکرد در جهان عرب، به تدریج پس از آگاهی اعراب از جنبش های شکل گرفته در اروپا از اواخر قرن نوزدهم میلادی مطرح گردید. در این میان سرزمین فلسطین به دلیل تاخت و تاز اشغالگران و فجایع انسانی رخ داده در آن همواره در کانون توجّه شاعران و نویسندگان بسیاری قرار داشته است. از جملة این شاعران هارون هاشم رشید، شاعر فلسطینی است که به عنوان شاعری متعهّد و انقلابی، در برابر مشکلات موجود در وطن خویش سکوت نکرده و به صف شاعران پایداری پیوسته است. از سویی دیگر، این رویکرد همگام با سرزمین های عربی در میان شاعران ایران نیز رواج بسیار یافته است. از جمله شاعران ایرانی که می توان تأثیرات ادبیّات پایداری را در آثار آنان به خوبی مشاهده نمود، حسین اسرافیلی است. نگارندگان در این جستار با رهیافتی توصیفی- تحلیلی و با رویکرد نقد تطبیقی پس از اشاره به زندگی این دو شاعر به معرّفی برخی بن مایه های ادبیّات پایداری در شعر این دو و بررسی آنها پرداخته اند و نتایج تحقیق حاکی از آن است که از جمله درون مایه های پایداری در شعر این دو شاعر، وطن گرایی، تجلّیل از شهید و مقام شهدا، دعوت به مبارزه و پایداری و... است و اسلوب رشید در این گونه اشعار، ساده و نزدیک به فهم عامه و اسلوب اسرافیلی، نمادگونه و مبهم است.
هوره، یادگار اجداد کُرد با نگاهی بر هوره صیدقلی کشاورز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مردم کرد از روزگاران پیشین با نوای روح بخش موسیقی به آوازخوانی می پرداختند و بازتاب آن را در قالب «سیه چَمانه» در مناطق هورامی، «گورانی» در مناطق کردنشین کردستان و کرمانشاه، و «هوره» در میان ایل کلهر و طوایف سنجانی می بینیم. هوره بخش مهمی از فولکلور قدیم مناطق ایلام، کرمانشاه، کردستان و لرستان را دربر می گیرد و در این زمینه می توان به هوره شاعرانی همچون حسینی (ایلام)، علی نظر (اسلام آباد غرب)، سلیمان (گهواره)، اَوْل ْعزیز (عبدالعزیز از اسلام آباد غرب) و صیدقلی کشاورز (از روستای لاله وند بخش ماهیدشت کرمانشاه) اشاره کرد. صیدقلی یکی از هوره سرایان مشهور و نامی است که تاکنون صداهای ماندگاری از خویشتن بر جای نهاده است. وی در قالب هوره به بیان عشق خویش به معشوق، درد و تحمل هجران، گاهی «پایه موری» (هوره سوزناک و مرثیه) و نیز گاهی به اخوانیات پرداخته است. نویسندگان مقاله حاضر می کوشند با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و بررسی نمونه های تصادفی از میان هوره های فراوان صیدقلی کشاورز، ضمن معرفی بیشتر این نوای سنتی، به تبیین و بررسی آن ها از دیدگاه زیبایی شناسی بپردازند.
نماد در غزل بعد از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحوّلات و دگرگونی هایی که در سه دهة اخیر در بن مایه های فکری و ایدئولوژیکی شاعر امروز صورت گرفته، تغییرات بنیادینی را در ساختار زبانی و بلاغی شعر و غزل این دوره فراهم آورده و طیف شعری وسیعی را در قلمرو ادبیّات مقاومت در حیطة غزل با درون مایة جنگ - که غالباً می توان آنها را به دو دستة غزل حماسه و غزل سرخ تقسیم و تفکیک کرد - فرا روی شاعر این دوره گشوده است و در این مقال و مجال، نماد به عنوان یکی از ظریف ترین شگردهای هنری در میان عناصر گوناگون خیال، مورد بحث و فحص واقع شده است؛ آن گاه، مفاهیم و خاستگاه های آن در غزل بعد از انقلاب اسلامی، مورد مطالعه واقع شده و در پایان، علاوه بر نتیجه گیری، نمادهای این دوره به لحاظ محتوایی دسته بندی و مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است. ملاک و معیار گزینش شاعران نیز در این تحقیق بر مبنای انتخاب ده تن از شاخص ترین چهره های غزل بعد از انقلاب اسلامی صورت پذیرفته که شعرشان غالباً در راستای انقلاب و جنگ رقم خورده است؛ این گروه از شاعران عبارتند از: 1- محمود شاهرخی (جذبه) 2- مشفق کاشانی 3- حسین اسرافیلی 4- یوسفعلی میرشکّاک 5- علیرضا قزوه 6- سهیل محمودی 7- مرحوم قیصر امین پور 8- شادروان نصرالله مردانی (ناصر) 9- شادروان سیدحسن حسینی 10- زنده یاد سپیده کاشانی.
تحلیل ساختار و الگوی نمایشی در «هفت لشکر» (طومار جامع نقالان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هفت لشکر از جمله نمونه های «طومار جامع نقالان» در عهد قاجار است که به وسیلة نقالی گمنام در سال 1292 هجری قمری کتابت شده است. هفت لشکر در اصل نام یکی از نبرد- روایت های مشهور نقالی است که از روی شهرت و رواج بر یکی از طومارهای جامع نقالان نیز اطلاق شده است. جنبة روایی متن، عامل پیوستگی و ارتباط ادبیات و نمایش است. روایت داستان با حرکات نمایشی و قرار گرفتن راوی به جای اشخاص مختلف و تقلید حالات و حرکات آنان، روایت داستانی را به سمت روایت نمایشی هدایت می کند که به آن «داستان گویی نمایشی» گفته می شود. در این میان، گرچه نقال، در روایت خود به الگوپذیری از نقل های کهن نظر داشته است، امّا دخل و تصرف های ذهنی- ساختاری او، زمینة جهت دهی نمایشی متن را فراهم ساخته است. بنابراین ظرفیت های نمایشی طومارها، ما را بر آن داشت تا در این مقاله به بررسی ساختار نماشی طومارجامع بپردازیم. براین اساس، در ابتدا با تعریف ساختار نمایش دراماتیک و بیان تفاوت میان این ساختار و ساختمان روایی طومار مورد نظر، درصدد تبیین الگوی ویژه-ای برآمدیم. نتایج حاصل از این پژوهش در نهایت ما را با کاربرد الگوی ساختاری بارت به شکل روایت و حوادث تودرتو به عنوان «اپیزود»، ساختمان نمایش رویدادگرای «روایت در روایت» و متفاوت با درام اوجگاهی در طومار جامع نقالان رهنمون ساخته است که به شکل جدول و نمودار نمایشی- روایی نشان داده شده است. این الگوی نمایشی، ساخت مایة نمایشی خود را در قالب افزایش کنش و بر هم افزود نقش ویژه ها بر روایت اصلی در قالب نمایش رویدادگرا آشکار ساخته است. همچنین بهره گیری از رویدادهای همگرا و گسترش نمایش در عمق و توجه مخاطب به چگونگی حوادث در طول درام به جای تمرکز بر پایان آن، از جمله ویژگی های تعلیقی برآمده از این نوع ساختمان نمایشی است.
کاربست رویکرد روانشناختی گوردون آلپورت بر سیر تطوّر و تحوّل «معشوق» در ادبیات کلاسیک فارسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال هفتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۴
77 - 87
حوزههای تخصصی:
ادبیات فارسی کلاسیک را اگر به تمامی ، ادبیات تغزل و عشق نتوان نامید، اما بی شک بخش عمده ای از آن را باید در قلمرو عشق و غزل دانست؛ یگانه فرمانروای این خطّه نیز کسی نیست، جز «معشوق» که هردم به شکلی و جامه ای در می آید و جلوه گری می کند؛ گاهی آسمانی می شود و گاهی زمینی. گاه نیز معشوق، زمینی- آسمانی است. هدف این پژوهش بررسی این تحوّل، تنوّع و دگرگونی در دوره های مختلف شعر کلاسیک فارسی است؛ به این منظور دیدگاه روانشناسی آلپورت، ملاک و ابزار پژوهش قرار گرفته است. آلپورت رفتار انسان ها را از منظر انگیزه مورد بررسی قرار داده است. در این پژوهش نیز سیر تحول و تکوین «معشوق» در ادبیات فارسی از همین دیدگاه بررسی شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که سیر تکاملی معشوق در ادبیات فارسی با دیدگاه آلپورت قابل تبیین و بررسی می باشد.
خوانش نمادگرایی پایداری در مجموعة شعرگنجشک و جبرئیل و الحسین لغة ثانیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر پایداری عاشورایی عربی و فارسی هر روز پرتوان تر از دیروز، عرصه های معنایی و تصویرآفرینی و صور خیال را می پیماید و غنی تر و شکوفاتر می گردد تا جایی که توانسته از مرزهای عادی درگذرد و در مقایسه با شعر دهه های گذشته زیباتر، خیال انگیر تر و پر رمز و رازتر شود. توجّه به این نمادها ما را با پیام ها و آرمان های عاشورا و شاعران عاشورایی آشنا می سازد؛ «گنجشک و جبرئیل سید حسن حسینی و «الحسین لغة ثانیة» سروده جواد جمیل دو اثر سرآمد نمادپردازی در شعر عاشورایی هستند که در این مقاله با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به بررسی تطبیقی نمادها ی آنها می پردازیم. از دید حسینی، عاشورا نه تنها حادثه ای مغموم نیست، بلکه او با کاربرد بالای بسامد نمادهای حنجره، گلو و گلوگاه و رنگ سرخ بر عدالت خواهی ، فریاد و مبارزه طلبی قیام عاشورا تکیه می کند. اندیشه و فلسفة حاکم بر تمامی اشعار این مجموعه «ما رایتُ إلاّ جمیلاً» می باشد؛ همچنین در زمنیة نمادهای ملّی و اسطوره ای حسینی با تکیه بر فرهنگ ایرانی و اسلامی و با اعتقاد به حکمت اشراق اشعار خود را می سراید. جمیل با نگاهی فرامکانی و فرازمانی به عاشورا می نگرد. نمادهای لب، خاکستر و خاکستری در شعر او، فضای استبداد و ابهام حاکم بر کشور عراق را مجسّم می نماید و زخم و جراحت حسین (ع)زبانی دیگر است؛ زبان دومی که تفسیر زبان وحی و پیامبر (ص) است.
حماسة عرفانی؛ از فرضیه تا واقعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعبیر «حماسه عرفانی» در نیم قرن گذشته و به ویژه در دو دهه اخیر، تداولِ قابلِ توجهی در حوزه پژوهش های ادبی یافته است؛ و حتّی عدّه ای از محققان، فرضِ وجودِ «حماسة عرفانی» را همچون ژانری مستقل در ادب فارسی طرح کرده اند. در پژوهش حاضر کوشیده ایم بر اساس نظریة جدید ژانر نشان دهیم که علی رغم وجود بعضی تشابهات میان جنبه هایی از متون حماسی و بعضی نمونه های ادب صوفیه، نهایتاً از منظرِ نقدِ ژانر نمی توان صحّت چنین فرضی را پذیرفت چرا که لحاظِ چنین ژانری نه با نیّت مؤلفان صوفی، به مثابة عاملی مهم در تعیین ژانر تطابق دارد، نه موجد پیش آگاهیِ راهگشایی برای خواننده است و نه اساساً کمکی به طبقه بندی دقیق تر و معقول تر گونه های ادب فارسی می کند. ضمن آنکه در توضیح مشابهت های موجود، توجّه به پدیدة «وجه»، و فرایندهایی چون «آمیختگی انواع» و ثباتِ فوق العادة صورت های ادبی در شرق ازجمله در ادبیات فارسی، و جریان مهاجرت مضامین و مفاهیم در بین انواع و قوالب مختلف، تبیین و صورت بندی منطقی تری را از موضوع میسر می سازد.
شعر کار شالیزار و تحلیل محتوایی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوبیتی ها نوعی از ادبیات عامه است که در سراسر کشور با نام های مختلف پراکنده اند. گسترة این ابیات بسیار وسیع است؛ اما عظمت ادب فارسی بر آن سایه انداخته و تا حال کمتر از ادب رسمی فارسی بدان پرداخته اند. برخی از اشعار دوبیتی ها هنگام کار خوانده می شود. آنچه در این مقاله معرفی شده، اشعار گیلکی کار شالیزار و بررسی برخی از مضمون های پربسامد آن است. در استان گیلان، زنان هنگام کار شالیزار شعرهای بسیاری می خوانند. برای این کار نخست پیکره ای (بیش از دویست قطعه شعر) به روش میدانی جمع آوری و در مرحله بعد از نظر موضوعی تحلیل شده اند. شعر مربوط به کار و شعر عاشقانه از مضمون هایی هستند که در ببیشتر اشعار تکرار می شوند. در این مقاله ضمن بررسی شعر کار در سه بخش کلی، مضمون های شعر کار گیلکی بررسی شده اند. شعرهای مربوط به شالیزار، باغبانی، چوپانی، ماهیگیری، چارواداری، و ... از شعرهای کار گیلکی بررسی شده در این مقاله هستند.
تحلیل شخصیّت های مُشرف، بر اساس روایت بیهقی، با توجّه به الگوی تیپ شناسی مایرز بریگز
حوزههای تخصصی:
بررسی روانشناسانه آثار ادبی در داستان ها و روایت های گوناگون، یکی از مهم ترین و عمیق ترین شیوه های شناخت متن است. بهره گیری از اصول و مبانی روانشناختی در تحلیل شخصیّت قهرمانان داستان ها، یکی از مهم ترین تعامل ادبیات و روانشناسی است. تاریخ بیهقی، یکی از مهم ترین آثار ادبی زبان فارسی است که به دلیل تعدّد داستان ها، وقایع تاریخی و تنوع در شخصیّت قهرمانان و خلق و خوی آنان، می تواند بر اساس تحلیل روانشناسانه مورد ارزیابی قرار گیرد. در راه شناخت شخصیّت های داستانی تاریخ بیهقی ، روش های مختلفی در روانشناسی مطرح می شود که در اصل برای شناخت واقعی انسان است. مدل روانشناختی معتبری که به نام "تیپ شخصیّت" یا "تیپ شخصیّتی" مطرح می شود یکی از ابزارهای مفید برای شناخت سریع انسان است. پل. دی. تیگر و باربارا بارون. تیگر بر اساس شاخص مایرز بریگز، شناخت آسان خصایص اصلی شخصیّت و چگونگی برقراری ارتباط موثرتر و گرفتن نتایج سریع تر را مطرح می کنند. در این پژوهش شخصیّت های مُشرف (جاسوس) و شخصیّت های که رازداری را به پرده دری ترجیح می-دهند، بر اساس ابعاد شانزده گانه تیپ شناسی مایرز بریگز مورد ارزیابی قرار می گیرند. با توجّه به نتایج حاصل از این پژوهش، گرایش شخصیّت های مُشرف تاریخ بیهقی به تیپ برون گرای شهودی متفکّر دریافت گر (ب ش م ر) و تیپ برون گرای حسی متفکّر قضاوت گر (ب ح م ق) بیشتر از سایر تیپ ها است.
«زن ستایی در شعر فارسی: بررسی و تحلیل ستایش ممدوحان زن در قصاید مدحی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدح و ستایش، از نخستین و گسترده ترین موضوعات شعر فارسی در عرصه ی ادبیات غنایی است. با نگاهی به شکل گیری، سیر تطور و نوع مدیحه پردازی شاعران از آغاز شعر فارسی تاکنون، آن چه بیش از همه به چشم می آید، ستایش ممدوحان مرد است. درکنار حجم انبوه ستایش از مردان، تعدادی از شاعران به مدح زنان نیز پرداخته اند. درواقع، به دلیل مخدّره و مستوره بودن زنان، به ویژه زنان حرم، شاعران اندکی توانسته اند به این حریم وارد شوند و در ستایش زنان شعر بگویند. بررسی این دسته از اشعار مدحی، علاوه بر بازنمایی گوشه ای دیگر از تاریخ، فرهنگ و ادبیات فارسی، راهی است برای شناخت هویت و جایگاه زن ایرانی در گستره ی تاریخی ادبی این سرزمین؛ و پاسخ گویی به پرسش هایی که در ادامه بیان شده، تلاشی است برای توصیف و تحلیل نوع نگرش شاعران به زن به عنوان ممدوح شعری و دستیابی به شیوه ی مدیحه پردازی آنان در ستایش ممدوحان زن: - آیا شاعران شگردهای ویژه ای را در ستایش ممدوحان زن به خدمت می گیرند؟ - اگر پاسخ مثبت است، چه شگردهایی؟ بررسی قصاید مدحی در ستایش زنان نشان می دهد، شاعران با تکیه بر صفات و ویژگی های زنانه و پیوند دادن آن با دیگر اجزای کلام، در کنار بهره گیری از نام و خصوصیات زنان برجسته ی اساطیری- حماسی، مذهبی و تاریخی، درپی هویت بخشی زنانه به ممدوح و ایجاد تناسب میان مضامین قصیده و شخصیت این زنان برآمده اند. از میان شاعران، خاقانی، سلمان ساوجی و قاآنی در این زمینه، توفیق بیشتری به دست آورده اند.
تصویر سازی زنان در قصه های عامیانه ی مردم فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصه از برجسته ترین و رایج ترین گونه های ادبیات عامه است. تصویرهایی از زندگی مردم زمانه، تضادهای طبقاتی و ستیزه جویی های اجتماعی، رفتار و روابط خانوادگی، گرایش های قومی و مذهبی، آداب و رسوم متداول را به زبان ساده و به صورت طنز بیان می کند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تصویرسازی زنان در قصه های عامیانه ی مردم فارس است. روش پژوهش کیفی و رویکرد تحلیل داده های آن توصیفی- تفسیری است. روش جمع آوری داده ها اسنادی و روش تجزیه و تحلیل داده ها، تحلیل محتوای کیفی جهت دار است. نتایج نشان داد که نقش های زنانه بیشتر از مردانه و نقش های سنی دختر جوان و مرد میانسال بیشتر از بقیه ی نقش هاست. شخصیت اصلی در بیشتر قصه ها زنان اند. زنان و مردان در صفات متعددی تصویر سازی شده اند و همچنین الگوی سفر و روایت جست و جو در قصه ها کاملا مردانه نیستند.