فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۹۸۱ تا ۱۰٬۰۰۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۱, Issue ۴۷, ۲۰۲۳
97 - 106
حوزههای تخصصی:
This research explored the intricacies of incitement as a speech act in political discourse, particularly in the context of the ongoing Russia-Ukraine conflict. Utilizing a mixed-methods design, the study combined qualitative analyses—focusing on rhetorical structures and pragmatic strategies—with quantitative evaluations of speech act frequencies. The corpus included speeches from prominent political figures delivered between February 2022 and March 2024, selected for their relevance to incitement. The analysis revealed that incitement often straddles the boundary between illocutionary and perlocutionary acts, showcasing how politicians use indirect language to maintain plausible deniability while still mobilizing action. This ambiguity complicates traditional classifications within speech act theory. Furthermore, the study highlights various persuasive strategies employed in political rhetoric, such as emotional appeals and historical analogies.The implications of this research are significant for understanding how language functions as a tool of political power, particularly in conflict situations. It provides insights into ethical considerations surrounding incitement in political communication, suggesting that awareness of linguistic strategies can help prevent escalation of tensions and promote more responsible discourse among leaders.
بازخوانی سیر دگردیسی درخت سرو و گیاه هوم در گذر از اسطوره به عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اساطیر ایرانی بحث اعتقاد به منشأ نباتی انسان با بحث جاودانگی در ارتباط است که با وجود تلاش های فراوان اهریمن و پیروانش در نابود ساختن نیروهای نیک و اهورایی، با دگردیسی پادشاهان و پهلوانان در هیأت گیاهان، موجودیت آنان حفظ شده، دگرباره به چرخه اساطیری بازگشته اند. این پژوهش با روش تحلیل محتوا در پی بررسی و تحلیل سیر دگردیسی مهم ترین اساطیر گیاهی- سرو و هوم- است که نتایج بررسی نشان می دهند سرو در پیوند با عنصر خورشید، با خدای مهر در ارتباط است و با آن که در اوستا و متون پهلوی نشانی از آن نیست، به استناد شاهنامه از متن گشتاسب نامه، سرو به عنوان درختی مقدس به دست زرتشت در زمین کاشته شده است. سرو در غزل عرفانی با تأثیرپذیری از غزل عراقی، نمادی از حسن و زیبایی است که در بیشتر دوره ها قداست آیینی و قدسی خود را حفظ کرده و خویشکاری های اساطیری آن تداوم پیدا کرده است؛ اما گاهی نیز دچار دگردیسی تحول شده است. هوم نیز اسطوره ای مهری است که در مراسم قربانی به عنوان نوشابه انوشگی استفاده می شده؛ اما در اوستای کهن با آن مخالفت شده است؛ اما در اوستای متأخر و متون پهلوی تا حدودی به خویشکاری اساطیری خویش بازگشته و حتی تا مقام ایزدی پیش رفته است. این اسطوره در شاهنامه و متون پهلوانی دگردیسی انسانی را تجربه کرده و در متون عرفانی با انتقال خویشکاری های خود به آب حیات و می عرفانی دچار دگردیسی انتقال شده است.
نقد کهن الگویی شخصیّت مردان از مجموعه داستان های «یکی بود یکی نبود» از محمّدعلی جمال زاده با تکیه بر نظریه های جین شینودا بولن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۲
216 - 195
حوزههای تخصصی:
تاکنون نظریّه های متنوّعی در شاخه های گوناگون علمی درباره مقوله شخصیّت مطرح شده که آراء جین شینودا بولن از آن جمله است. او با رویکردی کهن الگویی و نظرداشت اسطوره های یونانی به بازنمایی ابعاد جدیدی از هر شخصیّت بر مبنای صفاتی که دارند، پرداخته است. نظرات بولن در ارائه خوانشی نوین از متون داستانی و شخصیّت های حاضر در آن، تأثیری مطلوب دارد. به این اعتبار، در پژوهش حاضر با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی، شخصیّت های مجموعه یکی بود یکی نبود از محمدعلی جمال زاده بر اساس آراء کهن الگویی شینودا بولن بررسی شده است. در اینجا ویژگی های کهن الگویی شخصیّت ها با توجّه به کنش ها و عملکرد روانی آنان مورد نظر است که می تواند لایه های پنهان شخصیّت ها را بروز دهد. نتایج تحقیق نشان می دهد در کلّیّت این مجموعه شاهد نفوذ کهن الگوهای هادس، زئوس، هفائستوس، دیونوسوس و هرمس در دنیای درون و بیرون شخصیّت ها بوده ایم که برآیند این اثرگذاری گاهی مثبت و گاهی منفی بوده است. این امر بیانگر اعتقاد جمال زاده به خاکستری بودن شخصیّت انسان ها و زدودن غبار مطلق انگاری (خوب یا بد) در مواجهه با دیگران است. همچنین، مشخص گردید که شیخ جعفر در داستان رجل سیاسی دارای پیچیده ترین شخصیّت که نشانه هایی از کهن الگوهای زئوس (قدرت طلبی)، هرمس (حقه بازی و پیام رسان)، هفائستوس (عدم رضایت درونی، ضعف در مهارت های سیاسی و ...) در کنش، گفتار و اندیشه وی دیده می شود. شخصیّت های دیگر، کاملاً ساده و قابل پیش بینی خَلق و پردازش شده اند.
خلاقیت استعاری در داستان های کوتاه زکریا تامر (مورد کاوی دو مجموعه داستان کوتاه صهیل الجواد الأبیض و دمشق الحرائق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان شناسان شناختی منکر خلاقیت استعاری شاعران و نویسندگان نیستند. براساس نظریه «شعرشناسی شناختی» لیکاف و ترنر (1989) شاعران و نویسندگان در آثارشان اغلب از همان استعاره های مفهومی معمولی در زبان عادی و روزمره استفاده می کنند و خلاقیت شاعرانه نتیجه به کارگیری و تغییر استادانه همین استعاره های مفهومی روزمره در اثر بهره گیری از چهار ابزار مفهومی: گسترش، پیچیده سازی، پرسش و ترکیب است. هدف اصلی از این پژوهش معرفی این شگردها و بررسی قابلیت کاربرد آن ها در تحلیل شناختی پاره ای از استعاره های نو در دو مجموعه از داستان های کوتاه زکریا تامر (1931) نویسنده مشهور و معاصر سوری است. تحلیل داده ها نشان می دهد تامر در داستان هایش از همان استعاره های مفهومی روزمره استفاده کرده است. بنابراین، خلاقیت این نویسنده می تواند نتیجه بهره گرفتن از ابزارهای نامبرده در کاربرد استادانه استعاره های معمولی باشد. برپایه تحلیل داده ها، تامر در آفرینش استعاره های بررسی شده، بیشتر از ابزار ترکیب و کم تر از ابزار پرسش بهره برده و از ابزارهای گسترش و پیچیده سازی به طور متوسط استفاده کرده است. نتایج به دست آمده همچنین نشان می دهد تامر با بهره گیری هوشمندانه از استعاره علاوه بر ایجاد ظرافت و زیبایی در بیان، مفاهیم و پیام داستان هایش را به خواننده انتقال می دهد.
Impact of the Neurolinguistic Approach on English Language Learners’ Implicit and Explicit Knowledge of English Articles(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The neurolinguistic approach (NLA) nests the claim that both internal and external grammars (i.e., implicit and explicit grammar knowledge) develop through an intensive orality-based pedagogy. The present study put this claim to the test focusing on Iranian English language learners’ development of implicit and explicit knowledge of definite and indefinite English articles (EAs). Forty-three Iranian English language learners constituting 2 intact lower-intermediate classes were randomly assigned to a control group (CG; N = 20) and an experimental group (EG; N = 23). EG underwent four 1.5-hr project-based sessions of NLA-based instruction on definite and indefinite EAs. Each session began and ended with authentic oral practice of the structure under study. There was (a) a paragraph reading phase followed by rule induction and (b) a writing phase in between the two oral practice phases. CG was presented with reading texts (amply instantiating EAs), rule explanation, and communicative tasks. A timed grammaticality judgment test and an EA-focused oral proficiency interview were employed to estimate the participants’ implicit knowledge, and an untimed grammaticality judgment test and a metalinguistic knowledge test were deployed to measure their explicit knowledge. ANOVA results showed (a) EG’s development of implicit and explicit knowledge of EAs, but CG’s development of only explicit knowledge of EAs, and (b) EG’s significantly greater gain in both knowledge types. The findings reveal NLA’s potential for the development of both types of knowledge concerning definite and indefinite EAs, and have implications for the intensive instruction of knotty structures for low proficiency L2 learners.
بررسی فرآیند آوایی کشش جبرانی در گویش تایبادی بر اساس نظریه بهینگی
حوزههای تخصصی:
کشش یک واحد به دلیل حذف یا کوتاه شدگی واحد مجاور را کشش جبرانی می نامند. این فرایند در بسیاری از گویش ها و زبان ها متداول است. هدف از انجام این پژوهش بررسی فرایند کشش جبرانی در گویش تایبادی در چارچوب نظریه نوین بهینگی است. این گویش را ساکنان شهر تایباد و برخی از روستاهای نزدیک به این شهر که در 225 کیلومتری جنوب شرقی مشهد در استان خراسان رضوی واقع شده است، به کار می برند. داده های حاصل از پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی از 10 گویشور بومی زبان و با استفاده از پرسشنامه گرد اوری شده ا ند. با بررسی داده ها در چارچوب نظریه بهینگی، مهم ترین محدودیت های حاکم بر صورت های بهینه گویش تایبادی به لحاظ کشش جبرانی مشخص شد. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که این فرایند در این گویش در چهار وضعیت به وجود می آید. حذف سایشی و انسدادی چاکنایی در دو جایگاه میانی و پایانی و همچنین حذف غلت w موجب کشش واکه مجاور این همخو ان ها می شود. علاوه براین، در برخی موارد حذف یا کوتاه شدگی یک واکه می تواند منجر به کشش همخوان مجاور یا همان تشدید شود. اگرچه نظریه مورایی به صورت بهتری می تواند به توضیح این فرایند بپردازد، اما تمام این موارد بر اساس جداول بهینگی نیز قابل تبیین هستند.
Impact of Iranian EFL Teachers’ Achievement Value Orientation on Reflective Teaching: The Mediating Role of Job Performance(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۲, Issue ۵۰, Autumn ۲۰۲۴
11 - 22
حوزههای تخصصی:
Teachers who possess an achievement value orientation may concentrate on establishing ambitious objectives for themselves, as well as creating opportunities for pupils to showcase their abilities and attain success. This can increase student motivation and ultimately improving job performance. While previous teachers' reflective studies in the field of English as a foreign language (EFL) have examined a wide range of variables, certain variables such as EFL teachers' achievement value orientation and job performance related to reflective teaching have remained under-researched. To this end, this study examined the EFL teachers' achievement value orientation factor identified as having a contributive role in EFL teachers' reflective teaching regarding the mediating role of job performance. The study sample consisted of 237 Iranian EFL teachers aged between 25 and 60. Based on the results of structural equation modeling (SEM), EFL teachers' achievement value orientation directly and significantly influences counterproductive work behavior (CWB) dimension of their job performance as well as metacognitive and affective dimensions of their reflective teaching. It was also shown that task performance (TP) has a direct effect on cognitive, contextual performance (CP) on cognitive and critical, and CWB on the metacognitive dimension of reflective teaching. The results also indicated that the CWB dimension of job performance mediates the impact of EFL Teachers’ achievement value orientation on metacognitive dimension of their reflective teaching. Teacher training programs should emphasize the importance of developing an achievement value orientation in teachers and reflective teaching should be promoted as a key component of teachers' professional development.
متن، زبان و محیط زیست: از نقد زیست محیطی تا زبان شناسی زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره ۱۵ بهمن و اسفند ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۸۴)
373 - 403
حوزههای تخصصی:
نظریه ادبی در کل، ارتباط میان نویسندگان، متون و جهان را بررسی می کند. در بیشتر نظریه های ادبی «جهان» با اجتماع یا سپهر اجتماعی مترادف است. نقد زیست محیطی و مطالعات سبز، مفهوم «جهان» را گسترش می دهد تا کل محیط زیست را دربر بگیرد. اگر با اولین قانون محیط زیست موافقت کنیم، که هر چیزی با چیز دیگری ارتباط دارد، می توانیم به عنوان فرضیه در این تحقیق بگوییم که ادبیات به عنوان متن زبانی در سطحی بالاتر از دنیای فیزیکی، مانند عنصری زیبایی شناختی شناور نیست، بلکه ادبیات درواقع نقشی را در دنیای پیچیده جهانی بازی می کند که در آن انرژی، اجسام و ایده ها با هم تعامل دارند. ازاین رو امروز، زبان و چگونگی کاربرد آن، می تواند در خدمت بازنمایی استعاری و نمادین طبیعت و نیز دارای جهت گیری انتقادی در قبال بحران های زیست محیطی باشد. این مقاله که از نوع تحقیقات کیفی است با روش توصیفی تحلیلی به رابطه متن زبانی و محیط زیست پرداخته است و با تحلیل چارچوب های فکری و نظری نقد زیست محیطی، موضوع زبان شناسی زیست محیطی را بررسی کرده است. مصادیق مورد بحث این مقاله شامل نمونه هایی از ادبیات شعری و ادبیات نمایشی است. درواقع هدف اصلی این مقاله، با این پرسش کلیدی گره خورده است که متن زبانی (ادبیات) چگونه می تواند فراتر از روش های کلاسیک نقد ادبی، بحران های زیست محیطی جهان معاصر را مورد توجه قرار دهد و در مقابل این مسئله مهم بشری، مسئولیت زبان شناختی را برعهده بگیرد.
ترتیب انواع افزوده در فارسی گفتاری معیار؛ پژوهشی پیکره بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
221 - 242
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش کاربرد و ترتیب انواع افزوده در بندهای بی نشان فارسی گفتاری با استفاده از داده های طبیعی بررسی شده است. بر اساس داده های پژوهش (1506 بند بی نشان) میزان کاربرد افزوده از بقیه سازه های بند (فاعل و موضوع های درونی فعل) بیشتر است و این سازه در همه جایگاه های بند استفاده می شود، هر چند کاربرد آن در جایگاه های اول تا چهارم بیشتر است. این رفتار با توجه به ماهیت افزوده به عنوان سازه ای توضیحی که اطلاعاتی درباره رویداد و مشارکان آن به دست می دهد، رفتاری منطقی است. به علاوه، بر اساس تقسیم بندی انواع افزوده ، مبتنی بر داده های پژوهش، پنج افزوده توصیفی، زمان، مکان، حالت و مقدار پرکاربردترین افزوده ها هستند. افزوده زمان در ابتدای بند، قبل یا بعد از فاعل، و افزوده توصیفی در میانه بند و در همراهی با موضوع های درونی و/یا فعل بند بیشتر به کار می رود. با این وجود به نظر نگارنده برای تعیین جایگاه افزوده های مکان، زمان و حالت باید پیکره های بزرگتر فارسی گفتاری معیار بررسی شود. نتایج این مطالعه برای تحقیقات مختلف از جمله ترتیب سازه های فارسی، تفاوت های گفتار و نوشتار سودمند است.
مقایسه شناختی مؤلفه های استعاره مفهومی ترس بین نابینایان و بینایان جغرافیای زبانی-فرهنگی ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۸
141 - 170
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی و مقایسه مفاهیم استعاری ترس در گفتار روزمره بزرگسالان بینا و نابینای مادرزاد در جغرافیای زبانی-فرهنگی ایلام می باشد. به این منظور، داده های پژوهش از 50 گویشور این منطقه در دو گروه آزمودنی شامل 25 نفر بزرگسال نابینا به عنوان گروه آزمایش در رده سنی70-18 سال و 25 نفر بزرگسال بینا به عنوان گروه کنترل همتای آنها گردآوری شدند. به منظور نمایش چگونگی بیان استعاری ترس در گفتار این دو گروه از افراد علاوه بر نگاشت-ها، پربسامدترین حوزه های مبدأ نیز شناسایی و معرفی شدند. تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی در نرم افزارSPSS صورت گرفت. یافته های مربوط به درک استعاره های مفهومی عواطف مشخص ساخت که از نظر فراوانیِ استعاره ها، تفاوت معنی داری بین بزرگسالان بینا و نابینا وجود نداشت، اما فراوانی منشأهای حسی به کاررفته برای قلمروهای مبدأ ترس در گفتار این دو گروه با یکدیگر متفاوت بود، به طوری که افراد نابینا برای بیان ترس به طور معنی داری حواس چشایی و لامسه را بیشتر از افراد بینا به کار بردند(P<0.05). مقایسه داده های به دست آمده از پژوهش با مدل قلمروهای مبدأ کووچش (2002) نشان داد که از نظر کاربرد قلمروهای مبدأ ترس، مطابقت کامل بین آن ها وجود نداشت.
دفع شر در ستیزه: با تمرکز بر بهرام یشت و اثروه ودا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باورهای مذهبی و اعتقادات کهن در میان هندو ایرانیان جایگاه ویژه ای دارد. در باور این قوم کهن اعتقاد به حضور همزمان دئوه ها و اهوره ها، نیروهای شر و خیر در جهان هستی امری بدیهی است، که در آن همواره نیروهای شرور و اهریمنی در قالب های گوناگون سعی در آسیب رسانی به گروه مقابل خود یعنی آفریده های اهوره ایی و نیک هستند. در چنین فلسفه ای دفع نیروهای مخرّب و آسیب رسانی که در جدال دائمی با گروه مخالف خود هستند، ضرورت استفاده از انواع طلسم ها، تعویذها و دیگر مناسک رمزآلود را برای قومی جنگجو که خواهان پیروزی در نبرد هستند، امری طبیعی و اجتناب ناپذیرمی کند. در این پژوهش سعی کرده ایم با بررسی بهرام یشت که به ایزد جنگاوری بهرام در اوستا اختصاص دارد، و مقایسه آن با اثروه ودا در متون باستانی هندی، به تشابهاتی که در آداب دفع شرارت نیروهای اهریمنی در هر دو مورد نام برده وجود دارد، بپردازیم. آنچه در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است از این قرار است: مشابهت در استفاده از نیروی خارق العاده کلام مقدس، استفاده از گیاهان مقدس (به طور موردی: هوم/ سومه)، حیوانات خاص با قدرت هایی جادویی یا استفاده از عضوی از آن ها (به طور موردی: مرغ وارغنه/ پر)، و استفاده از سنگ های خاص (به طور موردی: سیغوئیر/ سنگ ریزه)
Typology of Negation in the Ardalani Variety of Sorani Kurdish(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study aims to explore negation patterns in Ardalani, a variety of central Kurdish (Sorani) spoken mainly in Sanandaj, within the typological framework proposed by Miestamo (2005). This framework explains the main negation patterns found in the languages of the world as symmetric, asymmetric, and symmetric-asymmetric. Although Miestamo applied this stypological framework to analyze a wide range of languages, none of the Kurdish dialects are represented in his study. The data used in the present study comprises 263 negative sentences with their affirmative counterparts, which were obtained from the spoken Sorani material broadcast on Kurdistan Radio and Television. The results indicate that Ardalani follows a symmetric-asymmetric pattern. It reveals a symmetric pattern in the past tense with perfective and imperfective habitual aspect but displays an asymmetric pattern in the imperfective continuous aspect and modal structures. For the sentences in the imperfective continuous aspect, the speakers apply either A/Fin/Neg-LV or A/Cat/ATM. In the former, the verb loses finiteness and the features move to the available copula in the structure. In the latter, the aspect changes from continuous to habitual, a more common strategy. Modal structures also follow A/Cat/ATM, in which the modal marker is removed and replaced with the negation marker. However, the modal content remains semantically the same as its affirmative counterpart.
Iranian EFL Teachers’ Perceptions of Learner Autonomy and their Beliefs about the Role of Textbooks in Fostering it: A Mixed-Methods Study
حوزههای تخصصی:
In recent years, there has been a growing recognition of learner autonomy; however, the roles of teachers and language materials in fostering in have not received due attention. This mixed methods study investigated the association between what Iranian teachers perceived of LA and what they thought about the role of textbooks in fostering EFL learners’ LA, and to what extent they believed the principles of LA in their classrooms. The participating teachers were 200 male and female teachers that taught Iranian tenth-grade EFL textbook in senior high schools of Qom, Arak, and Karaj. The first instrument was a questionnaire developed by Borg and Al-Busaidi (2012), which primarily focused on the teachers’ perspectives and opinions about LA. The second questionnaire was used to investigate how Iranian EFL teachers think the EFL textbook Vision 1 helps foster LA. The questionnaire was developed based on the LA principles (Fenner & Newby, 2000). The last instrument was an interview protocol that was developed by the researcher to gain a deeper understanding of teachers’ promoting LA in their teaching. The interview protocol also was based on Fenner and Newbys’ (2000) principles. For this study, the questionnaire data were collected through two questionnaires. Moreover, an interview protocol was used to gather qualitative data from 12 teachers, who participated in the interviews (i.e., 2 face-to-face and 10 online interviews). The result of the bivariate correlation test showed that there was a significant relationship between teachers’ perception of learner autonomy and their opinions about the LA-fostering role of the Iranian 10th-grade EFL textbook. The results of the interview analysis showed that the principles of learner autonomy were largely approved of by the interviewees. The study has some implications for textbook developers, teachers trainers, and teachers.
بررسی نشانگرهای فراگفتمانی تعاملی در سخنرانی های تحلیف رؤسای جمهور ایالات متحده و روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
395-412
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر آن است تا با استفاده از مدل فراگفتمانی هایلند به مطالعه نشانگرهای فراگفتمانی تعاملی در سخنرانی های تحلیف روسای جمهور ایالات متحده و روسیه (1991 2018) بپردازد. سپس، با تجزیه و تحلیل آمار به دست آمده نشان دهد که چرا و چگونه از این نشانگرها برای نیل به اهداف خود استفاده کرده اند. در این پژوهش، از دو روش کمی و کیفی برای محاسبات آماری و تجزیه و تحلیل نتایج و برای تعیین معناداری تفاوت ها از آزمون خی دو استفاده شده است. تفاوت معناداری در استفاده از نشانگرهای فراگفتمانی تعاملی در سخنرانی های تحلیف روسای جمهور هر دو کشور وجود داشت. با بررسی دقیق تر این نکته نیز روشن شد که تفاوت معنا داری در استفاده از نشانگرهای تأکیدی و احتیاطی به صورت جداگانه وجود دارد. همچنین، محاسبه آماری بین روسای جمهور دو کشور به صورت مقایسه ای نشان داد که استفاده از درگیرسازها بین سخنرانی های تحلیف روسای جمهور دو کشور تفاوت معناداری دارد؛ این معناداری همچنین در استفاده از خوداظهارها نیز مشهود بود. محاسبات آماری نشان دادند که روسای جمهور کشورهای ایالات متحده و روسیه در سخنرانی های تحلیف از نشانگرهای فراگفتمانی تعاملی درگیرساز بیشتر استفاده کرده اند.
تدوین الگوی فراگیر ویژگی های مدرسان زبان: دیدگاه های فارسی آموزان غیر ایرانی درباره دانش ها، توانش ها و ویژگی های بنیادین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
55 - 84
حوزههای تخصصی:
نقش مدرس زبان در فرآیند تدریس و یادگیری بسیار مهم است و بر کیفیت آموزش، تجربیات یادگیری زبان آموزان، عملکرد تحصیلی، رشد شخصی و اعتماد به نفس تأثیر می گذارد. هدف این پژوهش شناسایی و الگوسازی ویژگی های یک مدرس کارامد در تدریس زبان فارسی به عنوان زبان دوم است. برای این منظور، با استفاده از مطالعات میدانی و پرسش نامه ، پاسخ های 63 نفر از زبان آموزان فارسی و دانشجویان غیرایرانی دختر و پسر گرد آوری شد. یافته ها اهمیت دانش آموزش کاوی، دانش محتوای زبانی و توانش های اجتماعی و عاطفی در کارآیی مدرسان زبان فارسی را مورد تأکید قرار می دهند. زبان آموزان در بخش ویژگی های شخصیتی، ادب و احترام به شخصیت زبان آموزان را که به ایجاد یک محیط یادگیری مشارکتی کمک می کند، در اولویت قرار می دهند. گوش دادن فعالانه به نظرات فراگیران و ایجاد اعتماد به نفس در آنها توسط مدرس نیز از جنبه های مهمی است که ارزش ارتباط فعال را برجسته می کند. از نظر توانش های اجتماعی و عاطفی، زبان آموزان تشویق به یادگیری زبان خارج از برنامه را بسیار ارزشمند می دانند و بر نیاز به انگیزه و حمایت از نظر خودکارامدی تأکید می کنند. اهمیت راهبردهای انگیزشی و توانش های ارتباطی خوب نیز مهم شناخته شده و بر نقش آنها در آموزش موفق زبان تأکید شده است. در زمینه دانش آموزش کاوی، زبان آموزان سه توانش ضروری را شناسایی کردند: ارائه توضیحات درباره دستور و واژه با استفاده از مثال های واقعی، طراحی درس های واضح و هدفمند و ارائه محتوای آموزشی به شیوه های آموزشی متنوع. یافته ها نیز بر اهمیت توانش در تدریس، آموزش آشکار و سازگاری تأکید می کند. مهارت در خواندن، نوشتن، گفتار و درک شنیداری در کنار آشنایی با قواعد و واژگان زبان فارسی از نظر دانش محتوای زبانی بسیار مهم تلقی می شود. این مهارت ها به درک جامع زبان کمک می کنند. از نظر فناوری، زبان آموزان اهمیت گنجاندن ابزارهای دیداری و صوتی در یادگیری زبان را تصدیق می کنند. زبان آموزان استفاده از نرم افزار آموزش زبان، واژه نامه های برخط، ابزار ترجمه و منابع دیجیتالی برای فعالیت های تعاملی مانند آزمون های برخط را در اولویت قرار می دهند. این یافته ها نقش فزاینده فناوری در آموزش زبان را برجسته می کنند. سایر نتایج نشان می دهند که تفاوت معناداری در دیدگاه های فارسی آموزان و دانشجویان غیرایرانی از یک طرف و به لحاظ ویژگی های مطلوب یک مدرس کارامد میان جنسیت ها وجود ندارد. یافته های این پژوهش اطلاعات متنوعی را درباره ویژگی های حیاتی مورد نیاز تدریس زبان در اختیار مدرسان قرار می دهد و به بهبود استانداردهای آموزشی برای جذب مدرس و نیز درک مدرسان از دیدگاه های زبان آموزان کمک می کند.
از نشانه تا کنش- معنا : تحلیل ابعاد بازآرایی در سفرنامه سه سال در آسیا اثر آرتور دوگوبینو با تکیه بر نظریه کنش - معناشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره ۱۵ بهمن و اسفند ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۸۴)
241 - 270
حوزههای تخصصی:
سفرنامه ها به عنوان یکی از مهم ترین منابع شناخت «خود» در آینه «دیگری» محسوب می شوند. هنگامی که «خود» در سفرنامه به بازنمایی «دیگری» می پردازد، همواره بخشی از واقعیت «دیگری» را به خوانندگان نشان می دهد. گزینش واژگان در جهت نگارش واقعیت به «گفت وگومندی نام گذاری» که حوزه ای از «کنش معناشناسی» است، مرتبط می شود. کنش معناشناسی، به مثابه نوعی معناشناسی، تولید معنا در زبان و فرایندهای گذر از زبان به گفتمان به واسطه انواع کنش های اجتماعی، فرهنگی و زبانی را مورد تحلیل قرار می دهد. در این راستا، بررسی «بازآرایی» در متن سفرنامه می تواند به عنوان مسئله اصلی پژوهش، روشنگر مکانیسم های خودگفت وگومندی باشد که طی آن گفته پرداز با گفتمان خود وارد گفت وگو می شود. از این رو، سفرنامه سه سال در آسیا اثر کنت آرتور دوگوبینو، نویسنده نام آشنای فرانسوی، به عنوان منبع تحقیق انتخاب گردید. هدف تحقیق، آشکارسازی ابعاد زبان شناسانه و تازه ای از شیوه معرفی «دیگری» به زبان «خود» در سفرنامه است. در مقاله حاضر تلاش شده است تا ضمن معرفی نظریه کنش معناشناسی، فرایند بازآرایی در سفرنامه گوبینو بررسی و به این پرسش ها پاسخ داده شود: چگونه بازآرایی می تواند در سطح زبانی به معرفی «دیگری» بینجامد و این موضوع تا چه حد در برقراری گفت وگوی بینافرهنگی مؤثر خواهد بود؟ نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که علی رغم گسست های چاپی و بیانی، گوبینو غالباً سعی در ایجاد تعادل میان دو جهان «خود» و «دیگری» در سطح زبانی کرده و فرایند نام گذاری را تا حد زیادی مصون از دیدگاهی نژادپرستانه و فرادستانه نگاه داشته است.
Combined Effect of Critical Thinking and Dynamic Assessment on Enhancing Iranian EFL Learners’ Writing Performance: A Focus on Teaching Writing Strategies(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۲, Issue ۴۸, Spring ۲۰۲۴
67 - 77
حوزههای تخصصی:
This study aimed to explore the combined impacts of critical thinking and dynamic Assessment on enhancing the writing performance of Iranian EFL learners, specifically focusing on teaching writing strategies. We selected 80 intermediate-level participants from a pool of approximately 200 language learners at an accredited institute (Gooyesh). These participants were divided equally into two experimental and control groups. The experimental group (EG) received writing strategies through the application of critical thinking principles and dynamic assessment. The control group (CG) received writing strategies through traditional methods without receiving critical thinking or dynamic assessment principles. The two groups underwent a writing pre-test to assess their initial writing skills, and after the treatment, to measure their writing improvement, they took a post-test using the same evaluation criteria as those of the pre-test. Then, appropriate statistical tools were employed to gauge the participants' writing progress as a result of the instructional methods. The results indicated that integrating dynamic assessment and critical thinking strategies significantly improved participants' written communication skills. These findings hold promise for EFL instructors, curriculum designers, and material developers.
Enhancing Students' Growth in Productive Skills through Standardized Grading Procedures and Customized Constructive Feed-Forward(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This research investigated the effects of applying standardized grading procedures and tailored constructive feedback on the development of students' productive skills, with a specific focus on writing and speaking abilities in the Deanship of Preparatory Year students at the University of Imam Abdulrahman Bin Faisal, Saudi Arabia. The study introduced two programs: a writing portfolio program and a speaking remedial program. These programs aimed to assess students' strengths and weaknesses in these skills before offering individualized feedback from teachers between two assessment points. Pre- and post-program scores were compared, and teachers' reflections were gathered. The results demonstrate that students experienced substantial improvements in their scores, with progress ranging from 29% to 66% following the implementation of these initiatives. Additionally, the study revealed that teachers also benefited from these programs, leading to a reevaluation of the quality and quantity of their feedback and an adjustment in their teaching approaches to better support their students. These findings underscore the significance of providing constructive feedback in higher education institutions. They highlight the necessity of implementing feedback systematically and methodically to cater to the needs of struggling students, enhance the learning experiences of high-achieving students, and professionalize the processes of learning, assessment, and student support.
Unveiling Vocabulary Learning Strategies: A Mixed Methods Study among EAP Students(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۶, No.۳۲, Spring & Summer ۲۰۲۳
119 - 144
حوزههای تخصصی:
This study focused on the importance of Vocabulary Learning Strategies (VLSs) in English for Academic Purposes (EAP) and how Iranian EAP students learn academic vocabulary. The study used a predominantly quantitative approach by gathering data from 238 participants through online self-report VLS questionnaires, which were analyzed using SPSS-26. A triangulation approach was used to ensure accuracy and consistency, with qualitative data gathered through semi-structured interviews with 20 students. The analysis revealed that participants frequently used strategies for incorporating new vocabulary into their repertoire. Additionally, teacher-related, student-related, and material-related themes emerged through coding the participants’ beliefs. The results indicated that raising learners’ consciousness of VLSs, training teachers, providing tasks for all language skills, using technology, materials revision, and developing autonomous and independent learning can help with vocabulary acquisition and the satisfaction of EAP students. Overall, this study highlights the importance of VLSs in EAP and provides insights into effective strategies for acquiring academic vocabulary.
رده شناسی سازه های متقابل با نگاهی به زبان فارسی
منبع:
پازند سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۱
5 - 26
حوزههای تخصصی:
ساختارهای متقابل گاهی حالت پیچیده ای از معنا را به خود می گیرد یعنی ظرفیت فعل با نقش های معنایی مطابقت ندارد و پیچیدگی زمانی مطرح می شود. این پیچیدگی به لحاظ ساختار صرفی-نحوی می تواند جمله را با چالش درک روبه رو کند. بنابراین زبان ها راه حل های متنوعی را برای نحوه کدگذاری موقعیت های متقابل در ساختار بند به کار می گیرند. رده شناسی اخیر این تنوع را از دیدگاه های مختلف نشان داده است، اما برای تعیین اینکه چگونه ویژگی های صرفی و معنایی مختلف با یکدیگر تعامل دارند و چه ارتباط و همبستگی ضمنی با سایر بخش های نظام زبانی وجود دارد، به کار بیشتری نیاز است. رده شناسی نظری اهمیت ساختارهای متقابل را برای درک ما از ساختار دستوری به صورت متقابل زبانی برجسته می کند. در زبان فارسی، ساختار متقابل به طور فنی و جامع بررسی نشده است و در عوض، معمولاً اصطلاح مطابقه در این مورد به کار می رود؛ بنابراین، در این پژوهش قصد بر آن است تا با بررسی نمونه هایی از انگلیسی، فارسی و چند زبان دیگر بررسی شود که آیا ساخت های تقابلی تاثیری بر تغییر در ظرفیت فعل دارد؟ و در نهایت آیا می توان در ساختار متقابل و به اصطلاح «ارجاع متقابل» در مقایسه بینازبانی به همگانی رسید؟ در این راستا، مطالعه حاضر، در چارچوب رده شناختی، با استفاده از داده های زبانی و مقایسه بینازبانی صورت گرفته است و همچنین تبیین های مورد استفاده در چارچوب نظری پژوهش حاضر همسو با آرای ندژالکو (2007) و ایوانز (2008) انجام شده است.