فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۹۰۱ تا ۴٬۹۲۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش مثبت تماشای فیلم و سریال در یادگیری غیررسمی زبان انگلیسی که در پژوهش های بین المللی به اثبات رسیده است، هدف پژوهش حاضر پاسخ به پرسش هایی در خصوص موقعیت های مختلف یادگیری زبان انگلیسی در خارج از کلاس درس و نیز دیدگاه دانشجویان ایرانی در رابطه با جایگاه محصولات سینمایی در تقویت مهارت های زبان انگلیسی است. داده های تحقیق به دو صورت کمی و کیفی از طریق پرسش نامه و مصاحبه از میان دانشجویان سال اول کارشناسی رشته های مختلف جمع آوری شده است. نتایج کلی پژوهش حاکی از آن است که دانشجویان بسیاری به تماشای فیلم و سریال انگلیسی به صورت زبان اصلی و با کمک زیرنویس تمایل دارند. دیگر نتایج نیز مؤید این مسئله است که دانشجویان از میان فعالیت های خارج از کلاس درس از قبیل خواندن کتاب یا تماشای آنلاین ویدیوهای انگلیسی و ... در جهت یادگیری زبان انگلیسی، زمان بیش تری را به گوش کردن به آهنگ های انگلیسی و تماشای فیلم و سریال انگلیسی اختصاص می دهند. با توجه به اینکه اکثر شرکت کنندگان، فیلم و سریال های خارجی را از طریق زیرنویس فارسی تماشا می کنند، به نظر می رسد زیرنویس بین زبانی در تقویت مهارت های زبانی و یادگیری تصادفی دارای اهمیت است. به علاوه زبان آموزان، تماشای فیلم و سریال انگلیسی را از سه نظر مثبت ارزیابی کردند: آشنایی با تلفظ واژگان، تقویت مهارت های شنیداری و افزایش دامنه واژگان.
اطلس برخط زبان های ایران: طراحی، روش شناسی و نتایج اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولف رتبه علمی، رشته/ گروه دانشگاه مرتضی طاهری اردلی استادیار زبان شناسی گروه زبان انگلیسی؛ پژوهشکده بختیاری شناسیدانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایران. اریک آنونبی استاد زبان شناسی و زبان فرانسویدانشگاه کارلتون، اُتاوا، کانادا. اِیموس هِیز مدیر فنی، مرکز تحقیقات ژئوماتیک و نقشه نگاری (GCRC)دانشگاه کارلتون، اُتاوا، کانادا. زهرا آذین دانشجوی دکتری زبان شناسی، مستندسازی و احیای زباندانشگاه کارلتون، اُتاوا، کانادا. ژینو ابراهیمی دانشجوی کارشناسی ارشد علوم شناختی، دپارتمان علوم اجتماعیدانشگاه کایزرسلاترن، کایزرسلاترن، آلمان. اِرگین اُپنگین مدرس دانشگاه کردستان هولیر، اقلیم کردستان، عراق. نوش آذرین اتابکی کارشناسی ارشد (فارغ التحصیل) زبان شناسی همگانیدانشگاه تهران، تهران، ایران. آدام اِستون عضو پژوهشی، مرکز تحقیقات ژئوماتیک و نقشه نگاری (GCRC)دانشگاه کارلتون، اُتاوا، کانادا. دونالد استیلو پژوهشگر بازنشستهموسسه انسان شناسی تکاملی ماکس پلانک، لایپزیک، آلمان. المیرا اسماعیل پور دانشجوی دکتری زبان شناسی همگانیدانشگاه الزهرا، تهران، ایران. مریم امانی بابادی دانش آموخته دکتری زبان شناسی همگانیدانشگاه پیام نور، تهران، ایران. محمد اورنگ دانشجوی دکتری زبان شناسی همگانیدانشگاه ایالتی نیو سوز ولز سیدنی استرالیا. الهام ایزدی دانش آموخته دکتری زبان شناسی همگانیدانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران. رابرت اُیکل محقق ژئوماتیک، مرکز تحقیقات ژئوماتیک و نقشه نگاری (GCRC)دانشگاه کارلتون، اُتاوا، کانادا. نوال بحرانی کارشناسی ارشد (فارغ التحصیل) زبان شناسی همگانیدانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران. حبیب برجیان پژوهشگردانشگاه کلمبیا، نیویورک، امریکا. آوا بهرامی کارشناسی ارشد (فارغ التحصیل) آموزش زبان انگلیسی دانشگاه صنعتی شریف، تهران، ایران. حمیده پشتوان کارشناسی ارشد (فارغ التحصیل) زبان شناسی همگانیدانشگاه الزهرا، تهران، ایران. شیوا پیریایی دانشجوی دکتری زبان شناسی همگانیدانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران. پیمان پیش یار دهکردی دانشجوی دکتری زبان شناسی، دپارتمان زبان شناسی و زبان انگلیسیدانشگاه کَنتربری، کرایستچرچ، نیوزیلند. پریسا ثابت همت آبادی دانشجوی دکتری زبان شناسی کاربردی؛ مدرس زبان انگلیسی با اهداف کاربردیدانشگاه کارلتون. کالج الگونکوین، اُتاوا، کانادا. شیما جعفری دهقی استادیار زبان های باستانی ایران، گروه زبان و ادبیات فارسیدانشگاه ولایت، ایرانشهر، ایران. مریم جلیلی دوآب کارشناسی ارشد (فارغ التحصیل) زبان شناسی همگانیدانشگاه سمنان، سمنان، ایران. فرانک جمال الدین دانشجوی دکتری زبان شناسی همگانیدانشگاه فردوسی مشهد، ایران. کامیار جولایی دانش آموخته دکتری زبان شناسی همگانیپژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ایران. حسن حاجی شعبانیان کارشناسی ارشد (فارغ التحصیل) زبان شناسی همگانیدانشگاه آزاد واحد تهران مرکز، تهران، ایران. ژیلا خانجانی استادیار زبان شناسی همگانیدانشگاه پیام نور، استادیار گروه ادبیات و زبان های خارجه، ص. پ: 193953697، تهران، ایران. لیلا دیانت دانش آموخته دکتری زبان شناسی همگانیدانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران. علی رشیدی کارشناسی ارشد (فارغ التحصیل) زبان شناسی همگانیدانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران. رضا رضوانی بروجنی کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانیدانشگاه آزاد اسلامی واحد خمین، ایران. زهره رهنما کارشناسی ارشد (فارغ التحصیل) زبان و ادبیات فارسیدانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان، زنجان، ایران. زینب زمانی گندمانی دانشجوی کارشناسی ارشد آموزش زبان انگلیسیدانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایران. لَئورنسیا شرایبر دستیار پژوهشی زبان شناسی همگانیدانشگاه بامبرگ، بامبرگ، آلمان. نگار شرافت کارشناسی ارشد (فارغ التحصیل) زبان شناسی همگانیدانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران. جعفر شیخ الاسلامی استاد زبان شناسی کاربردی و مطالعات گفتمانی؛ زبان شناسی و واسطه گری فرهنگیدانشگاه کارلتون، اُتاوا، کانادا. مینا صالحی کارشناسی ارشد (فارغ التحصیل) فرهنگ و زبان های باستانی ایراندانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران. مهناز طالبی دستنایی دانش آموخته دکتری زبان شناسی همگانیدانشگاه الزهرا، تهران، ایران. علی اکبر عابدیان کاسگری کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانیموسسه انتشارات دگراندیشان، تهران، ایران. مریم سادات غیاثیان دانشیار زبان شناسی همگانیدانشگاه پیام نور، تهران
تفاوت های سبکی غزل حافظ و سلمان ساوجی از نظر کاربست فعل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیبایی های ادبی و هنری غزل حافظ بر همگان مبرهن است؛ امّا این زیبایی ها زمانی بیشتر آشکار می شود که با غزل های دیگر شاعران و بویژه غزل هایی که مورد توجّه وی بوده و در استقبال از آن اشعار، غزل هایی هم زمینه سروده؛ بررسی مقایسه ای گردد. چنین بررسی هایی تا حدّی می تواند این امر را محرز کند که چرا غزل دوستان از خوانش غزل حافظ در مقایسه با غزل هایی با همان زمینه؛ حظّی وافرتر و متفاوت تر دریافت می کنند. زبان شناسی نقش گرای هلیدی که در تحلیل متون ادبی کارآمد نشان داده شده؛ در پاسخ به این پرسش می تواند کمک نماید. در این رویکرد، فرانقش تجربی که به بازنمایی تجربه های انسان از جهان بیرون و درون می پردازد؛ بیانگر محتوای گزاره ای بند است که به وسیله فعل اصلی بیان می شود و به آن فرایند می گویند. در جستار پیشِ رو، با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و آماری، در پی پاسخ به این پرسش هستیم که غزل حافظ و سلمان از نظر کاربست انواع فرایندها چه تفاوت هایی با هم دارند و این تفاوت ها چه تأثیراتی بر سبک غزل این دو شاعر و به تبع آن التذاذ ادبی شعر آنان دارد. نتایج این پژوهش حاکی از این است اگرچه هر دوی این آثار در یک ژانر مشترک (غزل) نوشته شده اند و دارای زمینه تقریباً مشابهی هستند؛ امّا گزینش های فعلی انگیخته از زبان آنان متفاوت است. حافظ به بهره گیری از فرایندهای «ذهنیِ آرزویی و عاطفی»، و فرایندهای «مادّیِ تبدیلی» توجّه بیشتری نشان داده و تمایز سبکیِ غزلیّات هم زمینه او نسبت به غزل های سلمان در رنگ و بوی عاطفی و همچنین پویایی غزل وی نهفته است
The first conference on issues in English Language teaching in Iran نخستین کنفرانس در رابطه با مسائل آموزش زبان انگلیسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش ایدئولوژی در ساخت و گزینش استعاره مفهومی مرگ در اشعار احمد شاملو و فریدون توللی از منظر نظریه ی گفتمانی استعاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه ی گفتمانی استعاره چاریس- بلک مدعی شده است که منابع فردی از جمله شناختی و عاطفی، کاربردشناختی و زبانی و همچنین منابع اجتماعی از جمله چشم اندازهای ایدئولوژیک، دانش تاریخی و فرهنگی نقش مهمی در ساخت و انتخاب استعاره در گفتمان دارند. نگارنده در این مقاله سعی کرده است تأثیر ایدئولوژی را در ساخت استعاره های مفهومی مرگ در اشعار شاملو و توللی به نمایش بگذارد . در حقیقت پرسش های اساسی پژوهش این است که آیا ایدئولوژی های مختلف شاعران بر ساخت استعاره های مفهومی مرگ تاثیرگذار است؟ حوزه های مبداء استعاره های مفهومی مرگ در اشعار شاعران از چه حوزه های معنایی تشکیل شده است؟ روش تحقیق از نوع همبستگی بین متغیر معنایی ایدئولوژی و متغیر معنایی استعاره مفهومی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ایدئولوژی های متفاوت شاعران منجر به ساخت و انتخاب استعاره های متفاوت شده است. شاملو در اشعار خویش بیشتر از استعاره های مربوط به حوزه معنایی طبیعت، خانواده، موسیقی، دریانوردی، سفر و حیوانات نحیف استفاده کرده است، اما توللی در اشعار خویش بیشتر از استعاره های مربوط به حوزه های معنایی حیوانات درنده و خوفناک، طبیعت، اهریمن و جنگ استفاده کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که ایدئولوژی اهمیت زیادی در ساخت و انتخاب استعاره در متون ادبی دارد و همچنین منابع فردی از جمله عوامل شناختی و عاطفی، کاربردشناختی و زبانی هم در ساخت استعاره در متون ادبی حائز اهمیت هستند.
واژه "نوه" در کتیبه اشکانی شاپور اول در حاجی آباد و تطبیق آن با متون میانرودانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
369 - 387
حوزههای تخصصی:
ساختار و معنایِ بیشتر واژه ها، به کاربرد، نقش و اهمیتی بر می گردد که برای کاربرانش در زمان نخستین، داشته است. همچنین، شماری از واژه ها، طیِ تاریخِ یک زبان، به دلایلی از زبانِ دیگر وام گرفته شده اند که این فرایند یکی از ویژگی های زبانی است. بر پایه این فرایند و طیِ مهاجرت اَریه ها به فلات ایران و جایگزین شدن به جای تمدن های میانرودانی، دگرگونی هایی در زبان های ایرانیِ باستان پدید آمد. همچنین، زبان های ایرانی باستان، تأثیراتی از زبان های میانرودانی باستان پذیرفتند. واژه «نوه» از جمله واژه هایی است که شکلِ نخستین آن، در هند و اروپایی و اَریه ای آغازین بازسازی شده است. هدف از نوشتنِ مقاله، این است که ساختار واژه «نوه» یا «پور-پور» را در کتیبه حاجی آباد شاپور اول، بررسی نمائیم و اینکه این واژه مرکب از چه نوع ساختار زبانی پیروی می کند. از این رو، روش کار، نخست بررسی ساختار واژه «نوه» در دوران هند و اروپایی و متن های ایرانی باستان است. سپس، ساختِ دیگر آن را که به صورت «پور-پور» در کتبیه جاجی آباد است، با هم ساخت خود در متن های میانرودانی مقایسه شد تا از جنبه ساختاری، به تغییر شکل آن در دوران میانه زبان فارسی و تأثیرپذیری آن از زبان های میانرودانی پی برده باشیم.
نشانگرهای زبانی ساخت های کذب در فارسی: یک پژوهش زبانی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی و تحلیل ساخت های دروغ در زبان فارسی است و در این راستا، به بررسی رابطه بین میزان استفاده از «نشان گرهای احتیاط»، «نشان گرهای نفی»، «کلمات حسی»، «کلمات مجزاگر» و «ضمایر» با کذب جملات پرداخته شده است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی در یک جامعه آماری فارسی زبان شامل 28 نفر مرد و زن و در دو گروه سنی به انجام رسیده و برای نشان دادن معناداری ارقام از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بین میزان استفاده از «نشان گرهای احتیاط» و «کلمات مجزاگر» با کذب جملات رابطه ای معکوس و معنادار برقرار است، بدین سان که هر چه میزان استفاده از «نشان گرهای احتیاط» و «کلمات مجزاگر» در جملات بیش تر باشد، احتمال کذب جملات کاهش می یابد. از سوی دیگر، بین میزان استفاده از «نشان گرهای نفی»، «کلمات حسی» و «ضمایر» با کذب جملات رابطه ای مستقیم و معنادار برقرار است؛ بدین معنا که هر چه میزان استفاده از «نشان گرهای نفی»، «کلمات حسی» و «ضمایر» در جملات بیش تر باشد، احتمال کذب جملات نیز افزایش می یابد.
The Effect of Teaching Vocabulary through Synonymous, Semantically Unrelated, and Hyponym Sets on EFL Learners’ Retention تأثیر تدریس واژه ها از طریق گروه واژه های مترادف، فاقد ارتباط معنایی، و دارای شمول معنایی بر بیادسپاری فراگیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Many textbooks include semantically related words and sometimes teachers add synonyms, antonyms, etc. to the words in order to present new vocabulary items without questioning the possible effects. This study sought to investigate the effect of teaching vocabulary through synonym, semantically unrelated, and hyponym sets based on Higa’s (1963) proposed continuum. A total of 120 Iranian intermediate EFL adults were selected and classified into two high and low language proficient learners based on their PET (2003) scores. They learned the vocabulary items based on the three above-mentioned methods. Learners’ vocabulary achievement was measured using Paribakht and Wesche’s (1993) Vocabulary Knowledge Scale (VKS) in order to assess both the quantitative (number of learnt vocabulary [NLV]) and the qualitative knowledge of vocabulary (depth of learnt vocabulary [DLV]) by administering the same test twice with a two-week interval for obtaining ST and LT results. To address research questions, two independent two-way ANOVAs and two mixed design two-way ANOVAs were conducted. The results revealed that the learners from synonym sets group gained better ST vocabulary achievement quantitatively and language proficiency level proved not to play any significant role in the learners’ vocabulary accomplishment based on belonging to any given group. It was also revealed that quantitatively hyponym, semantically unrelated, and synonym set groups were respectively the most effective methods of clustering that lead to less forgetting in LT which supports Higa’s proposition.
آموزش زبان خارجی را از چه سنی آغاز کنیم؟
حوزههای تخصصی:
موضوعات و مضامین شرقی درادبیات نمایشی کلاسیک فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین بخش های تاریخ ادبیات فرانسه به دوره ادبیات نمایشی کلاسیک در قرون شانزدهم و هفدهم و هجدهم میلادی مربوط می شود که در جریان آن آثار نمایشی برجسته ای توسط نمایش نامه نویسان بزرگ فرانسوی، چه به صورت تراژدی و چه به شکل کمدی، با استفاده از اصول و قواعد مکتب ادبی کلاسیسیم و موضوعات اصیل عهد یونان و روم باستان خلق شده اند؛ اما این نویسندگان علاوه برآن از مضامین گوناگون حکایات و داستانها و افسانه های شرقی برگرفته از منابع غنی و پربار فرهنگ و ادب تمدن های کهن شرق به ویژه ایران (پارس)، عثمانی (ترک)، هند و چین نیز برای خلق آثار بدیع و تازه نمایشی خود بهره گرفته اند. در این مقاله به اختصار به بررسی این موضوعات و مضامین گوناگون شرقی در ادبیات نمایشی کلاسیک فرانسه پرداخته می شود.
ارجاع، مصداق های واقعی و مصداق های گفتمانی
حوزههای تخصصی:
نظریه ارجاع مستقیم در مورد برخی مسائل معنی شناختی، از جمله مسئله ارجاع به لاوجود و مسئله جایگزینی اسامی خاص هم مرجع در جمله های نگرش گزاره ای با مشکل مواجه می شود؛ زیرا تنها چیزی که در این نظریه معنی یک عبارت را تشکیل می دهد مصداقِ مرتبط با آن است. در این مقاله، سعی بر آن است که با تکیه بر آنچه «مصداق گفتمانی» نامیده می شود، به دو پرسش اساسی در این زمینه پاسخ داده شود: الف) چرا جایگزینی دو عبارت هم مرجع در یک جمله نگرش گزاره ای ارزش صدق جمله را تغییر می دهد؟ ب) چگونه می توان به ماهیت هایی در متن ارجاع داد که به مصداقی واقعی در جهان خارج ارتباط نمی یابند؟ در پاسخ، گفته می شود که آنچه مرجعِ عبارات را تشکیل می دهد، مصداق های گفتمانی مرتبط با یک یا چند مصداق واقعی متشکل یا یک مصداق انتزاعیِ غیرمتشکل است. در واقع، ارجاع پدیده ای پویا و چند سطحی است که زبان و جهان توأماً در آن دخیل اند.
Alternative Assessments and EFL Learner Autonomy(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Applied Language Studies,Vol ۹, Proceedings of the First International Conference on Language Focus, Autumn ۲۰۱۷
111 - 124
حوزههای تخصصی:
Alternative assessments have evolved from an epistemological change in education. They see assessment and instruction as two sides on the same coin which go hand in hand. The traditional roles of both teachers and learners are, consequently, modified which is essential for better language development. In this line, the present study aimed at comparing the effects of portfolio and journal writing assessment on EFL learners’ autonomy. The study followed a quasi-experimental design with two study groups having a pre-test, treatment, post-test format. To this end, 39 EFL learners whose scores on PET test were one standard deviation above and below the mean were selected for the groups which were then randomly assigned for two treatment types, namely portfolio assessment (PA) and journal writing assessment (JWA). The groups’ autonomy levels were compared by one-way ANCOVA, the results of which did not reveal any significant difference in the positive effects of these two common alternative assessments. It was inferred that language teachers can take the advantage of any or both of these alternative assessment types to improve their learners’ autonomy and make them lifelong language learners. The great role of autonomy in language learning and further pedagogical implications for the findings for language learners, teachers, and curriculum developers are discussed in the paper.
زبـــــان و ادب: گروه های صوتی در تاریخ بلعمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
راهکارهای مترجمان در انتقال گویش شخصیت های رمان (مطالعه موردی ترجمه های رمان چهره مرد هنرمند در جوانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های پیش روی مترجمان رمان، بازآفرینی نشانه های گویش در گفتار شخصیت هاست. گفتار آمیخته به گویش، اطلاعات مهمی راجع به هویت، پیشینه فرهنگی و جایگاه اجتماعی شخصیت ها فراهم می آورد و از این رو، بی توجهی مترجم در انتقال آن، خواننده متن مقصد را از درک صحیح چارچوب گفتمانی متن اصلی محروم می سازد. به طور کلی، بازآفرینی گویش آمیختگی گفتار شخصیت ها به کمک دو راهکار استاندارد/ساده سازی و جبران انجام می گیرد. استفاده از راهکار جبران، منجر به بازتولید بخشی از گفتار گویش آمیخته می شود، در حالی که استفاده از راهکار استاندارد/ساده سازی، در بیشتر موارد، گونه گویشی را به گونه نوشتاری تقلیل می دهد. مقاله حاضر به تبیین کارکرد راهکارهای مذکور، در انتقال نشانه های گویش انگلیسیِ ایرلندی در دو ترجمه رمان چهره مرد هنرمند در جوانی می پردازد. طبق نتایج به دست آمده از این پژوهش، در سطح واژگانی، مترجمان از هر دو راهکار برای انتقال گفتار گویش آمیخته بهره گرفته اند، با این تفاوت که مترجم دوم (منوچهر بدیعی) در مقایسه با مترجم اول(پرویز داریوش) از راهکارهای جبرانی متنوع تری جهت انتقال نشانه های گویش آمیختگی استفاده کرده است. در سطح دستور زبان، هر دو مترجم، در اغلب موارد بر راهکار استاندارد/ساده سازی متمرکز شده اند و از انتقال ویژگی های دستوری انگلیسیِ ایرلندی چشم پوشی کرده اند.
آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان بر پایه رویکرد داستان گویی با تکیه بر داستان های مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تحوّل آموزش زبان دوم از آغاز قرن نوزدهم رویکردها و روش هایی همچون روش دستور-ترجمه، روش شنیداری-گفتاری و روش مستقیم در این زمینه به کار گرفته شده اند؛ با طرح نظریه ی آموزش زبان ارتباطی نیز رویکردهای محتوامحور متعدّدی شکل گرفت. آموزش مبتنی بر داستان یکی از رویکردهای مهم آموزش زبان دوم است که در مقاله ی حاضر معرّفی گردیده و نشان داده می شود که برای آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان به عنوان رویکردی کارآمد می تواند مورد توجه قرار گیرد. در این نوشتار پس از مروری کلّی بر روش های مختلف آموزش زبان و بیان اهمیت هر یک، بر آموزش مهارت زبانی از طریق داستان گویی تأکید می شود و از میان داستان های موجود در زبان فارسی داستان های مثنوی که برآمده از ارزش های عام بشری هستند به عنوان منبعی معتبر برای تولید محتوای آموزشی انتخاب می گردند. با این انتخاب علاوه بر معرفی جنبه های مختلف فرهنگ ایرانی اسلامی می توان به یک رویکرد بومی در آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان نیز نزدیک شد.
جایگاه تفکر نقادانه در نظام آموزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظام های آموزشی سراسر دنیا، انگاره آموزش تفکر در سطوح عالیتر از یک سو و استفاده از مطالب درسی به عنوان ابزاری برای تفکر از سوی دیگر سبب شده تا تفکر نقادانه به عنوان یک مفهوم بنیادین و یک آرمان آموزشی مطرح شود. انجام پژوهش به منظور فهم اینکه تفکر نقادانه به عنوان آرمانی آموزشی تا چه میزان واقعیت آموزشی پیدا کرده از اهمیت بسزایی برخوردار است. این پژوهش بر آنست تا جایگاه تفکر نقادانه در نظام آموزشی ایران را مطالعه و بررسی کند. در این راستا با بهره گیری از پرسشنامه های موجود و بومی سازی آنها از 300 شرکت کننده بزرگسال دارای مدرک دیپلم تا دکتری تخصصی مصاحبه به عمل آمد. نتایج پژوهش نشان داد که بیشتر شرکت کنندگان آشنایی کافی با تفکر نقادانه و نقش آن در آموزش ندارند و آموزش به شیوه سنتی که متمرکز بر حفظ مطالب درسی باشد را تجربه کرده اند. تفاوت معنا داری بین رشته های مختلف یا رده های تحصیلی مختلف مشاهده نشد.
وضعیت ادبیات آلمان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش تدریـس: نامه خاموش!
حوزههای تخصصی: