فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۰۲۱ تا ۹٬۰۴۰ مورد از کل ۱۰٬۵۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
نگاهی به پژوهش: ارزیابی محتوای کتاب های زبان انگلیسی دوره ی راهنمایی تحصیلی (ارائه چارچوب علمی بهینه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Sapir-Whorf Hypothesis and English and Persian Idioms and Proverbs(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب ۱۳۸۴ شماره ۲۴
حوزههای تخصصی:
واژگان بافتی
زیبایی شناسی فرآیند آموزش/ یادگیری در زبان های خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قلم ۱۳۸۴ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
"آموزش زبان امروز بیش از هر روز دیگر نیازمند هدایت به سوی مسیری نو یعنی زیبایی شناسی می باشد. در حقیقت، زیبایی شناسی آموزش زبان امری است که فعالیت آموزش و یادگیری را به جریانی لذت بخش، تعاملی، تحسین برانگیز و پویا تبدیل می سازد. در نظر گرفتن بعد زیبایی شناختی برای آموزش زبان یعنی دستیابی به شگردی که به جای تکیه بر انتقال اطلاعات مربوط به زبان، قواعد و عناصر شناختی آن، بر حضور (اینجا و اکنون) و احساس (""وجود"" و""هست"") زبان آموز تکیه دارد. همین دو عنصر هستند که زبان آموز را همواره در حالت فعال و پویا نگاه می دارند.
از این جهت، آموزش زبان باید به دنبال ایجاد نوعی شناخت زیستی در کلاس های زبان باشد. چنین شناختی با توجه به راهکارهای ارایه شده در این مقاله سبب می گردد تا میزان حضور و حساسیت هر زبان آموز آن قدر افزایش یابد تا دیگر به جای شناخت های مکانیکی زبان و فراگیری قواعد آن در کلاس های زبان، با واقعیت جدیدی روبرو شویم که می توان آن را زبان زیستی نامید. بر این اساس و با توجه به بعد زیبایی شناختی زبان، همان طور که در این مقاله نشان داده می شود، زبان آموز تبدیل به موجودی پویا و حساس می گردد که همواره در وضعیت تعامل و عکس العمل دایم نسبت به موقعیت زبانی که در آن می باشد، قرار می گیرد"
دگرگونی انسان گرایی عرفانی در شعر معاصر فارسی، مثال از سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قلم ۱۳۸۴ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
در نگاه اول واضح و مبرهن است که مفاهیم عرفان و انسان گرایی در تضاد با یکدیگر قرار دارند. در حقیقت، تعاریف داده شده در مورد این دو کلمه، که بسیار موجز هستند، منجر به ایجاد یک تقارن بی معنا و ناتمام می شوند. بر اساس معیارهای غربی، بشرشناسی جایگاه انسان را در مرکز عالم هستی می داند و به طور اساسی رابطه افقی وی با سایر هم نوعانش را در نظر می گیرد. این در حالی است که عرفان اتحاد و رابطه عمودی بین قلمرو بشری و الهی را مد نظر دارد. مقاله حاضر سعی در توصیف کلمات این دوگانگی آشکار و پرداختن به خصایص چنین ترکیبی را دارد. بخش گسترده ای از مقاله به روند ترکیبی (و از بعضی جهات انتقادی) این مساله اختصاص داده خواهد شد. در دنباله، روند ترکیبی خود را با پرداختن به سهراب سپهری، شاعر ایرانی ادامه خواهیم داد که مجموعه هشت کتاب وی در به تصویر کشاندن فرضیه مان نقش به سزایی دارد.
بررسی انواع تاکید در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح تاکید [focus] حداقل در دو معنی در مباحث زبانشناسی به کار رفته است: نخست، اشاره به سازه یا عبارتی دارد که از حیث آوایی برجسته تر از سازه های دیگر جمله تلفظ می شود (جکنداف1972، ولدووی 1990، ولدووی و انگدال 1996، روت 1995)، و کاربرد دوم آن به معنای بخشی از جمله است که دارای اطلاع نو می باشد و از آن به عنوان تاکید جمله یاد می شود (جکنداف1972، ولدووی 1990، روت 1995، کیدوای 2000، ایشی هارا 2000، برونتی 2003، کولز 2003). تاکید را می توان در زبان های مختلف با استفاده از ابزار آوایی، صرفی و نحوی نشان داد. برخی زبانها از یکی از این ابزار استفاده می کنند؛ برخی دیگر از همه این ابزار برای بیان تاکید استفاده می کنند (ولدووی و انگدال 1996، زوبی زارتا 1998، کیدوای 2000). در بسیاری اوقات از ترکیبی از ابزارهای نحوی ، صرفی و آوایی برای نشان دادن تاکید استفاده می شود. در این مقاله سعی بر آن است تا نشان دهیم در زبان فارسی انواع تاکید کدامند و چه تفاوتهایی با همدیگر دارند. به این منظور سعی می شود تعریف مشخصی از تاکید ارائه شود و تفاوت آن با مبتدا [topic] ، و زمینه [ground] یا پیش انگاره [presupposition] مشخص شود. همچنین میان تاکید اطلاعی [information focus] جمله که در هر جمله وجود دارد ، دارای اطلاع نو می باشد، می تواند بخشی از جمله یا کل آن را شامل شود، و فقط شامل موضوعهای درونی [internal arguments] و متمم ها می باشد؛ و تاکید تقابلی [contrastive focus] که تاکید نشاندار است، لزوما در هر جمله ای وجود ندارد، علاوه بر داشتن اطلاع نو، معنای تقابل [contrast] یا نوعی برجستگی [prominence] در خود دارد، فقط شامل واژه یا بخشهای کوچکتر از واژه می شود، و می تواند شامل همه موضوعها و ادات [adjunct] نیز باشد؛ تفاوت می گذاریم.
ساخت سببی زبان فارسی بر اساس طرح پوسته فعلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از زمانیکه لارسن ( 1988 ) استدلال کرد که گروه فعلی از دو پوسته ( لایه ) یکی با هسته فعل سبک و دیگری با هسته فعل واژگانی تشکیل شده است ، زبانشناسان کو شیده اند تا بر این اساس ساخت های متعددی را در زبان های مختلف تجزیه و تحلیل کنند و نقایص و اشکلات احتمالی آن را بررسی نمایند و در تکامل آن تعدیل هایی بوجود آورند . ساخت سببی فارسی با توجه به گوناگونی و تنوع ساختار نحوی آن می تواند در این راستا مورد توجه واقع شود .
داده های این مقاله نشان می دهد که ساختار درونی ساخت های سببی فارسی تا حدودبسیار زیادی با طرح لارسن سازگار است . ساخت های سببی زبان فارسی به درستی نشان می دهند که گروه فعلی از دو فرافکن فعلی فعل سبک و فعل واژگانی تشکیل شده است . فعل سبکی که بعنوان هسته پوسته فعلی بالائی قرار می گیرد به دو صورت بدون نمود آوائی و با نمود آوایی به صورت ؛ ’’کردن‘‘ٍ ٍٍ و یا پسوند ’’: ان‘‘ : در ساخت سببی فارسی تظاهر می یابد. همچنین در این مقاله استدلال شده است که در برخی موارد فعل سبک سببی در همنشینی با فعل های متفاوت از خودرفتار متفاوت بروز می دهد بر این اساس بنظر می رسد که نظریه هایی صرفا صوری که ملاحظات معنایی را نادیده می انگارند نمی توانند به نحوی مطلوب به تحلیل ساخت های زبان بپردازند .
همچنین این پژوهش نشان می دهد که حداقل در یک مورد ملاحظات نقشی نقش معنا داری را در تحلیل ساختار نحوی ایفا می کنند . شاید بتوان از آن به عنوان شاهدی در جهت تعامل نقش و ساختار نحوی که نقش گرایان بر آن تاکید می ورزند استفاده کرد.
اهمیت یافته های لهجه شناسی در مطالعات تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ابتدا به تعریف و توصیف لهجه شناسی به عنوان رشته ای مستقل با اهداف و روش های خاص خود میپردازیم. سپس به طور اجمالی زبانشناسی تاریخی ، اهداف کلی و روشهای رایج در آن را توضیح می دهیم. این توضیحات به ما در شناخت خاستگاه لهجه شناسی کمک خواهد کرد. آنگاه تاریخچه توجه ایرانیان به گوناگونی های لهجه ای را مرور می کنیم و سرانجام به دو نمونه عینی از کاربرد لهجه شناسی در زبانشناسی تاریخی اشاره می نماییم. در این گزارش بیشتر از منظر مطالعات تاریخی به کاربرد های لهجه شناسی توجه می کنیم و سعی ما در این است که با به دستدادن شواهد و مثال های عینی از فارسی و لهجه های ایرانی اهمیت لهجه شناسی را در مطالعات تاریخی باز نماییم.
تغییرات تلفظی واژگان فارسی هنگام استفاده درگفتار رسمی زبان نوشتاری ترک زبانان تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان عنصر اصلی فرهنگ است و چند زبانگی دقیق ترین بازتاب چند فرهنگی است. کشور ما را به اعتباری می توان چند زبانه دانست، زیرا که در درون مرزهای سیاسی خود اقوام مختلفی را جای داده که هر کدام از آنها همچنان که دارای فرهنگی کم و بیش خاص خوداند، دارای زبان خاص خود به عنوان یکی از عناصر فرهنگی خود نیز به شمار می روند.اقوام مختلف، در عین حال که هر یک از مراحل تاریخ اجتماعی خود را به شکل خاصی پیموده اند، هیچ وقت به حالت انزوا نزیسته اند بلکه در حال ارتباط با اقوام دیگر به سر برده اند. همین مسئله ارتباط اجتناب ناپذیر جوامع بشری، به تنهایی می تواند دلیل کافی برای تأثیر متقابل زبان های آنان دریکدیگر باشد. به این ترتیب، زبان درگذرزمان، تحت تأثیر زبان همسایه قرار می گیرد و دچار تحول و دگرگونی می شود، به طوری که در سیر عادی و طبیعی خود حتی ناگزیر به قبول کلمات بیگانه می گردد، منتها اثراین قرض گیری را معمولاً با مجزا ساختن واژه ی مورد نظر از وابستگی های دستوری زبان اصلی و تعدیل و تغییر آن براساس قوانین آوایی خود از بین می برد. بنابراین، کلمه ای که به این شکل وارد زبان می شود با قواعد خاص تطبیق یافته و خللی در استقلال زبان وارد نمی سازد.
بر اساس بررسی انجام یافته، زبان آذری نیز پس از قرض گیری واژه های فارسی به دلایل مختلف )پرکردن خلاء فرهنگی، اعتبار اجتماعی زبان قرض دهنده و... (تغییراتی را در سطح آوایی به روی واژه وارد کرده است که می توان آن را معلول فرآیندی دانست که طی آن، واژه های قرضی، خود را با ساخت آوایی زبان قرض گیرنده تطبیق می دهند و تلفیق لازم در آنها صورت می گیرد.
در این مقاله سعی برآن بوده تا قواعد واجی حاکم بر فرآیندهای واجی که با عمل کردن تعدادی از آنها نمودهای روساختی وام واژه ها به دست می آید کشف و معرفی شوند. این فرآیند ها )هماهنگی واکه ای، همگونی همخوان ها، فرآیند مربوط به ساخت هجا، فرآیند درج واکه – تقویت و تضعیف) با قاعده های مختلف، با استفاده از توصیف تغییرات حاصله در مشخصه های واجی و گاهی با استفاده از متغییر های α و ß و قواعد گشتاری بیان شده اند.
بررسی گفتمانی، منظور شناختی، و معنایی قابلیت فراگیری و تجزیة دوگانة پارامتر ضمیرافکنی در دستور جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بنیان دستور جهانی چامسکی به ارائه پاسخ به این پرسش معطوف است که شالودة نظریه پردازی در زبان شناسی چیست (چامسکی، ١٩٨٦). نخستین پرسشی که در این زمینه مطرح می شود، این است که «دانش زبانی از چه تشکیل می شود؟» از دیدگاه چامسکی، دانستن یک زبان به منزلة قرار داشتن در وضعیت ذهنی خاصی است که مشخصة آن، ساختار شناختی خاص متشکل از دستگاه قواعد و اصول است. پرسش دیگری که شالودة نظریه پردازی در زبان شناسی است، این است که «دانش زبانی چگونه فرا گرفته می شود؟» این پرسش به مشکل منطقی فراگیری زبان می انجامد که جنبة خاصی از مشکل افلاطونی است. پاسخ چامسکی به این پرسش در تمامی آثارش، فرضیة ذاتی بودن زبان است که طبق آن، انسان از دانش زبانی ذاتی و غیرآگاهانه برخوردار است که قوة زبان نام دارد. دستور جهانی مربوط به ماهیت این دانش پیشینی برحسب همگانی های زبانی است که نظریة اصول و پارامترها نام دارد. براساس تعامل این اصول با پارامترهای برخوردار از ارزش مقید و غالبا"" دوگانه است که همگانی های زبانی و تنوع زبانی در اردوگاه چامسکی تبیین می شود (چامسکی، ١٩٩٣، ١٩٩٥؛ چامسکی و لاسنیک، ١٩٩٣). یکی از جذابیت های اصلی دستور جهانی، ارائه پارامترهایی است که دستورهای قابل اکتساب را محدود می کند و حیطة از پیش تعیین شده ای را مشخص می کند که هر دستور خاص، در چارچوب آن قرار می گیرد. یکی از این پارامترها که چامسکی (١٩٨٢) خصوصا"" پس از پلموتر (١٩٧١)، تارالدسن (١٩٧٨)، یگلی (١٩٨٢)، و ریتسی (١٩٨٢) وضع کرد، پارامتر ضمیرافکنی است. این پارامتر معین می کند که آیا می توان فاعل یک جمله یا بند را حذف کرد یا خیر. این پارامتر دارای دو ارزش است: ضمیرافکنی و ضمیرگذاری. براساس دستور جهانی، زبان های ضمیرافکن مانند فارسی و ایتالیایی، دارای جمله های بدون فاعل اند، حال آنکه، زبان های ضمیرگذار مانند انگلیسی و فرانسه، فاقد این جمله هااند. این مقاله به نقد پارامتر ضمیرافکنی از منظر (١) قابلیت فراگیری این پارامتر، (٢) نقش عوامل گفتمانی، منظورشناختی، و معنایی، (٣) تقسیم ساده انگارانة زبان ها به ضمیرافکن و ضمیرگذار می پردازد.
ممکن ها و ناممکن های ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه با دو پیام « معادل » در دو « رمز» متفاوت سرو کار دارد . وقتی پیامی از «صورت» اصلی به « صورت » دیگری منتقل می شود، اگر کار ترجمه درست باشدکمترین تفاوت مسلّم بین پیام موجود در «صورت» متن اصلی و پیام عرضه شده در «صورت» متن ترجمه، همان «تغییر صورت» یا «تغییر شکل » پیام است. بنابراین، هر ترجمه ای در صورتی که درست و دقیق باشد می تواند فقط «معادلی» برای اصل باشد و نه « مساوی» با آن، زیرا در دو «طرز بیان» یا دو «رمز» متفاوت، هرگز نمی توان دو پیام کاملاً برابر یا «مساوی» را عرضه کرد. مقالة حاضر، تلاشی است در جهت تبیین ممکن بودن تعادل و ناممکن بودن برابری کامل با اصل در ترجمه.
شکوفایی نهضت ترجمه در عصر عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیر تحول و شکل گیری نهضت و شکوفایی ترجمه در عصر عباسی و عواملی که موجب این نهضت علمی در جهان اسلام گردید، در این نوشتار مورد بررسی قرار می گیرد. از جمله این عوامل، توسعه روابط دولت اسلامی با سایر کشورها، امنیت اهل کتاب، وجود امکانات، بهبود وضع اقتصادی، اعزام گروه های علمی به دیگر کشورها و غیره است، ولی مهمتر از همه، انگیزه نیاز بوده که مترجمان را وادار به ترجمه آثار دیگران می نموده است؛ چه نیاز مادی یا معنوی. البته تشویق خلفای عباسی به امر ترجمه نیز موجب رونق بازار ترجمه و پیدا شدن مترجمان مشهور در عصر عباسی گردیده است.
رویکردی پژوهشی به ماهیت نقد ترجمه: کاربردهای آموزشی و پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث اصلی این مقاله تحلیل گفتمان محققان و پژوهشگران زمینه نقد ترجمه به منظور کشف ماهیت نقد ترجمه است. این مقاله با نگرشی تحلیلی، توصیفی، و تطبیقی دیدگاه های زبان شناسان، ترجمه شناسان، و مترجمان را تجزیه و تحلیل کرده است. نتیجه نشان می دهد که به نظر همه محققان، نقد ترجمه ماهیتی پژوهشی دارد و می تواند آثار مختلفی بر ابعاد گوناگون نظام تربیت مترجم داشته باشد. لازمه چنین رویکردی بازنگری و تحول در زمینه های تهیه و تدوین مطالب درسی، آموزش، و روش های آزمون ترجمه می باشد و روش های سنتی دیگر پاسخگوی نیازهای رشته مطالعات ترجمه در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات نیست. با توجه به این که در رشته های مرتبط تحقیقات گسترده و نظام مندی صورت گرفته است، می توان اصول و مبانی آنها را مطالعه کرد و اشتراکات را اقتباس نمود و با اتخاذ روش های خلاق، نظام آموزشی مدون تربیت مترجم را ارایه کرد. به خاطر این که در این حوزه ها در طول سال ها، تحقیقات فراوانی انجام گرفته است و ترجمه شناسان می توانند با تجزیه و تحلیل آنها رسیدن به هدف در ابعاد گوناگون را تسهیل نمایند.
بررسی مقوله الهام ادبی در ادبیات کلاسیک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قلم ۱۳۸۴ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
"آنچه از بررسی کلی مبحث الهام ادبی در ادبیات کلاسیک ایران بر می آید این است که اعم نویسندگان و شعرای این سرزمین، برجسته ترین عامل تاثیر گذار را بر گرفته از منابع فرا طبیعی فرض کرده اند. اما، در این بین، هستند ادبایی که صرف نظر از این ماخذ، سر چشمه های دیگری را نیز مد نظر قرار داده و بدان ها اشاره کرده اند. از زمره این نویسندگان می توان به نظامی گنجوی اشاره کرد. او در آثارش، به صراحت بر این نکته تاکید می ورزد که به سبب بر گرفتن الگو از پیشینیانش و همچنین استناد به رخدادهایی که بر زندگی شخصی اش، به نحوی مستقیم، تاثیر گذاشته است از ادبای پیشین متمایز است. این امر می تواند بیان گر این نکته باشد که خوانشی که از متن نظامی به عمل می آید می تواند خوانشی مدرن و مبتنی بر نظریه های نقد نو باشد.
در این مقاله تلاش می کنیم که با استناد به نظریه های خوانش ادبیات مدرن به مقوله منابع و سرچشمه های الهام ادبی در آثار این نویسنده بزرگ بپردازیم."
گروه های اسمی روسی با معنای مکان و زمان درحالت اضافی و معادل های آنها در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حالت اضافی در زبان روسی نسبت به دیگر حالت ها بیان کننده معانی مختلف دستوری است. این حالت با توجه به ساختار آن(با حروف اضافه یا بدون حروف اضافه) می تواند بیان کننده مالکیت‘ خصوصیت‘ ارتباط چیزی با چیز دیگر (??eH ?apT?? oTe? cTy?eHTa، kH?ra ?pyra?aBTopPOMaHa،) باشد. علاوه بر این معانی این حالت به معانی و روابط نحوی مکان وزمان نیز اشاره می کند. Pyray y ? B ??? با توجه به این مطلب که زبان های روسی و فارسی از دیدگاه رده شناختی به زبان های متفاوتی متعلقند در این مقاله سعی شده است روش های بیان معانی مکان و زمان که با شکل های مختلف نحوی در زبان روسی ساخته می شود با زبان فارسی مورد مقایسه قرار گیرد. با توجه به این مطلب که ساخت و فهم حالت اضافی با معنای زمان ومکان برای خارجیان و منجمله فارس زبانان مشکل آفرین است سعی شده است بیشتر به جنبه های عملی مفاهیم مذکور پرداخته شود.
تحلیل نقشی بند های موصولی در داشتان های مکتوب توسط دانش جویان ایرانی EFL(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعادل واژگانی در ترجمة متون دینی : چالش ها و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث اصلی این مقاله‘ مطالعه و بررسی تعادل واژگانی و چالش ها و راهکارهای آن با تاکید بر ترجمه متون دینی است . بدین منظور‘ ابتدا چند تعریف از ترجمه ارائه گردیده و به اجزای تشکیل دهنده تعادل ترجمه ای‘ منجمله تعادل واژگانی ‘ اشاره شده است. سپس آحاد تعادل واژگانی را برشمرده و چالش هایی را که مترجم در راه نیل بدان با آن ها روبروست نشان داده شده است. این تحقیق نشان میدهد که تعادل واژگانی ‘ بطور کلی واخص‘ در ترجمه متون مذهبی و دینی از چه پیچیدگی ها و ظرافت های فرهنگی برخوردار است که به وقت ‘ حوصله و دانش فراوان نیاز دارد. در پایان‘ ضمن مرور راهکارهایی که صاحب نظران مختلف در این زمینه ارائه داده اند‘ چند رویکرد عملی برای حل این مشکل ارائه گردیده است
رده شناسی متن، سطح دشواری متن و ترجمه: رهیافتی برای انتخاب متون ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ابتدا سطح دشواری متن و عوامل موثر بر آن از دیدگاه آموزش ترجمه مطرح می شود و پس از معرفی دو فرمول پربسامد برای تعیین شاخص دشواریهای متن، انتقادات وارد بر آنها برشمرده می شود. در ادامه ضمن معرفی مفهوم دشواری متن از دید ترجمه پژوهان، معیارهای متنیت و نیز طبقه بندی و تحلیل متن برای آموزش ترجمه به بحث گذاشته می شود. در پایان پنج عامل موثر در دشواری ترجمه متن مبدا به عنوان دشواریهای همگانی و جهانی از جمله فارسی ارایه می شود و در پایان رهیافت هایی برای انتخاب و طبقه بندی متون برای اهداف آموزشی، که سازگار با سطح توانش ترجمه ای دانشجویان باشد، ارایه می گردد.
تخریب سبک پترارکیسم در ترانه ها و غزلیات جان دان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بررسی اشعار تغزلی به عنوان یک نوع ادبی که شعرای رنسانس ایتالیا مبدع آن بودند و تا قرن هفده ادامه یافت‘ متوجه این نکته می شویم که پترارک نه تنها عناصر این سنت شعری را بنیاد نهاد بلکه به نظر می رسد که او خود به نوعی جزء اساسی و جداناپذیر آن نیز شده است. از جمله عناصر مهم این سبک شعری می توان به مواردی مانند تصاویر کمال گرایانه از معشوق‘ تم تصعید و تعالی و لحن غمبار عاشق اشاره نمود. در بررسی اشعار تغزلی جان دان به تغییر این عناصر بر می خوریم که با فضای شعری پترارک متفاوت است. دان‘ به عنوان یک شاعر متافیزیک‘ در راستای مضامین شعری خود از عناصر سبک پترارکی در غزلیاتش استفاده می کند. به این ترتیب گاهی این عناصر استهزاء می شوند تا پاکی عشق را زیر سؤال ببرد و گاه با لحنی جدی تا طبیعت پارادوکسی عشق را منعکس می کند. هدف این مقاله ابتدا بررسی عناصر پترارکی در نوع ادبی شعر تغزلی است و سپس به تحلیل این عناصر و جایگاه آن در غزلیات دان خواهد پرداخت.