فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۳۶۱ تا ۵٬۳۸۰ مورد از کل ۱۰٬۳۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
The present investigation sought to explore the relationship between learning styles and writing behaviors of EFL learners in a blended environment. It also aimed to identify the learning style types best predicting writing behaviors. Initially, the participants' preferred learning styles were identified through the Kolb’s learning style inventory (Kolb, 1984). Secondly, data were obtained through analyzing the Stat counter and Input log data to reveal the pausing, revising and switching behaviors of the participants who attended a writing course in which they developed their writing texts using an online module. The results indicated a negative and significant correlation between the accommodator learning style and the revision behavior. A statistically significant and positive relationship was also found between the converger learning style and the pausing behavior, and between the converger learning style and the revision behavior Furthermore, a positive and significant relationship between the accommodator learning style and the switching behavior was revealed. The accommodator learning style was found as the best predictor for the switching behavior and the converger learning style turned to predict the revision and pausing behavior at an optimal level. The findings suggest that internal factors, cognitive and learning styles, play a significant role in the learning behaviors of English writing learners. The results encourage writing educators to take into account students’ learning style and provide more flexible and rigorous learning environment in which all learners can take benefit.
خرده روایت ها، گریزگاه نقال از برنامه روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داراب نامة طرسوسی از قصه های عامیانه بلند، مربوط به قرن ششم است که ازطریق سنت نقالی و داستان گزاری ثبت و روایت شده است.داستان سرگذشت داراب و به شاهی رسیدن وی را بیان می کند. در میان خط سیری که بیانگر به شاهی رسیدن داراب است، خرده روایت های بسیاری قرارگرفته اند که باعث آشفتگی و اغتشاش روایت پایه شده اند؛ خرده روایت ها با روایت پایه گاه ارتباط و انسجام ساختاری می یابند و گاه با الگوی گفتمانی متفاوت، مستقل از کلان روایت شکل می گیرند و یکپارچگی روایت را با آشفتگی، استقلال و انفکاک خود از فرایند های سه گانه تحول کلامی مخدوش می کنند. رویکرد نشانه معناشناسی روایی براساس«قصد»کنش گر که برنامه روایی بر آن متمرکز شده، خط سیرکلان روایت را از میان خرده روایت های نامرتبط جدا می کند. سوالی که مطرح می شود آن است که خرده روایت ها از چه الگوی گفتمانی تبعیت می کنند؟زیرا برخلاف کلان روایت بر نظام برنامه محور روایی منطبق نیستند و نمی توانند به عنوان روایت ابزاری، کلان روایت را به سمت تحقق کنش اصلی سوق دهند. پژوهش حاضر ضمن بررسی نظام های گفتمانی در داراب نامه، به دنبال پاسخی برای منشا و کارکرد خرده روایت ها و تبیین علت اغتشاش در روایت است. با توجه به بافت فرهنگی عاملی ثانویه در ساحت گفته پردازی حضور دارد که خنثی و بی تاثیر نیست؛ سنت شفاهی نقالی و داستان گزاری با پایبندی به ساختار های اصلی و در تعامل پیوسته با فرهنگ جمعی راه تولید فرم های نوظهور را بازگذاشته. حضورِسیال نقال بین گفته پرداز نخستین و روایت شنو نظام معنای روایت را دستخوش تغییرکرده است.
بی اهمیت جلوه دادن مطالب در ارائه های علمی فارسی: دسته بندی بر اساس نقش در کلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه سخنرانی علمی کلاسی مهم ترین شیوه تدریس در دانشگاه ها است. با توجه به ازدیاد مطالب شفاهی و بصری بیان شده در طی یک سخنرانی علمی و اهمیت بخشی از این مطالب در ارزیابی پایان ترم، دانش چگونگی پررنگ یا کم رنگ کردن مطالب در این سخنرانی ها می تواند برای فارسی آموزان مفید واقع شود. هدف از انجام این پژوهش بررسی چگونگی کم رنگ کردن یا بی اهمیت جلوه دادن مطالب در سخنرانی های علمی فارسی است. این پژوهش به طور ویژه سعی دارد تا با استفاده از روش تحقیق ترکیبی و مبتنی بر یک رویکرد پیکره محور، نقش های کلامی نشانگرهای مطالب کم یا بی اهمیت را بررسی نماید. این نشانگرها از 60 سخنرانی مندرج در پیکره فارسی سخن استخراج شدند. پس از استخراج، نشانگرها ازلحاظ نقش کلامی دسته بندی شدند. نتایج پژوهش حاکی از این است که: 1) پنج نقش کلامی برای نشانگرهای نکات کم اهمیت یافت شد. این نقش ها عبارت اند از: «سازمان دهی کلام»، «تعامل با مخاطب»، «پوشش موضوع»، «وضعیت مطلب» و «ارتباط با امتحان». 2) از این پنج دسته نشانگر، «پوشش موضوع» و «وضعیت مطلب» به ترتیب بیشترین شمار را به خود اختصاص دادند. 3) «سازمان دهی کلام»، «تعامل با مخاطب» و «ارتباط با امتحان» کم تکرارترین نشانگرها بودند. به طورکلی، نتایج بدست آمده نشان می دهد که کم رنگ کردن مطالب در سخنرانی علمی لزوماً مستلزم تعامل با مخاطب و یا تقسیم کلام به نکات مهم و غیر مهم نیست. در عوض، مطالب غیرضروری سخنرانی را می توان با استفاده از عباراتی که به صورت صریح یا تلویحی بین آنچه ارائه دهنده می خواهد پوشش بدهد یا بگذرد مرز ایجاد می کنند، کم یا بی اهمیت جلوه داد.
مصدر، اسم مصدر و حاصل مصدر از دیدگاه سرنمون رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دستورهای سنتی زبان فارسی در کنار مصدر، دو مقولة اسم مصدر و حاصل مصدر نیز مطرح شده اند. اختلاف نظرهای زیادی در مورد تعلق مصدر به فعل یا اسم در میان دستورنویسان و زبان شناسان وجود دارد. در مورد اسم مصدر و حاصل مصدر نیز دیدگاه های متفاوتی به چشم می خورد. در این مقاله این مقوله ها بر اساس سرنمون رده شناختی مورد مطالعه قرار خواهد گرفت. بر اساس رویکرد کرافت (2003) طبقة معنایی واژگان به تنهایی قادر به تعیین مقولة واژگانی کلمات به صورت بین زبانی نیست و علاوه بر آن نقش کنش گزاره ای نیز باید در نظر گرفته شود. در این تحقیق نشان داده می شود که مصدر از نظر داشتن کنش گزاره ای ارجاع مانند اسم است، اما از نظر طبقة معنایی به فعل شباهت دارد. اسم مصدر نیز از این نظر مانند مصدر است، اما ویژگی های اسمی بیشتری دارد. آنچه به عنوان حاصل مصدر در دستور سنتی مطرح است هیچ ارتباطی با طبقة معنایی مصدر و اسم مصدر یعنی کنش ندارد. نتیجة این پژوهش این است که در کنار سه مقولة واژگانی اسم، فعل و صفت مقوله های دیگری وجود دارد که از نظر طبقة معنایی و کنش گزاره ای ترکیبی از ویژگی های مربوط به این سه مقوله تلقی می شوند. این مقاله نشان می دهد که رویکرد سرنمون رده شناختی کرافت یک فضای مفهومی جهانی را به دست می دهد که بر همة زبان ها قابل اعمال است. با این وجود ترکیب های غیر سرنمون طبقة معنایی و کنش گزاره ای گاهی بیش از یک مقوله را در زبان های خاص در خود جای می دهند. نقشة معنایی مورد نظر کرافت قادر به تمایز مصدر و اسم مصدر در زبان فارسی نیست، زیرا این دو مقوله دارای مؤلفه های مشترکی هستند. در چنین مواردی با استفاده از معیارهای صوری و نقشی می توان این مقوله ها را متمایز نمود. این تحقیق نشان می دهد که بزرگترین ضعف سرنمون رده شناختی کرافت این است که فضای مفهومی مقوله های واژگانی را به دو بخش یعنی نقاط بی نشان و نقاط حاشیه ای تقسیم می کند و قادر نیست معیاری را برای درجه بندی میزان بی نشان بودن یا حاشیه ای بودن به دست دهد.
A Social Semiotic Analysis of Social Actors in English-Learning Software Applications(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study drew upon Kress and Van Leeuwen’s (2006, [1996]) visual grammar and Van Leeuwen’s (2008) social semiotic model to interrogate ways through which social actors of different races are visually and textually represented in four award-winning English-learning software packages. The analysis was based on narrative actional/reactional processes at the ideational level; mood, perspective, social distance, and modality at the interpersonal level; and salience, framing, and vector at the compositional level. The findings revealed that although contemporary multimodal texts have tried to be unbiased and neutral in the verbal mode, there are still traces of discrimination, bias, and stereotyping in the visual mode. The results of this research can be of potential help and use for researchers, pedagogues, material developers, software designers, teachers , and students to become visually literate and get aware of the hidden messages that can be communicated by images in textbooks and multimedia.
An Empirical Examination of the Association between Individual Differences Variables and Writing Performance of Iranian EFL Learners(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study was designed to initially test a model of the role of a set of cognitive (namely, aptitude and working memory) and motivational (namely, language learning goals, self-efficacy beliefs and self-regulation strategy use) individual differences variables in writing performance of a group of Iranian undergraduate EFL learners and, subsequently, to identify the possible differences in the writing quality and composing behavior of learners with different individual characteristics. A convenient sample of 125 BA level students of English Language Teaching and Literature from three state universities in Iran took part in the study. As for the data collection procedure, these participants, in various time intervals, wrote an argumentative essay, responded to the composing process scale, completed the aptitude and working memory measures and filled in the questionnaires exploring their motivational propensities, self-efficacy beliefs and self-regulatory strategy use in writing. The collected data were analyzed by using Path Analysis and Multivariate Analysis of Variance (MANOVA). Due to some problems like small sample size and idiosyncratic nature of the data, the model did not give satisfactory fit indexes. However, it was found that cognitive variables were more strongly correlated with the writing competence of the learners than the motivational ones. More specifically, the construct of foreign language aptitude had the highest potential to account for the writing competence of the learners and the learners having different levels of this construct were different from each other in terms of writing quality and composing processes employed while writing.
کشف معانی در متن از نظریه معنی المعنی تا عدم قطعیت معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ممعناشناسی و دلالت های معنایی یک متن، از مهم ترین مسائل مورد توجه پژوهشگران است. عبدالقاهر جرجانی از جمله پژوهشگرانی است که به این موضوع، توجه داشت. وی با تکیه بر حاکمیت منظور مؤلف در شناخت معانی متن، نظریه معنی المعنی را ارائه کرد. این نظریه عامل تمایز میان زبان عادی و شعری است و معنای ثانویه ای به متن ادبی می افزاید. در دهه های اخیر مکتب های ساختارگرایی و ساختار شکنی با نقض این نظریه، شیوه های جدیدی جایگزین درک متن کردند. ساختارگرایی، متن را در فهم معنا کافی می داند و ساختارشکنی، فهم معنا را به خواننده می سپرد و نظریه تعدد خوانش ها یا مرگ مؤلف را مطرح می کند. پژوهش حاضر بر آن است تا روند تحول معنی المعنی را از آغاز شکل گیری تاکنون و سه روش کشف معانی موجود در متن را بررسی کند. یافته های پژوهش نشان می دهد ۱. معنی المعنی به دو گانگی معنا در یک متن و امکان کشف معنایی واضح از طریق ادراک منظور مؤلف معتقد است؛ ۲. بلاغت پژوهان معاصر، تغییراتی در معنی المعنی ایجاد کرده و رکن جدیدی بدان افزودند؛ ۳. ساختارگرایان و ساختارشکنان، اعتباری برای معنی المعنی قائل نیستند. ساختارگرایی بر سیاق متن در شناخت معنا مبتنی است و ساختار شکنی بر ادراک خواننده جهت کشف معانی متن استوار است.
ESP Program in Iran: A Stakeholder-based Evaluation of the Program’s Goal, Methodology, and Textbook(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study is an attempt to evaluate certain areas of the Iranian ESP program through the lens of its immediate stakeholders, i.e. policy implementers, authors, teachers and learners. Using questionnaires, interviews and classroom observations through a quantitative-qualitative mixed-method design, the collected data were analyzed. The results of the study indicate that the program is suffering from lack of systematic observation and evaluation policy, and its stakeholders especially in the users’ strand are not satisfied with the program’s current status, goal, methodology and textbooks. The origin of the problems and dissatisfaction in the program was found to have varying shares from different sources. Contextual factors, improper policies, unprincipled teaching methodology, and old fashioned spiritless textbooks were found and concluded to have their impeding roles in the Iranian ESP program achievement and satisfaction. The findings of the present research are hoped to provide the concerned communities in both strand of providers and users with clear insights around the common flaws and drawbacks in the program along with possible clues for the program improvement.
The Effect of Using Phonetic Websites on Iranian EFL Learners’ Word Level Pronunciation
حوزههای تخصصی:
Computer-assisted language learning (CALL) is reaching an up most position in the pedagogical field of English as a Second or Foreign Language (ESL/EFL). The present study was carried out to study the effect of using phonetic websites on Iranian EFL students’ pronunciation and knowledge of phonemic symbols. Participants of the study included 30 EFL female pre-intermediate students studying in Kish Language School in Tonekabon. A pretest and posttest of phonemic symbols and pronunciation was given before and after the treatment to both experimental and control groups. The results of statistical analysis revealed that the learners’ pronunciation developed better when they took part in web-based training course. On the other hand, the experimental group did not outperform the control group regarding the knowledge of phonemic symbols. This thesis concludes with some implications for teaching and directions for further research.
مقاله به زبان انگلیسی: تاثیر بالابردن میزان آگاهی از طریق آموزش راهکارهای فراشناختی (طرح ریزی کردن و خود مدیریت کردن) بر روی مهارت خواندن فراگیران ایرانی انگلیسی برای اهداف خاص (The Effect of Awareness Raising Through Metacognitive Strategy-based Instruction on ESP Learners’ Reading Comprehension)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به بررسی تاثیر بالابردن میزان آگاهی از طریق آموزش راهکارهای فراشناختی (طرح ریزی کردن و خود مدیریت کردن) بر روی مهارت خواندن فراگیران ایرانی انگلیسی برای اهداف خاص پرداخت. شرکت کنندگان این تحقیق که دانشجویان مهندسی عمران دانشگاه آزاد اسلامی بویین زهرا بودند به دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل تقسیم شدند. هر یک از گروه ها شامل 21 دانشجو بود. در مرحله اول یک آزمون مهارت خواندن به عنوان پیش آزمون به هر سه گروه داده شد. در مرحله دوم دانشجویان در دو گروه آزمایشی در پنج جلسه از آموزش طرح ریزی کردن و خود مدیریت کردن براساس روش CALLAبهره مند شدند در صورتیکه دانشجویان در گروه کنترل آموزشی ندیدند. در مرحله سوم پس از کامل شدن دوره آموزش یک آزمون مهارت خواندن به عنوان پس آزمون به آنها داده شد. براساس تحلیل داده ها دانشجویان در دو گروه آموزشی عملکرد بهتری نسبت به دانشجویان در گروه کنترل از خود نشان دادند. بنابراین نتیجه گیری می شود که آموزش راهکارهای فراشناختی (طرح ریزی کردن و خود مدیریت کردن) تاثیر و نقش بسزایی در مهارت خواندن دانشجویان داشت.
گفتمان روایتیِ کودکان تک زبانه فارسی زبانِ مبتلا به آسیب ویژه و غیرویژه زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیقات نشان داده است که کودکان مبتلا به آسیب ویژه زبانی ازنظر توانایی های شناختی غیرکلامی با کودکان مبتلا به آسیب غیرویژه زبانی تفاوت دارند. با این حال، در رابطه با تفاوت های این دو گروه برحسب ویژگی های زبانی هنوز توافقی حاصل نشده است. هدف از انجام پژوهش توصیفی-تحلیلی و مقطعیِ حاضر بررسی ویژگی های روایت داستان در کودکان مبتلا به اختلال ویژه و غیرویژه زبانی با توجه به مقیاس های ساختار، محتوا و انسجام گفتمان روایتی است. به این منظور، دو گروه از کودکان مبتلا به اختلال ویژه و غیرویژه زبانی (هر گروه 15 پسر) با دو گروه از کودکان طبیعی، به عنوان گروه کنترل (همتای زبانی و همتای سنی (هر گروه 15 پسر))، مورد مقایسه قرار گرفتند. کودکان با استفاده از دو مجموعه از محرک های تصویریِ مسئله بنیاد به روایت داستان ترغیب شدند. یافته های پژوهش نشان داد که بین دو گروه مبتلا به آسیب زبانی، تفاوت آماریِ معناداری، ازلحاظِ مقیاس های ساختارِ داستان، اطلاعات ارائه شده و انسجام وجود ندارد (001/0p> ). تفاوت بین دو گروه مبتلا به آسیب زبانیِ ویژه و گروه همتای زبانی، ازلحاظِ طول داستان های روایت شده و میزان اطلاعات ارائه شده، ازنظر آماری معنادار بود (001/0p< ). با این حال، گروه مبتلا به آسیب غیرویژه زبانی با گروه همتای زبانی در مقیاس های کمتری تفاوت داشتند. نتایج پژوهش نشان می دهد که تأثیر مهارت های زبانیِ یکسانِ دو گروه به مراتب بیشتر از تأثیر توانایی های شناختیِ غیرکلامیِ متفاوتِ آنها بر مقیاسِ روایتِ شفاهیِ داستان است.
Can Scaffolding Mechanisms of Structuring and Problematizing Facilitate the Transfer of Genre-based Knowledge to Another Discourse Mode?(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
A pivotal issue in research on writing concerns whether the knowledge of how genres are constructed and learned in one discipline/genre can be transferred to other contexts, genres, and disciplines. Yet, studies conducted so far have not presented a unified and complete view of how various writing instructional techniques can result in transferability. This study examined the effect of structuring and problematizing scaffolding mechanisms and the mediating effect of learners’ proficiency level on a cohort of Iranian English learners’ ability to transfer the acquired genre-based knowledge to a new discourse mode. Four groups of thirty pre-intermediate learners chosen from eight intact classes and four groups of advanced learners selected from eight intact classes participated in this study. The performance of the participants in structuring scaffolds, problematizing scaffolds, and combined structuring and problematizing scaffolds conditions were compared to that of the control groups. The results of a two-way ANCOVA revealed that scaffolding mechanisms could significantly result in genre-transferability. The results also suggested that scaffolding mechanisms brought about the best results when offered simultaneously. Besides, the result yielded no significantly moderating effect for learners’ proficiency level. Implications for classrooms are discussed.
تعادل زیبایی شناختی در ترجمه رباعیات خیام با استفاده از نظریات زیبایی شناسی دریافت و استعاره شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون رویکردهای متفاوتی به مسئله تعادل در ترجمه پرداخته اند که در این میان می توان به «فرضیه شناختی ترجمه» مندلبلیت و نظریه «تعادل تجربیِ» تاباکوسکا اشاره کرد. مطالعه حاضر به بررسی تعادل زیبایی شناختی با استفاده از دو نظریه زیبایی شناسی دریافت آیزر و استعاره شناختی لیکاف و جانسون می پردازد تا بتوان الگویی تلفیقی از نظریات مندلبلیت و تاباکوسکا را با مؤلفه تعادل زیبایی شناختی ارائه داد. لذا دو رباعی از خیام و ترجمه آن ها از فیتزجرالد به شیوه هدفمند انتخاب شدند و با استفاده از روش تحلیل محتوا و تکنیک های معتبر تشخیص استعاره شناختی، داده ها استخراج و تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد که الگوهای فرهنگی در تولید و فهم استعارات مفهومی نقش اساسی دارند؛ بنابراین مترجم در ترجمه استعارات شناختی در برخورد با شرایط نگاشت متفاوت ناشی از تفاوت در الگوهای فرهنگی دو زبان، مفهوم پردازی را در نظام مفهومی خود تغییر داده است تا تعادل شناختی را برقرار سازد. همچنین در برخورد با شرایط نگاشت یکسان، مترجم تحت تأثیر الگوهای فرهنگی یکسان در دو فرهنگ، سعی کرده است تا مفهوم پردازی متن مبدأ را حفظ کند. نتایج همچنین نشان می دهد که با توجه به نظریات مذکور می توان تعادل زیبایی شناختی ترجمه را بررسی کرد و مؤلفه زیبایی شناسی را به الگوی تلفیقی مذکور اضافه کرد.
بازآفرینی یک روایت در دو اثر: داستان «مردگان» اثر جویس در سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، اقتباس به عنوان شاخه ای جدید در نقد ادبی مورد توجه منتقدین قرار گرفته است. در ایران نیز اقتباس های مختلفی از آثار ادبی ایرانی و خارجی در چند دهه اخیر انجام گرفته است. پلّه آخر (۱۳۹۲) به کارگردانی علی مصفا یکی از جدیدترین آثار اقتباسی و برگرفته از داستان معروف «مردگان» (۱۹۱۴) اثر جیمز جویس (۱۸۸۲-۱۹۴۱) است. در این مطالعه، با استفاده از تئوری کانون دید ژرار ژِنِت، به دنبال بررسی تغییر روایت از متن نوشتاری به فیلم و پیامدهای آن خواهیم بود. تئوری کانون دید ژِنِت، با معرفی سه نوع کانون دید بیرونی، درونی و صفر و همچنین چهار نوع روایت با توجه به سطح و رابطه راوی با داستان، ابزار مناسبی برای مقایسه اثر ادبی و فیلم اقتباسی در قالبی روایت شناسانه است. بنابراین، مطالعه حاضر سعی دارد با بررسی این تغییرات در روایت «مردگان» و پلّه آخر و با تکیه بر تئوری کانون دید، درباره علل و نتایج آن ها به بحث و نتیجه گیری بپردازد. یافته های این مطالعه نشان می دهد که تأثیر آگاهانه یا ناخودآگاه اقتباس کننده مذکر بر نوع روایت، باعث کم رنگ شدن نقش لیلی و هم ذات پنداری بیشتر مخاطبان با قهرمان منفعل این فیلم، یعنی خسرو شده است. علی رغم روایت پیچیده داستان فیلم، قضاوت در مورد شخصیت های فیلم برای مخاطب توسط این تغییر در روایت آسان شده است.
مقاله به زبان فرانسه: تدریس و یادگیری مکالمه به زبان فرانسه در دانشگاه های ایران: مورد مطالعه دانشگاه تبریز (L’enseignement/apprentissage de l'oral en français dans les universités iraniennes : le cas de l’Université de Tabriz)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، هدف ما مطالعه جایگاه تدریس و یادگیری مکالمه به زبان فرانسه در دانشگاه های ایران است. برای بررسی این امر که در تدریس زبان فرانسه به وضوح تعریف نشده است، در نظر داریم مکالمات شفاهی دانشجویان ورودی سالهای 1394-1391 مقطع لیسانس در رشته زبان و ادبیات فرانسه را در دانشگاه تبریز مورد مطالعه قرار دهیم. در واقع، مشکل گفتمان و مکالمه شفاهی به زبان فرانسه تعداد نسبتا زیادی از زبان آموزان را تحت تأثیر می گذارد. در نتیجه سعی خواهیم داشت با بررسی تحلیلی و کامل این مشکلات به دلایل آنها پی ببریم و پیشنهاداتی کلیدی ارائه دهیم که به کسب مهارت های درک و بیان شفاهی منتهی می شود. قصد ما به کارگیری آموزش شفاهی در تدریس زبان فرانسه است که بر اساس رویکردی ارتباطی پایه ریزی شده است. هدف از این رویکرد رشد مهارت ارتباطی و مکالمه شفاهی زبان آموزان فرانسه می باشد. در نهایت، امید است که این روش در بطن نظام تربیتی و آموزشی تدریس زبان فرانسه در ایران واقع شود.
The Effect of Focused Corrective Feedback and Attitude on Grammatical Accuracy: A Study of Iranian EFL Learners(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۴, Issue ۱۵, Autumn ۲۰۱۶
75 - 85
حوزههای تخصصی:
The study aimed at investigating the efficacy of written corrective feedback (CF) in improving Iranian EFL learners’ grammatical accuracy. It compared the effects of focused and unfocused written CF on the learners’ grammatical accuracy. 75 EFL students formed a one control and two experimental groups. The focused feedback group was provided with error correction in tenses. The unfocused feedback group was provided with error correction in tense, articles, spelling, pronouns, vocabulary, and prepositions. The results indicated a significant improvement in accuracy for the two experimental groups from pretest to posttest. The outcomes demonstrated that giving written CF was effective, which enhanced learners' grammatical accuracy, and that focused and unfocused written CF were not of differential significant effect in such manner. The results on the construct of the attitudinal questionnaire indicated learners’ preference in two experimental groups for the interactional activities, error correction, and the different type of CF techniques. The mean scores on each content area of the questionnaire suggested that learners in the focused group scored higher than the other groups in their attitudes toward the errors to be corrected.
نشانه معناشناسی زاویه های دید در داستان صلح براساس نظریة ژاک فونتنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زاویة دید، یکی از عناصر اصلی داستان است که روش نویسنده یا گفته پرداز، در جهت مندی ارائه اطلاعات به گفته یاب است، منظور از جهت مندی، مسیر توجه و سیر نگاه به سوی کسی یا چیزی است و زمانی آن ارزشمند است که غایت و هدفی را در متن دنبال کند. در نشانه معناشناسی مکتب پاریس، مطابق با نظریة ژاک فونتنی، زاویه های دید به چهار گروه تقسیم می شود.
هدف این پژوهش، بررسی انواعزاویه های دید در داستان «صلح» اثر مجید قیصری، بر اساس نظریه ژاک فونتنی است. مسأله اصلی آن پاسخ به این پرسش است که کاربرد هر یک از این زوایا برای ایجاد شناخت از شخصیت ها، زمان و مکان در گفته یاب چگونه است. این پژوهش با فیش برداری از کتاب ها، به روش توصیفی و تحلیل محتوا انجام شده است. بررسی ها نشان می دهد که گفته پرداز از هر چهار زاویه دید برای ایجاد شناخت بهره برده است، به گونه ای که انتخاب نوع زاویه دید با هدف گفته پرداز و تأثیری که گفتمان بر دریافت کننده متن (گفته یاب) دارد، مرتبط است.
بررسی بازنمایی ایدئولوژی در متون ترجمه شده سیاسی انگلیسی در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی : محورهای سبک و بلاغت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبلور و انعکاس افکار، باورها و بطور کلی ایدئولوژی در صورت های زبانی یکی از کانون های اصلی مورد توجه در بسیاری از حوزه های علوم انسانی به ویژه در زبان شناسی، مطالعات ترجمه و علوم سیاسی در چند دهه اخیر می باشد. از آنجایی که متون سیاسی اعم از متون زبان مبدأ و بازتولید آن در زبان مقصد بر اساس متغیرهای فرازبانی شکل می گیرد، می توان ادعا نمود که هر یک از انتخاب ها، دستکاری های زبانی و راهبردهای بکارگرفته شده توسط مترجمان نشأت گرفته از ایدئولوژی نهفته ویژه ای می باشد تا از این رهگذر اذهان مخاطبان خود را جهت داده و به سوی پذیرش آنچه مد نظر دارند، هدایت کنند. پژوهش حاضر در صدد آن است تا با بهره گرفتن از دستاوردهای رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی و الگوی نظری وندایک (۲۰۰۴)، بکارگیری محورهای سبک و بلاغت توسط مترجمان فارسی و دلایل ایدئولوژیکی احتمالی گزینش آنها را در صورت وجود به چالش بکشد. بدین منظور ابتدا بکار بستن این دو محور در ترجمه فارسی متون سیاسی مکتوب انگلیسی محدود به مسائل مرتبط به ایران در دو سال اخیر بررسی شده و بر اساس آن چگونگی انعکاس ایدئولوژی مترجمان مورد واکاوی قرار گرفته است. سپس بسامد بهره گرفتن از این دو محور و راهبردها و استراتژی های معرفی شده مرتبط با هر یک احتساب و ارائه شده و مورد مقایسه قرار می گیرد. نتایج حاصل نشان می دهد که بکارگیری این دو محور غالباً با هدف بازنمایی و انعکاس ایدئولوژی مترجم فارسی همسو است. همچنین تفاوت چشمگیری میان میزان کاربرد این دو محور و راهبردهای آنها وجود داشته و علیرغم اینکه زبان فارسی از منظر ادبی بسیار غنی است، مترجمان فارسی در ترجمه متون سیاسی از محور بلاغت و راهبردهای مربوط با آن در مقایسه با محور سبک به ندرت بهره جسته اند.
همگونی همخوان با همخوان در گویش دماوندی: نظریه هندسه مشخصه های واجی
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در چارچوب نظریه هندسه مشخصه های واجی به بررسی فرایند همگونی همخوان با همخوان در یکی از گویش های استان تهران موسوم به گویش دماوندی می پردازد. نظریه هندسه مشخصه ها نیز به این موضوع می پردازد که چگونه مشخصه های تمایزدهنده مختلف توسط قواعد واجی مرتب می شوند. این که آیا می توان در چارچوب این نظریه، فرایند همگونی همخوان ها در گویش دماوندی را تبیین کرد یا خیر، مساله مطرح در این پژوهش است. برای پاسخگویی به این پرسش ، ابتدا 600 داده از طریق ارائه پرسشنامه به گویشوران و نیز با استفاده از داده های موجود در کتاب ها و پایان نامه های مرتبط جمع آوری گردید. سپس با معرفی نظریه و درنظرگرفتن روش تحقیق مناسب به تحلیل داده ها پرداخته شد. تحلیل هر یک از همگونی ها از طریق مشخص کردن تناوب های موجود در بین داده ها، ارائه جدولی از نمونه های هر تناوب، انتخاب یک نمونه به عنوان مثال، بررسی دو فرضیه برای مشخص شدن صورت زیرساختی آن، بیان صورت خطی فرضیه تأییدشده و در نهایت ارائه بازنمایی غیرخطی نمونه از طریق مشخصه های واجی صورت پذیرفت. نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که فرایند همگونی همخوان ها در گویش دماوندی و در چارچوب نظریه هندسه مشخصه های واجی، قابل تبیین است.