فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۴۱ تا ۲٬۴۶۰ مورد از کل ۱۰٬۵۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
Most studies on Written Corrective Feedback (WCF) have focused either on ESL or EFL teachers’ beliefs and practices. However, it is still not known how teachers who teach second or foreign languages other than English will provide information on the learners’ written language production. To bridge the gap in the literature, this current study reports on an interview study investigating nine university lecturers’ beliefs and their actual practices about WCF on an assignment done by the third-year exchange student of Thai as a foreign language (TFL). Quantitative and qualitative data were collected through feedback tasks and semi-structured interviews. The findings indicated that there was alignment between teachers’ beliefs of their WCF practice and their actual practice in terms of types of WCF and feedback techniques. However, the amount of feedback provided and the teachers’ time constraint, not the level of students’ ability as they thought, appeared to be the reasons for these misalignments of TFL teachers’ beliefs and practices
Exploring Tensions Between Novice and Experienced EFL Teachers’ Written Corrective Feedback Beliefs and Practices(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study was conducted to identify novice and experienced Iranian EFL teachers’ beliefs towards the most effective written corrective feedback types and the most serious errors they might address while correcting students’ paragraphs and see whether there exist any tensions between what they believed and what they practiced through the methodology of pre-observation interview, observation, and post-observation interview. The results revealed that for novice teachers, there were fewer tensions between their stated beliefs and observed practices, yet this tension was more obvious while interviewing experienced teachers. Some implications for language teacher education will also be discussed.
Novice Non-Native English Language Teachers’ Imaginary and Actual Decision Making and Pedagogical Reasoning: Student and Personal Features(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Two of the central concepts in teaching skills are decision making and pedagogical reasoning. Taking benefit from the dearth of studies on teachers’ actual or real-world decisions, this study aimed to respond to this invitation by keeping track of novice Iranian English as a foreign language (EFL) teachers’ decisions in two different times using six research-oriented teaching scenarios reflecting the student and personal features. Furthermore, their pedagogical reasoning was also attended to once through their responses to imaginary teaching scenarios and once through their actual classroom decisions. The participants comprised of ten novice Iranian EFL (six female and four male) teachers with an age range of 19 to 25 and a male experienced teacher, aged 30, who acted as a researcher-as-participant and was only accountable for the novices’ real-world reasoning. The data were collected through utilizing a total of six teaching scenarios, classroom observation, and video stimulated recalls. The findings, obtained through conversation analysis and pertinent vignettes and excerpts, revealed that the participants underwent a change in their decisions in two of the three scenarios reflecting the student features, while an approximate conformity could be observed in all scenarios mirroring personal features. It was revealed that whenever the teachers’ reasoning changed, their decisions underwent some changes as well. In addition, the findings showed that the flow of conversation in the classroom could be strongly influenced by the teachers’ decisions. A number of implications and recommendations for further research are also pinpointed.
موصولی سازی در گزیده ای از زبان های ایرانی: رویکردی رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی سلسله مراتب دسترسی رابطه های دستوری کینان و کامری(1977)، در موصولی سازی و محدودیتهای بینازبانی حاکم بر آن و نیز به شیوه های نشانگذاری گروه اسمی هم مرجع با هسته اسمی بر پایه نظریات کینان(1985)، در سه زبان ایرانیِ نائینی، دلواری، و تالشی می پردازد. در این پژوهش سعی بر آن است تا به دو پرسش اساسی پاسخ داده شود: نخست، تا چه حد موصولی سازی جایگاه های نحوی متفاوت در سه زبان یاد شده با سلسله مراتب دسترسی رابطه های دستوری کینان و کامری و محدودیتهای حاکم بر آن انطباق دارد؟ دوم، در زبانهای مورد نظر، از کدام شیوه های موصولی سازی برای نشانگذاری گروه اسمی هم مرجع با هسته اسمی در هریک از جایگاه های نحوی بهره گرفته می شود؟. در سنجه پرسش های مذکور، پرسشنامه ای برمبنای چارچوب برگزیده برای گردآوری داده های مورد نیاز تدوین شد و طی مصاحبه های حضوری با گویشوران، این پرسشنامه تکمیل و حدود140.ساخت موصولی از هریک از زبانهای مورد مطالعه استخراج گردید.داده های حاصل از این سه زبان، نشان از امکان موصولی سازی تمام جایگاه های نحوی سلسله مراتب دسترسی را دارند ونیز شواهدی دال بر همسویی با محدودیتهای حاکم بر سلسله مراتب دسترسی رابطه های دستوری و نیز محدودیتهای حاکم بر نشانگذاری گروه اسمی هم مرجع با هسته اسمی به دست می دهند.
بازنمایی های ایدئولوژیک در گفتمان سیاسی برجام؛ مطالعه موردی سخنرانی رؤسای جمهور ایران و آمریکا رویکرد نقش گرای نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تاریخ 23 تیرماه سال 1394 ایران و شش قدرت جهانی پس از دو سال مذاکره به توافقی درزمینه برنامه هسته ای ایران دست یافتند. این توافق که به توافق برجام معروف شد، نقطه پایانی بر چندین سال تحریم های بین المللی علیه ایران بود. پژوهش حاضر به تحلیل بازنمایی های متفاوت رؤسای جمهوری ایران و آمریکا از توافق هسته ای برجام می پردازد. این پژوهش تلاشی در جهت کاربست نظریه نقش گرای نظام مند هلیدی در تبیین بازنمایی های ایدئولوژیک است. در بخش تحلیل گفتمان توصیفی ابتدا داده ها از منظر نظام گذرایی از دو جنبه مورد تحلیل قرار گرفته اند. در این بخش ابتدا نوع فرایند به کارگرفته شده و بسامد هریک از فرایندها در متن داده ها مورد محاسبه قرار گرفته است. سپس پس از شناسایی مشارکان اصلی در متن، نوع نقشی که به هریک از آن ها سپرده شده مورد تحلیل قرار گرفته است. داده ها در این بررسی برگرفته از نخستین موضع گیری رؤسای جمهوری ایران و آمریکا پس از حصول توافق برجام است. نتایج نشان می دهد اوباما بیشتر بر کنش ها و روحانی بر توصیف تمرکز دارد. هر دو رئیس جمهور برخی مشارکان را در حاشیه قرار می دهند و برخی را برجسته می سازند. طرفین در توصیف های خود از قرارداد به دنبال بازنمایی مثبت گفتمان خودی و ساختارشکنی معنای موردنظر گفتمان رقیب هستند.
جستاری در دگرگونی مفهوم و مصداق پازند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش چشمگیری از میراث فکری مزدیسنا متن های پازند هستند. پاره ای از متون پهلوی که از سده 12م به بعد به خط اوستایی نقل شده اند، پازند گفته می شوند. پازندها ازجمله نخستین متن هایی بودند که مورد توجه و اقبال ایران شناسان قرار گرفتند و در سده 19 م مطالعات ارزشمندی پیرامون آنها صورت پذیرفت. اما در سده 20م به دلایل مختلف رها شدند و مطالعه چندانی درباره آنها انجام نشد. پازند به عنوان فرایند تغییر خط پهلوی به خط اوستایی پدیده ای متأخر و جدید است ولیخود مفهوم پازند قدیم است و رد آن را در اوستا هم می توانیم بینیم. دگرگونی معنایی و مصداقی پازند و پازندنویسی از روزگار باستان تا سده 19م و چیستی و چگونگی این تحولات در بستر حیات کیش زردشتی در ایران و هند موضوع اصلی این مقاله است.
تحول فاءِ اعجمی یا صامت دولبی سایشی واک دار β از زبان طبری کهن تا زبان مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از میان زبان های ایرانی دوره میانه که دارای واج گونه سایشی دولبی واک دار β هستند، می توان به سغدی، پهلوی اشکانی، فارسی میانه ترفانی و بلخی اشاره کرد. واج مذکور که نزد قدما به فاءِ اعجمی نیز معروف است، در متون اولیه اسلامی به صورت «ڤ»، «ف» و صورت تصحیف شده آن، «ق» مضبوط است. اما نکته قابلِ توجه این است که زبان فارسی میانه نشانه ای برای این صامت در خط پهلوی ندارد. به همین دلیل، می توانیم ادعا کنیم که این واج حاصل تحول خودِ زبان طبری در دوره نو و با کمی تسامح، نیای همین زبان در دوره میانه بوده است. علی رغم آنچه از متون فارسی قرون اولیه اسلامی درمورد این صامت به دست آمده و درباره آن مطالب متعددی نگاشته شده، از وجود چنین صامتی در زبان طبری، هیچ صحبتی به میان نیامده است. کلماتی مانند «*سَفزه» و «اَفروج» که در متون کهن طبری ثبت شده اند، به روشنی نشان دهنده این صامت در این زبان هستند. همچنین می دانیم که واج گونه β، زمان زیادی در زبان های ایرانی نو باقی نمانده و در گونه های مختلف زبان فارسی، به واج های p، b، v و f بدل شده است. اما در زبان طبری کهن و برخی واژه ها در گویش های مازندران، تحول آوایی دیگری رخ داده که حاصل آن به تولید مصوت ō̆ یا ū̆ انجامیده است، مانند «اوروج o/urūj»، «شو šō»، «اوou/o »، «اوکَتَن o/ukatan»، «فَرسیو farsiyo» و «لو lu». در این مقاله، قصد داریم با رویکرد زبان شناسی تاریخی، وجود فاءِ اعجمی در زبان طبری و بقایای آن در زبان مازندرانی را اثبات کنیم و به تبیین قواعدی بپردازیم که توجیه کننده این تحول آوایی رخ داده در زبان طبری باشد. همچنین موارد استثنا زبان طبری را مرور می کنیم و درنهایت، به قاعده ای که جایگزین تحول یادشده گشته است، اشاره خواهیم کرد. سرانجام از میان همین یافته ها، به شناسایی دوره های تحول زبان طبری دست خواهیم یافت.
تحلیل همخوان کناری در گونه ترکی شهرهای تبریز و ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماهیت همخوان های روان به گونه ای است که تحت تأثیر عوامل مختلف و در بافت های آوایی گوناگون تغییرپذیر است. به موجب تغییرات مقادیر فرکانس سازه دوم همخوان روان کناری، دو شیوه تولید [l] روشن و [ɫ] تیره حاصل می شود. در این پژوهش به بررسی جایگاه این همخوان، شیوه تولید آن در بافت های آوایی متفاوت و اندازه گیری فرکانس اول، دوم و سوم در جایگاه های آغاز و پایان کلمه، بین دو واکه، عضو اول خوشه در گونه ترکی شهرهای تبریز و ارومیه پرداخته می شود. شیوه تولید این همخوان در تمامی بافت های آوایی ناسوده واکدار است. تنها در جایگاه پایان واژه و عضو اول خوشه شاهد شیوه تولید سایشی با درصد کم تری نسبت به ناسوده هستیم. مقادیر فرکانس سازه دوم این همخوان در مجاورت واکه های پیشین با اختلاف حدود ۵۰۰ هرتز بیش تر از مقادیر فرکانس این سازه در مجاورت واکه های پسین است. همچنین [l] فرکانس سازه سوم بالایی در تمامی بافت های آوایی دارد. تحلیل داده ها نشان می دهد انرژی روان ها از اکثر واکه ها کم تر است. مبانی و تحلیل داده ها در انجام این تحقیق، روش شناسی واج شناسی آزمایشگاهی است.
تحلیل خطاهای دانش آموزان دوزبانه ترکی آذربایجانی - فارسی در کاربرد فعل فارسی بر اساس انگاره چهار تک واژ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر، خطاهای دانش آموزان دوزبانه ترکی آذربایجانی فارسی در کاربرد نشانه های تصریفی فعل فارسی را بر اساس انگاره چهار تک واژ، مطالعه کرده است. داده ها از نوشته های 50 نفر از دانش آموزان دختر و پسر پایه های سوم و چهارم ابتدایی مناطق روستایی شهرستان مشگین شهر گردآوری شد. ابتدا نشانه های تصریفی فعل زبان فارسی در چارچوب انگاره چهار تک واژ، به دو گروه تک واژهای نظام مند متقدم (نشانه های نفی، امری، مجهول و سببی) و تک واژهای نظام مند بیرونی متأخر (نشانه های شخص و شمار، زمان، نمود و وجه التزامی) تقسیم شد. با استخراج و دسته بندی خطاها، مشخص شد که دانش آموزان هر دو پایه، در کاربرد تک واژهای نظام مند بیرونی متأخر فعل نسبت به تک واژهای نظام مند متقدم آن مشکل دارند و آن ها را دیرتر یاد می گیرند. به نظر می رسد که بین ماهیت انواع مختلف تک واژها (فعال شدن تک واژها در سطوح انتزاعی تولید گفتار) و ترتیب فراگیری آن ها، ارتباط وجود دارد. تک واژهای نظام مند بیرونی متأخر در سطح متأخرتر فرایند تولید انتزاعی، با فراخوان چارچوب نحوی ساخت واژی زبان مقصد، انتخاب می شوند، در حالی که انتخاب تک واژهای نظام مند متقدم به صورت غیرمستقیم در سطح مفهومی واژگانی و هم زمان با انتخاب مستقیم تک واژهای محتوایی، صورت می گیرد. نتایج تحقیق حاضر در انطباق با مطالعه ویی (2000) است که با اتکا به انگاره چهار تک واژ، ترتیب فراگیری انواع تک واژها را تبیین کرد.
تحلیل انتقادی گفتمان عرفانی در غزلیات حافظ، مطابق با الگوی سه سطحی فرکلاف و با تکیه بر فرانقش بینافردی زبان در زبان شناسی سیستمی- نقشی هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های کارآمد برای مطالعه زوایای معناشناختی زبان عرفانی در متون ادبی، تحلیل گفتمان انتقادی است که رویکردی جدید از تحلیل گفتمان در مطالعات زبان شناسی به شمارمی رود و به تجزیه و تحلیل متون در پیوند با زمینه و بافت فرهنگی و اجتماعی می پردازد. پژوهش حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی و مطابق با الگوی سه سطحی فرکلاف، زبان عرفانی حافظ را بررسی می کند و به این مسئله اصلی پاسخ می دهد که حافظ چرا، چگونه و با استفاده از کدام ساختارهای زبانی، گفتمان عرفانی اش را تولید و موجبات درک و دریافت آن را فراهم کرده است. بدین منظور پس از توصیف غزل های عرفانی حافظ مطابق با چارچوب زبان شناسی سیستمی-نقشی هلیدی و با تکیه بر فرانقش بینافردی زبان در آن چارچوب، با عنایت به بافت درون زبانی و برون زبانی غزل ها و با تحلیلی بینامتنی، توجیهات و دلایل لازم را از لایه های زیرین کلام او بیرون می کشد و به تفسیر و تبیین ایدئولوژیک آنها می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که عواملِ ایفای فرانقش بینافردی در زبان حافظ، نشاندار و گفتمان مدارند؛ عمل ایدئولوژیک انجام می دهند و مؤلفه گفتمان شناختی به شمارمی آیند. تفسیر و تبیین این مؤلفه های معنایی بیان می کند جهان بینی، ایدئولوژی، روابط قدرت و ابزارهای معرفت شناختی، از عوامل اصلی مؤثر در تولید و درک گفتمان عرفانی حافظ است. دستاورد تحقیق حاضر، توجیه و تبیین علمی، نظام مند و الگومدار زبان عرفانی حافظ و بیان چگونگی و چرایی شکل گیری، تولید و درک گفتمان عرفانی او، با استفاده از معیارها و ابزارهای دقیق و قابل اتکاء تحلیل انتقادی گفتمان است که نتایج پژوهش را بر پایه های مستدل و موثق زبان شناسی، استوار و از برچسب کلی گویی و خطاهای حاصل از آن، مبرّامی سازد.
همبستگی تکیه وزنی و مشخصه های صوت شناختی دیرش، شدت و زیروبمی در اشعار عامیانه زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
37 - 52
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی همبستگی بین تکیه وزنی و مشخصه های صوت شناختی دیرش، شدت و زیروبمی واکه ها در اشعار عامیانه زبان فارسی است. به این منظور، 51 مصراع از اشعار عامیانه زبان فارسی بررسی شده اند. این اشعار متشکل از 139 هجا در جایگاه های دارای تکیه وزنی و 139 هجا در جایگاه های فاقد تکیه وزنی بودند. هر مصرع از این اشعار به هجاها، پایه ها و شطرهای تشکیل دهنده تقطیع شد. در گام بعدی، مشخصه های صوت شناختی زیروبمی، شدت و دیرش واکه ها در هجاهای دارای تکیه وزنی و هجاهای فاقد آن به صورت دستی اندازه گیری شد. به منظور مقایسه این مشخصه ها آزمون تی دونمونه زوجی اجرا شده است. نتایج این پژوهش عبارتند از: الف) دیرش واکه های دارای تکیه وزنی بیشتر از مقادیر آن در واکه های فاقد تکیه وزنی است و تأثیر تکیه وزنی بر دیرش واکه ها معنادار است؛ ب) شدت واکه ها در هجای دارای تکیه وزنی کمتر از مقادیر آن در هجای فاقد تکیه وزنی است و تأثیر تکیه وزنی بر شدت واکه ها نیز معنادار است؛ پ) زیروبمی واکه ها در جایگاه دارای تکیه وزنی بیشتر از مقادیر آن در جایگاه فاقد تکیه وزنی است، امّا تفاوت بین زیروبمی واکه ها در این دو جایگاه معنادار نیست.
بررسی فرایند ترکیب و دسته بندی آن از نظر معنایی و رابطه بین عناصر سازنده آن در زبان مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر کلمات مرکب مازندرانی برگرفته از فرهنگ تبری (نصری اشرفی، 1381)، از نظر معنایی و رابطه بین عناصر سازنده بررسی شده است. برمبنای دسته بندی بیستو و اسکالیز (2005)، به عنوان چارچوب نظری پژوهش، ترکیب سه دسته اصلی همپایگی، اسنادی/ توصیفی و وابستگی را در بر می گیرد. این دسته بندی مبتنی بر روابط دستوری ممکن بین دو سازه در ساختارهای نحوی است. از نظر رابطه بین عناصر سازنده، ترکیب دو دسته فعلی و غیرفعلی را شامل می شود. تأکید مقاله حاضر عمدتا بر ترکیب فعلی و دسته بندی آن است. ترکیب فعلی نوعی ترکیب وابسته است که در ساختار آن سازه غیرفعلی، متمم سازه فعلی است. ترکیب های فعلی از نظر معنایی به چهار دسته موضوعی، غیرموضوعی، گروهی و مکرر تقسیم بندی می شوند. شواهد نشان می دهدکه انطباق نسبتا کاملی بین مازندرانی و دسته بندی بیستو و اسکالیز وجود دارد.
تاثیر «تاکید» بر جایگاه شناسه های واژه بستی گویش وفسی بر پایه دستور واژی-نقشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
57 - 89
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهشِ حاضر، بررسی تأثیر «تأکید» و تعیینِ جایگاه «شناسه های متممیِ واژهبستی» در زبان وفسی، بر مبنای دستور واژی-نقشی است. عوامل گوناگونی در پیدایش و تعیین جایگاه واژه بست ها نقش دارند که به گونه های «عوامل نحوی»، «فرایندهای واجی/نوایی»، «ترکیبی از فرایندهای نحوی و واجی/نوایی»، و «عوامل معنایی/کاربردشناختی» گروه بندی شده اند. در پژوهش های پیشین، شناسه های متممی وفسی فقط بر مبنای عوامل «نحوی»، به دو دسته «وندی» و «واژهبستی» گروه بندی شده اند (Stilo, 2010 Stilo, 2004a; Stilo, 2004b;) که این نوع دسته بندی در پژوهش حاضر، به چالش کشیده شده است. یافتههای پژوهش حاضر، با تمرکز بر عوامل «نحوی-نوایی» در دستور واژی-نقشی، نمایان گر آن است که واژهبستهای متممی در وفسی دارای جفت «وندی» نیستند؛ بلکه تمامی آن ها صورتهای واژهبستی بوده و بر مبنای «محدودیتهای نوایی» قابل تبیین هستند. تحلیل پیکره وفسی در پژوهش حاضر، نشان دهنده آن است که در صورت کاهیده شدن پیشبست متممی از جنبه نوایی و فقدان میزبان مناسب برای آن، قلب نوایی سبب تغییر جایگاه آن برای پیوستن به یک میزبان مناسب در این زبان خواهد شد. بر این اساس، «صورتهای وندی» نیز در دسته بندی استیلو (همان)، در واقع «واژهبست»هایی هستند که مجبور به تحمل «تأکید» شده و صورت کامل به خود گرفته اند. تبیین یافته های موردِ اشاره همراه با تحلیل صوری شناسه های متممی وفسی در سطح رابط نحو-نوا در دستور واژی-نقشی به صورت گسترده همراه با نمونه های زبانی در مقاله حاضر آورده شده است.
انگلیسی به عنوان یک زبان میانجی: نگرش دانشجو-معلمان و معلمان انگلیسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر کوشید به بررسی موضوع انگلیسی به عنوان یک زبان میانجی بپردازد که بتدریج در حال گرفتن جای باورهای دیرپا در حوزه آموزش این زبان است ولی ظاهرا نظر دانشجومعلمان و معلمان زبان انگلیسی ایرانی در این زمینه به خوبی منعکس نشده است. بدین منظور، با یک نمونه گیری تصادفی نگرش 91 دانشجو معلم و 85 معلم زبان انگلیسی نسبت به انگلیسی میانجی در یک تحقیق کمی و با استفاده از اجرای پرسشنامه بررسی شد. پرسشنامه مذکور شامل چهار بخش می باشد که نگرش پاسخ دهندگان را نسبت به مدل های انگلیسی، استفاده از آن برای ارتباط، نقش زبان و فرهنگ و زبان استفاده شده در کلاس درس می سنجد. تحلیل توصیفی داده ها نشان داد دو گروه نظر مثبتی نسبت به استفاده از زبان انگلیسی برای ارتباط، زبان و فرهنگ و زبان استفاده شده در کلاس داشتند. اما در ارتباط با مدل های زبان انگلیسی، بررسی پاسخ ها نشان داد یک تمایل نهادینه در بین آنها نسبت به هنجارهای گویشوران بومی وجود دارد. علاوه بر این، هیچ گونه اختلاف موثری بین نگرش این دو گروه نسبت به انگلیسی میانجی وجود نداشت. این یافته ها شاید بتواند برای کارشناسان تربیت معلم و تهیه کنندگان مطالب درسی مفید واقع شود.
واکاوی تغییر گفتمان در شعر دهه 1380 با تحلیل تقابل های زبان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از شیوه های مطالعه اشعار دهه 1380، واکاوی تقابل های دوگانه است که بخش هایی از معنا را نشان می دهد، زیرا اگر شاعری ارزش گذاری تاریخی تقابل ها را بپذیرد، هم سویی خود را با باورهای کلاسیک نشان داده است و اگر آن را نقد کند، تغییرات فکری و فرهنگی را در سطح فردی یا اجتماعی نمایان ساخته است. در تحلیل تقابل های متن، یکی از موارد بررسی، نوع رابطه ای است که نویسنده یا شاعر میان دو سوی تقابل برقرار می کند و از این حیث، شاعران دهه 1380 نشان داده اند، بسیاری از زیربناهای فکری و نوع ارزش گذاری ها در نزد آنان تغییر کرده است. هفت شاعر؛ یعنی ساره دستاران، مجید رفعتی، گروس عبدالملکیان، عباس صفاری، سارا محمدی اردهالی، شهاب مقربین و حافظ موسوی، آشکارا خوب و بدِ دو سوی تقابل، و به عبارت بهتر وجه مثبت و منفی یا ارزش و ضدارزش طرفین تقابل را بی اعتبار دانسته اند؛ و درواقع، بی اعتباری ارزش/ ضدارزش ها را در جامعه خود نقد کرده اند. روش تحقیق، توصیفی است و سطح مطالعه تقابل ها، بیشتر واژگانی و مفهومی است. یافته های پژوهش نشان می دهد این شاعران، هم درباره تقابل های عام و شناخته شده تشکیک می کنند؛ هم حوزه های تصویری جدیدی را متناسب با زبان و زمان، برای بی اعتبار دانستن سویه های ارزشی و ضدارزشی تقابل ها خلق می کنند.
Reflective Reciprocal Teaching: A Technique for Improving Iranian EFL Learners’ Reading Comprehension Ability(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۹, Issue ۳۸, Autumn ۲۰۲۱
39 - 63
حوزههای تخصصی:
The primary aim of this study was to shed light on the impact of a new instruction model, reflective reciprocal teaching (RRT), on English as a foreign language learners' (EFL) reading comprehension ability. Its mode of inquiry was a mixed-method, and it took on a quasi-experimental design, including a pretest, treatment, and posttest paradigm. The sampling techniques were both convenience and random sampling by which 100 EFL freshman learners were selected and assigned into three groups of reflective reciprocal teaching (RRT), reciprocal teaching (RT), and control. Two tests, namely Oxford Quick Placement Test and Michigan English Language Assessment Battery, were used to measure EFL learners' proficiency level and reading comprehension ability in its quantitative phase. ANOVA was utilized to analyze the collected data. Also, during the next step, which aimed to explore the learners' perceptions of RRT instruction, semi-structured interviews were used to collect qualitative data. The results indicated that the RRT group outperformed the control group regarding their reading comprehension ability; however, the RT instruction did not significantly impact this issue. Accordingly, the qualitative data analysis findings indicated that self-regulated learning, perceived competence, metacognitive awareness, confidence, and intrinsic motivation were the significant results of the RRT instruction model, contributing to the learners' reading comprehension ability.
Inferencing Complexity of Iranian TEFL Ph.D. Entrance Exam under the Lens of Construction-Integration Model of Inference Processing
منبع:
International Journal of Language Testing, Volume ۱۱, Issue ۲, Summer and Autumn ۲۰۲۱
122 - 141
حوزههای تخصصی:
The present study aims at scrutinizing the inference complexity level (henceforth ICL) of test items of the Iranian State University TEFL Ph.D. entrance exam (ISUTPEE) from 2010 to 2017 through the lens of Kintsch's construction-integration theory (C-I) (Kintsch, 1988, 1998). Though there is ample research on inferencing in the field of reading comprehension, the existing literature reveals a serious gap in relation to inferencing complexity of test items in high-stakes exams that exert profound effects on the academic achievements of the individuals. Inferencing is examined in this study to explore the ICL of the test items of the Special Knowledge Test (SKT) according to three levels of memory representations of Kintsch's model: the surface model, the textbase, and the situation model. To this end, the test items for eight consecutive years of the ISUTPEE were examined in relation to the three distinct kinds of mental representations. To ensure the reliability of coding by the researchers, two other specialist coders assessed the ICL of 33% of the items. The intraclass correlation among the three sets of codes was 0.91. The results of the study showed that a large number of questions, accounting for more than 80% of the items, merely activate the surface and the textbase model of information representations in memory. Furthermore, the ICL for each of the four parts of SKT was examined. This analytical study carries a stark warning regarding a deficiency of systematic attention to ICL in the development of test items.
EFL Students’ Evaluation Apprehension and Their Academic Achievement, Gender, and Educational level: Towards Designing and Validating a Comprehensive Scale
حوزههای تخصصی:
Student evaluation apprehension as one of the detrimental factors in an English as a foreign language (EFL) context, reduces and gradually diminishes student participation in classroom activities, since learners are mostly concerned with how others (teacher and classmates) evaluate/judge their performance. Due to the fact that the studies considering the important role of student evaluation apprehension are scarce in number, this study was conducted to validate the newly-designed questionnaire via exploratory and confirmatory factor analyses and find the relationship between student evaluation apprehension and academic achievement, gender, and educational level of 258 EFL students. The results from EFA, CFA, and reliability analyses revealed that the new questionnaire is a valid and reliable instrument measuring EFL students’ evaluation apprehension. Moreover, a significant negative correlation was observed between student evaluation apprehension and academic achievement. Besides, it was found that females experience evaluation apprehension more than males, and BA students were also found to have more evaluation apprehension than their MA counterparts.
کاربردشناسی و کاربست آن در آگهی های تجاری: آگهی دورتو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
209 - 227
حوزههای تخصصی:
آگهی های تجاری، رهاورد زندگی شهری است. اگر چه در وهله نخست، سازندگان یک آگهی تجاری در پی معرفی محصول خود و اقناع مخاطبان هستند، اما نقش فرهنگ ساز و تأثیر گفتمانی آن ها در جامعه نبایست نادیده گرفته شود. هدف این پژوهش، واکاوی میزان رعایت اصول ادب در آگهی های تجاری در جایگاه گفتمان است. با واکاوی و ژرف نگری در لایه های زیرین گفتمان برخی آگهی های تجاری، می توان دریافت که گفتمان آن ها افزون بر زیر پاگذاشتن اصول ادب، به گسترش ارزش های ناپسند فرهنگی می پردازند. روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی است و رویکرد آن نیز تلفیقی از اصول تعاون گرایس (Grice, 1975) و اصول ادب لیچ (Leech, 1983)، و اصول ادب براون و لوینسون (Brown, & Levinson, 1987) است. پیکره پژوهش شامل سه آگهی تجاری از مایع ظرف شویی دورتو است که به روش هدف مند انتخاب شده اند. این آگهی ها در فاصله زمانی سال های 1396 تا 1399 از شبکه های مختلف تلویزیون جمهوری اسلامی ایران پخش شده اند. یافته های پژوهش نمایانگر آن است که در این آگهی ها طبق اصول ادب لیچ (Leech, 1983)، اصول تأیید، تواضع و سازش رعایت نشده اند و بر مبنای اصول ادب براون و لوینسون (Brown, & Levinson, 1987) افراد از راهبردهایی مانند بیان مستقیم و صریح بهره گرفته اند که در این راهبرد بیشترین تهدید وجهه به چشم می آید. اگر چه در برخی مکالمه ها نیز سعی کرده اند از راهبردهای ادب سلبی و ایجابی استفاده کنند اما با نقض اصول ادب لیچ وجهه طرف مقابل را مورد تهدید قرار داده اند و منجر به ایجاد تنش در مکالمه ها شده اند و به این ترتیب، گفتمانی غیر مؤدبانه را ایجاد کرده اند.
بررسی فرایندهای آوایی در گویش آباده طشک در مقایسه با فارسی معیار با رویکرد واج شناسی زایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان به عنوان یک ابزار ارتباط و گویش های به عنوان بخش های در معرض تغییر و تکامل یک زبان همواره مورد توجه پژوهشگران بوده اند. از نظر زبان شناسان، عوامل جغرافیایی و اجتماعی در بروز و پیدایش گویش ها تاثیر دارند. گردآوری و مستندسازی گویش های محلی، برای طبقه بندی گویش های ایران، و تدوین فرهنگ تاریخی زبان فارسی اهمیت بسزایی دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تطبیقی ساختار دستوری-واژگانی دو گونه زبانی لری آباده و فارسی نو است و داده ها در این پژوهشِ کیفی به روش میدانی-کتابخانه ای و از طریق مصاحبه با گویشوران این دو گونه زبانی و نیز منابع معتبر گردآوری شده اند. در حقیقت این پژوهش می کوشد تا با مقایسه ساختار دو گویش لری آباده و فارسی نو نشان دهد که ساختار واژگانی و آوایی آن ها چگونه است و در گذر زمان دستخوش چه تغییراتی شده اند؟ با بررسی و تحلیل واژه های گویشی، برخی ابهامات متون فارسی نوشته شده به خطوط ایرانی با خط عربی-فارسی نیز برطرف می شود. نتایج این پژوهش نشان داد که ساخت آوایی گویش آباده (لری) به لحاظ دستوری و واژگانی با فارسی نو پیوند نزدیکی دارد.