مطالب مرتبط با کلیدواژه

اندرسن


۱.

معرفی الگوهایی برای آموزش دانشگاهی نقد هنر تجسمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش نقد هنر فرانقد فلدمن اندرسن کلمنتس کارول

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۲ تعداد دانلود : ۱۹۵
تنوع روش های موفق نقد عملی بسیار و استخراج الگویی یگانه برای تدریس آن، هدفی دست نیافتنی است؛ اما متخصصان آموزش باوجود اختلاف نظر در ماهیت و چگونگی تدریس نقد هنر، تلا ش های ارزنده ای برای روش مند کردن آن انجام داده اند. از الگوهای آموزش نقد هنر نمونه های چندانی در کشور ما معرفی نشده اند. این مقاله چهار نمونه از الگوهای جهانی آموزش نقد هنر را بررسی می کند. پرسش اصلی آن این است که چه الگوهای منسجم و روش مندی برای هدایت دانشجویان وجود دارد که بتوانند برمبنای آنها واکنش خود به اثر هنری را نظریه پردازی کنند، و منسجم تر و مستدل تر درباره آن سخن بگویند یا بنویسند. مدرس می تواند هریک از روش های موجود را انتخاب کند یا روشی تلفیقی و التقاطی برگزیند. الگوهای بررسی شده در این مقاله در دانشگاه های ایالات متحد و عمدتاً متکی بر سنت تحلیلی تدوین شده اند. این تحقیق درمجموع در چارچوب فرانقد قرار می گیرد. ماهیت آن توصیفی و روش گردآوری اطلاعات آن، کتابخانه ای است. الگوی ادموند بورکه فلدمن که رایج ترین الگوی آموزش نقد هنر است، شامل چهار مرحله توصیف، تحلیل فرمی، تفسیر و ارزیابی است. الگوی تام اندرسن هفت مرحله مستقل اما درهم تنیده دارد: واکنش، بازنمایی، تحلیل فرمی، شخصیت بخشی فرمی، تفسیر شخصی، بررسی بافتاری، و سنتز. رابرت دی. کلمنتس درتلاش برای اطلاق روش علمی به نقد هنر، سه مرحله روش استقرایی را مشاهده وقایع مهم، طرح فرضیه و آزمایش صحت فرضیه دربرابر شواهد جدید می داند. مراحل الگوی نوئل کارول هم توصیف، دسته بندی، بررسی بافتاری، تبیین، تحلیل، تفسیر و ارزیابی اند. هرچند تجربه نقد هنر را نمی توان به فرمول کاهش داد اما با روش شناسی منسجم و نظام مند می توان بستر و بنیاد اندیشگی شکل گیری جرقه تخیل و ارتقای مهارت های اندیشه انتقادی را فراهم کرد.
۲.

تحلیل ساختار روایی داستان های کوتاه جمال زاده و اندرسن از دیدگاه نشانه معناشناسی گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: داستان کوتاه نشانه معناشناسی نظام های گفتمانی گرمس جمالزاده اندرسن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۰ تعداد دانلود : ۲۷۶
یکی از مراحل شناخت ویژگی های فکری، فرهنگی و عاطفی ملل صاحب فرهنگ و ادب، تطبیق آثار ادبی آن هاست. رویکرد نشانه معناشناسی روایت از طریق برش متن ادبی به معنا دست می یابد و در این فرایند معناسازی، نظام های گفتمانی به منزله عوامل اصلی گفتمان باعث شکل گیری روایت و ایجاد تغییر از وضعیتی به وضعیتی دیگر می شود. این پژوهش با استفاده از مدل نشانه معناشناسی گرمس به تحلیل روایی داستان های ثواب یا گناه جمال زاده و ذرت کاری اندرسن از دو نویسنده ایرانی و امریکایی و تبیین انواع نظام های گفتمانی می پردازد. سؤال اساسی این پژوهش این است که نحوه شکل گیری فرایند روایی تغییر معنا چگونه است و مهم تر نظام های گفتمانی دخیل در تولید معنا کدام اند؟ نتایج حاکی است هردو نویسنده در پیکره حاضر از انواع نظام های گفتمانی روایت در داستان خود بهره گرفته اند، اما نظام های گفتمانی کنش و شوش به منزله گفتمان های غالب در شکل گیری روایت نقش داشته اند به گونه ای که روایت با گفتمان شوشی به گفتمان کنشی روی می آورد و مجدداً به نظام گفتمان شوشی دگردیسی می یابد که جنس آن از نوع زیبایی شناختی و اسطوره ای است و ما با فرایند شکل گیری ارزش های والای معنوی مواجه می شویم و شخصیت های داستان حضور اسطوره ای خود را بر مخاطب هویدا می سازند. اما آنچه به تفاوت مضامین دو داستان منجر می شود نوع نگرش کنشگران و جهان بینی ارزشی در این دو فرهنگ است؛ به گونه ای که در داستان ثواب یا گناه ، کنشگر اصلی در قالب رمزگان مذهبی قصاص و آشتی با مرگ به جایگاه اسطوره ای ارتقا یافته است، اما در داستان ذرت کاری، کنشگران اصلی درقالب رمزگان نشانه ای بوم زیست، مرگ فرزند را در انتهای روایت با روی آوردن به طبیعت و دستیابی به مقام اسطوره پیوند زدند.
۳.

تحلیل تطبیقی داستان های کوتاه جمالزاده و اندرسن با رویکرد نشانه معناشناسی (مطالعه موردی: کباب غاز و مرگ در جنگل)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نشانه معناشناسی گفتمان روایی تطبیقی جمالزاده اندرسن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۵ تعداد دانلود : ۲۷۰
داستان ها بنیادهای فکری و فرهنگی هر جامعه را نشان می دهند و بنابراین کشف عناصر زیربنایی و لایه های زیرین داستان ها، نمایان گر ویژگی های اجتماعی هر ملت است. نشانه معنا شناسی ظرفیت هایی را برای تحلیل و کشف لایه های زیرین روایت فراهم می آورد و این توانایی را دارد تا امکانات علمی دقیقی، در اختیار تحلیلگران و منتقدان قرار دهد. این جستار تحلیلی نشانه معناشناختی از دو داستان کباب غاز و مرگ در جنگل از دو نویسنده ایرانی و آمریکایی است. نگارندگان در صدد پاسخ به این پرسش هستند که نوع شناسی نظام های گفتمانی جمالزاده و اندرسن کدام ها هستند و در لایه های زیرین این دو داستان چه تمایزات فرهنگی و اجتماعی وجود دارد. با بررسی های صورت گرفته به روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر روش تحلیل محتوی مبتنی بر ابزار نشانه معناشناسی گفتمان، نتایج حاکی از آن است که هر دو نویسنده از انواع نظام های گفتمانی در داستان خود بهره گرفته اند ولی فرایند معناسازی کنش و شوش، به عنوان عوامل گفتمانی مهم، باعث شکل گیری گفتمان شده و منجر به ایجاد استحاله معنایی می شود یعنی کنش، جای خود را به شوش با تیپ استعلایی و زیبایی شناختی می دهد ولی آنچه داستان را به پیش می برد شوش است. امّا آنچه در مضامین داستان ها تفاوت ایجاد کرده، سبک زندگی و نگرش کنشگران و عوامل فرهنگی در هر دو گفتمان است.