فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۸۱ تا ۲٬۷۰۰ مورد از کل ۱۰٬۶۷۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
گفتار قالبی شده بخشی از یک زبان است که می تواند حامل معانی و مصادیق متعددی باشد. گفتارهای قالبی شده معمولاً به صورت ضرب المثل، کنایه، اصطلاحات و زبان زدها و بیشتر در زبان محاوره به کار می روند و نقش مؤثری در ارتباط های اجتماعی و گسترش زبان از لحاظ ساختاری و مفهومی دارند و بخشی از هویت، فرهنگ و تاریخ هر جامعه هستند که شناخت آن ها موجب شناخت بهتر فرهنگ، زیرساخت ها و تحولات زبانی هر جامعه زبانی می شود و تحلیل آن ها در یک متن نیز موجب شناخت بهتر زوایای پنهان و سبک آن متن می شود. در مقالات دهخدا، گونه های مختلفی از گفتارهای قالبی وجود دارد که در بطن هر یک از آن ها، مفاهیم عمیق اجتماعی، فرهنگی و زبانی نهفته است که شناخت آن ها به شناخت سبک و زبان مقالات دهخدا و جامعه روزگار او کمک می کند. هدف از پژوهش حاضر که با روش کیفی (تحلیلی توصیفی) انجام می شود، تحلیل و بازشناسی گونه های قالبی شده در چرندوپرند دهخدا در سه دسته ضرب المثل، کنایه، اصطلاحات و زبان زدهاست. این پژوهش به منظور بررسی کاربرد این ساخت ها در چرندوپرند و تأثیر آن ها بر زبان و سبک این مقالات انجام می شود. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که دهخدا با استفاده از این ساخت های قالبی، اوضاع و شرایط جامعه خود را ترسیم کرده و مطالبش را با سرعت و در عین حال به صورت فشرده و عمیق به مخاطب منتقل کرده است. استفاده از این ساخت ها موجب شده تا نثر چرندوپرند به زبان محاوره ای نزدیک شود. همچنین بررسی ها نشان می دهد که اصطلاحات و زبان زدها (220 مورد)، کنایه (81 مورد) و ضرب المثل (51 مورد)، به ترتیب پرکاربردترین گونه های ساخت های قالبی در مقالات دهخدا هستند.
تحلیل گفتمان انتقادی سخنرانی های رؤسای جمهور پیشین جمهوری اسلامی ایران در مجمع عمومی سازمان ملل متحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سخنرانی رؤسای جمهور کشورها در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به لحاظ ایدئولوژی اهمیت بسیاری دارد. هدف مقاله حاضر، مقایسه ایدئولوژی موجود در سخنرانی های محمد خاتمی، محمود احمدی نژاد و حسن روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد است. این تحقیق توصیفی بوده و داده های آن از متن سخنرانی رؤسای جمهور نامبرده در سال های 1380، 1384، 1386، 1392 و 1397 گردآوری شده است. سپس داده ها در چارچوب رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف که شامل سه مرحله توصیف، تفسیر و تبیین است، بررسی شده اند. در مرحله اول، راهبردهای زبانی مورد استفاده در سخنرانی ها نشان داده شده اند. در مرحله تفسیر، بافت موقعیتی، بینامتنیتی و کاربردشناختی بررسی شده اند. در مرحله تبیین، دو سطح قبل در سطح جامعه گسترش یافته است و بررسی می شود. نتایج تحلیل و مقایسه داده ها حاکی از آنند که سخنرانی ها دارای شباهت ها و تفاوت هایی هستند. شباهت آن ها در ایدئولوژی دفاع از حقوق مردم ایران و کشورهای ستم دیده است، اما در این میان، محمد خاتمی در سخنرانی خود سعی در یکپارچه سازی جهان و قرار دادن همه کشورها در یک سمت و سو دارد، اما محمود احمدی نژاد و حسن روحانی به دلیل بافت موقعیتی و شرایط سیاسی، اقتصادی و منطقه ای زمان ریاست جمهوری آن ها سعی در دعوت کشورها به مقابله با کشورهای زورگو دارند.
Exploring Metadiscourse Markers in Master Thesis Abstracts of TEFL Students: A Case of the University of Mazandaran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
MMetadiscourse as a self-reflective linguistic device plays an important role in both making a coherent academic text and interacting with readers. Using a sequential mixed method design, the present study investigated the use of metadiscourse markers in the abstract section of 70 master thesis abstracts written by Iranian TEFL students at the University of Mazandaran. The study further examined TEFL graduated students’ (n=7) perspectives on the employment of these markers in their thesis abstracts. Based on Hyland’s (2005) model, the interactive and interactional metadiscourse markers were identified in the data. Next, the whole corpus was carefully examined word by word to report on the frequency of metadiscourse marker use. The findings revealed that interactive metadiscourse markers were used three times more than interactional metadiscourse markers. Moreover, transitions and hedges were more frequently employed while evidentials, boosters and self-mentions were less frequently used. Findings from the qualitative data collected through conducting email interviews with graduated TEFL students suggested that they had positive perspectives towards the use of interactive metadiscourse markers in contrast with the use of interactional metadiscourse markers in their thesis abstracts. The results of this study can offer a number of pedagogical implications for explicit instruction of metadiscourse markers in thesis abstracts.
بازنمایی مفهوم آیندگی در نوشته های فارسی آموزان خارجی: تحلیلی بر پایۀ رویکرد مفهوم محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بازنمایی مفهوم آیندگی در نوشته های فارسی آموزان خارجی بر پایه مراحل سه گانه (کاربردشناختی، واژگانی و ساخت واژی) رویکرد مفهوم محور می پردازد. پیکره این پژوهش 50 متن نگارش فارسی آموزان خارجی از کشورهای (چین روسیه عراق ازبکستان سوریه) در سطوح زبانی مقدماتی، میانی و پیشرفته است. فارسی آموزان یک ترم تحصیلی در مرکز آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان دانشگاه علامه طباطبائی در نیمسال اول 98-99 به یادگیری زبان فارسی پرداختند. هدف از این پژوهش دستیابی به پاسخ این پرسش است که آیا کاربرد مفهوم آیندگی در نوشته های فارسی آموزان مبتنی بر مراحل رویکرد مفهوم محور بازنمایی یافته است یا خیر. بررسی و تحلیل نوشته های فارسی آموزان نشان داد که مفهوم آیندگی مطابق مراحل سه گانه رویکرد مفهوم محور در نوشتار فارسی آموزان سطوح مقدماتی تا پیشرفته بازنمایی یافته است. نتایج نشان داد که فارسی آموزان، در مرحله اول (کاربردشناختی) با مفهوم آیندگی آشنایی دارند و از دانش زبان اول خود برای درک و شناخت این مفهوم بهره می گیرند. آنها در سطوح زبانی بالاتر با یادگیری بیشتر زبان فارسی، علاوه بر داشتن مرحله واژگانی به مرحله ساخت واژی نیز می رسند و در بیان مفهوم آیندگی از صورت های متعددی نیز استفاده می کنند.
موادی در آواشناسی گویش ایرونیِ زبان آسی از گویش های شاخۀ شرقی زبان های ایرانی (مطالعۀ موردی بر پایۀ منابع روسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نام های «آلان» / «آس» بر اوست ها، گونه آوایی از «آریا» است که خود بر « ایرونی» بودن ایشان دلالت دارد. زبان آسی در گروه ایرانی زبان های هندواروپایی قرار می گیرد. صورت نوشتاری کنونی زبان آسی به کمک الفبای سیریلیک، به سال 1844 برمی گردد که آ.م. شگرن بنیانگذار آن بود و در ادامه و.ف. میلر آن را تکمیل نمود. مبنای ورود به پژوهش های زبان شناسی زبان آسی، آشنایی و فراگیری خوانش درست این زبان است. ازین رو در این پژوهش به آشنا ساختن خوانندگان و زبان شناسان ایرانی با واکه ها، همخوان ها و نظام آوایی زبان آسی پرداخته ایم. در این مسیر به مواردی چون بی واک شدگی، ابدال، محل قرارگیری ضربه و ... نیز توجه شده است. هدف از این پژوهش فراهم آوردن بستر پژوهش های بعدی در زبان آسی به عنوان شاخه ای از زبان های ایرانی است. در کار حاضر، زبان روسی راهی برای انتقال پژوهش های زبانی در زبان آسی برای زبان شناسان ایرانی گشته است. نتایج نشان داد که نظام الفبایی زبان آسی و نشانه های آوایی این زبان می تواند در مقایسه با نظام آوایی دیگر زبان ها خیلی متفاوت باشد.
رمزگذاری فضایی در زبان فارسی: توصیف رویدادهای حرکتی توسط فارسی زبانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۳
175 - 197
حوزههای تخصصی:
پس از دسته بندی زبان های دنیا به دو مقوله فعل بنیاد و تابع بنیاد توسط تالمی که بر اساس الگوی رمزگذاری وقایع حرکتی، زبان ها را از یکدیگر متمایز می کند، در طول دهه های اخیر، تحقیقات زیادی درباره الگوهای متفاوت واژگانی کردن وقایع حرکتی انجام شده است. پژوهش پیشِ رو چگونگی واژگانی شدن رویدادهای حرکتی توسط فارسی زبانان و الگوی استفاده شده توسط آنها برای رمزگذاری حالات فضایی را مورد بررسی قرار می دهد. به همین منظور، از 25 فارسی زبان درخواست شد تا پس از تماشای 12 انیمیشن کوتاه، که بیانگر حرکات اختیاری انجام شده توسط انسان و حیوان در جهت های افقی مرزگذر و عمودی بودند، مشاهدات خود را توصیف کنند. در پی ضبط و پیاده سازی جملات شرکت کنندگان، تحلیل پاسخ های این افراد نشان داد که فارسی زبانان، برای بیان اطلاعات مربوط به حالت حرکت، غالباً ابزارهای زبانی دیگر را به ریشه فعل ترجیح می دهند. آنها همچنین تمایل دارند که مسیر حرکت را در قالب توابع توصیف کنند. بر اساس این الگوی به دست آمده از رمزگذاری حالات فضایی، فارسی زبانان، برای توصیف رویدادهای حرکتی، از یک الگوی دوگانه پیروی می کنند و می توان زبان فارسی را در هر دو مقوله (فعل بنیاد) و (تابع بنیاد) قرار داد.
تحلیلی گفتمان شناختی بر طیف های نقشی گفتمان نماها در نقد ترجمه: کاربردهای آموزشی و پژوهشی در مدیریت گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
91 - 116
حوزههای تخصصی:
نقش های منظورشناختیِ قدرتمند و گوناگونِ گفتمان نماها، معنای واژگانی آنها را در گفتمان بی اعتبار می کند. نتیجه این فرایند، حساسیتِ گسترده این عناصر گفتمانی در پیوند با متغیرهای بافتی است. نقش ها و راهبردهای دقیقِ گفتمان نماها فقط در چارچوب هدف های ارتباطی خلاق، آشکار می گردد. بنابراین، به باور پژوهشگران، بررسی نقش گرایانه آنها در بافت اجتماعی، کاربردی ترین روش مطالعه آن هاست. مبانی معرفت شناختی این پژوهشِ توصیفی، کیفی و اکتشافی مشتمل بر تحلیل دیدگاه های پژوهشگران به نام و تجزیه و تحلیل منظورشناسانه پیکره خلاق و پیچیده متون نقد ترجمه است. این پژوهش با بهره گیری از الگوهای گفتمان شناختی فریزر (Fraser, 2006) و برینتن (Brinton, 1996) به تجزیه و تحلیل طیف های گوناگون نقشی گفتمان نماها در متن های نقد ترجمه، طی سه دهه و بر پایه نمونه برداری تصادفی خوشه ای پرداخته است. در این پژوهش، الگوی طیفِ نقشیِ شش وجهیِ مدیریت گفتمان در حوزه نقد ترجمه کشف گردید که پیش تر در کتاب های دستور و فرهنگ لغت ها بحث نشده و از دستاورد های این مقاله هستند. یافته کاربردی پژوهش حاضر این است که معنای گزاره ای گفتمان نماها در نتیجه فرایند کاربردی شدگی به شدت تغییر می یابد؛ دارای نقش ها و رفتارهای منظورشناختی می گردد؛ و سرانجام طیف نقشی چندگانه تعاملی گفتمان نماها را به وجود می آورد. این طیف نقشی، تحت تأثیر استنباط های پیچیده و خلاق قرار گرفته و همیشه در حال دگرگونی، تحول و گسترش است. در پایان، کاربردهای گوناگونی نیز تحلیل و پیشنهاد گردید.
EFL Teachers’ Personality Traits and their Sense of Technophobia and Technophilia
حوزههای تخصصی:
New technologies can change everything in the world and people can have different reactions to them. Some people tend to use innovations but some people do not, due to the influence of different factors. Personality type can be considered as one of those factors that might have a relation with the feelings toward the innovations. Therefore, this paper explores the relationship between Iranian EFL teachers’ personality traits and their sense of technophobia and technophilia. Two hundred and ten Iranian EFL teachers participated in this study. The Big-Five Personality Traits Questionnaire (John & Strivastava, 1999) and Technophobia and Technophilia Questionnaire (Martínez-Córcoles, Teichmann, & Murdvee, 2017) were used in the current study. To find the answers to the research questions, Pearson correlation, Structural Equation Modeling (SEM), and independent-sample t-test were used. The results showed that all subscales of personality traits were negative significant predictors of technophobia except Neuroticism. Moreover, the results indicated a positive significant relationship between overall technophilia and all constructs of personality traits.
Reflections on English as a Foreign Language Teacher Burnout Risk Factors: The Interplay of Multiple Variables(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study represents an investigation into the interplay of the English as a Foreign Language (EFL) teacher burnout and such teacher-related variables as emotional intelligence, personality traits, teaching experience, self-efficacy, school type, gender, academic degree and age. This is a research report of a study on 124 secondary school EFL teachers with BA, MA, and PHD academic degrees. Findings of correlation and sequential multiple regression analyses suggest that EFL teacher burnout is likely to result from several factors with emotional intelligence being by far the strongest predictor of them. It was also found that emotional intelligence and self-efficacy have a negative moderate correlation with teacher burnout. Strong correlations were also found between emotional intelligence and self-efficacy, age and self-efficacy, and age and experience. No significant relationship was found between burnout and age, experience or personality. Some critical points are raised for the education system in Iran and practical implications are suggested.
آسیب شناسی و تحلیل محتوای کتاب های تاریخِ زبان فارسی در پرتو الگوی هَیَجامَد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و چهارم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
89 - 122
حوزههای تخصصی:
در کتاب های درسی تاریخِ زبان فارسی آنچه اهمّیّت دارد، انتقال دانش به دانشجویان است و باوجودآنکه توجّه به نیازهای مرتبط با یادگیری مخاطبان و ویژگی های شخصیتی آنان در تهیّه و تدوین این کتاب ها اهمّیّت زیادی دارد، در بسیاری از موارد نادیده گرفته می شود. ازجمله این نیاز ها که باید به آنها توجّه داشت، هیجانات و حواس دانشجویان و تأثیر زیادی است که این مؤلفه های روان شناختی در یادگیری آنان دارد. الگوی «هَیَجامَد» برگرفته از دو واژه «هیجان» و «بسامد» است که به هیجانات حاصل از استفاده از حواس در فرایند یادگیری توجّه دارد و سه مرحله هیچ آگاهی (تهی)، برون آگاهی (شنیداری، دیداری و لمسی حرکتی) و درون آگاهی (درونی و جامع) را شامل می شود. در پژوهش حاضر به منظور کیفیّت بخشی محتوای کتاب های تاریخِ زبان فارسی، 5 کتاب تاریخ زبان فارسیِ مطرح در سطح دانشگاهی شامل کتاب های تاریخ زبان فارسی (خانلری)، تاریخ زبان فارسی (ابوالقاسمی)، تاریخ مختصر زبان فارسی (ابوالقاسمی)، تاریخ زبان فارسی (باقری) و تاریخ زبان های ایرانی (رضایی باغ بیدی) با استفاده از سیاهه محقّق ساخته بر اساس الگوی هَیَجامَد مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت و به منظور مقایسه سطوح مختلف هَیَجامَد در این کتاب ها، داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون «خی دو» تحلیل شدند. نتایج حاصل، حکایت از آن دارد که تفاوت معناداری میان بهره گیری از الگوی هَیَجامَد در کتاب های تاریخ زبان فارسی وجود دارد و از این منظر می توان کتاب های تاریخ زبان فارسی را آسیب شناسی کرده و به نتایج قابل توجّهی در بازنگری این کتاب ها دست یافت. به نظر می رسد بهره گیری از این الگو در تهیّه و تدوین منابع آموزشی تاریخ زبان فارسی، یادگیری آسان و سریع تری را برای مخاطبان رقم بزند و با درگیری هیجانات و حواس آنان در حین یادگیری مطالب بهتر در حافظه بلندمدّت دانشجویان ثبت شود.
The Effect of Choice of Prompts on Syntactic Complexity, Grammatical Accuracy, and Lexical Diversity in L2 Argumentative Writing Essays(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Applied Language Studies,Vol ۱۳, No. ۲, ۲۰۲۱
197 - 218
حوزههای تخصصی:
Previous research has shown the differential effects of task-related prompts on syntactic complexity, grammatical accuracy, and lexical diversity when L2 learners use writing prompts to produce a piece of writing. However, the extent to which the freedom in the selection of prompts affects these linguistic facets in L2 argumentative essays is still unknown. The present study, therefore, was designed to investigate differences between syntactic complexity, grammatical accuracy, and lexical diversity in argumentative essays. Seventy-one upper-intermediate male and female Iranian English-as-a-foreign language (EFL) learners from Imam Khomeini International University in Qazvin and Safir Plus institute in Tehran participated in this study. Five-paragraph essays were used to collect data, and SPSS (version 25) was used to analyze the data. Results of multivariate analysis of variance (MANOVA) showed statistically significant differences between syntactic complexity, grammatical accuracy, and lexical diversity. Results from post-hoc analyses revealed statistically significant differences between lexical diversity and grammatical accuracy as well as lexical diversity and syntactic complexity, but no statistically significant differences were found between grammatical accuracy and syntactic complexity in argumentative essays.
بازنمایی نحوی، معناشناسی وکاربردشناسی فعل های مجاور در زبان فارسی (تحلیلی بر مبنای دستور نقش و ارجاع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در گفتار عادی و روزمره ما و به طور کلی در بافت های غیررسمی و محاوره ای با کاربرد ساخت هایی مواجه می شویم که در آن ها دو فعل در کنار هم ظاهر می شوند؛ مانند «کشید بردش»، «گرفت خوابید»، «دارم می روم». هر سه ساخت دارای ویژگی مشترک هم جواری فعل ها هستند که در آن ها یک فعل نقش اصلی و دیگری نقش فرعی دارد. به همین جهت در پژوهش حاضر ذیل عنوان «فعل های مجاور» مورد بررسی قرار خواهند گرفت. نگارندگان معتقدند دستور نقش و ارجاع با قابلیت هایی که دارد به خوبی می تواند از عهده توصیف و تبیین ساخت فعل های مجاور برآید. در این دستور تمام ساخت های زبانی در سه بُعد نحوی، معنایی و کاربردی (ساخت کانونی) بررسی می شوند. بر این اساس، در جستار حاضر نخست به دسته بندی انواع فعل های مجاور، سپس به بحث پیرامون ویژگی های آن ها می پردازیم. در ادامه بازنمایی نحوی، معنایی، ساخت کانونی و در نهایت، طرح واره ساختی فعل های مجاور در زبان فارسی را ارائه خواهیم داد. بازنمایی نحوی شامل ساخت لایه ای بند، سطح الحاق و نوع پیوند است. بازنمایی معنایی نیز در بردارنده بازنمایی منطقی بندها است. ساخت کانونی نیز اشاره به چگونگی توزیع اطلاع در واحدهای تشکیل دهنده ساخت افعال مجاور دارد. تمامی اطلاعات سه بازنمایی مذکور نیز در قالب طرح واره ساختی ارائه خواهد شد.
بر هم کنش فعل های لحظه ای و انواع نمود دستوری در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
199 - 225
حوزههای تخصصی:
افعال لحظه ای، جزء افعالِ تغییرِ حالت و رویدادهایی هستند که تداومِ آن ها چنان کوتاه است که تقریباً نادیده گرفته می شود. این افعال، نمود پایانی دارند و معمولاً با قیدهایی مانند «با جدیت» و «با انرژی» به کار نمی روند. هدف این پژوهش، بررسی تعامل افعال لحظه ای با انواع نمود دستوری در زبان فارسی است که در چارچوب دستور نقش و ارجاع و به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام می گیرد. افعال لحظه ای در این پژوهش در دو زیرگروه افعال لحظه ای نقطه اوجی و افعال لحظه ای رویدادی بررسی می شوند. افعال لحظه ای نقطه اوجی برای تحقق معمولاً به مقدمه ای نیاز دارند که در طول زمانی کوتاه یا بلند انجام می گیرد، ولی افعال رویدادی معمولاً به چنین مقدمه ای نیاز ندارند. داده های پژوهش از وب گاه های اینترنت و گفتگوهای روزانه انتخاب شده اند. بررسی افعال لحظه ای در تعامل با نمودهای دستوری نمایانگر آن است که هر دو زیرگروه افعال لحظه ای، قابلیت کاربرد با نمود تام را دارا هستند. هر چند، با توجه به مشخصه غیر پویا بودنِ افعال لحظه ای، در اغلب موارد این افعال، فاقد صورت استمراری به شمار می آیند. بررسی داده ها نشان می دهد که افعال لحظه ای نقطه اوجی و رویدادی با رفتارهای متفاوت، می توانند با خوانش هایی ازجمله قریب الوقوع بودن، حرکت آهسته، تکرار عمل، فرافکنی اشاری و خوانش گزارشی در ساخت نمود ناقص نمایان شوند. در نمود کامل نیز می توانند کارکردهای تجربی، خبر داغ، کارکرد جهانی و گواه نمایی داشته باشند. این افعال در نمودهای تام، ناقص و کامل می توانند به مفهوم آینده نگر به کار روند که در این صورت، بافت کاربردی و وجود گروه قیدی دالِ بر آینده، نقش تعیین کننده ای خواهد داشت.
ساختار بلاغی مقدمه در مقالات مروری انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
167 - 188
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسیِ ساختار بلاغیِ بخشِ مقدمه مقاله های مروریِ نظری انگلیسی چاپ شده در مجله های معتبر بین المللیِ رشته های زبان شناسی و زبان شناسی کاربردی است. به این منظور، روش تحلیلی دو مرحله ایِ مبتنی بر گام و زیرگام، با رویکرد تحلیلی کلامیِ پیکره محورِ از بالا به پائین به کار گرفته شد. مجموعه ای متشکل از 100 مقدمه مقاله مروریِ نظری انگلیسی زبانِ چاپ شده در مجله های معتبرِ بین المللی انگلیسی زبان، مبنایِ انجام این پژوهش قرار گرفت. یافته های این پژوهش نشان داد که نخست، از جنبه ویژگی های بلاغی، مقدمه مقاله های مروریِ نظریِ انگلیسی با مقدمه مقاله های پژوهشی اندکی تفاوت دارند. دوم آنکه، این تفاوت به بهره گیری از سه گام زیر به همراه زیرگام هایشان مربوط می شود. این گام ها و زیرگام ها مشتمل اند بر (1) معرفی حوزه: الف) بیان اهمیت/محوریت موضوع ، ب) ارائه خلاصه یافته های پژوهش های موجود و استنباط از آن ها ؛ (2) معرفی شکاف مطالعاتی/پرسش پژوهش : الف) اشاره به شکاف موجود ، ب) طرح پرسش ؛ (3) معرفی پژوهش حاضر : الف) بیان اهداف پژوهش حاضر ، ب) ارائه فرضیه ، پ) بیان تعریف ها/ توضیح ها ، ت) ارائه یافته ها و پیامدها ، ث) بیان ساختار کلی مقاله . دامنه و فراوانی بالای این گام ها و شباهت آن ها با گام های مقدمه مقاله های پژوهشی، نمایانگر اهمیت و جامعیت آن ها، بدون در نظر گرفتن ویژگی های فردی است. از یافته های پژوهش حاضر می توان برای ارائه یک مدل بلاغی پیکره محور و تهیه مطالب درسی مرتبط با نگارش علمی و آموزش نگارش مقالات مرروی نظری بهره گرفت.
تأثیر واژگانی زبان فارسی بر کُردی کُرمانجی خراسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان فارسی در سرزمین وسیع ایران از دیرباز مورد استفاده بوده و به علّت رسایی، شیوایی و سادگی از نظر دستوری و آوایی، مورد توجّه پادشاهان و درباریان بوده و همواره زبان-های ایرانی دیگر را تحت تأثیر قرار داده است. زبان کُردی که یکی از زبان های مهم ایرانی است به سبب نزدیکی به زبان فارسی و همسایگی با آن زبان و رسمی بودن زبان فارسی در بسیاری از مناطق کُردنشین، مانند دیگر زبان های ایرانی، تأثیرات فراوانی را از زبان فارسی پذیرفته است. یکی از گویش های زبان کُردی که در محیطی فارسی زبان، قرار گرفته و احتمال تأثیرپذیری آن گویش از گویش های دیگر کُردی بیشتر است، گویش کُرمانجی خراسانی است که شاخه ای از کُرمانجی شمالی است. مسأله اصلی در این پژوهش، تأثیر واژگانی زبان فارسی بر گویش کُرمانجی خراسانی بوده است و هدف، شناسایی کیفیّت و میزانِ تأثیر زبان فاسی از نظر واژگانی بر کُردی کُرمانجی خراسانی است و در این راستا از روش تحقیق میدانی- کتابخانه ای و ابزار پرسشنامه و مصاحبه بهره گرفته شده است. از بررسی واژگان مشهور و پرکاربرد کُرمانجی خراسانی، این نتیجه، حاصل شده که زبان فارسی بر این گویش، اثرگذار بوده امّا این تأثیرات، اندک بوده است. از مجموع 342 واژه بررسی شده که در گویش کُرمانجی خراسانی رایج است، تعداد 23 واژه آن از زبان فارسی وام گرفته شده است. بر این اساس، نسبت واژگان فارسی در کُرمانجی خراسانی (6.72%) است. در بررسی کنایات و ترکیبات عامیانه نیز این نتیجه به دست آمده است که بعضی کنایات و ترکیبات عامیانه فارسی، عیناً وارد گویش کُرمانجی خراسانی شده و در بعضی موارد، ترجمه آن ها راه یافته است و گاه، معادل فارسی آن ها به گویش کُرمانجی خراسانی ورود پیدا کرده است؛ به این ترتیب، 40% کنایات و ترکیبات عامیانه، از زبان فارسی، وام گرفته شده و 60% کُردی است.
چندمعنایی فعل های «xesen» «انداختن» و «kæften» «افتادن» در کردی ایلامی از منظر معناشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و گویش های غرب ایران سال نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۵
105 - 128
حوزههای تخصصی:
پدیده چندمعنایی به ظرفیت واژه ها در برخورداری از معانی مختلف مربوط می شود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی چندمعنایی فعل « xesen » «انداختن» و همچنین جفت لازم « kæften » «افتادن» با بهره گیری از رویکرد معناشناسی شناختی است. رویکرد شناختی، زبان را به عنوان پدیده ای ذهنی معرفی می کند. جهت تحلیل چندمعنایی فعل « xesen » از نظریه های مقوله بندی، طرحواره های تصویری و استعاره در رویکرد شناختی بهره گرفته شده است. داده های پژوهش از طریق مشاهده، مصاحبه و ثبت و ضبط گفتار روزمره سخنگویان کردی ایلامی گردآوری شد. یافته ها نشان داد که فعل« xesen » علاوه بر قالب مرکزی «انداختن، فرونهادن»، قالب های معنایی «تقلیل دادن»، «تحقیر کردن»، «جابه جا کردن»، «قرار دادن» و «پرتاب کردن» را نیز داراست. یافته ها همچنین نشان داد که فعل « kæften »، جفت لازم تمام معانی فعل « xesen » نیست. سخنگویان بر اساس نگرشی که نسبت به پدیده ها دارند و همچنین با بهره گیری از تجربه های عینی خود، مفاهیم انتزاعی مربوط به این افعال را در قالب سه طرحواره حجمی، حرکتی و قدرتی، مفهوم سازی می کنند. با توجه به ماهیت معنایی فعل های « xesen » و « kæften » طرحواره های حرکتی، بسامد وقوع بالاتری دارد. چندمعنایی این دو فعل در کردی ایلامی پدیده ای نظام مند و قابل توضیح با بهره گیری از طرحواره های شناختی است.
Les traits identitaires et l’ethos dans les discours d’Atatürk, un leader exceptionnel(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
L’identité et l’ethos sont deux des notions importantes qui servent à révéler les traits de caractère intradiscursifs et extradiscursifs du sujet parlant dans les analyses du discours. Cet article a pour but de jeter quelque lumière sur les traits identitaires et l’ethos discursif d’un leader exceptionnel qu’est Mustafa Kemal Atatürk, commandant de la Guerre d’indépendance turque et fondateur de la République de Turquie. Le corpus étudié a été délimité par certains extraits de discours tenus entre 1919 et 1939, où Atatürk a utilisé le pronom « je » (et « nous »). Le cadre théorique est composé de deux notions relevant de l’analyse du discours : l’identité et l’ethos. Dans les analyses effectuées, il a été traité d’une part l’identité personnelle, l’identité de positionnement et l’identité discussive d’Atatürk, de l’autre, la dimension catégorielle, expérientielle et idéologique dans les extraits de discours d’Atatürk. Et les différents ethos ressortis à travers le corpus ont été précisés comme ethos combatif, solidaire et honnête ; ethos résolu et hardi ; ethos humble ; et ethos collectif.
اثربخشی تدریس مهارت نوشتار براساس روش وارونه بر عملکرد مهارت نوشتاری و خودتنظیمی زبان آموزان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش تدریجی ابزارها و تکنولوژی های خلاقانه در سال های اخیر از یک سو و پررنگ تر شدن رویکردهای زبان آموز بنیاد به نسبت رویکرهای معلم بنیاد از سوی دیگر، زمینه لازم را برای خلق فرصت های جدید جهت بهبود کیفیت آموزش مهیا کرده است. یکی از تازه ترین متدهای آموزشیِ زبان آموز محور و متکی بر فناوری های مدرن، متد وارونه است که توانسته در مدت زمان کوتاهی توجه بسیاری از محققان حوزه آموزش را به خود جلب کند. پژوهش حاضر درصدد است تا تأثیر برگزاری کلاس های آموزش مهارت های نگارش را در قالب متد وارونه بر عملکرد نگارشی و نیز میزان خودتنظیمی نگارشی زبان آموزان ایرانی ارزیابی کند. بدین منظور، تعداد 48 زبان آموز در دو کلاس در دانشگاه آزاد اسلامی به منزله شرکت کنندگان در این مطالعه انتخاب شده و به طور تصادفی به گروه های کنترل (تعداد 25 نفر) و آزمایش (تعداد 23 نفر) منصوب شدند. به منظور تحقق اهداف پژوهش زبان آموزان گروه کنترل به مدت یک ترم براساس روش های معمول آموزش دیدند و در مقابل در گروه آزمایش از روش یادگیری وارونه برای آموزش استفاده شد. علاوه براین از یک پرسش نامه خودتنظیمی نگارشی به همراه دو فعالیت زمان بندی شده مربوط به مهارت نوشتاری برای جمع آوری داده های موردنظر بهره گرفته شد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که عملکرد زبان آموزان گروه آموزش وارونه از نظر مهارت نگارشی و همچنین میزان خودتنظیمی به مراتب بهتر از زبان آموزان گروه کنترل بوده است. از منظری عمل گرایانه، یافته ها و پیشنهادات جستار پیش رو را می توان به مثابه الگویی برای گنجاندن روش های آموزشی وارونه در برنامه های درسی معرفی کرد. به طور خاص با توجه یافته ها، دستاورد اصلی پژوهش می تواند این باشد که استفاده از روش وارونه در کلاس های نگارش می تواند به بهبود مهارت نوشتاری زبان آموزان کمک شایانی کند.
چارچوب های ارجاع زمانی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی مباحث مربوط به چارچوب های ارجاع زمانی در زبان فارسی پرداخته است. در چارچوب های ارجاع زمانی آنچه بیش از همه آشکار است پراکندگی نظری است. مقاله حاضر با نگاه به زبان فارسی، مروری بر رویکردها و مسائل اصلی این حوزه داشته است؛ مشاهده شده که در این زبان، میان حوزه های مکان و زمان رابطه وجود دارد؛ اما اگرچه مثال های عمده ای از بیان زمان براساس مکان یافت می شود، این رابطه یکسویه نیست و توضیح مکان براساس زمان نیز در این زبان ممکن است. مثال هایی از زبان فارسی برای مفاهیم نظری مرتبط، هم چون انگاره های خود متحرک و زمان متحرک، تسلسل الف و ب و چارچوب های اشاری، پی در پی و خارجی ارائه شده است و با نظرسنجی از گویشوران این زبان، مشخص شده معنی زمانی «جلوتر» در فارسی برای بیشتر گویشوران معادل «زودتر» بوده است. درخصوص کاربرد چارچوب های ارجاع مکانی در حوزه زمان نکاتی مطرح شده و نگاهی انتقادی به بحث استعاره درخصوص ارجاع زمانی نیز ارائه شده است.
نوع شناسی مکان در رمان ملکوت از بهرام صادقی با رویکرد نشانه - معناشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عناصر معناآفرینی در ادبیات داستانی، عنصر مکان است. نویسنده از طریق کاستن از معنای ارجاعی و عینی مکان، از این عنصر به منزله ابزاری مهم در خلق و تقویت معنای مورد نظرش بهره می جوید. مکان با توجه به میزان عینیت خود، در طیفی از معانی مختلف از ارجاعی تا انتزاعی سیر می کند. مکان های انتزاعی به دلیل ماهیت تخیلی و استعلایی خود می توانند در برخی از انواع ادبی جایگاه ویژه ای داشته باشند. این مقاله درپی آن است تا با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد نشانه معناشناسانه انواع مکان های ترسیم شده در رمان ملکوت از بهرام صادقی را بررسی کند و ضمن طبقه بندی این مکان ها، به این پرسش پاسخ دهد که ابزار مکان تا چه اندازه در خدمت القای معانی مورد نظر نویسنده بوده است. نتایج نشان می دهد بهرام صادقی در رمان ملکوت تلاش کرده است تا با بازآفرینی خلاقانه اسطوره آفرینش، به شکل ضمنی فضای یأس آلود حاکم بر جامعه در دوران پس از کودتای 28 مرداد 1332 را در اسطوره یادشده بازنمایی کند. او در مسیر اجرای این خواسته نگاه ویژه ای به عنصر مکان داشته است. از همین رو، با استفاده از فضاسازی های وهمناک و هول انگیز و با بهره گیری از انواع مکان های روایی، پدیداری، گردبادی و استعلایی، سرشکستگی، یأس و امیدهای ازدست رفته جامعه را به تصویر کشیده است.