فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۲٬۸۹۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
همسویی فناوری اطلاعات و کسب وکار یکی از اساسی ترین مسائل موردنظر مدیران فناوری اطلاعات و مدیران ارشد سازمان هاست. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان هم راستایی فناوری اطلاعات در بین مدیران و مهندسان واحدهای تولیدی و در یکی از بزرگ ترین شهرک های صنعتی در ایران یعنی شهرک های صنعتی استان سمنان به اجرا درآمده است. این تحقیق به دید هدف از نوع مطالعات کاربردی و از دید جمع آوری داده های تحقیق از نوع توصیفی پیمایشی محسوب می شود. نمونه آماری از طریق نمونه گیری به شیوه ی تصادفی طبقه ای به تعداد 300 نفر از بین مدیران و مهندسان واحدهای تولیدی انتخاب شده است. برای جمع آوری داده ها از روش اندازه گیری خودساخته با 35 سؤال در چهار بعد اصلی بهره برداری شده است. روایی ابزار سنجش با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی شامل شاخص KMO برابر 827/0 و برای آزمون بارتلت 000/0 نشان از تأیید روایی سنجش مورد استفاده دارد. برای پایایی هم از آلفای کرونباخ استفاده شده که 90/0 به دست آمده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها هم از نرم افزار مدل یابی معادلات ساختاری لیزرل 80/8 استفاده شد. نتایج نشان می دهد بیشترین تأثیر را در بین چهار مؤلفه ی اصلی شاخص مشارکت و همکاری کسب وکار و کمترین تأثیر را آینده نگری دارند. همچنین در بین زیر متغیرهای فرعی شاخص شناسایی قابلیت ها و پرورش فرصت ها بالاترین تأثیرگذاری را دارد.
ارائه مدلی برای سنجش ظرفیت جذب دانش مشتری (پیمایشی پیرامون صنعت مواد غذایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۷ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
529 - 550
حوزههای تخصصی:
امروزه دانش مشتری یکی از مهم ترین منابع سازمان ها برای نوآوری به شمار می رود، اما سازمان ها برای استفاده اثربخش از دانش مشتری باید ظرفیت خود را برای جذب این دانش ارتقا دهند؛ زیرا کسب و استفاده از دانش مشتری به آسانی امکان پذیر نیست و هر اطلاعات و دانشی منجر به خلق ارزش نمی شود. از این رو، هدفمقاله حاضر ارائه مدلی برای اندازه گیری ظرفیت جذب دانش مشتری است. بدین منظور در یک پژوهش پیمایشی با استفاده از تحلیل عامل اکتشافی، ابعاد مفهوم ظرفیت جذب دانش مشتری تعیین شد و از تحلیل عامل تأییدی برای تأیید اعتبار مدل استفاده شد. همچنین به منظور نشان دادن کارایی مدل، به ارزیابی و سنجش ظرفیت جذب مشتری در یک شرکت فعال در صنعت مواد غذایی پرداخته می شود. یافته ها نشان می دهد که سه بعد ظرفیت کسب دانش مشتری، ظرفیت به کارگیری دانش مشتری و ظرفیت سازماندهی دانش مشتری با ظرفیت جذب دانش مشتری ارتباط دارد و در این میان، ظرفیت سازماندهی از بیشترین همبستگی با مفهوم ظرفیت جذب دانش مشتری برخوردار است.
تحلیل راهبردهای مدیریت منابع انسانی در سازمان ها با رویکرد فناوری اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به کاربرد روزافزون فناوری اطلاعات در سازمان ها، به عنوان یک مزیت رقابتی، هر سازمان برای تطبیق با فضای جدید، بایستی درکی عمیق از راهبردهای مدیریت منابع انسانی به د ست آورد تا از این رهگذر و در جریان رقابت فشرده، از مزیت های رقابتی به کارگیری فناوری در عصر فناوری اطلاعات استفاده کند. هدف از انجام این تحقیق، بررسی تفاوت بین رویکرد راهبرد سازمان ها در تطبیق راهبردهای مدیریت منابع انسانی با راهبردهای فناوری اطلاعات برای پاسخ گویی به نیاز های خدماتی مشتریان وکسب مزایای رقابتی است. پژوهش حاضر، تحقیق کیفی از نوع تحلیل محتوا است که برای گردآوری داده ها از ابزار مصاحبه استفاده شده است. جامعه ی آماری در این پژوهش دو بانک بزرگ کشور (بانک ملت و بانک پارسیان) می باشدکه برای انتخاب نمونه های تحقیق از روش گلوله برفی[1] استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که هر دو بانک با بهره گیری از رویکرد های متفاوت در راهبردهای مدیریت منابع انسانی قابلیت ها و توانایی های خود را در به کارگیری اثربخش فناوری اطلاعات برای توسعه ی خدمات بانکی و کسب مزایای رقابتی، بهبود بخشیدند.
نقش فناوری اطلاعات (IT) در عملکرد نوآوری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
حوزههای تخصصی:
با ظهور عصر فناوری اطلاعات، پیشرفت ها و تحولات چشمگیری را در جوامع کنونی به وجود آمده است که موجب به وجود آمدن تغییراتی وسیع در جوامع و سازمان ها شده است. یکی از مهمترین مباحث ﭘیﺶ روی ﺳﺎزﻣﺎن ﻫﺎ، مقوله نوآوری و مفاهیم مرتبط با آن است. نوآوری به عنوان عامل حیاتی و موثر برای سازمان های امروزی ایفای نقش می کند تا بوسیله آن، سازمان ها به عملکرد بهتر و مزیت رقابتی دست یابند. فناوری اطلاعات یکی از مهمترین ابزارهای عصر کنونی است که کاربردها و مزایای منحصر بفردی برای سازمان ها ایجاد می کند. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی نقش فناوری اطلاعات در عملکرد نوآوری و اینکه مولفه های فناوری اطلاعات نقش موثری در افزایش عملکرد نوآورانه سازمان داشته باشند. روش پژوهش، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق حاضر، شامل 86 نفر از کارکنان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهر تهران (سازمان مرکزی) است که برای جمع آوری اطلاعات آن، از دو پرسشنامه فناوری اطلاعات و عملکرد نوآوری با طیف پنج گزینه ای لیکرت استفاده شده است. روایی محتوایی دو پرسشنامه توسط تعدادی از صاحبنظران و متخصصین مدیریت مورد تایید قرار گرفت؛ سپس برای سنجش پایایی پرسشنامه، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن برای پرسشنامه اول و دوم به ترتیب 848. و 905. درصد بدست آمد که مقدار مناسبی بود. با استفاده از نرم افزارهای Spss و Lisrel آزمون های مورد نظر بر روی داده ها صورت گرفتند. نتایج نشان داد که فناوری اطلاعات تاثیر مثبت، مستقیم و معناداری بر عملکرد نوآوری دارد و می تواند نقش موثری در افزایش عملکرد نوآورانه داشته باشد.
بررسی زیرساخت های مدیریت دانش در یکی از دانشگاه های نیروهای مسلح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۶ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
505 - 528
حوزههای تخصصی:
مدیریت دانش به عنوان یکی از رویکردهای مهم و ارزشمند سازمان های پیشرو محسوب می شود که با استقرار چنین سیستمی می توان از خروج و زائل شدن داراییهای فکری سازمان جلوگیری کرد. با توجه به اهمیت موضوع مدیریت دانش، این مقاله با هدف بررسی زیرساخت های مدیریت دانش در یکی از دانشگاه های نیروهای مسلح، به رشته تحریر درآمده است و تلاش می کند به این پرسش اصلی "آیا زیرساخت مدیریت دانش در دانشگاه مورد مطالعه وجود دارد؟"پاسخ دهد. این پژوهش با روش توصیفی- پیمایشی صورت گرفته و جامعه آماری آن به صورت هدفمند انتخاب شدند برای جمع آوری اطلاعات از یک پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد و از آنجائیکه داده ها نرمال بودند، برای تجزیه و تحلیل آن ها از آزمون تی تک نمونه ای استفاده گردید که عمده ترین نتایج تحقیق به این قرار است: به طور کلی زیرساخت دانشگاه برای پیاده سازی مدیریت دانش مناسب است و از فرهنگ سازمانی، تعهد مدیران ارشد، مشارکت کارکنان، کارگروهی، توانمندسازی کارکنان و الگو برداری بالایی برخوردار است و دانشگاه باید اهتمام بیشتری نسبت به آموزش کارکنان و سنجش عملکرد آنان داشته باشد.
رتبه بندی موانع پیاده سازی سیستم مدیریت امنیت اطلاعات و بررسی میزان آمادگی مدیریت اکتشاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۷ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
551 - 566
حوزههای تخصصی:
امروزه، اطلاعات نقش سرمایه یک سازمان را ایفا می کند و حفاظت از اطلاعات سازمان یکی از ارکان مهم بقای آن است. سیستم مدیریت امنیت اطلاعات (ISMS)، حفاظت از اطلاعات را در سه مفهوم خاص محرمانه بودن اطلاعات، صحت اطلاعات و در دسترس بودن اطلاعات تعریف می کند. بسیاری از شکست های پیاده سازی ISMS ریشه در مسائل سازمانی و بی توجهی به وضعیت آمادگی سازمان قبل از پیاده سازی دارد. در این پژوهش تلاش شده است موانع پیاده سازی ISMS برحسب میزان اهمیت، به روش تحلیل سلسله مراتبی رتبه بندی شود و میزان آمادگی سازمان در پیاده سازی ISMS به کمک ابزار پرسشنامه مشخص شود. پژوهش به روش توصیفی پیمایشی انجام گرفته و از نظر هدف، کاربردی است. نتایج پژوهش مهم ترین مانع در راه پیاده سازی ISMS را ناهمخوانی ساختار سازمانی با نیازهای ISMS می داند و ترس کارکنان از سخت شدن فرایندهای کار با اجرای ISMS را کم اهمیت ترین مانع معرفی کرده است؛ ضمن آنکه میزان آمادگی مدیریت اکتشاف در پیاده سازی ISMS پایین تر از حد متوسط است.
بررسی کم و کیف آمادگی شرکت های پتروشیمی برای یادگیری سازمانی و ارائه الگوی ساختاری مناسب برای استقرار یادگیری سازمانی و مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی میزان آمادگی شرکت های پتروشیمی برای یادگیری سازمانی و ارائه الگوی ساختاری مناسب برای استقرار یادگیری سازمانی و مدیریت دانش در شرکت ملی صنایع پتروشیمی است. برای دستیابی به این مقصود از روش تحقیق آمیخته کمی- کیفی استفاده شده است. برای شناخت وضع موجود، روش کمّی پیمایش/ زمینه یابی به صورت الکترونیکی در سطح کشوری و با بازگشت 801 پرسشنامه از مجموع 18 شرکت تابعه پتروشیمی به کار رفته و متغیرهای فرهنگ سازمانی، سبک های یادگیری و گرایش های غالب یادگیری مورد بررسی قرار گرفته است. برای مداقه در وضع موجود و سطح مطلوب انتظارات در شرکت، از رویکرد کیفی و نظریه مبنایی استفاده شده و در نهایت نتایج دو بخش کمی و کیفی پژوهش در هم آمیخته و تلفیق شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که فرهنگ سازمانی شرکت پتروشیمی در وضع موجود از میان چهار سنخ بیشتر به جانب سلسله مراتب و سپس تا اندازه ای بازار چولگی دارد و مؤلفه های فرهنگ خانواده و بویژه ادهوک در آن ضعیف است. همچنین، از چهار سبک یادگیری، در وضع موجود شرکت غلبه با قطب های همگرا و واگراست وسبک های جذب کننده و تطابق دهنده از فراوانی کمتری برخوردار است. از حیث برنامه های آموزشی موجود نیز به طور کلی گرایش غالب به پیگیری و کسب شخصی دانش، به جای حضور در برنامه های آموزشی رسمی شرکت مشاهده می شود. همچنین یافته های کیفی و نتایج مصاحبه های عمیق تغییرات در سه حوزه؛ الزامات، فرایندهای کلیدی، عملیات یادگیری را برای استقرار یادگیری سازمانی را نمایان ساخته است.
تحلیل مشکلات شعب بانک آینده در سراسر کشور با استفاده از روش داده کاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۶ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
333 - 350
حوزههای تخصصی:
بسیاری از بانک های کشور به منظور مدیریت مشکلات و شکایات مشتریان و شعب خود، بخشی از واحد مدیریت ارتباط با مشتریان را به شرکت هایی از قبیل مراکز تماس برون سپاری می کنند. با توجه به اینکه این واحد مهم در خارج از بانک ها مدیریت می شود لذا تحلیل داده های آن و ارزیابی عملکرد مراکز تماس از اهمیت بسیاری برخوردار است از سوی دیگر بسیاری از بانک ها توانایی تحلیل و چگونگی استفاده از الگوهای پنهان موجود در داده ها را ندارند، به همین منظور در این مقاله سعی داریم تا با ارائه مدل RFS، شعب بانک را بر اساس شباهت فاکتورهای R به معنی تازگی اعلام مشکل، F فرکانس یا تعداد مشکلات و S میزان رضایت شعب از مرکز تماس، خوشه بندی نموده وارتباط میان فاکتورهای موجود با نوع مشکلات اعلام شده را بیابیم. همچنین با بررسی فاکتور S می توان توانایی مرکز تماس در جهت رفع مشکلات شعب هر خوشه را ارزیابی نمود. شعب بر اساس الگوی رفتارشان در چهار خوشه بهینه توزیع شده، نتایج تحلیل و در پایان پیشنهادهایی به منظور بهبود عملکرد مرکز تماس ارائه شده است.
بخش بندی کاربران بانکداری اینترنتی بر مبنای انتظارات: رویکرد داده کاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۶ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
419 - 434
حوزههای تخصصی:
ارائه خدمات بانکی مبتنی اینترنت طی چند سال اخیر به محور رقابت در نظام بانکی ایران تبدیل شده است. در همین راستا شناسایی و بخش بندی کاربران این نوع خدمات موجب شناخت بهتر نیازها و انتظارات و برنامه ریزی جهت تامین آن نیازها و انتظارات می شود که این موجب بهبود تصویر بانک و کسب مزیت رقابتی می شود. در این پژوهش هفت بانک پاسارگاد، پارسیان، ملت، سامان، اقتصادنوین، تجارت و ملی به عنوان برندهای رقیب انتخاب شدند. بر مبنای بررسی پیشینه پژوهش انتظارات کاربران بانکداری اینترنتی در قالب 17 شاخص شناسائی شد. با ابزار پرسشنامه بسته سوالی داده های لازم از 274 کاربر خدمات بانکداری اینترنتی بانکهای منتخب گردآوری شد. در ابتدا بر اساس تحلیل عاملی اکتشافی پنج عامل: سهولت کاربری، تنوع سبد خدمات، امنیت، سرعت و اطمینان شناسایی شد. در مرحله بعد با فن داده کاویK-Means تعدادبهینه خوشه ها برابر با 6 خوشه تعیین شد. سپس انتظارات خوشه ها در قالب 5 عامل ارزیابی شد. نتیجه نشان داد که میانگین انتظارات و فراوانی متغیرهای جمعیت شناختی مورد بررسی در خوشه ها متفاوت است. بنابراین خوشه های مستخرجه از کیفیت خوبی برخوردار است.
بررسی آثار متقابل عوامل بحرانی شکست پروژه های پیاده سازی ERP در صنایع ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۷ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
649 - 674
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر سازمان های ایرانی با توجه به مزیت های فراوان ERP، علاقه مند به بهره گیری از ERP در سازمان های خود شدند. در این میان شکست های متعددی که پس از پیاده سازی ERP در صنایع مختلف، ازجمله صنایع ایرانی اتفاق می افتد، توجه بسیاری از محققان را به شناسایی عوامل بحرانی موفقیت یا شکست این پروژه ها معطوف کرده است. از آنجاکه این عوامل معمولاً بر یکدیگر اثرهای متقابلی می گذارند، توجه و اولویت بندی عوامل بحرانی موفقیت یا شکست، بدون در نظر گرفتن تأثیرهای درونی این عامل ها بر یکدیگر، کاری بیهوده است. در این نوشتار با استفاده از ادبیات پژوهش 57 عامل استخراج شد و پس از بهره گیری از نظر خبرگان، بر اساس روش دلفی 37 عامل شناسایی شدند و در هشت دسته قرار گرفتند و با بهره گیری از رویکرد دیماتل خاکستری، آثار متقابل این عوامل با هم سنجیده شدند. اولویت بندی هریک از عوامل بر اساس روابط علی و معلولی صورت گرفته است.
مدل رتبه بندی اعتباری هیبریدی با استفاده از الگوریتم های ژنتیک و سیستم های خبره فازی (مطالعه موردی: مؤسسه مالی و اعتباری قوامین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۶ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
31 - 46
حوزههای تخصصی:
سیستم های خبره می توانند به ساخت مدل های رتبه بندی اعتباری مشتریان بانک ها کمک کنند. در اینجا، انتخاب ویژگی های مهم در رتبه بندی اعتباری اهمیت دارد. همچنین ممکن است مقادیر ویژگی ها، به صورت فازی بیان شوند. مسئله این است، چگونه می توان به کمک الگوریتم ژنتیک، انتخاب ویژگی ها را بهبود بخشید؛ به گونه ای که این ویژگی ها به منزله ورودی در سیستم خبره فازی مورد استفاده قرار گیرند. این نوشتار به ارائه مدل رتبه بندی اعتباری هیبریدی با ترکیب انتخاب ویژگی ها، مبتنی بر الگوریتم ژنتیک و سیستم خبره فازی می پردازد. پژوهشی که در این مورد انجام گرفت، از نظر نتایج، کاربردی و از نظر هدف، توصیفی از نوع مطالعه موردی است. برای آموزش و آزمون مدل، از مجموعه داده های رتبه بندی اعتباری مؤسسه مالی و اعتباری قوامین استفاده شده است. پس از پیش پردازش داده ها، به کمک الگوریتم ژنتیک ویژگی ها انتخاب شدند و از طریق مصاحبه با فردی خبره و به کارگیری منطق فازی، دامنه تغییرات ویژگی های منتخب تعیین شده و سپس قوانین فازی رتبه بندی اعتباری ایجاد شدند. برای تحلیل داده ها از ابزار وکا و ماژول سیستم استنتاج فازی در نرم افزار متلب استفاده شده است. نتایج نشان می دهد، دقت طبقه بندی مدل پیشنهادی نسبت به سایر روش های مقایسه شده در این مقاله بیشتر است. قوانین فازی ایجادشده این مدل را می توان برای رتبه بندی اعتباری مشتریان بانکی به کار برد.
طراحی مدل ساختاری مدیریت دانش مشتری بانک با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مشتری به عنوان مهمترین منبع دانش برای سازمان ها شناخته شده است. مزیت رقابتی قبلا با نوآوری در محصول و ایجاد نام تجاری حاصل می شد، اما در قرن بیست ویکم که سازمانها با تعاملات بیشتری هستند، ایجاد مزیت رقابتی بوسیله جمع آوری اطلاعات مشتری بدست می آید. در این مقاله با هدف تدوین یک مدل ساختاری با استفاده از روش مدل سازی ساختاری تفسیری، جمع آوری نظر خبرگان از طریق پرسشنامه و تحلیل مقایسه ای داده ها، جمعا 25 عامل مهم و موثر بر فرآیند پیاده سازی مدیریت دانش مشتری در بانک شناسایی شد. تحلیل مدل ساختاری نشان داد متغیرهای تعهد مدیریت ارشد، مجموعه مدیران میانی، فرهنگ سازمانی، منابع مالی و فناوری اطلاعات در دسته متغیرهای مستقل قرار می گیرند و دارای قدرت هدایت بالا ولی شدت وابستگی پایین هستند و همانند سنگ زیربنای مدل عمل می کنند و برای شروع کارکرد سیستم، باید در وهله اول روی آنها تاکید کرد. سایر متغیرها از نوع متغیرهای متصل هستند که دارای قدرت هدایت و وابستگی بالا هستند و هر نوع تغییردر آنان می تواند سیستم را تحت تاثیر قرار دهد. نتیجه نهایی از ارتباطات عوامل در مدل بیانگر این است که پیاده سازی فرآیند مدیریت دانش مشتری در رسیدن به عواملی مانند رضایت مشتری، افزایش کیفیت خدمات و نگهداشت مشتری به عنوان دارایی و در نهایت کسب مزیت رقابتی، موثر است.
شناسایی و بررسی مکانیزم های مؤثر بر حاکمیت اثربخش فناوری اطلاعات در صنعت بانکداری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با افزایش روزافزون اهمیت فناوری اطلاعات به عنوان عامل راهبردی برای دستیابی سازمان ها به اهداف کسب و کاری خود، اهمیت همسویی بین راهبردهای فناوری اطلاعات و راهبردهای کسب و کار در سازمان ها مشخص می شود. این همسویی هدف اصلی حاکمیت فناوری اطلاعات است. بنابراین لازم است حاکمیت خوبی در حوزه فناوری اطلاعات صورت بگیرد تا استفاده اثربخشی از فناوری اطلاعات در صنایعی همچون صنعت بانکداری- که به دلیل ماهیت فعالیت های خود وابستگی بسیاری به فناوری اطلاعات دارند- حاصل شود.
از آن جایی که برای داشتن حاکمیت اثربخش فناوری اطلاعات، بکارگیری مکانیزم هایی مناسب ضروری است، در این پژوهش با استفاده از مرور ادبیات موضوعی و رویکرد کیفی فرا ترکیب، فهرست جامعی از 30 مکانیزم در سه گروه ساختارهای تصمیم گیری، فرآیندهای همراستایی و مکانیزم های ارتباطی تدوین شد. در گام بعدی با نظرسنجی از خبرگان این حوزه، فهرستی از 26 مکانیزم مؤثر بر حاکمیت اثربخش فناوری اطلاعات در صنعت بانکداری ایران مشخص گردید. در مرحله آخر با مطالعه میدانی روی کل صنعت بانکداری ایران و با استفاده از تحلیل های آماری مشخص شد که 12 مکانیزم به صورت قوی در صنعت بانکداری ایران وجود دارد و در این میان مکانیزم ها «تشکیل کمیته استراتژی فناوری اطلاعات»، «تشکیل کمیته راهبری پروژه فناوری اطلاعات»، «پیگیری روند پیشرفت پروژه های فناوری اطلاعات (کنترل بودجه و زمانی)» و «ایجاد انگیزه و محرک هایی برای پیروی از اصول حاکمیت فناوری اطلاعات» دارای تأثیر مثبت بر حاکمیت اثربخش فناوری اطلاعات در صنعت بانکداری ایران می باشند.
بررسی تأثیر آمادگی الکترونیکی بر فراموشی سازمانی (مورد مطالعه: سازمان های دولتی شهر بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۶ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
187 - 208
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر، دو عنصر دانش و فناوری در سازمان ها اهمیت زیادی یافته اند. گاهی سازمان ها به علت آشفتگی اطلاعاتی به شکل غیرآگاهانه دانش و مهارت های خود را فراموش می کنند و گاهی برای چابکی بیشتر به فراموشی آگاهانه دانش ها و مهارت های خود رو آورده اند. برخی از فراموشی ها برای سازمان مفید و برخی دیگر زیانبار بوده است. فناوری اطلاعات زمینه ای را فراهم آورده تا سازمان ها برای نگهداشت و فراموشی دانش ها و مهارت ها از توانایی بیشتری برخوردار شوند. هدف این پژوهش بررسی نقش آمادگی الکترونیکی در فراموشی سازمانی مفید و مضر است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها از نوع پیمایشی است. برای آزمون مدل مفهومی پژوهش، تعداد 109 پرسشنامه در جامعه آماری پژوهش (سازمان های دولتی شهر بوشهر) توزیع شده و فرضیه های پژوهش با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار AMOS مورد آزمون قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد که میزان آمادگی الکترونیکی بر روی میزان فراموشی مفید دارای تاثیر مثبت و بر روی فراموشی مضر دارای تاثیر منفی است.
شناسایی رابطه بین فرایندهای مدیریت دانش با توانمندسازی کارکنان سازمان های تأمین اجتماعی (مطالعه موردی: سازمان تأمین اجتماعی استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف شناسایی رابطه بین فرایندهای مدیریت دانش با توانمندسازی کارکنان سازمان تأمین اجتماعی استان اردبیل انجام گرفته است. در حقیقت سؤال اصلی و اساسی این تحقیق این است که: آیا بین فرایندهای مدیریت دانش و توانمندسازی کارکنان در سازمان تأمین اجتماعی استان اردبیل رابطه وجود دارد؟. به منظور بررسی این سؤال به بررسی مؤلفه های مدیریت دانش بر اساس مدل لاوسون پرداخته شد. همچنین برای بررسی وضعیت توانمندسازی از مدل اسپریتزر استفاده گردید. پرسشنامه استاندارد این دو متغیر، فرایندهای مدیریت دانش و مؤلفه های آن به عنوان متغیر مستقل شامل 24 سؤال و توانمندسازی به عنوان متغیر وابسته شامل 15 سؤال می باشد. جهت آزمون روایی از روش اعتبار محتوا و از نظرهای استادان دانشگاه، استفاده شد. ضریب پایایی پرسشنامه ها 80/0 به دست آمد و چون آلفای کرونباخ پرسشنامه ها بیش از 7/0 به دست آمد، بنابراین هر دو پرسشنامه از پایایی لازم برخوردار بودند. آزمودنی ها 140 نفر از اعضای سازمان تأمین اجتماعی با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای تحلیل داده ها از الگوی معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج حاکی از این است که بین مدیریت دانش و توانمندسازی کارکنان سازمان تأمین اجتماعی استان اردبیل رابطه معنی داری وجود دارد.
رابطه بین مولفه های فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش : مطالعه موردی دانشگاه علوم پزشکی کرمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دانش به عنوان منبع اصلی سازمان ها تلقی و به عنوان یک سرمایه مطرح شده است. انتقال، خلق و به کارگیری دانش، مستلزم وجود فرهنگ سازمانی است که مشوق این امر باشد و دانشگاه ها به عنوان سازمان های تولید کننده دانش باید از این امر بهره مند باشند. هدف این پژوهش تعیین رابطه بین مولفه های فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در دانشگاه علوم پزشکی کرمان بود .
روش بررسی: پژوهش حاضر مطالعه ای تحلیلی است که به روش مقطعی در سال 1391 در دانشگاه علوم پزشکی کرمان صورت پذیرفته است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان ستادی معاونت های دانشگاه علوم پزشکی کرمان به تعداد 844 نفر می باشد که نمونه مورد مطالعه با استفاده از نمونه گیری سهمیه ای 200 نفر انتخاب شده است. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش استفاده شده است که روایی آنها در مطالعات قبلی تایید و پایایی آنها محاسبه شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و استنباطی(آزمون های همبستگی پیرسون، تجزیه و تحلیل واریانس و رگرسیون خطی) و از نرم افزار spss18 استفاده شده است.
یافته ها : اکثر افراد تحت بررسی در این مطالعه، وضعیت فرهنگ سازمانی را مناسب ارزیابی کردند. بیشترین امتیاز در بعد انطباق پذیری(9/2) و کمترین امتیاز در بعد مشارکتی(6/2) حاصل شد. وضعیت مدیریت دانش نیز از سوی پاسخ دهندگان در حد متوسط و نسبتا مطلوب ارزیابی شد. در نهایت رابطه آماری معنادار ی بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش به دست آمد(000/0p-value=).
نتیجه گیری: فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در این مطالعه از وضعیت مناسبی برخوردار بودند. سازمان برای اینکه بتواند به طور موثر نظام دانش را بهبود ببخشد و در کل سازمان اشاعه دهد ابتدا باید به فرهنگ سازمانی توجه کند. هر اندازه فرهنگ سازمانی قوی تر باشد، پیاده سازی مدیریت دانش با موفقیت بیشتری انجام خواهد شد.
الگوی عوامل مؤثر بر مشارکت در جوامع مجازی برند
حوزههای تخصصی:
تغییرات اساسی که از قرن نوزدهم در جامعه و اقتصاد رخ داده به وضوح در توسعه اجتماعات ما منعکس شده است. جوامع مصرف که قبلاً وجود نداشتند با گسترش رسانه های جمعی و بازاریابی مدرن پا به عرصه وجود گذاشتند و درنتیجه مردم به طورفزاینده ای هویتشان را به برندهایی که مصرف می کنند گره زدند از سوی دیگر بازار در قرن بیست و یکم، تحت سیطره فنّاوری پیشرفته ارتباطی خصوصاً وب 2.0 و تجارت الکترونیک قرار گرفته است به تبع آن جوامع مجازی برند به سرعت در حال گسترش هستند.
با عنایت به مراتب فوق، این تحقیق به دنبال شناسایی عوامل مؤثر بر مشارکت در این جوامع است. روش تحقیق مورداستفاده در این پژوهش، پیمایش بوده و جامعه آماری پژوهش شامل آن دسته از مشتریان شرکت های مورد تحقیق است که در جوامع مجازی برند این شرکت ها عضو هستند. داده های پژوهش از 408 نفر از اعضای جامعه جمع آوری شدند. به منظور آزمون فرضیات مرتبط با اجزاء مدل و آزمون کل مدل تحقیق، از روش تحلیل عاملی تأییدی و مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. یافته های مطالعه حاکی از این است که چهار دسته از عوامل یعنی عوامل مرتبط با برند، عوامل اجتماعی، عوامل مرتبط با محصول و عوامل کارکردی بر مشارکت در جوامع مجازی برند مؤثرند.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر در ارزیابی وب سایت بر اساس تحلیل اسنادی مقاله های پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر وب سایت ها به یکی از اصلی ترین ابزار سازمان ها برای ارتباط و ارائه خدمات به مشتریان و ذینفعان خود تبدیل شده اند. با توجه به این مطلب باید اذعان داشت که علی رغم صرف هزینه های زیاد برای طراحی و پیاده سازی وب سایت از طرف سازمان ها توجه بسیار کمی بر ارزیابی عملکرد وب سایت های طراحی شده مبذول می شود که این به جهت نبود وجود ابزارها و چارچوب های مناسب ارزیابی وب سایت می باشد. چارچوب های ارزیابی وب سایت می توانند به عنوان یک راهنمای خوب برای ایجاد یک وب سایت در فضای مجازی مورد استفاده قرار بگیرند و به مدیران وب سایت ها کمک کنند تا در مرحله طراحی و یا در زمان پیاده سازی و اجرا، وب سایت های خود را در جهت هر چه اثربخش تر بودن ارزیابی کنند.
در همین راستا مقاله حاضر با بررسی تحقیقات انجام شده در حوزه ارزیابی وب سایت در سال های 1995 تا 2011، به استخراج شاخص ها و عوامل مؤثر در ارزیابی وب سایت پرداخته و سپس با استفاده از آزمون انتروپی شانون شاخص های پر تکرار را شناسایی کرده و چارچوب مفهومی شامل شش عامل اصلی کیفیت اطلاعات، ظاهر وب سایت، قابلیت کاربری، پشتیبانی مشتریان، کیفیت و اعتبار سازمان و ویژگی های فنی، جهت ارزیابی وب سایت را ارائه داده است. در پایان نیز با بهره گیری از نظرات خبرگان این حوزه، مدل پیشنهادی را مورد ارزیابی قرار داده است.
بررسی تأثیر ابعاد ساختاری بر موفقیت سیستم برنامه ریزی منابع سازمانی در شرکت های ایرانی دارنده این سیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۶ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
47 - 70
حوزههای تخصصی:
امروزه با وجود استقبال چشمگیر سازمان ها از به کارگیری سیستم برنامه ریزی منابع سازمانی، بسی اری از آنها در دست یابی به نتایج مورد انتظار از استق رار این سیستم، ناموفق اند. مطالعات پیشین، عوامل سازمانی را یکی از عوامل تأثیرگذار بر میزان موفقیت این سیستم دانسته اند. این پژوهش به بررسی تأثیر ساختار سازمانی که یکی از عوامل سازمانی به شمار می رود و می تواند در موفقیت این سیستم در سازمان های ایرانی نقش آفرین باشد، پرداخته است. برای این کار، مدلی متشکل از پانزده فرضیه از روابط میان متغیرهای پژوهش طراحی شده است. گردآوری داده ها با استفاده از پرسش نامه استاندارد و بومی شده و به شیوه سرشماری روی تمامی سازمان های ایرانی دارنده این سیستم، انجام گرفته است. برای بررسی تأثیر ابعاد مختلف ساختاری بر ابعاد موفقیت سیستم، از روش مدل سازی معادلات ساختاری و الگوریتم حداقل مربعات جزئی استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهند که هر یک از ابعاد ساختاری تمرکز، رسمیت، نسبت های پرسن لی و تخصص گرایی با تأثیر بر ابعاد پنج گانه موفقیت سیست م، در میزان موفقیت حاصل از به کارگیری آن در فاز پس از استقرار، تأثیرگذار بوده و چگونگی این اثرگذاری را به تفکیک ابعاد تشریح می کند.
شناسایی و دسته بندی عوامل حیاتی موفقیت پروژه های پیاده سازی سیستم های هوش کسب و کار در ایران
حوزههای تخصصی:
امروزه تعداد زیادی از سازمان ها جهت بهبود کیفیت تصمیم گیری خود از سیستم های هوش کسب و کار استفاده می نمایند. اگرچه بسیاری از سازمان ها به استقرار و استفاده از سیستم های هوش کسب و کار روی آورده اند، اما همه آن ها در پیاده سازی آن موفق نبوده اند. هدف این پژوهش، شناسایی عوامل حیاتی موفقیت اجرای سیستم های هوش کسب و کار در سازمان های ایران می باشد. بدین منظور، در ابتدا با مرور پژوهش های گذشته، 26 عامل حیاتی موفقیت در اجرای موفق سیستم های هوش کسب و کار شناسایی گردیده است. میزان اهمیت هر کدام از عوامل مذکور در قالب ابزار پرسشنامه از اعضای جامعه آماری تحقیق که عبارت از مدیران و کارشناسان دارای سابقه کاری حداقل 3 ساله در زمینه مشاوره و یا پیاده سازی سیستم های هوش کسب و کار در ایران پرسیده شده است. در ادامه با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی به شناسایی عوامل مکنون پرداخته شده است. بر مبنای نتایج حاصل از آن، عوامل سازمانی، انسانی، مدیریت پروژه و فنی به عنوان گروه های اصلی عوامل حیاتی موفقیت اجرای سیستم های هوش کسب و کار در ایران شناسایی شده اند. نتایج حاصل از این تحقیق می تواند به محققین و فعالان حوزه سیستم های هوش کسب و کار در درک بهتر مسائل و چالش های موجود در ایران بر سر راه پیاده سازی و استقرار این سیستم ها یاری رساند.