فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۲٬۹۱۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
با ظهور اقتصاد دانشی، قابلیت های انسانی به عنوان مهم ترین مزیت رقابتی پایدار و منحصر به فرد برای سازمان ها در محیط های متلاطم امروزی شناخته شده است؛ بنابراین، توجه به دانش و مهارت منابع انسانی و توانمندسازی این سرمایه های بی بدیل در سازمان ها و به خصوص در این دوران امری ضروری و غیرقابل انکار است. هدف از انجام این پژوهش شناسایی عوامل تأثیرگذار بر توانمندسازی سرمایه های دانشی و در نهایت ارائه الگویی در پژوهشگاه صنعت نفت با استفاده از تکنیک مدلسازی ساختاری تفسیری در این راستا است. با بررسی های صورت گرفته از مرور ادبیات تحقیق به روش تطبیقی، هشت دسته عوامل تبیین توانمندسازی در پژوهشگاه صنعت نفت شناسایی شده و سپس با استفاده از روش مدل سازی ساختاری تفسیری در پنج سطح، قرار گرفتند. در ادامه پس از مشخص شدن سطوح هر کدام از عوامل و همچنین با در نظر گرفتن ماتریس در دسترس پذیری نهایی، مدل نهایی ساختار تفسیری ترسیم گردید. نتایج نشان داد عامل هایی همچون آموزش و توسعه، ویژگی های شخصیتی، ساختار سازمانی و ماهیت شغل در ارتباط با موضوع توانمندسازی در پژوهشگاه صنعت نفت از اثرپذیری بیشتری نسبت به بقیه عوامل برخوردارند.
ارائه روشی جدید برای بخش بندی مشتریان بر اساس میزان وفاداری آن ها و تعریف راهبردهایی مناسب برای هر بخش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۸ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
101 - 122
حوزههای تخصصی:
ارزیابی وفاداری مشتریان می تواند درراستای بهبود فرایندهای کسب وکار تأثیر مهمی داشته باشد. روش های معمول ارزیابی وفاداری مشتریان، صرفاً با تکیه بر سه مؤلفه تازگی (R)، تعداد دفعات (F) و ارزش پولی (M) طراحی شده اند. در این پژوهش چند عامل مؤثر دیگر شامل تعداد کالاهای خریداری شده، تعداد کالاهای برگشتی، مبلغ تخفیف و تأخیر در توزیع به تحلیل اضافه شدند و تأثیر هر یک بر بالارفتن کیفیت ارزیابی سنجیده شد. هدف پژوهش ارائه مدلی جدید برای بخش بندی مشتریان براساس میزان وفاداری آنها و تعیین راهبردهایی مناسب برای هر بخش است. مجموعه داده این پژوهش به یکی از عمده فروشی های مواد غذایی اختصاص دارد. داده ها در نرم افزار Clementine و با استفاده از شبکه های عصبی MLP، RBF و الگوریتم K-means تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد روش پیشنهادی بالاترین سطح دقت را در پیش بینی میزان وفاداری مشتریان دارد. براساس روش پیشنهادی، مشتریان از نظر وفاداری به پنج خوشه (مشتریان وفادار؛ بالقوه؛ جدید؛ از دست رفته و مشتریان روی گردان) تقسیم شدند که ویژگی های هر خوشه براساس وضعیت هفت عامل بیان شد و براساس این ویژگی ها راهبردهای مناسبی برای مدیریت مشتریان هر بخش ارائه شد.
شناسایی موانع نوآوری سازمانی در سازمان آموزش شرکت ملی نفت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله بر اهمیت و ضرورت نوآوری در سازمان تأکید شده و به دنبال آن به دلیل نقش و تأثیر آموزش در عملکرد و موفقیت سازمان ها، نوآوری در آموزش شرکت مورد بررسی قرار گرفته است. موضوع اصلی شناسایی موانع نوآوری در آموزش سازمانی می باشد که برای این کار از روش تحقیق کیفی و فن تحلیل محتوا استفاده شده است. در واقع هدف از این پژوهش یافتن پاسخ این پرسش است که عوامل مؤثر بر نوآوری سازمانی در آموزش شرکت ملی نفت ایران کدام است؟ برای یافتن این عوامل و به نوعی موانع نوآوری در آموزش سازمان از ابزار مصاحبه استفاده شده تا ضمن توجه به جو سازمان، مهم ترین موانع از طریق مصاحبه باز با خبرگان کشف گردد. افراد مصاحبه شونده، خبرگان آموزش در سطح شرکت می باشند. یافته ها نشان می دهد که 7 عامل اصلی، به عنوان مهم ترین عوامل مؤثر بر نوآوری سازمانی بایستی مورد بررسی قرار گرفته و در جهت رفع آنان تلاش شود.
پیش بینی ارزش مشتریان جدید بانک بر مبنای مدل آر.اف.ام با استفاده از درخت تصمیم بهبودیافته در راستای کاهش حداکثر حافظه مورد نیاز
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین فاکتورهای بانکداری در راستای کاهش هزینه ها و افزایش سودآوری، مدیریت و ارزیابی مشتریان با ارزش می باشد. در دهه های اخیر محققان بسیاری به تجزیه و تحلیل ویژگی های مشتریان به منظور تعیین ارزش آن ها با استفاده از تکنیک های داده کاوی پرداخته اند و درخت تصمیم یکی از پرکاربردترین الگوریتم های داده کاوی در این زمینه است. از آن جایی که این الگوریتم برای ساخت درخت، تنها یک ویژگی را در یک زمان برای آزمون در هر گره در نظر گرفته و وابستگی بین ویژگی ها را نادیده می گیرد، بنابراین این مسئله باعث افزایش ماکزیمم حافظه مورد نیاز می شود. به منظور برطرف نمودن این مشکل، در این پژوهش روشی برای بهبود درخت تصمیم با استفاده از شبکه عصبی برای کشف وابستگی بین ویژگی ها با رویکرد کاهش ماکزیمم حافظه مورد نیاز پیشنهاد شده که در کنار مدل آر.اف.ام برای پیش بینی ارزش مشتریان جدید استفاده می شود. نتایج آزمایش ها نشان می دهد که روش پیشنهادی با استفاده از وابستگی بین ویژگی ها می تواند ارزش مشتریان جدید را با ماکزیمم حافظه مورد نیاز کم تری نسبت به روش پایه پیش بینی کند.
مسئولیت اجتماعی شرکت و نقش آن در کسب مزیت رقابتی
حوزههای تخصصی:
فرآیند جهانی شدن تجارت جهانی، پیشرفت های سریع و بنیادین تکنولوژی،افزایش تغییرات سریع در الگوهای مصرف و تبیین الگوهای آلودگی محیط زیست، از جمله چالش هایی هستند که شرکت ها در عرصه تجارت و فعالیت اقتصادی با آن روبه رو هستند و ادامه حیات آنها منوط بر تصمیم گیری به موقع و اهمیت بخشیدن مفاهیمی مانند رقابت پذیری شده است. بنابر این افزایش شدت رقابت ،شرکت ها را بر آن داشته تا برنامه هایی را اجرا کنند تا از آن طریق به منابع منحصر به فردی دست شرکت ها را از رقبا متمایز کند از جمله این برنامه ها می توان به اجرای اقداماتی در راستای مسئولیت اجتماعی شرکت ها اشاره کرد. این مقاله، ابتدا مروری کلی بر جایگاه مسئولیت اجتماعی در جامعه دارد و سیر تکامل مفاهیم و تعاریف آن را مورد بررسی قرار میدهد و طبقه بندی نظریه های مسئولیت اجتماعی شرکت ها و همچنین تاثیر اجرای برنامه های مسئولیت اجتماعی در کسب مزیت رقابتی برای شرکت ها مطرح می شود.
ارائه مدلی برای پیش بینی سودآوری شرکت های داروسازی با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق تدوین مدلی برای پیشبینی سودآوری شرکتهای داروسازی با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی میباشد. روش تحقیق توصیفی- مدلسازی بوده و جامعه آماری این تحقیق کلیه شرکتهای داروسازی فعال عضو بورس اوراق بهادار به تعداد 21 شرکت میباشد. با توجه به محدود بودن جامعه آماری، هیچ گونه نمونهگیری انجام نشده و کل جامعه مورد پیمایش قرار گرفته است. برای جمع آوری دادهها از اسناد و مدارک شرکتهای داروسازی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و برای تجزیه وتحلیل دادهها از شبکه عصبی مصنوعی استفاده شده است. نتایج بررسیها نشان میدهد که بهترین مدل پیشبینی سودآوری شرکتهای داروسازی با در نظر گرفتن متغیرهای سرمایه در گردش به کل داراییها، سود(زیان) انباشته به کل داراییها، سود قبل از بهره و مالیات به کل داراییها، ارزش بازار حقوق صاحبان سهام به ارزش دفتری بدهیها، فروش به کل داراییها و نقدینگی بدست آمده است.
بررسی تاثیر فعالیت های مدیریت تکنولوژی بر قابلیت های چابکی سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بقا در محیط کسب و کار جهانی و رقابتی، نیازمند تغییر فرآیندهای کسب و کار موجود در ساختارهای چابک و متمایل به مشتری بوده و تکنولوژی به عنوان یک نیروی محرک حیاتی، اهداف عملکردی و تصمیم گیری بهتر کسب و کار را در یک شکل بهنگام تسهیل می کند. هدف از این پژوهش نیز، بررسی تاثیر فعالیت های مدیریت تکنولوژی بر قابلیت های چابکی است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت همبستگی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی پیمایشی است. جامعه ی آماری این پژوهش، کارشناسان کارخانه فولاد کویر کاشان به تعداد 90 نفر تشکیل دادند که از این تعداد 72 نفر حاضر به همکاری شدند. به منظور آزمون مدل پژوهش از پرسشنامه حاوی 36 سوال به منظور سنجش سازه های تحقیق استفاده شد. پرسشنامه مذکور از مطالعات قبلی شناسایی شد و با انجام تعدیلات جزئی به کار برده شد و سپس روایی محتوا و صوری آن از طریق بازبینی توسط خبرگان مربوطه بررسی و تایید شد و پایایی کل پرسشنامه نیز به روش آلفای کرونباخ 95/0 برآورد گردید. برای تحلیل داده ها نیز از نرم افزارهای آماری SPSS و Smart PLS استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که فعالیت های مدیریت تکنولوژی شامل شناسایی، اکتساب، بهره برداری، یادگیری، محافظت و انتخاب تکنولوژی بر قابلیت های چابکی تاثیر مثبت و معنی داری داشته است.
ارائه چارچوبی برای موفقیت در پیاده سازی سیستم های مدیریت دانش مبتنی بر رایانش ابری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیستم های مدیریت دانش مبتنی بر رایانش ابری باعث ایجاد مزیت رقابتی از طریق کاهش هزینه ها و بهبود عملکرد می شوند. پیاده سازی سیستم های مدیریت دانش ابری در سازمان و بهره برداری از مزایای ارزشمند آن، مستلزم شناسایی عوامل موثر بر موفقیت پیاده سازی از نظرطراحان و پیاده سازان است. این پژوهش با استفاده از روش تحقیق آمیخته یا ترکیبی در دو بخش کیفی و کمی انجام شده است. در بخش کیفی از روش تئوری زمینه ای یا داده بنیاد و در بخش کمی از روش توصیفی -پیمایشی استفاده شده است . عوامل موفقیت و مدل تحقیق، خروجی روش داده بنیاد است. برای انجام مطالعات میدانی ، براساس عوامل انتخاب شده، پرسشنامه ای تنظیم شد و اهمیت عوامل موفقیت و اولویت آن ها به نظر سنجی بین خبرگان مدیریت دانش و رایانش ابری گذاشته شده است. بر اساس نتایج حاصله عوامل هفت گانه به دست آمده، با احتساب اولویت بندی، به ترتیب شامل عوامل مربوط به اعتماد، عوامل مدیریتی، عوامل انسانی و فرهنگی، عوامل سازمانی،عوامل فنی، عوامل اقتصادی،عوامل محیطی می باشند. مهم ترین پیامد های شناسایی شده بکارگیری این سیستم ها در سازمان ها شامل کاهش زمان انجام فرآیند های مدیریت دانش ، بهبود عملکرد و افزایش مزیت رقابتی می باشد.
ارائه مدلی مرجع برای تبیین الزامات امنیتی در حوزه یادگیری الکترونیکی از نگاه ذی نفعان مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۸ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
141 - 154
حوزههای تخصصی:
توسعه کاربردها و خدمات یادگیری الکترونیکی در بستر شبکه های ارتباطی و اطلاعاتی در کنار ارتقای کمّی و کیفی قلمرو فعالیت و نوع خدمات و دامنه ارائه آنها ، سبب گسترش روزافزون تهدیدهایی شده است که کمابیش همین شبکه ها و زیرساخت های مخابراتی، محمل بروز آنها هستند. این موضوع پرداخت درست و کارآمد الزامات امنیتی را به ضرورتی اجتناب ناپذیر نزد تصمیم سازان امنیتی این حوزه تبدیل کرده است. بر این اساس، در مقاله حاضر تلاش شده است با بهره مندی از یافته های سایر پژوهش ها و تجربه های مؤثر در حوزه امنیت یادگیری الکترونیکی و به کمک روش فراترکیب، مدلی مرجع برای تبیین الزامات امنیتی در حوزه مطالعه شده ارائه شود. ساختاری که جایگاه تعریف الزامات امنیتی یادگیری الکترونیکی را مشخص می کند و می تواند به عنوان مرجعی برای تبیین الزامات امنیتی این حوزه به کار گرفته شود.
ارائه الگوی تأثیر انتقال و یکپارچه سازی دانش بر انعطاف پذیری منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، انعطاف پذیری، عنصری مهم برای بقا در محیط های بسیارپویا به شمار می رود.
در نتیجه این پیشرفت ها، محیط کسب وکار یک سازمان باید در تطابق با تغییرات، توانا باشد. یک سازمان و منابع انسانی آن باید قادر به واکنشی انعطاف پذیر نسبت به تطابق با تقاضاهای در حال تغییر باشند. انتقال و یکپارچه سازی دانش، راهی برای رسیدن به این هدف است. هدف از این پژوهش، تجزیه وتحلیل تأثیر انتقال و یکپارچه سازی دانش بر انعطاف پذیری منابع انسانی و ارائه الگو در این زمینه است. این مطالعه در دانشگاه یزد انجام شده است. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد گومز(2005) و از پرسشنامه انعطاف پذیری منابع انسانی بلترام مارتین (2008) استفاده شده است. روایی آن توسط خبرگان دانشگاه و پایایی آن نیز توسط آلفای کرونباخ تأیید شده است. نمونه آماری طبق جدول مورگان اندازه گیری شده و 123 پرسشنامه بین کارکنان به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده توزیع شده است. شیوه پژوهش، توصیفیِ همبستگی است و داده ها، به وسیله نرم افزارSmart PLS و SPSS 21 تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد که انتقال و یکپارچه سازی دانش، تأثیر مثبت و معنی داری بر انعطاف پذیری منابع انسانی دارد.
ارائه یک سیستم پشتیبان تصمیم فازی جهت انتخاب مناسب ترین چیدمان جریان تولید ناب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم جهت کاهش اتلاف و به دنبال آن افزایش بهره وری در سازمان های تولیدی، داشتن چیدمان تولیدی روان و درست می باشد. سازمان ها می توانند با پیش رو قرار دادن الگو تفکر ناب به بهره ور کردن چیدمان جریان تولید پرداخته و محصولات نهایی را با حداقل اتلاف تولید نمایند. هدف از این تحقیق، ارائه مدلی جهت کمک به فرآیند تصمیم گیری مدیران صنایع در امر انتخاب مناسب ترین الگوی چیدمان جریان تولید از لحاظ میزان اتلاف در واحدهای تولیدی است؛ لذا این امر با در نظر گرفتن معیارهای سطح موجودی، حمل و نقل، زمان تحویل و کیفیت محصول انجام گرفته است. برای ارزیابی و انتخاب چیدمان ها براساس معیارهای ذکر شده از سیستم استنتاج فازی استفاده شده است. ورودی این سیستم، امتیاز هر یک از چیدمان های جریان تولید در هر معیار است، که با روش ANP بدست آمده و خروجی آن میزان اتلاف هر یک از چیدمان های جریان تولید است. جهت شبیه سازی سیستم استنتاج فازی ارائه شده از نرم افزار Matlab استفاده شده است. در نهایت چیدمان محصولی با اختلاف کمی نسبت به چیدمان گروهی )سلولی(، کم ترین میزان اتلاف را به خود اختصاص داده و به عنوان مناسب ترین چیدمان جریان تولید ناب برای شرکت مورد مطالعه انتخاب شده است
تأثیر همترازی راهبرد سرپرستی و راهبرد مدیریت دانش بر توان اجرایی در شرکت های مادر تخصصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توان اجرایی ابزاری است برای سنجش سلامتی سازمان. تحقق اهداف سازمانی و اجرای راهبردهای سازمانی درگرو توان اجرایی بالاست. بدون توان اجرایی نمی توان عملکرد قابل قبولی را انتظار داشت. همترازی به مفهوم ایجاد هماهنگی، برازش، و چسبندگی بین راهبردهای سطوح مختلف، یکی از عوامل مؤثر بر ارتقای توان اجرایی است. امروزه، شرکت های مادر تخصصی در مدیریت شرکت های تابعه خود، به تدوین راهبردهای سرپرستی اقدام می کنند، اما برای پیاده سازی این راهبرد سطح سازمانی باید راهبردهای کسب وکار و راهبردهای وظیفه ای خود را همتراز با راهبرد سرپرستی انتخاب و به اجرا بگذارند. این پژوهش سعی دارد میزان همترازی بین دو راهبرد سرپرستی و مدیریت دانش را در شرکت های مادر تخصصی ایران مورد کنکاش قرار داده و تأثیر آن را بر توان اجرایی مدل سازی کند.
تبیین مؤلفه های اصلی مدل های کسب و کار الکترونیکی براساس رویکرد سیستمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۸ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
195 - 214
حوزههای تخصصی:
با توجه به تغییر و تحولات سریع فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی، کارآفرینان و مدیران مخاطره جو به شناخت و تغییر مداوم مدل کسب و کار سازمان خود نیاز دارند که پیش نیاز آن شناخت مؤلفه های مدل کسب و کار است. از این رو در این مقاله از راهبرد های پژوهشی تحلیل محتوا و پیمایشی و نیز آزمون های آماری آنتروپی شانون، توزیع دوجمله ای و فریدمن استفاده شد تا مجموعه کامل و پذیرفته شده ای از مؤلفه های مدل های کسب و کار تبیین شود، به شکلی که نخست دانش جدیدی به این حوزه افزوده شود و دوم اینکه مدیران سازمان ها به واسطه مؤلفه های پیشنهادی بتوانند از سازمان خود درک بهتری به دست آورند و امکان ارزیابی و تغییر مدل کسب و کارشان فراهم شود. براساس نتایج به دست آمده، مدل درآمدی، مدل ارزش و مدل فعالیت ها سه مؤلفه اصلی از 15 مؤلفه شناسایی شده برای مدل های کسب و کار الکترونیکی هستند. از این رو توجه به آنها در ارزیابی و تغییر مدل کسب و کار الزامی است.
چارچوب ارزیابی ماژول های سیستم بانکداری متمرکز مبتنی بر ویژگی های هوش تجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۸ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
315 - 334
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش تلاش شده است که با بررسی و ارزیابی ویژگی های هوش تجاری، روند تکاملی بهینه سازی سیستم بانکداری متمرکز را با ایجاد تحلیلهای با معنی، فضای پشتیبانی تصمیم گیری و بهینه سازی سرمایه گذاری سرعت بیشتری بخشید. از این رو با بررسی ادبیات موضوع، معیارهای هوش تجاری استخراج شدند و بر اساس نتایج تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه و اجرای آزمون های نسبت و فریدمن، میزان اهمیت و اولویت هر یک از معیارها مشخص شد. همچنین در این پژوهش از مدل ارزیابی تصمیم گیری چندمعیاره فازی (تاپسیس فازی) استفاده شده است. بر اساس تکنیک تاپسیس فازی، با استفاده از مقیاس های زبانی، وزن هر معیار و نتیجه میزان هوش قابل تخصیص، توصیف شده و با اعداد فازی مثلثی بیان می شود. بر اساس یافته های پژوهش، سیستم مدیریت ریسک با قرار گرفتن در رتبه نخست و داشتن بیشترین فاصله ایده آل منفی، ثابت می کند این سیستم از بالاترین سطح هوشمندی برخوردار است و فضای پشتیبانی تصمیم گیری را تقویت می کند.
بررسی تأثیرتخفیفات حجمی بر مدل مقدار اقتصادی سفارش تحت رویکرد فازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مسائل برنامه ریزی تولید و کنترل موجودی از جمله موضوعات کلیدی و تحت تابعیت شرایط عدم اطمینان در سازمان های تولیدی هستند زیرا از یک طرف این عدم قطعیت، باعث افزایش هزینه های سیستم می شود و از طرفی میزان صحیح سفارش مواد اولیه سود قابل توجهی را عاید سازمان می نماید. لذا در این پژوهش یک مدل کنترل موجودی در شرایط اعمال تخفیفات حجمی (مقداری ) تحت رویکرد فازی طراحی می گردد. برای محاسبه فاکتور های بهینه مدل از رویکرد دیفازی سازی پارامترهای ورودی قبل از حل مدل و همچنین دیفازی سازی پارامترهای خروجی بعد از حل مدل بر مبنای روش گشتاورها در قطعی سازی پارامترها استفاده گردید. همچنین پارامتر های مدل پیشنهادی، از طریق تبدیل روش های دیفازی سازی به روش های کلاسیک و سپس جایگذاری اعداد دیفازی شده محاسبه شدند. جهت نشان دادن حساسیت مدل از یک مطالعه موردی استفاده شد و نتایج به دست آمده با استفاده از نرم افزار Solver 2013 نشان داد این رویکرد ابتکاری، مدل را با تفصیل بیشتری مورد بررسی قرار می دهد و برای هر سطح برش، مقادیر بهینه فاکتورها را ارایه می نماید. به بیان دیگر تصمیم گیری با استفاده از این رویکرد ابتکاری یک تصمیم گیری چندسطحی است و می توان بنا به سیاست های مدنظر سازمان، سطح مورد نظر را انتخاب نمود.
بررسی تأثیر استقرار کارت هوشمند سلامت بر کیفیت خدمات بهداشتی درمانی (پیمایشی در مرکز آموزشی پژوهشی درمانی شهید دکتر بهشتی قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۸ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
123 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر استفاده از کارت هوشمند سلامت بر ابعاد کیفیت خدمات بهداشتی درمانی در مرکز آموزشی درمانی شهید بهشتی قم است. این پژوهش از نظر روش، توصیفی پیمایشی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری آن کلیه پزشکان، پرستاران و کارشناسان مدارک پزشکی شاغل در مرکز آموزشی درمانی شهید بهشتی قم (444 نفر) است. برای تحلیل داده ها از 124 پرسشنامه استفاده شده است. روش نمونه گیری استفاده شده روش طبقه ای نسبی است و در طبقات مد نظر نمونه گیری به صورت تصادفی ساده انجام شده است. به منظور تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون های کولموگروف اسمیرنوف ویلکاکسون تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی و ماتریس عوامل دوران استفاده شد. نتایج تحلیل نشان داد که استقرار کارت هوشمند سلامت بر کیفیت خدمات بهداشتی درمانی تأثیر مثبت و معنا داری دارد و در میان شش بعد کیفیت خدمات بررسی شده بر ابعاد قابلیت اطمینان و ملموسات تأثیر بیشتری دارد. تحلیل متغیرهای جمعیت شناختی نشان داد که نظرها درباره تأثیر استقرار کارت هوشمند سلامت بر کیفیت خدمات درمانی ارتباط معنا داری با جنسیت و سطح تحصیلات دارد و همچنین متغیر بحث شده ارتباط معنا داری با متغیر سن، سابقه فعالیت ندارد.
ارائه نقشه راه همراستاسازی استراتژیک مدیریت دانش در سازمان های دولتی ایران (مطالعه موردی: شرکت برق منطقه ای تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۸ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
231 - 252
حوزههای تخصصی:
شناسایی و مرتفع سازی نیازهای دانشی و از همه مهم تر همراستاسازی مدیریت دانش با استراتژی کسب و کار، از جمله دغدغه های اصلی پیش روی مدیران است که نیاز به نقشه راه همراستاسازی استراتژیک مدیریت دانش را ضروری می کند. به منظور رفع چالش همراستاسازی مدیریت دانش با نیاز های کسب وکار، در این مقاله به ارائه نقشه راه جامع همراستاسازی پرداخته می شود که دربرگیرنده بهترین اقدامات و عوامل حیاتی موفقیت در پیاده سازی مدیریت دانش است. این پژوهش با بهره مندی از رویکرد پیمایشی، به نظرسنجی خبرگان در خصوص معماری نقشه راه همراستاسازی مدیریت دانش می پردازد و به کمک رویکرد ارزشیابی، کاربرد نقشه راه را در شرکت برق منطقه ای تهران نشان می دهد. نمونه گیری پژوهش به روش قضاوتی است. به منظور تحلیل داده ها نیز از روش های آمار استنباطی و توصیفی استفاده شده است. نقشه راه همراستاسازی از پنج سطح تشکیل شده است که هریک از سطوح دربرگیرنده مؤلفه های خاصی هستند. در ارزیابی صورت گرفته، شرکت برق منطقه ای در سطح دوم بلوغ همراستاسازی استراتژیک مدیریت دانش قرار دارد. با استفاده از نتایج ارزیابی، استراتژی های آتی، اولویت های تمرکز و سرمایه گذاری حوزه مدیریت دانش سازمان برای بهبود مشخص شد.
ارائه مدل بومی برندسازی برای خرده فروشی های اینترنتی با استفاده از روش کیفی تئوری داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با توجه به رشد سریع فعالیت های خرده فروشی های اینترنتی در فضای کسب و کار داخلی کشور، و در راستای کمک به موفقیت بیشتر این نوع کسب و کار ها در عرصه برند سازی انجام شده است. هدف نهایی پژوهش ارائه مدلی جهت برند سازی خرده فروشی های اینترنتی با توجه به ساختار کسب و کار مجازی در کشور صورت پذیرفته، تا از این طریق بتواند نیازهای رو به رشد در زمینه برند سازی در فضای اینترنتی را پوشش دهد. در این پژوهش برای دست یابی به مدل برند سازی برای خرده فروشی های اینترنتی از روش کیفی تئوری داده بنیاد استفاده گردیده است، که مبنای اصلی جمع آوری اطلاعات در این روش، انجام مصاحبه های نیمه ساختار یافته با افراد مطلع و متخصصین در حیطه موضوعی مورد نظر، است. پس از انجام مصاحبه ها و جمع آوری اطلاعات، کد های بدست آمده در بخش های مختلف، مدل نهایی را به وجود آوردند. مدل نهایی از مجموع مقوله محوری، شرایط علّی، شرایط مداخله گر، راهبردها و در نهایت پیامد ها و نتایج حاصل از برند سازی تشکیل شده است. هر کدام از این شرایط و عوامل تشکیل دهنده مدل دارای متغیر ها و مقوله هایی هستند، که توجه به آنها موجب تحقق هدف نهایی برند سازی می گردد.
آسیب شناسی اثربخشی کاربرد فناوری اطلاعات و خدمات اداری در قانون مدیریت خدمات کشوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فصل پنجم قانون مدیریت خدمات کشوری به استفاده از فناوری اطلاعات و خدمات اداری می پردازد. در این قانون، دستگاه های اجرایی موظفند فرآیندهای مورد عمل و روش های انجام کار خود را با هدف کارآمدی فعالیت ها، بهبود کیفیت خدمات، تسریع و سهولت در ارائه خدمات به شهروندان، به صورت الکترونیکی ارائه نموده و نیز در راستای ایجاد زیرساخت های اطلاعاتی و انجام امور بر مبنای فناوری اطلاعات در خدمات اداری تلاش نمایند. هم اکنون، چند سال از اجرای قانون مذکور می گذرد و آسیب شناسی اثربخشی آن ضروری به نظر می رسد، پژوهش حاضر با هدف آسیب شناسی اثربخشی قانون مدیریت خدمات کشوری در بخش فناوری اطلاعات و خدمات اداری انجام شد. این پژوهش از نظر نوع استفاده، کاربردی و با توجه به هدف، توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل کارکنان ستادی وزارت امور اقتصادی و دارایی با مدرک کارشناسی و بالاتربوده که حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان تنظیم گردیده است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده و اعتبار آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با کمک تحلیل عاملی تاییدی و آزمون تی تک نمونه اینشان داد که کاربرد فناوری اطلاعات و خدمات اداری، کیفیت خدمات، کیفیت اطلاعات، استفاده از اطلاعات، انجام فرآیندها و انعطاف پذیری سازمان را بهبود داده است.