محمد عموزاده

محمد عموزاده

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۸ مورد.
۱.

The Persian light verb dādan ‘to give’: Causation and more(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: dādan light verb construction semantic structure cognitive lexical semantics causation

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۱۳
This paper aims to investigate the light verb constructions (LVCs) formed with the light verb dādan ‘to give’ in Persian by employing the principles of cognitive lexical semantics. It examines the semantic relationships between the heavy verb dādan and its uses as LVCs. The analysis of attested examples reveals that the use of dādan as a light verb (LV) is a function of the semantic structure of its simple verb counterpart. This suggests that its lightness status is highly systematic and can be explained in terms of cognitively driven motivations. In addition, a significant number of the LVCs express certain causation meanings, suggesting that Persian speakers tend to use the LV dādan to convey causative notions as newly emerged LVCs. This stance will constitute our line of argument to analyze the data in this study. By presenting a cognitive configuration of LVCs in Persian, the current paper can pave the way for a fine-grained theorization of typological aspects of LVCs in some other languages.
۲.

سلسله مراتب رده شناختی و حذف مفعول در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حذف مفعول کاهش ظرفیت رده شناسی سلسله مراتب رده شناختی تغییر گذرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۱ تعداد دانلود : ۱۶۶
از میان فرایندهای کاهنده ظرفیت فعل می توان به حذف مفعول اشاره کرد که در آن فعل متعدی بدون بیان مفعول به صورت یک فعل تک ظرفیتی به کار می رود . با این حال درک مخاطب از معنای جمله و نیز مفهوم مفعول محذوف کامل بوده و حذف مفعول در انتقال پیام خللی ایجاد نمی کند. ساخت حذف مفعول مورد نظر در پژوهش حاضر متفاوت از حذف به قرینه و حذف بافتی است و نمونه هایی را شامل می شود که مرجع مفعول جایی پیشتر در متن گفتاری یا نوشتاری ذکر نشده باشد و بافت زبانی و موقعیتی نیز سرنخ هایی برای تشخیص مرجع مفعول حذف شده به دست ندهد. هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های مرجع مفعول محذوف بر مبنای عمده ترین سلسله مراتب رده شناختی است. به این منظور که از این طریق بتوان رفتار مفعول قابل حذف را در قیاس با مفعول سرنمون حاضر در جمله پیش بینی نمود. از این رو 435 مورد حذف مفعول از منابع متعددی استخراج گشته و به لحاظ جان داری، ارجاعیت، معرفگی و شمار مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که مفعول برای این که قابلیت حذف داشته باشد باید دارای ویژگی های متفاوت از مفعول مستقیمی باشد که در زبان فارسی با تکواژ «را» حالت نشانی می شود. علاوه بر این، عاملی همچون مقوله شمار که در تظاهر واژنحوی مفعول مستقیم حاضر در جمله نقشی نداشته باشد، بر احتمال حذف مفعول نیز تأثیری نخواهد داشت و مفعول مفرد و جمع به یک میزان امکان حذف خواهند داشت.
۳.

ابعاد کاربردشناختی و گفتمانی عبارات اشاره ای «این» و «آن» در گفت وگوهای روزمره زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بافت های انتقالی دستوری شدگی نقش نمای گفتمان (بینِ)ذهنی شدگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۰ تعداد دانلود : ۱۳۵
در سنت مطالعاتی نقش گرایانه برای زبان سه کارکرد گزاره ای (مفهومی)، متنی و بینِ فردی ملحوظ شد. در راستای این رویکرد، پژوهش حاضر بر آن است معانی مختلف «این» و «آن» را در فارسی توصیف کرده، و نشان دهد چگونه مبانی دستوری شدگی می تواند برای بررسی هم زمانی تنوع معنایی این عناصر زبانی به منزله نقش نمای گفتمانی به کار بسته شود. به این منظور، با استناد به الگوی نظری برخی زبان شناسان ( Traugott & Dasher, 2002 ) از ابزار و مفاهیم این نظریه بهره گرفته شد و انواع کاربرد این عناصر زبانی در سه بافت گزاره ای (مفهومی)، انتقالی و گفتمانی تحلیل شد. تحلیل داده ها، نشان می دهد «این» و «آن» در معنای گزاره ای مفهومی به صورت برون زبانی، مرجع داری و متنی و همچنین در بافت های انتقالی برای بازیابی اطلاعات زبانی، فرافکن اشاره ای، بیان عواطف و احساسات، اجتناب از بیان صریح مفاهیم ناخوشایند و تشخیص مدلول به کار گرفته می شود. بررسی داده ها همچنین نشان می دهد، دستوری شدگی «این»، پس از بافت های انتقالی ادامه یافته و به منزله نقش نمای گفتمانی در تغییر روند موضوعی گفتمان و ایجاد وقفه برای صورت بندی بخش آتی گفتمان (متنی)، برجسته سازی و تأکید روی بخش آتی گفتمان و ایجاد تقابل و بیان ارزیابی (ذهنی) و در بیان درخواست، پرسش و توصیه (بینِ ذهنی) به ایفای نقش می پردازد. تنوع معنایی و دستوری شدگی و عناصر مذکور گرایش تغییرات معنایی تراگوت و داشِر را تأیید می کند. بااین حال، عناصر مذکور با توجه به اینکه در آغازِ فرایند دستوری شدگی از معنای ذهنی برخوردارند، طیفِ غیر ذهنی > ذهنی > بینِ ذهنی تراگوت و داشر ( 2002 ) نمی تواند روند تغییرات معنایی عناصر مذکور را به درستی توصیف کند. لذا، طیفِ مذکور به صورت ذهنیِ غیرشخصی > ذهنیِ شخصی > بینِ ذهنی پیشنهاد می شود. درمجموع، پژوهش نشان داد عبارات زبانی مذکور دارای تنوع معنایی و کاربردی بوده که اصول دستوری شدگی می تواند این پدیده را به خوبی توضیح دهد.
۴.

ابعاد معنایی نقش نمای گفتمانی«آخه» در بیان روابط علّی از منظر (بین) ذهنی شدگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آخه روابط علّی روابط توجیهی دستوری شدگی (بین) ذهنی شدگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۴ تعداد دانلود : ۱۳۱
این مطالعه به بررسی ابعاد معنایی نقش نمای گفتمانی «آخه» در بیان روابط علّی از منظر (بین) ذهنی شدگی می پردازد. پژوهش حاضر مطالعه ای توصیفی-تحلیلی است و داده های آن پیکره ای همزمانی متشکل از زبان روزمره به کاررفته در وبلاگ ها، مصاحبه های تلویزیونی و گفتگوهای روزمره است. بررسی داده ها نشان می دهد واژه «آخه» تحت فرایند دستوری شدگی در سطح جمله و گفتمان قرار گرفته و به پیشرفته ترین مراحل (بین) ذهنی شدگی رسیده است. در واقع، مطابق پیش بینی سویتسر (1990) و دِگاند و فاگارد (2012) در موارد مشابه، این عبارت علاوه بر بیان روابط علّی عینی، به عنوان یک نقش نمای گفتمانی، برای بیان انواع روابط علّی ذهنی یا روابط توجیهی نیز به کار می رود. به عبارت دیگر، گویشوران زبان فارسی از این عبارت برای بیان انواع روابط توجیهی معرفتی، کارگفتی و متنی استفاده می کنند. کاربردهای فوق، بیانگر وابستگی بیشتر «آخه» به موقعیت گفتمان و نشان دهنده درجات پیشرفته دستوری شدگی گفتمانی واژه مذکور است.
۵.

واکاوی شناختی - کاربردشناختی جمله های شرطی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جملات شرطی اگر ذهنیت بیناذهنیّت فرض انگاری عضوگیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۸ تعداد دانلود : ۴۵۲
پژوهش حاضر تحقیقی بنیادی و توصیفی است که داده های آن عمدتاً برگرفته از گفتار محاوره ای محیط در طول یک دوره سه ماه بوده است. پس از ضبط و آوانویسی داده ها، پیکره ای مشتمل بر حدود سی و پنج جمله شرطی زبان فارسی با روش نمونه گیری کنترل شده انتخاب شد و سپس بر اساس رویکردهای شناختی کاربردشناختی، در سه بخش عمده تحلیل و نتایج حاصل شد. در بخش نخست مطالعه، ضمن معرفی چارچوب نظری، سویتسر ( 1990 ) درباره وجود روابط سه گانه محتوایی، معرفتی و کارگفتی در جمله های شرطی، کارایی این چارچوب در تحلیل جمله های شرطی زبان فارسی را می سنجد. در بخش دوم، انواع خوانش های برگرفته از حرف شرط «اگر» که مشتمل بر خوانش شرط لازم و کافی، خوانش بیانگر مبتدا و خوانش امتیازی بودند معرفی و تبیین می شود. بخش سوم که بر نقش مفاهیم ذهنیت ( Langacker, 1990, 1999 ) و بیناذهنیت ( Traugott & Dasher, 2005 ) در کاربرد جمله های شرطی تمرکز دارد، نشان می دهد که مفاهیم مذکور چارچوب قابل قبولی را برای فهم بهتر ماهیت فرض انگاری در ساخت های شرطی ارائه می دهد. در مجموع، علاوه بر تحلیل جمله های شرطی از یک دیدگاه شناختی جدید، آنچه این کاوش را از بررسی های پیشین متمایز می سازد، بررسی ماهیت جمله های شرطی سرخود است که در مطالعات محققان زبان فارسی عمدتاً مغفول مانده است. در این زمینه نگارندگان با بهره گیری از چارچوب جدید دستور کلام ( Kaltenböck, Heine & Kuteva, 2011; Heine, Kaltenböck & Kuteva, 2016 ) نشان می دهند که چنین بندهایی برگرفته از جمله های شرطی کامل و با فرایند عضوگیری ساخته شده است که انگیزه این فرایند بیشتر برجسته سازی عناصر موقعیت کلام چون ذهنیت و بیناذهنیت است.
۶.

بررسی انگیزه باهم آیی واژگانی بر پایه معناشناسی قالبی: نمونه موردی "دست"(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معناشناسی قالبی باهم آیی واژگانی استعاره مجاز قالب فرهنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۵ تعداد دانلود : ۳۵۴
در مقاله حاضر تلاش شده است تا انگیزه های معناشناختی و کاربردشناختی باهم آیی واژگانی بر اساس معناشناسی قالبی که مشخص می کند چه واژه هایی با واژه "دست" باهم آیی دارند و چه انگیزه شناختی می تواند توجیه گر کنار هم قرار گرفتن این واژه ها باشد، بررسی شود. به عبارت دیگر، پرسش این است آیا انگیزه ای که واژه های پایه و باهم آی را در کنار یک دیگر نگاه می دارد، تناسب قالبی بین دو واژه است یا خیر. برای بررسی این مهم لازم است قالب واژه های باهم آی و پایه با قالب کل ترکیب مقایسه شود. به این ترتیب، باهم آیی با واژه "دست" مورد بررسی قرار گرفته و در آن باهم آیی فعلی و اسمی از یک دیگر بازشناخته شده اند. به علاوه، مشاهده شده که هر چند واژه "دست" با برخی از واژه ها باهم آیی دارد، اما با واژه های مترادف آن ها باهم آیی ندارد. همچنین، گاهی ساختارهایی وجود دارند که در ظاهر تناسب قالبی ندارند، اما از طریق استعاره و مجاز متناسب می شوند. گاهی اوقات استعاره و مجاز به واسطه مفاهیم فرهنگی امکان مفهوم سازی پیدا می کنند که از آن جمله می توان به شیطان، استعمار و عالم غیب اشاره کرد.
۷.

بررسی عبارات معترضه «و» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عبارات معترضه عبارات معترضه «و» نقش نماهای گفتمان نقش نمای گفتمان «و»

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۰ تعداد دانلود : ۲۱۳
مطالعه عبارات معترضه زبان فارسی و به ویژه عبارات معترضه «و»، از موضوعات جدید محسوب می شود، لذا پژوهش حاضر بر آن است تا مطالعه ای نظام مند بر روی عبارات معترضه «و» بر اساس چهارچوب توصیفی‑تحلیلی کاوالوا (2007) ارائه دهد. این پژوهش با بحث در خصوص محل قرارگیری و ویژگی معمول این عبارات نظیر سیاّل بودن آغاز گشته و سپس دیگر ویژگی های آنها از قبیل قابلیت حذف، پیروی از حذف به قرینه و عدم قرارگیری در دامنه وابسته سازان را مورد بررسی قرار داده است. بررسی داده ها مشخص نمود که جایگاه عبارات معترضه «و» در زبان فارسی اساساً سیّال و نسبتاً مستقل از دیدگاه نحوی بوده که می توانند به راحتّی حذف گردند. در ادامه نیز به تفاوت های موجود میان عبارات معترضه «و» و عبارات حاوی نقش نمای گفتمان «و» پرداخته شد و مشخص گردید علی رغم وجود برخی ویژگی های مشترک میان آنها تنها می توان قائل به رابطه ای یک طرفه میان آنها شد؛ به این معنا که عبارت معترضه «و» را می توان نوعی عبارت حاوی نقش نمای گفتمان در نظر گرفت، اما در مقابل نمی توان تمامی عبارات حاوی نقش نمای گفتمان «و» را به عنوان عبارات معترضه «و» تلّقی نمود. این پژوهش همچنین نشان داد که با اعمال تغییرات و اصلاحاتی جزئی می توان چهارچوب مورد استفاده (کاوالوا، 2007) را الگویی مناسب برای بررسی داده های زبان فارسی به حساب آورد. لازم به یادآوری است که داده های مورد نیاز این پژوهش از دو پیکره ی گفتاری و نوشتاری گردآوری شده است. پیکره ی گفتاری آن توسط نگارندگان از برنامه های تلویزیونی تهیه گردیده و داده های نوشتاری نیز از پیکره ی «تاک بنک» موجود بر روی «پلتفورم اسکچ اینجین» استخراج شده است.
۸.

سبک شدن فعل سنگین: مطالعه ی موردی فعل «دادن» در چارچوب معنی شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دادن فعل سبک ساختار معنایی معنی شناسی شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۲ تعداد دانلود : ۴۶۴
ساخت های سبک و مرکب در زبان فارسی بسیار فراوان هستند به گونه ای که یک فعل سنگین می تواند به عنوان فعل سبک در ساخت های متعددی حضور داشته باشد. این مسئله باعث می شود که فعل سنگین بخشی از معنی اصلی خود را در این ساخت ها از دست بدهد و از معنی سرنمون خود دور شود. با این حال، سبک شدن به معنی آن نیست که نتوان روابط نظام مندی را میان فعل سنگین و فعل سبک متناظر آن جست وجو کرد. هدف نوشتار حاضر بررسی این روابط در ارتباط با فعل سنگین «دادن» و ساخت های سبک حاصل از آن است. بررسی نمونه هایی از این ساخت ها در چارچوب کلی معنی شناسی شناختی نشان می دهد که کاربردهای سبک «دادن» تا حد زیادی تابع ساختار معنایی این فعل هستند. حضور جنبه های مختلف این ساختار معنایی در ساخت های سبک را می توان حاکی از آن دانست که سبک شدن فعل «دادن»، تا حد زیادی نظام مند بوده و تا چه حدی بر اساس انگیزه های شناختی قابل توضیح و تبیین است.
۹.

فرآیند عضوگیری و بندهای موصولی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دستور جمله دستور معترضه موصولی تحدیدی موصولی غیرتحدیدی عضوگیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۲ تعداد دانلود : ۳۰۲
در این پژوهش، پدیدة جایگزینی بندهای موصولی تحدیدی و غیرتحدیدی را در سطح کلام در زبان فارسی بررسی می کنیم. بسیاری از پژوهشگران مانند گیون (2001) معتقدند که گونة غیرتحدیدی اسامی شناخته شده مانند اسم خاص، ضمایر اشاره و ضمایر شخصی را به عنوان هستة اسمی انتخاب می کند و لذا کاربرد این گروه های اسمی همراه گونة تحدیدی به ساختی غیردستوری منجر می شود. همچنین، این پژوهشگران بیان می کنند که کاربرد گونة تحدیدی به طور معمول به همراه گروه های اسمی ناشناخته است. برخلاف این نظرات، شواهد زبان فارسی مواردی را نشان می دهد که در آن ها، ازسویی کاربرد گونة تحدیدی به همراه گروه های اسمی معرفه و ازسوی دیگر کاربرد گونة غیرتحدیدی به همراه گروه های اسمی نکره ممکن است. در این نوشتار، با بهره گیری از رویکرد دستور کلام، جایگزینی گونه های تحدیدی و غیرتحدیدی را پیامد عضوگیری بند موصولی در سطوح مختلف دستور کلام می دانیم که رفتارهای متفاوت آوایی، نحوی و معنایی آن ها را توضیح می دهد.
۱۰.

عضوگیری در دستور کلام: راهکاری برای مصالحه دستور جمله و دستور معترضه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دستور کلام دستور جمله دستور معترضه گزیده عضوگیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۱ تعداد دانلود : ۳۷۹
دستور کلام نظریه ای است که پردازش کلام را به دو حوزه مستقل ولی مرتبط به هم واگذار می کند: نخست حوزه دستور جمله که عهده دار ابعاد صورت و معنی جمله و چینش اجزای آن است، دوم حوزه دستور معترضه که مسئولیت سازمان دهی کلام در سطحی فراتر از جمله را به عهده دارد و بیشتر به ارتباط بین مطالب زبانی با موقعیت فرازبانی کلام می پردازد. عضوگیری یک فرایند شناختی است که به واسطه آن یک تکه از متن مانند یک بند، گروه، واژه یا واحدی دیگر، مثلاً یک قطعه متنی که صورت هیچ سازه نحوی دیگری را ندارد، از حوزه دستور جمله وارد حوزه دستور معترضه می شود تا به رمزگذاری مؤلفه هایی از موقعیت کلام بپردازد که واحدهای حوزه دستور جمله برای آنها ناکافی و یا نامناسب می نمایند، مؤلفه هایی چون سازمان دهی متن، تعامل سخنگو با مخاطب و نیز بیان نظرات سخنگو. نوشته حاضر پس از ضبط داده های گفتاری روزمره فارسی در یک دورهپنج ماهه که مشتمل بر ۵ هزار جمله زبان فارسی می شد، ضمن بررسی بعضی از جنبه های ناروشن پدیده عضوگیری، عناصر حاصل از عضوگیری را تحت عنوان گزیده ها مشتمل بر انواع آنی، ساخت مند و قالبی توصیف و تحلیل کرده است. علاوه بر آن، این تحقیق نشان می دهد پایه گیریِ عناصر مذکور به چهار گونه در گفته (پاره گفت) میزبانِ خود و یا بافت شکل می گیرد. در ضمن چنین استدلال شد که با معرفی انگیزه هایی چون پردازش ذهنی و رقیب شامل اقتصاد و تصویرگونگی، در کنار دیگر عوامل شکل گیری فرایند عضوگیری، می توان تصویر روشن تری از این سازوکار ارائه کرد. درواقع، پژوهش حاضر انگیزه های رخداد فرایند عضوگیری و ساخت های حاصل از آن را تا حد قابل توجهی نمایان می سازد.
۱۱.

بررسی جابجایی بند موصولی در زبان فارسی امروز براساس دستور کلام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دستور کلام دستور جمله دستور معترضه بندهای موصولی سیالیت ساختاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۳ تعداد دانلود : ۴۳۲
این پژوهش بر آن است تا مسئله جابه جایی بندهای موصولی در زبان فارسی امروز را بر اساس دستور کلام توصیف و تبیین کند. در پدیده مذکور، بند موصولی از مجاورت اسم هسته به جایگاهی در انتهای جمله جابه جا شده و ساختی  گسسته را به وجود می آورد. مشاهده نمونه های مختلف از گونه های موصولی در فارسی امروز نشان می دهد که پدیده جابه جایی ویژگی عام بندهای موصولی می باشد. بر اساس دستور کلام، عناصر متعلق به دستور معترضه تابع الزامات دستوری و معنایی دستور جمله نیستند، به همین دلیل سیالیّت در جایگاه ساختاری یک ویژگی عام و متمایزکننده آن عناصر می باشد. از این جهت، استدلال می شود که جابه جایی بندهای غیرتحدیدی به عنوان عناصر دستور معترضه پیامد ماهیت دستوری آنها یعنی معترضگی می باشد و جابه جایی گونه تحدیدی نیز که از طریق فرآیند دستوری شدگی از سطح معترضه به سطح دستور جمله انتقال یافته ، به عنوان یک ویژگی باقی مانده از ساخت منشأ تحلیل می شود. 
۱۲.

نقش یادگیری سازمانی در بهبود عملکرد غیر مالی سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عملکرد سازمانی ابعاد مالی و غیر مالی یادگیری سازمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۹۵
پژوهش حاضر با هدفِ بررسی تأثیر یادگیری سازمانی بر ابعاد غیر مالی عملکرد سازمانی به روش همبستگی صورت پذیرفته است. جامعه آماری پژوهش، کارکنان دفتر مرکزی شرکت ملی صنایع پتروشیمی می باشد که تعداد آنها 509 نفر می باشد. از این تعداد، 215 نفر بر اساس جدول مورگان به روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها، از پرسشنامه های یادگیری سازمانی واتکینز و مارسیک (1999) و عملکرد سازمانی فراستخواه (1384) استفاده گردید. پایایی پرسشنامه ها به ترتیب 94/0 و 98/0 برآورد گردید و روایی آن توسط متخصصین امر مورد تأیید قرار گرفت. همچنین به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار استنباطی نظیر ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد یادگیری سازمانی بر همه ابعاد غیر مالی عملکرد سازمانی مورد نظر در پژوهش تأثیر می گذارد. در واقع یادگیری سازمانی و ابعاد غیر مالی عملکرد مثل نوآوری و انگیزش شغلی مقوله های مرتبط به هم هستند.
۱۳.

بررسی انتقادی شناختی استعاری سازی «دیگری» در سفرنامه های مسیر طالبی و حیرت نامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیگری سفرنامه تحلیل انتقادی استعاره استعاری سازی قالب ارجاع تصویری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۲۳ تعداد دانلود : ۷۶۵
سفرنامه های فارسی دورة قاجار جزء نخستین تلاش های ایرانیان برای رویارویی با غرب در جایگاه «دیگری» هستند و به همین سبب در آنها اشکال مختلفی از دیگری سازی اروپا مشاهده می شود. از آن جایی که استعاره یکی از ابزارهای اصلی در فرایند دیگری سازی است هدف اصلی این پژوهش بررسی انتقادی شناختی چگونگی استعاری سازی «غرب به عنوان دیگری» در دو نمونه از نخستین سفرنامه های فارسی این دوره است. دو سفرنامة مسیر طالبیو حیرت نامهدر این پژوهش بررسی می شود و الگوی تحلیل انتقادی استعاره چارچوب نظری اصلی در این پژوهش است. در این الگو امکان ارائة تحلیل انتقادی شناختی از نقش استعاره در متون و گفتمان های مختلف فراهم می شود. در بررسی این دو سفرنامه می توان دریافت که مجموعه ای از استعاره های مفهومی برای بازنمایی غرب استفاده شده است. این استعاره ها تصویری اغراق آمیز، آرمانی و بهشت گونه از اروپا به خوانندگان ارائه می دهد. ترکیب این استعاره های مفهومی سرانجام به شکل گیری یک قالب ارجاع تصویری یا استعارة کلان می انجامد. این استعاره ها ضمن ارائة تصویری منسجم از اروپا، آن را در مقام بهشت یا سرزمینی آرمانی استعاری سازی می کند که برای جامعة ایران در آن دوره نقش یک الگو را ایفا کرده است.
۱۴.

تشکیل افعال مرکب فارسی از منظر دستور شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انضمام دستور شناختی فعل سبک فعل مرکب فارسی طرحوارةه ساختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۰۰ تعداد دانلود : ۷۲۲
نحوة تشکیل فعل مرکب فارسی تاکنون کمتر مورد توجه زبان شناسان بوده است. هدف این مقاله قرار دادن اجزای فعل مرکب در بافت هایی زبانی است که تصورشان به مثابة عامل انگیزشِ تشکیل فعل مرکب، موجه به نظر می رسد. به عقیدة نگارندگان، افعال مرکب را می توان به طور مستقیم یا غیرمستقیم حاصل فرایند انضمام دانست. در اینجا مفهومی گسترده از انضمام مورد نظر است که آن را باXI   نشان می دهیم و در آن X شامل مقولات اسم، صفت و گروه حرف اضافه ای می شود. بر این اساس و با استفاده از برخی مفاهیم دستور شناختی می توان گفت فعل مرکب از بند کامل اولیه ای نشئت می گیرد که در فرایند عبور از مسیر ترکیب، یک عنصر فعلی و یک عنصر غیرفعلی از آن انتخاب و به هم منضم می شوند. در این مسیرِ فرضی، گاهی موضوع فعل حذف، و متمم یا وابستة آن که برجستگی شناختی بیشتری دارد، به فعل منضم می شود. در ادامة مقاله، فعل های مرکب ساخته شده با پرکاربرترین همکرد فارسی، یعنی «کردن» بررسی و نشان داده می شود که متناظر با معانی مختلف فعل «کردن» در مقام فعل سنگین، مانند «انجام دادن» و «ساختن»، مسیرهای مختلفی برای تشکیل دسته های مختلف فعل مرکب با این همکرد قابل ترسیم است. به علاوه، هر فعل مرکب طرحواره ای ساختی در اختیار گویشوران قرار می دهد که جوازبخش فعل های مرکب جدیدی با همان فعل سبک خواهد بود.
۱۵.

ابعاد معنایی مکان واژه «زیر» براساس مدل چندمعنایی قاعده مند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چندمعنایی معناشناسی شناختی مدل چندمعنایی قاعده مند مکان واژه زیر

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری ساخت واژه (صرف)/ واژگان شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری معنی شناسی
تعداد بازدید : ۱۱۳۴ تعداد دانلود : ۷۵۹
این مقاله از منظر مدل چندمعنایی قاعده مند به بررسی ابعاد معنایی واژة «زیر» به عنوان یکی از واژه های مکانی پرکاربرد در فارسی می پردازد. داده ها شامل نمونه های وقوع «زیر» در بافتهای متنوع فارسی است و ابزار تحلیلی مدل چندمعنایی قاعده مند است. هدف این است که ضمن مطالعه تنوع و انعطاف معنایی این مکان واژه، نحوه عملکرد این ابزار تحلیلی در تعیین معنای اولیه و سایر معانی متمایز بررسی گردد. در واقع، تلاش می شود تا جنبه های قوت و ضعف این مدل شناختی، به ویژه جایگاه نظری آن به چندمعنایی حروف مکان بیشتر مورد توجه قرار گیرد. پس از تحلیل نمونه های کاربرد مکان واژة «زیر» ابتدا معنای مکانی اولیه آن تعیین شد و سپس چهار معنای متمایز دیگر مشخص گردید که شامل معنای کمتر، تحت تأثیر/کنترل، درخفا و پنهانی، و معنای پوشیده شده هستند. نتایج تحلیل معنایی «زیر» حاکی از آن است که مدل چندمعنایی قاعده مند از دو جنبه دارای وجه امتیاز نسبت به آثار پیشین از جمله لیکاف (۱۹۸۷) است؛ یکی در تعیین معنای اولیه بخاطر ارائه ملاک های مدون زبانی، و دیگری در محدودسازی تعدد معانی به سبب برقراری نوعی اعتدالگرایی در چندمعنایی. بررسی ابعاد معنایی «زیر» نشانگر برخی چالشها نیز هست که تحلیل حاضر تحت این مدل با آن روبروست. اهم این چالشها یکی ابهامات شناختیِ معانی متمایز بدست آمده و دیگری ماهیت وابسته به بافت آنها است که با ملاک استقلال بافتی معنا ناهمسو است. به عبارتی، نتایج این پژوهش بیان می کند مدل چندمعنایی قاعده مند که از نظر روش شناسانه حائز برخی مزیت ها است، از لحاظ نظری بویژه از جنبة هویت معنایی غیرمستقل و ساختیِ حروف مکان و نیز واقعیت روانشناختی معناهای متمایز ارائه شده با ابهامات و مسائلی روبروست.
۱۷.

زبانشناسی شناختی: الگوی شناختی چشم در بوستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بوستان زبان شناسی شناختی استعاره های بدنی الگوی شناختی تنایش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸۲ تعداد دانلود : ۹۸۶
در مطالعة حاضر که تلاشی میان رشته ای در حوزه های ادبیات و زبان شناسی شناختی است تعامل استعاره، شناخت، بدن و فرهنگ بررسی می شود. در این مقاله پاره ای از عبارات مبتنی بر واژة چشم (دیده) در بوستان سعدی براساس رویکرد زبان شناسی شناختی تجزیه وتحلیل می شود. بررسی داده ها نشان می دهد که چشم (دیده)، به شکل واژه ای زایا در تجسم ذهن فارسی زبانان از طریق یک الگوی شناختی مشارکت دارد و در آن به مفهوم پردازی «احساسات» (عشق، تمایل، شادی، حسادت)، «قوای ذهنی» (دانستن، درک کردن، فکرکردن)، «ارزش های فرهنگی» (احترام، مهمان نوازی)، «ویژگی های شخصیتی» (حرص، بی رحمی) و «پدیده های محسوس و جسمانی» (مرگ، زمان) می پردازد. نتایج همچنین نشان دهندة حضور قالب های شناختی استعاره، طرحواره های تصویری و مجاز در این مفهوم پردازی است. نیز تصور بشر پیرامون ساختار بدن و وظایف اعضای آن در تعامل با الگوهای فرهنگی مصدری برای ظهور استعاره و مجاز مفهومی در هر زبان محسوب می شود
۱۸.

بررسی واژة «دیدن» براساس معناشناسی قالبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: واژه نامه زبان شناسی شناختی هم معنایی معناشناسی قالبی قالب نت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۴۳ تعداد دانلود : ۷۴۷
در مقالة حاضر به بررسی واژة «دیدن» از منظر معناشناسی قالبی می پردازیم و نشان می دهیم که چگونه معنای برخی از واژه ها در تجارب روزمره و دانش پیش زمینة انسان ها وجود دارد. به عبارت دیگر، هدف این مقاله دستیابی به تفاوت معنایی ظریف بین واژگان هم معناست و تصور بر این است که ریشة این تمایزات در تجارب نهفته باشد که چنین تمایزات معنایی در لغت نامه ها عموماً نادیده گرفته می شود. راهکار انجام این تحقیق، بررسی متون متنوع و پیکره ای است تا از این طریق بتوانیم قالب های معنایی فعل «دیدن» را یافته و از یک سو روابط و تفاوت های بین فعل «دیدن» و فعل های هم معنا نظیر «مشاهده کردن»، «تماشا کردن»، «نگاه کردن» و غیره را استخراج کنیم و از سوی دیگر، چند معنایی فعل «دیدن» را در قالب های متعدد مشخص نمائیم. از تحلیل داده ها می توان به نتایجی چند دست یافت، از آن جمله می توان نشان داد که رابطة بین قالب های متعدد با قالب «ادراکی- دیداری» عامل ایجاد چند معنایی فعل «دیدن» شده است. همچنین، واژگان دیگری که با ادراک دیداری در ارتباط هستند، از طریق متغیرهایی از قبیل هدف، دقت، اراده و غیره از فعل «دیدن» تمیز داده شده اند. آنچه در نهایت حاصل می آید الگویی از ارتباط معنایی فعل «دیدن» و سایر افعال هم معنا می باشد.
۱۹.

رمز گردانی و رمز آمیختگی (مطالعه موردی کلاس های آموزش زبان انگلیسی در شهرستان بوکان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فارسی آموزش زبان انگلیسی کردی رمز گردانی رمز آمیختگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۶۰ تعداد دانلود : ۷۶۳
در این مقاله، پدید ه رمزگردانی [3] موقعیتی و استعاری و همچنین رمز آمیختگی [4] بین زبان های فارسی، کردی و انگلیسی در کلاس های آموزش زبان انگلیسی در شهرستان بوکان را بررسی کرده ایم. تحلیل داده های این تحقیق نشان می دهد د ر پدیده های رمز گردانی و رمز آمیختگی، سه عنصر بافت، شناخت و زبان، با هم ارتباطی تنگاتنگ دارند و بر این اساس می توان گفت دو پدیده رمز گردانی موقعیتی و استعاری در این کلاس ها بر حسب تغییر چهارچوب های ذهنی [5] رخ می دهند. چهارچوب های ذهنی در رمزگردانی موقعیتی، بافت و الزامات اجتماعی را منعکس می کنند و در رمز گردانی استعاری، بیانگر محتوا و موضوعات مورد بحث اند؛ همچنین بررسی داده ها نشان می دهد بین عوامل و رمزگان های معیّن، ارتباطی معنادار وجود دارد و فعال شدن هر یک از این عوامل، باعث فعال شدن رمزگان مربوط به آن می شود. از جمله این عوامل می توان هم بستگی قوی [6] ، غیر رسمی بودن، انتقال بار عاطفی زبان و نقش نمادین مربوط به رمزگان کردی و عوامل هم بستگی ضعیف [7] ، رسمی بودن، انتقال اطلاعات ارجاعی و نقش اطلاعی- ارتباطی مربوط به رمزگان فارسی را نام برد. در نهایت، تحلیل داده های مربوط به پدیده رمز آمیختگی، بیانگر آن است که فعال بودن هم زمان چهارچوب های ذهنی متفاوت هنگام بیان عبارتی خاص، باعث بروز رمز آمیختگی می شود.
۲۰.

معرفی الگوی مراتب نمایه ای سیلورستاین و تحلیل مکالمه هایی از زبان لری و لکی بر اساس آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نمایه سازی مفاهیم فرهنگی بافت خرد نوع شخص متنی سازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳۹ تعداد دانلود : ۱۳۹۸
مقاله حاضر ضمن معرفی الگوی نشانه شناختی فرهنگی سیلورستاین تحت عنوان جامعه شناسی مراتب نمایه ای، با استفاده از الگوی مذکور به تحلیل نمونه هایی از تعامل زبانمندان لری و لکی می پرازد. در چارچوب سیلورستاین از طریق اشارتگری نشانه شناختی می توان مفاهیم فرهنگی موجود در واژه ها، حرکات بدنی و رفتار مشارکین ارتباطی را کشف کرد. این مفاهیم که در مکالمات روزمره نمایه شده اند، دارای مراتب نمایه ای خاصی هستند که از طریق بوطیقای آئینی می توان به آنها دست یافت. در این تحلیل، لازم است ""طبقه اجتماعی""، سوابق شرکت کنندگان و طبقه بندیهای فرهنگی را آشکار کرد. با استفاده از ابزار نشانه شناختی، مفاهیم فرهنگی موجود در این مکالمات را استخراج می کنیم. نظم خاص موجود برای پیشبرد این مکالمات مرهون توازن بوطیقایی است. در نهایت نشان می دهیم که رابطه بین بافت کلان و بافت خرد از اهمیت خاصی برخوردار است و از قطع روابط این دو – متنی سازی – برای کنار گذاشتن شرکت کنندگان ناخوانده از مکالمات استفاده می شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان