دانشوران علم اصول در مسئله معروف تعلق امر به طبایع یا افراد به تبیین متعلق شوق و اراده نیز پرداخته اند. معمولاً این بحث در علم اصول این گونه مطرح می شود که اراده و شوق آیا به طبیعت تعلق می گیرد یا به فرد. البته، تفسیرهای متفاوتی از طبیعت و فرد و نسبت میان آنها مطرح شده است. با این که مسئله یادشده در اساس مسئله ای فلسفی است، فیلسوفان مسلمان کمتر به آن پرداخته اند؛ اما اصولیان توجه جدی به آن داشته و دیدگاه های جالب توجه و متفاوتی در این باره مطرح کرده اند. نوشتار حاضر نخست به گزارش و بررسی برخی از مهم ترین دیدگاه های اصولیان در این باره می پردازد و در نهایت، دیدگاهی را در معرض نقد خوانندگان قرار می دهد که به نظر می رسد بر دیگر نظریه های مطرح شده در این نوشتار برتری دارد.