مقالات
حوزه های تخصصی:
نظریه بی طرفی در فلسفه سیاسی در دهه 1970 میلادی، با انتشار نظریه عدالت جان رالز به شکل جدی تر مدنظر قرار گرفت؛ اگرچه جان رالز در این کتاب، به صراحت اشاره ای به اصطلاح «بی طرفی» نداشته است. رویکرد بی طرفی دولت در نهاد خانواده، از نظریه پردازی جان رالز و رونالد دورکین اتخاذ شده و از پشتوانه ای غنی برخوردار بوده است (نظریه جان لاک، کانت و استوارت میل). مطابق رویکرد بی طرفی (مقابل رویکرد کمال گرایی)، دولت باید در قبال برداشت های خانواده از تحقق الگوی مطلوب مداخله، بی طرف بماند و نباید هیچ برداشت خاصی از خیر را بر دیگر برداشت ها رجحان دهد. بر همین اساس و با ملاحظه مطالب فوق، این پژوهش با هدف اینکه نهاد خانواده به عنوان نهادی خصوصی، تا چه حد تابعِ قلمرو عمومی است: نخست؛ به تبیین مفهوم، انواع، گستره و سطوح بی طرفی دولت در نهاد خانواده، و دوم؛ به تبیین برخی مصادیق تنظیم گری، با رویکرد بی طرف گرایانه، ذیل مبانی نظری تضمین حقوق و آزادی های نهاد خانواده (الف) و اِعمال اصل ضرر در تقنین مقررات مرتبط با نهاد خانواده (ب)، با رویکرد تطبیقی با نظام حقوقی فرانسه و روش استدلال استقرایی می پردازد.
بررسی رابطه تمایزیافتگی خود و سبک های حل تعارض زوجی با نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در زنان متأهل شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلامت خانواده به تداوم و سلامت رابطه زوجی بستگی دارد و این رابطه هسته مرکزی نظام خانواده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه تمایزیافتگی خود و سبک های حل تعارض زوجی با نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در زنان متأهل شهر اصفهان انجام گرفت. در این پژوهش از روش توصیفی هم بستگی از نوع مدل یابی معادله های ساختاری استفاده شد. جامعه آماری شامل زنان متأهل شهر اصفهان در سال 1401 بود که با شیوه نمونه گیری در دسترس، تعداد دویست زن متأهل انتخاب شدند.
ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسش نامه استاندارد سبک های حل تعارض (رحیم، 1983)، پرسش نامه تمایزیافتگی خود (اسکورون و فرایدلندر1، 1998) و پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی2 و همکاران، 2002) بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش مدل یابی معادله های ساختاری با رویکرد تحلیل مسیر توسط نرم افزار spss26 و برای تحلیل روابط واسطه ای نیز از روش بوت استرپ در برنامه Amos24 استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین تمایزیافتگی خود و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، بین تمایزیافتگی خود و سبک های حل تعارض زوجی و نیز بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و سبک های حل تعارض زوجی در زنان متأهل رابطه معناداری وجود دارد (001/0p<). درنهایت، راهبردهای سازگارانه و ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین تمایزیافتگی خود و سبک های حل تعارض زوجی در زنان متأهل نقش میانجی داشت (001/0p<). در مجموع، یافته های این پژوهش نشان داد افراد تمایزیافته ای که از تنظیم هیجان های سازگارانه در تعارض های زناشویی استفاده می کنند، در صورت روبه رو شدن با تجارب هیجانی دشوار قادرند که به اندازه کافی این هیجان ها را مدیریت کنند و تعارض های زناشویی را کاهش دهند.
تجربه زیسته زوجین متقاضی طلاق: (با تأکید بر سنخ شناسی معنای طلاق و نقش تحولات دوره زندگی در وقوع طلاق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بروز تغییرات متعدد در روند زندگی و ظهور رخدادهای ناگهانی، تعاملات زوجین را با مشکلات اساسی مواجه می کند. پژوهش حاضر به منظور رسیدن به فهم عمیق تر از معنایی که به طلاق منتسب می کنند و نقش تحولات زندگی در طلاق بر اساس تجربه زیسته زوجین متقاضی طلاق، به صورت کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی انجام شده است. به منظور گردآوری داده ها با شانزده نفر از (زنان و مردان) متقاضی طلاق در محدوده سنی 27 تا 45 سال، مصاحبه نیمه ساختار یافته و عمیق انجام شده است. مصاحبه کنندگان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای سهولت تحلیل داده ها از نرم افزار maxqda استفاده شده است. بر اساس یافته های پژوهش، فهم افراد از معنای طلاق در سه مضمون اصلی راه رهایی، نقطه پایان و پذیرش واقع بینانه شناسایی شد. همچنین عوامل بروز تغییرات در روند زندگی مشترک مانند تغییرات در وضعیت (سلامت شخص، وضعیت شغلی، روابط شبکه ای، روابط جنسی، سبک زندگی، تغییرات در محیط، اتفاق های غیرمترقبه، تغییر ناگهانی در منزلت و استحاله ارزشی) به عنوان بسترهای اصلی طلاق شناسایی شدند که هرکدام را می توان با بررسی دقیق مسئله و مدیریت شایسته آن، حل و رفع یا از بحرانی شدن مسائل و متلاشی شدن خانواده جلوگیری کرد.
رابطه رضایت جنسی و نگاه جنسیتی با گسست خانواده (مورد مطالعه: شهروندان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عوامل متعددی وجود دارند که کارکردهای خانواده را دچار اختلال می کنند و ممکن است به گسست خانواده منجر شوند. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه رضایت جنسی و نگاه جنسیتی با گسست خانواده است. روش تحقیق پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه است. جامعه آماری افرادِ ساکن در مناطق 5، 7 و 8 شهر تبریز هستند که بر اساس فرمول کوکران 384 نفر از آن ها به عنوان نمونه آماری بررسی شده اند. از روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده برای انتخاب نمونه استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که بین رضایت جنسی با گسست خانواده رابطه معکوس و معناداری وجود دارد، به طوری که هرچقدر رضایت جنسی زوجین در زندگی زناشویی بیشتر باشد، گسست خانواده کمتر اتفاق می افتد. همچنین یافته ها حاکی است، بین نگرش جنسیتی سنتی با گسست خانواده رابطه مستقیم وجود دارد. به عبارتی، هرچقدر نگرش جنسیتی سنتی افراد بیشتر باشد، احتمال گسست خانواده بیشتر می شود. نتایج نشان می دهد در صورت همسان بودن زوجین در زمینه تحصیلی و بالاتر بودن سطح تحصیلات، بنیان خانواده کمتر دچار اختلال می شود. بخش دیگری از نتایج گویای آن است که گسست خانواده در بین زوجینی که مشاغل مناسبی از نظر جایگاه اجتماعی دارند، کمتر رخ می دهد.
نقش واسطه ای هوش هیجانی در رابطه تعارض کار- خانواده و طرحواره عشق با نگرش به روابط فرازناشویی زوجینِ هر دو شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای هوش هیجانی در رابطه تعارض کار خانواده و طرحواره عشق با نگرش به روابط فرازناشویی زوجینِ هردو شاغل انجام شد. روش پژوهش هم بستگی از نوع مدل یابی معادله های ساختاری بود. جامعه آماری زوجینِ هردو شاغل شهر تهران بودند. حجم نمونه 212 نفر بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس هوش هیجانی شات، مقیاس تعارض های کار خانواده کارلسون، مقیاس طرحواره عشق سینگلس و مقیاس نگرش به روابط فرازناشویی مارک واتلی بود. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-26 و AMOS-24 انجام شد. یافته ها نشان داد تعارض کار-خانواده و طرحواره عشق بی ثبات بر متغیر نگرش به روابط فرازناشویی، مثبت و معنا دار بود. اثر طرحواره عشق ایمن و هوش هیجانی بر متغیر نگرش به روابط فرازناشویی، منفی و معنادار بود، ولی طرحواره عشق چسبنده بر متغیر نگرش به روابط فرازناشویی، معنادار نبود. اثر طرحواره عشق ایمن، طرحواره عشق بی ثبات و تعارض کار خانواده بر نگرش به روابط فرازناشویی با نقش میانجی هوش هیجانی معنادار بود. طرحواره عشق چسبنده بر نگرش به روابط فرازناشویی، معنا دار نبود. زمانی که تعارض کار خانواده پدید می آید، فشار ناشی از یک نقش، بر کارکرد شخص در نقش دیگر اثر می گذارد.
اثربخشی درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی بر اعتماد بین فردی و بخشش بین فردی زنان آسیب دیده از ترومای پیمان شکنی همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی بر اعتماد بین فردی و بخشش بین فردی زنان آسیب دیده از ترومای پیمان شکنی همسر انجام شد. روش پژوهش نیمه تجربی با گروه آزمایش و گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون با پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش زنان آسیب دیده از پیمان شکنی همسر، مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان بودند و پس از غربالگری با مقیاس سنجش اختلال پس از آسیب (وددرز و همکاران1، 1994)، ۳۰ نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در دو گروه آزمایش و گواه درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی (۱۵ نفر) و گروه گواه (۱۵ نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش پرسش نامه های اعتماد بین فردی (رمپل و هولمز2، ۱۹۸۶) و بخشش بین فردی (احتشام زاده و همکاران3، 1389) بود. گروه آزمایش به مدت هشت جلسه نود دقیقه ای تحت درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی (مک کی و وست4، ۱۳۹۷) قرار گرفت؛ سپس هر دو گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با پرسش نامه های پژوهش ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. نتایج حاکی از تأثیر درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی بر اعتماد بین فردی (۷۵/۹F=،۰۰۱/۰P<) و بخشش بین فردی (۰۰۳/۰F=، ۰۰۱/۰P<) در مرحله پس آزمون و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. بنا بر نتایج این پژوهش، می توان از درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی در بهبود اعتماد بین فردی و بخشش بین فردی در زنان آسیب دیده از ترومای پیمان شکنی همسر بهره برد.
رابطه ساختاری والدگری ذهن آگاه و فرسودگی والدینی: نقش واسطه ای استرس والدگری مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش های اندکی که در سال های اخیر به مطالعه تجربه فرسودگی والدین ایرانی پرداخته اند، اقدام قابل توجهی در خصوص تدوین و آزمون مدل های مفهومی و گمانه زنی درباره متغیرهای واسطه مرتبط با فرسودگی والدین انجام نداده اند.
ازهمین رو، مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای استرس والدگری در رابطه میان والدگری ذهن آگاه مادران با تجربه فرسودگی والدینی آن ها انجام شده است. پژوهش حاضر، یک مطالعه توصیفی مقطعی، و جامعه آماری آن شامل مادرانی بود که در س ال تحصیلی 1400-1399 دارای فرزند پیش دبستانی بوده اند. نمونه آماری نیز شامل 369 مادری است که با تکمیل پرسش نامه های آنلاین در این پژوهش مشارکت کرده اند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه فرسودگی والدینی (PBA)، فرم کوتاه شاخص استرس والدگری (PSI) و پرسش نامه والدگری ذهن آگاهانه (MIPQ) بود. برای بررسی مدل مفهومی پژوهش نیز از الگوی معادلات ساختاری استفاده شده است. یافته ها نشان داد که والدگری ذهن آگاه فقط با واسطه استرس والدگری مادران می تواند نزدیک به 78 درصد از واریانس فرسودگی والدینی را تبیین کند؛ اما دارای اثر مستقیم بر فرسودگی والدینی نیست. یافته های پژوهش حاضر علاوه بر فراهم کردن درک بهتری درباره فرسودگی والدینی، می تواند در مداخله های آموزشی یا درمانی معطوف به کاهش فرسودگی والدینی نیز سودمند باشند.
نقش تعدیل گری ظرفیت تأملی مادر در رابطه بین خلق وخوی کودک با کیفیت رابطه مادر- کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه تعیین رابطه خلق وخوی کودک با کیفیت رابطه مادر کودک و مشخص ساختن نقش تعدیل گرانه ظرفیت تأملی مادر در رابطه بین این دو متغیر بود. نمونه آماری شامل 270 مادر بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به سه پرسش نامه مزاج کودکی میانه، ظرفیت تأملی والدین و مقیاس رابطه کودک مادر پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از ضریب هم بستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. تحلیل یافته ها نشان داد که به جز مؤلفه حواس پرتی، بقیه مؤلفه های خلق وخوی کودک رابطه معناداری با کیفیت رابطه مادر کودک داشتند. همچنین هر سه مؤلفه ظرفیت تأملی مادر شامل پیش ذهنی سازی، اطمینان به وضعیت ذهنی و علاقه و کنجکاوی به حالات ذهنی، ارتباط معناداری با کیفیت رابطه مادر کودک داشتند. نتایج تحلیل رگرسیون برای بررسی فرضیه تعدیلگری ظرفیت تأملی مادر نشان داد که پیش ذهنی سازی مادر تعدیلگر معنادار رابطه سطح فعالیت کودک، پیش بینی پذیری و ثبات فراخنای توجه با کیفیت رابطه مادر کودک بود. همچنین علاقه و کنجکاوی به حالات ذهنی در مادر نیز به طور معناداری تعدیل کننده رابطه پیش بینی پذیری و ثبات فراخنای توجه با کیفیت رابطه مادر کودک بود. در بقیه موارد، تعدیلگری مؤلفه های ظرفیت تأملی مادر در ارتباط مؤلفه های خلق و خوی کودک با کیفیت رابطه مادر-کودک تأیید نشد.
رابطه رفتارهای پرخطر و الگوهای ارتباطی خانواده در نوجوانان: نقش میانجی ایمنی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رفتارهای پرخطر یکی از مسائل بااهمیت در دوران نوجوانی است. ارتباط بین تعامل والدین با نوجوانان و امنیت هیجانی آن ها در این زمینه مورد توجه می باشد. هدف این پژوهش بررسی رابطه رفتارهای پرخطر و الگوهای ارتباطی خانواده نوجوانان با توجه به نقش میانجی ایمنی هیجانی بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. 300 دانش آموز از دبیرستان های شهر کرم انشاه به روش خ وشه ای طبق ه ای انتخاب ش دن د و پرسش نامه های «خطرپذیری نوجوانان ایرانی»، «الگوهای ارتباطی خانواده»، و «ایمنی هیجانی» را پاسخ دادند. داده های گردآوری شده به کمک نرم افزارهای SPSS-25 و Lisrel-8.8 و با روش های ضریب همبستگی، ضریب رگرسیون، و تحلیل مسیر تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین رفتارهای پرخطر و الگوهای ارتباطی خانواده نوجوانان همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد (05/0 > P). همچنین ایمنی هیجانی میانجی بین این ارتباط می باشد (05/0 > P). با توجه به یافته های این پژوهش، می توان گفت که خانواده و شبکه تعاملی که در آن وجود دارد، از راه الگوهای ارتباطی گوناگون خود در بروز یا عدم بروز رفتارهای پرخطر در نوجوانان نقش بسیار مهمی دارد که البته در این بین، میزان ایمنی هیجانی نوجوانان نیز باید مورد توجه قرار بگیرد.
تعارضات همسرگزینی دختران با والدین: یک مطالعل پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه کیفی حاضر با هدف آشکارسازی تعارضات همسرگزینی دختران با والدین، در زمینه انتخاب همسر به شیوه پدیدارشناختی بود. جامعه آماری کلیه دختران متعارض با والدین در زمینه انتخاب همسر شهر اصفهان بود که با نمونه گیری هدفمند، 15 دختر انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. داده ها با روش تحلیل کلایزی تحلیل شد. مضمون های پژوهش عبارت بود از: مضمون اول، پویایی های قدرت با زیرمضمونِ جنگ قدرت دختر با والدین برای بهبود شرایط قبل از ازدواج، ساده گرایی دختر در برابر ایدئال گرایی والدین در ازدواج، ساده گرایی والدین در برابر ایدئال گرایی دختر در ازدواج، مضمون دوم تعارضات مالی با زیرمضمونِ تعارض دختر با والدین بر سر استقلال طلبی مالی قبل از ازدواج، مادی گرایی والدین در برابر همه جانبه نگری ملاک های دختر، مضمون سوم تعارضات ارتباطی با زیرمضمونِ شکاف نسلی، تعارض دختر و همشیره ها در حوزه ازدواج، تعارضات عمومی والدین دختر در حوزه های مختلف، باورهای متعارض والدین دختر در حوزه ازدواج و مضمون چهارم تعارضات نگرشی اعتقادی با زیرمضمونِ درگیری بر سر نگرش های اعتقادی بین والدین و دختر، تفاوت ملاک های والدین و دختر در ازدواج.