مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر که به صورت طرح شبه تجربی به روش پیش آزمون – پس آزمون با یک گروه انجام شده است، به دنبال بررسی ساخت خانواده و سبک دلبستگی دختران فراری و اثر بخشی خانواده درمانی و درمانگری حمایتی در تغییر آنهاست. بدین منظور ۵٠ نفر از دختران فراری در مجتمع قضایی ارشاد، مرکز مداخله در بحران بهز یستی، خانه ریحانه، کانون اصلاح و تربیت و مرکز مشاوره آموزش و پرورش منطقه یک تهران به همراه خانواده هایشان از نظر ساخت خانواده و سبک دلبستگی مورد آزمون قرار گرفتند و در مرحله دوم ١۵ نفر از آنان که بر اساس الگوی دلبستگی ناایمن و از نظر ساخت خانوادگی ناکارآمد محسوب می شدند، در مداخلات درمانی (خانواده درمانی سیستمی و روان درمانگری حمایتی) طی ده جلسه شرکت کردند. به منظور سنجش سبک دلبستگی از مقیاس بازنگری شده کولینز و رید RAAS (١۹۹٠) و ﭙرسشنامه هازن وشیورAAQ (فرم جدید فنی ونولر، ١۹۹٣) استفاده شده است. برای سنجش ساخت خانواده نیز از خانواده آزمای مک مستر (نسخه اِیرانی)FAD_I استفاده شده است. هر سه آزمون قبلاً در ایران هنجاریابی شده است و از اعتبار و روایی نسبتاً خوبی برخوردارند.. نتایج بر اساس آزمون های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، درصد) و آزمونهای آماری Z برای مقایسه نسبت ها، t برای مقایسه میانگین های همبسته، آنواANOVA و همچنین آزمون های غیر ﭘارامتریک مک نمار، آزمون علامت وکااسکوﺌر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد که:
- ساخت خانواده دختران فراری ناکارآمد است و عملکرد آنها در سازه های «نقش های خانوادگی»، «ابراز عواطف» و «حل مشکل» پائین تر از هنجار جامعه می باشد.
- توزیع درصد سبک دلبستگی دختران فراری با جامعه بهنجار تفاوت معنی دار دارد. درصد سبکهای دلبستگی ایمن، ناایمن اجتنابی و ناایمن دوسوگرا در آنها به ترتیب 28%، 10% و 68% می باشد.
- سبک دلبستگی دختران فراری با سبک دلبستگی مادرانشان همخوانی مثبت و معنی داری دارد (میزان ضریب همخوانی ۵۸/٠ است) در حالیکه این ارتباط با سبک دلبستگی پدران معنی دار نبود.
- کاربرد خانواده درمانی به همراه درمانگری حمایتی بطور معنی داری منجر به بهبود ساخت خانواده دختران فراری و عملکرد آنها در سازه های نقش های خانوادگی، ابراز عواطف و حل مشکل شده است.
مداخلات درمانی منجر به تغییر سبک دلبستگی ناایمن به سبک دلبستگی ایمن در دختران فراری گردیده است اما میزان تغییرات معنی دار نیست.
بررسی تاثیر رفتار والدین بر ریتم های زیستی فرزندان
حوزه های تخصصی:
برخی تحقیقات جهانی حاکی از آن است که دوره کودکی زمان پدید آیی و تکمیل ریتم ها (یا ضرب آهنگهای) زیست شناختی و روانشناختی است و عوامل محیطی نقش مهمی در نحوه بروز، ثبات و تکمیل آنها ایفا می کند. مطابق این تحقیقات، خانواده نیز به عنوان محیط اساسی و برتر تنظیم کننده ضرب آهنگهای زیستی و روانی است.
هدف این پژوهش، که از نوع بنیادی، کاربردی و دارای گروههای آزمایشی و گواه است، بررسی تاثیر رفتار والدین ایرانی بر ضرب آهنگهای زیستی فرزندانشان بوده که یافته ها موید تحقیقات جهانی در این مورد است.
جامعه آماری شامل دختران و پسران 3 تا 7 ساله کودکستانها و مراکز پیش دبستانی شهر تهران و والدین آنان است. از این جامعه آماری، 118 پسر و 122 دختر و 480 نفر والدین آنان با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. نیمی از آزمودنی های پسر و دختر و والدین آنان به طور تصادفی در گروه آزمایش و نیمی دیگر در گروه گواه قرار گرفتند. در مرحله اول پژوهش، الگوهای ضرب آهنگی زیستی مناسب به والدین گروه آزمایش آموزش داده شد و در مرحله دوم، با مشاهده چگونگی ضرب آهنگهای آزمودنیهای دو گروه بر اساس یک پرسشنامه سه بخشی (13، 9 و 11 سوالی) اطلاعات لازم جمع آوری و تحلیل شد، که نتایج زیر بدست آمد.
1 - تاثیر ضرب آهنگهای زیستی والدین آموزش دیده، بر ضرب آهنگهای زیستی فرزندانشان در مقایسه با والدین آموزش ندیده معنی دار است.
2 - رابطه ضرب آهنگهای زیستی فرزندان با ضرب آهنگهای زیستی والدین مثبت معنی دار است.
از یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که رفتارهای زیستی والدین در شکل گیری رفتارهای زیستی فرزندان موثراست. بنابراین ضروری است که والدین با بروز رفتارهای منظم و با ثبات، شرایط شکل گیری مناسب ضرب آهنگهای زیستی فرزندانشان را فراهم آورند.
بررسی و تعیین سهم عوامل خانوادگی موثر در اختلال افسردگی نوجوانان
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین سهم عوامل خانوادگی موثر در بروز اختلال افسردگی در نوجوانان بود. نمونه مورد پژوهش شامل 1419 دانش آموز دختر و پسر مدارس راهنمایی، دبیرستان و مراکز پیش دانشگاهی نواحی پنجگانه شهر اصفهان بودند که بر اساس نمونه گیری خوشه ای به طور تصادفی انتخاب گردیدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خلق و احساس(MFQ) و پرسشنامه محقق ساخته عملکرد خانوادگی بود.
بررسی پایایی پرسشنامه خلق واحساس و پرسشنامه عملکرد خانواده به ترتیب آلفای کرنباخ 93/0 و 71/0 را نشان داد (001/0 P <). نتایج تحلیل رگرسیون با استفاده از روش گام به گام حاکی از آن بود که از بین متغیرهای مربوط به عملکرد خانواده، متغیر اختلاف نظر نوجوان با والدین بیشترین ارتباط را با افسردگی داشت، به طوری که 17% واریانس نمرات افسردگی ناشی از این متغیر بود (001/0 P<). در گامهای بعدی تحلیل رگرسیون، متغیرهای احساس امنیت و آرامش در خانواده، رابطه با خواهران و برادران، تحصیلات مادر، اختلاف و مشاجرات والدین با یکدیگر، رابطه نوجوان با والدین، در میان گذاشتن مسائل خصوصی با والدین، تنبیه توسط والدین و شغل پدر به ترتیب دارای بیشترین رابطه با افسردگی در نوجوانان بود (001/0 P <). این نتایج نشان داد حدود 30% نمرات افسردگی متاثر از عملکرد خانواده می باشد.
به طور کلی این گونه می توان نتیجه گیری کرد که ارتباط عاطفی مناسب و نزدیک والدین با فرزندان، ایجاد فضایی آرام، امن، گرم و صمیمی در خانواده، اجتناب والدین از مشاجره و درگیری با یکدیگر و با فرزندان، تقویت صمیمیت، دوستی و مهربانی بین فرزندان از عوامل موثر در پیشگیری و درمان افسردگی نوجوانان می باشد.
آسیب شناسی و ارزیابی پدیده بیوگی در شهر تهران - تحلیلی از دیدگاه جامعه شناسی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در جستجوی جنبه های مختلف دوران بیوگی زنان است که عموماً و به طور اجتناب ناپذیری در این شرایط قرار می گیرند. در این مقاله پژوهشگر در پی دست یابی به وجوه اشتراک بین زنانی است که عموماً در سال های آخر زندگی با آن مواجه می گردند. در این تحول و طی این دوره است که بسیاری از نقش های قدیمی بیوگان از میان رفته و نقش های جدید بین آن ها ظاهر می گردد. مقاله حاضر همچنین در پی این است که چگونه می توان زندگی بیوگان امروز و فردا را توام با موفقیت، بهبود و نشاط کرد. در حالی که بیوگی به عنوان معلول انحلال زندگی زناشویی در تمامی جهان منعکس می گردد، در مواردی به دنبال طلاق بوقوع می پیوندد، ولی در اغلب موارد به عنوان یک واقعه طبیعی حادث می شود. زنان بیوه دچار بسیاری از نارسایی های روانی، افسردگی، از دست دادن اعتماد به نفس، شک و غیره نیز می گردند. مجموعاً دوره پایانی زندگی برای بیوگان در جوامع و فرهنگ های مختلف به اشکالی متفاوت نمود پیدا می کند. روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش از نوع میدانی و همراه با پرسشنامه و مصاحبه است.
مقایسه گرایش ارزشی اولیاء و جوانان خانوارهای شهرستان سنندج در سال 1381
حوزه های تخصصی:
به منظور مقایسه گرایش ارزشی اولیاء و جوانان خانوارهای شهرستان سنندج در سال1381 با عنایت به جنسیت، نسبت فامیلی، سن و پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی از میان کلیه خانوارهای دارای جوانان 15 تا 24 سال شهرستان سنندج به شیوه نمونه گیری چند مرحله ای تصادفی 1600 نفر (800 نفر اولیاء و 800 نفر جوان) از 40 خوشه شهری انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و سنجه دوازده ارزشی اینگلهارت اطلاعات لازم گردآوری شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بیانگر آن است که گرایش ارزشی اولیاء مادی و گرایش ارزشی جوانان فرامادی است و بین گرایش ارزشی اولیاء و جوانان تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین یافته ها بیانگر آن است که جنسیت بر روی گرایش ارزشی اثر اصلی و در ارتباط با گروه اثر متقابل معنی داری ندارد. اما نتایج مبین آن است که بین گرایش ارزشی افراد گروه نمونه با توجه به نسبت فامیلی آن ها تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که بین گرایش ارزشی افراد گروه نمونه با توجه به سن آن ها تفاوت معنی داری وجود دارد. در ضمن نتایج حاکی از آن است که پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی بر روی گرایش ارزشی اثر اصلی معنی داری دارد. یعنی گرایش ارزشی طبقات پائین و بالای اجتماعی ـ اقتصادی مادی است در حالی که گرایش ارزشی طبقه متوسط فرامادی می باشد.
قاعده الزام و کاربرد آن در زمینه حقوق خانواده در مناسبات پیروان مذاهب
حوزه های تخصصی:
خانواده به عنوان مهمترین و با هویت ترین نهاد اجتماعی ممکن است متشکل از اعضای پیرو یک دین و یک مذهب یا دو دین یا دو مذهب باشد، خانواده متشکل از پیروان ادیان و مذاهب متفاوت از نظر فرهنگی، اعتقادی و حقوقی همزیستی متناسب با خود را می طلبد؛ ادیان و مذاهب برای ارتقاء سطح همزیستی پیروان خود علاوه بر ارشادهای اخلاقی الزاماتی را رهنمود می دهند؛ مع الوصف در فرض تعارض احکام ادیان و مذاهب در مناسبات پیروان آنها در نهاد خانواده نیازمند به قواعدی است که به حل تعارض بیانجامد، قاعده الزام یعنی ملزم نمودن پیرو یک دین یا یک مذهب به حکمی که خود بدان التزام دارد، فرمولی است که برای حل تعارض احکام پیرو مذهب امامیه با پیروان مذاهب دیگر اسلامی یا ادیان الهی تنها در فرض گرویدن زوج به اسلام پیش بینی شده است.
مهمترین مستند و مدرک قاعده الزام، روایات می باشند که از تواتر معنوی برخوردارند و لسان آنها مشتمل بر حکم واقعی ثانوی برای پیروان مذهب امامیه می باشند، این قاعده در موارد احوال شخصیه اعم از نکاح، طلاق، ارث و وصیت موثر می افتد.