مقالات
حوزه های تخصصی:
نیاز به عشق، یکی از نیازهای حیاتی بشر و از مهم ترین انگیزه های تشکیل و تداوم خانواده است؛ اما به زعم متخصصان در کنار سایر عوامل، فهم نادرست از مفهوم «عشق»، این نهاد را در معرض تهدید قرار داده است. هدف از این پژوهش ارائه نگاهی تحلیلی به ادراک رایج زوجین به مفهوم «عشق» در روابط زوجین، خصوصاً با تاکید بر نقد نظریه «مثلث عشق» استرنبرگ(1986) -بعنوان رویکرد رایج به مفهوم سازی «عشق» نزد روان شناسان و مشاوران ایرانی- است. در همین راستا با استعانت از رویکردهای نوکلاسیک و سه ظرفیتی ذهن، تعریف تفکر مراقبتی و مولفه های آن، و همچنین ساختار شخصیت در نظریه تحلیل رفتار متقابل، رویکردی بدیل و جامع از «عشق پایدار» ارائه خواهیم داد تحت عنوان «عشق به مثابه بلوغ مراقبتی». برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش توصیفی، تحلیل مفهومی و تحلیل استنباطی بهره گرفته ایم. وجه تمایز اساسی این رویکرد با رویکردهای پیشینی که یا عشق را در جدال با عقل توصیف می کنند، یا یکی ازاین دو را برده دیگری می خوانند، و بطور کلی «عشق» را تحت جبر ناهشیار بشر تلقی می کنند، در این حقیقت است که عشق منبعث از عقلانیت با هر سه ظرفیت شناختی، عاطفی و ارادی است و گرچه متاثر از الگوها و طرحواره های ناهشیار می باشد، اما پدیده ای چندوجهی و انتخابی است. در این مقاله میان مفاهیم «عشق» و «شبهِ عشق» تمایز قایل می شویم و با پیشنهاد رویکرد «هرم عشق» که دارای رأس «بلوغ مراقبتی» به معنای آگاهی دائمی نسبت به دلایل ایجاد و تداوم عشق می باشد، در پی ارائه تصویری کامل تر از معنای عشق حقیقی در روابط زوجین هستیم، عشقی که دارای ماهیت تحولی است و در هر مرحله از حیات خانواده با آگاهی از مضامین همان دوره، خود را تغذیه نموده و پایدار و شاداب بماند.
رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و سازگاری زناشویی با واسطه گری ترس از صمیمیت در متاهلین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازگاری زناشویی کیفیت روابط زوجی را اندازگیری می کند بنابراین شناسایی متغییر های مرتبط با سازگاری زناشویی می تواند در پیش برد اهداف مربوط به ارتقاء سطح کیفی روابط زوجین موثر باشد. هدف تحقیق حاظر شناسایی رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و سازگاری زناشویی وهمچنین تعیین نقش واسطه ای ترس از صمیمیت در رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و سازگاری زناشویی بود. پژوهش حاضر یک مطالعه غیرآزمایشی از نوع همبستگی (تحلیل مسیر) بود. جامعه آماری این پژوهش مشتمل بر تمام متاهلین( زن و مرد) بود، که در سال های 1395- 1396 در شهر کاشان مشغول به زندگی بوده و حداقل سه سال از زندگی مشترک آن ها گذشته باشد . بدین منظور 250 نفر از متاهلین به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپانیر (DAS)، پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ(YSQ-SF)، مقیاس ترس از صمیمیت دسکاتنر و تلن (FIS) ، بود. داده ها با استفاده از نرم افزار Spss و Amos 21 تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین طرحواره های ناسازگار اولیه و سازگاری زناشویی برای مردان (31/0r=-) و زنان (53/0- r=)، رابطه منفی و معنادار وجود دارد. بین نمره کل طرحواره های ناسازگار اولیه و نمره ترس از صمیمیت برای مردان (43/0 r=) و زنان (58/0 r=)، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین ترس از صمیمیت و سازگاری زناشویی برای مردان (78/0- r=) و زنان (76/0- r=) رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین یافته های مربوط به تحلیل مسیر نشان داد که ترس از صمیمیت میانجی گر رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و سازگاری زناشویی است. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که طرحواره های ناسازگار اولیه نقش عمده ای در سازگاری زناشویی از طریق ترس از صمیمیت دارد. بنابراین لزوم توجه به متغییر هایی همچون طرحواره های ناسازگار اولیه و ترس از صمیمیت در کار با زوجین بیش از پیش احساس می شود.
عدالت زناشویی و کیفیت زناشویی: نقش واسطه ای پرخاشگری ارتباطی پنهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، آزمون یک الگوی مفهومی برای نقش واسطه ای پرخاشگری ارتباطی پنهان در رابطه بین عدالت زناشویی و کیفیت زناشویی بود. این پژوهش در چارچوب یک طرح همبستگی انجام شد. شرکت کنندگان 322 نفر زن متأهل شهر بابلسر بودند که بر اساس روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند و فرم مشخصات جمعیت شناختی، مقیاس عدالت زناشویی (غفاری و همکاران، 2013)، مقیاس پرخاشگری ارتباطی پنهان (نلسون و کارول، ۲۰۰۶) و نسخه بازنگری شده مقیاس سازگاری زناشویی (باسبی و همکاران، 1995) را تکمیل کردند. با استفاده از برآورد حداکثر درست نمایی و روش خود-گردان سازی، یافته های حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که کناره گیری عاطفی در رابطه بین مولفه های عدالت زناشویی (توزیعی و رویه ای/تعاملی) و رضایت و انسجام زوجی نقش واسطه ای دارد. هم چنین، یافته ها نشان داد که خراب کردن وجهه اجتماعی در رابطه بین عدالت رویه ای/تعاملی و توافق و رضایت زوجی نقش واسطه ای دارد (05/0 < p ). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که وجود عدالت زناشویی می تواند کیفیت زناشویی را پیش بینی کند. در این میان، پرخاشگری ارتباطی پنهان، می تواند یکی از سازوکارهای تأثیر عدالت زناشویی بر کیفیت زناشویی را روشن کند. این نتایج، در طراحی برنامه های مشاوره ای و درمانی برای زوجین، قابل استفاده است.
اثربخشی آموزش ایماگوتراپی بر کاهش پشیمانی از انتخاب همسر دانش آموزان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش ایماگوتراپی بر کاهش پشیمانی از انتخاب همسر دانش آموزان متأهل مدارس شهر گنبد کاووس انجام گرفت. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه این پژوهش دانش آموزان متاهل مدارس بزرگسال شهر گنبد کاووس بودند. 30 دانش آموز بر اساس نمره یک انحراف معیار بالاتر از میانگین در مقیاس پشیمانی از انتخاب همسر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل واگذار شدند. شرکت کننده ها، مقیاس پشیمانی از انتخاب همسر را در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. گروه آزمایش در 10 جلسه آموزش ایماگوتراپی به مدت 90 دقیقه دو بار در هفته شرکت کردند. تحلیل کووایانس نشان داد که آموزش ایماگوتراپی منجر به کاهش پشیمانی از انتخاب همسر دانش آموزان متأهل در مرحله پس آزمون و پیگیری شده است (001/0 ≥ P). بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش ایماگوتراپی یک روش مناسب برای کاهش پشیمانی از انتخاب همسر دانش آموزان متأهل است.
مقایسه تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و درمان هیجان مدار (EFT) بر تعارض زناشویی بیماران قلبی با سابقه بای پس عروق کرونری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و درمان هیجان مدار (EFT) بر تعارض زناشویی بیماران قلبی با سابقه بای پس عروق کرونری مراجعه کننده به مرکز بازتوانی قلب امام علی (ع) شهر کرمانشاه در سال 1395-1396 انجام شد. این پژوهش به روش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با کنترل بود. شرکت کنندگان 45 نفر بودند که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه تعارض زناشویی براتی و ثنایی تکمیل کردند و در نهایت 45 نفر که نمره بالایی در تعارض زناشویی کسب کرده بودند، انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه (گروه آزمایش اول، گروه آزمایش دوم و گروه کنترل، هر گروه 15 نفر ) گمارده شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل کواریانس، تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی استفاده شد. نتایج نشان دهنده اثربخشی ACT بر مؤلفه های کاهش همکاری، کاهش جداکردن امور مالی از یکدیگر و تعارض زناشویی و همچنین اثربخشیEFT بر مؤلفه های افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود، کاهش رابطه با خویشاوندان همسر و تعارض زناشویی تأثیر معناداری داشته است، که تأثیر مداخله ها در مرحله پیگیری ماندگار بود. هر دو روش درمانی مؤثر بودند، اما میزان اثرگذاری ACT نسبت به EFT بر کاهش تعارض زناشویی بیشتر بوده است
بررسی رابطه تعامل والد-کودک با مهارتهای اجتماعی و مشکلات رفتاری با میانجیگری خود مهارگری بازداری در کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجیگری خود مهارگری بازداری (بازداری و کنترل هیجانی) در رابطه بین تعامل والد-کودک با مهارتهای اجتماعی و مشکلات رفتاری در بین کودکان پیش دبستانی انجام شد. تعداد 260 کودک با روش نمونه گیری در دسترس از بین کودکان پیش دبستانی شهرستان کاشمر در سال 97-96 انتخاب شدند و مادرانشان به مقیاس رابطه والد و کودک (PCRS)، مقیاس درجه بندی مهارتهای اجتماعی گرشام و الیوت- فرم والدین ویژه کودکان پیش دبستانی(SSRS) و پرسشنامه درجه بندی رفتار کنشوری اجرایی پیش دبستان- فرم والدین (BRIEF-P) پاسخ دادند. طرح پژوه ش در ای ن مطالع ه از ن وع ط رح همبس تگی، از طری ق الگ ویاب ی مع ادلات س اختاری است و ارزیاب ی الگ وی پیش نهادی ب ا اس تفاده از روش تحلی ل مس یر انج ام ش د. نتای ج از برازندگ ی الگ و ب ا داده ه ا حمای ت کردن د. یافته ه ا نش ان داد ک ه خودمهارگری بازداری، رابط ه تعامل والد-کودک با مهارتهای اجتماعی و مشکلات رفتاری را میانجی گ ری می کند و تعامل والد با کودک هم به واسطه خود مهارگری بازداری و هم به طور مستقیم با مهارتهای اجتماعی و مشکلات رفتاری رابطه دارد.
رابطه ساختاری بین استرسور، استرس ادراک شده، منابع حمایتی و سازگاری مادران کودکان با ناتوانی هوشی: نقش واسطه ای سبک های مقابله ای بر اساس مدل Double ABCX(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف ارزیابی سازگاری مادران دارای کودک ناتوان هوشی بر اساس مدل Double ABCX انجام شده است. بر اساس این مدل چندوجهی، رابطه سازگاری مادران با مشکلات رفتاری کودکان، منابع حمایتی و استرس ادراک شده مادران با نقش واسطه ای سبک های مقابله ای موردمطالعه قرارگرفته است. جامعه آماری شامل مادران دارای کودک ناتوان هوشی بودند که تعداد ۲۶۰ نفر در این پژوهش مشارکت داشتند. داده ها از طریق پرسشنامه های مشکلات رفتاری راتر، استرس ادراک شده (PSS-14)، عزت نفس رزنبرگ، مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS)، منابع خانواده (FRS)، سبک های مقابله ای (WOCQ) و مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف گردآوری شد و با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و از روش برآورد بیشینه درست نمایی به برآورد پارامترها و ضرایب مسیر پرداخته شد. یافته های پژوهش نشان داد که مدل استفاده شده، برازش خوبی با داده های تجربی دارد. همچنین بررسی ضرایب مسیر نشان می دهد که منابع خانواده تأثیر مستقیم و معنی داری بر استرس ادراک شده و بهزیستی روان شناختی مادران دارد و سبک های مقابله ای در رابطه بین استرسور، استرس ادراک شده و بهزیستی روان شناختی نقش واسطه ای دارد. نتایج این پژوهش ارزشمندی مدل دوگانه ی ای بی سی ایکس را به عنوان یک الگوی چندوجهی در تبیین سازگاری مادران کودکان ناتوان هوشی مشخص می کند. همچنین نتایج پژوهش رهنمودهای مفیدی برای مداخله فراهم کرده است.