مقالات
حوزه های تخصصی:
افسردگی در موقعیت های گوناگون زندگی بروز می کند. یکی از این موقعیت ها دوران بارداری است. بارداری و زایمان از تحولات نموی مهم در زندگی زنان می باشد و باید سازش های فیزیکی، شخصی و اجتماعی در فرد صورت گیرد تا آمادگی برای وضع حمل موفقیت آمیز ایجاد شود. اهمیت و ضرورت این پژوهش با توجه به تاثیر سوءافسردگی دوران بارداری بر سلامت جسمی و روانی نوزاد و مادر و هم چنین اثر سوء آن بر روابط درون خانواده، محرز و مشخص می گردد. روش زوج درمانی رفتاری و فنون مربوط به این روش جهت افزایش حمایت همسر و ایجاد رضایت مندی زناشویی مناسب است. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر شیوه زوج درمانی رفتاری در کاهش افسردگی دوران بارداری بوده است. روش این تحقیق به صورت نیمه تجربی از نوع پیش آزمون ـ پس آزمون بوده و در آن از دو گروه آزمایش و کنترل استفاده شده است. جامعه آماری شامل زنان باردار افسرده مراجعه کننده به مراکز بهداشتی ـ درمانی شهر کرمان بوده است. نمونه 30 نفر از این زنان بودند که به صورت گمارش تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. در این پژوهش از تست افسردگی ادینبرگ که دارای پایایی معادل 75/0 می باشد، استفاده شد و از هر دو گروه پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد. تجزیه و تحلیل آماری توسط Spss و روش آماری مورد استفاده مانوا بوده است. یافته ها نشان داد که میانگین نمرات افسردگی گروه آزمایش در پس آزمون نسبت به پیش آزمون و هم چنین نسبت به گروه گواه کاهش قابل ملاحظه ای یافت (001/0=P) که نشان می دهد ارائه مشاوره به شیوه زوج درمانی رفتاری افسردگی دوران بارداری را به میزان قابل توجهی کاهش می دهد.
بررسی رابطه بین میزان بخشودگی و تعارض زناشویی زوجین در استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی همبستگی بین میزان بخشودگی همسران و تعارض زناشویی آنان می باشد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری کلیه زوجین استان یزد هستند. آزمودنی های این پژوهش 30 زوج که با نمونه گیری در دسترس (غیراحتمالی) گزیده شده اند و شرط ورود آزمودنی ها این بود که دست کم شش ماه از ازدواج شان گذشته باشد. ابزارهای تحقیق عبارت است از: بخشودگی آزمای خانواده(FFS)1 و پرسشنامه تعارض زناشویی که با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ پایایی آن ها به ترتیب 85/0 و 94/0 بدست آمد. برای تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که بین تعارض زناشویی و بخشودگی در سه خرده مقیاس درک واقع بینانه، تشخیص و تصدیق خطا و جبران عمل اشتباه رابطه وجود دارد. هم چنین بین بخشودگی و تعارض زناشویی در خرده مقیاس های رابطه فردی با خویشاوندان خود و رابطه خانوادگی با خویشاوندان همسر و دوستان رابطه معناداری دیده شد (05/0P<).
بررسی رابطه سبک های دلبستگی با رضایت مندی زناشویی در دانشجویان متاهل دبیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه سبک های دلبستگی با رضایت مندی زناشویی در دانشجویان متاهل رشته های دبیری است. بدین منظور 62 نفر از دانشجویان رشته های مختلف دبیری که در دانشکده علوم انسانی واحدهای تربیتی خود را می گذراندند، به تفکیک جنسیت و به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب، سپس آزمون های رضایت مندی زناشویی انریچ و هم چنین مقیاس بازنگری شده دلبستگی بزرگسال کولنیز و رید (1990) RAAS بر روی آن ها اجرا شد. پس از جمع آوری اطلاعات، از روش های آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار و ...) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی توافقی، مجذور کا (x2) و آزمون t برای مقایسه میانگین های مستقل) استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که: دانشجویان متاهل با سبک های دلبستگی ایمن، از رضایت مندی زناشویی بالاتری برخوردارند و برعکس یعنی دانشجویانی که از سبک های دلبستگی نا ایمن اجتنابی و دوسوگرا برخوردار بودند، میزان رضایت مندی زناشویی آنان نیز به طور معناداری کمتر از افراد ایمن بود. هم چنین نتایج پژوهش نشان می دهد که بین سبک های دلبستگی دانشجویان متاهل مؤنث با مذکر تفاوت معنی داری وجود ندارد، اگرچه زنان از سطح ایمنی بیشتری در روابط بین فردی و دلبستگی برخوردارند ولی تفاوت ها معنی دار نیست. از نتایج دیگر این پژوهش، نبودن تفاوت معنی داری بین رضایت مندی زناشویی در دانشجویان براساس جنسیت است. بررسی های قبلی در مورد رضایت مندی زناشویی نیز نشان می دهند که وضعیت جنس افراد، پیش بینی کننده رضایت مندی نمی باشد.
مقایسه نتایج آزمون های فرافکن ترسیمی در کودکانی که مورد کودک آزاری جسمی قرار گرفته اند با کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کودک آزاری می تواند آثار مخرب جدی بر سلامت روانی و تحول کودکان داشته باشد. در طی سالیان پژوهش هایی صورت گرفته تا بتوان از آزمون های ترسیمی برای ارزشیابی آثار کودک آزاری استفاده کرد. هدف از این پژوهش مقایسه آزمون های ترسیمی آدمک، درخت، خانه، و خانواده در کودکانی که مورد کودک آزاری جسمی قرار گرفته اند با کودکان عادی است. بدین منظور نمونه معرف (100N=) شامل 50 کودک آزاردیده و 50 کودک عادی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و آزمون های ترسیمی آدمک، درخت، خانه و خانواده بر آن ها اجرا گشت. سپس تحلیل واریانس چندمتغیری و تک متغیری میان دو گروه با روش آزمون اثر هتلینگ انجام شد تا گروه ها از حیث مؤلفه های افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، حرمت خود پایین و احساس گناه و شرم مقایسه گردند. یافته های پژوهش نشان دادند که نمرات گروه اول در تمامی مؤلفه های هر چهار آزمون به طور معنی داری از نمرات گروه دوم بالاتر بود به جز مؤلفه احساس گناه و شرم که به دلیل ثابت بودن در گروه اول در سه آزمون اول خود به خود حذف شد. این بدین معنی است که کودکانی که مورد تنبیه بدنی قرار می گیرند، از کودکان عادی افسرده تر، مضطرب تر و پرخاشگرتر هستند، حرمت خود پایین تری دارند و از احساس گناه و شرم بیشتری رنج می برند.
کیفیت ارتباط والد - فرزند پیش شرط تربیت دینی فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی کیفیت ارتباط والد- فرزند به عنوان پیش شرط تربیت دینی فرزندان طراحی و اجرا گردید. تعداد 374 نفر دانشجو (177 پسر و 197 دختر) به عنوان نمونه طبقه ای نسبتی در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه سبک تربیتی یا محیط خانوادگی (نقاشان، 1358) و پرسشنامه محقق ساخته را تکمیل نمودند. به طور کلی نتایج آزمون مجذور کا نشان داد در حالی که در سبک تربیتی مقتدرانه بیشترین فراوانی مربوط به آزمودنی هایی است که والدین خود را «افرادی مذهبی در نظرگرفته اند که برای تربیت دینی آن ها سعی و تلاش کرده اند»، در سبک تربیتی مسامحه کارانه بیشترین فراوانی مربوط به آزمودنی هایی است که والدین خود را «افرادی بی تفاوت نسبت به مذهب در نظر گرفته که برای تربیت دینی آن ها سعی و تلاش نداشته اند». هم چنین در حالی که درصد آزمودنی هایی که خود را در گروه های «من مسلمان هستم و اگرچه دوست دارم که دستورات دینی را رعایت کنم، ولی گاهی چنین نیستم» و «من به خدا ایمان دارم و اگرچه دوست دارم خواسته های او را انجام دهم ولی گاهی اوقات نمی توانم» در سبک تربیتی مقتدرانه دارای بیشترین فراوانی است. درصد آزمودنی هایی که خود را در گروه های «هنوز در مورد دین خود تصمیمی نگرفته ام» و «ممکن است خدا وجود داشته باشد، ولی این امر به زندگی من ارتباطی ندارد» قرار داده اند، در سبک تربیتی مسامحه کار بیشترین فراوانی را دارد. در مطالعه حاضر هم چنین نشان داده شد که منابع شناخت دینی در سبک های تربیتی مختلف، متفاوت است. به طوری که در سبک تربیتی مقتدر شناخت دینی بیشتر از طریق خانواده و در سبک تربیتی مسامحه کار شناخت دینی بیشتر از طریق اماکن مذهبی است. در تبیین نتایج فوق به ارتباط والد ـ فرزند در دوران کودکی با توجه به نظریه های روابط موضوعی، دلبستگی و یادگیری اجتماعی اشاره شده است. این نظریه ها فرض می کنند که ارتباط بهینه والد ـ فرزند در جامعه پذیری دینی فرزندان نقش مهمی ایفا می کند.
رابطه بین انواع عشق و بهزیستی ذهنی در دانشجویان متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات بسیاری نشان داده اند که، عشق به عنوان یک پدیده روانی، یک پیش بینی کننده مهم شادکامی، رضایت و هیجان های مثبت است. در این پژوهش رابطه عشق رفاقتی و عشق پرشور با رضایت از زندگی و عاطفه مثبت و منفی بررسی می شود. از بین دانشجویان متاهل دانشگاه تربیت مدرس، 123 نفر (63 زن و 60 مرد) به عنوان نمونه در دسترس انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیر عشق، از مقیاس عشق پرشـور (هاتفیلد و رپسون، 1993) و مقیاس عشق رفاقتی (استرنبرگ، 1986) و برای اندازه گیری بهزیستی ذهنی از مقیاس رضایت از زندگی (پیوت و داینر، 1993) و مقیاس عاطفه مثبت و منفی (واتسون، کلارک و تلجن، 1988) استفاده شد. داده های بدست آمده با استفاده از روش های تحلیل رگرسیون چندمتغیری تحلیل شد. با توجه به نتایج، بدون در نظر گرفتن تفاوت های جنسیتی، رابطه عشق رفاقتی با رضایت از زندگی، مستقیم و معنادار وبا عاطفه منفی، معکوس و معنادار بود؛ ولی عشق پرشور با هیچ کدام از متغیرهای بهزیستی ذهنی ارتباط معناداری نداشت. تفاوت های جنسیتی تنها در رابطه بین عشق رفاقتی و عاطفه مثبت و منفی مشاهده شد. به گونه ای که در زنان، عشق رفاقتی بالاتر با عاطفه مثبت بالاتر و عاطفه منفی پایین تر رابطه داشت؛ ولی در مردان رابطه بین عشق رفاقتی و عاطفه مثبت و منفی معنادار نبود. بنابراین نتایج این مطالعه نشان می دهد که عشق به سادگی موجب شادکامی نمی شود و رابطه بین عشق و بهزیستی ذهنی یک رابطه چند بعدی است. در مجموع یافته های پژوهش حاضر از اهمیت نقش عشق رفاقتی در برخی مؤلفه های بهزیستی ذهنی حمایت می کند.
مقایسه سلامت عمومی و حمایت اجتماعی بین سالمندان ساکن خانه سالمندان و سالمندان ساکن در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه سلامت عمومی و حمایت اجتماعی بین سالمندان ساکن خانه سالمندان و سالمندان ساکن در خانواده های شهر اهواز بود. نمونه شامل 50 نفر از سالمندان ساکن خانه سالمندان (25 زن و 25 مرد) و 50 نفر از سالمندان ساکن در خانواده ها (25 زن و 25 مرد) بود که به طور تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و با آزمون های سلامت عمومی (GHQ) و حمایت اجتماعی فیلیپس مورد ارزیابی قرار گرفتند. تحقیق حاضر از نوع علی ـ مقایسه ای بود و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چندمتغیری (مانوا) در سطح معناداری 0001/0< P استفاده شد و تفاوت در میانگین ها با استفاده از آزمون پیگیری توکی بررسی گردید. پس از مقایسه نمرات به وسیله نرم افزار SPSS نتایج نشان داد که بین سالمندان ساکن خانه سالمندان و سالمندان ساکن در خانواده ها از نظر سلامت عمومی و مؤلفه های آن یعنی نشانه های جسمانی، اضطراب، اختلال در عملکرد اجتماعی، افسردگی و حمایت اجتماعی تفاوت معناداری وجود دارد. هم چنین برای آزمودن تفاوت بین زنان و مردان در دو گروه سالمندان از لحاظ دو متغیر نام برده شده از روش تحلیل واریانس عاملی (2×2) استفاده شد که نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین زنان و مردان در هر دو گروه سالمند، از نظر متغیرهای سلامت عمومی و مؤلفه های آن و حمایت اجتماعی وجود ندارد.