مقالات
حوزه های تخصصی:
توجه به جنبه های ساختار فضایی شهر از نظر شاخص های مختلفِ خدماتی امری ضروری به نظر می رسد؛ زیرا ساختار فضاییِ شهر دارای سیستم منسجمی است و از اجزا و عناصر گوناگون تشکیل شده که ناپایداری هر کدام از این عناصر بر کل مجموعه و ساختار شهری تأثیرگذار است. با توجه به اهمیت مسئله عدالت فضایی در توزیع خدمات شهری، هدف مقاله حاضر تحلیل نحوه توزیع خدمات شهری از منظر عدالت فضایی در شهر یاسوج و شناسایی نابرابری ها و عدم تعادل ها در سطح مناطق و نواحی مختلف شهر است. روش تحقیق در مقاله حاضر توصیفی-تحلیلی است. در این پژوهش برای تعیین الگوی پراکنش خدمات شهری از شاخص میانگین نزدیک ترین همسایه و برای تکمیل فرایند تحلیل و مشخص شدن وضعیت شهر از نظر دسترسی به خدمات عمومی نیز از تحلیل شبکه در نرم افزار Arc GIS استفاده شد. یافته های تحقیق نشان دهنده توزیع فضایی خوشه ای خدمات در شهر یاسوج است. بدین صورت که توزیع خدمات در محله های واقع در ناحیه یک از منطقه یک و محله های واقع در ناحیه یک از منطقه ۲ مناسب است، در حالی که توزیع آن ها در محله های واقع در شرق و شمال شرقی و همچنین محله های جنوبی شهر وضعیت نامناسبی دارد. نتایج کلی پژوهش نشان می دهد توزیع خدمات در شهر یاسوج وضعیت نامناسبی دارد و محله های حاشیه شهر نسبت به محله های مرکزی برخورداری ضعیفی دارند. براین اساس، بازنگری در طرح های توسعه شهری، توجه به نیازها و ضرورت های موجود و دوری از مقتضیات مکانی، فضایی و اقتصادی در مکان یابی خدمات و توزیع مجدد خدمات و اولویت دهی به محله های کم برخوردارپیشنهاد می شود.
تبیین سناریوهای اثرگذاری رهیافت رشد هوشمند بر پایداری سکونتگاه های روستایی، مطالعۀ موردی: شهرستان جیرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رهیافت رشد هوشمند نقش بسیار مهمی در توسعه پایدار روستایی دارد؛ ازاین رو تدوین سناریوهایی که زمینه تحقق رشد هوشمند سکونتگاه های روستایی شهرستان جیرفت را فراهم می سازد، باید موردتوجه قرار گیرد. در پژوهش حاضر تلاش شده با مشارکت مدیران و مسئولان و خبرگان دانشگاهی، پیشران های کلیدی تأثیرگذار بر رشد هوشمند سکونتگاه های روستایی شهرستان جیرفت شناسایی و درنهایت سناریوهای مؤثر بر شکل گیری رشد هوشمند سکونتگاه های روستایی تدوین شود. پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. روش گردآوری داده ها و اطلاعات به صورت کتابخانه ای، اسنادی و پیمایشی (مصاحبه) بود. با بررسی منابع علمی 57 عامل تأثیرگذار بر رشد هوشمند سکونتگاه های روستایی شناسایی شد که در 4 بُعد دسته بندی شدند و درمجموع 30 نفر، شامل مدیران سازمان های مرتبط و متخصصان دانشگاهی، مصاحبه انجام شد. تجزیه وتحلیل داده ها مبتنی بر تکنیک های آینده پژوهی بود؛ ازجمله تحلیل ساختار، تحلیل اثرات متقابل (نرم افزارهای میک مک و سناریوویزارد). نتایج نشان داد 35 سناریو با سازگاری ضعیف و تنها یک سناریو در حالت سازگاری قوی و پایدار (ناسازگاری صفر) قرار دارد. سناریوی اول که یک سناریو با جهت مثبت است، دارای مجموع امتیاز اثر متقابل 446 و ارزش سازگاری 5 است؛ درحالی که سناریوی دوم که سناریوی نامطلوب است، مجموع امتیاز اثر متقابل 93- و ارزش سازگاری 1- دارد. سناریوی سوم (پابرجا) نیز دارای ارزش سازگاری 3 بود و با امتیاز مجموع اثر متقابل 42 می تواند از سناریوهای محتمل برای آینده تحولات کالبدی- فضایی روستایی باشد.
معناداری زمین: روشی معرفت شناسانه در ژئومورفولوژی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معناشناختی از مباحث جدید در زبان شناختی است که در عصر ما به عنوان یک روش کاربردی گسترش یافت. تفسیر نشانه های جغرافیایی که به وجودآورنده فضا شناخته می شوند، از جمله قلمرو معنا شناختی در ژئومورفولوژی شناختی است. اسپیرن (1998) در کتابش «زبان منظر»، ناخواسته معناشناختی را وارد مباحث جغرافیایی کرد. وی «معناداری زمین» را به صورت یک الگوی معرفتی وسیع تر از آنچه تاکنون در ژئومورفولوژی متداول بود، در اختیار ما گذاشته است. در این شیوه، چشم اندازهای جغرافیایی، متنی نانوشته از پدیده ها هستند که جمله ها و پاراگراف هایی در نظر گرفته می شوند و برای ساکنان خود الگوهای معنایی متعددی را تعریف می کنند. پژوهش حاضر با روش «تحلیل متن» انجام شد. هدف این پژوهش، مقایسه تفاوت دیدگاه تأویلی با دیدگاه رایج (پوزیتیویسمی) در ژئومورفولوژی است؛ از این رو برای تحقق این هدف با انتخاب و تحلیل آثار پنج تن از شخصیت های تأثیرگذار در فلسفه، علوم زمین و ژئومورفولوژی به کالبدشکافی فلسفه قلمرو نسبت معنا و ماده و تباین آن با علوم تجربی می پردازد. نتایج حاصل نشان می دهد:- جغرافیاشناختی با شیوه های متداول در شناخت شناسی فعلی، امکان پذیر نبوده و این شیوه ها خود سبب جدایی قلمروهای گوناگون این رشته در عصر ما شده است.- روش شناختی معناداری زمین، افق های جدیدی از فهم را برای پژوهشگران جغرافیا به ارمغان می آورد که با روش های متداول امکان پذیر نیست.- معناداری زمین به ما می آموزد دمکراتیک شدن معرفت و نفی استبداد علمی عصر کنونی، کلید فهم بسیاری از مشکلات امروزی است.
ارزیابی ساختار اکولوژیکی فضای سبز با رویکرد سیمای سرزمین؛ مطالعۀ موردی: شهر صومعه سرا- گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متریک سیمای سرزمین معمولاً گسترده ترین و متنوع ترین اندازه گیری از معیار مکانی است. بیشتر این معیارها به طور خاص برای مطالعات شهری با تمرکز بر الگوهای فضایی مانند تراکم، پراکندگی/فشردگی، مرکزیت، ترکیب کاربری زمین، اتصال، یا دسترسی توسعه داده شده اند. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر داده های سنجش ازدور است. در این تحقیق ابتدا نقشه های کاربری زمین مربوط به سال 2014 و 2021 با استفاده از تصاویر ماهواره لندست و استفاده از نرم افزار ENVI 5.3 به روش طبقه بندی نظارت شده در 4 کلاس فضای شهری انسان ساخت، مزارع، باغات، زمین های بایر تهیه شد که تغییرات اکولوژیکی فضای سبز منطقه مورد مطالعه را در یک دوره 7 ساله نشان می دهد. سپس تغییرات کاربری زمین های منطقه به کمک آرک جی.آی.اس آماده سازی شدند و درنهایت با استفاده از نرم افزار Fragastas مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش بیانگر این است که فضای سبز در شهر صومعه سرا در حال کاهش و تبدیل شدن به فضای انسان ساخت است که ساخت وساز های بی رویه تأثیرهای مهمی روی ساختار اکولوژیک منطقه داشته است که درنتیجه آن فضاهای سبز و بایر به کاربری مسکونی تبدیل شده اند که بیشترین میزان تبدیل کاربری فضای سبز به کاربری انسان ساخت و سپس کاربری بایر بوده است. نتایج به دست آمده از سنجه های سیمای سرزمین بیانگر این است که لکه های فضاهای سبز صومعه سرا از سال 2014 تا 2021 تعداد لکه های بیشتر شده که نشانگر خُردشدگی و وجود اختلال در سیمای سرزمین است و مساحت لکه ها کم شده و تراکم حاشیه بیشتر شده است. لکه های بزرگ فضاهای سبز سال 2014 جای خود را به لکه های کوچک تر با ارزش اکولوژیکی پایین تر داده و ارتباط بین لکه های فضاهای سبز قطع شده است.
تأثیر ارزش های فرهنگی بر کیفیت ادراک شدۀ خدمات گردشگری سلامت؛ مطالعۀ موردی: شهر سرعین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهانی شدن بهداشت و درمان، منجر به به وجودآمدن شکل جدیدی از گردشگری شده است که به عنوان گردشگری سلامت شناخته می شود. با توجه به اهمیت ویژه گردشگری و به خصوص گردشگری سلامت و مزیت های اقتصادی ناشی از آن، عامل کیفیت می تواند مهم و اساسی باشد. ازجمله عواملی که می تواند کیفیت خدمات گردشگری سلامت را تحت تأثیر قرار دهد، ارزش های فرهنگی است؛ بنابراین، این مطالعه بر آن است که تأثیر ارزش های فرهنگی بر کیفیت ادراک شده خدمات گردشگری سلامت شهر سرعین را بررسی کند که با استفاده از مدل فرهنگ هافستد1 و مدل کیفیت خدمات پادما2 انجام می پذیرد. جامعه آماری این تحقیق شامل همه گردشگران داخلی است که در بازه زمانی خرداد و اوایل تیر 1397 وارد شهر سرعین شده اند. برای جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد و از 400 پرسشنامه توزیع شده، 372 نفر به پرسشنامه ها پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها نیز از روش معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که رابطه لذت جویی/خویشتن داری با کیفیت ادراک شده خدمات گردشگری سلامت معنادار و مثبت است. همچنین رابطه مثبت و معنی دار جهت گیری بلند مدت/کوتاه مدت، درجه پذیرش ابهام، فاصله قدرت، مردگرایی/زن گرایی و فردگرایی/جمع گرایی با کیفیت ادراک شده خدمات گردشگری سلامت تأیید شد
تحلیل تغییرات مساحت تالاب های هامون و سایر پهنه های آبیِ منطقۀ سیستان با استفاده از تصاویر ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه سیستان یکی از مناطق استراتژیک کشور است که حیات آن وابسته به برقراری پایدار جریان آب رودخانه هیرمند است. در این تحقیق، روند تغییرات مساحت تالاب های هامون و سایر پیکره های آبی واقع در منطقه سیستان و عوامل مؤثر بر آن با استفاده از تصاویر و محصولات ماهواره ای، داده های هواشناسی و آزمون من-کندال و شیب سن مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از داده های هواشناسی دمای حداقل، دمای حداکثر، دمای میانگین، بارش و تبخیر ایستگاه زابل در بازه زمانی 2018-1985؛ محصولات ماهواره ای شامل پهنه های آبی مستخرج از تصاویر ماهواره ای لندست 2020-1985، شاخص تفاضلی پوشش گیاهی، شاخص شدت خشکسالی پالمر و همچنین تصاویر ماهواره ای سنتینل 2 و ثقل سنجی GRACE در بازه زمانی 2022-2000 استفاده شد. برای بررسی آخرین وضعیت و محاسبه پهنه های آبی منطقه سیستان، از شاخص اتوماتیک استخراج آب (AWEI) با استفاده از تصاویر سنتینل 2 در شهریور 1401 استفاده شد. نتایج حاصل نشان دهنده روند کاهشی معنی دار پارامترهای دمای حداقل، دمای حداکثر، دمای میانگین، بارش، مساحت پهنه های آبی و شاخص خشکسالی پالمر است. از طرفی تغییرات شاخص NDVI روندی افزایشی معنی دار را نشان داد که ناشی از توسعه کمّی اراضی زیر کشت کشاورزی در دشت سیستان است. فعالیت های کشور افغانستان در بالادست حوضه آبریز هیرمند نیز بر منابع آب ورودی این رودخانه به ایران تأثیرگذار است. نتایج حاصل از شاخص AWEI نشان داد پس از بهره برداری کامل از بند انحرافی کمال خان، مسیر طبیعی جریان آب رودخانه هیرمند به سمت گودزره منحرف شده، به نحوی که مانع از ورود آب به خاک ایران و باعث آبگیری شوره زار گودزره شده است؛ به گونه ای که مساحت آب جریان یافته در گودزره بیش از 34 هزار هکتار و مساحت آب پشت سد کمال خان معادل 2899 هکتار است. درحالی که مساحت آب ذخیره شده در مجموعه چاه نیمه ها معادل 3747 هکتار است که مؤید تأثیر بهره برداری سد کمال خان بر جریان طبیعی رودخانه هیرمند است.
تاثیر گردشگری خوراک در آفرینش فرصت های کارآفرینی شهرها؛ مطالعۀ موردی: شهرهای شرقی استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری خوراک گونه ای از گردشگری است که مواد غذایی را یکی از عوامل ایجاد انگیزه برای سفر به شمار می آورد. استان گیلان در این زمینه قابلیت های منحصربه فرد و فراوانی دارد و می تواند با بسیاری از کشورهای مطرح در این صنعت رقابت کند؛ اما متأسفانه این مهم تا به امروز کمتر در استان گیلان مورد توجه قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر شناسایی اثر گردشگری خوراک بر خلق فرصت های کارآفرینی در شهرهای شرق استان گیلان است. شهرهای شرقی استان گیلان جغرافیای تغذیه مخصوص به خود را دارند. تنوع گسترده با منشأ گیاهی و نقش رنگ های مختلف غذا در بازارهای محلی ازجمله برجسته ترین ویژگی های عناصر فضایی در سفره غذایی شرق گیلان است. روش تحقیق مبنی بر دو بخش کیفی و کمّی است که در بخش کیفی از طریق مصاحبه با خبرگان و در بخش کمّی با استفاده از پرسشنامه تحلیل یافته ها انجام شد. به منظور بررسی روابط بین متغیرها از روش معادلات ساختاری استفاده شد. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار LISREL، SPSS صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد که گردشگری خوراک بر خلق فرصت های کارآفرینی اثر مستقیمی دارد. در بین متغیرهای وابسته بیشترین تأثیرگذاری بر فرصت های کارآفرینی در حوزه اقامتی، پذیرایی است (P≤ 0/05). خلق فرصت کارآفرینی در حوزه سیاحتی، فرهنگی با ضریب بتا 72/0 در رتبه دوم و ایجاد مراکز تجاری، اداری با ضریب مستقیم 162/0 در مقام سوم قرار دارند؛ بنابراین نتیجه گیری براساس نتایج رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری بیانگر تأثیرپذیری گردشگری خوراک بر خلق فرصت های کارآفرینی به ترتیب از چهار مؤلفه اقامتی، پذیرایی-سیاحتی، فرهنگی-تجاری، اداری و حمل ونقل عمومی بوده است. با توجه به بیشترین تأثیر گردشگری خوراک بر ایجاد کارآفرینی در حوزه اقامتی، پذیرایی، لزوم سرمایه گذاری بیشتر در این حوزه پیشنهاد می شود.
تحلیل چالش های بهره برداران دهقانی و اثرات آن بر توسعۀ روستایی با رویکرد معادلات ساختاری، مورد مطالعه: استان زنجان، ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر که با ترکیبی از روش های توصیفی تحلیلی و علی انجام گرفته است، بررسی چالش های بهره برداران دهقانی و اثرات این چالش ها بر توسعه روستایی استان زنجان می باشد. برای گردآوری داده های مورد نیاز علاوه بر مطالعات اسنادی از شیوه میدانی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش بالغ بر75831 بهره بردار دهقانی واقع در استان زنجان است، با استفاده از فرمول کوکران 340 خانوار به عنوان نمونه آماری برآورد شده اند. و برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از آزمون های مربوطه و نرم افزارهای SPSS،AMOSE, EXCEL وGIS استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد چالش های اقتصادی، مهم ترین مشکل بهره برداران در استان می باشند و میانگین چالش هایی که بهره برداران دهقانی با آن مواجه اند با مقدار 79/3، به صورت معناداری بیشتر از حد متوسط می باشد. نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد، در بین شهرستان های استان به لحاظ چالش های پیش روی بهره برداران تفاوت آماری معناداری وجود دارد و شهرستان های سلطانیه، ایجرود و ماهنشان با میانگین رتبه ای967/3، 864/3 و651/3، دارای بیشترین و خدابنده، ابهر و زنجان با میانگین رتبه ای 347/3، 429/3 و 481/3 دارای کمترین میزان چالش های بهره برداری دهقانی هستند. همچنین وضعیت کلی توسعه روستایی با میانگین 26/2، به صورت معناداری پایین تر از میانگین مبنا قرار دارد و در میان شاخص های آن، دو بعد کلیدی مدیریتی و اقتصادی توسعه روستایی در وضعیت نامناسب تری قرار دارند. نتایج مدل نهایی پژوهش در خصوص اثرات چالش های پیش روی بهره برداری دهقانی بر توسعه روستایی که برازش آن به تأیید نهایی رسید نشان داد، چالش های اجتماعی و محیطی با ضرایب 67/0- و 26/0-، به ترتیب دارای بیشترین و کمترین اثر منفی بر توسعه روستایی بوده اند.
ارزیابی دستاوردهای اجرای قانون «حمایت از توسعه و ایجاد اشتغال پایدار در مناطق روستایی و عشایری با استفاده از منابع صندوق توسعۀ ملی» در شهرستان هامون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با عنوان «ارزیابی دستاوردهای اجرای قانون حمایت از توسعه و ایجاد اشتغال پایدار در مناطق روستایی و عشایری با استفاده از منابع صندوق توسعه ملی» در سطح روستاهای شهرستان هامون انجام شد. جامعه آماری شامل 1013 نفر از روستائیان ساکن شهرستان هامون است که از تسهیلات اشتغال پرداختی از منابع صندوق توسعه ملی استفاده کرده اند. روش نمونه گیری به صورت تمام شماری بوده و کل روستائیان دریافت کننده تسهیلات به عنوان جامعه نمونه در نظر گرفته شد. ابزار گردآوری داده ها؛ مشاهده، عکس برداری و تکمیل پرسشنامه استاندارد موردتأیید سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان است. گردآوری داده ها توسط متخصصان دانشگاهی، تسهیلگران، مسئولان محلی در محل اجرای طرح ها و با پشتیبانی کارشناس سازمان مدیریت صورت گرفت. تحقیق حاضر به لحاظ ماهیت از نوع کمّی و برحسب هدف کاربردی و از منظر رویکرد توصیفی-تحلیلی است. روش گردآوری داده ها میدانی و کتابخانه ای است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد است که روایی و پایایی آن توسط 30 نفر از صاحبنظران سازمان مدیریت در استان های مختلف کشور تأیید شده است. تحلیل داده ها در محیط SPSS نسخه 21 و با آزمون های توصیفی (فراوانی و درصد) و تحلیلی (آزمون T) انجام شد. نتایج نشان داد تنها 35 درصد از تسهیلات به سمت اشتغال هدایت شده و تقریباً 65 درصد تسهیلات دریافتی به فعالیت تبدیل نشده یا دارای نقص بوده و اجرای ناقص داشتند. هزینه نکردن پول، اهلیت نداشتن مجری و گرانی نهاده ها از دلایل اصلی انحراف طرح ها است. همچنین 881 نفر (تقریباً 80 درصد) در زمان دریافت وام به عنوان طرح ایجادی دریافت کرده اند؛ اما تقریباً 730 نفر (بیش از 70 درصد) تسهیلات اشتغال زایی را هزینه نکرده یا به عنوان سرمایه در گردش صرف کردند. نتایج آزمون T تک نمونه ای نشان داد مهم ترین علل عدم تحقق طرح های اشتغال عبارت اند از: عدم هزینه کرد کامل و مناسب وام (sig=0.000)، 2- عدم اهلیت مجری طرح و عدم پالایش و اهلیت سنجی مجریان و 3- عدم تناسب تسهیلات (0.000).درنهایت، مدیریت یکپارچه سازمانی برای اشتغال، اجرای دقیق شیوه نامه اجرا و نظارت جدی بر اجرای برنامه های اشتغال با استفاده از مدل جامع تسهیل گری به عنوان راهکارهای مقابله با انحرافات تسهیلات اشتغال زایی پیشنهاد شد.
تسهیلگری فرایندهای اجتماع محور و نقش آن بر توسعۀ کالبدی محله های پیراشهری زابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تسهیلگری اجتماع محور سازوکاری برای توسعه ازطریق همیاری مؤثر اجتماع محلی است که زمینه های رشد و توانایی افراد جامعه را فراهم می آورد و با کاربرد بیشتر در جوامع درحال توسعه، یکی از سازوکارهای موجود در کمک به توسعه آن ها است. با این نگرش، هدف مقاله حاضر بررسی نقش فرایندهای اجتماع محور بر توسعه کالبدی روستاهای ادغام شده در پیراشهر زابل است. این تحقیق با توجه به هدف آن از نوع تحقیقات کاربردی توسعه ای بوده و با توجه به روش انجام کار، از ماهیتی توصیفی-تحلیلی برخوردار است. روش گردآوری اطلاعات مورد نیاز از نوع اسنادی و پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق خانوارهای ساکن در پنج محله حاشیه شهر (9244 خانوار) است. سپس با توجه به تعداد خانوارهای موجود در محلات فوق، 369 خانوار، به عنوان حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران در سطح اطمینان ۹۵ درصد به دست آمد. درجهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون T تک نمونه ای و آزمون تحلیل واریانس (ANOVA) استفاده شد. نتایج بیانگر آن است که بالاترین میانگین در مؤلفه کالبدی مربوط به محله رسالت با میانگین 25/3 و کمترین میانگین را محله حسین آباد با میانگین 87/2 دارا است و بین پنج محله از بُعد کالبدی تفاوت چندانی وجود ندارد که علت اصلی آن اقدامات مشابهی است که در پنج محله پیراشهری با رایزنی دفاتر تسهیلگری با نهادهای مربوط و نیز همکاری گروه های اقدام محلی انجام شده است. از آن جمله می توان به رایزنی دفاتر به همراه اعضای گروه های اقدام محلی درجهت آسفالت معابر، دیوارنویسی معابر بی نام، حل بخشی از مشکلات روشنایی معابر با رایزنی با اداره برق شهرستان زابل، جانمایی مخازن زابل در محلات پیراشهری با مشارکت مردم محلی اشاره کرد.